سمع و بصر حق
سمع و بصر حق، به معنای حضور مسموعات و مبصرات نزد حقتعالی که از کمالات مطلق وجودند که به اصل و حقیقت وجود باز میگردند. امامخمینی در آثار خویش به صفت سمع و بصر حق پرداخته و در این زمینه با بررسی اقوال حکمای الهی درباره این دو صفت، نظر نهایی خود را بیان کرده است.
اهمیت و جایگاه سمع و بصر حق
سمع و بصر حق، در اصطلاح کلامی و فلسفی به معنای حضور مسموعات و مبصرات نزد حقتعالی میباشد.[۱] واژه سمیع و بصیر از صفات الهی است که در قرآن به آنها اشاره شده است. درباره سمع و بصر حقتعالی میان مسلمان و حکمای اسلامی اختلاف است. برخی از متکلمان از توقیفی بودن این دو اسم سخن به میان آوردهاند و حکمای الهی نیز به اثبات صفت سمع و بصر حقتعالی پرداخته و ویژگیهایی برای این دو اسم بر شمردهاند.[۲]
امامخمینی نیز در آثار خویش به صفت سمع و بصیر پرداخته و در این زمینه با بررسی اقوال حکمای الهی درباره این دو صفت، نظر نهایی خود را بیان کرده است.[۳]
اقوال در سمع و بصر حق
حکمای الهی و متکلمان اسلامی در بحث اسما و صفات حق به بیان حقیقت سمع و بصیر پرداختهاند، برخی فلاسفه برای اهمال بعضی حیثیات، بعضی از اسما و صفات الهی را به بعضی دیگر ارجاع دادهاند، چنانچه برخی اسم سمیع و بصیر را از تحت امهات اسماء خارج کرده، آن دو را به علم حقتعالی ارجاع دادهاند و برخی دیگر از حکما، صفت علم را به صفت سمع و بصر ارجاع دادهاند.[۴] امامخمینی، در بیان حقیقت سمع و بصر به بررسی اقوال متکلمان و حکمای الهی پرداخته و معتقد است درباره سمع و بصر دو احتمال وجود دارد، یکی احتمال مشهور و حکمای الهی و دیگری قول شیخ اشراق.
- احتمال اول: اینکه سمع و بصر به علم حقتعالی باز میگردد؛ یعنی از آنجا که علم حقتعالی به همه اشیاء احاطه دارد و اشیاء اعم از مبصرات و مسموعات و غیر آنها، به علم حق و اضافه اشراقی او همه را در بردارد، ازاینرو، مرجع بصر و سمع حق علم حقتعالی میباشد.
- احتمال دوم: علم حقتعالی به سمع و بصر حق برمیگردد. به باور امامخمینی این احتمال و قول، مربوط به شیخ اشراق میباشد، امامخمینی در بیان این قول معتقد است که مبصرات از این جهت مرئی واقع میشوند که نوری و شعاعی از جلیدتین بر آنها میافتد و آنها نزد نفس حضور پیدا میکنند و مشاهده صورت میگیرد، لذا اعتبار حضور و شهود موجود برای موجِد، محقق مبصریت او میباشد و در مرتبه بعد، حضور علم است پس علم به بصر بر میگردد. بنابراین، بعد از آنکه ادراک شهودی در مرتبه غیب و در مرتبه شهادت بصیرت شد، نظام عالم وجود، شهود و حضور برای حقتعالی دارد و این حضور و شهود عالم برای حقتعالی، ملاک علم حق به عالم میباشد پس مرجع علم حق، بصر اوست.
به اعتقاد امامخمینی در این احتمال شیخ اشراق، به مرتبه شهادت از جهت درک شهودی و حضوری، بصر گویند و چون عالم، حضور و شهود برای حق دارد، پس سمع و بصر او به اعتبار این درک شهودی است. امامخمینی هر دو احتمال را ردّ کرده و معتقد است که هیچ یک از علم و سمع و بصر به دیگری بر نمیگردد، زیرا اگر مراد رجوع در مرتبه ذات است، مرتبه ذات جز صرف الوجود بحت بسیط، چیز دیگری نیست و در آن موطن هیچ نحو تکثر اسمائی و صفاتی نیست، بلکه تنها ذاتی متشخص است. اما با قطع نظر از اعتبار صرفالوجود، بلکه به اعتباری که حقیقت همه اوصاف کمالیه داشته باشد، تکثر اسمانی و صفاتی هم هست. در این مرتبه هیچ وصفی به وصف دیگری بر نمیگردد، بلکه در این مرتبه ذات به یک اعتبار عالم و به اعتباری قادر و به اعتبار دیگر سمیع و بصیر است.[۵]
به اعتقاد امامخمینی ملاک در اتصاف حقتعالی به اوصاف کمالی این است که صفت از اوصاف نفس حقیقت وجود و کمالات آن باشد و سمع و بصر نیز از کمالات مطلق وجودند. به باور امامخمینی، حقیقت سمع و بصر متقوم به آلات هستند، اگرچه در عالم طبیعت غالباً سمع و بصر نیازمند به آلت نیست، بلکه این نیاز از نقائص عالم طبیعت است، بنابراین، سمع و بصر حقیقتی غیر از حقیقت علم دارند و از کمالات مطلق وجودند و به اصل حقیقت وجود باز میگردند.[۶]
پانیس
- ↑ صدوق، التوحید، ص۱۴۴؛ بیهقی، الاسماء والصفات، ج۱، ص۷۸؛ مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۱، ص۲۸۱.
- ↑ معتزلی، شرح الأصول الخمسه، ص۱۱۲؛ حمصی رازی، المنتقد من التقلید، ج۱، ص۵۹-۶۰؛ مفید، اوایل المقالات، ص۵۴؛ سهروردی، مجموعه مصنفات، ج۲، ص۲۱۳-۲۱۵؛ شیرازی، شرح حکمة الاشراق، ص۴۵۲-۴۵۳؛ حلی، کشف المراد، ص۲۸۹، ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۶، ص۴۲۴.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۶۱۲-۶۱۵؛ تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۳۹-۳۴۱؛ شرح دعای سحر، ص۹۴؛ تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، ص۴۳.
- ↑ سهروردی، مجموعه مصنفات، ج۲، ص۱۵۰ و ۲۱۳-۲۱۵؛ شیرازی، شرح حکمت اشراق، ص۳۵۸ و ۴۵۱؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ج۶، ص۴۲۳؛ طوسی، قواعد العقائد، ص۵۸.
- ↑ امامخمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۳۹-۳۴۱؛ شرح چهل حدیث، ص۶۱۳-۶۱۵؛ شرح دعای سحر، ص۹۴؛ صاحبی، اسرار ملکوت، ج۲، ص۱۲۳-۱۲۴.
- ↑ امامخمینی، شرح چهل حدیث، ص۶۱۲-۶۱۳؛ تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۳۹-۳۴۲؛ ج۳، ص۵۷۸-۵۷۹.
منابع
- امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الأنس، قم، پاسدار اسلام، ۱۴۱۰ق.
- امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح دعای سحر، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، ۱۳۸۳ش.
- بیهقی، ابوبکر، الاسماء الصفات، بیروت، نشر دار الجیل، ۱۴۱۷ق.
- حلّی، حسنبنیوسف، کشف المراد، قم، نشر جامعه مدرسین، ۱۴۲۵ق.
- حمصی رازی، سدیدالدین، المنقذ من التقلید، قم، موسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۲ق.
- سهروروی، شهابالدین، مجموعه مصنفات، مؤسسه مطالعات و تحقیقات، ۱۳۷۵ش.
- شیرازی، قطبالدین، شرح حکمة الاشراق، تهران، انجمن آثار و مفاخر، ۱۳۸۳ش.
- صاحبی، باقر، اسرار ملکوت، تهران، نشر عروج، ۱۴۰۳ش.
- صدوق، محمدبنعلی، التوحید، قم، جامعه مدرسین، ۱۴۱۶ق.
- طوسی، خواجه نصیر، قواعد العقائد، قم، مؤسسه امام صادق (ع)، بیتا.
- مصطفوی، حسن، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ۱۳۶۸ش.
- معتزلی، عبدالجبار، شرح الاصول الخمسه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۴۲۲ق.
- مفید، محمدعلی، اوایل المقالات، قم، المؤتمر العالمی، ۱۴۱۳ق.
- ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ۱۹۸۱م.
نویسنده: باقر صاحبی