امنیت: تفاوت میان نسخهها
جز (added Category:مفاهیم سیاسی using HotCat) |
جز (added Category:مفاهیم اجتماعی using HotCat) |
||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | [[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | ||
[[رده:مفاهیم سیاسی]] | [[رده:مفاهیم سیاسی]] | ||
[[رده:مفاهیم اجتماعی]] |
نسخهٔ ۹ بهمن ۱۴۰۱، ساعت ۱۶:۲۷
امنیت، برخورداری از مصونیت و آرامش در زندگی فردی و اجتماعی، در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، قضایی و جهانی.
مفهومشناسی
امنیت واژهای عربی از ریشه «امن» در برابر خوف[۱] به معنای ترسنداشتن[۲] است. نیز به حالت فراغت از هر گونه تهدید و حمله گفته میشود و در اصطلاح سیاسی و حقوقی به «امنیت فردی» و «امنیت اجتماعی» تقسیم میشود.[۳]
امنیت در هر سطحی دارای دو جنبه عینی (فقدان تهدید فیزیکی) و باطنی یا ذهنی است که به هراسنداشتن از ارزشهای فرد یا اجتماع گفته میشود[۴] و موضوع اصلی در امنیت رهایی از تهدیدها و حفظ بقاست و با مخاطره و آسیبپذیری ارتباط نزدیک دارد.[۵] تا حدود دویست سال پیش امنیت برای جوامع انسانی مفهومی صرفاً نظامی داشت؛ اما با فرارسیدن عصر صنعت، ابعاد و سطوح مختلفی برای امنیت تعریف شد. این سطوح از درون فرد آغاز و به سطح اجتماع در ابعاد عمدتاً سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشیده میشود[۶] چنانکه امنیت را به سطوح ملی، منطقهای، بینالمللی یا جهانی تقسیم کردهاند.[۷]
با وجود اختلافها و تنوع دیدگاهها دربارهٔ مفهوم امنیت، غالب تحلیلگران بر وجود سه رکن «مرجع امنیت، تهدیدات امنیتی و امنیتسازی» در مفهوم امنیت تأکید دارند. در مطالعات مربوط به امنیت، لازم است به این سه پرسش اساسی پاسخ داده شود: امنیت برای چه کسی؟ امنیت از چه کسی یا چه چیزی؟ امنیت چه طور و چگونه؟[۸] هر کدام از لایهها و سطوح مختلف امنیتْ مرجعها، بازیگران، تهدیدها و آسیبپذیریهای متفاوت و ویژهای دارند و رسیدن به وضعیت ایمن و چگونگی صیانت از آنها مختلف است؛ برای مثال مرجع امنیت در بعد سیاسی، دولت و ایدئولوژی سازنده آن، در بعد اقتصادی، اقتصاد کل کشور و در بخش فرهنگی صیانت از هویت مذهبی، ملی یا قومی است.[۹]
پیشینه
امنیت ازجمله نیازهای نخستین زندگی انسان است و تاریخی به درازای عمر بشر دارد[۱۰] که در اسلام از جایگاه خاصی برخوردار است. قرآن کریم امنیت را نعمت بیبدیل و مقدم بر دیگر نعمتها دانسته و به انسانها توصیه کردهاست خداوند یگانهای را که آنان را از ترس ایمنی بخشیده، ستایش کنند.[۱۱] احساس امنیت و آرامش یکی از نعمتهای خدا به مؤمنان[۱۲] و رسیدن به آن یکی از اهداف حکومت صالحان در زمین[۱۳] است و خداوند قبلهگاه مسلمانان را شهری دارای امنیت شمردهاست.[۱۴] جامعه دارای امنیت، از الگوها و مثالهای قرآن است که در آن، امنیت مقدم بر وضع معیشت جامعه دانسته شدهاست[۱۵] و سختترین مجازاتها برای افرادی در نظر گرفته میشود که امنیت جامعه را به خطر میاندازند که شامل اعدام، به صلیبکشیدن و تبعید است[۱۶] و به این ترتیب در اسلام با افرادی که در اصطلاح فقهی محارب نامیده میشوند و از طریق بهکارگیری سلاح و با قصد ایجاد ترس و وحشت، امنیت را از جامعه سلب میکنند، برخورد سختی میشود.[۱۷]
از سوی دیگر، پیامبر اکرم(ص) امنیت را نعمتی دانستهاست که مورد ناسپاسی مردم قرار گرفته و افراد زمانی قدر آن را میدانند که به مصیبتی گرفتار شوند[۱۸] در سخنی دیگر از ایشان آمدهاست که دو نعمت ناشناخته هستند، امنیت و تندرستی[۱۹] امیرالمؤمنین علی(ع) هم در گفتار خود[۲۰] و در نامه به مالک اشتر[۲۱] و برخی کارگزاران خود[۲۲] به جایگاه و اهمیت امنیت در کشورداری تأکید کردهاست. امنیت در حقوق اسلامی تنها در مورد جان، مال، عمل، حقوق و آزادیهای مربوط به آن نیست، بلکه شامل شخصیت، شرف و حیثیت افراد نیز میشود[۲۳] تا جایی که لطمهزدن مؤمن به شخصیت خود نیز جایز نیست.[۲۴] امنیت را میتوان به امنیت فردی، اجتماعی و جهانی و امنیت اجتماعی را به امنیت سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و قضایی دستهبندی کرد.
امنیت فردی
هر فردی صرف نظر از مذهب، زبان، تابعیت و مستقل از وضع سیاسی بهطور فطری و طبیعی دارای حقوقی است که باید محترم شمرده شوند؛ امنیت فردی یعنی مصونیت و حرمت یک شخص از تعرض و تجاوز به حقوق مشروعش که نباید حریم خصوصی وی نقض شود و اختیار و آزادی فردی او سلب گردد.[۲۵] در اندیشه امامخمینی امنیت فردی دارای دو بعد باطنی (روحی) و ظاهری است. جنبه روانی و درونی امنیت فردی یا همان آرامش قلبی و احساس طمأنینه در بینش ایشان اهمیت ویژهای دارد و سعادت انسان را در آرامش روحی و قلبی او در دنیا و آخرت ارزیابی میکرد[۲۶] و از مراتب کمال ایمان و از نعمتهای بزرگ الهی برمیشمارد.[۲۷] رسیدن به این سطح از امنیت، مستلزم توجه و مبارزه با موانع و تهدیدات آن است.[۲۸] به تعبیر امامخمینی مهمترین تهدید و سرمنشأ گرفتاریهای بشر، مبارزهنکردن با نفس اماره و شیطان باطنی است و سازندگی روحی، مقدم بر همه سازندگیهاست.[۲۹] انسان در سایه خودسازی و توجه عملی به فضایل اخلاقی و معنویات میتواند آرامش دنیوی و سعادت ابدی خود را تضمین کند[۳۰] و این همه، در سایه امن حکومت اسلامی و عمل به دستورهای اسلام تحقق مییابد.[۳۱]
بعد عینی و ظاهری امنیت فردی به این است که شخص، فارغ از ترس آسیبرسیدن به جان، مال یا آبروی خود و فارغ از خطر ازدستدادن آنها زندگی کند.[۳۲] در کلام امامخمینی این بعد از امنیت شامل مصونیت از بازداشت غیرقانونی و شکنجه،[۳۳] حفظ حریم خصوصی افراد، امنیت شغل، سرمایه و امنیت مسکن[۳۴] است. ایشان بهویژه در فرمان معروف هشتمادهای خود[۳۵] و نیز به مناسبتهای دیگر، حکومت و دستگاه قضایی را از تهدید حریم خصوصی افراد برحذر داشت و تأکید کرد در سایه حکومت اسلامی مردم بدون ترس و دلهره باید احساس کنند، جان و مال و حیثیت آنان در امان است و حکومت حق ندارد بدون دلیل و حکم قضایی لازم و به بهانه برقراری نظم، به شغل، مسکن و حریم خصوصی افراد تجاوز کند و به بازرسی بپردازد.[۳۶] (ببینید: فرمان هشتمادهای و تجسس)
ایشان به رسانههای گروهی نیز سفارش میکرد با رعایت موازین اخلاقی حیثیت افراد را محفوظ بدارند.[۳۷]
امنیت اجتماعی
امنیت اجتماعی به معنای مصونیت یک فرد، گروه و ملت از تعرض و تجاوز به حقوق اجتماعی مشروعش است.[۳۸] این تهدید میتواند ناشی از کردار غیرقانونی دولت، افراد یا گروهها در تمامی یا بخشی از جامعه باشد.[۳۹] امامخمینی معتقد بود در صورتی میتوان در جامعه امنیت برقرار کرد و با متعرضان به آرامش و امنیت مردم و نظام برخورد کرد که همه در مقابل قانون برابر باشند و نیز عموم مردم و مسئولان قانون را سرلوحه اعمال خود قرار دهند.[۴۰] امنیت اجتماعی دارای ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و قضایی است.
امنیت سیاسی
هنگامی که افراد، گروهها و ملتها فرصت و آزادی کافی برای اعمال حاکمیت بر سرنوشت خویش داشته باشند و چیزی مانع رسیدن آنان به این حق نشود از امنیت سیاسی برخوردارند.[۴۱] مرجع امنیت سیاسی از نظر امامخمینی، دولت اسلامی است که اجزای آن را اسلام که مبنای دولت اسلامی است، ولایت فقیه به مثابه نمود نهادی و مردم که پایگاه اجتماعی دولت اسلامی است تشکیل میدهند،[۴۲] چنانکه امامخمینی بر این نظر است که اگر دشمن به مرزهای مسلمانان حمله کند، بر همه مسلمانان واجب است که به دفاع از آن برخیزند،[۴۳] حتی در حکومتهای نامشروع دفاع از امنیت کشور اسلامی واجب است و بیشتر فقیهان شیعه همچون شیخ طوسی، حلبی و محقق حلی این موضوع را تأیید کردهاند،[۴۴] چنانکه صاحب جواهر تأکید کردهاست دفاع در مقابله با کفار حتی با وجود حاکم ستمگر لازم است و البته هدف باید دفاع از اسلام باشد نه قصد کمک به حاکم جور[۴۵] به اعتقاد امامخمینی حفظ اسلام بالاتر از همه واجبات دینی قرار دارد،[۴۶] از طرفی صیانت از اسلام در پرتو حفظ نظام اسلامی تحقق مییابد؛ زیرا آنچه در حکومت اسلامی مطرح است عمل به اسلام و احکام مترقی آن است؛ از اینرو ایشان پاسداری از نظام را بر همه واجب و آن را جزو بزرگترین واجبها مینامد[۴۷] (ببینید: حفظ نظام) و تأکید میکند چون فقیهان پاسدار و نگهبان اسلاماند، باید از عقاید، احکام و نظامهای اسلام نگهبانی کنند و این امر زمانی ممکن خواهد شد که مجهز به تشکیلات و قدرت باشند.[۴۸]
امامخمینی پشتیبانی از اصل و جایگاه ولایت فقیه را مانع از آسیبپذیری نظام میداند.[۴۹] ایشان همچنین بر وجهه مردمیبودن حکومت سخت تأکید دارد[۵۰] و حفظ جمهوری اسلامی و کاهش آسیبپذیری آن را منوط به حضور مردم در صحنه که پشتیبان و پایگاه اجتماعی نظام اسلامیاند میداند.[۵۱] در نگاه ایشان تکتک مردم از حقوق شهروندی برخوردارند و دولت جمهوری اسلامی باید تابع آرای ملت باشد تا بقا و استمرارش تضمین شود؛ از اینرو ایشان حفظ حضور مردم را تکلیف شرعی و عقلی میداند.[۵۲] ایشان معتقد است در عرصه سیاست داخلی، هر عاملی که موجب ازمیانرفتن وحدت ملی و پیوند دولت و ملت شود یا عواملی چون اختلافات سیاسی، نفوذ منحرفان و عناصر ضدانقلاب در نهادهای انقلابی و دولتی تهدیدکننده ثبات و امنیت کشور بهشمار میروند.[۵۳] (ببینید: وحدت)
از سوی دیگر، در نگاه امامخمینی یکی از اساسیترین ارکان ایجاد امنیت در عرصه سیاسی پیوند دولت و ملت است؛ بر این اساس، اعتماد ملت به دولت مساوی با امنیت و سلب اعتماد و گسستهشدن پیوند میان ملت و دولت، عامل تهدید امنیت بهشمار میرود،[۵۴] چنانکه هر گونه رفتاری که نتیجهاش بهحاشیهراندن مردم و عدم اهلیت آنان برای مشارکت سیاسی بر مبنای تمایزات صنفی یا سنی باشد مردود است و از اینرو نگاه انحصاری به قدرت از نظر امامخمینی عملی بر ضد امنیت کشور است،[۵۵] البته ایشان تأکید میکند که پشتیبانی ملت از دولت منوط بر حسن عملکرد دولت و هماهنگی قول و عمل مسئولان است.[۵۶] برای امنیت سیاسی میتوان ابزارهایی در نظر گرفت که از آن جمله میتوان به نهادهای امنیتی و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی اشاره کرد.
امنیت اقتصادی
امنیت اقتصادی در سطح فردی و گروهی، به میزان دسترسی افراد به ضروریات زیستی (غذا، آب، مسکن، آزادی کار، تولید و مالکیت) که جزو حقوق اساسی است مربوط میشود[۵۷] و در سطح عمومی، دستیابی به رفاه عامه و رشد اقتصادی در جامعه[۵۸] است.
امامخمینی امنیت اقتصادی را نتیجه توزیع عادلانه ثروت در جامعه و بخش عمده ناامنیهای اجتماعی را محصول فقر و بیعدالتی اقتصادی میدانست.[۵۹] از نگاه ایشان راهکار تأمین عدالت، خدمت بیشتر به ضعیفان و وضع قوانین برای اعاده حقوق فقیران و تأمین زندگی آنان است.[۶۰] مصادره اموال خاندان پهلوی و وابستگان آن به نفع مستمندان، کارگران و کارمندان ضعیف،[۶۱] (ببینید: مصادره اموال و بنیاد مستضعفان) تأسیس کمیته امداد،[۶۲] بنیاد مسکن و حساب ۱۰۰ امام[۶۳] ازجمله اقدامات امامخمینی و اهتمام به مبارزه با گرانفروشی و احتکار و توجه به تأمین نیازهای مردم و اصلاح امورکارگران از مهمترین خواستههای امامخمینی در جهت رفع فاصله طبقاتی و برقراری امنیت اقتصادی بود.[۶۴] به اعتقاد ایشان یکی از عوامل مهم تهدیدکننده امنیت اقتصادی، وابستگی به قدرتهای خارجی و بیگانگان است که نتیجه آن فقر و وابستگی سیاسی خواهد بود،[۶۵] از اینرو قطع وابستگی و حرکت به سوی خودکفایی در اقتصاد، مسئولیت ملی و تکلیف شرعی است.[۶۶]
یکی از مهمترین شاخصهای رسیدن به توسعه ـ یافتگی و امنیت اقتصادی، امنیت سرمایهگذاری است. به این منظور باید چارچوبی از شرایط سیاسی، اجتماعی و حقوقی فراهم گردد که اعتماد سرمایهگذاران را جلب و امنیت اشتغال و درآمدزایی جامعه را تضمین کند.[۶۷] امامخمینی نیز امنیت سرمایهگذاری برای احیای هویت اسلامی مسلمانان و رسیدگی به مشکلات و مسائل آنان را اصلی اساسی در اصول سیاست خارجی ایران میدانست.[۶۸]
امنیت فرهنگی
هرگاه فرد، گروه، یا ملتی از تعرض و تجاوز به اعتقادات دینی، عرفها، قوانین، شخصیت و هویت مصون باشد، دارای امنیت فرهنگی است.[۶۹] امامخمینی در بعد فرهنگی فساد اخلاقی را اساس ویرانی جامعه و نابودی افراد میدانست[۷۰] و آزادیهای بیحد و حصر و مغایر با ارزشهای جامعه و گسترش فرهنگ مبتذل غربی را عامل گسترش فساد و بزهکاری اجتماعی ارزیابی و از موارد مهم ناامنی در این بخش یاد میکرد[۷۱] در برخورد با فساد فرهنگی، فرهنگ عمومی در کنار فرهنگ رسمی، قابل توجه است. از نظر امامخمینی اصلاح فرهنگ عمومی، یعنی بازگشت به فرهنگ اصیل و ناب اسلامی. در این صورت میتوان گفت که افراد تربیتشده در این رویکرد دارای جایگاه ارزشمند انسانیاند.[۷۲] (ببینید: فرهنگ)
از سوی دیگر، امامخمینی آزادی اندیشه و آزادی بیان در قالبهای گوناگون برای همه افراد جامعه را موجب فراهمشدن امنیت فرهنگی میخواند.[۷۳] ایشان راهکار اساسی برای رفع معضلات فرهنگی را توجهکردن به آخرت و اعتقاد قلبی به خداوند و گسترش معنویت در جامعه میدانست[۷۴] و با پذیرش قلبی اینکه عالَم محضر خداست[۷۵] و انتقال این مفهوم به مردم و بهخصوص جوانان، باعث کنترل درونی آنان شد که نمونهاش را در عبادتها و شوق به شهادت و فضای معنوی هشت سال دفاع در برابر تجاوز رژیم عراق میتوان دید؛ در حالیکه چنین رفتارهای اخلاقی با هنجارهای متداول نظامیان که نوعاً با فساد و تجاوز همراه میباشد، متغایر است.[۷۶]
از نظر امامخمینی یکی از عوامل ناامنی در حوزه فرهنگ، تهدیدهای تبلیغاتی دولتهای دیگر است[۷۷] و از آنجاکه هدف آنان ایجاد اختلاف، ناامیدی، بیاعتمادی و تحریک مردم است[۷۸] یکی از رسالتهای رسانههای جمعی کشور، خنثیکردن این تبلیغات و ازبینبردن آثار تهدیدکننده و تخریبی آنها در کنار دشمنشناسی است.[۷۹] ایشان تبلیغات خودی را عاملی برای خنثیشدن دسیسههای دشمن میدانست[۸۰] و برای مطبوعات، نویسندگان، روزنامهنگاران، دستاندرکاران رادیو و تلویزیون نقش مهمی در ایجاد وحدت و حفظ امنیت روانی قائل بود و همواره این گروه را به تلاش برای بهکارگیری قلم و رسانه خود در حفظ و ایجاد آرامش و کاهش تشنج در جامعه فرا میخواند.[۸۱] (ببینید: مطبوعات، رادیو، تلویزیون، و نویسندگان)
امنیت قضایی
عملکرد صحیح و بدون تبعیض دستگاه قضایی جهت رسیدن به اهداف تعریفشده و اطمینان عمومی به این عملکرد را امنیت قضایی میگویند.[۸۲] از نگاه امامخمینی، امنیت در معنای نظم، زمانی تحقق مییابد که همگان قوانین را بپذیرند و در اجرای آن بکوشند.[۸۳] ایشان ضمن تأکید بر لزوم جلوگیری از هرج و مرج، حاکمشدن ثبات سیاسی، اقتصادی و فرهنگی در کشور را منوط بر اجرای قوانین میدانست؛ بر همین اساس بیان میکرد هر گونه رعایتنکردن قانون، ناامنی بهشمار میرود.[۸۴] ایشان بر ضرورت قاطعیت در برخورد با جرایم مخل امنیت روانی و عمومی تأکید میکرد و تکلیف جرایم امنیتی را از جرایم عادی جدا میدانست.[۸۵] در نگاه فقهی ایشان، اقدام مسلحانه به منظور ایجاد ترس و وحشت در میان عموم مردم که در اصطلاح فقهی به محاربه مشهور است، به دلیل سلب امنیت روانی و اجتماعی مردم، به تناسب جرمی که صورت میگیرد، مستلزم مجازات است، از تبعید گرفته تا کشتن فرد[۸۶] چنانکه در آیه ۳۳ مائده به مجازات محارب اشاره شدهاست و امامخمینی همانند فقهای دیگر[۸۷] خاطرنشان ساخته اگر به جان، مال و آبروی شخصی دستدرازی شود، حق دفاع دارد و گاهی واجب میشود، اگرچه به قتل مهاجم منجر گردد.[۸۸] (ببینید: مفسد فی الارض و جهاد و دفاع)
سیره عملی امامخمینی در برخورد با اخلالگران امنیت سیاسی و اجتماعی نشان میدهد ایشان در مرحله نخست بر نصیحت مشفقانه تأکید میکرد[۸۹] و نمونههایی از آن را میتوان در راهنماییها و نصیحتهای ایشان به سیدابوالحسن بنیصدر[۹۰] و گروه سازمان مجاهدین خلق[۹۱] مشاهده کرد. به باور امامخمینی ضدانقلابها یعنی آنانکه با بیاعتنایی به نصیحتها پا را از قانون فراتر میگذارند و به تعبیر قرآن کریم ایمان خود را به ظلم آلوده میکنند[۹۲] باید منتظر برخورد محکم و عبرتآموز باشند[۹۳] با وجود این ایشان همواره رعایت حدود شرعی را در برخورد با گروههای مخالف معاند ضروری میدانست.[۹۴]
امامخمینی معتقد بود همه ملت با هر مذهب و قومیتی، در مقابل قانون برابرند و در حکومت اسلامی با افراد در هر رتبه و مقامی که هستند باید به عدالت و بهطور یکسان رفتار شود[۹۵] و جان، مال و حیثیت همه افراد باید در امان باشد و کسی حق ندارد حقوق مردم را زیر پا بگذارد و با مردم رفتار غیرانسانی و غیر اسلامی کند[۹۶] در این راستا ایشان در حکمی به شورای عالی قضایی، بر ضرورت جلوگیری از اقدامهای خودسرانه افراد غیرمسئول تأکید کرد[۹۷] و دستگاه قضایی را ملزم دانست برای گسترش عدالت، از جامعه در برابر متعدیان بر جان و مال و شرافت مردم دفاع کند و آنان را بدون در نظرگرفتن امتیازهای سیاسی و اجتماعی و حتی خانوادگی مجازات کند[۹۸] از سوی دیگر، ایشان توجه میداد که در امنیت قضایی استقلال قاضی از اهمیت خاصی برخوردار است؛ زیرا قاضی به دلیل حیثیت و آبروی شخص از یک سو باید با کمال احتیاط برخورد کند و از سوی دیگر، باید قدرت کافی برای برخورد با مجرم داشته باشد؛ بنابراین قاضی باید آزادانه رفتار کند و تحت تأثیر کسی قرار نگیرد.[۹۹] (ببینید: قضات)
امنیت جهانی
از نظر امامخمینی نظام سلطه یا استکبار جهانی به رهبری آمریکا مهمترین تهدید برای صلح و امنیت جهانی محسوب میشود.[۱۰۰] ایشان معتقد بود با آگاهی و بسیج مستضعفان جهان و ملتهای بیدار علیه نظام سلطه و گسترش اسلام، ملتها میتوانند امنیت و سرنوشت خود را به دست گیرند.[۱۰۱] ایشان به صورت خاص به امنیت جهان اسلام توجه کردهاست؛ چنانکه غلبه بیگانگان و قدرتهای سلطهگر بر امور مسلمانان[۱۰۲] از طریق غارتگری و استعمار، بر سر کار آوردن رژیمهای وابسته از طریق کودتا، راهاندازی جنگ داخلی، مداخله نظامی، جنگافروزی در میان کشورهای اسلامی، فروش انواع ابزارآلات جنگی در پشت نقاب دروغین صلحطلبی و حمایت از حقوق بشر،[۱۰۳] تأسیس رژیم غاصب صهیونیستی در قلب جهان اسلام،[۱۰۴] اشغال فلسطین و دیگر سرزمینهای اسلامی،[۱۰۵] وجود رژیمهای ارتجاعی و وابسته و تفرقه در میان کشورهای اسلامی،[۱۰۶] ایجاد پایگاه نظامی در کشورهای اسلامی[۱۰۷] و همچنین ایجاد گروههای تروریستی[۱۰۸] را مهمترین معضلات تهدیدکننده جهان اسلام بهشمار آوردهاست. ایشان یگانه راه خروج از چنین وضعیتی را بازگشت به اسلام، وحدت و اعتصام به حبل اللَّه[۱۰۹] و قیام علیه استبداد و استکبار[۱۱۰] میدانست.
نهادها و نیروهای اطلاعاتی و امنیتی
نهادهای اطلاعاتی و امنیتی از ضروریات هر نظام سیاسی شمرده میشوند که بدون آنها فراهمکردن امنیت و تداوم حکومت امکانپذیر نیست[۱۱۱] و امروزه نیز اکثر کشورهای جهان دارای سازمان اطلاعاتی و امنیتی هستند و چنین دستگاهی جزء جداییناپذیر حکومتها و نظامهای سیاسی بهشمار میرود.[۱۱۲] این سازمانها نقش مهمی در تحکیم موقعیت یک کشور و حفظ ثبات سیاسی و امنیتی آن ایفا کرده[۱۱۳] ازجمله حکومتها را نسبت به مسائل و جریانهای جهانی مطلع میسازند[۱۱۴] در سالهای نخست انقلاب اسلامی ایران به علت عملکرد سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) در زمان پهلوی که تصویری منفی از نهادهای اطلاعاتی و امنیتی در ذهن مردم ایجاد کرده بود و به سبب نبود ساختاری متمرکز در نهادهای اطلاعاتی، مشکلات زیادی در زمینه امنیت در کشور به وجود آمده بود،[۱۱۵] با انحلال ساواک در پی پیروزی انقلاب اسلامی،[۱۱۶] نهادهای مختلف وابسته به انقلاب، چون نخستوزیری، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، کمیتههای انقلاب اسلامی و دادستانی انقلاب اسلامی[۱۱۷] وظایف جمعآوری اطلاعات را انجام میدادند اما با شدت گرفتن توطئهها و انفجارها، توسط گروههای ملحد و منافق و کشف توطئههای گوناگون همانند کودتای نوژه، واقعه طبس، فعالیتهای حزب توده و فعالیتهای تروریستی سازمان مجاهدین خلق باعث شد مسئولان سیاسی جمهوری اسلامی ایران نهادهای اطلاعات و امنیتی تصمیم به ایجاد تشکیلات متمرکز اطلاعاتی بگیرند،[۱۱۸] بدین منظور قانون تأسیس وزارت اطلاعات در ۱۳۶۲/۵/۲۷ به تصویب مجلس شورای اسلامی رسید و هدف از تشکیل آن، کسب و پردازش و حفاظت اطلاعات و به دست آوردن آگاهیهای لازم از وضعیت دشمن جهت مقابله با توطئههای آنان علیه انقلاب اسلامی بیان شد.[۱۱۹]
امامخمینی نیز بر اساس ضرورتهای سیاسی و امنیتی نظام نوپای جمهوری اسلامی ایران، بر ایجاد نهادهای اطلاعاتی و امنیتی در زمینه حفظ امنیت تأکید کردهاست؛ چنانکه کمیته انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران ازجمله نهادهای امنیتی بودند که ایشان آنها را برخاسته از متن ملت و برای دفاع از حیثیت و امنیت کشور از تهدید تجزیهطلبان داخلی و متجاوزان خارجی میدانست[۱۲۰] (ببینید: کمیته انقلاب اسلامی و سپاه پاسداران انقلاب اسلامی) و از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی خواست تا تشکیل وزارت اطلاعات، کارهای اطلاعاتی به همان شکلی که جریان داشته، ادامه یابد و مأمورین اطلاعاتی در هر سازمانی که هستند فعالانه به کار خود ادامه دهند.[۱۲۱] ایشان یکی از مهمترین وظایف سپاه پاسداران را حفاظت از شخصیتهای ارزنده و انقلابی میدانست و برای جلوگیری از ترور آنها تأکید میکرد که تمام رفت و آمدهای مشکوک زیرنظر گرفته شود.[۱۲۲] ارتش نیز یکی دیگر از نهادهای امنیتی مورد توجه امامخمینی بود.[۱۲۳] ایشان همواره بر وحدت و هماهنگی میان نهادهای نظامی تأکید میکرد.[۱۲۴] (ببینید: قوای مسلح) در کنار نهادهای یادشده، امامخمینی افزون بر دستور تشکیل بسیج عمومی و اعلام وجوب شرعی دفاع از کشور اسلامی بر همه مردم[۱۲۵] (ببینید: قوای مسلح) به همگان هشدار داد مسائل اطلاعاتی را جدی بگیرند و با دولت همکاری کنند.[۱۲۶] ایشان از مردم میخواست هر گونه اطلاعات که درباره خانههای تیمی دارند به مقامات امنیتی برسانند.[۱۲۷] در نگاه ایشان همه مردم مسلمان نیروهای اطلاعاتی بهشمار میروند و باید در صورتی که توطئهای در کار باشد و حاکمیت اسلام یا جان انسان محترمی در خطر قرار گیرد، به نهادهای مسئول اطلاع دهند.[۱۲۸]
در تشکیل نهادهای امنیتی وجود افراد و نیروهای اطلاعاتی نیز برای حفظ جامعه و دستگاههای اجرایی اهمیتی خاص دارد. امامخمینی ضمن مهم و حساسخواندن قضیه اطلاعات و اینکه نیروهای اطلاعاتی با همه امور مردم سر و کار دارند، به آنان توصیه کرد که خداوند را حاضر و ناظر دانسته و در کارهای اطلاعاتی دقیق باشند.[۱۲۹] ایشان همچنین تأکید کردهاست که نیروهای اطلاعاتی باید افردی مستقل، منزه و متقی باشند و به هیچ حزب و گروهی وابستگی نداشته باشند؛ زیرا وابستگی به گروهها، وابستگی فکری و عملی ایجاد میکند.[۱۳۰] در قانون وزارت اطلاعات نیز تأکید شدهاست، نیروهای اطلاعاتی نباید عضو هیچ حزب، سازمان و گروه سیاسی باشند.[۱۳۱] امامخمینی کار نیروهای اطلاعاتی را مهم میدانست و در توصیههایی، آنها را از اقدامات خودسرانه و بدون ضابطه شرعی و قانونی بر حذر میداشت و بر لزوم تصفیه آن از عناصر خودسر تأکید میکرد. ایشان هجمه غیرقانونی به حیثیت و آبروی افراد و آزار و شکنجه مردم به بهانه ایجاد امنیت را مصداق ناامنی و اخلال در نظم و آرامش جامعه برمیشمرد و آن را ضربه به حیثیت اسلام و گناه نابخشودنی میدانست.[۱۳۲]
امامخمینی برای تجلیل از مجموعه نیروهای اطلاعاتی، آنان را با عنوان سربازان گمنان اسلام[۱۳۳] و سربازان گمنام امام زمان(ع)[۱۳۴] یاد میکرد. ایشان از نیروهای اطلاعاتی که برای تأمین امنیت فعالیت میکنند تقدیر کرده و کار آنان را نوعی عبادت میدانست[۱۳۵] چنانکه تفاوت آنها را با نیروهای اطلاعاتی سایر کشورها، در انگیزه الهی و حقطلبی آنان میدید[۱۳۶] در عین حال با توجه به تخلفهایی که در سالهای نخست انقلاب صورت میگرفت، امامخمینی طی فرمان هشتمادهای، نکات مهمی را به نیروهای اطلاعاتی و امنیتی در تأکید بر لزوم رعایت حدود شرعی و قانونی متذکر شدهاست.[۱۳۷] (ببینید: فرمان هشتمادهای)
پانویس
- ↑ فراهیدی، العین، ۸/۳۸۸.
- ↑ دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۲/۲۸۹۴.
- ↑ آشوری، دانشنامه سیاسی، ۳۸.
- ↑ بوزان، مردم، دولتها، هراس، ۳۲.
- ↑ بوزان، مردم، دولتها، هراس، ۳۳.
- ↑ لکزایی، فلسفه امنیت از دیدگاه امامخمینی، ۶ و ۸.
- ↑ ماندل، چهره متغیر امنیت ملی، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی، ۴۱–۴۹.
- ↑ پورسعید، مرجع امنیت در کنش گفتاری امامخمینی، ۳۰–۳۲.
- ↑ بوزان و دیگران، چارچوبی تازه برای تحلیل امنیت، ۴۶–۴۸.
- ↑ افتخاری، مراحل بنیادین اندیشه در مطالعات امنیت اجتماعی، ۳۳.
- ↑ قریش، ۴.
- ↑ فتح، ۴.
- ↑ نور، ۵۵.
- ↑ بقره، ۱۲۵؛ آل عمران، ۹۶–۹۷.
- ↑ نحل، ۱۱۲.
- ↑ مائده، ۳۳.
- ↑ طارمی، بررسی فقهی اقدامات تروریستی در جوامع اسلامی، ۷۷–۷۶.
- ↑ صدوق، الخصال، ۱/۳۴؛ اخوان کاظمی، امنیت در نظام سیاسی اسلام، ۱۶۲–۱۶۳.
- ↑ فتال نیشابوری، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ۲/۴۷۲.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱۳۱، ۱۸۴.
- ↑ نهج البلاغه، ن۵۳، ۴۵۹.
- ↑ نهج البلاغه، ن۶۰، ۴۸۰.
- ↑ عباسنژاد، قرآن و حقوق، ۵۶۳–۵۶۵.
- ↑ کلینی، الکافی، ۵/۶۳–۶۴.
- ↑ بزرگی، امنیت در نظام سیاسی اسلام ۵۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۶۳؛ ۹/۱۴۱–۱۴۲؛ ۱۱/۴۲–۴۳ و ۱۴/۲۶۴.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۲ و ۶۱؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۲۵۴؛ امامخمینی، صحیفه، ۹/۸۸؛ ۱۱/۲۶۵ و ۱۴/۲۳۷، ۲۶۴.
- ↑ لکزایی، فلسفه امنیت از دیدگاه امامخمینی، ۱۲–۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۷۹–۳۸۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۵۴۲؛ ۷/۵۳۴ و ۱۶/۷۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۶۵.
- ↑ آشوری، دانشنامه سیاسی، ۳۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۴۲ و ۱۷/۱۴۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۰، ۱۶۱–۱۶۲ و ۱۶۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۳۹–۱۴۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۳۶–۲۳۸ و ۱۷/۱۳۹–۱۴۱، ۱۶۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۲۸۹.
- ↑ بزرگی، امنیت در نظام سیاسی اسلام ۱۱۷.
- ↑ آشوری، دانشنامه سیاسی، ۳۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۱۴–۴۱۵.
- ↑ بزرگی، امنیت در نظام سیاسی اسلام ۱۰۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۵۸ و ۵۲۵–۵۲۶؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۳ و ۱۵۳؛ پورسعید، مرجع امنیت در کنش گفتاری امامخمینی، ۲۹–۳۱.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۱.
- ↑ ← پورحسین، بغی و تمرد در حکومت اسلامی، ۲۵–۲۶.
- ↑ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۲۱/۴۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۳ و ۲۱/۴۰۳؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۹۴؛ ۱۵/۲۵۰؛ ۱۹/۴۸۶ و ۲۰/۱۲۷.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۶۹–۷۰.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۶۰–۴۶۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۵۹ و ۴۵۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۵ و ۱۷/۱۲۰، ۴۵۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۰، ۴۹۵ و ۱۸/۴۱۰–۴۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۹۲–۱۹۳ و ۱۶/۴۴۶–۴۴۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۶۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۸۸، ۴۹۵؛ ۱۵/۱۹۳ و ۱۷/۳۹۱.
- ↑ بزرگی، امنیت در نظام سیاسی اسلام، ۹۹.
- ↑ بزرگی، امنیت در نظام سیاسی اسلام، ۱۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۲۴؛ ۴/۶۹ و ۷/۲۵۸–۲۵۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۰۱ و ۱۴/۳۰۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۶۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۹۰، ۳۹۵؛ ۱۵/۵۱۶ و ۱۸/۳۸۸؛ راسخ، امامخمینی و عدالت اجتماعی، مفهوم و ابزارها، ۴/۱۵۸–۱۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۵۳، ۱۵۹ و۳۷۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۳۳۲–۳۳۳ و ۱۱/۴۱۳–۴۱۵.
- ↑ سویزی و محمدی، نقش سرمایه اجتماعی درتأمین امنیت سرمایهگذاری، ۱۲۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۹۱.
- ↑ بزرگی، امنیت در نظام سیاسی اسلام ۱۲۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۳۹۵ و ۱۹/۱۵۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۳۵۷؛ ۸/۳۹۷؛ ۱۵/۲۴۴ و ۲۱/۲۷۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۰۸.
- ↑ لکزایی، مناسبات آزادی و امنیت از دیدگاه امام، ۱۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۳۷۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۳۸۲؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۲۴.
- ↑ حاضری، نظم و امنیت اجتماعی از منظر امامخمینی، ۱۱۴–۱۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۴۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲–۳ و ۱۴/۱۷۴–۱۷۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۸۵؛ ۱۴/۱۷۷–۱۷۸ و ۱۶/۱۱۳–۱۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۹، ۴۸۵ و ۱۴/۱۷۳–۱۷۷.
- ↑ علینقی، امنیت قضایی، ۵۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۴۲۵ و ۱۴/۲۲۱، ۴۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۴۳–۴۴۴ و ۵۲۱–۵۲۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۸۴.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۲/۴۶۷–۴۶۸.
- ↑ طوسی، الخلاف، ۵/۳۴۵؛ نجفی، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، ۴۱/۶۵۰–۶۵۱.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۴۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۳۷–۳۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۲ و ۱۵/۳۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۸۳ و ۱۵/۳۰–۳۱.
- ↑ انعام، ۸۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۸۱ و ۱۲/۳۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۲۸۵–۲۸۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۵۳؛ ۹/۴۲۵ و ۱۱/۲۹۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۴۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۲۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۰/۲۷۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۸۴، ۲۶۰ و ۲۰/۲۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۲۷۲؛ ۱۹/۱۳۱–۱۳۲ و ۲۱/۴۳۴؛ لکزایی، فلسفه امنیت از دیدگاه امامخمینی، ۱۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۱۸۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۳۲–۳۳۳؛ ۱۷/۴۷۸ و ۱۸/۱۴۶، ۲۳۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۲۲–۳۲۴ و ۷/۱۹۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۴۳۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲ و ۷/۱۸۵–۱۸۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۲۴ و ۵/۶۶۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۳۶؛ ۷/۱۸۷؛ ۱۰/۱۶۰ و ۲۱/۴۰۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۲ و ۲۱/۴۴۸.
- ↑ محمدی ریشهری، خاطرهها، ۲۵.
- ↑ نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۹–۱۱.
- ↑ ساجدی، سازمانهای جاسوسی دنیا، ۱.
- ↑ ترگنزا، سازمانهای جاسوسی مهم جهان ترجمهٔ ا.ش. زندنیا، ۱۱.
- ↑ میرمحمدی و سالارکیا، سازمانهای اطلاعاتی، ۱۸۰–۱۸۱.
- ↑ نجاریراد، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، ۲۲۱.
- ↑ شاهدی، ساواک سازمان اطلاعات و امنیت کشور، ۷۴۶.
- ↑ محمدی ریشهری، خاطرهها، ۲۹.
- ↑ اداره کل امور فرهنگی، ماده ۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۷۸–۳۷۹ و ۱۲/۳۰۷–۳۰۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۹۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۴۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۳۱ و ۲۱/۴۳۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۵۱؛ ۱۲/۴۰۸ و ۱۷/۴۰۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۵۹، ۲۳۹ و ۱۵/۱۱۷، ۳۸۶–۳۸۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۹۳–۹۴ و ۹۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۱۱۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۷۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۷۹–۱۸۰.
- ↑ اداره کل امور فرهنگی، ماده ۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۷/۳۶–۳۹، ۳۷۹؛ ۸/۳–۴، ۴۱۹ و ۱۴/۲۵۴–۲۵۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۱–۴۲۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۳۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۵۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۲۱–۴۲۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۱۴۰.
منابع
- قرآن کریم.
- آشوری، داریوش، دانشنامه سیاسی، تهران، مروارید، چاپ چهاردهم، ۱۳۸۶ش.
- اخوان کاظمی، بهرام، امنیت در نظام سیاسی اسلام، تهران، کانون اندیشه جوان، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- اداره کل امور فرهنگی و روابط عمومی مجلس شورای اسلامی، مجموعه قوانین، اولین دوره مجلس شورای اسلامی (۷ خرداد ۱۳۵۹ تا ۶ خرداد ۱۳۶۳ش)، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- افتخاری، اصغر، مراحل بنیادین اندیشه در مطالعات امنیت اجتماعی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم و …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم و …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم و …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
- بزرگی، احمد، امنیت در نظام سیاسی اسلام.
- اصول و مؤلفهها، قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- بوزان، باری و اُلی ویور و پاپ دوویلد، چارچوبی تازه برای تحلیل امنیت، ترجمه علیرضا طیب، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ سوم، ۱۳۹۰ش.
- بوزان، باری، مردم، دولتها، هراس، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- پورحسین، مهدی، بغی و تمرد در حکومت اسلامی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۱ش.
- پورسعید، فرزاد، مرجع امنیت در کنش گفتاری امامخمینی، مجله مطالعات راهبردی، شماره ۳، ۱۳۸۹ش.
- ترگنزا، مایکل، سازمانهای جاسوسی مهم جهان ترجمهٔ ا.ش. زندنیا، تهران، ایران زمین، چاپ اول، ۱۳۶۰ش.
- حاضری، علیمحمد، نظم و امنیت اجتماعی از منظر امامخمینی، مجله حضور، شماره ۱۹، ۱۳۷۶ش.
- دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
- راسخ، علیاحمد، امامخمینی و عدالت اجتماعی، مفهوم و ابزارها، چاپشده در مجموعه مقالات کنگره بینالمللی امامخمینی و احیای تفکر دینی، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- ساجدی، احمد، سازمانهای جاسوسی دنیا، تهران، انتشارات محراب قلم، چاپ هفتم، ۱۳۶۸ش.
- سویزی، محسن و فریبرز محمدی، نقش سرمایه اجتماعی درتأمین امنیت سرمایهگذاری، مجله رهنامه، شماره ۳، ۱۳۹۰ش.
- شاهدی، مظفر، ساواک سازمان اطلاعات و امنیت کشور، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- صدوق، محمدبنعلی، الخصال، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- طارمی، محمدحسین، بررسی فقهی اقدامات تروریستی در جوامع اسلامی، مجله علوم سیاسی، شماره ۴۱، ۱۳۸۷ش.
- طوسی، محمدبنحسن، الخلاف، تحقیق سیدعلی خراسانی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
- عباسنژاد، محسن، قرآن و حقوق، مشهد، بنیاد پژوهشهای قرآنی حوزه و دانشگاه، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- علینقی، امیرحسین، امنیت قضایی، مجله مطالعات راهبردی، شماره ۴، ۱۳۷۹ش.
- فتّال نیشابوری، محمدبناحمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، قم، رضی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.
- فراهیدی، خلیلبناحمد، کتاب العین، تحقیق مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- لکزایی، شریف، مناسبات آزادی و امنیت از دیدگاه امام، مجله علوم سیاسی، شماره ۳۴، ۱۳۸۵ش.
- لکزایی، نجف، فلسفه امنیت از دیدگاه امامخمینی، مجله مطالعات راهبردی، شماره ۳، ۱۳۸۹ش.
- ماندل، رابرت، چهره متغیر امنیت ملی، ترجمه پژوهشکده مطالعات راهبردی، تهران، پژوهشکده مطالعات راهبردی، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش.
- محمدی ریشهری، محمد، خاطرهها، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۸۶ش.
- میرمحمدی، مهدی و غلامرضا سالارکیا، سازمانهای اطلاعاتی.
- چهارچوبی برای تحلیل، تهران، مؤسسه فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر، چاپ اول، ۱۳۹۳ش.
- نجاریراد، تقی، ساواک و نقش آن در تحولات داخلی رژیم شاه، مرکز نشر اسناد انقلاب، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
- نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
پیوند به بیرون
- مقصود رنجبر ـ راضیه مهرابی کوشکی، «امنیت»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۲۸۵–۲۹۳.