حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی امام خمینی
 
خط ۱۱۲: خط ۱۱۲:
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های دارای لینک دانشنامه]]
[[رده:مقاله‌های جلد چهارم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های جلد چهارم دانشنامه امام‌خمینی]]
[[رده:حوادث قبل از انقلاب]]
[[رده:رویدادهای قبل از انقلاب]]
[[رده:مبارزات امام‌خمینی]]
[[رده:مبارزات امام‌خمینی]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]
[[رده:مقاله‌های دارای شناسه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۱ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۲:۴۲

حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه
حمله رژیم پهلوی به مدرسه فیضیه.jpg
شرح ماجراحمله رژیم پهلوی به مراسم عزاداری طلاب و ساکنان مدرسه فیضیه
زماندوم فروردین ۱۳۴۲
دورهپهلوی
مکانقم، مدرسه فیضیه
علتمخالفت علما با همه‌پرسی انقلاب سفید
اهدافتهدید علما به خارج کردن از صحنه مبارزه با اصول شش‌گانه انقلاب سفید و سازش همه‌جانبه با حکومت
عاملانعوامل رژیم پهلوی و ساواک
پیامدهاآشنایی مردم با اغراض خاندان پهلوی، سیاست‌های آمریکا، اسرائیل و انگلیس
تلفاتضرب‌وشتم طلاب و شهادت آنان
واکنش‌هابیانیه‌ امام خمینی خطاب به علمای بزرگ تهران، اعلامیه‌های مراجع و علمای تراز اول شهرها


حمله به مدرسه فیضیه، حمله رژیم پهلوی به مراسم عزاداری طلاب و ساکنان مدرسه، دوم فروردین ۱۳۴۲.

در ادامۀ مخالفت علما با لوایح انقلاب سفید، نوروز ۱۳۴۲ عزای عمومی اعلام شد. رژیم پهلوی در واکنش به این امر، گروهی از نظامیان خود را با لباس مبدل روستایی به عنوان طرفداران لوایح ششگانه، به قم اعزام کرد تا مجالس عزاداری و اجتماع مردم را برهم بزنند.

این گروه پس از ناکامی در مجلس امام‌خمینی و سیدکاظم شریعتمداری، عصر دوم فروردین، مجلس سیدمحمدرضا گلپایگانی در فیضیه را به آشوب کشیدند و با چوب و چماق به طلاب حمله‌ور شدند. این حادثه با واکنش علما و مردم مواجه شد.

امام‌خمینی حقیقت رژیم پهلوی را همان خوی چنگیزی و جنایتکار خواند و از مردم خواست با تمسک به سیره اهل‌بیت(ع) صبر پیشه کنند و اضطراب به خود راه ندهند تا بتوانند دست خائنان به اسلام را قطع کنند.

حمله به فیضیه و شیوه برخورد امام‌خمینی با آن، یکی از زمینه‌های قیام ۱۵خرداد ۱۳۴۲ بود.

مقدمه

با آغاز نهضت امام‌خمینی و مبارزات روحانیان در دهه ۱۳۴۰ و شکست مصوبه انجمن‌های ایالتی و ولایتیِ دولت با تلاش امام‌خمینی و مراجع و علما (ببینید: انجمن‌های ایالتی و ولایتی)، محمدرضا پهلوی در راستای دکترین «اتحاد برای پیشرفت» جان. اف. کندی رئیس‌جمهور آمریکا، اصول شش‌گانه انقلاب سفید را مطرح کرد و تصمیم گرفت آن را به همه‌پرسی بگذارد[۱] امام‌خمینی پس از بررسی این طرح، با مراجع و علمای قم به گفتگو پرداخت و اغراض رژیم، موانع، خطرها و توطئه‌های استعماری آمریکا در این زمینه را تشریح کرد. ازجمله موانع چنین اقدامی، قانونی‌نبودن همه‌پرسی بود که در قانون اساسی پیش‌بینی نشده بود؛ افزون بر اینکه آمریکا و اسرائیل نیز از این امر حمایت می‌کردند.[۲]

علما برای جلوگیری از همه‌پرسی با سلیمان بهبودی نماینده محمدرضا پهلوی که برای توجیه علما به قم فرستاده شده بود گفتگو کردند؛ اما نتیجه‌ای حاصل نشد.[۳] به دنبال آن، روح‌الله کمالوند نماینده مراجع و علما با محمدرضا پهلوی دیدار کرد[۴] و او از تصمیم قطعی خود برای برنامه انقلاب سفید خبر داد[۵] امام‌خمینی همه‌پرسی و تصویب آن را خلاف قانون اساسی و خلاف اسلام خواند و اعلام کرد رژیم قصد دارد قرآن را از میان بردارد و روحانیت را پایمال کند. ایشان همچنین تصریح کرد آنان اسلام و روحانیت را برای مقاصد خود مضر می‌دانند.[۶] به دنبال سخنرانی امام‌خمینی در اواخر دی ۱۳۴۱ در مخالفت با همه‌پرسی انقلاب سفید[۷] و پخش اعلامیه امام‌خمینی در تهران و قم در دوم بهمن دربارهٔ این همه‌پرسی[۸] که تعطیلی بازار قم به پیروی از بازار تهران، همچنین مراجعه مردم و طلاب به بیوت مراجع دینی را در پی داشت،[۹] عوامل رژیم پهلوی در روز سوم بهمن به جمعیتی که در میدان آستانه قم، در کنار حرم فاطمه معصومه(س) و مدرسه فیضیه بودند و شعار می‌دادند «ما تابع قرآنیم رفراندوم نمی‌خواهیم»، آتش گشودند و به مدرسه فیضیه حمله کردند و در صحن مدرسه به تیراندازی و زدن طلاب پرداختند و در و پنجره‌های بعضی حجره‌ها را درهم شکستند.[۱۰] امام‌خمینی با اطلاع از این جریان طی بیانیه‌ای که با جمله «انا لله و انا الیه راجعون» آغاز می‌شد، خطاب به ملت ایران، از مظلومیت طلاب بی‌پناه و مردم مظلوم قم یاد کرد و از خداوند، حفظ اسلام و استقلال مملکت را خواستار شد.[۱۱]

پهلوی به‌رغم مخالفت علما و مراجع با همه‌پرسی[۱۲] در چهارم بهمن به قم سفر کرد؛ اما با بی‌اعتنایی مراجع، روحانیت، تولیت حرم مطهر و مردم قم مواجه شد.[۱۳] او در این سفرِ کوتاه در سخنانی دربارهٔ لوایح شش‌گانه، مخالفت مخالفان همه‌پرسی را برگرفته از اندیشه ارتجاع سیاه و سرخ نامید[۱۴] که منظورش از ارتجاع سرخ کمونیست‌ها و از ارتجاع سیاه روحانیت بود[۱۵] در ششم بهمن ۱۳۴۱ همه‌پرسی انجام شد و اعلام شد اصول انقلاب سفید به تصویب ملت ایران رسیده است.[۱۶]

از سوی دیگر امام‌خمینی از مبارزه دست برنداشت و از علما و روحانیان شهرستان‌ها خواست در اعتراض به اقدام رژیم، از حضور در مساجد در ماه رمضان خودداری کنند.[۱۷] پس از ماه رمضان، نه نفر از مراجع و علمای تراز اول حوزه با اجتماع در خانه امام‌خمینی، طی اعلامیه‌ای بر مخالفت با عملکرد رژیم اصرار ورزیدند[۱۸] که به حرکت اعتراضی مردم جان تازه‌ای بخشید.[۱۹] به دنبال آن، امام‌خمینی در نشستی با علمای قم در هفته آخر اسفند ۱۳۴۱ پیشنهاد کرد به دلیل مصائب وارده به احکام ضروری اسلام و استقلال کشور ایران، عید نوروز ۱۳۴۲ «عزای عمومی» اعلام شود که با استقبال علما و مراجع روبه‌رو شد.[۲۰] این تصمیم بسیار مهم، طی اعلامیه‌هایی به سراسر کشور اعلام شد.[۲۱] علمای برجسته شهرهای دیگر نیز اعلامیه‌های مشابهی انتشار دادند و از اقدام مراجع قم حمایت کردند.[۲۲]

به‌زعم محمدرضا پهلوی، نوروز باستانی که نزد مردم ایران لذت و شیرینی خاصی داشته، می‌بایست با جشن انقلاب سفید شاه و مردم به سالی به‌یادماندنی تبدیل می‌شد؛ اما تحریم و عزای عمومی نوروز ۱۳۴۲ او را غافلگیر کرد.[۲۳] در برخی از مساجد، حسینیه‌ها، خانه علما و نیز بیت امام‌خمینی مجالس عزاداری برپا شد[۲۴] و بر سردر برخی مدارس دینی قم، پارچه‌های سیاه با مضمون: «امسال مسلمین عید ندارند» برافراشته شد.[۲۵] بعضی از طلاب به نشانه عزا لباس سیاه بر تن کردند[۲۶] و در صحن حرم معصومه(س) نیز اعلامیه‌های امام‌خمینی و دیگر مراجع دربارهٔ تحریم عید نوروز به دست طلاب پخش شد.[۲۷] گروهی از مبارزان در موقع پخش این اعلامیه‌ها، به دست سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) دستگیر شدند.[۲۸] امام‌خمینی همچنین از واعظان و گویندگان مذهبی خواست به هنگام مراجعت به زادگاه خود، از فرصت تعطیلات استفاده کنند و در مراسمی که به مناسبت سالروز شهادت امام‌صادق(ع) تشکیل می‌شود، مسائل کشور و رژیم را برای مردم روشن سازند.[۲۹]

حمله به روحانیت و فیضیه

از مجموع گزارش‌ها و اسناد ساواک به دست می‌آید رژیم پهلوی تصمیم گرفته بود با تهدید، علما را از صحنه مبارزه با اصول شش‌گانه انقلاب سفید، خارج کند و به سازش با حکومت بکشاند.[۳۰] راهبرد ساواک دربارهٔ فعالیت‌های روحانیان این بود که افکار عمومی و جوانان را علیه روحانیت آگاه و مخالف رژیم پهلوی بشوراند؛ نیز در میان روحانیان اختلاف ایجاد کند و روحانیان طرفدار حکومت را علیه گروه دیگر تجهیز کند، چنان‌که بنا داشت کسانی را که بی‌طرف‌اند کمک و مطرح و در مرحله بعد به مبارزه علیه علمای سازش‌ناپذیر اقدام کند.[۳۱] رژیم برای موفقیت در این طرح، تصمیم گرفت نظامیان خود را از تهران و قم در قالب دهقان و روستایی به همراه تعدادی افراد اوباش به قم اعزام کند تا مجالس عزاداری را برهم بزنند، از اجتماع مردم جلوگیری کنند و با ایجاد رعب و وحشت در میان روحانیان و مردم، مخالفان را به سکوت بکشانند یا مأیوس کنند[۳۲]؛ بنابراین پیش از برگزاری مراسم عزاداری، رژیم ۲۰ تا ۲۵ اتوبوس از نیروهای ویژه[۳۳] را در لباس مبدّل از تهران به قم فرستاد.[۳۴]

صبح روز دوم فروردین ۱۳۴۲/ ۲۵ شوال ۱۳۸۲ق سالروز شهادت امام‌صادق(ع) مجالس مختلف عزاداری در خانه علما و نیز خانه امام‌خمینی برگزار شد. نیروهای اعزامی رژیم،[۳۵] برخی در قالب عزاداران روستاهای اطراف قم در این مجالس شرکت کردند.[۳۶] در مراسم عزاداری خانه امام‌خمینی تعدادی از این نیروها با ذکر صلوات‌های نابجا قصد برهم‌زدن مجلس را داشتند؛ ولی ایشان با مشاهده اوضاع، محمدصادق خلخالی را مأمور کرد که به اخلالگران اعلان کند اگر این وضعیت ادامه داشته باشد، ایشان به سمت حرم مطهر حرکت می‌کند و در آنجا سخنان مهمی را خواهد گفت. این تهدید امام‌خمینی، باعث ناکامی مأموران ساواک شد.[۳۷] به همین مناسبت سیدکاظم شریعتمداری نیز در مدرسه حجتیه مجلسی برقرار کرد که به دلیل روابط دو تن از پهلوانان قم که برگزارکنندگان اصلی مراسم بودند با شهربانی، به این مجلس حمله نشد.[۳۸]

عصر این روز، در مدرسه فیضیه مرجع تقلید وقت، سیدمحمدرضا گلپایگانی همانند سال‌های گذشته، با حضور گسترده عموم مردم، طلاب، علما و مراجع، مجلس عزاداری شهادت امام‌صادق(ع) را برگزار کرد.[۳۹] برخی افراد معتقدند امام‌خمینی و سیدکاظم شریعتمداری پیشاپیش از ترفند کارگزاران امنیتی اطلاع یافته بودند و گلپایگانی را از تشکیل آن جلسه منع کردند؛ ولی وی هیچ‌یک از این توصیه‌ها را نپذیرفت و وی در این مراسم حاضر بود[۴۰] و حیاط مدرسه، بالکن‌های طبقه دوم و شبستان‌های آن از جمعیت عزادار پر شده بود. تعداد زیادی از نیروهای ویژه رژیم با لباس مبدل در لابه‌لای جمعیت نشسته بودند. همچنین نیروهای نظامی و ساواک در بیرون مدرسه و در میدان آستانه مستقر بودند.[۴۱] با سه اقدام این نیروها، یعنی پوشیدن کفش یک‌شکل سربازی، شعار دسته‌جمعی «جاوید شاه» و به‌صف‌ایستادن منظم آنها، ماهیت‌شان آشکار شد.[۴۲] اکبر هاشمی رفسنجانی که مدتی پس از این واقعه، دستگیر و به خدمت سربازی اعزام شد، به نقل از نظامیانی که در پادگان بودند خاطرنشان کرده است، عاملان فاجعه مدرسه فیضیه قم، ترکیبی از گاردی‌ها، ساواکی‌ها و ارتشی‌ها بودند.[۴۳] در دیگر خاطرات نیز در خصوص وجه ممیز اخلالگران از دیگر مردم آمده است؛ ازجمله همه آنان «چوب‌های تراشیده مثل چماق» داشتند[۴۴] و «دستکش به دست» بودند.[۴۵]

پس از سخنرانیِ سیدمحمد آل طه یکی از واعظان قم، مرتضی انصاری قمی از منبری‌های معروف قم، به منبر رفت که با اخلال نیروهای رژیم، سخنانش ناتمام ماند. یکی از آنان با بلندگو برای روح «رضاشاه کبیر» درخواست صلوات کرد که با واکنش مردم، درگیری‌ها آغاز شد.[۴۶] سرهنگ علی‌اکبر مولوی فرمانده عملیات که با لباس مبدل در ایوان یکی از حجره‌ها مستقر شده بود، فرمان حمله را صادر کرد[۴۷] و بدین ترتیب نیروهای حکومتی با چوب و چماق به طلاب و مردم حمله‌ور شدند.[۴۸] مأمورانی که در جلوی مدرسه فیضیه مستقر بودند، در حدود ساعت پنج بعد از ظهر از راه مسافرخانه‌های مجاور به پشت بام مدرسه فیضیه رسیدند و برای سرکوب طلاب در طبقه دوم مدرسه، دست به سلاح گرم بردند.[۴۹] کماندوها نیز حجره‌های طلاب را ویران کردند، درها، پنجره‌ها، اسباب و اثاث طلاب تخریب و غارت شد و گفته شده گروهی را به حیاط فیضیه پرت کردند. نیروهای رژیم به طلاب و علما و مردم فحاشی کردند و طلاب پناه‌گرفته را نیز زدند و مجروح کردند.[۵۰]

از میان طلبه‌های آسیب‌دیده سیدیونس حسینی رودباری را به خانه امام‌خمینی آوردند و ایشان خود از او پذیرایی کرد.[۵۱] این جوان، پس از مراجعت به زادگاهش، در رودخانه غرق شد. هرچند در بی‌خبری‌های آن سال شایع شد حسینی رودباری بر اثر جراحات حادثه فیضیه، به شهادت رسیده و تألم ناشی از آن در کلام امام‌خمینی نیز انعکاس یافته است.[۵۲] فضای امنیتی سال‌های بعد، فرصت شناسایی شهدای حوادث بهار ۱۳۴۲ را به مبارزان نداد جز اینکه اسدالله علم نخست‌وزیر وقت در مصاحبه‌ای اعلام کرد روحانیانی که مخالف اصلاحات ارضی بودند با دهقانانی که به قصد زیارت به قم رفته بودند، درگیر شدند که منجر به قتل یک دهقان شد[۵۳]! رژیم پهلوی در پی دست‌نیافتن به اهداف خود در حمله به مدرسه فیضیه، تصمیم گرفت برای مقابله بیشتر با حوزه و علما، طلاب را به سربازی بفرستد؛ بنابراین مأموران رژیم با دستگیری طلاب جوان و باطل‌کردن کارت معافیت تحصیلی آنان، تعداد زیادی از طلبه‌ها را به پادگان‌ها گسیل داشتند[۵۴] (ببینید: سربازگیری طلاب).

موضع‌گیری امام‌خمینی

پس از پایان ماجرای حمله، برخی از شاهدان نزد امام‌خمینی رفتند و ایشان را در جریان امر قرار دادند. ایشان تصمیم گرفت به مدرسه فیضیه برود؛ اما حاضران مانع از رفتن ایشان شدند.[۵۵] با تهدیدهای ساواک، بیمارستان‌ها از پذیرش مجروحان خودداری می‌کردند.[۵۶] امام‌خمینی با دکتر محمدعلی واعظی رئیس بیمارستان فاطمی قم که پزشک ایشان نیز بود، صحبت کرد و پذیرش طلاب مجروح صورت گرفت. بعدها واعظی از ریاست بیمارستان برکنار شد.[۵۷] امام‌خمینی همان شب در جمع طلاب و مردم در خانه خود حاضر شد و در ضمن بیاناتی کوتاه، حقیقت رژیم پهلوی را همان خوی چنگیزی دانست که با ارتکاب این جنایت خود را رسوا و مفتضح می‌کند و از حاضران خواست با تمسک به سیره اهل بیت(ع) صبر و استقامت پیشه کنند و ترس و اضطراب به خود راه ندهند و با اقتدا به بزرگان اسلام ازجمله امیرالمؤمنین علی(ع) در برابر خطرهایی که متوجه اسلام و مسلمانان است، تحمل هر گونه ناملایمات را داشته باشند تا بتوانند دست خائنان به اسلام را قطع کنند.[۵۸] در روز سوم فروردین نیز ایشان در سخنانی از مردم خواست از جنایات رژیم در فیضیه و بیمارستان‌ها دیدن و آن را افشا کنند.[۵۹]

امام‌خمینی در ۱۳/۱/۱۳۴۲ طی بیانیه‌ای خطاب به علمای بزرگ تهران که با جمله «انا لله و انا الیه راجعون» آغاز شده بود، خبر از مصیبت بزرگی داد که رژیم پهلوی با حمله به مدرسه فیضیه، دانشگاه امام زمان(ع)، رقم زد. ایشان ضمن تشبیه حمله رژیم به مدرسه فیضیه به حملات مغول، شاه‌دوستی را مساوی با غارتگری و ضربه‌زدن بر پیکره قرآن و اسلام دانست و تقیه با احتمالِ درخطربودنِ قرآن و مذهب را حرام و اظهار حقایق را واجب اعلام کرد. ایشان با بیان اینکه کارهای مخالفِ مصالح مملکت را برملا خواهد کرد، به نام ملت ایران، اسدالله عَلَم نخست‌وزیر وقت ایران را استیضاح کرد.[۶۰] ایشان همچنین در پیامی خطاب به طلاب جوانی که به خدمت سربازی فراخوانده شده بودند، بیان کرد از فرصت به دست‌آمده جهت آموختن تعلیمات نظامی، آگاه‌کردن دیگر سربازان، درجه‌داران و پایداری و مقاومت بهره گیرند تا دامنه مبارزه و نهضت به درون پادگان‌های نظامی نیز گسترش یابد[۶۱] (ببینید: سربازگیری طلاب).

مجالس چهلم فاجعه فیضیه در قم، تهران و بسیاری از شهرستان‌ها برگزار شد[۶۲] و سیدکاظم شریعتمداری و سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی از مراجع تقلید وقت، در پیام‌های جداگانه‌ای چهلم این فاجعه را تسلیت گفتند.[۶۳] امام‌خمینی نیز در پیامی در ۱۲/۲/۱۳۴۲ به مناسبت چهلم فاجعه فیضیه، پس از بیان تسلیت به ساحت پیامبر اکرم(ص) و امام‌عصر(ع) به این نکته اشاره کرد که علت سیلی‌خوردن روحانیت برای پیامبر اسلام(ع) و امام‌عصر(ع) و حمایت از احکام اسلام و استقلال ایران است و مقصر اصلی و آمر چنین حوادثی به گفته مأموران دستگاه حاکم، شخص محمدرضا پهلوی است که با مشورت اسرائیل و بهایی‌ها به چنین اقداماتی دست می‌زند تا ملت و مملکت زیر سلطه اسرائیل باشد و روحانیت با این تفکر مخالف است. امام‌خمینی اعلام کرد چون این دولت با احکام اسلام مخالف است، تا زمانی که برقرار باشد، مسلمانان روز خوش نخواهند دید. ایشان همچنین خاطرنشان کرد از اعزام طلبه‌ها به سربازی هراسی نیست؛ زیرا طلبه‌ها سطح افکار سربازان را بالا می‌برند و آنان را روشن‌فکر و آزادمنش تربیت می‌کنند.[۶۴] ایشان برای شکستن فضای ترس و ارعاب رژیم و نیز مشاهده جنایات رژیم پس از درس و سخنرانی علیه رژیم در مسجد اعظم به مناسبت چهلم حادثه فیضیه، در ۱۲/۲/۱۳۴۲ به مدرسه فیضیه رفت و مجلس عزا برپا کرد.[۶۵] ایشان همچنین در اول خرداد در نامه‌ای به محمدتقی فلسفی با تشکر از سخنرانی حساس وی در فضای اختناق و ابلاغ سلام به مبلغان در صحنه، با اشاره به افتتاح یک شماره حساب بانکی برای دریافت کمک جهت بازسازی مدرسه فیضیه، از وی خواست که در صورتی که صلاح می‌داند، آن را اعلام کند.[۶۶]

امام‌خمینی در پیگیری حادثه فیضیه، حتی در دوران حصر و دیدار با یکی از مقامات رژیم در دی‌ماه ۱۳۴۲، دربارهٔ توجه و تعقیب مسببان این حادثه نیز سؤال کرد.[۶۷] ایشان در این دیدار، همچنین از دیدار نماینده جمال عبدالناصر، پیش از حادثه فیضیه با ایشان خبر داد که به این نماینده اطمینان داده است اختلافی میان ملت و دولت نیست و به فرض وجود اختلاف، موضوعی داخلی است که خود قادر به رفع آن هستند و به بیگانگان ربطی ندارد.[۶۸]

واکنش علما و مردم

در پی اقدام رژیم، علمای تراز اول قم، مشهد و نجف مانند سیدمحمدرضا گلپایگانی، سیدکاظم شریعتمداری، سیدشهاب‌الدین مرعشی نجفی، سیدمحسن حکیم، سیدعبدالله شیرازی، سیدهادی میلانی، سیدحسن قمی و سیدمحمد بهبهانی[۶۹] و علمای شهرستان‌ها و بازاریان با صدور اعلامیه‌هایی از اقدام سرکوب‌گرانه و خونین رژیم پهلوی اعلام انزجار کردند.[۷۰] امام‌خمینی نیز طی تلگرام‌ها و پیام‌هایی از آنان قدردانی کرد.[۷۱] به همین مناسبت علما و روحانیان تهران، قم، اصفهان، کاشان و مشهد و بعضی از شهرستان‌ها در روزهای فروردین ۱۳۴۲ دست به اعتصاب زدند و از رفتن به مساجد و اقامه نماز جماعت خودداری کردند[۷۲]؛ چنان‌که بازاریان تصمیم به تعطیلی بازار گرفتند و این حمایت‌های مردمی نقشه رژیم پهلوی را که قصد داشت با ایجاد رعب و وحشت مردم را مخالف روحانیت جلوه دهد، خنثی کرد.[۷۳] امام‌خمینی نیز با صدور پیامی در ۱۶/۱/۱۳۴۲ از همه کسانی که در این مدت با تعطیلی عمومی بازارها و خیابان‌ها، از رژیم پهلوی ابراز تنفر و انزجار کردند، تشکر و قدردانی کرد و هدف روحانیت را اصلاح امور، بقای استقلال مملکت و حفظ مذهب جعفری، قوانین اسلام و قانون اساسی دانست.[۷۴]

نقش حادثه در فرایند انقلاب

واقعه حمله به فیضیه و شیوه برخورد امام‌خمینی با این حادثه، زمینه مناسبی را برای آشنایی مردم با اغراض خاندان پهلوی، سیاست‌های آمریکا، اسرائیل و انگلیس به وجود آورد.[۷۵] در حقیقت حوادثی که از سال ۱۳۴۰ در ایران آغاز شده بود و با فاجعه ۱۳۴۲ فیضیه تداوم یافت و نهایتاً منجر به قیام پانزده خرداد گردید، مردم ایران را با واقعیت‌های دردناک جامعه ایران آشنا ساخت؛ از این‌رو می‌توان حادثه حمله به مدرسه فیضیه را از نقاط آغازین در انقلاب اسلامی به شمار آورد؛ زیرا امام‌خمینی معتقد بود رژیم با حمله به مدرسه فیضیه گور خود را کند و خود را رسوا کرد.[۷۶] ایشان برخلاف تصور حاکمان، پس از این حادثه بر ادامه مبارزه سیاسی تأکید[۷۷] و از هجرت به نجف بنا بر درخواست سیدمحسن حکیم خودداری کرد و در نامه‌ای به وی با بیان مظلومیت حوزه و طلابِ بی‌پناه نوشت با هجرت مراجع و علما، مرکز بزرگ تشیع (قم) در پرتگاه هلاکت قرار می‌گیرد و به دامن کفر و بی‌دینی کشیده خواهد شد و امید است با وحدت کلمه علمای اعلام اسلام و مراجع وقت، حفظ کلمه اسلام و قطع دست اجانب از مملکت فراهم گردد. ایشان از عموم طبقات برای صیانت احکام اسلام و استقلال ممالک اسلامی طلب کمک کرد و اطمینان داد با وحدت کلمه مسلمانان، به‌ویژه علمای اعلام، صفوف اجانب و مخالفان در هم می‌شکند و هیچ‌گاه به فکر تجاوز به ممالک اسلامی نخواهند بود[۷۸]؛ از این‌رو این حادثه برخلاف تصور محمدرضا پهلوی که می‌پنداشت سبب سرکوبی روحانیت و قیام مردم می‌شود، عامل تثبیت تفکر سیاسی امام‌خمینی در جامعه گردید.[۷۹]

پانویس

  1. پهلوی، پاسخ به تاریخ، ۱۷۱–۱۶۶.
  2. طاهری خرم‌آبادی، خاطرات، ۱/۱۵۲–۱۵۳.
  3. طاهری خرم‌آبادی، خاطرات، ۱/۱۵۲–۱۵؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱/۱۳۴.
  4. طاهری خرم‌آبادی، خاطرات، ۱/۱۶۱.
  5. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۲۰۱؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۲۵۴–۲۵۵؛ رجبی، زندگی‌نامه سیاسی امام‌خمینی، ۱/۲۰۰–۲۰۱.
  6. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۳۳ و ۱۵۳.
  7. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۳۳.
  8. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۳۵؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۲۵۹.
  9. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۲۷۴.
  10. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۲۷۳–۲۷۶.
  11. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۲.
  12. دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۴–۳/۲۰۹–۲۱۰؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۳۵–۳۶.
  13. طاهری خرم‌آبادی، خاطرات، ۱/۱۵۷.
  14. پهلوی، مجموعه تألیفات، ۴/۳۰۸۴.
  15. طاهری خرم‌آبادی، خاطرات، ۱/۱۵۷.
  16. پهلوی، مجموعه تألیفات، ۴/۳۰۹۱؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱/۱۳۳–۱۳۴؛ اطلاعات، ۸/۱۱/۱۳۴۱.
  17. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱/۱۳۶؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۴۵.
  18. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۴۵–۱۵۰.
  19. طاهری خرم‌آبادی، خاطرات، ۱/۱۶۰؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۲۲.
  20. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱/۲۰۷، ۲۱۱ و ۲۱۳؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۵۳؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۴۴؛ مرکز بررسی اسناد، ۱/۵٧٠.
  21. مؤسسه تنظیم، کوثر، ١/۵۳؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۵۷–۱۶۶.
  22. مرکز بررسی اسناد، ۱/۵۷۰–۵۷۱؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۵۶–۳۵۸.
  23. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۶۵.
  24. آل طه، مصاحبه، ۱/۲۸.
  25. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۶۳.
  26. تشیع، فاجعه فیضیه زمینه‌ساز قیام ۱۵ خرداد ۴۲، ٧۴ ـ ٧۵.
  27. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱/۱۸۰؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۶۴؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۵۴.
  28. تشیع، فاجعه فیضیه زمینه‌ساز قیام ۱۵ خرداد ۴۲، ٧۶.
  29. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱/۲۱۴–۲۱۶؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۶۴.
  30. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱/۱۳۴؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۵۴؛ منصوری، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، ۱/۵۵۶.
  31. ذاکری، طلوع خورشید، ۱۹۱.
  32. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۶۵–۳۶۶.
  33. مرکز بررسی اسناد، ۲/۱۷ و ۲۹؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۶۵؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۵۴؛ عراقی، ناگفته‌ها، ۱۵۸.
  34. منصوری، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، ۱/۵۵۶–۵۵۷؛ عراقی، ناگفته‌ها، ۱۵۸.
  35. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱/۲۲۱؛ آل طه، مصاحبه، ۱/۲۹.
  36. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۶۷.
  37. کرباسچی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۲/۱۷۴–۱۷۵؛ طاهری خرم‌آبادی، خاطرات، ۱/۱۶۹–۱۷۰؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۵۵.
  38. کرباسچی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۲/۱۷۵؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۱۹۳؛ هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۳۸.
  39. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱/۱۸۱.
  40. گرامی، خاطرات، ۲۳۵؛ بهشتی، خاطرات، ۲۲۷–۲۲۸.
  41. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱/۲۲۸؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۶۷.
  42. کاظمینی، ارزیابی یادمانده‌های سپهبد مبصر از قیام ۱۵ خرداد۴۲.
  43. هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، ۱/۱۳۷–۱۳۸.
  44. کوثری، مصاحبه، ۲/۱۵۳.
  45. یثربی، مصاحبه، ۲/۴۳۴.
  46. آل طه، مصاحبه، ۱/۲۸–۲۹؛ عراقی، ناگفته‌ها، ۱۵۸–۱۵۹.
  47. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۷۰.
  48. احمدی میانجی، ۱۹۵؛ مرکز بررسی اسناد، ۲/۵۶؛ عراقی، ناگفته‌ها، ۱۵۹–۱۶۰.
  49. یثربی، مصاحبه، ۲/۴۳۲؛ مرکز بررسی اسناد، ۲/۲۹.
  50. کرباسچی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۲/۱۸۶–۱۸۷؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱/۲۲۸ و ۲۳۴؛ عبایی خراسانی، مصاحبه، ۲/۱۱–۱۲ و ۱۳۶–۱۳۸.
  51. عراقی، ناگفته‌ها، ۱۶۱.
  52. ← امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۶.
  53. مرکز بررسی اسناد، ۲/۸۱؛ مؤسسه تنظیم، کوثر، ۱/۶۰.
  54. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱/۱۸۹، ۲۷۵ و ۲۷۸؛ مرکز بررسی اسناد، ۲/۱۲۱–۱۲۳ و ۱۴۲.
  55. امینی، مصاحبه، ۱/۶۳؛ عراقی، ناگفته‌ها، ۱۶۰.
  56. طاهری خرم‌آبادی، خاطرات، ۱/۱۷۲؛ کرباسچی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۲/۲۰۱.
  57. کرباسچی، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، ۲/۲۰۱.
  58. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۶.
  59. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۷.
  60. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۷۷–۱۷۸.
  61. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۸۸؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱/۱۹۰–۱۹۲.
  62. ذاکری، طلوع خورشید، ۲۰۷؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۴۳۳.
  63. مرکز اسناد، ۱/۹۹ و ۵/۵۰؛ ذاکری، طلوع خورشید، ۲۰۸.
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۶–۱۹۸؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱/۲۹۸–۳۰۰؛ مرکز بررسی اسناد، ۲/۱۹۸–۲۰۰.
  65. طاهری خرم‌آبادی، خاطرات، ۱/۱۹۸–۱۹۹؛ محتشمی‌پور، خاطرات سیاسی، ۱/۲۵۶؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۴۴۶.
  66. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۴۲.
  67. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۷۸.
  68. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۲/۳۷۸–۳۷۹.
  69. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱/۲۵۷–۲۹۱؛ مرکز اسناد، ۱/۸۰–۹۰.
  70. مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱/۲۳۴–۳۱۳؛ مرکز بررسی اسناد، ۲/۲۹–۳۰.
  71. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۷–۱۸۴.
  72. روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۴۰۶–۴۰۷؛ مرکز بررسی اسناد، ۲/۲۹–۳۱.
  73. مرکز بررسی اسناد، ۲/۲۹–۳۲ و ۷۸–۷۹؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۷۸؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۸۰.
  74. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۸۰–۱۸۱.
  75. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۹۹–۲۰۳ و ۲۰۶–۲۱۷.
  76. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۶۶؛ مؤمن، مصاحبه، ۲/۳۷۲.
  77. ذاکری، طلوع خورشید، ۲۰۱؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۳۹۹.
  78. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۱۸۲؛ روحانی، نهضت امام‌خمینی، ۱/۴۰۴.
  79. طاهری خرم‌آبادی، خاطرات ۱۵ خرداد، ۱/۵۳۵؛ منصوری، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، ۱/۵۶۵.

منابع

  • آل طه، سیدمحمد، مصاحبه، چاپ‌شده در خاطرات ۱۵ خرداد، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • احمدی میانجی، علی، خاطرات فقیه اخلاقی آیت‌الله احمدی میانجی، به کوشش عبدالرحیم اباذری، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
  • اطلاعات، روزنامه، ۸/۱۱/۱۳۴۱ش.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، صحیفه امام، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امینی، ابراهیم، مصاحبه، چاپ‌شده در خاطرات ۱۵ خرداد، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • بهشتی، حسن، خاطرات حسن بهشتی، مجله پانزده خرداد، شماره ۲۵، ۱۳۷۶ش.
  • پهلوی، محمدرضا، پاسخ به تاریخ، ترجمه دکتر حسین ابوترابیان، تهران، سیمرغ، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
  • پهلوی، محمدرضا، مجموعه تالیفات، نطق‌ها، مصاحبه‌ها و بیانات محمدرضا پهلوی شاه ایران، تدوین دفتر فرهنگی و مطبوعاتی وزارت دربار شاهنشاهی، تهران، کیهان، ۱۳۴۸ش.
  • تشیع، محمدحسن، فاجعه فیضیه زمینه‌ساز قیام ۱۵ خرداد ۴۲، مجله پانزده خرداد، شماره ۱۸، ۱۳۷۴ش.
  • کرباسچی، غلامرضا، تاریخ شفاهی انقلاب اسلامی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • دوانی، علی، نهضت روحانیون ایران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
  • ذاکری، علی‌اکبر، طلوع خورشید، سال‌شمار زندگانی امام‌خمینی قدس سره، قم، بوستان کتاب، چاپ دوم، ۱۳۹۱ش.
  • رجبی، محمدحسن، زندگی‌نامه سیاسی امام‌خمینی، از آغاز تا هجرت، تهران، وزارت ارشاد، چاپ اول، ۱۳۶۹ش.
  • روحانی، سیدحمید، نهضت امام‌خمینی، تهران، عروج، چاپ پانزدهم، ۱۳۸۱ش.
  • طاهری خرم‌آبادی، سیدحسن، خاطرات آیت‌الله سیدحسن خرم‌آبادی، تدوین محمدرضا احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • طاهری خرم‌آبادی، سیدحسن، مصاحبه، چاپ‌شده در خاطرات ۱۵ خرداد، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • عبایی خراسانی، محمد، مصاحبه، چاپ‌شده در خاطرات ۱۵ خرداد، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • عراقی، مهدی، ناگفته‌ها (خاطرات شهید حاج مهدی عراقی، پاریس ـ پاییز ۱۳۵۷)، به کوشش محمود مقدسی و مسعود دهشور و حمیدرضا شیرازی، تهران، رسا، چاپ اول، ۱۳۷۰ش.
  • کاظمینی، صفاء، ارزیابی یادمانده‌های سپهبد مبصر از قیام ۱۵ خرداد۴۲، مجله عصرما، شماره ۱۶۴، ۱۱/۳/۱۳۷۹ش.
  • کوثری، علی‌محمد، مصاحبه، چاپ‌شده در خاطرات ۱۵ خرداد، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • گرامی، محمدعلی، خاطرات آیت‌الله محمدعلی گرامی، تدوین محمدرضا احمدی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • محتشمی‌پور، سیدعلی‌اکبر، خاطرات سیاسی، تهران، خانه اندیشه جوان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • مرکز اسناد انقلاب اسلامی، اسناد انقلاب اسلامی، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
  • مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، قیام ۱۵ خرداد به روایت اسناد ساواک، چاپ اول، تهران ۱۳۷۸ش.
  • منصوری، جواد، تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، سیر مبارزات امام‌خمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
  • مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، کوثر، مجموعه سخنرانی‌های امام‌خمینی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۳ش.
  • مؤمن، محمد، مصاحبه، چاپ‌شده در خاطرات ۱۵ خرداد، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
  • هاشمی رفسنجانی، اکبر، هاشمی رفسنجانی، دوران مبارزه، به اهتمام محسن هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • یثربی، سیدعلی‌محمد، مصاحبه، چاپ‌شده در خاطرات ۱۵ خرداد، به کوشش علی باقری، تهران، سوره مهر، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.

پیوند به بیرون