جعفر بن محمد یا امام‌صادق(ع) یا جعفربن‌محمد، زندگی، جایگاه و نقش امام ششم(ع).

امام جعفر صادق(ع)
قبر-ائمه-بقیع.jpg
نقشامام ششم(ع)
نامامام جعفر صادق(ع)
کنیهابوعبدالله
زادروز۱۷ ربیع الاول ۸۰ یا ۸۳ هجری
زادگاهمدینه
مدت امامت۳۴ سال (۱۱۴ تا ۱۴۸ق)
مدفنقبرستان بقیع
محل زندگیمدینه
لقب(ها)صادق
پدرامام محمد بن علی(ع)
مادرام‌فروه
فرزند(ان)امام موسی کاظم(ع)
طول عمر۶۵ سال
امامان شیعه
امام علی(ع)امام حسن مجتبی(ع)امام حسین(ع)امام سجاد(ع)امام محمد باقر(ع)امام صادقامام کاظم(ع)امام رضا(ع)امام جواد(ع)امام هادی(ع)امام حسن عسکری(ع)امام زمان(ع)

مقدمه

امام ابوعبدالله، جعفر‌بن‌محمد ملقب به صادق[۱] و صادق آل محمد(ع)، در سال ۸۰،[۲] یا ۸۳ هجری در مدینه[۳] به دنیا آمد. پدر ایشان امام‌محمدباقر(ع) است (ببینید: امام محمد ‌باقر(ع)) و مادر ایشان ام‌فروه دختر قاسم‌بن‌محمدبن‌ابی‌بکر از زنان با تقوا و مؤمن و نیکوکار بود.[۴] و بدین سبب حضرت را ابن‌المکرمه می‌خواندند.[۵] ایشان جد خود امام‌سجاد(ع) را درک[۶] و ۳۵ سال در کنار پدر خود زندگی کرد. امام‌صادق(ع) بیشتر زندگی خود را در مدینه گذراند و چندین سفر نیز به عراق داشت.[۷] دوره امامتایشان ۳۴ سال بود.[۸] که هفده سال آن در خلافت بنی‌امیه و بقیه در دوره خلافت بنی‌عباس سپری شد.[۹]

جایگاه و ویژگی‌ها

امام‌صادق(ع) از سوی خداوند و به نص پیامبر اکرم(ص)[۱۰] و نیز وصیت امام‌باقر(ع)، به امامت معرفی گردید.[۱۱] ایشان همانند دیگر امامان معصوم(ع) دارای مقامات و فضایل بسیار بود؛ ازجمله ایشان در شمار اهل بیت(ع) و دارای مقام عصمت بود و آیه تطهیر نیز شامل ایشان می‌شود. (ببینید: اهل بیت(ع))

از ایشان با عنوان ذریه، وصی و وارث پیامبر(ص) و در شمار عترت پیامبر(ص) یادشده است.[۱۲]

آن حضرت همانند دیگر ائمه(ع) دارای ولایت تکوینی و تشریعی بود؛[۱۳] (ببینید: امامت) و از نظر علمی در جامعه اسلامی از جایگاه رفیعی برخوردار بود؛ چنان‌که بزرگان دیگر مذاهب اسلامی، ایشان را در علم و فضل و پارسایی افضل و بی‌همتا می‌شمردند.[۱۴]

جایگاه علمی

آوازه علم امام‌صادق(ع) در میان مردم چنان فراگیر شد که مردم از همه طوایف برای استفاده از حضرت به ایشان مراجعه می‌کردند.[۱۵] مالک‌بن‌انس از رهبران مذاهب اسلامی و شاگرد امام‌صادق(ع)[۱۶] آن حضرت را معتبرترین و موثق‌ترینِ مردم خواند[۱۷] وی گفته است افضل از جعفربن‌محمد در علم و عبادت و پارسایی، نه چشمی به خود دیده و نه گوشی شنیده و نه به قلب بشری خطور کرده است.[۱۸] ابوحنیفه نیز امام‌صادق(ع) را آگاه‌ترینِ مردم شمرده[۱۹] و با اشاره به دو سال شاگردی خود نزد ایشان اعتراف کرده است اگر آن دو سال نبود، هلاک می‌شد.[۲۰]
منصور خلیفه عباسی نیز با وجود دشمنی با امام‌صادق(ع)، ایشان را وارث پیامبر(ص) می‌خواند و در برابر مردم به ایشان احترام بسیار می‌گذاشت.[۲۱] امام‌صادق(ع) در میان شیعیان نیز به عنوان معیار مذهب شیعه شناخته شد و به تعبیر ابان‌بن‌تغلب راویان و فقهای مشهور شیعه، در وقت اختلاف در سخنان پیامبر(ص)، سخنان علی(ع) را معیار و در وقت اختلاف در سخنان علی(ع)، سخنان جعفر‌بن‌محمد(ع) را معیار شمردند.[۲۲] از این‌رو شیعیان به (جعفری) شهره شدند.[۲۳] (ببینید: شیعه)

دیدگاه امام‌خمینی

امام‌خمینی خود را از وصف و شناساندن جایگاه امام‌صادق(ع) عاجز دیده و تأکید کرده است باید امام‌ معصوم(ع) را پس از معرفی پیامبر(ص)، از گفته‌ها و سیرت خود آن امام شناخت. ایشان آگاهی‌های امام‌صادق(ع) درباره کتاب و سنت پیامبر(ص) را معرّف شخصیت آن حضرت شمرده است.[۲۴] همچنین از ایشان به عنوان ذریه پیامبر(ص) و مبیّن احکام اسلام و اهداف رسول خدا(ص)[۲۵] حجت خداوند بر مردم و امام‌ هدایت‌شده[۲۶] بیان‌کننده احکام اسلام و تجلی مقاصد پیامبر(ص)[۲۷] ولی‌الله الاعظم، ولی‌الله الاکرم، مظهر تام حق‌تعالی[۲۸] و آگاه به علم تأویل و تنزیل قرآن[۲۹] یاد کرده و ایشان را دارای ولایت مطلق بر مردم شمرده و تأکید کرده است چنان‌که امیرالمؤمنین(ع) در دوران حکومت ظاهرى خود حاکم و والى و قاضى تعیین می‌‏کرد و عموم مسلمانان موظف به اطاعت از ایشان بودند، امام‌صادق(ع) نیز (ولىّ امر) مطلق بود و بر همه علما، فقها و مردم جهان ولایت داشت و توانایی داشت که براى زمان حیات و نیز برای دوره پس از خود نیز حاکم و قاضى تعیین کند.[۳۰]
ایشان در تعبیری دیگر جایگاه امام‌صادق(ع) را در نزد خداوند عالی و بلند و ولادت و شهادت ایشان را موجب تحکیم و پیشرفت اسلام شمرده است.[۳۱] و در اشعار خود فیض و جوشندگی دانش امام ‌زمان(ع) را مانند جدش امام‌صادق(ع) دانسته است.[۳۲]
امام‌صادق(ع) در همه صفات اخلاقی و علمی سرآمد مردم روزگار خود بود. ایشان در علم و تقوا، اخلاص، عقل و خرد، راستی و درستی، خدمت به مردم، بخشش به نیازمندان، رفع نیاز‌های مردم و پیروی از اوامر و نواهی الهی نمونه بود.[۳۳] ایشان اهل عبادت و تلاوت قرآن و انسانی کامل بود، به گونه‌ای که همه ارزش‌ها وکمالات الهی و انسانی در آن حضرت گرد آمده بود.[۳۴] امام‌خمینی خاطرنشان کرده است که امام‌صادق(ع) خدا را در همه جا حاضر و ناظر می‌دید.[۳۵] و در مناجات مانند انسانی است که غرق در معصیت بوده و نشانگر مناجات کسی است که خود را چیزی نشمرده و همه چیز را از آنِ خدا دانسته است و خود را در برابر خدا هیچ می‌بیند.[۳۶] ایشان که به نقل از استاد خود محمدعلی شاه‌آبادی، این‌گونه عبادت را از خواص ائمه(ع) شمرده، این نوع عبادت را از مقامات معمولی آن حضرت دانسته است.[۳۷]
امام‌خمینی تحصیل دستاوردهای معنوی ـ عبادی امام‌صادق(ع) را برای دیگران ممکن ندانسته و افزوده است آن حضرت آیات قرآن را در نماز می‌خواند و از حال می‌رفت؛ زیرا در تکرار آیه‌های قرآن به مرحله‌ای می‌رسید که گویا خدا را مشاهده و آیات قرآن را مستقیم شنیده است. عظمت خداوند سبب از حال رفتن او بود.[۳۸] ایشان به نقل از شهاب‌الدین سهروردی یادآور شده است زبان امام‌صادق(ع) در آن هنگام مانند درخت موسی(ع) بود که خداوند از طریق آن ندای (إِنّی أَنَا اللَّهُ)[۳۹] سر داد.[۴۰]
امام‌صادق(ع) برای پیامبر اسلام(ع) بسیار احترام قائل بود؛ چنان‌که رنگ حضرت از هیبت و عظمت نام پیامبر(ص) تغییر می‌کرد.[۴۱] ایشان ‌برای راستگویی و امانتداری اهمیت بسیاری قائل بود.[۴۲] کار و کوشش را نوعی جهاد در راه خدا می‌شمرد؛[۴۳] و در معیشت مقتصد و میانه‌رو بود.[۴۴] بدون توجه به ملیت و اصل و نسب به مردم احترام می‌گذاشت.[۴۵] و بینوایان از خوان نعمت ایشان برخوردار بودند[۴۶] و بدون منت و بدون توجه به عقیده و مذهب و در پنهانی میان فقرای مدینه غذا تقسیم می‌کرد.[۴۷]
حضرت به اصلاح رابطه‌ها و ایجاد آشتی میان مؤمنان اهمیت می‌داد و اموالی به این کار اختصاص داده بود.[۴۸] نیز به صله رحم اهتمام داشت و به خویشاوندان کمک می‌کرد.[۴۹] امام‌خمینی صداقت و امانتداری امام‌صادق(ع) را در حدی می‌دانست که اگر کشنده علی(ع) بر شمشیری که حضرت را با آن به قتل رسانده، امین قرار می‌داد و از ایشان خیرخواهی می‌طلبید، امانت را به وی بر می‌گرداند و از خیرخواهی به او دریغ نمی‌کرد.[۵۰]

دوران امامت

امام‌صادق(ع) پس از شهادت پدر در سال ۱۱۴ق عهده‌دار امامت شد.[۵۱] امامت ایشان در دوره ضعف و انحطاط بنی‌امیه بود. با اوج‌گرفتن درگیری میان بنی‌امیه و بنی‌عباس دعوت شیعی نیز در دنیای اسلام اوج گرفت.[۵۲] پیروان اهل بیت(ع) در مجالس ایشان حاضر می‌شدند.[۵۳] رهبران و پیروان دیگر مذاهب اسلامی نیز ازجمله ابوحنیفه[۵۴] ابن‌جریح، ابن‌عیینه، سفیان ثوری، ابوایوب سجستانی و مالک‌بن‌انس نیز از شاگردان حضرت به ‌شمار می‌رفتند.[۵۵] راویانِ حضرت را حدود چهار هزار تن دانسته‌اند.[۵۶] و به تعبیرِ حسن‌بن‌علی وشاء، در مسجد کوفه نهصد تن از استادان، احادیث جعفربن‌محمد را برای مردم نقل می‌کردند.[۵۷] شیخ طوسی نام ۳۲۲۴ تن از آنان ازجمله دوازده تن از زنان راوی از آن حضرت را ثبت کرده است؛[۵۸] و عطاردی شمار ۲۱۴۴ تن از راویان امام‌صادق(ع) و منابع حدیثی آنان را در موسوعه خود آورده است.[۵۹]

تربیت شاگردان در علوم گوناگون

در میان شاگردان امام‌صادق(ع) افراد خبره در رشته‌های گوناگون دانش‌ها به‌ویژه ادبیات و لغت[۶۰] تاریخ، سیره و رجال،[۶۱] کلام و فقه وجود داشت و مناظرات آنان با برجستگان دیگر مذاهب، شاهد آن است.[۶۲] بخش عمده نویسندگان کتاب‌های گوناگون در معارف اسلامی از دست‌پروردگان امام‌صادق(ع) بودند.[۶۳] و حضرت ‌با استفاده از فضای مناسب برای طرح مسائل عقلانی، مسائل فلسفی را مطرح کرد.[۶۴] احیای بخش‌های دیگر علوم اسلامی و تشویق افراد به کندوکاو در آن، در مدرسه امام‌صادق(ع) پررنگ بوده است ازجمله دانش بهداشت و طب،[۶۵] نجوم[۶۶] و زیست‌شناسی[۶۷]

مبارزه با مذاهب و فرقه‌های الحادی

از سوی دیگر، عصر امام‌صادق(ع) عصر ظهور فرقه‌ها و مذاهب الحادی بود. شبهه‌افکنی علیه اسلام و قرآن رواج یافت[۶۸] مبارزه با انحرافات و شبهه‌افکنی‌ها درباره دیانت و اسلام از عمده فعالیت‌های امام‌صادق(ع) بود. زندیقان و ملحدان در دوره آن حضرت(ع) فعال بودند[۶۹] ایشان با مناظره با رهبران ملحدان و زندیقان، امثال ابن‌ابی‌العوجاء، ابن‌طالوت[۷۰] ابوشاکر دیصانی و ابن‌مقفع[۷۱] مانع از تأثیر افکار این گروه بر جامعه اسلامی شد.
موضوع امامت و ولایت اهل بیت(ع)، از مباحث مهم و پردامنه درکارنامه امام‌صادق(ع) است. ایشان صدها حدیث در تفسیر آیات قرآن مستند به پیامبر(ص) و امامان پیش از خود درباره ضرورت حجت و امام معصوم، اطاعت از امام معصوم، صفات امام، علم امام[۷۲] ویژگی‌های امام ‌زمان[۷۳] فضایل اهل بیت به‌ویژه فضایل امام‌علی(ع) و فاطمه زهرا(س)[۷۴] را برای مردم بیان کرد.
در عصر امام‌صادق(ع) فرقه‌های منشعب از شیعه همچون زیدیه و کیسانیه عرصه ظهور یافتند و به طور گسترده به تبلیغ راه خود مشغول بودند.[۷۵] (ببینید: شیعه) امام‌صادق(ع) توانست عده‌ای از آنان همچون زیدیه[۷۶] و کیسانیه[۷۷] را به راه درست هدایت کند. مبارزه با غالیان و افراطیان منتسب به مذهب شیعه، از دیگر فعالیت‌های حضرت بود که ایشان(ع) با افشای انحراف‌های این گروه، زمینه طرد آنان را از میان شیعیان فراهم ساخت.[۷۸] امام‌خمینی یادآور شده است امام‌صادق(ع) با استفاده از فرصت دوره خود به تبیین و ترویج اسلام و مکتب اهل بیت(ع) پرداخت و آن را به جامعه شناساند.[۷۹]
حضرت در پرتو دانش خود بیشترِ نیازهای مادی و معنوى و فلسفى و عرفانى بشریت را تا روز قیامت تأمین کرد[۸۰] ایشان یادآور شده است امام‌صادق(ع) عزاداری برای امام‌حسین(ع) را در میان پیروان اهل بیت(ع) رواج داد[۸۱]

شاگردان امام صادق(ع) از منظر امام‌خمینی

امام‌خمینی به برخی از اصحاب و شاگردان امام‌صادق(ع) نیز ازجمله ابان‌بن‌تغلب،[۸۲] زراره، محمد‌بن‌مسلم، ابوبصیر،[۸۳] اسماعیل‌بن‌ابی‌زیاد سکونی،[۸۴] هشام‌بن‌حکم[۸۵] هشام‌بن‌سالم،[۸۶] سماعة‌بن‌مهران،[۸۷] جمیل‌بن‌دراج،[۸۸] محمدبن‌حمران،[۸۹] عبدالله‌بن‌بکیر،[۹۰] ابان‌بن‌عثمان[۹۱] و برید‌بن‌معاویه[۹۲] اشاره و استناد کرده است و نیز یادآور شده است برخی از راویان حدیث ازجمله مسعدة‌بن‌صدقه[۹۳] از اهل سنت بودند و به جهت وثاقت، روایات آنان نیز پذیرفته می‌شود.[۹۴]

تبیین و گسترش فقه

تبیین و توسعه فقه اسلام از اولویت‌های علمی امام‌صادق(ع) بود و بخش عمده مسائل فقهی را ایشان بیان کرده است؛ چنان‌که دانش همه فقهای مذاهب اسلامی مدیون ایشان است.[۹۵] و ابوحنیفه گفته است اگر جعفربن‌محمد(ع) نبود مردم به مناسک حج آگاه نمی‌شدند.[۹۶] امام‌خمینی نیز فقه اسلام را متبلور در فقه جعفری می‌داند؛[۹۷] و تأکید می‌کند آیین و شرایع اسلام و مکتب اهل بیت(ع) به دست امام‌صادق(ع) گسترش پیدا کرد[۹۸] و همه مسائل مورد نیاز بشر از گذشته و مسائل جدید و مسائلی که بعداً مورد نیاز بشر خواهد بود، بدون نیاز به تفسیر و تأویل به وسیله حضرت بیان شده است.[۹۹]

ایشان همچنین خاطرنشان کرده است امام‌صادق(ع) روش فهم پاره‌ای از آیات قرآن و سخنان پیامبر(ص) را به اصحاب آموزش می‌داد؛[۱۰۰] و نیز روش اجتهاد و شیوه استنباط در احکام دین را به یاران می‌آموخت؛ چنان‌که حکم مسح بر جبیره و مرهم زخم در وضو را به عبدالاعلی آموزش داد.[۱۰۱] از نگاه ایشان نقش پررنگ امام‌ششم(ع) در بیان احکام دینی چنان بود که فقه اهل بیت(ع) به فقه جعفری شهرت پیدا کرد.[۱۰۲] امام‌خمینی به تبعیت از فقه جعفری و استفاده از دریای بی‌پایان دانش این فقه افتخار کرده[۱۰۳] و از عملکرد حوزه و روحانیت در نگهداشت فقه جعفری با مجاهدت‌های خود قدردانی کرده است.[۱۰۴] ایشان در کتاب‌های فقهی خود در ابواب گوناگون فقه به احادیث زیادی از امام‌صادق(ع) درباره احکام به‌ویژه مسائل مورد ابتلا استناد؛[۱۰۵] و به فلسفه برخی از مسائل شرعی از زبان امام‌صادق(ع) اشاره کرده است.[۱۰۶]

موضع‌گیری‌های سیاسی

زندگی امام‌صادق(ع) با ده تن از حاکمان بنی‌امیه و بنی‌عباس، عبدالملک‌بن‌مروان (۶۵ـ۸۶ق)، ولید‌بن‌عبدالملک (۸۶ـ۹۶ق)، سلیمان‌بن‌عبدالملک (۹۶ـ۹۹ق)، عمر‌بن‌عبدالعزیز (۹۹ـ۱۰۱ق)، یزید‌بن‌عبدالملک[۱۰۷] پیش از دوره امامت و با هشام‌بن‌عبدالملک (۱۰۶ـ۱۲۵ق)، ولید‌بن‌یزید بن‌عبدالملک (۱۲۵ـ۱۲۶ق)، یزید‌بن‌ولید بن‌عبدالملک (۱۲۶ق)، ابراهیم‌بن‌ولید بن‌عبدالملک (دو ماه و ده روز)، مروان‌بن‌محمد (۱۲۶ـ۱۳۲ق) همه از بنی‌امیه و نیز ابوالعباس سفاح، عبدالله‌بن‌محمد (۱۳۲ـ۱۳۷ق) و ابوجعفر منصور دوانیقى (۱۳۷ـ۱۴۸ق)[۱۰۸] از بنی‌عباس، در دوران امامت هم‌زمان بود. آن حضرت حکومت‌های بنی‌امیه[۱۰۹] و بنی‌عباس[۱۱۰] را مشروع نمی‌دانست.

بنی‌عباس که در آغاز با نیروی شیعیان و با شعار دعوت مردم برای یاری خاندان پیامبر(ص) به قدرت رسیدند، پس از پیروزی، شیعیان را کنار زدند.[۱۱۱] امام‌صادق(ع) منصور دوانیقی خلیفه مقتدر عباسی را جبار و مستبد می‌دانست[۱۱۲] ولی در مجموع سیاست امام‌صادق(ع) با حاکمان ستمگر و خونریز بنی‌امیه و بنی‌عباس، بر اساس تقیه استوار بود.[۱۱۳] شرایط برای مبارزه آشکار با حاکمان ستمگر در زمان ایشان فراهم نبود و اگر شرایط اجازه می‌داد، ایشان نیرو تهیه می‌کرد و حکومت را نیز در دست می‌گرفت.[۱۱۴] چنان‌که امام‌صادق(ع) همراهی آشکار با نهضت‌های ضد استبدادی علویان علیه بنی‌امیه و نیز همراهی آشکار با نهضت سادات حسنی در زمان بنی‌عباس را به مصلحت نمی‌دید.[۱۱۵] ولی از هدایت و همدردی و کمک به آنان نیز خودداری نمی‌کرد.[۱۱۶]

ایشان به خانواده‌های کسانی که همراه زید‌بن‌علی در مبارزه با امویان کشته شده بودند، کمک می‌کرد[۱۱۷] و با سادات بنی‌حسن که علیه بنی‌عباس قیام کردند، ابراز همدردی کرد.[۱۱۸]

منصور دوانیقی که امام‌صادق(ع) را رقیب خود برای خلافت می‌شمرد.[۱۱۹] جایگاه ایشان در میان مردم[۱۲۰] و رجوع مردم به ایشان و عمل حضرت در گرفتن خمس[۱۲۱] را نمی‌توانست تحمل کند؛ از این‌رو ایشان را بسیار آزار می‌داد؛ ازجمله یک بار خانه حضرت را آتش زدند؛[۱۲۲] و بارها نیز منصور ایشان ‌را احضار کرد و حضرت تا آستانه کشته‌شدن پیش رفت.[۱۲۳] در نگاه امام‌خمینی، امام‌صادق(ع) خلافت را حق اهل بیت پیامبر(ص) و ائمه معصوم(ع) می‌دانست و حکومت خلفای ستمکار[۱۲۴] را مشروع نمی‌شمرد.[۱۲۵] به نظر ایشان آن حضرت با استفاده از اختیارات ولایی برای جامعه اسلامی برنامه‌ریزی و برای آینده آن حاکم تعیین کرد.[۱۲۶] ایشان به‌صراحت یادآور شده است تعبیر (حَکَم) به کار رفته در روایات برای فقها عام است و قضاوت و همه امور حکومتی را دربر می‌گیرد[۱۲۷] و امام‌صادق(ع) با نصب قاضی و حاکم شرعی و ارجاع مردم به آنان در حقیقت با حاکمان غاصب و ستمگر زمان خود مبارزه کرد و مردم را به مخالفت با آنان فرا خواند.[۱۲۸] امام‌خمینی با استناد به منابع روایی[۱۲۹] یادآور شده است امام‌صادق(ع) به ابوخدیجه از اصحاب مورد اعتماد خود سفارش کرد تا به پیروان اهل بیت(ع) یادآور شود برای حل اختلافات میان خود به حاکمان ستمکار و فاسق مراجعه نکنند و به جای آن افراد آشنای با حلال وحرام از میان شیعیان را به عنوان حَکَم و قاضی برگزینند و برای حل منازعات خود به آنان مراجعه کنند. به نظر ایشان مراد از ستمکاران و فاسقان در روایت ابی‌خدیجه[۱۳۰] فرمانروایان وقت بوده و همه کارگزاران حکومت‌های ستمگر و قاضیان و قانون‌گذاران و مجریان را دربر می‌گیرد.[۱۳۱]

ایشان افزوده است تعیین قاضی و حاکم از سوی حضرت آن هم در شرایط تقیه و به‌دوربودن از منصب قدرت و محاصره مأموران عباسی، کاری بیهوده نبود؛ زیرا مردان بزرگ و آینده‌نگر هیچ‌گاه در مبارزه با دشمن مأیوس نمی‌شوند و به وضع فعلی خود از زندان و اسارت رضایت نمی‌دهند و برای پیشبرد هدف و به‌کرسی‌نشاندن مقاصد خود هرچند به کمک آیندگان، برنامه دارند. امام‌صادق(ع) نیز در اندیشه آینده جامعه اسلامی، بلکه در اندیشه اصلاح همه بشریت و اجرای قانون عدالت برای همه انسان‌ها بود. ایشان خود را موظف می‌دید که هزار و چند صد سال پیش طرح و برنامه تهیه کند و برای مردم قاضی و حاکم معرفی و نصب کند تا در وقت آگاهی و قیام ملت اسلام برای اجرای اسلام و عدالت متحیر نمانند و شیوه تشکیل حکومت اسلامى و رئیس اسلام بر مردم روشن باشد.[۱۳۲] با این حال، امام‌صادق(ع) در مواردی که مصلحت بود همکاری با حاکمان جور را جایز می‌شمرد.[۱۳۳] (ببینید: ولایت فقیه(۱)، حکومت اسلامی، و ولایت جائر)

لزوم دفاع از مکتب جعفری

امام‌خمینی دفاع از مکتب جعفری(ع) را از اولویت‌های حوزه علمیه می‌داند. هنگامی که سیداحمد کسروی، یکی از نویسندگان، در دهه بیست، با بهره جستن از فضای ناآرام و اشغال ایران به دست قوای متفقین با ادعای روشنفکری[۱۳۴] به مقدسات مذهبی ازجمله به امام‌صادق(ع) توهین می‌کرد[۱۳۵] و مردم را به اسلام و روحانیت بدبین می‌ساخت.[۱۳۶] امام‌خمینی در ۱۵/۲/۱۳۲۳ در نامه‌ای به علمای حوزه توصیه کرد از مقدسات دینی بیشتر دفاع کنند و از سکوت برخی از روحانیون در برابر توهین افراد به مقام شامخ امام‌صادق(ع) و امام ‌زمان(ع) شِکوه کرد.[۱۳۷] ایشان خود در ضمن کتاب کشف اسرار که در رد شبهه‌های علی‌اکبر حکمی‌زاده نوشت، به شبهه‌های کسروی نیز پاسخ داد (ببینید: کشف اسرار) امام‌خمینی در برابر تلاش استعمارگران و عوامل آنان ازجمله رژیم پهلوی برای تحریف و دگرگون‌کردن آیین و احکام اسلام، اسلام و مذهب جعفری را سدی در برابر توطئه‌های آنان شمرد.[۱۳۸] ایشان با تأکید بر اینکه نباید مذهب جعفری در ایران از رسمیت بیفتد رژیم پهلوی را متهم کرد به نام امام‌صادق(ع) در صدد است تا مکتب آن حضرت را از میان ببرد و قرآن را مهجور کند.[۱۳۹] ایشان شهر قم را مرکز مذهب امام‌صادق(ع) و طلاب حوزه را فرزندان جسمی و معنوی آن حضرت خواند و مأموران رژیم پهلوی را به دلیل هجوم به طلاب فیضیه در سالروز شهادت امام‌صادق(ع) سخت نکوهش کرد.[۱۴۰] چنان‌که در سخنرانی تیر ۱۳۵۰ در نجف با یادکرد از جسارت مأموران رژیم به امام‌صادق(ع) با حمله به مدرسه فیضیه جشن‌های ۲۵۰۰ساله شاهنشاهی را بی‌معنا خواند[۱۴۱] (ببینید: مدرسه فیضیه) امام‌خمینی ایران را کشور امام‌صادق(ع) می‌خواند و در مقابله با توطئه‌ها و مفاسد رژیم پهلوی به مردم سفارش می‌کرد با حفظ شعائر و دفاع از حریم قرآن و اسلام مانع از توطئه‌های مخالفان مملکت امام‌صادق(ع) شوند.[۱۴۲]

ایشان در سالروز ولادت پیامبر اکرم(ص) و امام‌صادق(ع) با اشاره به ماجرای مک فارلین و ذلت رئیس‌جمهور امریکا در برابر ملت ایران (ببینید: مک فارلین) تأکید کرد ایران کشور امام‌صادق(ع) است و همه برکت‌های حاصل برای پیروان اهل بیت(ع) که چشم دنیا را خیره کرده است و همچنین عزت مردم ایران در جهان، از برکت رسول اکرم(ع) و امام‌صادق(ع) است.[۱۴۳] ایشان در وصیت‌نامه خود نیز مردم ایران را متعهد به پیروی از آیین فقه جعفری دانسته است.[۱۴۴] برابر اصل ۱۲ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، دین رسمی ایران، اسلام و مذهب جعفری اثنی عشری است و این اصل غیر قابل تغییر است؛ اما مذاهب دیگر اسلامی، اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل هستند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی،[۱۴۵] طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احول شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاه‌ها رسمیت دارند و در هر منطقه‌ای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب، بر طبق آن مذهب خواهد بود.

توصیه به شیعیان

امام‌خمینی با اشاره به وصایای امام‌صادق(ع) به شیعیان[۱۴۶] توصیه کرده است در پارسایی سرآمد مردم باشند و یک شیعه در میان صد هزار نفر از غیر شیعیان باید از همه پارساتر باشد[۱۴۷] و همچنین شیعیان را به مکارم اخلاق[۱۴۸] به‌ویژه راستگویی و ادای امانت[۱۴۹] فرا خوانده است و نام شیعه را شایسته افراد پاکدامن و تلاشگر در راه خدا و افرادی که برای خدا عمل کرده و از او امید ثواب و ترس از عقاب داشته باشند، دانسته است.[۱۵۰] ایشان این سخن امام‌صادق(ع) را در مهم‌ترین کتاب فتوایی خود آورده است که به شیعیان سفارش کرده مراقب رفتار همدیگر باشند و افراد بزرگ‌تر و خردمند مراقب رفتار افراد نادان و ریاست‌طلب باشند و آنان را امر به معروف و نهی از منکر کنند وگرنه مشمول لعنت حضرت خواهند بود.[۱۵۱] همچنین در جای دیگر از ایشان نقل کرده که به شیعیان سفارش کرده است پشت سر غیر شیعیان نماز گزارند، از بیماران آنان عیادت و در تشییع جنازه مردگان آنان شرکت کنند.[۱۵۲] نیز حقوق غیر شیعیان را پاس دارند و از ضایع‌کردن اموال آنان بپرهیزند و همین توصیه‌ها موجب شد بعضی از اهل سنت نیز به امام‌صادق(ع) علاقه‌مند شوند[۱۵۳] امام‌خمینی به جوانان نیز توصیه می‌کرد پیروانی شایسته برای پیامبر(ص) و امام‌صادق(ع) و بر راه راست استوار باشند[۱۵۴] در نگاه ایشان رفتار نیک و بد ایرانیان در گسترش یا رکود مکتب امام‌صادق(ع) در جهان مؤثر است؛ از این‌رو به حاجیان ایرانی سفارش می‌کرد اخلاق انسانى ـ اسلامى را پاس دارند و با همه زائران از هر طایفه و هر رنگ و هر زبان با رفتار اسلامی برخورد کنند و برای نشان‌دادن کشور امام‌صادق(ع) و خدمت شایان به اسلام و جمهوری اسلامی و مردم ایران در برابر درشتی‌ها، نرمی نشان دهند و در برابر بدرفتاری‌ها، خوبى و محبت کنند و براى رضاى خداوند تعالی در برابر دشواری‌ها با روى گشاده و سعه صدر روبه‌رو شوند.[۱۵۵] ایشان به شیعیان سفارش کرده است روز ولادت امام‌صادق(ع) را عید بگیرند و گویندگان و نویسندگان، برکت‌های آن حضرت را برای امت اسلامی شرح دهند.[۱۵۶]

شهادت و آثار

امام‌صادق(ع) بنا به مشهور به دست منصور دوانیقی مسموم شد[۱۵۷] و در شوال ۱۴۸ق، در ۶۵سالگی به شهادت رسید.[۱۵۸] گفته‌های دیگری نیز درباره سال شهادت و سن ایشان وجود دارد[۱۵۹] ایشان پس از شهادت در بقیع و درکنار پدر و جد خود به خاک سپرده شد[۱۶۰] شیخ مفید برای امام‌صادق(ع) چند همسر و ده فرزند ازجمله امام‌موسی‌بن‌جعفر(ع) نوشته است.[۱۶۱] (ببینید: امام‌ موسی کاظم(ع))

امام‌خمینی روایتی از امام‌صادق(ع) نقل کرده است که در بیماری منجر به شهادت، فرزندان و بستگان را گرد آورد و به آنان یادآور شد با عمل در درگاه خدا حاضر شوند؛ زیرا حسب و نسب برای آنان کارساز نخواهد بود و در قیامت فرزندی یا همسری یا برادری سودی به حالشان نخواهد داشت.[۱۶۲] از امام‌صادق(ع) روایات بسیاری در عرصه‌های گوناگون عقاید، اخلاق و فقه و تفسیر و تاریخ و سیره به یادگار مانده است؛ ازجمله عزیزالله عطاردی مجموعه‌ای از سخنان و سیره آن حضرت را در ۲۲ جلد تدوین و منتشر کرده است و نیز سیدمحمدکاظم قزوینی موسوعة الامام‌الصادق‌(ع) را در حدود شصت مجلد تدوین کرده که تاکنون، بیش از نیمی از آن منتشر شده است. کتاب توحید المفضل و نیز رساله اهلیجیه از کتاب‌های منسوب به امام‌صادق(ع) است. کتاب مصباح الشریعه نیز منسوب به امام‌صادق(ع) است. برخی از علما چون سید‌بن‌طاووس، شهید ثانی و دیگران[۱۶۳] به این کتاب استناد و اعتماد کرده‌اند و برخی مانند محمدباقر مجلسی و محمدحسن حر عاملی آن را معتبر ندانسته‌اند.[۱۶۴] امام‌خمینی در مباحث فقهی استناد به آن را درست نمی‌داند و این کتاب را کتاب روایی نمی‌شمرد و آن را برداشت عالمانی که گرایش‌های عرفانی داشته‌اند، از سخنان ائمه معصوم(ع) دانسته است.[۱۶۵] ولی در عین حال در آثار عرفانی و اخلاقی خود، در موارد بسیار از آن به عنوان روایت استفاده[۱۶۶] و خواندن آن را در خودسازی و مهیاکردن دل‌ها برای رسیدن به محبوب مؤثر دانسته است.[۱۶۷] (ببینید: حدیث)

منابع

  • قرآن کریم.
  • آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
  • آل قاسم، عدنان فرحان، تاریخ الحوزات العلمیه، قم، مرکز المصطفی العالمی للترجمة و النشر، چاپ دوم، ۱۳۹۵ش.
  • ابن‌ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴‌ق.
  • ابن‌خلکان، احمدبن‌محمد، وفیات الأعیان و أبناء الزمان، تحقیق احسان عباس، بیروت، دارالثقافه، بی‌تا.
  • ابن‌صباغ مالکی، علی‌بن‌محمد، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • ابن‌طاووس، سیدعلی‌بن‌موسی، مهج الدعوات و منهج العبادات، قم، دارالذخائر، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • ابوزهره، محمد، الامام‌‌الصادق(ع) حیاته و عصره، قاهره، دارالفکر العربی، چاپ اول، ۱۹۶۰م.
  • اربلی، علی‌بن‌عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ ‌شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، الاجتهاد و التقلید، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
  • امام‌خمینی، الاستصحاب، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، تقریرات فلسفه امام‌خمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، تنقیح الاصول، تقریر حسین تقوی اشتهاردی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، الرسائل العشره، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، دیوان امام (سروده‌های حضرت امام‌خمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
  • امام‌خمینی، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، شرح امام‌خمینی، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، کتاب امام‌خمینی، الطهاره، تقریر محمد فاضل لنکرانی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، کتاب الطهاره$ تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، کشف اسرار، تهران، محمد، بی‌تا.
  • امام‌خمینی، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
  • بهشتی، احمد، سه سال در محضر استاد، قم، فجر ولایت، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • جعفری! حسین محمد، تشیع در مسیر تاریخ، ترجمه محمدتقی آیت‌اللهی، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ یازدهم، ۱۳۸۲ش.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • حیدر، اسد، الامام‌الصادق و المذاهب الاربعه، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، ۱۳۹۰ق.
  • خامنه‌ای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، مؤسسه ایمان جهادی، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۹۴ش.
  • خامنه‌ای، سیدعلی، پیشوای صادق، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
  • دمیری، کمال‌الدین، حیاة الحیوان الکبری، بیروت دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۲ق.
  • ذهبی، محمدبن‌احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق شعیب الارناووط، بیروت، الرساله، طبع دهم، ۱۴۱۴ق.
  • سبط‌ ابن‌جوزی، یوسف، تذکرة الخواص من الامۀ من ذکر خصائص الائمه، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
  • شهیدی، جعفر، زندگانی امام‌صادق(ع)، جعفر‌بن‌محمد، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هشتم، ۱۳۸۵ش.
  • صدر، سیدحسن، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، شرکة النشر و الطباعة العراقیه، ۱۳۷۰ق.
  • صدوق، محمد‌بن‌علی، من ‌لایحضره الفقیه، تحقیق علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، اختیار معرفة الرجال، معروف به رجال کشی، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، رجال الطوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • عطاردی، عزیزالله، مسند الامام‌الصادق، ابی‌عبدالله جعفربن‌محمد (علیهما السلام)، تهران، عطارد، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
  • علی، امیر، مختصر تاریخ العرب، ترجمه عفیف البعلبکی، بیروت، دارالعلم للملائین، چاپ اول، ۱۹۶۱م.
  • قزوینی، سیدمحمدکاظم، الامام‌الصادق(ع) من المهد الی اللحد، قم، طبع اول، ۱۴۲۹ق.
  • کسروی، سیداحمد، گفت و شنید، تهران، چاپخانه پیمان، چاپ اول، ۱۳۲۳ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین فی شرح من لایحضره الفقیه، قم، مؤسسه فرهنگی اسلامی، کوشانپور، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.
  • مدرسی، محمدتقی، امامان شیعه و جنبش‌های مکتبی، ترجمه حمیدرضا آژیر، مشهد، بنیاد پژوهش‌های آستان قدس رضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش.
  • مرعشی شوشتری، سیدقاضی‌نورالله، احقاق الحق و ازهاق الباطل، مقدمه و تعلیق سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • مسعودی، علی‌بن‌حسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.
  • مطهری،مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.
  • مظفر، محمدحسین، الامام‌الصادق(ع)، قم، مؤسسة النشر الاسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
  • مفضل‌بن‌عمر، توحید المفضل، تحقیق کاظم مظفر، الامام‌الصادق(ع)، قم، کتابفروشی داوری، چاپ سوم، بی‌تا.
  • مفید، محمدبن‌محمد، الاختصاص، تحقیق علی‌اکبر غفاری و محمود محرمی، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • مفید، محمدبن‌محمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آل‌البیت(ع)، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، مقدمه کتاب الاجتهاد و التقلید، تألیف امام‌خمینی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
  • نجاشی، احمد‌بن‌علی، رجال النجاشی، تحقیق سیدموسی شبیری زنجانی، قم، مؤسسه انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۶ق.
  • نعمانی، محمدبن‌ابراهیم، الغیبه، تصحیح علی‌اکبر غفاری، تهران، نشرصدوق، چاپ اول، ۱۳۹۷ق.
  • نوری، میرزاحسین، خاتمة مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.
  • نوری، میرزاحسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۸ق.

پیوند به بیرون

سیدعباس رضوی، دانشنامه امام‌خمینی، ج۴، ص ...

  1. ابن‌صباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۱۱.
  2. اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۳۶۸؛ ابن‌خلکان، وفیات الأعیان و أبناء الزمان، ۱/۳۲۷.
  3. کلینی، الکافی، ۱/۴۷۲؛ مفید، الارشاد، ۲/۱۷۹.
  4. کلینی، الکافی، ۱/۴۷۲.
  5. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۴۷/۱۵۱.
  6. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۹.
  7. ابن‌طاووس، مهج الدعوات و منهج العبادات، ۱۸۸ـ۱۹۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۴۷/۳۲۷؛ قزوینی، الامام‌الصادق(ع) من المهد الی اللحد، ۵۵۷ـ۵۶۴.
  8. مفید، الارشاد، ۲/۱۸۰.
  9. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۷.
  10. نعمانی، الغیبه، ۵۲ـ۵۳.
  11. کلینی، الکافی، ۱/۳۰۶ـ۳۰۷؛ مفید، الارشاد، ۲/۱۸۰ـ۱۸۲؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۰۹.
  12. مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین، ۵/۳۶۸ـ۴۶۶.
  13. نعمانی، الغیبه، ۸۰ـ۸۱؛ صدوق، من ‌لایحضره الفقیه، ۲/۶۱۵.
  14. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۶/۲۵۷.
  15. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۴.
  16. حیدر، الامام‌الصادق و المذاهب الاربعه، ۸/۳۷۱.
  17. جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۳۰۳ـ۳۰۴.
  18. حیدر، الامام‌الصادق و المذاهب الاربعه، ۸/۳۷۱.
  19. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۶/۲۵۷ـ۲۵۸.
  20. مرعشی، احقاق الحق و ازهاق الباطل، ۲۸/۴۴۳ و ۴۶۷؛ مظفر، الامام‌الصادق(ع)، ۱/۱۴۷ و ۲/۱۳۳.
  21. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۴۷/۱۶۲ـ۱۶۸.
  22. نجاشی، رجال النجاشی، ۱۲.
  23. مفید، الاختصاص، ۲۰۲.
  24. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۹ـ۴۱۰.
  25. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۷.
  26. امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۹۸.
  27. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۷.
  28. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۸.
  29. امام‌خمینی، الرسائل العشره، ۵۰.
  30. امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۹۲.
  31. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۷.
  32. امام‌خمینی، دیوان امام، ۲۷۶.
  33. مجلسی، محمدتقی، روضة المتقین، ۵/۴۵۰ـ۴۹۸.
  34. اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۳۶۷ـ۳۶۸.
  35. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۸۲.
  36. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۵۳.
  37. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۷۴.
  38. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۳۶ـ۴۳۷.
  39. قصص، ۳۰.
  40. امام‌خمینی، سرّ الصلاة، ۷۵.
  41. ابوزهره، الامام‌‌الصادق(ع) حیاته و عصره، ۷۶ـ۷۷.
  42. کلینی، الکافی، ۲/۱۰۴.
  43. کلینی، الکافی، ۵/۸۸.
  44. کلینی، الکافی، ۵/۸۷.
  45. ابن‌صباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۱۶.
  46. حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۹/۴۰۸.
  47. کلینی، الکافی، ۴/۸؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۴۷/۲۳ و ۳۳.
  48. کلینی، الکافی، ۲/۲۰۹؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۴۷/۵۷.
  49. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۴۷/۶۰.
  50. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۷۸.
  51. مسعودی، اثبات الوصیه، ۱۸۳ـ۱۸۴.
  52. خامنه‌ای، انسان ۲۵۰ ساله، ۳۱۴.
  53. مفید، الارشاد، ۲/۱۷۹؛ آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۲/۱۳۲.
  54. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۸؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۶/۲۵۵؛ دمیری، حیاة الحیوان الکبری، ۲/۱۴۱.
  55. ابن‌صباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۰۸ـ۹۰۹.
  56. حیدر، الامام‌الصادق و المذاهب الاربعه، ۱/۶۹؛ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۱/۲۵۶.
  57. نجاشی، رجال النجاشی، ۳۹ـ۴۰.
  58. طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۱۵۵ـ۳۳۰.
  59. عطاردی، مسند الامام‌الصادق، ۲۲/۳ـ۶۴۷.
  60. صدر، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ۶۱ـ۶۴ و ۱۴۰.
  61. صدر، تأسیس الشیعة لعلوم الاسلام، ۲۳۵ و ۲۳۸.
  62. مفید، الارشاد، ۲/۱۹۴ـ۱۹۹.
  63. آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۱/۲۵۷ و ۲۷۱.
  64. علی، مختصر تاریخ العرب، ۱۹۳.
  65. مظفر، الامام‌الصادق(ع)، ۱/۱۷۹ـ۱۸۱؛ شهیدی، ۲۵۴.
  66. کلینی، الکافی، ۸/۱۹۵.
  67. مفضل‌بن‌عمر، توحید المفضل، ۱۳۸ و ۱۶۳.
  68. مظفر، الامام‌الصادق(ع)، ۱/۶۳.
  69. مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۴۷؛ ابوزهره، الامام‌‌الصادق(ع) حیاته و عصره، ۹۶ـ۱۰۰.
  70. کلینی، الکافی، ۱/۷۴ـ۷۵؛ مفید، الارشاد، ۲/۱۹۹؛ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۱/۲۶۸.
  71. مفید، الارشاد، ۲/۱۹۹ـ۲۰۰؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۴۷.
  72. عطاردی، مسند الامام‌الصادق، ۲/۴۳۷ـ۵۵۱ و ۳/۳ـ۲۸۴.
  73. عطاردی، مسند الامام‌الصادق، ۳/۳۵۴ـ۴۹۲.
  74. عطاردی، مسند الامام‌الصادق، ۴/۳ـ۲۷۴.
  75. مظفر، الامام‌الصادق(ع)، ۱/۴۵ـ۵۲.
  76. جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۳۱۰.
  77. طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۳۱۴ـ۳۱۵؛ جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۳۰۷.
  78. طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲۹۷ و ۳۰۰؛ نوری، مستدرک الوسائل، ۱۲/۳۱۴ـ۳۱۵؛ جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۳۱۳ـ۳۱۴.
  79. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱.
  80. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۹.
  81. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۳۱۴.
  82. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۴۷.
  83. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۶۸.
  84. امام‌خمینی، الطهاره، ۲/۳۱؛ امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴.
  85. امام‌خمینی، الطهاره، ۳/۲۴۱.
  86. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۷۰.
  87. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۱۵.
  88. امام‌خمینی، تنقیح الاصول، ۳/۳۰۱.
  89. امام‌خمینی، الطهاره، ۲/۱۶۲.
  90. امام‌خمینی، الطهاره، ۲/۲۲۳.
  91. امام‌خمینی، البیع، ۱/۳۰۹.
  92. امام‌خمینی، البیع، ۳/۴۲۹.
  93. امام‌خمینی، الاستصحاب، ۲۷۸.
  94. امام‌خمینی، الطهاره، تقریر فاضل لنکرانی، ۵۳۶.
  95. طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲۳۸ و ۳۷۵؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۱/۱۸.
  96. صدوق، من ‌لایحضره الفقیه، ۲/۵۱۹.
  97. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۷۱ و ۲۱/۳۹۷.
  98. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۳۷۳ و ۱۹/۸، ۱۱۸.
  99. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۴۰۹.
  100. امام‌خمینی، تهذیب الاصول، ۳/۶۱۵ـ۶۱۶.
  101. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۷۷.
  102. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۵۶؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۷۱؛ مؤسسه تنظیم، مقدمه کتاب الاجتهاد و التقلید، ۱۰.
  103. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۷۱؛ ۱۹/۱۹۱ و ۲۱/۳۹۷.
  104. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۷۱.
  105. مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، الاجتهاد و التقلید، ۳۸؛ امام‌خمینی، البیع، ۳/۳۳۲ و ۴/۲۹۹؛ امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۳۶۸.
  106. امام‌خمینی، تقریرات، ۳/۵۴۷.
  107. ۱۰۱ـ۱۰۶ق.
  108. قزوینی، الامام‌الصادق(ع) من المهد الی اللحد، ۴۸۱ـ۵۳۳ و ۵۶۵.
  109. کلینی، الکافی، ۵/۱۰۶؛ قزوینی، الامام‌الصادق(ع) من المهد الی اللحد، ۴۷۲ـ۴۷۷.
  110. قزوینی، الامام‌الصادق(ع) من المهد الی اللحد، ۵۴۱ـ۵۴۲.
  111. مدرسی، امامان شیعه و جنبش‌های مکتبی، ۱۳۸ـ۱۴۳؛ جعفری، تشیع در مسیر تاریخ، ۳۰۴ـ۳۰۵.
  112. ابن‌صباغ ۲/۹۱۵ـ۹۱۷؛ مجلسی، ۴۷/۱۶۶ و ۱۸۵.
  113. خامنه‌ای، پیشوای صادق، ۷۰.
  114. خامنه‌ای، انسان ۲۵۰ ساله، ۳۱۰ـ۳۱۲.
  115. مفید، الارشاد، ۲/۱۹۰ـ۱۹۳؛ مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۷/۲۷۷ـ۲۷۸.
  116. قزوینی، الامام‌الصادق(ع) من المهد الی اللحد، ۵۱۵ـ۵۲۱.
  117. مفید، الارشاد، ۲/۱۷۳.
  118. قزوینی، الامام‌الصادق(ع) من المهد الی اللحد، ۶۲۴ـ۶۲۶.
  119. اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۳۷۱ـ۳۷۲.
  120. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۴۷/۱۸۷؛ مطهری، مجموعه آثار، ۱۸/۸۰.
  121. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۹۳/۱۸۶.
  122. کلینی، الکافی، ۱/۴۷۳.
  123. مفید، الارشاد، ۲/۱۸۲ـ۱۸۳؛ ابن‌صباغ ۲/۹۱۵ـ۹۱۷.
  124. بنی‌امیه و بنی‌عباس.
  125. امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۹۳.
  126. امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۹۲.
  127. امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۹۲.
  128. امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۹۲.
  129. طوسی، تهذیب الاحکام، ۶/۲۱۹.
  130. کلینی، الکافی، ۷/۴۱۲.
  131. امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۹۳.
  132. امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۵ـ۱۳۶.
  133. امام‌خمینی، کشف اسرار، ۲۲۸.
  134. بهشتی، سه سال در محضر استاد، ۲۲ـ۲۳.
  135. کسروی، گفت و شنید، ۱۶ـ۱۹.
  136. بهشتی، سه سال در محضر استاد، ۲۲.
  137. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۳.
  138. امام‌خمینی، صحیفه، ۳/۲۰۳ـ۲۰۴.
  139. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۹ـ۱۶۱.
  140. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۷۷ـ۱۷۸.
  141. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۶۶ـ۳۶۷.
  142. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۲۶.
  143. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۶۰ـ۱۶۱.
  144. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۹۷.
  145. سیر اعلام النبلاء،
  146. کلینی، الکافی، ۲/۷۸.
  147. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۷۵.
  148. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۱۲.
  149. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۴۷۷.
  150. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۶۹.
  151. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۴۰.
  152. امام‌خمینی، الرسائل العشره، ۵۷.
  153. امام‌خمینی، البیع، ۱/۵۹۸ـ۵۹۹.
  154. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱.
  155. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۹۶.
  156. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۰/۱۵۹.
  157. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ۴۷/۱.
  158. مفید، الارشاد، ۲/۱۸۰.
  159. سبط ا‌بن‌جوزی، ۳۰۶؛ عطاردی، مسند الامام‌الصادق، ۱/۳۹۷ـ۳۹۹.
  160. ابن‌صباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۹۲۸.
  161. مفید، الارشاد، ۲/۲۰۹.
  162. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۲۲.
  163. نوری، خاتمة مستدرک، ۱/۱۹۴ـ۲۱۵.
  164. آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۲۱/۱۱۰.
  165. امام‌خمینی، مکاسب، ۱/۴۸۱؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۵۲ـ۴۵۳.
  166. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۱۷۴، ۲۱۹، ۳۵۳، ۳۵۷، ۳۶۳ و ۳۶۷؛ امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۰۰.
  167. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴۵۲ـ۴۵۳