جعبه اطلاعات امامزاده
نام | علی بن محمد(ع) |
---|---|
کنیه | ابوالحسن ثالث |
زادروز | ۱۵ ذیالحجه، سال ۲۱۲ق. |
زادگاه | صریا • مدینه |
درگذشت | ۳ رجب ۲۵۴ق |
مدفن | سامرا • عراق |
محل زندگی | مدینه • سامرا |
لقب(ها) | هادی • نقی |
پدر | امام جواد(ع) |
مادر | سمانه مغربیه |
همسر(ان) | حُدیث |
فرزند(ان) | حسن • محمد • حسین • جعفر |
طول عمر | ۴۲ سال |
امامزادگان مشهور | |
علیبنمحمد، امامهادی(ع)، زندگی، جایگاه و نقش امام دهم(ع).
معرفی
امام ابوالحسن علیبنمحمد(ع) ملقب به نقی، امین، طیب، ناصح، مرتضی، متوکل فقیه عسکری، هادی،[۱] بنا به مشهور در نیمه ذیالحجه ۲۱۲ق[۲] و به نقلی در سال ۲۱۴ق،[۳] در روستای صریا از توابع مدینه، به دنیا آمد. پدر ایشان ابوجعفر محمدبنعلی الجواد (ببینید: امامجواد(ع)) و مادر ایشان سمانه (مغربیه)[۴] یا سوسن[۵] نام داشت. امامهادی(ع) مادر خود را از زنان اهل بهشت و مؤید از سوی خداوند و بانویی که حقوق امامان معصوم(ع) را میشناسد، شمرده است.[۶] امامهادی(ع) چون نواده امامرضا(ع) بود، مشهور به ابنالرضا شده بود.[۷] حضرت شش سالوپنج ماه با پدر خود زندگی کرد[۸] و دوران امامت آن حضرت ۳۳ سال و هفت ماه[۹] یا ۳۳ سال و نه ماه[۱۰] بود.
جایگاه و ویژگیها
امامهادی(ع) همانند دیگر امامان معصوم(ع) دارای مقامات و کمالات معنوی بسیار بود؛ ازجمله ایشان در شمار ذریه و اهل بیت پیامبر(ص) و دارای مقام عصمت است (ببینید: اهل بیت(ع)). ایشان از سوی خداوند و به نص پیامبر اکرم(ص) به امامت رسیده است.[۱۱] امامجواد(ع)، امامهادی(ع) را امام پس از خود و جانشین پیامبر(ص) به مردم معرفی کرد.[۱۲] در امامت ایشان تردیدی به وجود نیامد، به جز عده اندکی از شیعیان که برای مدتی کوتاه به امامت برادر ایشان موسیبنمحمد معروف به موسی مبرقع گرویدند و سپس بازگشتند.[۱۳] بزرگان شیعه پس از جستجو دربارهٔ امام زمان خود[۱۴] امامت ایشان را پذیرفتند.[۱۵] جایگاه آن حضرت چنان بود که نه تنها دوستان بلکه کارگزاران دولت بنیعباس نیز در برابر ایشان فروتن بودند، به گونهای که در وقت عبور آن حضرت برای احترام از مرکبهای خود فرود میآمدند،[۱۶] تا آنجاکه متوکل عباسی نیز بهظاهر به هنگام آوردن امام(ع) به سامرا سفارش کرد که با ایشان(ع) با احترام کامل رفتار شود و مأموران از آن حضرت اطاعت کنند.[۱۷] علاقه و گرایش مردم مدینه به امامهادی(ع)،[۱۸] به گونهای بود که هنگام خروج اجباری ایشان از مدینه به سامرا به وسیله یحییبنهرثمه، مردم آشکارا و با صدای بلند گریه کردند[۱۹]؛ چنانکه حضرت در طول مدت حضور خود در سامرا مورد احترام همگان بود و هر روز بر عظمت و محبوبیت ایشان افزوده میشد.[۲۰]
بسیاری از عالمان شیعه و اهل سنت از کرامت و بزرگواری و صفات برجسته امامهادی(ع)،[۲۱] ازجمله عبادت و وارستگی، خشیت از خداوند،[۲۲] گذشت و بزرگواری،[۲۳] بخشندگی،[۲۴] زهد و پارسایی،[۲۵] هیبت، جلالت، صداقت لهجه، خوشخلقی،[۲۶] خدمتگزاری به مردم،[۲۷] فضل و دانش ایشان[۲۸] یاد کردهاند. آن حضرت دلسوز امت اسلامی بود و از کار مردم گرهگشایی میکرد.[۲۹]
امامخمینی، همه ائمه ازجمله امامهادی(ع) را انسان کامل میدانست[۳۰]؛ چنانکه امامهادی(ع) را هدایتگر مردم و از ابرار و افراد خیراندیش و از ائمه اثنی عشر(ع) و حجت خدا بر زمین و هدایتکننده[۳۱] و به استناد روایات،[۳۲] مراد از لیالی عشر در «وَ الْفَجْرِ وَ لَیالٍ عَشْرٍ»[۳۳] را ده نفر از ائمه، امامحسن مجتبی(ع) تا امامحسن عسکری(ع) شمرده است.[۳۴] ایشان با اشاره به مصادیق لیلةالقدر در روایات از زبان استاد خود محمدعلی شاهآبادی یادآور شده است مراد از لیلةالقدر دوره محمدیه (دوره پیامبر(ص) و دوره امامت) است و این تفسیر یکی از مراتب لیلةالقدر است[۳۵] (ببینید: لیلةالقدر). ایشان همچنین در اشعار خود از حضرت هادی(ع) به عنوان نقی و دارنده حشمت یاد کرده است[۳۶] و در گفتههای تفسیری و فقهی در موارد گوناگون ازجمله برای حرمت قمار،[۳۷] بیع ما لایملک[۳۸] و اموال متعلق به منصب امامت و حکومت،[۳۹] به احادیث ایشان استناد کرده و مستحب دانسته است نام ایشان به عنوان ائمه مسلمانان یاد شود.[۴۰] ایشان برابر برخی روایات، روز چهارشنبه را متعلق به امامهادی(ع) دانسته و بایسته شمرده است در تعقیب نماز صبح برای درامانماندن از شیطان و نفس اماره به این امام توسل و در قبول عبادات ناقص، به آن ذات مقدس شفاعت جسته شود.[۴۱]
دوره امامت
امامهادی(ع) پس از شهادت پدر در سال ۲۲۰ق به امامت رسید.[۴۲] پیروان اهل بیت(ع)، افزون بر مدینه و کوفه در مناطق مختلفی مانند همدان[۴۳] کاشان، نیشابور[۴۴] قم و آبه (آوه)،[۴۵] اصفهان،[۴۶] قزوین،[۴۷] بصره و مصر[۴۸] پراکنده بودند. حضور امامهادی(ع) در سامرا موجب شد که گروه قابل توجهی از پیروان اهل بیت(ع) در این شهر نوبنیاد که به دست معتصم عباسی بنا شده بود، ساکن شوند و از حضور ایشان استفاده کنند.[۴۹] شیعیانِ نزدیک از راه دیدار حضوری و افراد دور از راه نامهنگاری مسائل و وظایف دینی خود را میپرسیدند[۵۰] و امامهادی(ع) به میزانی که شرایط اجازه میداد، علوم دین و توحید را برای مردم تشریح میکرد.[۵۱]
در روزگار امامهادی(ع) پرسشها و شبههها دربارهٔ اصول عقاید بسیار بود[۵۲]؛ از اینرو تبیین و تفسیر مبانی اعتقادی بهویژه توحید[۵۳] از برنامههای ایشان بود. حضرت به مردم آموخت که خداوند در همه جا حاضر است و احاطه خداوند در آسمان دنیا و عرش یکسان است[۵۴] و به تعبیر امامخمینی، امامهادی(ع) علم و قدرت و احاطه خداوند را به همه عوالم و نسبت به همه موجودات یکسان میدانست.[۵۵] همچنین حضرت به معضلات فکری و شبهههای اعتقادی پاسخ میداد. موضوع اصالت قرآن و نیز موضوع چیستی کلام خدا، معروف به مسئله خلق قرآن که از دوره مأمون و معتصم عباسی آغاز شده بود، در دوره امامهادی(ع) نیز مورد گفتگو بود.[۵۶] حضرت ضمن رساله مفصلی بر اصالت قرآن تأکید و قرآن کریم را معیار سنجش روایات صحیح از ناصحیح اعلام کرد.[۵۷] دربارهٔ تفسیر قرآن بهویژه تفسیر درست آیات متشابه و تصویر درست از پیامبران خدا در قرآن[۵۸] نیز روایات متعددی از حضرت در دست است.[۵۹]
مسئله جبر و تفویض از دیگر مسائل مورد گفتگو میان متکلمان فرقههای اسلامی بود و امامهادی(ع) رسالهای راهگشا دربارهٔ مسائل جبر و تفویض به موالیان خود نوشت و با رد نظریه جبر و تفویض و اثبات نظریه عدل و امر بین الامرین آنان را از تحیر و سرگردانی فکری نجات داد.[۶۰] موضوع امامت و آشناکردن مردم با جایگاه اهل بیت(ع) و بیان حوزه اختیارات و وظایف امام معصوم(ع)،[۶۱] بهویژه بیان فضایل علی(ع) از فعالیتهای امامهادی(ع) بود.[۶۲] ایشان همچنین بیان موضوع غیبت امام زمان(ع) و آمادهکردن مردم برای عصر غیبت و نجات آنان از تحیر را در برنامه داشت.[۶۳]
جریان غالیان[۶۴] از معضلات فکری آن روز بود.[۶۵] امامهادی(ع) مواضع توحیدی خود را در برابر غالیان روشن ساخت و بهصراحت انتساب غالیان به شیعه را رد کرد و در نامههای گوناگون، این گروه را منحرف خواند و آشکارا از آنان بیزاری جست و از شیعیان خواست از دوستی آنان فاصله بگیرند و کاری کنند که آنان در نگاه مردم خوار شوند.[۶۶] همچنین حضرت(ع) توانست عدهای از افراد منحرف (از امامت ائمه اثنی عشر) چون واقفیه را هدایت کند.[۶۷] ایشان با جریان منحرف صوفیه نیز بهشدت برخورد کرد و صوفیان (ظاهری) را همکاران شیطان خواند که با کارهای ریاکارانه در صدد فریب مردماند[۶۸] (ببینید: عرفان). بخشی از فرصتهای امامهادی(ع) نیز به بیان اخلاق و بیان ارزشها و نیز بیان احکام شرعی مورد نیاز جامعه اسلامی گذشت.[۶۹]
نیروسازی و تربیت افراد زبده از دیگر کارهای امامدهم(ع) بود. ایشان شاگردان برجستهای چون عبدالعظیم حسنی(ع)،[۷۰] احمدبنحمزه، صالحبنمحمد همدانی، خیران خادم،[۷۱] ایوببننوح، علیبنجعفر همانی و ابوعلیبنراشد را تربیت کرد.[۷۲] شیخ طوسی[۷۳] و دیگران[۷۴] راویان از آن حضرت را بیش از ۱۸۰ تن شمردهاند. امامخمینی در کتابهای فقهی خود به روایات برخی از اصحاب امامهادی(ع) ازجمله محمدبنعلی بنعیسی،[۷۵] حسینبنسعید اهوازی،[۷۶] علیبنمحمد قاسانی،[۷۷] احمدبنحاتم ماهویه و برادرش،[۷۸] احمدبنمحمدبنخالد برقی،[۷۹] فضلبنشاذان نیشابوری،[۸۰] حسنبنراشد،[۸۱] ابراهیمبنعنبسه[۸۲] و محمدبنعیسی،[۸۳] استناد کرده است.
امامهادی(ع) مانند پدر بزرگوار خود برای ارتباط با شیعیان و پاسخ به مشکلات فکری و ارتباطهای اجتماعی و اقتصادی و گردآوری و توزیع واجبات مالی مانند خمس، وکیلانی را انتخاب کرده بود[۸۴] و هر یک از وکلا وظیفه داشتند در محدوده جغرافیایی ویژه با وظایف خاص فعالیت کنند،[۸۵] تا مردم برای شرایط و تکالیف عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امامعصر(ع) آمادگی داشته باشند.[۸۶] مجموعهای از احادیث گوناگون اعتقادی، اخلاقی و دربارهٔ احکام و دعا از امامهادی(ع) در دست است.[۸۷] رساله مقنعه مشتمل بر گوشهای از احکام دین و حلال و حرام از دیگر مواریث علمی ایشان بوده است.[۸۸]
زیارت جامعه کبیره
از امامهادی(ع) زیارتهای گوناگونی ازجمله زیارت غدیریه، دو زیارتنامه برای مرقد امیرالمؤمنین(ع)[۸۹] و زیارت جامعه که از مشهورترینِ آنهاست، نقل شده است. زیارت جامعه که به «جامعه کبیره» معروف شده است، در معرفی جایگاه امامان معصوم(ع) است.[۹۰] این زیارت از جهت سند، فصاحت و بلاغت از منزلت بیشتری نسبت به دیگر زیارتها برخوردار است.[۹۱] در این زیارت جامع و همهجانبه، امامهادی(ع) با تأکید بر توحید و وحدت راه همه انبیا(ع)، جایگاه ائمه(ع) را که انسانهای محل برکت خدا و معدن رحمت خدا هستند، به مردم معرفی کرده و از صفات و ویژگیهای آنان چون تسلیم در برابر اوامر خدا، خردمندی و کمال، مَثَل اعلای انسانیت، افراد موحد، عصمت و دوری از گناه و خطا سخن گفته است و نیز برخی از رفتار عملی ائمه(ع) چون نصیحت و خیرخواهی امت اسلامی، اقامه نماز و روزه، حفظ شریعت از تحریف و ایثار و بردباری در برابر ناملایمات را برشمرده است؛ همچنین لزوم آمادگی دایم زائر برای کمک به دولت ائمه(ع) و تبری و مبارزه با دشمنان آنان را به زیارتکننده یادآور شده است.[۹۲]
امامخمینی به زیارت جامعه بسیار اهمیت داده و آن را زیارتی مبارک[۹۳] و معتبر[۹۴] دانسته است. ایشان از میان متون زیارتی، آن را بیش از دیگر متون میخواند و در تمام آستانهای مقدس ائمه(ع) مقید به خواندن آن بود.[۹۵] ازجمله در سفر به سامرا، در سرداب مقدس امام زمان(ع) آن را خواند[۹۶] و در دوره اقامت در نجف نیز در وقت تشرف به حرم حضرت امیرالمؤمنین(ع)، همیشه آن را میخواند.[۹۷] ایشان در گفتهها و نوشتههای خود با استناد به زیارت جامعه به تبیین اصول عقاید و معارف مربوط به توحید و جایگاه ائمه اطهار(ع) پرداخته است[۹۸] و نیز به پرسشها و شبهههای وارد به آن پاسخ داده است. ازجمله در پاسخ وهابیان که جمله «من آراد الله بدء بکم» در این زیارت را شرک شمردهاند، این جمله را چنین تفسیر کرده است که اگر کسی بخواهد خدا را بشناسد یا اطاعت خدا را بکند، باید تعلیمات دینی را از ائمه(ع) فرا گیرد و بدون دستورهای خدایی نباید به عبادت بپردازد و چیزی را از پیش خود اختراع کند.[۹۹] ایشان یادآورشده است امامهادی(ع) در این زیارت جایگاه اهل بیت(ع) را به مردم شناسانده و به مردم یاد داده که ائمه(ع) انسانهای کاملاند و رجوع به انسان کامل رجوع به خداست و برابر آیات قرآن و احادیث، انسان کاملْ فانی مطلق و باقی به بقاءاللَّه است و از خودْ تعین و انّیت و انانیتی ندارد و انسان کامل از اسما حسنی و اسم اعظم خداوند است.[۱۰۰] از سوی دیگر، ایشان با توجه به فرازهایی از زیارت جامعه معتقد است همه امامان معصوم(ع) اهل سیاست بودند و از آنان با عنوان «ساسة العباد»، یعنی بندگان سیاستمدار خدا یاد کرده[۱۰۱] و به استناد آن اطاعت مردم از دستورهای حکومتی و ولاییِ آنان را ضروری و واجب دانسته است.[۱۰۲]
شرایط سیاسی
امامهادی(ع) با شش تن از خلفای عباسی،[۱۰۳] معتصم، واثق، متوکل، منتصر، مستعین و معتز[۱۰۴] معاصر بود. معتصم و واثق بیش از خلفای گذشته علویان را تحمل میکردند[۱۰۵] و شیعیان نیز در آن دوره از آزادیهایی برخوردار بودند.[۱۰۶] منتصر عباسی نیز در دوره کوتاه حکومتش (۲۴۷–۲۴۸) به علویان نظر مثبت داشت[۱۰۷]؛ ولی متوکل عباسی (۲۳۲–۲۴۷ق) با حمایت از اهل حدیث به سرکوب معتزله و شیعه پرداخت.[۱۰۸] وی کینه شدیدی دربارهٔ آل علی(ع) داشت و خفقان شدیدی علیه شیعیان اعمال کرد[۱۰۹] و حتی قبر حضرت سیدالشهدا(ع) را ویران ساخت.[۱۱۰] عمربنفرج حاکم مدینه و مکه مردم را از معاشرت با علویان منع کرد و اگر کسی کمکی به شیعیان میرسانید، بهسختی عقوبت میشد و وضع مالی شیعیان و علویان در این دوران بسیار دشوار بود.[۱۱۱]
آغاز امامت امامهادی(ع) در مدینه بود. حکومت عباسی از موقعیت ایشان در میان مردم بر خود احساس خطر میکرد و گاه و بیگاه برای حضرت مزاحمتهایی ایجاد میکرد. عباسیان حضرت را تحت نظر داشتند و گاه آن حضرت را حبس میکردند و دسترسی به ایشان دشوار میشد.[۱۱۲] در سال ۲۳۳ق متوکل عباسی به یکی از فرماندهان نظامی خود به نام یحییبنهرثمه دستور داد که در مدینه خانه امامهادی(ع) را بازرسی و ایشان را از مدینه به سامرا منتقل کند. وقتی مردم مطلع شدند، جمع شدند و صدا به گریه بلند کردند، تا جایی که ابنهرثمه برای خاموشکردن مردم سوگند یاد کرد که به ایشان آسیبی نخواهد رسید.[۱۱۳] به نقل شیخ مفید پس از ورود امام(ع) به سامرا، متوکل دستور داد ایشان را یک روز در «خان صعالیک» (محل فرود کاروانها، مسافرخانه) نگاه داشتند و روز بعد به خانهای که برای سکونت آن حضرت در نظر گرفته شده بود، بردند. متوکل بهرغم احترام ظاهری به امامهادی(ع) بارها ایشان را به دربار خود احضار و متهم به گردآوری سلاح علیه خود کرد[۱۱۴] و حتی ایشان را زندانی کرد.[۱۱۵] صقربنابیدلف برای دیدار امام(ع) به سامرا رفته بود؛ اما وقتی با حاجب و زندانبان خلیفه روبهرو شد، ترسید و از مقصود خود سخنی نگفت؛ ولی حاجب که خود معتقد به امامت امام(ع) بود، او را به دیدار ایشان فرستاد. صقر از وضعیت امام(ع) که بر حصیری نشسته و پهلوی ایشان قبری حفر شده بود، گریان شد. امام(ع) او را دلداری داد و یادآور شد فعلاً آسیبی به او نخواهد رسید.[۱۱۶]
در دوره متوکل یاران امامهادی(ع) نیز در معرض حبس و گاه شکنجه قرار میگرفتند[۱۱۷]؛ ازجمله برخی از وکلای ایشان در بغداد به زندان افتادند[۱۱۸] و برخی زیر شکنجه کشته شدند.[۱۱۹] اموال شیعیان مصادره میشد و جان آنان در خطر بود. قیامهای علویان علیه خلافت عباسیان نیز بر دامنه فشار حکومت علیه شیعیان میافزود.[۱۲۰] با همه این شرایط امامهادی(ع) در سامرا از فعالیتهای تبلیغی و سیاسی دور نبود و به تعبیری حوزه نفوذ امامهادی(ع) در جامعه اسلامی بیش از دوره امامصادق(ع) بود؛ چنانکه دشمن نیز در مقابله با نفوذ امامهادی(ع) درمانده بود.[۱۲۱] شیعیان ایران، عراق، یمن و مصر هرچند با سختی ارتباط پیاپی و خوبی با حضرت داشتند[۱۲۲] و گاه برای زیارت ایشان به سامرا میرفتند و واجبات مالی خود بهویژه خمس را که امام(ع) آن را حقالامامه میدانست، به ایشان میرساندند.[۱۲۳] برخی هواداران امامهادی(ع) که در مناصب دولتی حضور داشتند، پنهانی با حضرت در ارتباط بودند.[۱۲۴] وکلای ایشان علاوه بر جمعآوری خمس و فرستادن آن برای ایشان، در تبیین مسائل کلامی و فقهی و در معرفی امامت امامبعدی و آمادگی ورود شیعه به عصر غیبت تلاش میکردند.[۱۲۵]
امامخمینی به استناد روایات[۱۲۶] یادآور شده است علیبنراشد از وکلای امامهادی(ع)، از ایشان دربارهٔ اموالی که مردم نزد وی آورده و مدعیاند که متعلق به امام است، پرسیده است که حضرت(ع) پاسخ داده، اموالی که متعلق به منصب امامت و ولایت است، متعلق به امام است؛ ولی اموال شخصی ایشان، برابر قرآن و سنت میان وارثان تقسیم میشود.[۱۲۷] در نگاه امامخمینی آن حضرت، رسالت مبارزه با ظلم و برپایی عدالت را بر دوش داشت و با طاغوتهای زمان خود مماشات نمیکرد و نیز پیروان وی وظیفه داشتند موضع خود در برابر حاکمان ستمکار را روشن سازند. ایشان به استناد روایات[۱۲۸] یادآور شده است امامهادی(ع) به افراد اجازه نمیداد که به ستمکار کمک کنند و در تشکیلات آنان وارد شوند و شیعیان تنها در صورت امکان کمک به مظلوم میتوانستند کارگزاری حاکمان زمان خود را بپذیرند.[۱۲۹] ایشان حبس، شکنجه، تبعید و مسمومشدنهای ائمه(ع) (به دست حاکمان اموی و عباسی) را در جهت مبارزات سیاسی شیعیان علیه ستم دانسته است.[۱۳۰]
امامهادی(ع) در سوم رجب[۱۳۱] یا ۲۶ جمادیالاخر سال ۲۵۴ق در چهلسالگی در خلافت معتز عباسی[۱۳۲] یا معتمد عباسی[۱۳۳] به شهادت رسید و در خانه خود در سامرا به خاک سپرده شد.[۱۳۴] ایشان افزون بر امامحسن عسکری(ع) (ببینید: امامعسکری(ع)) سه پسر به نام حسین، محمد و جعفر و دو دختر به نام عایشه و علیّه داشت.[۱۳۵] امامخمینی در سفر تبعید به عراق در سال ۱۳۴۴ به همراه گروهی از روحانیان برای زیارت امامهادی(ع) و امامعسکری(ع) به سامّرا رفت[۱۳۶] و به گزارشی چند روز در سامرا ماند و در حرم عسکریین(ع) نماز جماعت برگزار کرد.[۱۳۷]
پانویس
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۴۰۱؛ ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۰۶۴.
- ↑ کلینی، کافی، ۱/۴۹۷.
- ↑ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۰۰؛ اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۶.
- ↑ کلینی، کافی، ۱/۴۹۸؛ مفید، الارشاد، ۲/۲۹۷؛ اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۶ و ۱۶۸.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ۹۳.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۲۸.
- ↑ کلینی، کافی، ۱/۵۰۲؛ مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۷.
- ↑ اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۸.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ۹۳.
- ↑ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۱۰۰.
- ↑ کلینی، کافی، ۱/۵۲۹.
- ↑ کلینی، کافی، ۱/۳۲۳–۳۲۵؛ مفید، الارشاد، ۲/۲۹۸–۲۹۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۱۸–۱۱۹.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ۹۱–۹۲.
- ↑ اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۹–۱۷۱.
- ↑ اشعری قمی، المقالات و الفرق، ۹۹–۱۰۰؛ مفید، الفصول المختاره، ۳۱۷.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۴۰۷.
- ↑ اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۷۵–۱۷۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۴۲.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۳.
- ↑ مسعودی، مروج الذهب، ۴/۸۴–۸۵.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۴۳۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۹۷.
- ↑ ←شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امامهادی(ع)، ۳۷–۴۱.
- ↑ ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۱۱/۱۵.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۳.
- ↑ کلینی، کافی، ۱/۴۹۸–۴۹۹؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۲۹؛ شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امامهادی(ع)، ۵۵–۵۸.
- ↑ شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امامهادی(ع)، ۵۵–۵۸.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۴۰۱.
- ↑ کلینی، کافی، ۱/۴۹۸–۴۹۹ و ۵۰۲.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴۰۵–۴۰۶.
- ↑ اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۶–۱۶۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۴۲۳.
- ↑ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۲۲۴.
- ↑ بحرانی، البرهان، ۵/۶۵۰.
- ↑ فجر، ۱–۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۳۰.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۳۰.
- ↑ امامخمینی، دیوان امام، ۲۷۶.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۲/۱۲.
- ↑ امامخمینی، البیع، ۲/۵۲۶.
- ↑ امامخمینی، البیع، ۲/۶۶۰.
- ↑ امامخمینی، توضیح المسائل، ۹۸.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۷۹.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۳۰.
- ↑ حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(ع)، ۱۳۸.
- ↑ عطاردی، مسند الامامالهادی، ۳۵۲ و ۳۶۳.
- ↑ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، ۲/۲۶۰.
- ↑ عطاردی، مسند الامامالهادی، ۳۵۲.
- ↑ عطاردی، مسند الامامالهادی، ۱۵۷.
- ↑ کلینی، کافی، ۱/۵۱۳؛ حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(ع)، ۱۳۷.
- ↑ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۴/۱۱–۱۷.
- ↑ امامخمینی، البیع، ۴/۲۹۴؛ امامخمینی، الطهاره، ۱/۲۶۶؛ امامخمینی، مکاسب، ۲/۱۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱.
- ↑ شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امامهادی(ع)، ۱۳۴.
- ↑ ←عطاردی، مسند الامامالهادی، ۸۴–۸۵.
- ↑ کلینی، کافی، ۱/۱۲۶.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۷۱.
- ↑ خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۸۴–۸۵.
- ↑ ابنشعبه، تحف العقول، ۴۶۰–۴۶۱؛ مجلسی، بحارالانوار، ۲/۲۲۵–۲۲۶.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۱۰/۳۸۶–۳۸۸.
- ↑ ←عطاردی، مسند الامامالهادی، ۱۶۷–۱۷۰.
- ↑ ابنشعبه، تحف العقول، ۴۵۸–۴۶۰.
- ↑ عطاردی، مسند الامامالهادی، ۹۸–۱۰۳؛ شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امامهادی(ع)، ۳۳۲.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۹۷/۳۵۹–۳۶۸.
- ↑ کلینی، کافی، ۱/۳۲۸–۳۴۱؛ دریایی، امامهادی و نهضت علویان، ۲۶۶–۲۶۹.
- ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۰۵؛ عطاردی، مسند الامامالهادی، ۱۵۰–۱۵۸.
- ↑ نوبختی، فرق الشیعه، ۹۴.
- ↑ طوسی، الغیبه، ۳۵۲–۳۵۳؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۰۶–۸۱۰.
- ↑ دریایی، امامهادی و نهضت علویان، ۲۴۹–۲۵۰.
- ↑ قمی، سفینة البحار، ۵/۱۹۹.
- ↑ عطاردی، مسند الامامالهادی، ۲۲۶–۲۹۵.
- ↑ عطاردی، مسند الامامالهادی، ۳۴۵.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۱۶.
- ↑ عطاردی، مسند الامامالهادی، ۳۱۵، ۳۲۶ و ۳۴۹.
- ↑ طوسی، رجال، ۳۸۳–۳۹۶.
- ↑ عطاردی، مسند الامامالهادی، ۳۰۹–۳۷۸.
- ↑ امامخمینی، التعادل و الترجیح، ۱۳۰.
- ↑ امامخمینی، التعادل و الترجیح، ۱۵۸.
- ↑ امامخمینی، تنقیح الاصول، ۴/۶۴–۶۵.
- ↑ امامخمینی، الاجتهاد و التقلید، ۱۰۰.
- ↑ امامخمینی، بدائع الدرر، ۲۷.
- ↑ امامخمینی، بدائع الدرر، ۱۱۶.
- ↑ امامخمینی، البیع، ۳/۱۵۴.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۲/۱۲.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۲/۱۷۶.
- ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۷۹۹–۸۰۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۷۷ و ۱۸۵.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۲۴.
- ↑ نجفینژاد، امامهادی(ع) و زمینهسازی برای عصر غیبت، ۱۳–۱۴.
- ↑ ابنشعبه، تحف العقول، ۴۵۸.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۴۲۴.
- ↑ شریف قرشی، تحلیلی از زندگانی امامهادی(ع)، ۲۰۷–۲۲۰، ۲۴۳ و ۳۴۴.
- ↑ صدوق، من لایحضر، ۲/۶۰۹–۶۱۰.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۹۹/۱۴۴.
- ↑ صدوق، من لایحضر، ۲/۶۰۹–۶۱۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۹۹/۱۲۷–۱۳۴.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۱.
- ↑ فهری، ترجمه شرح دعاء السحر، ۲۱.
- ↑ قدیری، خاطرات، ۱/۱۱۷.
- ↑ رحیمیان، در سایه آفتاب، ۳۷؛ رودباری، خاطرات، ۱/۷۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۶۳۵؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۲.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۶۹.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۱، ۲۸۶–۲۸۷ و ۸/۱۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۸۷؛ بدائع الدرر، ۱۰۷.
- ↑ طبرسی، إعلام الوری، ۲/۱۰۹.
- ↑ مسعودی، اثبات الوصیه، ۲۴۲؛ ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۰۷۵؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۱۳–۲۱۴.
- ↑ حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(ع)، ۸۱.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۳۱ و ۵۶.
- ↑ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۵۵–۵۶؛ خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۱۱–۱۱۲.
- ↑ خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۰۸–۱۰۹؛ حسین، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(ع)، ۸۲.
- ↑ اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۷۸؛ خضری، تاریخ خلافت عباسی، ۱۰۹.
- ↑ طبری، تاریخ الامم و الملوک، ۹/۱۸۵؛ اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۷۸–۴۷۹؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۵۵.
- ↑ اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۷۹.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۴۰۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۴۸.
- ↑ مفید، الارشاد، ۲/۲۹۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۴۲؛ ادیب، زندگانی تحلیلی پیشوایان ما، ۲۵۷.
- ↑ مفید، الارشاد، ۲/۳۰۳ و ۳۱۱؛ سبطابنجوزی، تذکرة الخواص، ۳۲۲؛ ابنصباغ، الفصول المهمة، ۲/۱۰۷۰.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۶/۲۰.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۶/۲۰.
- ↑ کلینی، کافی، ۱/۵۰۰–۵۰۱؛ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۶۵–۸۶۶؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۷۴.
- ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۶۵–۸۶۶.
- ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۸۶۳؛ طوسی، الغیبه، ۳۵۱.
- ↑ اصفهانی، مقاتل لطالبیین، ۴۸۰؛ ابناثیر، الکامل فی التاریخ، ۷/۱۶۵.
- ↑ خامنهای، انسان ۲۵۰ ساله، ۳۸۸–۳۸۹.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۵۱۳.
- ↑ طوسی، اختیار معرفة الرجال، ۲/۵۱۴ و ۸۰۰؛ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۱۸۵.
- ↑ عطاردی، مسند الامامالهادی، ۳۸–۳۹.
- ↑ جعفریان، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، ۵۱۳.
- ↑ صدوق، من لایحضر، ۲/۴۳؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۹/۵۳۷.
- ↑ امامخمینی، البیع، ۲/۶۶۰.
- ↑ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱۷/۱۹۰.
- ↑ امامخمینی، مکاسب، ۲/۱۷۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۵/۱۸۸.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۴۰۱.
- ↑ اربلی، کشف الغمة، ۳/۱۶۷ و ۱۷۷؛ عطاردی، مسند الامامالهادی، ۵۷.
- ↑ ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، ۴/۴۰۱؛ عطاردی، مسند الامامالهادی، ۵۶.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۰۳؛ امین، فی رحاب ائمة اهل البیت(ع)، ۵/۱۷۳.
- ↑ مجلسی، بحارالانوار، ۵۰/۲۰۳؛ دخیل، ائمتنا، ۲/۲۰۹.
- ↑ عمید زنجانی، مصاحبه، ۱۰۰؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۲/۱۶۲؛ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی، ۵/۴۸۵.
- ↑ اختری، خاطرات، ۱/۲۶.
منابع
- قرآن کریم.
- آل قاسم، عدنان فرحان، تاریخ الحوزات العلمیه، قم، مرکز المصطفی العالمی للترجمه و النشر، چاپ دوم، ۱۳۹۵ش.
- ابناثیر، علیبنمحمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- ابنشعبه حرانی، حسنبنعلی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آلالرسول(ص)، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
- ابنشهرآشوب، مناقب آل ابیطالب، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- ابنصباغ مالکی، علیبنمحمد، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
- ابنکثیر، اسماعیلبنعمر، البدایة و النهایه، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۷ق.
- اختری، محمدحسن، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- ادیب، عادل، زندگانی تحلیلی پیشوایان ما، ترجمه اسدالله مبشری، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم۱۳۶۶ش.
- اربلی، علیبنعیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.
- اشعری قمی، سعدبنعبدالله، المقالات و الفرق، تحقیق محمدجواد مشکور، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۶۰ش.
- اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل لطالبیین، تحقیق سیداحمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، الاجتهاد و التقلید، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، بدائع الدرر فی قاعدة نفی الضرر، قم، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، التعادل و الترجیح، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تنقیح الاصول، تقریر حسین تقوی اشتهاردی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، دیوان امام (سرودههای حضرت امامخمینی)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۷۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کتاب البیع، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کتاب الطهاره، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کشف اسرار، تهران، محمد، بیتا.
- امامخمینی، سیدروحالله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
- امین، سیدمحسن، فی رحاب ائمة اهل البیت(ع)، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۰ق.
- بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۶ق.
- جعفریان، رسول، حیات فکری و سیاسی امامان شیعه، قم، انصاریان، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
- حسین، جاسم، تاریخ سیاسی غیبت امام دوازدهم(ع)، ترجمه سیدمحمدتقی آیتاللهی، تهران، امیرکبیر، چاپ اول، ۱۳۷۷ش.
- خامنهای، سیدعلی، انسان ۲۵۰ ساله، تهران، مؤسسه ایمان جهادی، چاپ پنجاه و سوم، ۱۳۹۴ش.
- خضری، احمدرضا، تاریخ خلافت عباسی از آغاز تا پایان آل بویه، تهران، سمت، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- دخیل، علی محمد علی، ائمتنا، بیروت، دارالمرتضی، چاپ پانزدهم، ۱۴۲۵ق.
- دریایی، محمدرسول، امامهادی و نهضت علویان، تهران، رسالت قلم، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- رحیمیان، محمدحسن، در سایه آفتاب، تهران، حضور، چاپ هفتم، ۱۳۷۸ش.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش.
- رودباری، سیدمجتبی، خاطرات، چاپشده در صحیفه دل، به کوشش حمید بصیرتمنش و دیگران، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اوّل، ۱۳۷۷ش.
- سبط ابنجوزی، یوسف، تذکرة الخواص من الامهٔ من ذکر خصائص الائمه، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق.
- شریف قرشی، باقر، تحلیلی از زندگانی امامهادی(ع)، ترجمه محمدرضا عطایی، مشهد، کنگره جهانی امامرضا(ع)، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- صدوق، محمدبنعلی، عیون اخبار الرضا(ع)، تحقیق سیدمهدی لاجوردی، تهران، جهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ق.
- صدوق، محمدبنعلی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- طبرسی، فضلبنحسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
- طبری، محمدبنجریر، تاریخ الامم و الملوک، تاریخ الطبری، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، بیروت، دارالتراث العربی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ق.
- طوسی، محمدبنحسن، اختیار معرفة الرجال، معروف به رجال کشی، تحقیق سیدمهدی رجایی، قم مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۳۶۳ش.
- طوسی، محمدبنحسن، رجال الطوسی، تحقیق جواد قیومی اصفهانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
- طوسی، محمدبنحسن، الغیبه، تصحیح عبادالله تهرانی و علی احمد ناصح، قم، دارالمعارف الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
- عطاردی، عزیزالله، مسند الامامالهادی، ابوالحسن، علیبنمحمد، مشهد، کنگره جهانی امامرضا(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
- عمید زنجانی، عباسعلی، مصاحبه، مجله حوزه، شماره ۳۷–۳۸، ۱۳۶۹ش.
- فهری، سیداحمد، مقدمه، ترجمه شرح دعاء السحر، تألیف امامخمینی، تصحیح استاد ولی، تهران، فیض کاشانی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- قدیری، محمدحسن، خاطرات، چاپشده در صحیفه دل، به کوشش حمید بصیرتمنش و دیگران، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اوّل، ۱۳۷۷ش.
- قمی، عباس، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، قم، اسوه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مسعودی، علیبنحسین، اثبات الوصیه، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۳۸۴ش.
- مسعودی، علیبنحسین، مروج الذهب و معادن الجواهر، تحقیق اسعد داغر، قم، هجرت، چاپ دوم، ۱۴۰۹ق.
- مفید، محمدبنمحمد، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آلالبیت، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- مفید، محمدبنمحمد، الفصول المختاره، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- نجفینژاد، سعید، امامهادی(ع) و زمینهسازی برای عصر غیبت، مجله سخن تاریخ، شماره ۲۶، ۱۳۹۶ش.
- نوبختی، حسنبنموسی، فرق الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
پیوند به بیرون
- سیدعباس رضوی، امامهادی(ع)، دانشنامه امامخمینی، ج۷، ص۴۴۳–۴۵۰.