محمد حکیمی
| اطلاعات فردی | |
|---|---|
| نام کامل | محمد حکیمی |
| لقب | آیتالله حکیمی |
| تاریخ تولد | ۱۳۱۸ش |
| زادگاه | مشهد، ایران |
| خویشاوندان سرشناس | محمدرضا حکیمی (برادر)، محمود حکیمی (برادر) |
| اطلاعات علمی | |
| استادان | امامخمینی، سیدابوالقاسم خویی، سیدمحمدباقر صدر، مجتبی قزوینی، وحید خراسانی |
| محل تحصیل | حوزه علمیه مشهد، حوزه علمیه نجف |
| تألیفات | الحیات (همکاری)، فقر و توسعه در منابع دینی، دفاع از حقوق زن، آینده سرمایهداری، معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی |
| فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
| سیاسی | مبارزه با رژیم پهلوی |
| اجتماعی | پژوهشگر اقتصادی و اجتماعی، عضو گروههای تحقیقاتی اسلامی |
محمد حکیمی، از شاگردان درس خارج فقه امامخمینی.
زادگاه و تحصیل
او در سال ۱۳۱۸ش در شهر مقدس مشهد به دنیا آمد. در ۶ سالگی به مکتب رفت و قرائت قرآن را آموخت. دوره ابتدایی را هم در دبستانهای مشهد به پایان رساند. سپس در کلاسهای عربی مهدیه عـابدزاده در مشهد شرکت کرد و مقدمات را تـا صـمدیّه شیخ بهایی پیش او طی کرد. پس از آن، صمدیه، سیوطی و مقداری از مغنی را نزد برادرش استاد محمدرضا حکیمی خواند. از شهریور ۱۳۳۲ش به درس ادیب نیشابوری راه یافت و ۴ سال در درس ادبیات او شرکت کرد و علاوه بر خواندن دوباره مغنی، سیوطی و خواندن حاشیه، در درسهای شرح نظام در صرف و مـقامات حـریری او هم حضور یافت.
در دوران حضور در درس استاد ادیب نیشابوری، همزمان کتابهایی را نـزد اخـویاش محمدرضا حکیمی مـیخواند از آن جمله: بخشهایی از تفسیر جلالین که تفسیری صرفی و نحوی بر قرآن است و تفسیر کشاف که بـیشتر بـه جهات فصاحت و بلاغت میپردازد و شرح معلقات سبع، قصیده امرئ القیس، و کتاب انـوار الرّبـیع فی علم البدیع. آنگاه درسهای منطق (رهبر خرد، شرح شمسیه، اشکال المیزان، لئالی حاج مـلاهادی سـبزواری و بخشهایی از منطق الاشارات ابنسینا) و معالمالاصول را پیش برادرش آموخت.
سپس در درس شرح لمعه مـیرزا احمد مـدرس حاضر شد که حـدود ۲ سال به درازا کشید. در این دوره، مـطالعه در ادبـیات فارسی، نثرهای نمونه و کتابهای زیبا و اسـتوار آغاز شـد و ایـن کـار سالهای سال ادامـه یـافت. کمکم نوشتن را نیز آغاز کرد و در همان روزها مقاله «آخرین افق» را به مناسبت نیمه شعبان نوشت که در روزنـامه خـراسان آن روز چاپ شد. همزمان در درس درر الاصول حاج شیخ مجتبی قزوینی شرکت میکرد. پس از آن در درس رسایل و مکاسب شیخ هاشم قزوینی حضور یافت و بخشهایی از رسایل را هم نزد شیخ کاظم دامغانی و مکاسب محرمه را نزد حاج میرزا احمد مدرّس خواند. جـلد اول کـفایه را نیز نزد شیخ هاشم قزوینی و جلد دوم کفایه را در محضر شیخ مجتبی قزوینی خواند. مقارن با رسایل و مکاسب، خواندن فلسفه نیز آغاز کرد و در درس منظومه حاج ملاهادی سـبزواری استاد شیخ مجتبی قزوینی شرکت میکرد. همزمان در درسهای معارف اسلامی حاج شیخ مجتبی قزوینی حضور مییافت. از بحثهای بسیار مهم آن دوره، بحث «توحید» و مبانی و روش خـداشناسی قـرآنی و «مـعاد» و «نبوت» و بحث نفس و روح در مکاتب الهی و مادی و… بود. در بـحث تـوحید، ردّ مبانی مادّیین و منطق دیالکتیک و اثبات ادراکات عقلی و معنا و روح و ماورای مادّه بهطور مشروح صورت میگرفت. در سال ۱۳۴۰ش شیخ حسین وحید خراسانی از نجف به مشهد آمد و بنا بر تقاضای شاگردان حـاج شـیخ هـاشم قزوینی، مکاسب و کفایه شروع را کرد و محمد حکیمی در درسهای ایـشان حـضور یافت و برای بار دوم کفایه و بخشهای بسیاری از مباحث مکاسب را نزد او خواند. این درسها با تبعید امامخمینی به خارج از کشور و مهاجرت وحید خراسانی به عراق ناتمام ماند.[۱]
محمد حکیمی در سال ۱۳۴۴ش راهی عراق شد و در آنجا مدت چهار سال در درس خارج فقه امامخمینی در مسجد شیخ انصاری نجف اشرف شرکت کرد. او درباره درس امامخمینی میگوید:
«درس امامخمینی(ره) از دو جهت از جاذبه ویژهای برخوردار بود؛ یکی آنگاه که ایشان به مناسبتهایی به هدایت طلاب میپرداختند که درس حال و هوای دیگری به خود مـیگرفت. دوم هنگامیکه ایشان در طرح مسائل فقهی افقهای تازهای میگشود و دگرگونیهایی در مبانی فقهی پدید میآورد. به خاطر دارم که در درس ایشان هرگاه به چنین نگرشهایی برمیخوردم، آن را بالای صفحه دفتری که درس را در آن مینوشتم، یـادداشـت میکردم که برجستگی و اهمیت آن، از مطالب درس تمایز یابد و بیشتر به خاطر بماند. در این ارتباط اشاره کنم به این فراز از سخن ایشان که در همان درس خارج فقه (مکاسب) گفتند: فقها در بـاب دماء و فـروج به اصل احتیاط معتقدند و بر این اصل به «تضییق اسباب» فتوی میدهند؛ لیکن از نظر من، قاعده احتیاط در اینجا موجب «توسعه اسباب» است نه «تـضییق.» بـرای این اصل محوری، به صـیغه عـقد نکاح مثال زدند که طبق نظر آقایان، احتیاط اقتضا دارد که در مدخلیت هرچه شک کنیم آن را بیاوریم؛ بنابراین اگر شک کنیم که صیغه عقد بـاید عـربی باشد یا فارسی هـم کـافی است، احتیاط میگوید باید عربی باشد و… این معیار را ایشان تغییر دادند و گفتند: اصل احتیاط موجب توسعه اسباب است. بنابراین اگر عربیدانی نبود و ازدواجی پیش آمد، به فارسی نیز صـحیح اسـت و ناموس در پرتو توسعه اسباب نکاح حفظ میشود نه در سختگیری و تضییق اسباب….» و این موضوعی حکیمانه و خردپسند است. بحث ولایتفقیه و طرح حکومت اسلامی نیز از همین دست مطالب بود که در آن دوره مطرح گردید و شور و آگاهی پدید آورد».[۲]
او در دوران حضور در درس امامخمینی، مورد توجه ایشان بود و معنا و اسـتنباط فـقهی خود درباره نظر شیخ مجتبی قزوینی را طی نامهای به امامخمینی نوشت.[۳] علاوه بر آن، نامهای انتقادی خدمت امامخمینی نگاشت که البته با استقبال ایشان مواجه شد.[۴] همچنین امامخمینی به یکی از افرادی که توسط او و شیخ مهدی مروارید معرفی شده بودند، اجازه تصدی در امور شرعیه داده بود.[۵] او در آبان ۱۳۴۸، در نامهای قطعه شعری از آزرم را که درباره امامخمینی و مبارزات ایشان سروده بود به امامخمینی ارسال کرد و ایشان در پاسخ، بر ضرورت بیداری ملت ایران برای مقابله با استبداد و ظلم و جور تأکید کرد.[۶] گفتنی است در صحیفه امام بهاشتباه، محمدرضا حکیمی بهعنوان مخاطب امامخمینی قید شده است.
همزمان در درسهای خارج فقه و اصول آیتالله سیدابوالقاسم موسوی خویی حضور مییافت. همچنین در درس وحید خراسانی و چند مـاهی در درس مـیرزا باقر زنجانی شرکت کرد. مدتی هم در بـحث ربـای آیتالله شهید سیدمحمدباقر صدر شرکت کرد. آیتالله صدر به پیـروی از بحثهای امامخمینی، بحث خود را در ربا و ردّ نظریه تـخلص از ربـا، مـطرح کرده و راههای تخلّص از ربا و فـلسفه تـشریع این حکم را به بررسی مجدد گذاشته بود. کسالتهای مـزاجی کـه از آبوهوای عراق پدید آمد و ناسازگاری با آن جغرافیای طبیعی، محمد حکیمی را مجبور کرد در سال ۱۳۴۸ش به سرانجام به ایران بازگردد.[۷]
فعالیت مبارزاتی
او پس از بازگشت از نجف به فعالیتهای علمی پرداخت. همزمان به فعالیتهای سیاسی نیز میپرداخت و به همین علت در شهریور ۱۳۵۰، به ۱۸ ماه حبس محکوم شد.[۸] پس از آزادی، به فعالیتهای سیاسی ادامه داد. در پاییز ۱۳۵۷ و پس از مهاجرت امامخمینی به فرانسه، همراه با جمعی از روحانیان، نامهای به ایشان ارسال کردند[۹] و اقدام دولت عراق در سختگیری علیه ایشان را محکوم و تأکید کردند که این هجرت، مقدمهای برای تحرکی نو و نیروی تازه مسلمانان است.[۱۰]
خدمات علمی و فرهنگی
او همراه با برادرانش محمدرضا و محمود حکیمی، مجموعه قـرآنی ـ حـدیثی را تدوین کردند که در قالب کتاب الحیات انتشار یافت.
محمد حکیمی دستیار تألیف کتاب الحیات بود و به باور او، «این تألیف و ظرافتهای علمی و فنی آن به دست اخوان بهویژه اخوی بزرگ (محمدرضا حکیمی) انجام یافته اسـت». پس از تنظیم شکل نخستین الحیات، جلدهای ۱ و ۲، با کوششهای محمدرضا حکیمی منتشر شد. او که در اواسط دهه ۱۳۵۰ش در قم مقیم شده بود، بقیه الحیات را در آنجا و همراه با دو برادر دیگرش نگاشت.[۱۱]
وی میگوید پس از دوره گرفتاری در زندان و لمس بیشتر خفقان حاکم بر جامعه، دیگر امکان نشر مسائل روشنگر اسلامی نبود و کتابهای اصولی با موانعی روبهرو میشد. از این رو به اخوی محمدرضا در تهران نامهای نوشتیم که در حال حاضر و با این سانسور شدید چه باید کرد؟ و با چه زبانی حقایق دین خدا را در این دوران خفقان به ذهنیت جامعه رساند؟ پس از آن درخواست، ایشان طی نامهای نوشتند که به تهران بیایید و… طرحی به ذهنم رسیده است که آن را نوعی توفیق میدانم. پس از آن نامه به تهران رفتیم و چند روزی با ایشان به مذاکره پرداختیم. ایشان گفتند که روایات را جمعآوری کنید و به صورت یک ایدئولوژی مدون درآورید و آخرین تعبیری که کردند این بود که بروید روایات خاکی، خونی را جمعآوری کنید و این نقطه، نقطه آغازین الحیات است. پس از بازگشت از تهران کار بر روی روایات به صورت جدی و منظم آغاز و یکیک روایات کتاب شریف بحارالانوار مطالعه شد. منابع دیگر نیز بررسی شد و همین سیر در آنها نیز صورت گرفت. منابعی چون تحفالعقول، وسائلالشیعه، کافی، نهجالبلاغه، صحیفه سجادیه و بسیاری از کتابهای روایی دیگر، مطالعه و بررسی قرآن کریم پس از بررسی اجمالی احادیث انجام شد، زیرا که مجموعه گفتار پیامبر و امامان معصوم در شناخت و تبیین محتوا و مواضع آیات قرآنی نقش اصولی دارد. سپس فراز روایات مورد تأمل قرار گرفت و تقسیمبندی شد و فیشبرداری صورت گرفت و هر فراز از روایات در ذیل عنوان و موضوعی خاص جای گرفت و در سنگ بنای آغاز این برداشتها نهاده شد.[۱۲]
محمد حکیمی همچنین در قم با برخی مراکز فرهنگی اسلامی و برخی مجلات جدید حوزه همکاری داشت. در همان دورهها رساله حضرت معصومه و شهر قم را نوشت و سپس معیارهای اقتصادی در تعالیم رضوی و عصر زندگی که درباره امام مهدی(عج) و چگونگی آینده انسان و اسلام است نگاشت و کـتاب، برگزیده جشنواره برترینهای فرهنگ مهدویت شد. پس ازآ ن، کتاب وقف و بهرهمندی همگانی را نوشت که نخست در روزنامه اطلاعات به چاپ رسیدو سپس از طرف معاونت فرهنگی سازمان اوقاف و امور خیریه به صورت کتابی منتشر گردید. کتاب دفاع از حقوق زن نیز پس از تهاجم شدید برخی روزنامهها به مبانی حقوق زن در اسلام نوشته شد و در سال ۱۳۸۷ش برنده جایزه رتبه یکم کتب حوزه شد. آینده سرمایهداری، اصلاحات، انسانگرایی اسلامی، جلد چهارم شهدای روحانیت، رساله امام علی علیهالسلام (عدل و تعادل)، آئین و روش تبلیغ و... از دیگر تألیفات اوست.
او پس از استقرار در مشهد، گروهی تحقیقاتی تشکیل داد و ضمن تدریس کتابهای اقتصادنا و اقتصاد الحیاة، نگارش کـتاب پدیدهشناسی فقر و توسعه را آغاز کرد. از نظر حکیمی، این کتاب جامعترین و بهترین کتاب در مسائل توسعه و فقر و عقبماندگی است، بهویژه بخش اسلامی آن که از اعجازهای علمی قرآن و حدیث است و جدیدترین مسائل اقتصاد، یعنی «اقتصاد توسعه» به صورت کلی در آنها تبیین شده است. پس از اتمام این کار، طرح تکمیلی و استدراکی بخش اسلامی این کتاب به نام «فقر و توسعه در منابع دینی» تدوین گردید. او سپس کارگروهی دیگری را در «بنیاد پژوهشهای اسلامی» تشکیل داد و به موضوع تهاجم به حقوق زن در اسلام پرداختند که حاصل مطالعات آن گروه، کـتاب زن بود. در ادامه این طرح، نگارش کتاب زن از دیدگاه دین را آغاز کرد و این کتاب بیشتر بـه مـسائل اصلی حقوق زن در اسلام و پاسخ به اشکالات در این زمینهها پرداخته است.[۱۳] علاوه بر آن مقالاتی را در نشریات مختلف انتشار داده است که از آن جمله میتوان به «تندیس و پارسایی» درباره استاد محمدرضا حکیمی،[۱۴] فقر بینوایان و سورۀ یاسین،[۱۵] «قرآن و عدالت اقتصادی»،[۱۶] «انسانمداری در الحیاة»،[۱۷] «جهانیسازی اسلامی، جهانیسازی غربی»،[۱۸] «امام علی(ع)، عدل و تعادل»[۱۹] و... اشاره کرد.
پانویس
- ↑ «شرححال حجتالاسلاموالمسلمین، استاد محمد حکیمی»، ص۲۵۸-۲۶۴.
- ↑ «شرححال حجتالاسلاموالمسلمین، استاد محمد حکیمی»، ص۲۶۷-۲۷۲.
- ↑ «شرححال حجتالاسلاموالمسلمین، استاد محمد حکیمی»، ص۲۶۷-۲۷۲.
- ↑ فردوسیپور، خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین اسماعیل فردوسیپور، ص۱۶۱-۱۶۲.
- ↑ صحیفه امام، ج۱، ص۴۹۶.
- ↑ صحیفه امام، ج۲، ص۲۵۳.
- ↑ «شرححال حجتالاسلاموالمسلمین استاد محمد حکیمی»، ص۲۶۷-۲۶۸.
- ↑ «شرححال حجتالاسلاموالمسلمین استاد محمد حکیمی»، ص۲۷۴.
- ↑ مشهد از مقاومت تا پیروزی، ص۳۱۷.
- ↑ سیر مبارزات یاران امام در آینه اسناد ساواک، ج ۱۲، ص۴۶۳.
- ↑ «شرححال حجتالاسلاموالمسلمین استاد محمد حکیمی»، ص۲۷۴-۲۷۵.
- ↑ حکیمی، ص۱۳-۱۵.
- ↑ «شرححال حجتالاسلاموالمسلمین استاد محمد حکیمی»، ص۲۷۴-۲۷۸.
- ↑ حکیمی، «تندیس دانش و پارسایی»، ص۳۰-۳۷.
- ↑ حکیمی، «فقر بینوایان...»، ص۳۱-۳۴.
- ↑ حکیمی، «قرآن و...»، ص۵-۱۰.
- ↑ حکیمی، «انسانمداری...»، ص۲۱۱-۲۱۶.
- ↑ حکیمی، « انسانمداری در الحیاة»، ص۱۱۵-۱۲۴.
- ↑ حکیمی، «عدل و تعادل»، ص۶۸-۱۱۸.
منابع
- حکیمی، امیرمهدی (۱۳۸۲) «سیر تدوین الحیات»، نشریه بینات، شماره ۳۸-۳۷.
- حکیمی، محمد (۱۳۹۱) «فقر بینوایان و سورۀ یاسین»، مجله بینات، سال نوزدهم، شماره ۷۵، پاییز.
- حکیمی، محمد «تندیس دانش و پارسایی» (۱۳۸۷)، مجله کیهان فرهنگی، شماره ۲۵۹، اردیبهشت.
- حکیمی، محمد (۱۳۸۴)، «قرآن و عدالت اقتصادی»، مجله گلستان قرآن، شماره ۲۱۵، مهر.
- حکیمی، محمد (۱۳۸۲)، «انسانمداری در الحیاة»، مجله بینات، شماره ۳۹ و ۴۰، پاییز و زمستان.
- حکیمی، محمد (۱۳۸۱) «جهانیسازی اسلامی، جهانیسازی غربی»، مجله کتاب نقد، شماره ۲۴ و ۲۵، پاییز و زمستان.
- حکیمی، محمد (۱۳۸۰)، «امام علی: عدل و تعادل»، مجله کتاب نقد، شماره ۱۹، تابستان.
- سیر مبارزات یاران امامخمینی در آینه اسناد به روایت اسناد ساواک (۱۳۹۳)، ج۱۲، تدوین: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- «سیر تدوین الحیات: «شرححال حجتالاسلاموالمسلمین استاد محمد حکیمی» (۱۳۸۲)، نشریه بینات، شماره ۳۷ و ۳۸، بهار و تابستان.
- مشهد از مقاومت تا پیروزی (بررسی مبارزات علما و مردم مشهد از ۱۳۴۱-۱۳۵۷) (۱۳۹۳)، جمعی از نویسندگان، تهران، مؤسسه فرهنگی و هنری و انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی.
- صحیفه امام (۱۳۷۸)، ج۱ و ۲، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی.
- فردوسیپور، اسماعیل (۱۳۸۷)، خاطرات حجتالاسلاموالمسلمین اسماعیل فردوسیپور، تدوین فرامرز شعاع حسینی، رحیم روحبخش، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی(س)، مؤسسه چاپ و نشر عروج.