ترور، قتل فرد یا افراد همراه با غافلگیری، به صورت غیرشرعی و غیرقانونی.
ترور فیزیکی یا ترور شخصیت با انگیزۀ سیاسی و خارج از فضای جنگ رسمی است. تروریسم را میتوان به دو دستۀ دولتی (حذف، سرکوب و ترساندن مخالفان دولت) و غیردولتی (حذف چهرههای سیاسی در دستگاه حاکم، با هدف رسیدن به قدرت یا تعدیل قدرت حاکم) تقسیم کرد.
فقها بین ترور و دفاع مشروع، تفاوت قائل شدهاند. در سالهای آغازین پیروزی انقلاب، گروهکهای مخالف نظام، بسیاری از مردم و شخصیتهای انقلاب را ترور کردند.
از نظر امامخمینی، اگرچه تروریستها خسارتهای بسیاری به اسلام و مردم وارد کردند، اما ابزار ترور برای به زانو درآوردن مردم ایران ناکارآمد است؛ چراکه نهضت اسلامی ایران قائم به فرد نیست تا با ترور شخصیتها، خللی در آن وارد شود.
ایشان ترور را نشانه ضعف و ناامیدی دشمن میشمرد و در پاسخ به تروریست خواندن ایران از سوی امریکا، تأکید میکرد که در منطق آمریکا کسانی تروریست هستند که از این کشور پیروی نمیکنند.
مفهومشناسی
ترور، واژهای فرانسوی به معنای وحشت و هراس افکنی و قتل سیاسی با سلاح آمده است.[۱] در زبان عربی سه لغت «فتک» (قتل غافلگیرانه)،[۲] «اغتیال» (قتل با نیرنگ و در خفا)[۳] و «ارهاب» (ترساندن و ایجاد وحشت)[۴] برای رساندن مفهوم ترور وجود دارد. «فتک» و «اغتیال» هر دو به معنای حمله ناگهانی و کشتن غافلگیرانه است؛ اما در فتک، مقتول قاتل را میبیند و نوعی تأمین به فرد داده میشود؛ ولی در اغتیال قاتل را مشاهده نمیکند یا از این نظر اعم است؛ همچنانکه در اغتیال بردنِ فرد به محلی مخفی ملاحظه شده و فتک از این نظر اعم است.[۵] از سوی دیگر، اغتیال معنایی گستردهتر از ترور دارد؛ چون شامل قتلهای غیر سیاسی و قتلهایی که بدون سلاح صورت میگیرد، نیز میباشد.[۶]
بهطور کلی ترور را میتوان عمل تهدیدآمیز و ناگهانیِ باپیشبینی قبلی دانست که به قصد کشتن فرد یا افرادی غالباً سرشناس یا برای ایجاد رعب و وحشت در دیگران[۷] و رساندن یک پیام و ایجاد تأثیر روانی معین[۸] صورت میگیرد. تروریسم در ادبیات سیاسی بر خشونت مستمر برای رسیدن به هدف سیاسی گفته میشود. خشونت فیزیکی و ناگهانی با انگیزه سیاسی و خارج از فضای جنگ رسمی از شاخصههای عملیات تروریستی است.[۹] تروریستها برای ایجاد وحشت از گروگانگیری، بمبگذاری، آدمربایی و آدمکشی قتل کودکان و کهنسالان، هواپیماربایی، دزدی و سرقت اموال مردم و آتشزدن مزارع استفاده میکنند.[۱۰]
پیشینه
ترور دارای پیشینهای دیرینه است. در دوران باستان نمونههایی از انواع ترور و سوء قصد به چشم میخورد؛ ترور پادشاهان دولت آشور در درون خاندان سلطنتی،[۱۱] ترور بردیا به دست برادرش کمبوجیه در دوران ساسانیان[۱۲] و اقدام کاسیوس به ترور ژولیوس سزار، امپراتور روم در سال ۴۴ق م[۱۳] از آن جمله است.
سابقه ترور در جهان اسلام به دوران نخست و سوء قصدهای مخالفان پیامبر اکرم(ص) به جان ایشان بازمیگردد؛ تلاش ناکام عمیربنوهب با تحریک و معاونت صفوانبنامیه،[۱۴] واقعه معروف لیلةالمبیت که امیرالمؤمنین علی(ع) برای حفظ جان پیامبر اکرم(ص) در بستر ایشان خوابید[۱۵] و تلاش یهودیان بنینضیر برای ترور آن حضرت[۱۶] ازجمله آن موارد است. پس از پیامبر اسلام(ص) نیز ترورهایی صورت گرفت که ترور امامعلی(ع) به دست ابنملجم مرادی[۱۷] از شهرت بیشتری برخوردار است.
در ایران و در دوره سلجوقیان، فرقه اسماعیلیه نزاری به رهبری حسن صباح مخالفان خویش را با ترور سازمانیافتهای از پا درمیآورد.[۱۸] در دوران معاصر، ترور ناصرالدینشاه قاجار به سال ۱۲۷۱ به دست میرزارضا کرمانی از وقایع مهم در این زمینه است.[۱۹] پس از انقلاب مشروطه، تهران شاهد ترورهای فراوانی[۲۰] مانند ترور ستارخان و سیدعبدالله بهبهانی[۲۱] بود. در این دوره گروههای سیاسی از سلاح ترور برای حذف رقبای خود از صحنه سیاسی استفاده میکردند.[۲۲] انجمنهای مخفی[۲۳] بهویژه کمیته مجازات نیز از این وسیله برای مقابله با مخالفان خود استفاده کردند.[۲۴] رضا پهلوی هم پس از به دست گرفتنِ قدرت، موجی از ترور و سوء قصد به جان مخالفان خود به راه انداخت که ترور نافرجام سیدحسن مدرس در سال ۱۳۰۵ یکی از آنهاست.[۲۵] وی حتی از ترور کسانی که در بهقدرترساندن وی سهم عمدهای داشتند، فروگذار نکرد.[۲۶] عوامل امنیتی محمدرضا پهلوی نیز از ترور مخالفان دریغ نداشتند.[۲۷]
در میان گروههای مذهبی نیز، گروه فداییان اسلام ترور مخالفان دین و برخی عوامل رژیم پهلوی را در دستور کار خود قرار داد و طی یک دهه فعالیت جدی سیاسی (۱۳۲۴–۱۳۳۴)، چندین ترور ازجمله ترور سیداحمد کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزمآرا، سیدحسین فاطمی و حسین علاء را برنامهریزی و اجرا کرد که البته دو ترور اخیر نافرجام بود.[۲۸] جمعیت مؤتلفه اسلامی نیز در سال ۱۳۴۳، با همین انگیزه، حسنعلی منصور، نخستوزیر را ترورکرد.[۲۹]
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، گروه فرقان، سازمان مجاهدین خلق ایران و چند گروه دیگر به اقدامات تروریستی روی آوردند و بسیاری از مردم، ائمه جماعات و جمعه، متفکران اسلامی و شخصیتهای نظام اسلامی را ترور کردند. در فقه به این موضوع به صورت مستقل توجه نشده است اما برخی فقها و نویسندگان معاصر از نگاهی فقهی به آن پرداختهاند.
ترور در فقه اسلامی
بنابر احکام اولیه اسلام، جان، مال، ناموس و حقوق همه انسانها محترم است و تعرض به آن بدون دلیل و مجوز شرعی جایز نیست[۳۰]؛ از اینرو اقدام به کشتن کسی بدون حکم حاکم شرع و دادگاه صالح به شیوه فتک یا اغتیال یا به هر شکل دیگری، درصورتی که مهدورالدم نباشد، حرام و حرمت آن از ضروریات دین شمرده میشود و اگر به صورت فتک و اغتیال انجام شود، مصداق ترور است و زشتی و حرمت بیشتری دارد.[۳۱] امامخمینی نیز خاطرنشان کرده که جان و مال انسانها در اسلام محترم و تجاوز به آن از گناهان کبیره است[۳۲] و ترور و تعرض به جان بیگناهان از نگاه اسلام، باطل و غیرمجاز است و مسلمان هیچگاه دست به عمل تروریستی نمیزند.[۳۳]
بنابر یک روایت معتبر، امامصادق(ع)، ابوالصباح کنانی را از کشتن پنهانی کسی که به امیرالمؤمنین(ع) ناسزا گفته بود، منع کرد و چنین عملی را مصداق فتک و مورد نهی پیامبر(ص) و دین اسلام بهشمار آورد.[۳۴] مسلمبنعقیل، پیشنهاد کشتن ناگهانی عبیداللهبنزیاد را با توجه به حدیث رسول اکرم(ص) در منع از ترور نپذیرفت.[۳۵]
ترور را از نظر فقهی میتوان در مواردی از مصادیق محاربه بهشمار آورد و محاربه در اصطلاح فقها عملی مسلحانه است که به قصد ایجاد وحشت در میان مردم صورت میگیرد[۳۶] (ببینید: مفسد فی الارض) و به جهت داشتن مؤلفههایی چون استفاده از سلاح، قصد ارعاب و وحشت و سلب امنیتِ مردم در مواردی اقدامی تروریستی بهشمار آمده، مستوجب مجازات است.[۳۷]
ترور از نظر امامخمینی نیز، گاهی از مصادیق محاربه و افساد فی الارض (ببینید: مفسد فی الارض) بهشمار میرود؛ شاهد آن، سخنان ایشان دربارهٔ اقدامهای مسلحانه سازمان مجاهدین خلق و حکم شرعی این نوع اعمال در سالهای ۱۳۵۹–۱۳۶۱ است.[۳۸] محارب از نگاه ایشان کسی است که با کشیدن سلاح یا آمادهسازی آن، قصد ارعاب یا فساد در زمین را دارد و مجازات او همچنانکه در قرآن آمده است،[۳۹] کشتن، بهدارآویختن، قطع دست و پا به صورت مخالف (دست راست با پای چپ یا بالعکس) و تبعید است و حاکم شرع میتواند به تناسب همراهی محاربه با جرایمی مانند کشتن و غارت اموال و ترساندن مردم یکی از حدود چهارگانه را انتخاب کند[۴۰] (ببینید: مفسد فی الارض).
فرق ترور با اقدام مشروع
میان ترور و اقدام مشروع برای کشتن کسانی که علیه جامعه اسلامی و مسلمانان فعالیت میکنند، فرق است؛ چنانکه نقل شده است پیامبر اسلام(ص)، دستور قتل کعببناشرف و تعدادی از سران یهودی را به دلیل نقض پیمان، محاربه، شرکت در جنگهای علنی و غیر علنی علیه اسلام، تحریک مشرکان علیه مسلمانان، هجو پیامبر(ص) و همسران آن حضرت و برخی دیگر از زنان مسلمان که موجب آزار خدا و پیامبر(ص) میشد، صادر کرد و جوانان اوس و خزرج آن را اجرا کردند.[۴۱] کشتن این افراد به دلایل مزبور، مصداق فتک و اغتیال بهشمار نمیآید.[۴۲]
امروزه عدهای با فرقنگذاشتن میان تروریسم و دفاع مشروع از این عنوانها به نفع خود بهره میبرند[۴۳]؛ همچنانکه هر یک از سازمانها و دولتهای تروریستی، دیگری را به تروریسم و حمایت از آن متهم میکند.[۴۴] برخی سازمانهای بینالمللی، با فرقنگذاشتن میان مبارزه مشروع و تروریسم، از برخی گروهها و دولتهای تروریست به عنوان دولت و سازمانِ قانونی دفاع میکنند و دفاع ملتهای مظلوم و مبارزات نهضتهای آزادیبخش را به بهانه تروریسم سرکوب میسازند،[۴۵] اما دفاع مشروع (جهاد دفاعی) در برابر تهاجم و تجاوز دشمن و دفع ضرر از جان و مال و ناموس خود و حفظ کرامت انسانی، در صورت ضرورت و نبودن راهی دیگر برای دفع تجاوز، یک حق طبیعی، فطری و عقلی بهشمار میرود و با رعایت تناسب نوع دفاع با تهاجم و مراتب دفاع از آسان به سخت، تکلیف شرعی[۴۶] و دفاع با جان و مال از کشور، دین و عقیده بر همه مسلمانان واجب است.[۴۷]
امامخمینی دفاع مشروع از کشور و اسلام را بینیاز از اجازه امام(ع) یا حاکم و به هر شکل و وسیله ممکن لازم میداند.[۴۸] با توجه به تأکید ایشان بر استفاده از هر وسیلهای برای دفاع مشروع از دین و سرزمین اسلامی و ستایش و تقدیر ایشان از اقدام محمدحسین فهمیده،[۴۹] به نظر میرسد عملیات استشهادی نیز اگر در چارچوب دفاع جمعی و ملی باشد، در نظر ایشان مجاز و حتی واجب است[۵۰]؛ همچنانکه برخی از علمای معاصر مانند محمد فاضل لنکرانی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، ناصر مکارم شیرازی و حسین نوری همدانی، به جواز و بعضی به وجوب عملیات شهادتطلبانه در صورت داشتن ماهیت دفاعی، رعایت اهم و مهم و مصالح اسلام و مسلمانان و با اذن حاکم شرعی نظر دادهاند.[۵۱] دفاع مشروع در روابط بینالملل امری پذیرفتهشده است و بر مبنای آن افراد و دولتها میتوانند در برابر فرد یا دولت متجاوز از خود دفاع کنند.[۵۲]
از نگاه امامخمینی، دفاع از کیان اسلام نیز از مصادیق دفاع مشروع بهشمار میرود؛ از اینرو ایشان در ۲۵ بهمن ۱۳۶۷ فتوای قتل سلمان رشدی نویسنده مرتد کتاب آیات شیطانی را که به ساحت اسلام، پیامبر اکرم(ص) و قرآن اهانت روا داشته بود، صادر کرد و از عموم مسلمانان جهان خواست، او را در هر نقطهای که یافتند، اعدام کنند.[۵۳] برخی این حکم امامخمینی را مساوی با جواز اقدامهای تروریستی در اسلام ارزیابی کردند؛ در حالیکه ماهیت و هدف چنین حکمی با اقدامهای تروریستی فرق دارد؛ زیرا مهمترین مؤلفه اقدام تروریستی ناگهانی و نامشروعبودن آن است؛ در حالیکه سلمان رشدی به جرم ارتداد، خیانت به امت اسلامی، فسادانگیزی و توهین به اسلام و مقدسات اسلامی، به حکم تمام مذاهب اسلامی مهدورالدم شناخته شده، مستوجب برخورد قاطع و سریع و جدی بود، تا مرزهای عقیدتی و فکری مسلمانان از توهین و تحقیر به دور بماند. حکم قتل سلمان رشدی را مرجع ذیصلاح صادر کرد، اما به دلیل در دسترسنبودن وی اجرای حکم آن به همه مسلمانان تفویض شده است؛ از اینرو اقدام به قتل وی مصداق ترور بهشمار نمیآید[۵۴] (ببینید: سلمان رشدی).
اقسام ترور
اعمال تروریستی را به لحاظ عاملان اجرا میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
تروریسم دولتی
تروریسم دولتی به اقدام برخی دولتها که در جهت حذف، سرکوب و ترساندن مخالفان صورت میگیرد، گفته میشود.[۵۵] گاه برخی دولتها در داخل مرز جغرافیایی و حتی در ورای آن، مخالفان خود را به قتل میرسانند که نمونه آن، اعمال تروریستی دولت آمریکا توسط سازمان سیا در نقاط مختلف جهان ازجمله ایران است.[۵۶] یکی از مصادیق آشکار تروریسم دولتی، دولت غاصب اسرائیل است که تاریخ آن آکنده از جنایات و اعمال تروریستی است و بیشترین عملیات تروریستی و کشتارهای فجیع و رعبآور در تاریخ آن ثبت شده است.[۵۷] این رژیم، عملیات تروریستی فراوان در داخل و خارج فلسطین انجام داده و برخی از رهبران جنبشهای مقاومت فلسطین و حزبالله لبنان را به شهادت رسانده است.[۵۸] امامخمینی نیز از آمریکا[۵۹] و رژیم صهیونیستی[۶۰] به عنوان مصادیق تروریسم دولتی یاد کرده است. ایشان علت اقدامهای تروریستی چنین دولتهایی را علیه متفکران و دانشمندان انقلابی کشورهای اسلامی مقابله این دانشمندان با ظلم و شرک و کفر و نشانی از ضعف و زبونی دولتهای استکباری شرق و غرب در رویارویی مستقیم با جهان اسلام میدانست.[۶۱]
در دوران حکومت محمدرضا پهلوی نیز، مواردی از ترور و سوء قصد به جان مخالفان اتفاق میافتاد[۶۲]؛ امامخمینی با اشاره به برخی از این اقدامات که اگر مستقیماً از سوی حکومت هم نبود، موجب ایجاد حاشیههای زیاد میشد، آن را ازجمله جریانسازیهای ساواک برای ایجاد غائله و غافلکردن مردم از مسائل اصلی میدانست.[۶۳]
تروریسم غیردولتی
این نوع ترور را مخالفان حکومت با حذف چهرههای سیاسی و ایجاد رعب و وحشت در دستگاه حاکم انجام میدهند و از این اقدام رسیدن به قدرت یا تعدیل و کنترل قدرت حاکم را میخواهند.[۶۴] پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران که دشمنان نظام اسلامی و عناصر گروههای منحرف و محارب، ترورِ یاران امامخمینی و دستاندرکاران نظام را در دستور کار خود قرار داده بودند، امامخمینی با تأکید بر عقبنشینی نکردن ملت ایران در رویارویی با ترور اشخاص و مصممترشدن آنان در مبارزه علیه فساد و استبداد و استعمار،[۶۵] استمرار و تداوم نهضت را با وجود ترور اشخاص نوید میداد.[۶۶]
امامخمینی هیچگاه هدایت مبارزه مسلحانه با رژیم را به عهده نگرفت. ایشان در دیدار با برخی از اعضای سازمان مجاهدین خلق در نجف اشرف که تأکید کرد اکنون هنگام قیام مسلحانه نیست و آنان با این کار نیروی خودشان را از دست میدهند و کاری نیز از پیش نمیبرند،[۶۷] نشان داد اعتقادی به مبارزه مسلحانه ندارد[۶۸] و برای اعلام مخالفت با رژیم پهلوی راهِ اعتصاب و تظاهرات مردمی را ترجیح میدهد.[۶۹] ایشان مطلق ترور، چه ترور اعضا و عوامل حکومت پهلوی و چه ترور دینستیزان و فعالان ضد دینی و ضد شیعی را مجاز نمیدانست؛ به همین جهت اعضای جمعیت مؤتلفه اسلامی نتوانستند جواز ترور حسنعلی منصور (از عناصر اصلی پذیرش کاپیتولاسیون) را از ایشان بگیرند[۷۰] و در مجموع نگاهی مشروط به مبارزه مسلحانه داشت (ببینید: مبارزه مسلحانه).
امامخمینی همانگونه که در مبارزه با رژیم پهلوی به گزینه ترور متوسل نشد، پس از پیروزی انقلاب نیز هرگز مجوزی برای این اقدامها علیه مخالفان خود و نظام صادر نکرد. ایشان بهرغم اعلام آمادگی برخی از هواداران خود در مصر، آنان را از ترور همسر محمدرضا پهلوی در قاهره نهی کرد؛ همچنانکه مجوز شرعی برای ترور رئیسجمهور مخلوع، سیدابوالحسن بنیصدر در پاریس که علیه نظام فعالیت میکرد، صادر نکرد.[۷۱]
عملیات تروریستی در جمهوری اسلامی ایران
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، برخی از معاندان و مخالفان جمهوری اسلامی ایران بهویژه سازمان مجاهدین خلق و گروه فرقان، همزمان با جبههگیری علیه نظام به مبارزات مسلحانه و ترور مسئولان و دستاندرکاران نظام روی آوردند.[۷۲] تروریستها با ترور و انفجار بمب در مجامع عمومی و نماز جمعهها، عده بسیاری از مردم، ائمه جمعه و جماعت و متفکران اسلامی مانند مرتضی مطهری و شخصیتهایی مانند محمد مفتح، مهدی عراقی، سیدمحمدعلی قاضی طباطبایی؛ امامجمعه تبریز، سیدمحمد حسینی بهشتی با بیش از هفتاد نفر از نمایندگان مجلس و شخصیتهای انقلاب، محمدعلی رجائی؛ رئیسجمهور، محمدجواد باهنر؛ نخستوزیر، علی قدوسی؛ دادستان کل کشور، سیدعبدالحسین دستغیب؛ امامجمعه شیراز، محمد صدوقی؛ امامجمعه یزد، عطاءالله اشرفی اصفهانی؛ امامجمعه کرمانشاه، سیدعبدالکریم هاشمینژاد، محمدتقی حاجطرخانی و نظامیانی مانند ولیالله قرنی و هوشنگ وحید دستجردی را به شهادت رساندند.[۷۳] ترور ناموفق اکبر هاشمی رفسنجانی و ترور نافرجام سیدعلی خامنهای؛ امامجمعه تهران، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی و سیدرضی شیرازی از دیگر کارهای تروریستها بود. ترور بیش از شانزدههزار نفر از مردم ایران در کارنامه گروههای ضدانقلاب به چشم میخورد.[۷۴]
امامخمینی این گروههای تروریستی را کوردل خوانده و سازمان مجاهدین خلق را با ابنملجم مقایسه کرده است[۷۵] تروریستها در خارج از ایران نیز شخصیتهای طرفدار امامخمینی مانند سیدعارف حسین حسینی در پاکستان و راغب حرب در لبنان و سیدمهدی حکیم، عالم عراقی را در سفر به سودان به شهادت رساندند.[۷۶]
اهداف تروریستها
تروریستها با ناامن جلوهدادن کشور با عملیات تروریستی تلاش کردند نظام اسلامی را با بحران مواجه سازند.[۷۷] به نظر امامخمینی مخالفان اسلام برای جداکردن مردم از اسلام، دست به کشتار شخصیتهای اسلامی میزنند و کشتن عالمانی مانند سیدعبدالله بهبهانی در مشروطه برای این هدف بود.[۷۸] مقابله و برگشت مردم از انقلاب و نظام اسلامی،[۷۹] جداکردن مسئولان از مردم و ایجاد اختلاف میان آنان[۸۰] و ساقطکردن نظام جمهوری اسلامی[۸۱] از دیگر اهداف تروریستها بود. آنان برای پوشاندن ضعف و ناامیدی خود دست به کارهای تروریستی میزدند.[۸۲]
امامخمینی انتقام و ترساندن مجاهدان راه خدا را انگیزه دیگر اقدامات تروریستی علیه شخصیتهای انقلاب میدانست.[۸۳] به باور ایشان دشمنان با کشتن افرادی چون سیداسدالله مدنی؛ امامجمعه تبریز در پی نابودی حرکت و حکومت اسلامی و برقراری حکومت آمریکایی بودند.[۸۴] ایجاد ترس و وحشت در مردم[۸۵] و نابودکردن سرمایههای اسلام و انقلاب اسلامی[۸۶] از دیگر اهداف تروریستها بود. آنان تلاش میکردند با ترور شخصیتهای انقلابی و اسلامی پایههای انقلاب را سست و مردم را از جمهوری اسلامی ناامید و زمینه خارجشدن شخصیتهای بزرگ را از صحنه انقلاب فراهم کنند.[۸۷] امامخمینی در پیامی به مناسبت شهادت عارف حسینی خاطرنشان کرد استکبار شرق و غرب عاجز از رویارویی مستقیم با جهان اسلام و برای حاکمکردن اسلام آمریکایی راه ترور مطهریها و بهشتیها و راغب حربها و عارف حسینیها و در عراق صدرها و حکیمها و در تمامی کشورها روحانیون دردآشنای اسلام ناب محمدی را در پیش گرفته است.[۸۸]
پیامد ترور شخصیتهای انقلاب اسلامی
در نگاه امامخمینی تروریستها، خسارتهای بسیاری به اسلام و مردم وارد کردند و ذخیرههای باارزشی را از ملت اسلامی گرفتند؛ چنانکه هر کدام از شهدای ترورشده در ۷ تیر ۱۳۶۰ را با جمعیتی معادل شمرد[۸۹] (ببینید: هفت تیر). از نظر ایشان ترور شخصیتهای اسلامی برای دشمنان اسلام سوژه تبلیغاتی ضداسلام و جمهوری اسلامی فراهم کرده است؛ زیرا بیگانگان اینگونه کارها را نشانه بیثباتی و شکست جمهوری اسلامی جلوه میدهند[۹۰]؛ با این حال، ایشان ابزار ترور را برای به زانو درآوردن مردم ایران ناکارآمد شمرده و یادآور شده نهضت اسلامی ایران قائم به فرد نیست تا با ترور شخصیتها، خللی در آن وارد شود[۹۱]؛ چنانکه عالمانی نظیر سیدحسن مدرس که هدف ترور قرار گرفتند، در تاریخ زندهاند[۹۲] و ترورها نشان میدهد دشمن در مقابله با انقلاب اسلامی شکست خورده است.[۹۳]
امامخمینی تأکید دارد دنیا گذرگاه است و مسلمان خوفی از ترور به دل راه نمیدهد[۹۴] و روحانیان نیز در تمام صحنههای سیاسی پیشقدم بودهاند و ترور و کشتن، آنان را از صحنه خارج نخواهد ساخت[۹۵] و تروریستها با کشتن اشخاص، شخصیت انسانی مردان بزرگ را نمیتوانند نابود سازند و مردم ایران نه تنها از مبارزه علیه ظلم دست برنمیدارند که کشتهشدن شخصیتها بر تصمیم و قاطعیت مردم در مبارزه با فساد و استکبار خواهد افزود.[۹۶] ایشان معتقد بود ترور شخصیتهای اسلامی به دست دشمنان اسلام و انقلاب، منجر به تأیید اسلام و استواری راه مسلمانان و تقویت ایمان و افزایش شناخت مردم دربارهٔ دشمنانشان میشود[۹۷] و رمز پیروزی ملت ایران در برابر دشمنان نیز، نترسیدن از کشتهشدن بود[۹۸]؛ از اینرو انقلاب اسلامی ایران ضربهناپذیر است و ترور شخصیتهای انقلاب بر قوت و تحرک نهضت اسلامی میافزاید.[۹۹] ایشان همچنین با بزرگداشت قربانیان ترور و شهید خواندن آنان، مردم را به جایگاه والای آنان توجه میداد و شهادت آنان را به مردم تبریک و تسلیت میگفت.[۱۰۰]
ایستادگی در برابر تروریستها
امامخمینی در رویارویی با موج ترورهای سیاسیِ مخالفان علیه شخصیتهای انقلاب، همواره به مردم قوت قلب میداد[۱۰۱] و با اشاره به سابقه عملیات تروریستی در گذشته ایران و جهان یادآور میشد مردم و مسئولان باید با دل محکم مشغول کار باشند و از این مسائل نترسند.[۱۰۲] ترور نشانه ضعف و ناامیدی دشمن از رسیدن به اهداف خویش است[۱۰۳] و ابرقدرتها با این کارها نمیتوانند انقلاب اسلامی ایران را در هم شکنند.[۱۰۴] ایشان پس از شهادت مدنی، امامجمعه تبریز؛ آذربایجانیها و مردم ایران را به صبر و استقامت فراخواند و به تروریستها یادآور شد نمیتوان مردمی که برای خدا قیام کرده و هزاران شهید و معلول دادهاند را با این کارها، سست کرد یا از میدان بهدربرد. مردم پیرو سیدالشهدا(ع) هستند که برای حفظ اسلام، طفل ششماهه و پیرمرد هشتادساله را فدا کرد[۱۰۵] (ببینید: سیداسدالله مدنی).
امامخمینی از سوی دیگر، به سپاه پاسداران انقلاب اسلامی سفارش کرد از شخصیتهای اسلامی و انقلابی هرچند خود بدان رضایت ندهند، مراقبت کنند[۱۰۶] و تأکید کرد قوای امنیتی بهویژه سپاه، مواظب باشند تروریستها در اجتماعات مردم اخلال نکنند و با قوت و قدرت از نفوذ آنان پیشگیری کنند و رفتوآمدهای مشکوک را زیر نظر بگیرند.[۱۰۷] ایشان پس از ترور محمد صدوقی، امامجمعه یزد، در حکمی به محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، ترورهای مشابه را موجب ایجاد نگرانی و تردید و سؤال دربارهٔ محافظان این شخصیتهای بزرگ دانست و از آنجا که سپاه مسئول رسیدگی به این امور است، فرمانده سپاه را مأمور کرد با دقت، سوابق پاسداران محافظ را بررسی و گزارشی تهیه کند؛ همچنین برای این امر مهم، از پاسداران آزموده و باسابقه و متعهد استفاده شود.[۱۰۸]
امامخمینی همچنین با محکومکردن و شرارت خواندن عملیات تروریستها، از مجامع بینالمللی درخواست کرد جنایتهای تروریستها علیه دانشمندان و علمای بزرگ ایران را محکوم کنند.[۱۰۹] ایشان با نکوهش از بیتوجهی مدعیان حقوق بشر به فجایع انسانی تروریستها آن را نشانه زوال انسانیت[۱۱۰] و رفتار گزینشی ابرقدرتها در برابر گروههای تروریستی خواند و افزود رژیم عراق در پی سجدهکردن در برابر آمریکا از شمار گروههای تروریستی در فهرست آمریکا خارج شد.[۱۱۱] مردم و نیروهای امنیتی برای مقابله با جریان ترور به میدان آمدند و توانستند با تلاش شبانهروزی آن را مهار و امنیت نظام و شخصیتهای آن را تأمین کنند؛ بدین ترتیب توطئه گروهها به وسیله ترور برای براندازی و انحراف نظام اسلامی از مسیر خود خنثی گردید.[۱۱۲]
مجازات تروریستها
امامخمینی، رهبری رئوف و باگذشت بود و به هواداران گروههای معارض اندرز میداد دست از مخالفت بردارند و به همگان نیز هشدار میداد با گفتگو، جوانان را از فروافتادن در دام گروههای مخالفِ نظام بازدارند.[۱۱۳] به طرفداران گروههای تروریستی نیز اعلان میکرد در صورت بازگشت به دامن ملت، آزاد خواهند بود[۱۱۴]؛ از اینرو برخی از افراد فریبخورده گروه تروریستی فرقان بخشیده شدند.[۱۱۵] بسیاری از آنان از فریبکاری همدستان خود مطلع شدند و توبه کرده، به زندگی عادی بازگشتند.[۱۱۶] امامخمینی حتی گروهی از کودتاگران نوژه را عفو کرد و برخی از آنان در جنگ تحمیلی به شهادت رسیدند (ببینید: کودتای نوژه)؛ اما در برخورد با گروههای برانداز و کسانی که برای ترور شخصیتهای مجاهد و مردم بیگناه، دست به سلاح میبردند، پس از اتمام حجت، مسامحه نکرد و فرمان داد دادگاههای انقلاب برابر دستورهای اسلام و قرآن، عوامل ترور را مجازات کنند.[۱۱۷] ایشان از عوامل تروریستیِ دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی، به «تفالههای آمریکایی» تعبیر و تأکید کرد تروریستها باید دستگیر و به سزای اعمال خود برسند[۱۱۸] و در نامهای به دادستانی انقلاب، تروریستها را مفسد فی الارض خواند؛ با این حال، افزود در مجازات آنان نباید از حدود خدا تجاوز شود.[۱۱۹]
دامنه مصادیق تروریسم
کارگزاران سیاسی و امنیتی دولت آمریکا در طول دوره انقلاب بهطور آشکارا از جنایتهای تروریستهای داخلی ایران حمایت کردهاند[۱۲۰] و منابع غربی نیز بهطور گسترده از کمکهای اطلاعاتی، نظامی و اقتصادی آمریکا به سازمانهای تروریستیِ مخالف جمهوری اسلامی گزارش دادهاند.[۱۲۱]
امامخمینی در شناساندن مصادیق تروریسم نگاهی عامتر دارد. از نگاه ایشان قدرتهای شیطانی بهطور مستقیم یا به وسیله افراد مزدور یا جاهل به ترور مخالفان خود اقدام میکنند.[۱۲۲] ایشان استکبار شرق و غرب و بهطور مشخص دولت آمریکا و شوروی را حامی تروریسم و عوامل و ایادی آنها را مجری ترور در ایران معرفی میکرد.[۱۲۳] و باور داشت قدرتهای شرق و غرب برای مقابله با جمهوری اسلامی ایران، اقدام به ترور مردم، انفجار کور و حتی بهآتشکشیدن مزارع کردهاند[۱۲۴]؛ زیرا انقلاب اسلامی ایران توانسته است کشورهای اسلامی و ستمدیدگان جهان را به سوی اسلام جلب کند.[۱۲۵] ایشان بهویژه بر نقش آمریکا در ترورها تأکید داشت.[۱۲۶] در عین حال آمریکا همواره اقدامات جنایتکارانهاش را به کشورهای مخالف خود نسبت میدهد،[۱۲۷] حال آنکه دولت آمریکا که تروریست بالذات است، سراسر جهان را به آتش کشیده است.[۱۲۸]
یکی از نمونههای بارز ترور دولتی، که از جانب دولت آمریکا صورت گرفت، ترور فرمانده پرآوازه ایرانی، قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس ایران و یکی از فرماندهان عالیرتبه ایران است که در برابر گروههای تروریستی در عراق و سوریه ایستاد. این ترور در ۱۳/۱۰/۱۳۹۸، در زمانی که مهمان رسمی دولت عراق بود، به همراه نه نفر از همراهیان ایرانی و عراقی خود، در فرودگاه بغداد به دستور مستقیم دونالد ترامپ رئیسجمهور آمریکا اجرا شد و آنان با حمله موشکی نیروهای آمریکایی به شهادت رسیدند.[۱۲۹] در پی این ترور موج بسیار گسترده محکومساختن این جنایت در داخل و خارج ایران راه افتاد و میلیونها نفر از مردم مسلمان ایران با حضور خود در مراسم تشییع جنازه سلیمانی شرکت جستند و خواهان انتقام خون او و دیگر شهدای این ترور شدند.[۱۳۰]
امامخمینی همچنین رژیم اسرائیل را دولتی تروریستی میدانست که با همپیمانی با آمریکا برای رسیدن به مقاصد استعماری خود، مرتکب جنایات فراوانی شده[۱۳۱] و در حق مردم فلسطین و لبنان جنایتها کرده است.[۱۳۲] این رژیم برای رسیدن به اهداف نامشروع و توسعهطلبانه خود از هر وسیلهای استفاده و با ارعاب و وحشت صدها هزار فلسطینی را آواره کرده است.[۱۳۳]
امامخمینی دولت فرانسه را نیز دولتی تروریستی میدانست[۱۳۴]؛ زیرا به گروه تروریستی مجاهدین خلق پناه داده است.[۱۳۵] حزب بعث عراق نیز از مصادیق تروریست دولتی بود که در مدت عمر خود گروه بسیاری از علما و اندیشمندان را به قتل رساند. امامخمینی کشتن سیدمحمدباقر صدر و سیدمهدی حکیم را از کارهای تروریستی حزب بعث شمرده که به هدف خاموشکردن اسلام ناب محمدی انجام شد.[۱۳۶] از نگاه ایشان حکومت محمدرضا پهلوی نیز، بر پایه ترور و وحشت استوار بود[۱۳۷] و رژیم پهلوی راههای گوناگونی ازجمله ترور و تهدید افراد را برای به زانو درآوردن مردم آزمود.[۱۳۸]
در نگاه امامخمینی، کمونیستها نیز از عاملان وحشت و ترور پس از انقلاب اسلامی بودهاند که با حسابگری مادی در صدد نابودی انقلاب اسلامی بودند.[۱۳۹] اتحاد جماهیر شوروی در آن سالها نماد تفکر کمونیستی و ابرقدرتی شرق بود و بسیاری از گروههای تروریستی وابسته به آن بودند.[۱۴۰] ایشان کسانی که به اسم خلق، زندگی مردم را به تباهی کشیده، خدمتگزاران خلق و خالق را ترور میکنند، از طرفداران اجانب و خائنان به اسلام شمرده است.[۱۴۱] «کمونیستهای ساختگی» و «ریشههای رژیم شاه»، تعبیر دیگر امامخمینی از این دسته از گروههای تروریستی است.[۱۴۲]
اتهام ترور به جمهوری اسلامی ایران
آمریکا برای بدنامکردن جمهوری اسلامی ایران در نگاه جهانیان، این کشور را متهم کرد که از تروریسم جانبداری میکند.[۱۴۳] امامخمینی خاطرنشان کرده است که در منطق آمریکا کسانی تروریست هستند که از این کشور پیروی نمیکنند[۱۴۴]؛ چنانکه در پاسخ به تروریست خواندن جمهوری اسلامی ایران در جریان اشغال سفارتخانه آمریکا، تأکید کرد دانشجویان با افراد دستگیرشده با رأفت رفتار کردند، و حال آنکه آمریکا دانشجویان ایرانی را در آمریکا شکنجه میکند و سگها را به جان آنان میاندازد.[۱۴۵] ایشان خاطرنشان کرده است استکبار شرق و غرب به دلیل ناتوانی از رویارویی مستقیم با جهان اسلام، شخصیتهای دینی و سیاسیِ مخالف خود را نابود میکنند و فرهنگ اسلام آمریکایی را در میان مردم گسترش میدهند[۱۴۶] و آمریکا کشوری است که کارهای جنایتکارانه خود را به کشورهای مخالف خود نسبت میدهد.[۱۴۷] ایشان دشمنی جمهوری اسلامی ایران با اسرائیل تروریست و مورد حمایت آمریکا را از علل دشمنی آمریکا با ایران شمرده[۱۴۸] و خاطرنشان کرده از اینروی آمریکا برای تضعیف جمهوری اسلامی، ایران را متهم به ترور میکند؛ ولی با این اتهام نه تنها موقعیت جمهوری اسلامی ایران کاهش پیدا نکرده، بلکه جایگاه آن در نظرها بالا رفته و روحیه دشمنان اسلام تضعیف شده است.[۱۴۹] به نظر امامخمینی، جمهوری اسلامی ایران به دلیل پیروی از قرآن نیازمند استفاده از ابزار ترور نیست.[۱۵۰] جمهوری اسلامی خود قربانی ترور است و روز هشتم شهریور سالروز ترور محمدعلی رجایی، رئیسجمهور و محمدرضا باهنر، نخستوزیر ایران، روز مبارزه با تروریسم نامگذاری شده است.[۱۵۱]
ترور شخصیت
واژه ترور تنها در کشتن و از میان بردن جسمی اشخاص کاربرد ندارد، بلکه گاهی به لطمهزدن به آبرو و مخدوشکردن شخصیت اجتماعی و وجهه عمومی افراد و شخصیتها با دروغسازی و تبلیغات منفی گفته میشود که از آن به ترور شخصیت یاد میکنند.[۱۵۲] بهاین معنا از ترور در سخنان امامخمینی نیز توجه شده است.[۱۵۳] ایشان به ترور شخصیت برخی از دستاندرکاران نظام مانند سیدمحمد حسینی بهشتی،[۱۵۴] محمدعلی رجایی[۱۵۵] و سیداحمد خمینی[۱۵۶] واکنش نشان داد و به دشمنان نظام و انقلاب بیثمر و فایدهبودن این نوع اقدامها را گوشزد کرد.[۱۵۷]
پانویس
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۴/۵۸۴۹، آشوری، فرهنگ سیاسی، ۹۹
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۰/۴۷۲
- ↑ ابنمنظور، لسان العرب، ۱۱/۵۱۳
- ↑ بوذرجمهر، فرهنگ فارسی-عربی، ۸۵
- ↑ منتظری، حکومت دینی و حقوق انسان، ۷۵
- ↑ هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه، ۱/۵۸۲
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۷۱۷
- ↑ توکلی، دو نظریه تروریسم و فداکاری، ۱۶
- ↑ علیبابایی، فرهنگ روابط بینالملل، ۸۳–۸۴
- ↑ پلنو و آلتون، فرهنگ روابط بینالملل، ۲۴۳
- ↑ ماله، تاریخ ملل شرق و یونان، ۷۸
- ↑ سایکس، تاریخ ایران، ۱/۲۰۴
- ↑ بیگدلی، ترورهای سیاسی در تاریخ معاصر، ۱/ش
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویه(ص)، ۱/۶۶۱–۶۶۲
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۲/۳۷۱–۳۷۲
- ↑ ابنهشام، السیرة النبویه(ص)، ۳/۱۹۹–۲۰۰؛ ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۴/۷۵
- ↑ شمّری، الخوارج اصول و عقاید، ۵۸–۶۳
- ↑ توکلی، دو نظریه تروریسم و فداکاری، ۴۸–۶۸
- ↑ آوری، تاریخ معاصر ایران، ۱/۲۲۸
- ↑ کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۱/۱۹۷–۲۰۰، ۳/۴۰۴ و ۴۷۷
- ↑ علوی، رجال عصر مشروطیت، ۵۵–۵۶ و ۷۶
- ↑ رائین، حیدرخان عمواغلی، ۲۶۵
- ↑ طیب، تروریسم در فراز و فرود تاریخ، ۴۶–۴۷
- ↑ مؤسسه پژوهش، تاریخ معاصر ایران، ۱/۱۴۱–۱۴۲؛ ایران، روزنامه، ۱۵
- ↑ بیگدلی، ترورهای سیاسی در تاریخ معاصر، ۲/۸۵۰
- ↑ آبراهامیان، ایران بین دو انقلاب، ۱۸۷–۱۸۸
- ↑ مهدینیا، قتلهای سیاسی و تاریخی، ۲/۴۴۶
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۱۷۰–۱۸۹
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۳۲۳
- ↑ عبداللهینژاد، ترور از دیدگاه فقه، ۱۷۳–۱۷۴
- ↑ منتظری، حکومت دینی و حقوق انسان، ۷۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۴۰۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۸۳ و ۱۱/۷۷
- ↑ کلینی، الکافی، ۷/۳۷۵
- ↑ اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۱۰۲؛ منتظری، حکومت دینی و حقوق انسان، ۷۷
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۴۱/۵۶۴–۵۶۵؛ بجنوردی، مجموعه مقالات، ۶/۲۰۷–۲۰۸
- ↑ طارمی، بررسی فقهی اقدامات تروریستی، ۷۶–۷۷؛ نعمتی، ترور از دیدگاه اسلام و امامخمینی(ره)، ۷۸–۸۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۴۱، ۱۵/۳۱–۳۲ و ۱۷/۱۴۱
- ↑ مائده، ۳۳
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۶۷–۴۶۸
- ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۴/۵–۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۲۰/۱۳؛ سبحانی، فروغ ابدیت، ۶۲۰
- ↑ منتظری، حکومت دینی و حقوق انسان، ۱۰۱
- ↑ برجی، پیشگفتار کتاب دفاع مشروع، و
- ↑ زکی، مفهوم و مصداق تروریسم، ۲۰۲
- ↑ زکی، مفهوم و مصداق تروریسم، ۲۰۶ و ۲۱۷
- ↑ نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۱۶–۱۷؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱–۴۶۳ سلطانی، نگاهی به دفاع مشروع، ۲۶–۳۷ و ۴۸–۴۹
- ↑ زکی، مفهوم و مصداق تروریسم، ۵۷
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۷۳
- ↑ علویمهر، دفاع و عملیات استشهادی، ۱۵۱–۱۵۲
- ↑ علویمهر، دفاع و عملیات استشهادی، ۱۶۴–۱۶۶
- ↑ استیری، شرایط دفاع مشروع، ۵۲۴–۵۲۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۶۳
- ↑ طارمی، بررسی فقهی اقدامات تروریستی، ۸۴–۸۵
- ↑ علیزاده، فرهنگ خاص علوم سیاسی، ۲۷۴
- ↑ شیرودی، اسلام و تروریسم، ۱۵۹–۱۶۰
- ↑ زکی، مفهوم و مصداق تروریسم، ۲۳۶–۲۳۷
- ↑ جام جم، روزنامه
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۵۱۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰
- ↑ توکلی، دو نظریه تروریسم و فداکاری، ۸۳–۸۷ و ۱۰۰–۱۰۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۳۶ و ۷/۴۱
- ↑ فیضی، چالش مشروعیت، ۴۱–۴۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۷۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۰۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۴۴
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۴۱۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۱۴ و ۳۳۱
- ↑ توکلی، دو نظریه تروریسم و فداکاری، ۸۸ و ۹۲
- ↑ خسروشاهی، تجلی مفاهیم منشور برادری، ۳
- ↑ فوزی، تحولات سیاسی اجتماعی، ۱/۴۲۵–۴۳۰؛ راستگو، مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، ۴۸–۴۹
- ↑ موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۹۲
- ↑ جلیلینژاد، خونخواهی هابیل، ۴۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۲۰ و ۱۵/۱۳۵–۱۳۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰–۱۲۱
- ↑ طباطبایی، قربانیان ترو، ۴۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۵۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۴۶ و ۱۵/۱۳۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۹۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۷۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۲۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۸۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۴۷–۱۴۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۷ و ۱۴/۲۴۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰–۱۲۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۴۷–۱۴۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۸۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۵۰۴–۵۰۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۴۴۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۴۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۵۷ و ۱۷۸–۱۷۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۸۳ و ۱۵/۱۴۸–۱۴۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۸۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۹۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۷۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۸۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۹۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۹۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۲۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵ و ۱۴/۱۴۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۳۷۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۴۳۴
- ↑ درودیان، سازمان مجاهدین خلق، ۶–۱۹
- ↑ درودیان، سازمان مجاهدین خلق، ۱۶/۱۲۸
- ↑ انصاری، خاطرات، ۲/۲۱۲
- ↑ ناطق نوری، خاطرات، ۱/۱۸۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۲۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۴۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۱–۱۴۲
- ↑ سلیمی، آمریکا و حمایت از تروریسم، ۱۴–۱۶
- ↑ غضنفری، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، ۴۰۱–۴۰۳
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۴۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۹۱ و ۲۱/۱۱۹–۱۲۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۷۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۲۶–۲۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۹۵ و ۲۰/۳۲۴؛ موسوی اردبیلی، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، ۹۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۲۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۸
- ↑ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۴/۱۰/۱۳۹۸
- ↑ جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۷/۱۰/۱۳۹۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۵۱۰
- ↑ مرکز الثقافی، یوم القدس، ۶۲–۶۵؛ علمالهدی، شناخت صهیونیسم بینالملل، ۱۱۵–۱۵۲
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۲۳–۲۲۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۹۸–۹۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۳ و ۱۲۹–۱۳۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۹۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۹۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۳۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۸۶
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۹۱
- ↑ Target America, Bodansky، ۴؛ هاشمی رفسنجانی، کارنامه و خاطرات، ۲۰؛ غضنفری، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، ۳۸۹–۳۹۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۷۰–۲۷۱
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۷۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۲۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۲۰
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۳۳۵
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۳۸
- ↑ صابری، روز مبارزه با تروریسم، ۳۴
- ↑ انوری، فرهنگ بزرگ سخن، ۳/۱۷۱۷
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۴۸ و ۲۰/۳۲۴
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۲۷۷–۲۷۸
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۴۴۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۸۸–۲۸۹
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۸
منابع
- قرآن کریم.
- آبراهامیان، یرواند، ایران بین دو انقلاب؛ درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گلمحمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران، نشر نی، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
- آشوری، داریوش، فرهنگ سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۶۸ش.
- آوری، پیتر، تاریخ معاصر ایران، ترجمه محمد رفیعی مهرآبادی، تهران، عطایی، چاپ چهارم، ۱۳۷۷ش.
- ابنکثیر، اسماعیلبنعمر، البدایة و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
- ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر-دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق.
- ابنهشام، عبدالملک، السیرة النبویه(ص)، تحقیق مصطفی السقا و ابراهیم الأبیاری و عبدالحفیظ شلبی، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- استیری، اکرم، شرایط دفاع مشروع از دیدگاه امامخمینی و حقوق بینالملل، چاپشده در کتاب دفاع مشروع، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، تحقیق سیداحمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- انصاری کرمانی، محمدعلی، خاطرات، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ ششم، ۱۳۸۳ش.
- انوری، حسن، فرهنگ بزرگ سخن، تهران، سخن، چاپ دوم، ۱۳۸۲ش.
- ایران، روزنامه، ۲۰/۲/۱۳۸۸ش.
- بجنوردی، سیدمحمد، مجموعه مقالات فقهی، حقوقی، فلسفی و اجتماعی، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- برجی، یعقوبعلی، پیشگفتار کتاب دفاع مشروع، قم، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- بوذر جمهر، محمدحسن، فرهنگ فارسی-عربی، تهران، نوفل، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- بیگدلی، علی، ترورهای سیاسی در تاریخ معاصر ایران، تهران، سروش، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- توکلی، یعقوب، دو نظریه تروریسم و فداکاری در ایران، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- پلنو، جک. سی و روی آلتون، فرهنگ روابط بینالملل، ترجمه و تحقیق حسن پستا، تهران، فرهنگ معاصر، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- جام جم، روزنامه، ۱۶/۲/۱۳۸۱ش.
- جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی-پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۸۳ش.
- جلیلینژاد، امیر، خونخواهی هابیل، مجله امتداد، شماره ۵۵، ۱۳۸۹ش.
- جمهوری اسلامی، روزنامه، ۱۴/۱۰/۱۳۹۸ش و ۱۷/۱۰/۱۳۹۸.
- خسروشاهی، سیدهادی، تجلی مفاهیم منشور برادری، روزنامه اطلاعات، ۱۷/۸/۱۳۹۰ش.
- درودیان، محمد، سازمان مجاهدین خلق (منافقین)، توهم قدرت، شکست در استراتژی، مجله نگین ایران، شماره ۱۷، ۱۳۸۵ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- رائین، اسماعیل، حیدرخان عمواغلی، تهران، جاویدان، چاپ اول ۱۳۵۵ش.
- راستگو، علیاکبر، مجاهدین خلق در آیینه تاریخ، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- زکی، حمید ناظر حسین، مفهوم و مصداق تروریسم در اسناد و معاهدات بینالمللی و دیدگاه امامخمینی، چاپشده در کتاب دفاع مشروع، قم، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- سایکس، سر پرسی، تاریخ ایران، ترجمه سیدمحمدتقی فخر داعی گیلانی، تهران، افسون، چاپ هفتم، ۱۳۸۰ش.
- سبحانی، جعفر، فروغ ابدیت، قم، بوستان کتاب، چاپ بیست و یکم، ۱۳۸۵ش.
- سلطانی، محمدجواد، نگاهی به دفاع مشروع از دیدگاه فقه شیعه، با تأکید بر نظریه حضرت امام، چاپشده در دفاع مشروع، قم، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- سلیمی بنی، صادق، آمریکا و حمایت از تروریسم داخلی ایران، مجله پگاه حوزه، شماره ۱۳۷، ۱۳۸۳ش.
- شمّری، حبیب طاهر، الخوارج اصول و عقاید، مشهد، آستان قدس رضوی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- شیرودی، مرتضی، اسلام و تروریسم، مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران، شماره ۵۹، ۱۳۸۲ش.
- صابری، الهام، روز مبارزه با تروریسم، مجله گلبرگ، شماره ۶۶، ۱۳۸۴ش.
- طارمی، محمدحسین، بررسی فقهی اقدامات تروریستی در جوامع اسلامی، مجله علوم سیاسی دانشگاه باقرالعلوم(ع)، شماره ۴۱، ۱۳۸۷ش.
- طباطبایی، سیدهادی، قربانیان ترور، مجله نسیم بیداری، شماره ۸، ۱۳۸۹ش.
- طبری، محمدبنجریر، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
- طیب، علیرضا، تروریسم در فراز و فرود تاریخ، چاپشده در تروریسم تاریخ، جامعهشناسی، گفتمان، حقوق، گردآوری و ویرایش علیرضا طیب، تهران، نی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- عبداللهینژاد، عبدالکریم و رمضان عباسپور، ترور از دیدگاه فقه، مجله مطالعات اسلامی، فقه و اصول، شماره ۸۷، ۱۳۹۰ش.
- علمالهدی، سیدجواد، شناخت صهیونیسم بینالملل و انقلاب اسلامی ایران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
- علوی، سیدابوالحسن، رجال عصر مشروطیت، تحقیق و تصحیح حبیب یغمایی و ایرج افشار، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- علویمهر، حسین، دفاع و عملیات استشهادی از دیدگاه امامخمینی و دیگر فقیهان، چاپشده در کتاب دفاع مشروع، قم، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۹۲ش.
- علیبابایی، غلامرضا، فرهنگ روابط بینالملل، تهران، وزارت امور خارجه، چاپ چهارم، ۱۳۸۵ش.
- علیزاده، حسن، فرهنگ خاص علوم سیاسی، تهران، روزنه، چاپ سوم، ۱۳۸۶ش.
- غضنفری، کامران، آمریکا و براندازی جمهوری اسلامی ایران، تهران، کیا، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- فوزی تویسرکانی، یحیی، تحولات سیاسی اجتماعی بعد از انقلاب اسلامی در ایران، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- فیضی، سیروس، چالش مشروعیت در رژیم شاه و قتل نخستوزیران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- کرمانی، ناظمالاسلام، تاریخ بیداری ایرانیان، به اهتمام علیاکبر سعیدی سیرجانی، تهران، امیرکبیر، چاپ هفتم، ۱۳۸۴ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- ماله، آلبر و ژول ایزاک، تاریخ ملل شرق و یونان، ترجمه عبدالحسین هژیر، تهران، ابنسینا، چاپ سوم، ۱۳۴۲ش.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مرکز الثقافی للجمهوریة الاسلامیة الایرانیه، یوم القدس، دمشق، بیتا.
- منتظری، حسینعلی، حکومت دینی و حقوق انسان، قم، ارغوان دانش، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- مؤسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی، تاریخ معاصر ایران، مجموعه مقالات، تهران، ۱۳۶۸ش.
- موسوی اردبیلی، سیدعبدالکریم، غائله چهارده اسفند ۱۳۵۹، تهران، نجات، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- مهدینیا، جعفر، قتلهای سیاسی و تاریخی سی قرن ایران، تهران، پاسارگارد، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- ناطق نوری، علیاکبر، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
- نعمتی وروجنی، یعقوب، ترور از دیدگاه اسلام و امامخمینی(ره)، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۳، به سوی سرنوشت، به کوشش محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- هاشمی شاهرودی، سیدمحمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب أهل بیت علیهم السلام، قم، مؤسسه دائرةالمعارف فقه اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۶ق.
- Bodansky, yossef, Target America, Terrorism in the u. s. today, Newyork, s. p. I, Books, ۱۹۹۳.
پیوند به بیرون
- قدرتالله عفتی-سمیه تام، ترور، دانشنامه امام خمینی، ج۳، ص۳۲۴–۳۳۵.