سیدمصطفی علمالهدی
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | سیدمصطفی علمالهدی |
| لقب | علمالهدی |
| تاریخ تولد | ۱۳۰۷ش |
| زادگاه | شوشتر |
| تاریخ وفات | ۲۶ آبان ۱۳۷۶ |
| محل دفن | حرم حضرت معصومه(س)، قم |
| شهر وفات | قم |
| خویشاوندان سرشناس | سیدمرتضی علمالهدی (پدر) سیدمحمدرضا قدسی موسوی جزائری (جد) |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | امامخمینی، سیدحسین بروجردی، سیدابوالقاسم خویی، سیدمحسن حکیم، سیدمحمدحسین طباطبایی، سیدمحمد داماد یزدی، سیدکاظم شریعتمداری، مرتضی مدرس گیلانی، سیدعلی طباطبایی تبریزی، محمدتقی بروجردی، محمد فاضل قایینی، مجتبی لنکرانی، سیدمحمدجعفر مروج جزائری |
| محل تحصیل | حوزه علمیه نجف، حوزه علمیه قم |
| سایر | مؤسس بیمارستان و زایشگاه اسلامی اهواز، دارالعلم، مؤسسه علوم دینی و تبلیغات اسلامی، صندوق قرضالحسنه اسلامی، صندوق کمک به محرومان، مؤسسه جشنهای اسلامی و مؤسسه دارالعصمه ویژه بانوان در اهواز |
| فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
| سیاسی | مبارزه با حکومت پهلوی |
| اجتماعی | خدمات عامالمنفعه |
سیدمصطفی علمالهدی، از شاگردان درس خارج فقه و اصول امامخمینی.
زادگاه و خاندان
سیدمصطفی علمالهدی در سال ۱۳۰۷ش در خانوادهای روحانی در شهر شوشتر به دنیا آمد. پدرش سیدمرتضی علمالهدی و جدش سیدمحمدرضا قدسی موسوی جزائری، ملقب به «علمالهدی» از روحانیان برجسته و شاخص خوزستان بودند.
تحصیل
سیدمصطفی علمالهدی در کودکی همراه با خانواده به عراق رفت و در نجف اشرف مقیم شد. او در همان شهر به تحصیل دروس حوزوی روی آورد و مقدمات را در همانجا و نزد سیدمحمدجعفر مروج جزائری و شیخ مجتبی لنکرانی خواند. سپس دروس سطح حوزوی را در حوزه علمیه نجف اشرف نزد آقایان سیدعلی طباطبایی تبریزی، شیخ محمدتقی بروجردی، شیخ محمد فاضل قایینی و شیخ مجتبی لنکرانی به پایان رساند. همزمان در درس هیئت شیخ مرتضی مدرس گیلانی شرکت میکرد. او سپس در درسهای خارج فقه و اصول آیات میرزا حسن یزدی، سیدمحسن طباطبایی حکیم و سیدابوالقاسم موسوی خویی حضور یافت.
علمالهدی در سال ۱۳۳۱ش به کشور بازگشت و به قم رفت و در حوزه علمیه آن شهر از درسهای خارج فقه و اصول آیات سیدحسین طباطباییبروجردی، امامخمینی، سیدمحمد داماد یزدی و سیدکاظم شریعتمداری بهره برد.
درباره سالهای دقیق حضور او در درسهای خارج فقه و اصول امامخمینی گزارشی در دست نیست، ولی میتوان گفت که از سال ۱۳۳۱ش (سال ورود به قم) تا سال ۱۳۴۳ش و تبعید امامخمینی به خارج از کشور، در درسهای ایشان در مساجد محمدیه، سلماسی و اعظم قم حضور مییافته است. در کنار حضور در درسهای خارج فقه و اصول، دروس حکمت و تفسیر قرآن را هم نزد علامه سیدمحمدحسین طباطبایی خواند.[۱]
فعالیت سیاسی و اجتماعی قبل از انقلاب
او با آغاز نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی، به مبارزه با حکومت پهلوی پرداخت. وقتی در تیر ۱۳۴۲ جمعی از روحانیان سراسر کشور با هدف اعتراض به حکومت پهلوی به سبب دستگیری و حبس امامخمینی در تهران، به این تهران رفتند، علمالهدی ازجمله روحانیانی بود که به آن شهر رفت و در جلسات روحانیان مبارز در تهران حضور مییافت و همراه با آنان اعلامیههایی را علیه حکومت پهلوی و در حمایت از امامخمینی امضا میکرد. ازجمله در آستانه برگزاری انتخابات دوره بیست و یکم مجلس شورای ملی، همراه با روحانیت مبارز مهاجر به تهران اعلامیهای صادر کرد و با اشاره به دستگیری و ادامه حبس امامخمینی در تهران، از مردم خواستند در آن انتخابات فرمایشی و نمایشی شرکت نکنند. آنان همچنین در اعلامیه فوق خواستار آزادی امامخمینی شدند.[۲] در هفتم شهریور ۱۳۴۲ هم نامهای را به سیدمحمود علایی طالقانی، روحانی زندانی در زندان قصر ارسال کردند و اعتراض خود را به تداوم حبس او و همچنین آقایان مهدی بازرگان و یدالله سحابی ابراز کردند و خواستار آزادی آنان شدند.[۳]
سیدمصطفی علمالهدی که در سال ۱۳۴۴ش از مدرسان حوزه علمیه قم بود، پس از اطلاع از عزیمت امامخمینی از ترکیه به نجف اشرف، همراه با جمعی از فضلا و مدرسان حوزه علمیه قم در نامهای به امامخمینی، خوشوقتی خود را از انتقال ایشان به «محیط مناسبتر» نجف اشرف ابراز کردند و با اشاره به محرومیت حوزه علمیه قم از حضور ایشان، تأکید نمودند «در آینده بسیار نزدیک با مراجعت حضرتعالی به قم، مردم ایران از نعمت رهبریهای ارزنده آن زعیم عالیقدر که موجب تأمین مصالح اسلام و مسلمین است، بهرهمند گردند».[۴] سپس همراه با جمعی از فضلا و محصلان و مدرسان حوزه علمیه قم، در نامهای دیگر به امامخمینی، ادامه تبعید ایشان را به جرم «دفاع از قرآن و حقوق ملت اسلام و حمایت از استقلال و تمامیت ارضی کشور» محکوم کردند و اعلام نمودند که «ملت شریف مسلمان ایران و حوزه علمیه قم از منویات مقدس آن قائد عظیمالشأن پیروی میکنند و برای تأمین و اجرای آن از هیچگونه فداکاری دریغ» نمیکنند. آنان همچنین از جهاتی، انتقال ایشان از ترکیه به نجف اشرف را مایه خرسندی دانستند و خواستار رفع موانع بازگشت ایشان به کشور شدند.[۵] علمالهدی سپس به عراق رفت و در نجف اشرف با امامخمینی دیدار کرد و وجوهات شرعیه را به ایشان تقدیم نمود.[۶] پس از آن در ارسال وجوهات شرعیه برای امامخمینی فعال بود.[۷]
سیدمصطفی علمالهدی در سال ۱۳۵۲ش و پس درگذشت پدرش که از عالمان برجسته اهواز بود، به آن شهر رفت و به مبارزات سیاسی در آن شهر ادامه داد. به سبب تداوم این فعالیتها، بارها دستگیر و زندانی شد و سپس از اهواز تبعید شد و مدتی در قم به سر برد. او پس از رحلت مشکوک سیدمصطفی خمینی، همراه با روحانیان مبارز اهواز با صدور اعلامیهای اعلام کردند که در مسجد جامع اهواز مجلس ختمی برگزار خواهند کرد و مردم را به شرکت در آن مجلس دعوت کردند.[۸] پس از حمله مأموران حکومت پهلوی به بیت مراجع تقلید در قم هم جامعه روحانیت مبارز خوزستان، با ارسال نامهای به آیتالله شریعتمداری.[۹] و آیتالله سیدشهابالدین مرعشی نجفی، آن اقدام را محکوم نمودند.[۱۰] در ۲۶ دی ۱۳۵۷ نیز همراه با روحانیان مبارز اهواز، در پیامی خطاب به مردم ایران، آنان را به تداوم مبارزه تا پیروزی انقلاب اسلامی به رهبری امامخمینی فراخواندند و بر ضرورت هوشیاری در برابر توطئههای حکومت پهلوی تأکید کردند.[۱۱]
فعالیتها پس از پیروزی انقلاب
علمالهدی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به فعالیتهای مذهبی در اهواز ادامه داد و با آغاز جنگ تحمیلی عراق علیه ایران، در کنار رزمندگان بود. او در سال ۱۳۶۱ش به قم بازگشت و تا پایان عمر در آن شهر به تدریس و تحقیق پرداخت. در کنار آن به فعالیتهای عامالمنفعه دست میزد که از آن جمله میتوان به تأسیس بیمارستان و زایشگاه اسلامی اهواز، تأسیس دارالعلم و مؤسسه علوم دینی و تبلیغات اسلامی در آن شهر و تدریس دروس حوزوی و برگزاری کلاسهای اصول عقاید اسلامی در آنجا، تأسیس صندوق قرضالحسنه اسلامی اهواز، تأسیس صندوق کمک به محرومان، تأسیس مؤسسه جشنهای اسلامی در همان شهر و تأسیس مؤسسه دارالعصمه ویژه بانوان اشاره کرد.
درگذشت
سیدمصطفی علمالهدی در ۲۶ آبان ۱۳۷۶ش در قم درگذشت و پیکرش پس از اقامه نماز توسط آیتالله سیدموسی شبیری زنجانی، در حرم حضرت معصومه(س) به خاک سپرده شد.[۱۲]
پانویس
- ↑ جواهرکلام تربت پاکان قم، ج۴، ص۱۹۷۱.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۹۵ـ۹۷.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۹۹.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۲.
- ↑ سیر مبارزات امام در آیینه اسناد ساواک، ج۵، ص۳۷۲ـ۳۶۹؛ روحانی، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، ج۱، ص۸۷۶ـ۸۷۷؛ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۱۷۸ـ۱۷۳.
- ↑ سیر مبارزات امام در آینه اسناد ساواک، ج۱۳، ص۴۱۷.
- ↑ سیر مبارزات امام...، ج۱۶، ص۳۷۲.
- ↑ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ج۶، ص۵۲۷.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۸۶.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۲۸۷، ۲۹۴ـ۲۹۵.
- ↑ اسناد انقلاب اسلامی، ج۳، ص۵۳۷ـ۵۳۸.
- ↑ جواهرکلام، تربت پاکان قم، ج۴، ص۱۹۷۱.
منابع
- اسناد انقلاب اسلامی (۱۳۷۴)، ج۳، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- جواهرکلام، عبدالحسین (۱۳۸۲)، تربت پاکان قم، ج۴، قم، انصاریان.
- دوانی، علی (۱۳۷۷)، نهضت روحانیون ایران، ج۶، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- روحانی، سیدحمید (۱۳۶۱)، بررسی و تحلیلی از نهضت امامخمینی، ج۱، بیجا، بینا.
- سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد ساواک (۱۳۸۷)، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- علم، محمدرضا (۱۳۸۵)، انقلاب اسلامی در اهواز، ج۲، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی.