امامموسی صدر: تفاوت میان نسخهها
(+ 3 categories; ±رده:مقالههای ارزیابیشده←رده:مقالههای تأییدشده using HotCat) |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
}} | }} | ||
'''امامموسی صدر'''، [[شاگردان امامخمینی|شاگرد امامخمینی]]، رئیس [[مجلس اعلای شیعیان لبنان|مجلس اعلا]] و رهبر [[شیعه|شیعیان]] لبنان. | '''امامموسی صدر'''، [[شاگردان امامخمینی|شاگرد امامخمینی]]، رئیس [[مجلس اعلای شیعیان لبنان|مجلس اعلا]] و رهبر [[شیعه|شیعیان]] لبنان. | ||
سیدموسی صدر، معروف به امام موسی صدر در سال ۱۳۰۷ در [[قم]] به دنیا آمد و در کنار تحصیلات جدید، تحصیلات حوزوی را دنبال میکرد. وی دوره سطح را نزد [[امامخمینی در شعر شاعران|امامخمینی]] و دیگر اساتید فراگرفت و در مقطع خارج نیز از دروس [[سیدحسین بروجردی]] و امامخمینی بهره برد. صدر از دانشگاه تهران در رشته حقوق در اقتصاد لیسانس گرفت و در [[حوزه علمیه قم]] شرح لمعه، رسائل و مکاسب را تدریس میکرد. | |||
صدر به مدت چهار سال در [[حوزه علمیه نجف]] نیز تحصیل خود را پی گرفت و در درس [[سیدمحسن حکیم]] و [[سیدابوالقاسم خویی]] نیز شرکت میکرد. | |||
صدر در سال ۱۳۳۷ به ایران باز بازگشت و دبیرستان صدر را بنیان نهاد و در دوره تأسیس مجله مکتب اسلام به همراه گروهی از اهل فضل، نقش اساسی داشت. | |||
او از سال ۱۳۳۸ با دعوت سیدحسین شرفالدین برای برعهده گرفتن رهبری شیعیان [[لبنان]] پس از وی و نیز با تشویق سیدحسین بروجردی، حکیم و آلیاسین، به لبنان هجرت کرد و اقدامات اساسی برای رفع محرومیت شیعیان انجام داد. او در میان شخصیتهای لبنان از همه مذاهب و طوایف، جایگاه بلندی داشت. | |||
صدر از آغاز [[نهضت امامخمینی|نهضت امامخمینی]] در عرصه بین المللی حامی امام خمینی بوده است. او به مبانی سیاسی و انقلابی ایشان اعتماد کامل داشت. | |||
صدر در سالهای نهضت و [[تبعید امامخمینی|تبعید]] امامخمینی با ایشان ارتباط داشت و نامههایی میانشان مبادله میشد، مقاله «نداء الانبیا» او در روزهای اوج انقلاب در روزنامه لوموند فرانسه یکی از جلوههای همراهی او با نهضت امامخمینی میباشد. | |||
امامخمینی به صدر علاقه خاصی داشت و پس از ناپدید شدن ایشان در سفر به لیبی در سال ۱۳۵۷، امامخمینی تلاش زیادی برای روشن شدن سرنوشت او انجام داد و پیش و پس از انقلاب پیگیر سرنوشت او بوده است. | |||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
خط ۱۳۵: | خط ۱۴۹: | ||
* حسین صالحی، [https://books.khomeini.ir/books/10006/629/ امامموسی صدر]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۶، ص۶۲۹–۶۳۹. | * حسین صالحی، [https://books.khomeini.ir/books/10006/629/ امامموسی صدر]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۶، ص۶۲۹–۶۳۹. | ||
[[رده:مقالههای تأییدشده]] | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد ششم دانشنامه امامخمینی]] | ||
[[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | [[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | ||
[[رده:مقالههای دارای تصویر]] | [[رده:مقالههای دارای تصویر]] | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | ||
[[رده:شاگردان امامخمینی]] | |||
[[رده:شخصیتهای حوزوی]] | |||
{{شاگردان امامخمینی}} | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۳۱ خرداد ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۴۷
اطلاعات فردی | |
---|---|
نام کامل | سیدموسی صدر |
لقب | امامموسی صدر |
تاریخ تولد | چهاردهم خرداد ۱۳۰۷ |
زادگاه | قم |
خویشاوندان سرشناس | سیدصدرالدین صدر پدر، سیدرضا صدر برادر |
اطلاعات علمی | |
استادان | امامخمینی، سیدمحمدحسین طباطبایی، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی، سیدحسین بروجردی، سیداحمد خوانساری، سیدمحمد حجت کوهکمری، سیدمحمد محقق داماد، صدرا بادکوبهای، سیدابوالقاسم خویی |
شاگردان | یوسف صانعی، سیدعباس موسوی |
محل تحصیل | قم، نجف |
تألیفات | اقتصاد در مکتب اسلام، اسلام و مشکل اختلافات طبقاتی، اسلام و فرهنگ قرن بیستم، اسلام و زن، اسلام و تربیت خانوادگی و اسلام و عبادت |
فعالیتهای اجتماعی-سیاسی | |
سیاسی | رئیس مجلس اعلا |
اجتماعی | شاگرد امامخمینی، رهبر شیعیان لبنان |
امامموسی صدر، شاگرد امامخمینی، رئیس مجلس اعلا و رهبر شیعیان لبنان.
سیدموسی صدر، معروف به امام موسی صدر در سال ۱۳۰۷ در قم به دنیا آمد و در کنار تحصیلات جدید، تحصیلات حوزوی را دنبال میکرد. وی دوره سطح را نزد امامخمینی و دیگر اساتید فراگرفت و در مقطع خارج نیز از دروس سیدحسین بروجردی و امامخمینی بهره برد. صدر از دانشگاه تهران در رشته حقوق در اقتصاد لیسانس گرفت و در حوزه علمیه قم شرح لمعه، رسائل و مکاسب را تدریس میکرد.
صدر به مدت چهار سال در حوزه علمیه نجف نیز تحصیل خود را پی گرفت و در درس سیدمحسن حکیم و سیدابوالقاسم خویی نیز شرکت میکرد.
صدر در سال ۱۳۳۷ به ایران باز بازگشت و دبیرستان صدر را بنیان نهاد و در دوره تأسیس مجله مکتب اسلام به همراه گروهی از اهل فضل، نقش اساسی داشت.
او از سال ۱۳۳۸ با دعوت سیدحسین شرفالدین برای برعهده گرفتن رهبری شیعیان لبنان پس از وی و نیز با تشویق سیدحسین بروجردی، حکیم و آلیاسین، به لبنان هجرت کرد و اقدامات اساسی برای رفع محرومیت شیعیان انجام داد. او در میان شخصیتهای لبنان از همه مذاهب و طوایف، جایگاه بلندی داشت.
صدر از آغاز نهضت امامخمینی در عرصه بین المللی حامی امام خمینی بوده است. او به مبانی سیاسی و انقلابی ایشان اعتماد کامل داشت.
صدر در سالهای نهضت و تبعید امامخمینی با ایشان ارتباط داشت و نامههایی میانشان مبادله میشد، مقاله «نداء الانبیا» او در روزهای اوج انقلاب در روزنامه لوموند فرانسه یکی از جلوههای همراهی او با نهضت امامخمینی میباشد.
امامخمینی به صدر علاقه خاصی داشت و پس از ناپدید شدن ایشان در سفر به لیبی در سال ۱۳۵۷، امامخمینی تلاش زیادی برای روشن شدن سرنوشت او انجام داد و پیش و پس از انقلاب پیگیر سرنوشت او بوده است.
زندگینامه
سیدموسی صدر معروف به امامموسی صدر چهاردهم خرداد ۱۳۰۷ در قم به دنیا آمد.[۱] پدر او سیدصدرالدین صدر از مراجع تقلید بود که پس از درگذشت عبدالکریم حائری یزدی، مؤسس حوزه علمیه قم، به همراه سیدمحمد حجت و سیدمحمدتقی خوانساری، مدیریت حوزه علمیه قم را بر عهده گرفتند و به مراجع ثلاث شهرت یافتند. مادر او سیدهصفیه قمی، دختر سیدحسین قمی مرجع مبارز و مخالف رضاشاه پهلوی بود.[۲] اجداد صدر در پی فتوای ابنتیمیه علیه شیعیان و حمله به شیعیان کسروان لبنان در سال ۱۳۰۵م/ ۶۸۴ش از لبنان به مکه هجرت کردند و فرزندان آنان از سال ۱۶۳۱م/ ۱۰۱۰ش به ایران و هند رفتند. نسب خاندان صدر در عراق و ایران، ازجمله امامموسی صدر، از طریق سیدصالح، جد دوم امامموسی صدر به سیدابراهیم شرفالدین از علمای جبل عامل لبنان میرسد.[۳]
فعالیت علمی
امامموسی صدر تحصیلات ابتدایی را در دبستان حیات و دوره متوسطه را در دبیرستان سنایی قم سپری کرد.[۴] او در سالهای ۱۳۲۲–۱۳۲۵ در کنار تحصیلات رسمی به فراگرفتن علوم حوزوی پرداخت و دورههای مختلف دروس سطح حوزه را نزد امامخمینی، سیدمحمدباقر سلطانی طباطبایی و عبدالجواد جبلعاملی فرا گرفت[۵] و از سال ۱۳۲۶ خارج فقه و اصول را نزد سیدحسین بروجردی، سیداحمد خوانساری، سیدمحمد حجت کوهکمری، سیدمحمد محقق داماد و امامخمینی گذراند و درسهای فلسفی را در قم نزد سیدمحمدحسین طباطبایی و برادر خود سیدرضا صدر و در نجف نزد صدرا بادکوبهای آموخت.[۶] او که دارای نبوغ علمی بود[۷] در ۲۲سالگی به درجه اجتهاد رسید.[۸]
صدر افزون بر تحصیلات حوزوی، از سال ۱۳۲۹ در دانشگاه تهران نیز درس خواند و سال ۱۳۳۲ در رشته حقوق در اقتصاد، لیسانس گرفت.[۹] وی به تدریس علوم حوزوی نیز اهتمام ورزید و در مجلس درس او، فضلای بسیاری شرکت میکردند.[۱۰] وی شرح لمعه، رسائل و مکاسب شیخ مرتضی انصاری را تدریس میکرد[۱۱] و شاگردان زیادی تربیت کرد که مرجع تقلید معاصر، یوسف صانعی در قم و پس از آن سیدعباس موسوی، دبیرکل پیشین حزبالله لبنان، از شاگردان معروف ایشان شمرده شدهاند.[۱۲] وی در سال ۱۳۳۳ به عتبات عالیات رفت و در نجف، چهار سال در جلسات درس سیدمحسن حکیم، سیدمحمود شاهرودی، سیدابوالقاسم خویی، مرتضی آلیاسین، سیدعبدالله شیرازی و حسین حلّی شرکت کرد[۱۳] و حکیم علاقه خاصی فراتر از رابطه استادی به صدر داشت.[۱۴] صدر در نجف افزون بر تدریس، به صورت یک مصلح ظاهر شد و جوّ ضد فلسفی حاکم بر نجف و مخالفت برخی با فلسفه و عرفان را با برخورد خردمندانه خود تعدیل و تلطیف کرد؛ ازجمله به واسطه وی، حکیم از خطیبی با مشرب فلسفی که تکفیر شده بود، دعوت به سخنرانی کرد و جو التهابی حوزه نجف آرام شد.[۱۵]
فعالیتهای سیاسی و اجتماعی
صدر در سال ۱۳۳۷ به ایران بازگشت[۱۶] و در قم، دبیرستان صدر را بنیان نهاد و در پایهگذاری مجله «مکتب اسلام» با گروهی از اهل فضل نقش اساسی ایفا کرد.[۱۷] وی با همکاری کسانی چون سیدمحمد حسینی بهشتی و ناصر مکارم شیرازی در مبارزه با افکار کمونیستی نیز نقش برجسته داشت.[۱۸] از مهمترین اقدامات او در آخرین سال اقامت در شهر قم، تدوین طرحی برای اصلاح نظام آموزشی حوزه علمیه قم بود که با همکاری بهشتی و مکارم شیرازی صورت گرفت.[۱۹] مرتضی مطهری هنگام اقامت در نوفل لوشاتو، صدر را یک ادیب تمامعیار دانستهاست، که در شعر و تاریخ ادب ذوق و تبحر داشت و زبان فرانسه میدانست و آرای ملاصدرا را بهدرستی فهمیده بود.[۲۰]
صدر در سال ۱۳۳۸ در سفری به لبنان به دیدار سیدعبدالحسین شرفالدین، رهبر شیعیان آنجا رفت و مورد توجه خاص ایشان قرار گرفت؛ به گونهای که وی از صدر برای برعهدهگرفتن رهبری آینده شیعیان لبنان، برای اقامت دایم به لبنان، دعوت کرد.[۲۱] چندی بعد و به دنبال درگذشت شرفالدین و وصیت او بر جانشینی صدر[۲۲] و با توجه به تشویق سیدحسین بروجردی، حکیم و مرتضی آلیاسین از استادان وی، برای استقبال از این دعوت،[۲۳] در همان سال به دعوت علما و شیعیان لبنان، به ویژه دعوت رسمی سیدجعفر، فرزند شرفالدین، به این سرزمین هجرت کرد.[۲۴] او با مطالعه و درک محرومیت همهجانبه شیعیان لبنان، با تأسیس پایگاههای علمی، فرهنگی، درمانی و نظامی، تحولات مهمی در زندگی اجتماعی سیاسی اهالی این سامان پدیدآورد. توسعه و تقویت جمعیت برّ و احسان، تأسیس مدرسه صنعتی جبل عامل، آموزشگاه پرستاری، خانه دختران، مؤسسه قالیبافی، حوزه علمیه، ازجمله اقدامات اوست.[۲۵]
یکی از اقدامات صدر طرح تأسیس مجلس اعلای شیعیان لبنان برای احیای هویت شیعیان و احقاق حقوق سیاسی اجتماعی آنان بود. گرچه در این راه تهمتهای زیادی ازجمله تفرقهاندازی میان شیعیان و سنیها متوجه او شد ولی او در این راه مقاومت کرد[۲۶]؛ این در حالی بود که پیش از ورود صدر به لبنان، شهروندان مسیحی و مسلمانان سنی هر کدام دارای تشکیلات مستقل بودند و شیعیان تشکیلات مشخصی نداشتند. وی برای ساماندهی اوضاع شیعیان، مجلس اعلای شیعیان را به ثبت رساند و با اجماع آرا به ریاست این مجلس برگزیده شد.[۲۷] وی برای پشتیبانی جریان سیاسی مجلس اعلا، سازمان نظامی «أمل» (افواج المقاومة اللبنانیه) را نیز تأسیس کرد.[۲۸]
صدر در میان علما و شخصیتهای لبنان اعم از مسلمان و مسیحی جایگاه بلندی یافته بود، به گونهای که شخصیتهای مسیحی از وی به اندازه یک قدیس استقبال میکردند.[۲۹] رهبری و حرکت اصلاحی صدر را در سال ۱۹۷۴م/ ۱۳۵۳ش تعداد ۱۹۰ نفر از شخصیتهای مطرح لبنان در بیانیهای تأیید و حمایت کردند.[۳۰] جورج جرداق مسیحی ضمن اظهار خوشحالی از انتخاب صدر به عنوان رئیس مجلس اعلای شیعیان، وی را دارای سیمای آرمانی، زیبا و بزرگوار از یک عالم دینی برشمرد و اخلاق او را ستایش کرد و او را پیرو امامعلی(ع)، دادگر، راستگو و پاکدست دانست.[۳۱] نیز احمد الزین، قاضی شرع اهل سنت شهر صیدا، او را منادی وحدت، دارای اندیشه خالی از تعصب، اهل عمل به علم، رهبر بیهمتا در قیام علیه باطل معرفی کردهاست.[۳۲] شفیق یموت، مشاور نخستوزیر لبنان در امور اسلامی، صدر را دارای عقل هوشمند و نکتهسنج، دارای قوه بلندپروازی برای رسیدن به هدفهای بلند، ایمان کامل به حق در راه رسیدن به هدف، شخص دورنگر و دارای عشق به آزادی و میهن برشمرده است.[۳۳] سیدحسین حسینی، رئیس سابق پارلمان لبنان، حضور صدر را در سال ۱۳۵۳ برای سخنرانی مراسم آغاز روزه مسیحیان در کلیسای کیوشیین بیروت و ادای خطبه موعظه او را ستوده و این حضور را بیسابقه و دارای اثر بالا در وحدت میان مسلمانان و مسیحیان برشمرده که انعکاس زیادی در رسانهها و جامعه آن روز لبنان داشتهاست.[۳۴] کریم بقرادونی، عضو حزب کتائب، از احزاب مخالف امامموسی صدر، وی را دارای قدرت چیرهشدن بر بحرانها، دارای توانمندی ذاتی برای موفقیت در آرامسازی اوضاع دانسته و اذعان کرده دشمنان صدر میخواهند از انسان سنگ بسازند؛ ولی صدر میخواهد از سنگ، انسان بسازد.[۳۵]
از سوی دیگر، با توجه به ترکیب طایفهای و بسیار متکثر لبنان، گاهی میان آنان درگیریهای خونین به راه میافتاد و در سال ۱۳۵۴ جنگ داخلی لبنان به اوج خود رسید.[۳۶] صدر همواره از منافع توده مردم دفاع میکرد و همه گروهها را به آرامش و اتحاد فرا میخواند؛ ازجمله در ماجرای جنگ داخلی، در خرداد ۱۳۵۴ به اعتصاب غذای نامحدود در مسجد عاملیه بیروت متوسل شد و نتیجه گرفت. با توجه به همین فعالیتها، وی را سمبل اتحاد نامیدند و به او لقب «امام» دادند.[۳۷] در کنار اینها، او از آرمان فلسطین نیز دفاع میکرد و دراینباره به کشورهای بسیاری سفر کرد و در کنفرانسهای بینالمللی، بهویژه در کنفرانس سالانه «مجمع بحوث اسلامی» و «اندیشه اسلامی» در سالهای ۱۳۵۰–۱۳۵۳ در مصر، لیبی و الجزایر شرکت کرد و حاضران را به وحدت و دفاع از فلسطین فرا خواند.[۳۸] او وحدت را از طریق گفتگو که شیوه و سیره وی بودهاست محقق کرد؛ چنانکه ارتباط، همکاری و همفکری با اعضای خانواده تا جامعه بیرونی و حتی گفتگو با دیگر فرقهها و ادیان در جهت کاهش خصومتها و بیشترشدن دوستی و برادری، عقیده قلبی صدر بود.[۳۹]
همزمان با بازداشت امامخمینی در خرداد ۱۳۴۲ صدر به دعوت واتیکان به ایتالیا سفر کرده و در مراسم تاجگذاری پاپ ژان پل ششم شرکت کرد. وی با استفاده از فرصت، موضوع بازداشت امامخمینی را برای مقامات واتیکان تشریح کرد و در ادامه سفر خود به کشورهای فرانسه، بلژیک، اسپانیا، الجزایر و مراکش و تماس با شخصیتها و روزنامهها و فعالان اجتماعی جهان، آنان را از بازداشت ایشان آگاه کرد. گفته شدهاست تلاشهای صدر در این سفرها برای آزادی ایشان مؤثر بود.[۴۰] همچنین در جریان تبعید امامخمینی از ترکیه به نجف، صدر در معرفی شخصیت ایشان در روزنامهها و افکار عمومی مؤثر بود.[۴۱] او در سفری به نجف در تاریخ ۱۷/۱/۱۳۴۷، در جلسهای طولانی با امامخمینی، مذاکراتی خصوصی با ایشان داشت.[۴۲]
صدر به مبانی سیاسی و انقلابی امامخمینی اعتقاد کامل داشت و نخستین روحانی در لبنان بود که شخصیت علمی، سیاسی و انقلابی امامخمینی را در میان مردم، بهویژه جوانان و نخبگان لبنان و فلسطین معرفی کرد و افکار و اندیشههای ایشان را رواج داد و ایشان را «الامام الاکبر» نامید.[۴۳] در نیمه دوم دهه چهل، دهها تن از جوانان مبارز ایرانی به لبنان رفتند و زیر نظر کادرهای نظامی مقاومت لبنان آموزش دیدند؛ همچنین با نفوذ صدر در سوریه این کشور به امنترین کشور خاورمیانه برای مبارزان ایرانی درآمد که اینها مستقیماً بر اثر نفوذ صدر در لبنان و سوریه بود.[۴۴] در گزارش مأمور سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) از مصاحبه صدر دربارهٔ امامخمینی آمدهاست که ایشان یکی از بزرگترین مدافعان خلق فلسطین است و مقام ارجمندی در اسلام دارد.[۴۵] وجوه شرعی قابل توجهی نیز به کمک صدر برای امامخمینی به نجف فرستاده میشد.[۴۶]
صدر در سفری به تهران ضمن دیدار با مهدی بازرگان و گزارش خدمات در لبنان، از تشکیل مدرسهای شبانهروزی با هدف یادگیری کارهای حرفهای و آموزش دینی و اخلاقی به جوانان شیعه در شهر صور خبر داد و از او معرفی یک مهندس مجرب جهت اداره مدرسه را خواستار شد. بازرگان با شناختی که از شاگرد خودش مصطفی چمران در دانشکده فنی تهران و درس ترمودینامیک داشت، وی را به صدر معرفی کرد.[۴۷] پس از تماس صدر با چمران، او پذیرفت و با وجود امکان استفاده از امکانات مناسب زندگی در آمریکا، با انگیزه کمک به شیعیان جنوب لبنان در پایان سال ۱۳۴۹ به لبنان مهاجرت کرد و در کنار صدر قرار گرفت و با هم همکاری صمیمانهای را آغاز کردند.[۴۸] چمران در لبنان، همکاری نزدیک با صدر داشت.[۴۹] در گزارش ساواک آمدهاست صدر دو میلیون لیره لبنانی از کمکهای ایرانیان به چمران داد؛ همچنین از ارتباط و همکاری صدر و امامخمینی خبر داده شدهاست[۵۰] (ببینید: مصطفی چمران). صدر بر اساس تقاضای برخی مراجع و شخصیتهای انقلابی مانند بهشتی، مطهری، بازرگان و یدالله سحابی، در زمستان ۱۳۵۰ دربارهٔ برخی از زندانیان سیاسی، ازجمله سران اولیه مجاهدین خلق ایران، با محمدرضا پهلوی دیدار کرد؛ ولی این دیدار نتیجه نداشت و آنان اعدام شدند.[۵۱] وی به سبب این دیدار شماتت و متهم به همکاری با رژیم پهلوی شد؛ ولی در واکنش به این شایعات از وجدان آرام خود خبر داد؛ زیرا معتقد بود برای نجات جان جوانان مسلمان آن هم به درخواست بزرگان اقدام کردهاست.[۵۲]
صدر با امامخمینی ارتباط داشت؛ چنانکه نامههایی میان آن دو ردوبدل شدهاست[۵۳]؛ ازجمله در نامهای که امامخمینی در ۱۲/۹/۱۳۵۳ خطاب به وی نوشت، از وی با عنوان «سیدالاعلام» یاد و از مجاهدتهای او در راه احقاق حقوق شیعیان و کوتاهکردن دست ستمکاران ستایش کرد و سلامتی و موفقیت او را از خداوند درخواست کرد و از اینکه او نیروی جوانی خود را در راه حق صرف و سرمایههای زوالپذیر را به سرمایه باقی تبدیل میکند، قدردانی کرد.[۵۴]
از سوی دیگر، در روزهای اقامت امامخمینی در نجف، بسیاری از دانشجویان مرتبط با انقلاب اسلامی از آمریکا و اروپا به لبنان نزد صدر و از آنجا به نجف نزد امامخمینی میرفتند[۵۵] و یکی از نزدیکترین دوستان وی حسینی بهشتی از یاران مخلص امامخمینی بود.[۵۶] صدر در ۱۱/۱/۱۹۷۷م/ ۱۳۵۶ در نامهای به بهشتی، او را عقل منفصل، مکمل وجود و دوست ارجمند خود شمردهاست.[۵۷] سیدحسن طاهری خرمآبادی نیز در سفری به سوریه و لبنان در آستانه آخرین سفر صدر به لیبی، حامل نامهای از بهشتی به وی بود. صدر در مسیر سوریه به لبنان از طریق طاهری خرمآبادی به امامخمینی پیام داد تا به مکه سفر کند و او وسایل و زمینه سفر ایشان به مکه را فراهم میکند. وی همچنین نامهای به واسطه طاهری خرمآبادی به امامخمینی فرستاد. وی ضمن تحلیل انقلاب ایران اظهار کرد میخواهد کشورهای سوریه، لیبی و مصر را با هم نزدیک کند؛ زیرا نزدیکی آنان بر انقلاب ایران تأثیر میگذارد.[۵۸] او با امامخمینی رابطه خویشاوندی نیز داشت؛ همسر سیداحمد خمینی، خواهرزاده صدر است (ببینید: سیدهفاطمه طباطبایی).
صدر در بهار ۱۳۵۷ در آخرین دیدار خود با حسینی بهشتی در بوخوم آلمان، بر تداوم خط انقلابی امامخمینی و برگشتناپذیری این راه تأکید کرد[۵۹] و در همین روزها، لوسین ژرژ نماینده روزنامه لوموند در بیروت را به نجف فرستاد تا با انجام مصاحبه بینالمللی با امامخمینی، افکار عمومی را متوجه ایشان و انقلاب اسلامی ایران کند.[۶۰] وی با اوجگرفتن انقلاب اسلامی ایران به رهبری امامخمینی، در شهریور ۱۳۵۷ در مقالهای با عنوان «نداء الانبیاء» که روزنامه لوموند چاپ پاریس آن را منتشر کرد، نهضت امامخمینی را استمرار حرکت انبیا (ع) در مسیر تاریخ دانست و مردم مسلمان و سران سرزمینهای اسلامی را به پشتیبانی از آن دعوت کرد.[۶۱]
امامخمینی نیز به صدر علاقه و توجه خاصی داشت، به گونهای که در ایام اقامت در نجف در واکنش به اظهار نظر یکی از اطرافیان خود دربارهٔ وی و سیدمحمدباقر صدر که آنان را به مراوده با امپریالیسم متهم کرده بود،[۶۲] بهشدت ناراحت شد و جلسه درس خود در مسجد شیخ انصاری را به تذکرات و هشدارهای جدی دربارهٔ اختلافهای واهی حوزویان در نجف اختصاص داد و از اتهامزنان به امامموسی صدر خواست که از این عمل خود توبه کنند. ایشان پندار وظیفه شرعی در چنین اتهامزنیها را نادرست خواند و از دامنزنندگان به چنین اختلافات و اتهامزنیها به بزرگان بهشدت انتقاد کرد.[۶۳] امامخمینی در برابر این پرسش انکارآمیز که پس از سقوط رژیم شاهنشاهی در ایران چه کسی میتواند زمامدار شود، به عنوان نمونه اشاره به صدر کردهاست.[۶۴]
ناپدیدشدن در لیبی
صدر در سال ۱۹۷۵م/ ۱۳۵۴ش سه سال پیش از آخرین سفر، برای شرکت در کنگره اسلامی لیبی به این کشور سفر کرد. او با سرهنگ معمر قذافی، رهبر لیبی، دیدار و شانزده پروژه اصلاحی برای جنوب لبنان مطرح کرد و از قذافی خواست که در این پروژههای فرهنگی مبارزاتی و اقتصادی مشارکت کند؛ ولی قذافی ضمن مخالفت با این پروژهها گفت وظیفه او خرابکاری برای ساقطکردن نظام مسیحی لبنان است نه کمک به آن و پس از سقوط این نظام نوبت به بازسازی میرسد. صدر و قذافی بر سر این مسئله با هم مشاجره کرده و با ناراحتی از هم جدا شدند.[۶۵] صدر در سوم شهریور ۱۳۵۷/ ۲۵ اوت ۱۹۷۸م در ادامه سفرهای دورهای خود به کشورهای عربی، بنا بر دعوت رسمی معمر قذافی وارد لیبی شد، تا اینکه نهم شهریور ۱۳۵۷ وقتی که وی به همراه محمد یعقوب و عباس بدرالدین میهمان قذافی، بودند، ناپدید شدند. مقامات لیبی مدعی شدند که وی خاک لیبی را به مقصد ایتالیا ترک کردهاست؛ ولی ادعای سفر صدر به ایتالیا، از سوی کمیته تحقیق در لبنان،[۶۶] همچنین با شواهد و ادله زیادی در طول دو دهه رد شدهاست.[۶۷]
در پی مفقودشدن صدر، مردم لبنان واکنشهای جدی نشان دادند؛ ازجمله اعتصاب و راهپیمایی عمومی با مشارکت بالای مردمی از همه اقشار و طوایف، تحصن و اعتکاف در مساجد و تظاهرات ۳۵۰ هزار نفری از لبنان به سمت سوریه، محل برگزاری کنفرانس سران کشورهای رد و پایداری (مؤتمر القمة للتصدی و الصمود) با شعار «امام کجاست ای امت عرب؟» برگزار کردند که در این کنفرانس شخص قذافی نیز حضور داشت.[۶۸] همچنین در اقدامی خودجوش، مردم در برابر دفتر سازمان ملل متحد در بیروت تحصن کردند.[۶۹]
واکنش امامخمینی
امامخمینی پس از آگاهی از ماجرای ربودهشدن صدر، در تلگرامی به یاسر عرفات، رئیس سازمان آزادیبخش فلسطین و حافظ اسد، رئیسجمهور سوریه[۷۰] و نیز در ادامه در پیامی به معمر قذافی،[۷۱] ضمن اظهار نگرانی شدید از این حادثه، خواستار پیگیری مداوم برای روشنشدنِ وضع این شخصیت مبارز و سیاسی شد. ایشان همچنین در هنگام حضور در پاریس در مصاحبههایی با خبرگزاریها و نشریات معروف جهان، شخصیت صدر را ستوده و وی را مورد علاقه خود،[۷۲] شیعیان[۷۳] و بسیاری از مسلمانان[۷۴] خواند[۷۵]؛ نیز در گفتگو با نمایندگان حرکة المحرومین لبنان، قضیه صدر را بسیار مهم شمرد و مفقودشدن او را موجب لطمه به خود دانست[۷۶] و در مصاحبه با نشریه امل، در پاسخ خبرنگار این نشریه، دربارهٔ اقداماتی که برای یافتن صدر در نجف و پاریس انجام دادهاست، توضیح داد و با ابراز تأثر از این حادثه، برای حل آن دعا کرد.[۷۷]
امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی، موضوع ناپدیدشدن صدر را به صورت جدی دنبال کرد و بارها این مسئله را بیان کرد و تا پایان عمر بر این موضوع استوار ماند[۷۸]؛ چنانکه در ۷/۱۲/۱۳۵۷ در حضور هیئتی از لیبی به سرپرستی عبدالسلام جلّود، نخستوزیر آن کشور، تأثر شدید خود دربارهٔ قضیه صدر را اعلام کرد و از دولت لیبی خواست این معما را حل کند.[۷۹] ایشان همچنین در ۴/۲/۱۳۵۸، در دیدار دیگری با هیئت اعزامی لیبی، از ناپدیدشدن صدر با عنوان فاجعه و معمایی یاد کرد که ایشان و علمای ایران را بسیار متأثر کردهاست و جز به دست دولت لیبی حل نخواهد شد. امامخمینی پس از شنیدن سخنان نماینده لیبی که از سفر صدر به ایتالیا سخن گفت و مدعی شد استعمارگران میخواهند میان دو ملت ایران و لیبی ایجاد بدبینی و اختلاف کنند، با تأکید بر وحدت جهان اسلام و اینکه ایشان قصد ندارد به دولت مسلمان لیبی تهمت بزند، بار دیگر رفع این سوء تفاهم را تنها به دست دولت لیبی و تلاشهای این کشور ممکن دانست و دوباره از طریق جلّود به قذافی پیام داد که اگر بنابر ادعای لیبی، صدر به ایتالیا رفته باشد، نیز دولت لیبی و شخص قذافی باید سرنوشت او را روشن کنند.[۸۰] ایشان در تاریخ ۱۷/۲/۱۳۵۸ نیز در دیدار با سفیر سومالی، یک بار دیگر از ماجرای صدر و تلاشهای جمهوری اسلامی ایران برای حل این معما یاد کرد و با اظهار تأسف از بینتیجهماندن تلاشها، ابراز امیدواری کرد با ادامه کوشش دولت ایران و دیگر علاقهمندان به اسلام، این معما حل شود.[۸۱]
امامخمینی به شخصیت سیاسی و مدیریتی صدر نگاه ویژه داشت؛ چنانکه در ۳۰/۲/۱۳۵۹ در دیدار با علما و اعضای مرکزی جنبش امل لبنان، صدر را به منزله فرزند خویش دانست و افزود سالهای طولانی از او شناخت داشته، بلکه او را بزرگ کردهاست و فضایل او را بهخوبی میشناسد؛ همچنین ابراز امیدواری کرد روزی فرا برسد که به همراه صدر، همه با هم در قدس نماز بخوانند.[۸۲] ایشان در جای دیگر با ستایش از خدمات صدر در لبنان، این کشور را نیازمند شخصیت او دانسته و آرزو کرد خداوند در فراق او به خانوادهاش صبر دهد و به زودی با آزادی او، چشم همه را به دیدار او روشن گرداند و او را در ادامه خدمت به مکتب و شیعیان لبنان موفق کند.[۸۳] ایشان که خود را شریک غم خانواده و فرزندان امثال صدر میدانست که با جور ظالمان از پدر دور ماندهاند،[۸۴] در تیر و آبان ۱۳۶۰ نیز در جمع اعضای سازمان جنبش امل با ابراز تأثر از اینکه صدر در میان آنان نیست، وی را فرزند خود و بازوی قوی برای اسلام دانست که برای او متأثر و متأسف است و امیدوار است با وجود اقدامات صورتگرفته ایشان در نجف و ایران، هرچه زودتر او را در کنار خود ببیند[۸۵]؛ همچنین هنگام رهسپاری نخستین سفیر جمهوری اسلامی ایران به لیبی، به وی تأکید کرد در صورت دستیافتن به هر گونه خبر دربارهٔ صدر، در همان لحظه و بدون واسطه، ایشان را در جریان بگذارد.[۸۶]
افزون بر امامخمینی، مراجع تقلید و علما و روحانیون دیگر مانند سیدشهابالدین مرعشی نجفی، سیدحسین طباطبایی قمی، سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدکاظم شریعتمداری، سیدعبدالله شیرازی، سیدمحمود طالقانی و جمعی از طلاب حوزه علمیه قم با ارسال تلگرامهای مکرر و صدور بیانیههای متعدد نگرانی خود را از ناپدیدشدن صدر اعلام کردند.[۸۷]
از سوی دیگر، افزون بر تلاشهای دیگر بهویژه در لبنان، در سال ۱۳۷۶، در ایران انتخاب سیدمحمد خاتمی به ریاست جمهوری، کمیتهای زیر نظر مستقیم وی و به ریاست رئیسدفتر او برای پیگیری مسئله صدر تشکیل شد. این کمیته نیز بهرغم مذاکرات مختلف با مقامات لیبیایی، به دلیل رفتار غیر مسئولانه آنان، با وجود اعتراف ضمنی آنان به ربودهشدن صدر در لیبی، به نتیجه نرسید[۸۸]؛ چنانکه با تشکیل هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی، خانواده صدر شکایتی به کمیسیون اصل نود ارائه داد و زیر نظر این کمیسیون، کمیتهای مرکب از یازده نماینده مجلس مسئول پیگیری این مسئله شدند.[۸۹] در ۲۶/۱۲/۱۳۸۳، بیش از ۱۵۰ نماینده مجلس شورای اسلامی، برای نخستین بار در نامهای که در مجلس خوانده شد، ربودهشدن صدر را اقدام علیه امنیت ملی ایران و جنایت علیه بشریت نامیدند و از دولت خواستند تا تمام راههای قانونی برای روشنشدن حقیقت دربارهٔ سرنوشت وی و آزادی او را بهکار بندد.[۹۰] نمایندگان مجلس در شهریور ۱۳۸۵ نیز در نامهای خطاب به رئیسجمهور وقت، پیگیری قاطع و جدی این مسئله را درخواست کردند؛ اما بهرغم تلاش نمایندگان و سفرای جمهوری اسلامی در مجامع بینالمللی،[۹۱] با وجود سقوط معمر قذافی در سال ۱۳۹۰، پس از چهار دهه از ناپدیدشدنِ صدر، هنوز سرنوشت وی بهدرستی روشن نشده و اخبار ضد و نقیضی دربارهٔ وی مطرح است؛ با این حال، خانواده وی همچنان معتقدند او زنده است و پرتلاش پیگیر آزادی او و همراهانش هستند.[۹۲]
رباب صدر، خواهر کوچک صدر، که با سیدحسین شرفالدین، نوه سیدعبدالحسین شرفالدین در لبنان ازدواج کردهاست، سرپرستی مؤسسات صدر را بر عهده داشت. وی ازجمله خانه دختران بیسرپرست (بیت الفتات)، را احداث کرد و با پشتیبانی برادرش، دختران بسیاری را از گدایی و کارهای خلاف، به فعالیتهای مؤثر در مؤسسههای خیریه هدایت کرد. وی پس از ناپدیدشدن برادر خود نیز چند مؤسسه دیگر را تأسیس کرد. او که از کمکهای امامخمینی برای کارهای خود خبر دادهاست، در سال ۱۳۶۱ پس از استقرار اسرائیلیها در جنوب لبنان، در خانه خود بازجویی شد؛ ازجمله از امامخمینی در برابر پرسش نیروهای اسرائیل، ستایش کرد و گفت ایشان یک مرجع دینی است و در قلب او جای دارد.[۹۳]
از صدر چهار فرزند به نامهای سیدصدرالدین، سیدحمید، سیدهحوراء و سیدهملیحه به یادگار ماندهاست.[۹۴] سیدهحورا مسئول مؤسسه تحقیقاتی امامموسی صدر در تهران است.
آثار و تألیفات
از صدر آثار علمی اسلامی فراوانی بر جای ماندهاست که معروفترین آنها عبارتاند از: اقتصاد در مکتب اسلام، اسلام و مشکل اختلافات طبقاتی، اسلام و فرهنگ قرن بیستم، اسلام و زن، اسلام و تربیت خانوادگی و اسلام و عبادت.[۹۵] افزون بر این، وی مقالات متعددی نوشت که در مجله «مکتب اسلام» درج شدهاست، مجوز مجله مکتب اسلام نیز در ۱۲/۳/۱۳۳۸ به نام سیدموسی صدر صادر شدهاست[۹۶]؛ همچنین وی مقدمههای تحقیقی و تحلیلی ارزشمندی بر کتابهای معنای حدیث غدیر (نوشته سیدمرتضی خسروشاهی)، فاطمه زهرا(س) (نوشته سلیمان کتانی)، تاریخ فلسفه اسلامی هانری کربن و قرآن کریم و علوم طبیعی (از یوسف مروّت) نوشتهاست.[۹۷] مجموعه مصاحبهها، سخنرانیها و بحثهای علمی صدر با نامهای سیرة الامامموسی الصدر و منبر و محراب به کوشش علی حجتی کرمانی و احادیث السحر و دراساة للحیاة به اهتمام سیدحسین شرفالدین در لبنان به چاپ رسیدهاست. از وی مجموعهای با عنوان در قلمرو اندیشه امامموسی صدر در هشت جلد در موضوعات مختلف منتشر شدهاست؛ همچنین موسوعه دوازدهجلدی، مجموعه آثار امامموسی صدر با عنوان گام به گام با امامموسی صدر در مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امامموسی صدر به انجام رسیده[۹۸] و منتشر شدهاست.
پانویس
- ↑ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۹.
- ↑ شرفالدین، امامموسی صدر، ۲۷–۲۹، ۳۲ و ۳۴؛ هیئترئیسه جنبش أمل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۱/۸۸.
- ↑ شرفالدین، امامموسی صدر، ۲۰–۲۲؛ هیئترئیسه جنبش أمل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۱/۸۶.
- ↑ خسروشاهی، یادنامه امامموسی صدر، ۳۶.
- ↑ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۹.
- ↑ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۹؛ شریف رازی، آثار الحجة و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، ۱/۲۰۶.
- ↑ موسوی اردبیلی، امامموسی صدر، ۱۰۰.
- ↑ مکارم شیرازی، مصاحبه، ۱۰۷–۱۰۹.
- ↑ صادقی، مصاحبه، ۸۳؛ حجتی کرمانی، لبنان به روایت امامموسی صدر و دکتر چمران، ۱۶؛ یزدی، امامموسی صدر، ۱۱۳.
- ↑ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۲۸.
- ↑ موسوی اردبیلی، عزّت شیعه، ۲/۴۹.
- ↑ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۰.
- ↑ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۹–۱۰.
- ↑ حکیم، مصاحبه، ۱۴۲.
- ↑ حکیم، مصاحبه، ۱۲۵–۱۲۶ و ۱۴۲.
- ↑ کمالیان و رنجبر، عزّت شیعه، ۲/۱۹.
- ↑ کمالیان و رنجبر، عزّت شیعه، ۲/۲۰؛ مکارم شیرازی، مصاحبه، ۱۰۵.
- ↑ مکارم شیرازی، مصاحبه، ۱۰۵–۱۰۸.
- ↑ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۰.
- ↑ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۱۷۰.
- ↑ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۷۷؛ هیئترئیسه جنبش امل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۱/۸۱–۸۲.
- ↑ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۰.
- ↑ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۰؛ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۷۷.
- ↑ شرفالدین، امامموسی صدر، ۱۶۴–۱۶۶.
- ↑ چمران، لبنان، ۷۰–۷۱، ۸۹ و ۹۹؛ شرفالدین، امامموسی صدر، ۱۶۵–۱۶۷.
- ↑ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۹۰–۹۲.
- ↑ خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۹۷–۹۸؛ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۱.
- ↑ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۹۹.
- ↑ خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۱۴۷–۱۵۲ و ۱۶۲.
- ↑ هیئترئیسه جنبش امل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۱/۳۲۷–۳۳۱.
- ↑ جورج جرداق، سیمای باشکوه انسان، ۵۳.
- ↑ احمد الزین، امامموسی صدر و تقریب مذاهب اسلامی، ۴۵–۴۷.
- ↑ شفیق یموت، چون دریا آرام، ۵۸–۵۹.
- ↑ سیدحسین حسینی، وحدت ادیان و شرافت انسان، ۶۴–۶۵.
- ↑ کریم بقرادونی، رسول صلح، ۷۴–۷۵.
- ↑ چمران، لبنان، ۱۳۶–۱۵۴.
- ↑ چمران، لبنان، ۱۸۳؛ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۲–۱۳.
- ↑ اباذری، تقریب فقهی از دیدگاه امامموسی صدر، ۴۴؛ خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۲۱۴–۲۱۸.
- ↑ صدر، حورا، ۷۷؛ خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۱۵۰–۱۶۰.
- ↑ هیئترئیسه جنبش أمل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۱/۱۲۶–۱۲۷؛ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۴.
- ↑ یزدی، امامموسی صدر، ۱۱۷.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۹/۴۴۷.
- ↑ کمالیان و رنجبر، عزّت شیعه، ۱/۷۴ و ۲۹۳؛ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۱۶۴.
- ↑ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۴–۱۵.
- ↑ صدر، امامموسی، یاران امام، قسمت۱، ۲۰۱.
- ↑ صدر، امامموسی، یاران امام، قسمت۱، ۳۸۰.
- ↑ یزدی، یادنامه دکتر مصطفی چمران، ۱۱۰–۱۰۹.
- ↑ چمران، یاران امام، ۹؛ علیمردانی، مردی برای تمام فصول، ۴۲.
- ↑ حجتی کرمانی، لبنان به روایت امامموسی صدر و دکتر چمران، ۸۲ و ۱۸۴.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۹/۱۵۰–۱۵۱.
- ↑ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۴؛ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۲۱۰–۲۱۱.
- ↑ خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۸۶–۸۷.
- ↑ خسروشاهی، یادنامه امامموسی صدر، ۵۲۸؛ ← امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۱۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۱۷.
- ↑ شرفالدین، یادنامه امامموسی صدر، ۷۴۵–۷۴۷.
- ↑ شرفالدین، یادنامه امامموسی صدر، ۷۴۵.
- ↑ خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۲۱۱–۲۱۲.
- ↑ طاهری خرمآبادی، خاطرات، ۲/۲۰۸–۲۱۲.
- ↑ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۱۶۳–۱۶۵.
- ↑ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۵.
- ↑ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۲۴۰–۲۴۱؛ شرفالدین، یادنامه امامموسی صدر، ۷۴۵.
- ↑ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۱/۱۰۸–۱۱۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۴–۲۸.
- ↑ موحد ابطحی، دیدگاهها دربارهٔ امامموسی صدر، ۴۵۴.
- ↑ چمران، یادنامه امامموسی صدر، ۷۷۷–۷۷۹.
- ↑ هیئترئیسه جنبش امل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۲/۳۵۸–۳۶۲.
- ↑ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۵؛ خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۲۵۲–۲۵۳؛ فیروزان، دلایل عقلی، فقهی و حقوقی زندهبودن امامموسی صدر، ۸۴–۸۵.
- ↑ هیئترئیسه جنبش امل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۲/۳۶۲–۳۶۴.
- ↑ هیئترئیسه جنبش امل، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ۲/۳۶۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۵۸ و ۴۷۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۳۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۳۷ و ۴۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۳۴–۱۳۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۸۵–۱۸۶.
- ↑ موسوی اردبیلی، امامموسی صدر، ۱۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۵۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۱۹–۱۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۹۸–۱۹۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۱۸ و ۳۲۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۱۶۶–۱۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۱۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۵ و ۳۳۹.
- ↑ کمالیان و رنجبر، عزّت شیعه، ۱/۱۵.
- ↑ کمیسیون اصل نود، گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امامموسی صدر، ۱۹۷–۲۰۴.
- ↑ کمیسیون اصل نود، گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امامموسی صدر، ۲۱۳–۲۱۴.
- ↑ کمیسیون اصل نود، گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امامموسی صدر، ۲۲۳.
- ↑ کمیسیون اصل نود، گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امامموسی صدر، ۲۲۳–۲۲۴.
- ↑ کمیسیون اصل نود، گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امامموسی صدر، ۲۲۸–۲۲۹.
- ↑ کمالیان، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، ۱۵؛ فیروزان، دلایل عقلی، فقهی و حقوقی زندهبودن امامموسی صدر، ۸۴–۸۵.
- ↑ طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، ۸۶–۸۸.
- ↑ طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی، ۲/۲۶۴.
- ↑ حجتی کرمانی، لبنان به روایت امامموسی صدر و دکتر چمران، ۱۷ و ۱۸.
- ↑ خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۲۵۶–۲۵۷.
- ↑ حجتی کرمانی، لبنان به روایت امامموسی صدر و دکتر چمران، ۱۷–۱۸؛ خسروشاهی، دربارهٔ امامموسی صدر، ۳۱–۳۲.
- ↑ ویژهنامه، گفتگو برای زندگی، ۸۸–۹۳.
منابع
- اباذری، عبدالرحیم، تقریب فقهی از دیدگاه امامموسی صدر، چاپشده در اندیشه ربودهشده (گفتارهای صاحب نظران ایرانی و غیر ایرانی دربارهٔ امامموسی صدر)، به کوشش مهدی فرخیان، تهران، مؤسسه فرهنگی ـ تحقیقاتی امامموسی صدر، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- بقرادونی، کریم، رسول صلح، مصاحبه، چاپشده در ویژهنامه همایش و گفتگو برای زندگی، تجربه امامموسی صدر، تهران، قم، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امامموسی صدر ـ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- جرداق، جورج، سیمای باشکوه انسان، ترجمه مجید مرادی، چاپشده در ویژهنامه همایش و گفتگو برای زندگی، تجربه امامموسی صدر، تهران، قم، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امامموسی صدر ـ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- چمران، مصطفی، گفتگو، چاپشده در یادنامه امامموسی صدر، تهران، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امامموسی صدر، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- چمران، مصطفی، لبنان، تهران، بنیاد شهید چمران، چاپ سوم، ۱۳۶۸ش.
- چمران، مصطفی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- حجتی کرمانی، علی، لبنان به روایت امامموسی صدر و دکتر چمران، تهران، قلم، چاپ اول، ۱۳۶۴ش.
- حسینی، سیدحسین، وحدت ادیان و شرافت انسان، چاپشده در ویژهنامه همایش و گفتگو برای زندگی، تجربه امامموسی صدر، تهران، قم، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امامموسی صدر ـ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- حکیم، سیدمحمد باقر، مصاحبه، چاپشده در امامموسی صدر، گذارها و خاطرهها، ایران ـ نجف ـ لبنان، به اهتمام سیدحسین شرفالدین، ترجمه علی حجتی کرمانی، تهران، مؤسسه علمی ـ فرهنگی امامموسی صدر، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- خسروشاهی، سیدهادی، دربارهٔ امامموسی صدر، خاطرات مستند سیدهادی خسروشاهی، قم، کلبه شروق، ۱۳۹۶ش.
- خسروشاهی، سیدهادی، یادنامه امامموسی صدر، تهران، مؤسسه علمی ـ فرهنگی امامموسی صدر، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- زین، احمد، امامموسی صدر و تقریب مذاهب اسلامی، ترجمه مهدی فرخیان، چاپشده در ویژهنامه همایش و گفتگو برای زندگی، تجربه امامموسی صدر، تهران، قم، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امامموسی صدر ـ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- شرفالدین، سیدحسین، امامموسی صدر، گذارها و خاطرهها، ایران ـ نجف ـ لبنان، ترجمه علی حجتی کرمانی، تهران، مؤسسه علمی ـ فرهنگی امامموسی صدر، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- شرفالدین، سیدحسین، مصاحبه، چاپشده در یادنامه امامموسی صدر، تهران، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امامموسی صدر، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- شریف رازی، محمد، آثار الحجة و دائرةالمعارف حوزه علمیه قم، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۳۲ش.
- صادقی، علیاکبر، مصاحبه، چاپشده در امامموسی صدر، گذارها و خاطرهها، ایران ـ نجف ـ لبنان، به اهتمام سیدحسین شرفالدین، تهران، مؤسسه علمی ـ فرهنگی امامموسی صدر چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- صدر، امامموسی، یاران امام به روایت اسناد ساواک، ویژه امامموسی صدر، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- صدر، حورا، اسلام مفهومی جز وحدت ندارد، چاپشده در ویژهنامه همایش و گفتگو برای زندگی، تجربه امامموسی صدر، تهران، قم، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امامموسی صدر ـ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- طاهری خرمآبادی، سیدحسن، خاطرات آیتالله سیدحسن خرمآبادی، تدوین محمدرضا احمدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- طباطبایی، سیدصادق، خاطرات سیاسی ـ اجتماعی دکتر سیدصادق طباطبایی، تهران، مؤسسه تنظیم…، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- طباطبایی، فاطمه، اقلیم خاطرات، تهران، پژوهشکده امامخمینی و انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- علیمردانی، نرگس، مردی برای تمام فصول، تهران، وزراء، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- فیروزان، مهدی، دلایل عقلی، فقهی و حقوقی زندهبودن امامموسی صدر، چاپشده در ویژهنامه همایش و گفتگو برای زندگی، تجربه امامموسی صدر، تهران، قم، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امامموسی صدر ـ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- کمالیان، محسن و علیاکبر رنجبر کرمانی، عزّت شیعه، قم، صحیفه خرد، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- کمالیان، محسن، سرفصلهایی از زندگانی امامموسی صدر، چاپشده در ویژهنامه همایش و گفتگو برای زندگی، تجربه امامموسی صدر، تهران، قم، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امامموسی صدر ـ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- کمیسیون اصل نود مجلس شورای اسلامی، گزارش کمیته پیگیری سرنوشت امامموسی صدر (از ربودن تا به امروز)، تهران، مجلس شورای اسلامی دوره هفتم، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مکارم شیرازی، ناصر، مصاحبه، چاپشده در امامموسی صدر، گذارها و خاطرهها، ایران ـ نجف ـ لبنان، به اهتمام سیدحسین شرفالدین، تهران، مؤسسه علمی ـ فرهنگی امامموسی صدر، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- موحد ابطحی، دیدگاهها دربارهٔ امامموسی صدر چاپشده در یادنامه امامموسی صدر، به کوشش سیدهادی خسروشاهی، تهران، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امامموسی صدر، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- موسوی اردبیلی، سیدعبدالکریم، مصاحبه، چاپشده در امامموسی صدر، گذارها و خاطرهها، ایران ـ نجف ـ لبنان، به اهتمام سیدحسین شرفالدین، تهران، مؤسسه علمی ـ فرهنگی امامموسی صدر، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- سیدحسین شرفالدین، مصاحبه، چاپشده در عزّت شیعه، تدوین محسن کمالیان و علیاکبر رنجبر کرمانی، قم، صحیفه خرد، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- ویژهنامه همایش، گفتگو برای زندگی، تجربه امامموسی صدر، تهران، قم، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امامموسی صدر ـ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- هیئترئیسه جنبش أمل لبنان، سیره و سرگذشت امامموسی صدر، ترجمه مهدی سرحدی، تهران، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امامموسی صدر، چاپ دوم، ۱۳۹۳ش.
- یزدی، ابراهیم، مصاحبه، چاپشده در امامموسی صدر، گذارها و خاطرهها، ایران ـ نجف ـ لبنان، به اهتمام سیدحسین شرفالدین، تهران، مؤسسه علمی ـ فرهنگی امامموسی صدر، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- یزدی، ابراهیم، مصاحبه، یادنامه دکتر مصطفی چمران، تهران، قلم، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- یموت، شفیق، چون دریا آرام، مصاحبه، چاپشده در ویژهنامه همایش و گفتگو برای زندگی، تجربه امامموسی صدر، تهران، قم، مؤسسه فرهنگی تحقیقاتی امامموسی صدر ـ پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
پیوند به بیرون
- حسین صالحی، امامموسی صدر، دانشنامه امامخمینی، ج۶، ص۶۲۹–۶۳۹.