امانت الهی
امانت الهی، عهدی که خداوند از انسان خواسته است و انسان این بار عظیم امانت الهی را به دوش کشیده که حاکی از جامعیت اوست و این قابلیت را دارد که از همه حدود و تعینات عبور کند و به مقام نامعلوم برسد.
اهمیت و جایگاه امانت الهی
امانت الهی در اصطلاح دینی و قرآنی به معنای عهد و خلافتی است که خداوند از انسان خواسته و غیر از او هیچ موجودی لایق آن نیست.[۱] طبق برخی آیات الهی در ابتدای خلقت انسان امانتی بر انسان عرضه شد و عهدی از او خواسته شده است. مفسران اسلامی در ذیل برخی آیات الهی به بحث از امانت الهی پرداختهاند و در مورد تعین مصداق امانت الهی برداشتهای متفاوتی دارند.[۲] امامخمینی نیز در آثار خویش با استناد به برخی آیات الهی به بحث از امانت الھی، مصداق آن و ظلومیت انسان پرداخته است.[۳]
چیستی امانت الهی
به باور برخی مفسران اسلامی آیه «إنا عرضنا الأمانة على السماوات والارض والجبال فأبین أن یحملنها وأشفقن منها و حملها الانسان إنه كان ظلوماً جھولا»[۴] از آیات متشابه میباشد. مفسران اسلامی درباره چیستی امانت در این آیه مذکور اقوال متعددی بیان کردهاند از جمله این مراد از امانت؛ ولایت، اختیار، عقل، اعضای بدن انسان، معرفت خداوند، نماز و واجبات و تکالیف شرعی میباشد.[۵]
امامخمینی نیز در بیان چیستی امانت الهی، معتقد است امانت مطرح در آیه «إنا عرضنا الأمانه على السماوات والارض»، ناظر به جامعیت انسان میباشد. به باور ایشان پس از عرضه امانت الهی بر آسمان و زمین و کوهها، تنها انسان این بار عظیم امانت الهی را به دوش کشید و این حاکی از جامعیت اوست. به اعتقاد امامخمینی آیه امانت دارای مصادیق طولی و عرضی متعددی است زیرا عبارت «انا عرضنا الأمانة» به صیغه جمع ذکر شده است؛ امانت به حساب باطن، حقیقت ولایت و به حسب ظاهر، شریعت یا دین اسلام، یا قرآن و یا نماز است.[۶]
به اعتقاد امامخمینی خداوند مطلق علی الاطلاق است و ظل اعظم او در نشأ عینی یعنی فیض مقدس نیز مطلق بوده و از اطلاق و سریان و نفوذ در همه اشیا برخوردار میباشد، بدیهی است که متعینات، قابلیت حمل و پذیرش چنین حقیقت اطلاقی را ندارند ولی انسان قابلیت پذیرش و حمل این حقیقت اطلاقی را دارد. امامخمینی علت پذیرش این امانت الهی توسط انسان را سر باز زدن تعینات از آن امانت الهی و قابلیت اطلاقی انسان میداند؛ زیرا آسمان و زمین و سایر موجودات حتى عقول محدود و مقید هستند. شیء مقید قابلیت حمل حقیقت اطلاقی (مشیت مطلقه) را ندارد؛ ازاینرو همه اشیای مقید و محدود نشئه عینی توانایی حمل امانت الهی یا همان فیض مقدس را ندارند، اما انسان ظرفیت قبول این امانت الهی را دارد؛ زیرا انسان به لحاظ نشأه عینی میتواند از عقل اول نیز بالاتر رود.[۷]
ظلومیت انسان
به اعتقاد مفسران اسلامی در آیه «حملها الانسان إنه كان ظلوماً جهولا»[۸] از انسان با صفت ظلم و جهل یاد شده است؛ زیرا انسان هم قابلیت علم و عدل را دارد و هم قابلیت ظلم و جهل را دارد. اتصاف انسان به ظلم و جهل، اشاره به این است که بسیاری از انسانها نمیتوانند به این امانت الهی وفا و به تکالیف شرعی عمل کنند.[۹]
امامخمینی نیز مقام «ظلومیت» در آیه « حملها الانسان إنه كان ظلوماً جهولا» را همان تجاوز و گذر انسان از همه حدود و عبور از تمامی تعینات بشری و مشیر به مقام لامقامی میداند. انسان به لحاظ فنای در حقتعالی از همه تعینات ماورای حق عبور میکند و مقام معلومی ندارد، از همین رو خطاب وحیانی لامقام ناظر به این مرتبه میباشد. به باور امامخمینی انسان به خاطر این دو ویژگی ظلم و جهل قابلیت حمل امانت الهی را دارد.[۱۰]
پانویس
- ↑ طباطبائی، المیزان، ج۱۶، ص۳۴۸؛ آملی، تفسیر المحیط الاعظم والبحر الخصم، ج۱، ص۲۵۶؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ص۳۳۸.
- ↑ فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ج۴، ص۲۰۷؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۳۱۲؛ طبرسی، مجمع البیان، ج۸، ص۵۸۴؛ آلوسی، روح المعانی، ج۱، ص۲۷۰-۲۷۱؛ بحرانی، البرهان فى تفسیر القرآن، ج۱، ص۱۸۳.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ص۳۲۱؛ شرح چهل حدیث، ص۶۳۵: مصباح الهدایه، ص۵۶؛ شرح دعای سحر، ص۱۵ و ۱۴۹.
- ↑ احزاب: ۷۲.
- ↑ زمخشری، الکشاف، ج۳، ص۵۶۴؛ آلوسی، روح المعانى، ج۱، ص۲۷۰؛ امین، مخزن العرفان، ج۱۰، ص۲۶۱؛ مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ج۱۷، ص۴۵۲؛ حویزی، تفسیر نور الثقلین، ج۴، ص۳۱۲؛ مفید، تفسیر القرآن المجید، ص۴۲۲-۴۲۴.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ص۳۲۱؛ شرح چهل حدیث، ص۶۳۵؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۳۵۶؛ اسرار ملکوت، ج۲، ص۳۷۵.
- ↑ امامخمینی، مصباح الهدایه، ص۵۶؛ شرح چهل حدیث، ص۶۳۵؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۳۷۵؛ اسرار ملکوت، ج۲، ص۳۷۵.
- ↑ احزاب: ۷۲.
- ↑ آلوسی، روح المعانی، ج۱۱، ص۲۷۱؛ فخررازی، التفسیر الكبیر، ج۲۵، ص۱۸۸؛ طباطبائی، المیزان، ج۱۶، ص۳۵۰-۳۵۱.
- ↑ امامخمینی، شرح دعای سحر، ص۱۴۹-۱۵۰؛ صاحبی، اوج معرفت، ص۳۵۸؛ اسرار ملکوت، ج۲، ص۳۷۶-۳۷۷.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۳ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، مصباح الهدایه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۶ش.
- امین، نصرت، مخزن العرفان در تفسیر قرآن، تهران، نشر نهضت زنان مسلمان، ۱۳۶۱ش.
- آلوسی، محمودبنعبدالله، روح المعانی، بیروت دار الكتب العلمیه، ۱۴۱۵ق.
- آملی، حیدر؛ المحیط الاعظم والبحر الخضم، قم، نور علی نور ۱۴۲۸ق.
- بحرانی، میثم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، بنیاد بعثت، ۱۴۱۵ق.
- حویزی، عبدعلی، تفسیر نور الثقلین، قم، نشر مطبعه العلمیه، ۱۳۸۳ق.
- صاحبی، باقر، اسرار ملکوت، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۳ش.
- صاحبی، باقر، اوج معرفت، تهران، نشر عروج، ۱۳۹۸ش.
- طباطبائی، محمدحسین، تفسیر المیزان، قم، انتشارات اسلامی، ۱۴۱۷ق.
- طبرسی، حسن، مجمع البيان، بیروت، دارالعلوم، ۱۳۷۹ق.
- فخر رازی، محمدبنعمر، التفسیر الكبیر، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۰ق.
- فیض کاشانی، محسن، تفسیر الصافی، تهران، مكتبة الصدر، ۱۴۱۵ق.
- قیصری، داوودبنمحمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح و تعلیق سیدجلالالّدین آشتیانی، تهران، نشر علمی و فرهنگی، ۱۳۷۵ش.
- مفید، محمدبنمحمد، تفسیر القرآن المجید، قم، بوستان کتاب، ۱۴۲۴ق.
- زمخشری، محمودبنعمر، الكشاف عن حقایق غوامض التنزیل، ریاض، مكتبة العبیكان، ۱۴۱۸ق.
نویسنده: باقر صاحبی