جحود
جحود، به معنای انکار حق، ردّ آن و خاشع نشدن برای خداوند است. امامخمینی در آثار خویش به بحث جحود، حقیقت، جایگاه، و آثار آن پرداخته است.
اهمیت و جایگاه جحود
جحود در اصطلاح اخلاقی و دینی به معنای انکار حق و ردّ آن و خاضع نشدن برای خداوند است.[۱] یکی از مباحث مورد توجه و مهم اخلاقی رذیله جحود میباشد. این واژه در قرآن کریم در وصف گروههای مختلفی از انسانها نظیر کافران، ظالمان، ستمگران، قوم یهود و کسانی که دین خداوند را بازیچه گرفتهاند، آمده است. علمای اخلاق نیز با توجه به آیات و روایات وارده در این زمینه به بحث جحود، حقیقت، جایگاه و آثار آن پرداختهاند. [۲] امامخمینی نیز در آثار اخلاقی خویش به بحث جحود، حقیقت، جایگاه و آثار آن پرداخته است.[۳]
چیستی جحود
امامخمینی همسو با علمای اخلاق حقیقت جحود را انکار حق و ردّ آن و خاضع نشدن برای خداوند میداند و بر این باور است که انسان تا در فطرت اصلی خود که از عالم نور و طهارت و متناسب با معارف الهی است، میباشد در این حالت وجهه نفس مانند آیینهای است صاف و نورانی که به نقشهای عالم غیب منتقش میگردد و مشمول تجلیات الهی میشود. اما اگر انسان به واسطه اشتغال به عالم طبیعت، فطرت او ظلمانی گردد و سلطان شهوت و جهل و غضب و شیطنت بر او غلبه گردد و با کثرات عالم دنیا مأنوس شود، وجهه باطنش از عالم روحانیت و ملکوت منصرف و منقطع میگردد و با عالم جن و شیطان متناسب میشود. در این صورت، حقایق و معارف الهیه و آنچه از عالم نور و طهارت و قدس است در ذائقه او تلخ و در سامعهاش سنگین و ناگوار میآید و آنچه از عالم ظلمت و عقاید باطله و اوهام کاذبه است در کامش شیرین و در ذائقه روحش گوارا و خوشایند میآید و معارف الهی را انکار و جحود میکند و قلبش برای هیچ حقّ و حقیقتی، حتی ضروریات و فطریات خاضع نگردد. امامخمینی با استناد به آیه «قُتِل الانسان ما اکفره»،[۴] معتقد است این افراد غبار شک و شبهه و کدورت تردد در قلبشان به گونهای نشسته که از فطرت خود غافل و خضوعی ندارند.[۵]
امامخمینی مقابل جحود را تصدیق که از جنود عقل میباشد میداند و در این زمینه کلام برخی محققین[۶] که میگویند در مقابل تسلیم، شک قرار دارد نه جحود و انکار برای آن که شأن عقل در تمام امور قطعی است و شأن نفوس وهمی حکم قطعی در تمام اشیاء نیست بلکه شأن آنها شک است، را نمیپذیرد و معتقد است بلکه گاهی جزم برخلاف پیدا میکنند و گاهی هم انکار و جحود و تکذیب و ردّ دارند و ممکن است که تسلیم حق نشوند. پس شک به معنای عام شامل وجود و تکذیب و انکار نیز میشود.[۷]
آثار جحود
امامخمینی برای جحود و انکار، علائم و آثاری را بر شمرده است از جمله:
- ضلالت: به اعتقاد امامخمینی جحود و انکار سرمایه تمام ضلالت و جهالتها است و سبب وقوف و خمود است و روح شوق را که بُراق وصول به کمالات است میمیراند و آتش عشق که معراج روحانی کمال است خاموش میکند و انسان را از طلب باز میدارد.[۸]
- استکبار: از جمله آثار و علائم جحود استکبار است. امامخمینی یکی از جنود و قوای طغیانگری نفس اماره را تکبر میداند و معتقد است تکبر به خدای متعال از قبیحترین و مهلکترین مراتب استکبار است که مرتبه اعلای آن در اصل کفر و جحود یافت میشود.[۹]
- کفر: یکی دیگر از آثار جحود، کفر است، به این معنا که انسان چیزی را که نزد او مجهول است و نمیتواند درک کند انکار میکند مانند معارف الهی و وجود حق و این ناشی از خودخواهی و خودبینی است. انسان جاحد در نخستین گام، آنچه انبیاء(ع) و اولیا گفتهاند انکار میکند و در نهایت به کفر نعمتهای حق روی میآورد. این نوع انکار و جحود دیگر نمیگذارد انسان از ظلمت دنیا نجات بیابد. افرادی که به این کفر انکاری دچارند از فطرت انسانی خارج شده و نعمت هدایت نصیب آنها نمیشود.[۱۰]
درمان جحود
امامخمینی در بیان علاج و درمان جحود و انکار، معتقد است انسان تا در این عالم طبیعت واقع است میتواند حالت جحود و انکار را تغییر دهد و از تحت تصرف جنود جهل و شیطان بیرون آید. ایشان راه درمان این رذیله را عمل صالح میداند و بر این باور است که عمل صالح برای تبدیل احوال نفس و حالت ظلمت و جحود آن به نورایت و تصدیق نیاز دارد که بر دو نوع است؛ عمل قلبی و قالبی، مراد از عمل و اعمال قلبی، اعمالی است که فطرت را به حالت اولیه خود برگرداند و عمده آن توبه است و پس از آن اشتغال به تزکیه و تطهیر قلب و تصفیه و تلخیص آن از غواشی عالم طبیعت و حب دنیا میباشد و مراد از عمل قالبی، اعمالی است که نفس را متذکر احوال خود کند. امامخمینی با استناد به روایاتی در این زمینه معتقد است، اشتغال به اذکار وارده از اهلبیت وحی و طهارت، سالک نفس را بیدار نموده آن را در اوقاتی که نفس اشتغالات کمتری دارد به ذکر و عبادت مشغول کند، این سبب میشود قلب نورانی شود و ظلمت جحود و انکار برطرف گردد.[۱۱]
پانویس
- ↑ مامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۱۳؛ مطهری، عدل الهی، ص۳۸۴-۳۸۵؛ مصطفوی، التحقیق فی الکلمات القرآن کریم، ج۲، ص۵۶.
- ↑ (غزالی، احیاء علوم الدین،، ج۲، ص۲۰۶ و ج۹، ص۱۴۹؛ فیض کاشانی الحقایق فی محاسن الاخلاق، ص۵۶، ۸۱ و ۱۷۰؛ جام، کنوز الحکمة، ص۴۸؛ مکی، قوت القلوب، ج۲، ص۲۰۲؛ تستری، تفسیر تستری، ص۷۶ و ۱۷۳؛ میهنپرست، بررسی رابطه اخلاقی قوم یهود با ججودیت؛ ص۱۹-۲۰.
- ↑ مامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۱۳-۱۱۷؛ شرح چهل حدیث، ص۲۱ و ۴۶۱؛ آداب الصلاة، ص۲۱۵؛ تفسیر سوره حمد، ص۱۶۷.
- ↑ (عبس: ۱۷)
- ↑ مامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۱۳-۱۱۷.
- ↑ (ملاصدرا، شرح اصول کافی، ج۱، ص۴۵۰)
- ↑ مامخمینی، شرح حدیث جنور عقل و جهل، ص۴۰۱-۴۰۲ و ۴۰۵.
- ↑ مامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۵۰۷.
- ↑ مامخمینی، شرح حدیث جنود جنود عقل و جهل، ص۲۱۶، آداب الصلاة، ص۲۳۷؛ صحیفه، ج۱۴، ص۳۹۰.
- ↑ مامخمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۶۸؛ صحیفه، ج۱۶، ص۲۱۶.
- ↑ مامخمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۱۱۸-۱۲۸.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۷ش.
- تستری، سهل، تفسیر تستری، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۲۳ق.
- جام، احمد، کنوز الحکمه، بیروت، دار المحجة البیضاء، ۱۴۲۲ق.
- غزالی، محمد، احیاء علوم الدین، بیروت، دار الکتب العربی، بیتا.
- فیض کاشانی، محسن الحقایق فی محاسن الاخلاق، قم، دار الکتاب الاسلامی، ۱۴۲۳ق.
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی الکلمات القرآن الکریم، بیروت، دار المعارف الحکمیه، ۱۴۳۸ق.
- مطهری، مرتضی، عدل الهی، تهران، نشر صدرا، ۱۴۰۲ش.
- مکی، ابوطالب، قوت القلوب، بیروت، دار الکتب العلمیه، ۱۴۱۷ق.
- میهن پرست، علی، بررسی رابطه اخلاقی قوم یهود با جحودیت از دیدگاه قرآن، فصلنامه مطالعات فرهنگی قرآن، ۱۴۰۴ق.
نویسنده: باقر صاحبی