نماز: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
جز (removed Category:مقاله های نیازمند ارزیابی; added Category:مقالههای دارای شناسه using HotCat) |
||
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''نماز'''، نیایش ویژه با خداوند تعالی مشتمل بر افعال و اذکار خاص. | '''نماز'''، نیایش ویژه با [[خداوند تعالی]] مشتمل بر افعال و اذکار خاص. | ||
[[امامخمینی]] نماز را عبادتی شامل اذکار، [[قرآن]] و افعالی میداند که برخی [[واجب]] و برخی مستحباند. | |||
امامخمینی نماز را برترین عمل و بزرگترین سبب [[رحمت]] حقتعالی و سستی در نماز را سبب خروج از ولایت ائمه(ع) و محرومماندن از [[شفاعت]] آنان میداند و نماز را معجونی روحانی دانسته که به دست جمال و جلال حقتعالی ساخته شده و از همه عبادتها جامعتر و کاملتر است. ایشان نماز را دارای ظاهر و باطن دانسته و معتقد است حقیقت نماز همان نسخه جامعی است که به قلب مقدس [[پیامبر اکرم(ص)|پیامبر(ص)]] نازل شدهاست. | |||
امامخمینی نماز را به واجب و مستحب تقسیم کرده و نمازهای روزانه، نماز آیات و نماز میت را از جمله نمازهای واجب و نوافل روزانه و نماز شب را از جمله نمازهای مستحبی میداند. | |||
ایشان برای نماز مراتبی چون: نماز اهل ظاهر، اهل باطن و نماز اولیا ذکر کرده و برای نماز آثار فردی چون: وسیله [[معراج]] و انسانسازی و آثار اجتماعی مانند: سبب طهارت و سلامت جامعه برشمرده است. | |||
امامخمینی، نماز را معاشقه میان حبیب و محبوب میدانست و تا آخرین روزهای عمرشان به برپایی نماز در اول وقت و انجام نوافل مقید بود، اما از نظر فقهی معتقد بود در صورتی که نماز اول وقت در کارخانهها موجب اختلال در تولید یا برپایی آن در ادارهها سبب ضرر به [[بیتالمال]] شود، باید نماز پس از تمامشدن کار خوانده شود. | |||
== معنای لغوی و اصطلاحی == | == معنای لغوی و اصطلاحی == | ||
نماز هممعنای «صلاة» در | نماز هممعنای «صلاة» در عربی است و «صلاة» در اصل به معنای [[دعا]] و ستایش است.<ref>راغب، مفردات، ۴۹۱؛ طریحی، مجمع البحرین، ۱/۲۶۶.</ref> نماز در اصطلاح [[شریعت]] اسلامی به عبادتی مخصوص با افعال و اذکاری معین گفته میشود<ref>طوسی، المبسوط، ۱/۷۰؛ حلی، منتهی المطلب، ۴/۸.</ref> که برای تقرب به خداوند اقامه میگردد.<ref>شهید اول، البیان، ۱۰۷.</ref> ازجمله اذکار آن، قرائت [[سوره حمد]] و سورهای از [[قرآن]] است<ref>جزیری، الفقه علی المذاهب الأربعة، ۱/۳۳۱.</ref> و ازجمله ارکان آن، [[قیام]]، [[رکوع]] و [[سجود]] است.<ref>شهید ثانی، رسائل، ۲/۷۳۷.</ref> از دیدگاه اهل معرفت، نماز عبادتی جامع است<ref>قونوی، مفتاح الغیب، ۷۰–۷۱؛ سبزواری، ملاهادی، ۵۰۲.</ref> که شامل افعال ظاهری، ذکرهای زبانی و احوال باطنی است.<ref>اوزجندی، مرتع الصالحین و زاد السالکین، ۱۰۱.</ref> | ||
[[امامخمینی]] نماز را عبادتی شامل | [[امامخمینی]] نماز را عبادتی شامل [[ذکر|اذکار]]، قرآن و افعالی میداند که برخی [[واجب]] و برخی [[مستحب]] اند.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۹؛ امامخمینی، الخلل، ۱۲۰.</ref> ایشان معتقد است این امور که صورت ظاهری نماز را تشکیل میدهند، باطنی دارند که مراعاتنکردن آن باطن اگرچه موجب باطلشدن نماز نمیشود، سبب میشود ملکوت نماز ناقص یا فاسد گردد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲.</ref> ایشان نماز را ثنای ذات مقدس الهی میداند<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۲۵.</ref> که با کشف تام محمدی(ص) برای درمان تمام دردها و نقصهای نفوس تشریع شده است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۵ و ۱۶.</ref> | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
نماز ازجمله عبادتهایی است که خداوند در ادیان مختلف بر همه مردم واجب کرده است.<ref>هاکس، قاموس، ۸۸۷.</ref> تمامی انبیا(ع) مانند [[ابراهیم(ع)]] و [[موسی(ع)]] نماز به پا میداشتند<ref>هاکس، قاموس، ۸۸۷–۸۹۰.</ref> و چنانکه در قرآن کریم نیز آمده، به آن سفارش میکردند.<ref>لقمان، ۱۷؛ مریم، ۵۵.</ref> در دین زرتشت، نماز با آداب و تشریفات خاصی پنج بار در شبانهروز<ref>مهر، دیدی نواز دینی کهن، ۱۹۵.</ref> به زبان اوستایی<ref>رضایی، تاریخ ادیان جهان، ۳/۳۰۰–۳۰۱.</ref> به جای آورده میشود. یهودیان هنگام نماز و نیایش به سمت [[بیتالمقدس]] روی میآورند. نماز و نیایش یهود، شامل سه نماز اساسی است که صبح، بعد از ظهر و غروب خوانده میشود. در روزهای شنبه و جشنهای مذهبی تغییراتی در آداب نیایش یهودیان به وجود میآید که منعکسکننده ویژگی خاص آن روز است.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۱۰۱.</ref> مسیحیان نیز در کلیساهای خود به صورت اجتماعی و فردی نماز میخوانند. در بیشتر مراکز مسیحی روز یکشنبه روزی است که مسیحیان برای [[عبادت]] و نیایش به دور هم جمع میشوند.<ref>هاکس، قاموس، ۸۸۷–۸۹۰.</ref> نماز یهودیان و مسیحیان بدون رکوع میباشد.<ref>کاشانی، زبدة التفاسیر، ۱/۱۳۹.</ref> بنابر بعضی روایات، یهودیان در نماز هنگام نشستن بر دست چپ خود تکیه میکردند.<ref>بیهقی، السنن الکبری، ۲/۱۳۶، متقی هندی، کنز العمال، ۷/۴۸۵.</ref> | نماز ازجمله عبادتهایی است که خداوند در ادیان مختلف بر همه مردم واجب کرده است.<ref>هاکس، قاموس، ۸۸۷.</ref> تمامی [[پیامبران(ع)|انبیا(ع)]] مانند [[ابراهیم(ع)]] و [[موسی(ع)]] نماز به پا میداشتند<ref>هاکس، قاموس، ۸۸۷–۸۹۰.</ref> و چنانکه در [[قرآن کریم]] نیز آمده، به آن سفارش میکردند.<ref>لقمان، ۱۷؛ مریم، ۵۵.</ref> در دین زرتشت، نماز با آداب و تشریفات خاصی پنج بار در شبانهروز<ref>مهر، دیدی نواز دینی کهن، ۱۹۵.</ref> به زبان اوستایی<ref>رضایی، تاریخ ادیان جهان، ۳/۳۰۰–۳۰۱.</ref> به جای آورده میشود. یهودیان هنگام نماز و نیایش به سمت [[بیتالمقدس]] روی میآورند. نماز و نیایش یهود، شامل سه نماز اساسی است که صبح، بعد از ظهر و غروب خوانده میشود. در روزهای شنبه و جشنهای مذهبی تغییراتی در آداب نیایش یهودیان به وجود میآید که منعکسکننده ویژگی خاص آن روز است.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۱۰۱.</ref> مسیحیان نیز در کلیساهای خود به صورت اجتماعی و فردی نماز میخوانند. در بیشتر مراکز مسیحی روز یکشنبه روزی است که مسیحیان برای [[عبادت]] و نیایش به دور هم جمع میشوند.<ref>هاکس، قاموس، ۸۸۷–۸۹۰.</ref> نماز یهودیان و مسیحیان بدون رکوع میباشد.<ref>کاشانی، زبدة التفاسیر، ۱/۱۳۹.</ref> بنابر بعضی روایات، یهودیان در نماز هنگام نشستن بر دست چپ خود تکیه میکردند.<ref>بیهقی، السنن الکبری، ۲/۱۳۶، متقی هندی، کنز العمال، ۷/۴۸۵.</ref> | ||
در [[اسلام]] نماز در پنج وقت صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا با اجزا و شرایط خاص واجب شده است و قرآن کریم در آیات متعددی دستور به اقامه نماز<ref>بقره، ۴۳، ۸۳ و ۱۱۰؛ نساء، ۷۷.</ref> و محافظت بر آن<ref>بقره، ۲۳۸.</ref> داده است. در اسلام نماز به صورت فردی و گروهی اقامه میشود و در روایات بر اقامه نماز در [[مساجد]] تأکید شده است.<ref>طوسی، الامالی، ۶۹۶.</ref> بنابر بعضی روایات چگونگیِ نماز در | در [[اسلام]] نماز در پنج وقت صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا با اجزا و شرایط خاص واجب شده است و قرآن کریم در آیات متعددی دستور به اقامه نماز<ref>بقره، ۴۳، ۸۳ و ۱۱۰؛ نساء، ۷۷.</ref> و محافظت بر آن<ref>بقره، ۲۳۸.</ref> داده است. در اسلام نماز به صورت فردی و گروهی اقامه میشود و در روایات بر اقامه نماز در [[مساجد]] تأکید شده است.<ref>طوسی، الامالی، ۶۹۶.</ref> بنابر بعضی روایات چگونگیِ نماز در معراج [[پیامبر اکرم(ص)]] تشریع شد<ref>صدوق، علل الشرائع، ۲/۳۱۴–۳۱۶.</ref> و حضرت آن را به مردم آموزش داد.<ref>حلی، نهج الحق، ۴۲۳.</ref> آن حضرت پس از بعثت به همراه [[خدیجه(س)]] و [[امیرالمؤمنین(ع)]] در مکه اقامه نماز میکرد.<ref>ابناثیر، الکامل، ۲/۵۷.</ref> | ||
در برخی متون زیارتی ازجمله زیارت جامعه کبیره یکی از صفات امامان معصوم(ع) برپاداشتن و زنده نگاهداشتن نماز است.<ref>صدوق، من لایحضر، ۲/۶۱۲.</ref> علمای اسلام نیز در آثار خود به نماز اهتمام ورزیدهاند؛ چنانکه | در برخی متون زیارتی ازجمله [[زیارت جامعه کبیره]] یکی از صفات [[امامان معصوم(ع)]] برپاداشتن و زنده نگاهداشتن نماز است.<ref>صدوق، من لایحضر، ۲/۶۱۲.</ref> علمای اسلام نیز در آثار خود به نماز اهتمام ورزیدهاند؛ چنانکه فقها در آثار خود، احکام و فروع فقهی مربوط به نماز و اقسام آن و همچنین شرایط و اجزای آن را بیان کردهاند و کتابهای مستقل فراوانی دربارهٔ نماز یا بعضی از اقسام نماز مانند [[نماز جمعه]]، [[نماز جماعت]] و مانند آن تألیف کردهاند.<ref>شهید ثانی، الالفیه؛ انصاری، کتاب الصلاة.</ref> علمای اخلاق و عرفان نیز آثار، اسرار باطنی و [[آداب نماز]] را بیان کردهاند{{ببینید|آداب و اسرار نماز}} | ||
امامخمینی در آثار خود به جایگاه، حقیقت و مراتب نماز پرداخته و افزون بر بُعد فردی نماز و احکام و شرایطی که در آن دخالت دارد، به بُعد اجتماعی نماز نیز توجه کرده و برپایی نماز را به صورت جماعت، سبب وحدت کلمه در جامعه و فواید بیشماری برشمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۶۰، ۲۰۰ و ۱۷/۳۷.</ref> | امامخمینی در آثار خود به جایگاه، حقیقت و مراتب نماز پرداخته و افزون بر بُعد فردی نماز و احکام و شرایطی که در آن دخالت دارد، به بُعد اجتماعی نماز نیز توجه کرده و برپایی نماز را به صورت جماعت، سبب [[وحدت کلمه]] در [[جامعه]] و فواید بیشماری برشمرده است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۶۰، ۲۰۰ و ۱۷/۳۷.</ref> | ||
== جایگاه و اهمیت نماز == | == جایگاه و اهمیت نماز == | ||
قرآن کریم نماز را عامل بازدارنده از [[گناه]] و بالاترین ذکر خداوند خوانده است<ref>عنکبوت، ۴۵.</ref> و خداوند به پیامبر خود دستور داده اهل خود را به برپایی نماز فرا خواند و خود به آن شکیبا باشد<ref>طه، ۱۳۲.</ref>؛ همچنین برپایی نماز را در کنار ایمان به غیب قرار داده است<ref>بقره، ۳.</ref> و [[مؤمنین]] را به یاریطلبی از نماز در امور خود فرا خوانده<ref>بقره، ۴۵.</ref> و از برپایی آن در حال مستی نهی کرده است.<ref>نساء، ۴۳.</ref> [[روایات]] نیز بر جایگاه نماز تأکید فراوان کردهاند و آن را ستون دین،<ref>طوسی، الامالی، ۵۲۹.</ref> معراج مؤمن،<ref>قمی، سفینة البحار، ۲/۲۶۸.</ref> وسیله نزدیکشدن هر شخص پرهیزگار به خداوند،<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۶۵.</ref> معیار قبولی و رد اعمال دیگر<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۰/۲۰.</ref> و بهترین عامل پاککننده انسان از آلودگی گناه<ref>نهج البلاغه، خ۱۹۹، ۲۹۰–۲۹۱.</ref> معرفی کردهاند. بر اساس روایات، کسی که نماز را کوچک شمارد، به [[شفاعت]] پیامبر(ص) نمیرسد و بر حوض کوثر وارد نخواهد شد.<ref>صدوق، من لایحضر، ۱/۲۰۶.</ref> اندیشمندان اسلامی نیز با استناد به روایات،<ref>برقی، المحاسن، ۱/۲۸۶.</ref> نماز را بنیاد دین و برترین عبادت شمردهاند<ref>فیض کاشانی، مجموعه رسائل، ۲/۳۴.</ref> و آن را وسیله رسیدن به مقام وصل، قرب، هیبت، خشوع، مشاهده و [[مناجات]] دانستهاند.<ref>سراج، اللمع، ۱۹۵.</ref> | قرآن کریم نماز را عامل بازدارنده از [[گناه]] و بالاترین ذکر خداوند خوانده است<ref>عنکبوت، ۴۵.</ref> و خداوند به پیامبر خود دستور داده اهل خود را به برپایی نماز فرا خواند و خود به آن شکیبا باشد<ref>طه، ۱۳۲.</ref>؛ همچنین برپایی نماز را در کنار ایمان به غیب قرار داده است<ref>بقره، ۳.</ref> و [[مؤمنین]] را به یاریطلبی از نماز در امور خود فرا خوانده<ref>بقره، ۴۵.</ref> و از برپایی آن در حال مستی نهی کرده است.<ref>نساء، ۴۳.</ref> [[روایات]] نیز بر جایگاه نماز تأکید فراوان کردهاند و آن را ستون دین،<ref>طوسی، الامالی، ۵۲۹.</ref> معراج مؤمن،<ref>قمی، سفینة البحار، ۲/۲۶۸.</ref> وسیله نزدیکشدن هر شخص پرهیزگار به خداوند،<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۶۵.</ref> معیار قبولی و رد اعمال دیگر<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۸۰/۲۰.</ref> و بهترین عامل پاککننده انسان از آلودگی گناه<ref>نهج البلاغه، خ۱۹۹، ۲۹۰–۲۹۱.</ref> معرفی کردهاند. بر اساس روایات، کسی که نماز را کوچک شمارد، به [[شفاعت]] پیامبر(ص) نمیرسد و بر حوض کوثر وارد نخواهد شد.<ref>صدوق، من لایحضر، ۱/۲۰۶.</ref> اندیشمندان اسلامی نیز با استناد به روایات،<ref>برقی، المحاسن، ۱/۲۸۶.</ref> نماز را بنیاد دین و برترین [[عبادت]] شمردهاند<ref>فیض کاشانی، مجموعه رسائل، ۲/۳۴.</ref> و آن را وسیله رسیدن به مقام وصل، قرب، هیبت، خشوع، مشاهده و [[مناجات]] دانستهاند.<ref>سراج، اللمع، ۱۹۵.</ref> | ||
امامخمینی نماز را بالاترین ذکر خداوند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۹۳.</ref> برترین عمل<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶۴.</ref> و بزرگترین سبب رحمت حقتعالی میداند و با استفاده از آنچه در روایات آمده،<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۷۰.</ref> معتقد است اهمال و سستی در نماز که نور چشم پیامبر(ص) و ودیعه خداوند است، سبب خروج از | امامخمینی نماز را بالاترین ذکر خداوند،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۹۳.</ref> برترین عمل<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶۴.</ref> و بزرگترین سبب رحمت حقتعالی میداند و با استفاده از آنچه در روایات آمده،<ref>کلینی، الکافی، ۳/۲۷۰.</ref> معتقد است اهمال و سستی در نماز که نور چشم [[پیامبر(ص)]] و ودیعه خداوند است، سبب خروج از ولایت ائمه(ع) و محرومماندن از [[شفاعت]] آنان میگردد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۲۷–۴۲۸.</ref> ایشان در اهمیت نماز و سبکنشمردن آن، بر این نکته تأکید میکند که باید نماز را با عشق و اقبال قلبی بهجا آورد و از سبکشمردن و برپایی آن در حال بیتوجهی و [[غفلت]] پرهیز کرد<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴–۲۵.</ref>؛ بنابراین کسی که نماز را با تکلّف بخواند، قیام به عبادت معبود را از امور زائد بداند و نماز را به صورت ناقص بهجا آورد، آن را سبک شمرده است. همچنین سبکشمردن نماز سبب از دستدادن خشوع و حضور قلب است که نماز بدون آن فاقد ارزش است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۰.</ref> | ||
به اعتقاد امامخمینی نماز معجونی روحانی است که به دست جمال و جلال حقتعالی ساخته شده و از همه عبادتها جامعتر و کاملتر است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۱۱.</ref> و نسبت نماز با دیگر عبادات، به مانند نسبت [[انسان کامل]] به دیگران و به منزله [[اسم اعظم]] در برابر دیگر اسماست، بلکه نماز، خود اسم اعظم است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۹.</ref> و این تشبیه به انسان کامل افزون بر جامعیت آن، ممکن است به جهت زوال کامل انانیت و استهلاک کامل سالک در ربوبیت باشد که این امر در نماز حاصل میشود.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۴۳.</ref> از اینرو لازم است انسان به نماز که مهمترین عبادت است، اهمیت دهد و آن را در وقت فضیلت بهجای آورد و نمازی که با تأخیر انجام شود، نورانیت ندارد و از مصادیق کوچکشمردن نماز است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۲۷.</ref> | به اعتقاد امامخمینی نماز معجونی روحانی است که به دست جمال و جلال حقتعالی ساخته شده و از همه [[عبادات|عبادتها]] جامعتر و کاملتر است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۱۱.</ref> و نسبت نماز با دیگر عبادات، به مانند نسبت [[انسان کامل]] به دیگران و به منزله [[اسم اعظم]] در برابر دیگر اسماست، بلکه نماز، خود اسم اعظم است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۹.</ref> و این تشبیه به انسان کامل افزون بر جامعیت آن، ممکن است به جهت زوال کامل [[حب نفس|انانیت]] و استهلاک کامل سالک در ربوبیت باشد که این امر در نماز حاصل میشود.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۴۳.</ref> از اینرو لازم است انسان به نماز که مهمترین عبادت است، اهمیت دهد و آن را در وقت فضیلت بهجای آورد و نمازی که با تأخیر انجام شود، نورانیت ندارد و از مصادیق کوچکشمردن نماز است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۲۷.</ref> | ||
به اعتقاد امامخمینی به جهت اهمیت و جایگاه نماز در محضر ربوبی که زمان دعوت خدای مالکالملوک از بنده ضعیف خود است، [[رسول خدا(ص)]] و ائمه اطهار(ع) در هنگام فرارسیدن وقت نماز، از خوف میلرزیدند و به خود میپیچیدند، گویی کسی را نمیشناختند و این به جهت معرفت تام آنان به این جایگاه و موقف در نماز بوده است. در برخی از زمانها نیز تجلیات لطفی الهی، آنان را دربر میگرفت و اشتیاق ملاقات و حضور در محضر او سبب سرور و بهجت آنان میگردید<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۱۱–۱۱۳.</ref>{{ببینید|آداب و اسرار نماز}} | به اعتقاد [[امامخمینی]] به جهت اهمیت و جایگاه نماز در محضر ربوبی که زمان دعوت خدای مالکالملوک از بنده ضعیف خود است، [[رسول خدا(ص)]] و ائمه اطهار(ع) در هنگام فرارسیدن وقت نماز، از خوف میلرزیدند و به خود میپیچیدند، گویی کسی را نمیشناختند و این به جهت معرفت تام آنان به این جایگاه و موقف در نماز بوده است. در برخی از زمانها نیز تجلیات لطفی الهی، آنان را دربر میگرفت و اشتیاق ملاقات و حضور در محضر او سبب سرور و بهجت آنان میگردید<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۱۱–۱۱۳.</ref>{{ببینید|آداب و اسرار نماز}} | ||
== حقیقت نماز == | == حقیقت نماز == | ||
در نگاه اندیشمندان اسلامی نماز همانند دیگر عبادتها، ظاهر و باطنی دارد.<ref>ابنطاووس، فلاح السائل، ۲۳؛ جوادی آملی، سرّ الصلاة، ۵.</ref> صورت ظاهری نماز شامل اجزا و شرایطی است که بعضی واجب و بعضی مستحباند و در [[علم فقه]] بررسی شدهاند.<ref>شهید اول، الدروس، ۱/۱۶۵–۱۶۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ۹/۱۵۰؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۴۳۲–۴۳۳؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۳۰–۱۴۹.</ref> صورت باطنی نماز به منزله روح و حقیقت آن است<ref>نراقی، جامع السعادات، ۳/۳۲۳.</ref> و شاهد آن، تمثّل نماز در مواضع زیادی مانند [[قبر]] و در قضیه معراج رسول خدا(ص) است که بیانگر حقیقتداشتن نماز در عالم دنیا و آخرت است و راه دستیابی به این حقیقت، انس با حقیقت آن است.<ref>جوادی آملی، سرّ الصلاة، ۹.</ref> | در نگاه اندیشمندان اسلامی نماز همانند دیگر عبادتها، ظاهر و باطنی دارد.<ref>ابنطاووس، فلاح السائل، ۲۳؛ جوادی آملی، سرّ الصلاة، ۵.</ref> صورت ظاهری نماز شامل اجزا و شرایطی است که بعضی واجب و بعضی مستحباند و در [[علم فقه]] بررسی شدهاند.<ref>شهید اول، الدروس، ۱/۱۶۵–۱۶۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ۹/۱۵۰؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۴۳۲–۴۳۳؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۳۰–۱۴۹.</ref> صورت باطنی نماز به منزله روح و حقیقت آن است<ref>نراقی، جامع السعادات، ۳/۳۲۳.</ref> و شاهد آن، تمثّل نماز در مواضع زیادی مانند [[قبر]] و در قضیه معراج [[پیامبر اکرم(ص)|رسول خدا(ص)]] است که بیانگر حقیقتداشتن نماز در [[دنیا و آخرت|عالم دنیا و آخرت]] است و راه دستیابی به این حقیقت، انس با حقیقت آن است.<ref>جوادی آملی، سرّ الصلاة، ۹.</ref> | ||
برخی از اهل معرفت، حقیقت نماز را ذکر خداوند<ref>بقلی شیرازی، تفسیر عرائس البیان، ۱/۲۷۱.</ref> و اقرار به عبودیت خالص بنده و الوهیت محض حقتعالی<ref>آملی، انوار الحقیقة، ۶۸۸.</ref> میدانند که جامع همه کمالات عبادات است.<ref>سرهندی، المکتوبات، ۲/۳۴۲.</ref> این حقیقت شامل حضور قلب به معبود، به همراه ذکر و مراقبه به همراه فکر است.<ref>بقلی شیرازی، تفسیر عرائس البیان، ۳/۱۰۵؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۱/۱۶.</ref> برخی حقیقت نماز را مراتب حالات رسول خدا(ص) در سیر به سوی حقتعالی میدانند که شامل توحید افعالی، صفاتی و ذاتی است و به صورت قیام، رکوع و سجود نمود پیدا کرده است؛ از این جهت نماز در امت پیامبر(ص) کامل است و در امتهای گذشته، تنها قیام یا رکوع یا سجده بوده است.<ref>قاضیسعید، شرح توحید الصدوق، ۲/۷۸۲.</ref> | برخی از اهل معرفت، حقیقت نماز را ذکر خداوند<ref>بقلی شیرازی، تفسیر عرائس البیان، ۱/۲۷۱.</ref> و اقرار به عبودیت خالص بنده و الوهیت محض حقتعالی<ref>آملی، انوار الحقیقة، ۶۸۸.</ref> میدانند که جامع همه کمالات [[عبادات]] است.<ref>سرهندی، المکتوبات، ۲/۳۴۲.</ref> این حقیقت شامل حضور قلب به معبود، به همراه [[ذکر]] و مراقبه به همراه فکر است.<ref>بقلی شیرازی، تفسیر عرائس البیان، ۳/۱۰۵؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۱/۱۶.</ref> برخی حقیقت نماز را مراتب حالات رسول خدا(ص) در سیر به سوی حقتعالی میدانند که شامل توحید افعالی، صفاتی و ذاتی است و به صورت قیام، رکوع و سجود نمود پیدا کرده است؛ از این جهت نماز در امت پیامبر(ص) کامل است و در امتهای گذشته، تنها قیام یا رکوع یا سجده بوده است.<ref>قاضیسعید، شرح توحید الصدوق، ۲/۷۸۲.</ref> | ||
امامخمینی معتقد است حقیقت نماز غیر از آداب و شرایط ظاهری آن است که هر کسی قادر به انجام و درک آن است. حقیقت نماز همان نسخه جامعی است که به قلب مقدس نبی ختمی(ص) نازل گردیده و به کشف تام محمدی ترتیب داده شده است.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۷، ۹–۱۱.</ref> به باور ایشان نماز و عبادت پیامبر(ص) در شب معراج در واقع نقشه تجلیات حق است و چگونگی حرکت اعضای بدن به هنگام رکوع و سجود و قیام و قعود، تابع چگونگی ظهور جمال محبوب است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵۰.</ref> و این حقیقت، باطن و ملکوت نماز است که خود دارای مراتبی است.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶.</ref> امامخمینی نماز را به حسب صورت و ظاهر، ذکر جامع<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۴۲.</ref> و به حسب حقیقت، خشوع و خضوع بنده در پیشگاه خداوند و سفر بهسوی «الله» و معراج مؤمن<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۷۰.</ref> میداند؛ همچنین وسیله رسیدن به مقام قرب و وصول به مقام حضور حقتعالی است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۶.</ref> و پس از وصول، نماز نقشه تجلیات و صورت مشاهده محبوب است.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۱.</ref> به اعتقاد ایشان نماز به حسب حقیقت و ملکوت آن دارای وحدت و بساطتی است که به هر اندازه به افق کمال نزدیکتر شود، وحدتش کاملتر میشود.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳.</ref> | امامخمینی معتقد است حقیقت نماز غیر از آداب و شرایط ظاهری آن است که هر کسی قادر به انجام و درک آن است. حقیقت نماز همان نسخه جامعی است که به قلب مقدس نبی ختمی(ص) نازل گردیده و به کشف تام محمدی ترتیب داده شده است.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۷، ۹–۱۱.</ref> به باور ایشان نماز و عبادت پیامبر(ص) در شب معراج در واقع نقشه تجلیات حق است و چگونگی حرکت اعضای بدن به هنگام رکوع و سجود و قیام و قعود، تابع چگونگی ظهور جمال محبوب است<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵۰.</ref> و این حقیقت، باطن و ملکوت نماز است که خود دارای مراتبی است.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶.</ref> [[امامخمینی]] نماز را به حسب صورت و ظاهر، ذکر جامع<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۴۲.</ref> و به حسب حقیقت، [[خشوع و خضوع]] بنده در پیشگاه خداوند و سفر بهسوی «الله» و معراج مؤمن<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۷۰.</ref> میداند؛ همچنین وسیله رسیدن به مقام قرب و وصول به مقام حضور حقتعالی است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۶.</ref> و پس از وصول، نماز نقشه تجلیات و صورت مشاهده محبوب است.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۱.</ref> به اعتقاد ایشان نماز به حسب حقیقت و ملکوت آن دارای وحدت و بساطتی است که به هر اندازه به افق کمال نزدیکتر شود، وحدتش کاملتر میشود.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳.</ref> | ||
امامخمینی معتقد است مطلق عبادات، ثنای معبود و سرایت آن به نشئه بدن است و هر یک از عبادات ثنای به اسم خاصی است؛ چنانکه روزه ثنای حقتعالی به صمدیت و ظهور ثنای او به سبّوحیت و قدّوسیت است؛ اما نماز ثنای حق به جمیع [[اسما و صفات]] است، اگرچه افراد چگونگی این ثنا را درک نکنند.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳ و ۱۷؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۳.</ref> به اعتقاد ایشان برای هر کدام از اعمال نماز، صورت ملکوتی وجود دارد، ولی سجده در نماز دارای منزلتی خاص است.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۰۷؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۵۸–۳۶۱.</ref> | امامخمینی معتقد است مطلق عبادات، ثنای معبود و سرایت آن به نشئه بدن است و هر یک از عبادات ثنای به اسم خاصی است؛ چنانکه روزه ثنای حقتعالی به صمدیت و ظهور ثنای او به سبّوحیت و قدّوسیت است؛ اما نماز ثنای حق به جمیع [[اسما و صفات]] است، اگرچه افراد چگونگی این ثنا را درک نکنند.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳ و ۱۷؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۳.</ref> به اعتقاد ایشان برای هر کدام از اعمال نماز، صورت ملکوتی وجود دارد، ولی سجده در نماز دارای منزلتی خاص است.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۰۷؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۵۸–۳۶۱.</ref> | ||
== اقسام و اجزای نماز == | == اقسام و اجزای نماز == | ||
امامخمینی مانند دیگر فقها<ref>حلی، تذکرة الفقهاء، ۲/۲۵۹؛ اردبیلی، مجمع الفائدة، ۲/۳؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۶۶.</ref> نماز را در یک تقسیم به نمازهای واجب و مستحب تقسیم میکند و نمازهای واجب را در یک نظر شش قسم میداند که عبارتاند از نمازهای روزانه، [[نماز آیات]]، [[نماز طواف واجب]]، نماز واجب به نذر یا عهد یا قسم یا [[نماز استیجاری]]، نماز میت و نماز قضای پدر بر پسر بزرگ.<ref>امامخمینی، تعلیقه عروه، ۲۷۱.</ref> نمازهای مستحب نیز بسیار است که برخی به صورت مرتب در روز و شب اقامه میشوند؛ مانند نوافل روزانه و نماز شب و برخی از آنها وقت مخصوصی دارند مانند نمازهای مستحب در ماههای [[رمضان]]، رجب و شعبان و نمازهایی که اسباب خاصی دارند مانند [[نماز زیارت]]، [[نماز تحیت مسجد]] و نماز شکر و نمازهایی که سبب خاصی ندارند و اقامه آنها به صورت مطلق مستحب است.<ref>امامخمینی، تعلیقه عروه، ۲۷۱ و ۲۸۰.</ref> نمازهای واجب به صورت جماعت و فرادا برپا میشوند<ref>نجفی، مجمع الرسائل، ۳۵۲.</ref> و برپایی آنها به جماعت، از مستحبات است و بر آن تأکید شده است، بهویژه نمازهای واجب روزانه. تنها در [[نماز جمعه]] با وجود شرایطی، برپاداشتن به جماعت واجب است.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۰.</ref> نمازهای روزانه در سه یا پنج نوبت ادا میشوند و هر کدام وقت خاصی دارند که در برخی از زمانها، فضیلت ادای آنها بیشتر است. این نمازها به ترتیب نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء هستند. نماز صبح دو رکعت، نماز ظهر و عصر و عشا چهار رکعت و نماز مغرب سه رکعت است<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۳۲–۱۳۳؛ حلی، تلخیص المرام، ۲۳؛ سبزواری، محمدباقر، ۱/۷۶.</ref>؛ البته نمازهای چهاررکعتی در سفر، دو رکعتی برپا میشوند.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۳۳؛ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۵۰۵.</ref> | امامخمینی مانند دیگر فقها<ref>حلی، تذکرة الفقهاء، ۲/۲۵۹؛ اردبیلی، مجمع الفائدة، ۲/۳؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۶۶.</ref> نماز را در یک تقسیم به نمازهای واجب و مستحب تقسیم میکند و نمازهای واجب را در یک نظر شش قسم میداند که عبارتاند از نمازهای روزانه، [[نماز آیات]]، [[نماز طواف واجب]]، نماز واجب به نذر یا عهد یا قسم یا [[نماز استیجاری]]، نماز میت و نماز قضای پدر بر پسر بزرگ.<ref>امامخمینی، تعلیقه عروه، ۲۷۱.</ref> نمازهای مستحب نیز بسیار است که برخی به صورت مرتب در روز و شب اقامه میشوند؛ مانند نوافل روزانه و [[نماز شب]] و برخی از آنها وقت مخصوصی دارند مانند نمازهای مستحب در ماههای [[رمضان]]، رجب و شعبان و نمازهایی که اسباب خاصی دارند مانند [[نماز زیارت]]، [[نماز تحیت مسجد]] و نماز شکر و نمازهایی که سبب خاصی ندارند و اقامه آنها به صورت مطلق مستحب است.<ref>امامخمینی، تعلیقه عروه، ۲۷۱ و ۲۸۰.</ref> نمازهای واجب به صورت جماعت و فرادا برپا میشوند<ref>نجفی، مجمع الرسائل، ۳۵۲.</ref> و برپایی آنها به جماعت، از مستحبات است و بر آن تأکید شده است، بهویژه نمازهای واجب روزانه. تنها در [[نماز جمعه]] با وجود شرایطی، برپاداشتن به جماعت واجب است.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۰.</ref> نمازهای روزانه در سه یا پنج نوبت ادا میشوند و هر کدام وقت خاصی دارند که در برخی از زمانها، فضیلت ادای آنها بیشتر است. این نمازها به ترتیب نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء هستند. نماز صبح دو رکعت، نماز ظهر و عصر و عشا چهار رکعت و نماز مغرب سه رکعت است<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۳۲–۱۳۳؛ حلی، تلخیص المرام، ۲۳؛ سبزواری، محمدباقر، ۱/۷۶.</ref>؛ البته نمازهای چهاررکعتی در سفر، دو رکعتی برپا میشوند.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۳۳؛ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۵۰۵.</ref> | ||
امامخمینی همانند فقهای دیگر<ref>شهید اول، الدروس، ۱/۱۶۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ۹/۱۴۹ و ۱۰/۳۴۵.</ref> هر رکعت از نماز را دارای اجزا و افعالی میداند که بعضی واجب و بعضی مستحباند.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۹.</ref> واجبات نماز عبارتاند از: | امامخمینی همانند فقهای دیگر<ref>شهید اول، الدروس، ۱/۱۶۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ۹/۱۴۹ و ۱۰/۳۴۵.</ref> هر رکعت از نماز را دارای اجزا و افعالی میداند که بعضی واجب و بعضی مستحباند.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۹.</ref> واجبات نماز عبارتاند از: | ||
خط ۴۷: | خط ۵۷: | ||
* سلام؛ | * سلام؛ | ||
* ترتیب؛ | * ترتیب؛ | ||
* موالات، برخی از این واجبات، رکن نماز و برخی غیر رکناند.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۹؛ حکیم، ۱/۲۱۱.</ref> ارکان نماز اجزاییاند که بر خلاف دیگر اجزای واجب، کم و زیادکردن عمدی و سهوی آنها سبب باطلشدن نماز میشود.<ref>حلی، مختلف الشیعه، ۲/۱۳۹؛ شهید ثانی، رسائل، ۲/۷۳۷؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۴۳۳.</ref> برخی اجزا و افعال نماز نیز مستحباند، همانند [[قنوت]] و شش | * موالات، برخی از این واجبات، رکن نماز و برخی غیر رکناند.<ref>امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۹؛ حکیم، ۱/۲۱۱.</ref> ارکان نماز اجزاییاند که بر خلاف دیگر اجزای واجب، کم و زیادکردن عمدی و سهوی آنها سبب باطلشدن نماز میشود.<ref>حلی، مختلف الشیعه، ۲/۱۳۹؛ شهید ثانی، رسائل، ۲/۷۳۷؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۴۳۳.</ref> برخی اجزا و افعال نماز نیز مستحباند، همانند [[قنوت]] و شش تکبیر در ابتدای نماز غیر از تکبیرةالاحرام.<ref>شهید اول، البیان، ۱۵۶؛ حلی، قواعد الاحکام، ۱/۲۸۰؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۵۴ و ۱۷۳–۱۷۴.</ref> | ||
هر کدام از نمازهای روزانه، نمازهای مستحبی دارند که به آن نافله میگویند و عبارتاند از: | هر کدام از نمازهای روزانه، نمازهای مستحبی دارند که به آن نافله میگویند و عبارتاند از: | ||
خط ۶۰: | خط ۷۰: | ||
=== نمازِ اهل طریقت === | === نمازِ اهل طریقت === | ||
که قرب به حقتعالی و فنا در صفات آن و توجه به قلب و قبله حقیقی است.<ref>آملی، انوار الحقیقة، ۵۷۱–۵۷۷.</ref> | که قرب به حقتعالی و [[فنا]] در صفات آن و توجه به [[قلب]] و قبله حقیقی است.<ref>آملی، انوار الحقیقة، ۵۷۱–۵۷۷.</ref> | ||
=== نماز اهل حقیقت === | === نماز اهل حقیقت === | ||
خط ۶۸: | خط ۷۸: | ||
==== نماز اهل ظاهر و صورت ==== | ==== نماز اهل ظاهر و صورت ==== | ||
چنین نمازی تنها اجزا و مقدمات فقهی را داراست و صورت نماز است.<ref>آملی، انوار الحقیقة، ۶.</ref> در این مرتبه نمازگزار تنها به نیکو اداکردن | چنین نمازی تنها اجزا و مقدمات فقهی را داراست و صورت نماز است.<ref>آملی، انوار الحقیقة، ۶.</ref> در این مرتبه نمازگزار تنها به نیکو اداکردن قرائت توجه دارد تا تکلیف از او برداشته شود. چنین افرادی تکلیف را برای خود مشقت میدانند و قلبهایشان مشغول امور دنیا و شهوتهای آن است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۱۳–۲۱۴.</ref> | ||
==== نماز اهل باطن و حقیقت ==== | ==== نماز اهل باطن و حقیقت ==== | ||
سالک وقتی در سلوک و سیر الی الله است، نمازش بُراق عروج و رَفرَف وصول است<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۱.</ref> و هر اندازه که از ظاهر به باطن و از صورت به معنا پی ببرد، نماز او حقیقت پیدا میکند.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶.</ref> | سالک وقتی در [[سیر و سلوک|سلوک و سیر الی الله]] است، نمازش بُراق عروج و رَفرَف وصول است<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۱.</ref> و هر اندازه که از ظاهر به باطن و از صورت به معنا پی ببرد، نماز او حقیقت پیدا میکند.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶.</ref> | ||
=== نماز اولیا === | === نماز اولیا === | ||
خط ۷۷: | خط ۸۷: | ||
=== آثار نماز === | === آثار نماز === | ||
اندیشمندان اسلامی با استفاده از بعضی آیات قرآن کریم و روایات، اقامه نماز را عامل بازدارنده [[مؤمن]] از گناه<ref>عنکبوت، ۴۵؛ صدوق، التوحید، ۱۶۶؛ همدانی، بحر المعارف، ۱/۲۰۷.</ref> و موجب تقرب الهی<ref>علق، ۱۹؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۳/۵۰۰.</ref> میدانند. همچنین برخی روایات، نماز را سبب خاموش شدن آتش گناهان آدمی شمردهاند<ref>صدوق، من لایحضر، ۱/۲۰۸.</ref> و پنج بار برپایی نماز در روز را به پنج نوبت شستشو در نهر آب تشبیه کردهاند که سبب باقینماندن آلودگی در وجود شخص خواهد شد.<ref>صدوق، من لایحضر، ۱/۲۱۱.</ref> از دیدگاه اهل معرفت، نماز جبرانکننده گناهان و سبب نورانیشدن دل انسان است.<ref>میبدی، کشف الاسرار، ۱۰/۴۶۴.</ref> نماز برای اولیای الهی جبرانکننده سختیها و رهاشدن از مشکلات حیات دنیوی است؛ چنانکه پیامبر اسلام(ص) در مشکلات به نماز پناه میبرد.<ref>ابنعجیبه، البحر المدید، ۱/۱۰۲.</ref> امامخمینی برای نماز آثار فردی و اجتماعی ذکر کرده است: | اندیشمندان اسلامی با استفاده از بعضی آیات قرآن کریم و روایات، اقامه نماز را عامل بازدارنده [[مؤمن]] از گناه<ref>عنکبوت، ۴۵؛ صدوق، التوحید، ۱۶۶؛ همدانی، بحر المعارف، ۱/۲۰۷.</ref> و موجب تقرب الهی<ref>علق، ۱۹؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۳/۵۰۰.</ref> میدانند. همچنین برخی روایات، نماز را سبب خاموش شدن آتش [[گناهان]] آدمی شمردهاند<ref>صدوق، من لایحضر، ۱/۲۰۸.</ref> و پنج بار برپایی نماز در روز را به پنج نوبت شستشو در نهر آب تشبیه کردهاند که سبب باقینماندن آلودگی در وجود شخص خواهد شد.<ref>صدوق، من لایحضر، ۱/۲۱۱.</ref> از دیدگاه اهل معرفت، نماز جبرانکننده گناهان و سبب نورانیشدن دل انسان است.<ref>میبدی، کشف الاسرار، ۱۰/۴۶۴.</ref> نماز برای اولیای الهی جبرانکننده سختیها و رهاشدن از مشکلات حیات دنیوی است؛ چنانکه [[پیامبر اسلام(ص)]] در مشکلات به نماز پناه میبرد.<ref>ابنعجیبه، البحر المدید، ۱/۱۰۲.</ref> [[امامخمینی]] برای نماز آثار فردی و اجتماعی ذکر کرده است: | ||
==== آثار فردی ==== | ==== آثار فردی ==== | ||
امامخمینی نماز را از جهت فردی وسیله معراج میداند.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳.</ref> به اعتقاد ایشان نماز وسیله انسانسازی است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۲.</ref> و نمازی که انسان را از فحشا نهی نکند و نگهدار قلب نباشد و سبب [[تکبر]] و عجب به عبادت که بزرگتر از فحشا و منکر است، باشد، در حقیقت نماز نخواهد بود<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۸۴.</ref> و اصولاً فساد در جامعه و دعاوی آن مربوط به افرادی است که اهل نماز نیستند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۲.</ref> ایشان که نماز را سرچشمه معارف و حقایق الهی میداند که برای اهل معرفت پیدا میشود،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۳۸.</ref> بر این باور است از فواید مطلق عبادات ازجمله نماز این است که اراده نفس قوی و نفس بر طبیعت و قوای آن چیره میشود و اراده نفس در مملکت بدن نافذ میگردد، به گونهای که این قوا از اراده نفس تخلف نمیکنند، بلکه ممکن است شخص از این مرتبه بالاتر رفته، ظاهر و باطنش تحت اراده خداوند قرار گیرد و قوای ملکوتی و ملکی نفس، | امامخمینی نماز را از جهت فردی وسیله معراج میداند.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳.</ref> به اعتقاد ایشان نماز وسیله انسانسازی است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۲.</ref> و نمازی که انسان را از فحشا نهی نکند و نگهدار قلب نباشد و سبب [[تکبر]] و [[عجب]] به [[عبادت]] که بزرگتر از فحشا و منکر است، باشد، در حقیقت نماز نخواهد بود<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۸۴.</ref> و اصولاً فساد در جامعه و دعاوی آن مربوط به افرادی است که اهل نماز نیستند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۲.</ref> ایشان که نماز را سرچشمه معارف و حقایق الهی میداند که برای اهل معرفت پیدا میشود،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۳۸.</ref> بر این باور است از فواید مطلق [[عبادات]] ازجمله نماز این است که اراده نفس قوی و نفس بر طبیعت و قوای آن چیره میشود و اراده نفس در مملکت بدن نافذ میگردد، به گونهای که این قوا از اراده نفس تخلف نمیکنند، بلکه ممکن است شخص از این مرتبه بالاتر رفته، ظاهر و باطنش تحت اراده خداوند قرار گیرد و قوای ملکوتی و ملکی نفس، جنود الهی شوند و این یکی از مراتب پایین فنای قوا و اراده عبد در اراده حق است.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲.</ref> ایشان تأکید دارد غیر از آثار مجموع نماز، هر کدام از اعمال و ارکان آن بهطور مستقل، آثار مختلف معنوی دارد که در این میان، سجده کاملترین نقش را در نورانیت و فنای الهی انسان دارد.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۹۹–۱۰۷.</ref> | ||
==== آثار اجتماعی ==== | ==== آثار اجتماعی ==== | ||
امامخمینی معتقد است از جهت اجتماعی، برپایی نماز سبب طهارت و سلامت جامعه از | امامخمینی معتقد است از جهت اجتماعی، برپایی نماز سبب طهارت و سلامت جامعه از فساد و فحشا و [[هدایت]] جامعه به صراط مستقیم میشود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۳۲.</ref>؛ افزون بر اینکه برپایی نماز به صورت [[نماز جماعت|جماعت]] دارای مصالح عمومی و اجتماعی است و فوایدی روحی و معنوی دارد که کمتر در عملی اتفاق میافتد.<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۲.</ref> از نگاه ایشان جمعشدن مسلمانان در نماز جمعه و عید و در مکانهای مقدسی چون مکه برای هدفهای بزرگی تشریع شده و آثار متعددی دارد ازجمله: | ||
* تزکیه و تربیت عمومی جامعه<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۳۴–۳۳۵.</ref>؛ | * تزکیه و تربیت عمومی جامعه<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۳۴–۳۳۵.</ref>؛ | ||
* حفظ وحدت کلمه میان مسلمانان و جلوگیری از تفرقه و اختلاف<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۴.</ref>؛ | * حفظ [[وحدت کلمه]] میان مسلمانان و جلوگیری از تفرقه و اختلاف<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۴.</ref>؛ | ||
* آشنایی با امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و گرفتاریهای مسلمانان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۷–۴۴۸؛ ۹/۳۳۳ و ۱۳/۲۷۵.</ref>؛ | * آشنایی با امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و گرفتاریهای مسلمانان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۷–۴۴۸؛ ۹/۳۳۳ و ۱۳/۲۷۵.</ref>؛ | ||
* تقویت عواطف برادری و همکاری<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱.</ref>؛ | * تقویت عواطف برادری و همکاری<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱.</ref>؛ | ||
* پایگاهبودن برای [[حکومت اسلامی]]، بلکه اساساً در زمان پیامبر(ص) | * پایگاهبودن برای [[حکومت اسلامی]]، بلکه اساساً در زمان پیامبر(ص) [[مسجد|مسجدها]] محل اراده حکومت و جمعکردن لشکر برای جنگها بودهاند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۰.</ref>؛ زیرا در اسلام سیاست و حکومت از [[اسلام|دین]] جدا نبوده و نیست و اسلام دینی است که در احکام و مواقف آن، این سیاست وجود دارد و در هر روز نمازهای جماعت در تمام نقاط کشورهای اسلامی برپا میشود تا مردم از احوال یکدیگر اطلاع پیدا کنند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۳۳.</ref> {{ببینید|نماز جماعت| مسجد|نماز جمعه}} | ||
=== موانع پذیرش نماز === | === موانع پذیرش نماز === | ||
خط ۹۴: | خط ۱۰۴: | ||
* ندادن زکات و حقوق مالی واجب<ref>مغربی، دعائم الاسلام، ۱/۲۴۷.</ref>؛ | * ندادن زکات و حقوق مالی واجب<ref>مغربی، دعائم الاسلام، ۱/۲۴۷.</ref>؛ | ||
* خوردن مال حرام و استفاده از مستکنندهها.<ref>صدوق، الخصال، ۲/۶۳۲؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۴۳۲.</ref> فقیهان نیز علاوه بر این موارد، برای پذیرش نماز موانعی ذکر کردهاند که البته موجب باطلشدن نماز نیست مانند: | * خوردن مال حرام و استفاده از مستکنندهها.<ref>صدوق، الخصال، ۲/۶۳۲؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۴۳۲.</ref> فقیهان نیز علاوه بر این موارد، برای پذیرش نماز موانعی ذکر کردهاند که البته موجب باطلشدن نماز نیست مانند: | ||
* ارتکاب | * ارتکاب [[گناه]]؛ | ||
* بعضی از رذیلتهای اخلاقی مانند [[عُجب]]، کبر، [[غیبت]] و [[حسد]]؛ | * بعضی از رذیلتهای اخلاقی مانند [[عجب|عُجب]]، کبر، [[غیبت]] و [[حسد]]؛ | ||
* بعضی از اموری که سبب کمشدن [[ثواب]] نماز میشوند مانند کسالت، غفلت، عجله، نگاهکردن به آسمان و آنچه ضد خشوع است.<ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۴۳۲–۴۳۳.</ref> | * بعضی از اموری که سبب کمشدن [[ثواب]] نماز میشوند مانند کسالت، غفلت، عجله، نگاهکردن به آسمان و آنچه ضد خشوع است.<ref>یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۴۳۲–۴۳۳.</ref> | ||
امامخمینی افزون بر بیان این موانع که مانع ظاهری پذیرش نمازند،<ref>امامخمینی، تعلیقه عروه، ۳۲۸–۳۲۹.</ref> موانع باطنی آن را که مانع رسیدن به مقام حضور و مانع بالارفتن بهسوی مقام قرباند، ناپاکیهای معنوی میداند که شامل امور باطنی است و هر مرتبه از طهارت مستلزم زدودن آلودگی مناسب با آن مرتبه است؛ چنانکه آلودگی اهل محبت، توجه به غیر حقتعالی و حجابهای خلقی است و آلودگی اصحاب ولایت دیدن مقامات و درجات خود است،<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۵.</ref> و در حقیقت هرآنچه از شرایط باطنی نماز مفقود شود، مانع رسیدن به آن مرتبه از نماز | امامخمینی افزون بر بیان این موانع که مانع ظاهری پذیرش نمازند،<ref>امامخمینی، تعلیقه عروه، ۳۲۸–۳۲۹.</ref> موانع باطنی آن را که مانع رسیدن به مقام حضور و مانع بالارفتن بهسوی مقام قرباند، ناپاکیهای معنوی میداند که شامل امور باطنی است و هر مرتبه از طهارت مستلزم زدودن آلودگی مناسب با آن مرتبه است؛ چنانکه آلودگی اهل محبت، توجه به غیر حقتعالی و حجابهای خلقی است و آلودگی اصحاب ولایت دیدن مقامات و درجات خود است،<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۵.</ref> و در حقیقت هرآنچه از شرایط باطنی نماز مفقود شود، مانع رسیدن به آن مرتبه از نماز اهل باطن است<ref>امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۶.</ref>{{ببینید|آداب و اسرار نماز|اسرار عبادت}} | ||
== سیره امامخمینی == | == سیره امامخمینی == | ||
امامخمینی به نماز بسیار اهمیت میداد و نماز را معاشقه میان حبیب و محبوب میدانست،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۲۲.</ref> ایشان در نماز خود نیز اینگونه بود و از نماز لذت میبرد<ref>طباطبایی، پابهپای آفتاب، ۱/۲۶۰.</ref> و چون نماز را راه عبادت و سخنگفتن با خداوند میدانست، معتقد بود نمیتوان تنها بهطور ظاهری با خداوند صحبت کرد.<ref>اشراقی، برداشتهایی از، ۱/۶۱.</ref> ایشان همواره تأکید میکرد در هیچ شرایطی نباید در نماز اهمال و سستی کرد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشتهایی از، ۳/۶۸.</ref> ایشان که جهاد در اسلام را نیز برابر برپایی نماز میدانست و اقدام [[امامحسین(ع)]] در برپایی نماز در ظهر [[عاشورا]] را شاهد میدانست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۳.</ref> خود در شرایط بسیار حساسی همانند جنگ تحمیلی و اخبار ناگواری که از جبههها میرسید، با طمأنینه کامل به برپایی نماز میپرداخت.<ref>رسولی محلاتی، ۲/۲۹۶–۲۹۷.</ref> ایشان تا آخرین روزهای عمرشان که شرایط جسمی مناسبی نیز نداشت، به برپایی نماز در اول وقت و حتی انجام نوافل آن مقید بود و در لحظات آخر با وجود بیهوشی، به وقت نماز عکسالعمل نشان داد.<ref>میریان، برداشتهایی از، ۳/۸۲–۸۳؛ مصطفوی، فریده، ۴۲۰ داستان، ۱۰۵.</ref> ایشان نماز اول وقت را بر همه امور مقدم میکرد<ref>خمینی، پابهپای آفتاب، ۱/۱۱۵.</ref> و همواره به نماز اول وقت در هر شرایطی هرچند در پیادهرو خیابان توصیه میکرد<ref>مصطفوی، صدیقه، ۳۹.</ref> و خود نیز در یک مورد جلسه مهم [[شورای عالی دفاع]] را برای نماز اول وقت ترک کرد<ref>صیاد شیرازی، پابهپای آفتاب، ۴/۳۱۶؛</ref> با این حال، از نظر فقهی معتقد بود در صورتی که نماز اول وقت در کارخانهها موجب اختلال در امر تولید شود یا برپایی آن در ادارهها سبب ضرر به [[بیتالمال]] و سوء استفاده اشخاص گردد، باید نماز پس از تمامشدن کار خوانده شود و در کارخانههای دولتی، مسئول هم نمیتواند اجازه برپایی نماز اول وقت را بدهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۱۸۵.</ref> | [[امامخمینی]] به نماز بسیار اهمیت میداد و نماز را معاشقه میان حبیب و محبوب میدانست،<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۲۲.</ref> ایشان در نماز خود نیز اینگونه بود و از نماز لذت میبرد<ref>طباطبایی، پابهپای آفتاب، ۱/۲۶۰.</ref> و چون نماز را راه [[عبادت]] و سخنگفتن با خداوند میدانست، معتقد بود نمیتوان تنها بهطور ظاهری با خداوند صحبت کرد.<ref>اشراقی، برداشتهایی از، ۱/۶۱.</ref> ایشان همواره تأکید میکرد در هیچ شرایطی نباید در نماز اهمال و سستی کرد.<ref>مصطفوی، زهرا، برداشتهایی از، ۳/۶۸.</ref> ایشان که جهاد در اسلام را نیز برابر برپایی نماز میدانست و اقدام [[امامحسین(ع)]] در برپایی نماز در ظهر [[عاشورا]] را شاهد میدانست،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۳.</ref> خود در شرایط بسیار حساسی همانند [[جنگ عراق علیه ایران|جنگ تحمیلی]] و اخبار ناگواری که از جبههها میرسید، با [[طمأنینه]] کامل به برپایی نماز میپرداخت.<ref>رسولی محلاتی، ۲/۲۹۶–۲۹۷.</ref> ایشان تا آخرین روزهای عمرشان که شرایط جسمی مناسبی نیز نداشت، به برپایی نماز در اول وقت و حتی انجام نوافل آن مقید بود و در لحظات آخر با وجود بیهوشی، به وقت نماز عکسالعمل نشان داد.<ref>میریان، برداشتهایی از، ۳/۸۲–۸۳؛ مصطفوی، فریده، ۴۲۰ داستان، ۱۰۵.</ref> ایشان نماز اول وقت را بر همه امور مقدم میکرد<ref>خمینی، پابهپای آفتاب، ۱/۱۱۵.</ref> و همواره به نماز اول وقت در هر شرایطی هرچند در پیادهرو خیابان توصیه میکرد<ref>مصطفوی، صدیقه، ۳۹.</ref> و خود نیز در یک مورد جلسه مهم [[شورای عالی دفاع]] را برای نماز اول وقت ترک کرد<ref>صیاد شیرازی، پابهپای آفتاب، ۴/۳۱۶؛</ref> با این حال، از نظر فقهی معتقد بود در صورتی که نماز اول وقت در کارخانهها موجب اختلال در امر تولید شود یا برپایی آن در ادارهها سبب ضرر به [[بیتالمال]] و سوء استفاده اشخاص گردد، باید نماز پس از تمامشدن کار خوانده شود و در کارخانههای دولتی، مسئول هم نمیتواند اجازه برپایی نماز اول وقت را بدهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۱۸۵.</ref> | ||
از سوی دیگر، امامخمینی بسیار مقید به آداب نماز بود و از اموری که در نماز مکروه است، اجتناب میکرد<ref>انصاری، سرگذشتهای ویژه، ۲/۵۲.</ref> و همواره مقید بود نماز را با همه آداب و شرایط مستحب برپا کند<ref>رجایی، برداشتهایی از، ۳/۶۴.</ref> و پس از نماز نیز به تعقیبات آن مشغول میشد<ref>مصطفوی، زهرا، پابهپای آفتاب، ۱/۱۹۸–۱۹۹.</ref>؛ سپس برمیخاست و به معصومان(ع) سلام میداد.<ref>جعفری، برداشتهایی از، ۳/۶۶.</ref> ایشان به نمازهای مستحبی بهخصوص نمازهای مستحبی روزانه و [[نماز شب]] بسیار اهمیت میداد<ref>ثقفی، پابهپای آفتاب، ۱/۲۱۶.</ref>{{ببینید|نماز شب}} ایشان با وجودی که از اهمال و کوتاهی در نماز بسیار ناراحت میشد،<ref>مصطفوی، زهرا، پابهپای آفتاب، ۱/۱۹۶–۱۹۷.</ref> کسی را مجبور به خواندن نماز نمیکرد<ref>مصطفوی، فریده، پابهپای آفتاب، ۱/۱۴۰.</ref>؛ در عین حال معتقد بود پیش از اینکه بچهها به سن تکلیف برسند، باید نماز را آغاز کنند تا عادت کنند<ref>طباطبایی، برداشتهایی از، ۳/۷۰.</ref>{{ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | از سوی دیگر، امامخمینی بسیار مقید به آداب نماز بود و از اموری که در نماز مکروه است، اجتناب میکرد<ref>انصاری، سرگذشتهای ویژه، ۲/۵۲.</ref> و همواره مقید بود نماز را با همه آداب و شرایط مستحب برپا کند<ref>رجایی، برداشتهایی از، ۳/۶۴.</ref> و پس از نماز نیز به تعقیبات آن مشغول میشد<ref>مصطفوی، زهرا، پابهپای آفتاب، ۱/۱۹۸–۱۹۹.</ref>؛ سپس برمیخاست و به [[معصومان(ع)]] سلام میداد.<ref>جعفری، برداشتهایی از، ۳/۶۶.</ref> ایشان به نمازهای مستحبی بهخصوص نمازهای مستحبی روزانه و [[نماز شب]] بسیار اهمیت میداد<ref>ثقفی، پابهپای آفتاب، ۱/۲۱۶.</ref>{{ببینید|نماز شب}} ایشان با وجودی که از اهمال و کوتاهی در نماز بسیار ناراحت میشد،<ref>مصطفوی، زهرا، پابهپای آفتاب، ۱/۱۹۶–۱۹۷.</ref> کسی را مجبور به خواندن نماز نمیکرد<ref>مصطفوی، فریده، پابهپای آفتاب، ۱/۱۴۰.</ref>؛ در عین حال معتقد بود پیش از اینکه بچهها به سن تکلیف برسند، باید نماز را آغاز کنند تا عادت کنند<ref>طباطبایی، برداشتهایی از، ۳/۷۰.</ref>{{ببینید|اخلاق و سیره امامخمینی}} | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
خط ۱۹۱: | خط ۲۰۱: | ||
== پیوند به بیرون == | == پیوند به بیرون == | ||
* محمدامین صادقی اُرزگانی، [https://books.khomeini.ir/books/10010/90/ نماز]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۱۰، ص۹۰–۹۹. | * محمدامین صادقی اُرزگانی، [https://books.khomeini.ir/books/10010/90/ نماز]، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۱۰، ص۹۰–۹۹. | ||
[[رده:سبک زندگی | [[رده:سبک زندگی امامخمینی]] | ||
[[رده:فقه]] | [[رده:فقه]] | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای جلد دهم دانشنامه]] | [[رده:مقالههای جلد دهم دانشنامه امامخمینی]] | ||
[[رده:مقالههای بینیاز از جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۹ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۲۶
نماز، نیایش ویژه با خداوند تعالی مشتمل بر افعال و اذکار خاص.
امامخمینی نماز را عبادتی شامل اذکار، قرآن و افعالی میداند که برخی واجب و برخی مستحباند.
امامخمینی نماز را برترین عمل و بزرگترین سبب رحمت حقتعالی و سستی در نماز را سبب خروج از ولایت ائمه(ع) و محرومماندن از شفاعت آنان میداند و نماز را معجونی روحانی دانسته که به دست جمال و جلال حقتعالی ساخته شده و از همه عبادتها جامعتر و کاملتر است. ایشان نماز را دارای ظاهر و باطن دانسته و معتقد است حقیقت نماز همان نسخه جامعی است که به قلب مقدس پیامبر(ص) نازل شدهاست.
امامخمینی نماز را به واجب و مستحب تقسیم کرده و نمازهای روزانه، نماز آیات و نماز میت را از جمله نمازهای واجب و نوافل روزانه و نماز شب را از جمله نمازهای مستحبی میداند.
ایشان برای نماز مراتبی چون: نماز اهل ظاهر، اهل باطن و نماز اولیا ذکر کرده و برای نماز آثار فردی چون: وسیله معراج و انسانسازی و آثار اجتماعی مانند: سبب طهارت و سلامت جامعه برشمرده است.
امامخمینی، نماز را معاشقه میان حبیب و محبوب میدانست و تا آخرین روزهای عمرشان به برپایی نماز در اول وقت و انجام نوافل مقید بود، اما از نظر فقهی معتقد بود در صورتی که نماز اول وقت در کارخانهها موجب اختلال در تولید یا برپایی آن در ادارهها سبب ضرر به بیتالمال شود، باید نماز پس از تمامشدن کار خوانده شود.
معنای لغوی و اصطلاحی
نماز هممعنای «صلاة» در عربی است و «صلاة» در اصل به معنای دعا و ستایش است.[۱] نماز در اصطلاح شریعت اسلامی به عبادتی مخصوص با افعال و اذکاری معین گفته میشود[۲] که برای تقرب به خداوند اقامه میگردد.[۳] ازجمله اذکار آن، قرائت سوره حمد و سورهای از قرآن است[۴] و ازجمله ارکان آن، قیام، رکوع و سجود است.[۵] از دیدگاه اهل معرفت، نماز عبادتی جامع است[۶] که شامل افعال ظاهری، ذکرهای زبانی و احوال باطنی است.[۷]
امامخمینی نماز را عبادتی شامل اذکار، قرآن و افعالی میداند که برخی واجب و برخی مستحب اند.[۸] ایشان معتقد است این امور که صورت ظاهری نماز را تشکیل میدهند، باطنی دارند که مراعاتنکردن آن باطن اگرچه موجب باطلشدن نماز نمیشود، سبب میشود ملکوت نماز ناقص یا فاسد گردد.[۹] ایشان نماز را ثنای ذات مقدس الهی میداند[۱۰] که با کشف تام محمدی(ص) برای درمان تمام دردها و نقصهای نفوس تشریع شده است.[۱۱]
پیشینه
نماز ازجمله عبادتهایی است که خداوند در ادیان مختلف بر همه مردم واجب کرده است.[۱۲] تمامی انبیا(ع) مانند ابراهیم(ع) و موسی(ع) نماز به پا میداشتند[۱۳] و چنانکه در قرآن کریم نیز آمده، به آن سفارش میکردند.[۱۴] در دین زرتشت، نماز با آداب و تشریفات خاصی پنج بار در شبانهروز[۱۵] به زبان اوستایی[۱۶] به جای آورده میشود. یهودیان هنگام نماز و نیایش به سمت بیتالمقدس روی میآورند. نماز و نیایش یهود، شامل سه نماز اساسی است که صبح، بعد از ظهر و غروب خوانده میشود. در روزهای شنبه و جشنهای مذهبی تغییراتی در آداب نیایش یهودیان به وجود میآید که منعکسکننده ویژگی خاص آن روز است.[۱۷] مسیحیان نیز در کلیساهای خود به صورت اجتماعی و فردی نماز میخوانند. در بیشتر مراکز مسیحی روز یکشنبه روزی است که مسیحیان برای عبادت و نیایش به دور هم جمع میشوند.[۱۸] نماز یهودیان و مسیحیان بدون رکوع میباشد.[۱۹] بنابر بعضی روایات، یهودیان در نماز هنگام نشستن بر دست چپ خود تکیه میکردند.[۲۰]
در اسلام نماز در پنج وقت صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشا با اجزا و شرایط خاص واجب شده است و قرآن کریم در آیات متعددی دستور به اقامه نماز[۲۱] و محافظت بر آن[۲۲] داده است. در اسلام نماز به صورت فردی و گروهی اقامه میشود و در روایات بر اقامه نماز در مساجد تأکید شده است.[۲۳] بنابر بعضی روایات چگونگیِ نماز در معراج پیامبر اکرم(ص) تشریع شد[۲۴] و حضرت آن را به مردم آموزش داد.[۲۵] آن حضرت پس از بعثت به همراه خدیجه(س) و امیرالمؤمنین(ع) در مکه اقامه نماز میکرد.[۲۶]
در برخی متون زیارتی ازجمله زیارت جامعه کبیره یکی از صفات امامان معصوم(ع) برپاداشتن و زنده نگاهداشتن نماز است.[۲۷] علمای اسلام نیز در آثار خود به نماز اهتمام ورزیدهاند؛ چنانکه فقها در آثار خود، احکام و فروع فقهی مربوط به نماز و اقسام آن و همچنین شرایط و اجزای آن را بیان کردهاند و کتابهای مستقل فراوانی دربارهٔ نماز یا بعضی از اقسام نماز مانند نماز جمعه، نماز جماعت و مانند آن تألیف کردهاند.[۲۸] علمای اخلاق و عرفان نیز آثار، اسرار باطنی و آداب نماز را بیان کردهاند (ببینید: آداب و اسرار نماز)
امامخمینی در آثار خود به جایگاه، حقیقت و مراتب نماز پرداخته و افزون بر بُعد فردی نماز و احکام و شرایطی که در آن دخالت دارد، به بُعد اجتماعی نماز نیز توجه کرده و برپایی نماز را به صورت جماعت، سبب وحدت کلمه در جامعه و فواید بیشماری برشمرده است.[۲۹]
جایگاه و اهمیت نماز
قرآن کریم نماز را عامل بازدارنده از گناه و بالاترین ذکر خداوند خوانده است[۳۰] و خداوند به پیامبر خود دستور داده اهل خود را به برپایی نماز فرا خواند و خود به آن شکیبا باشد[۳۱]؛ همچنین برپایی نماز را در کنار ایمان به غیب قرار داده است[۳۲] و مؤمنین را به یاریطلبی از نماز در امور خود فرا خوانده[۳۳] و از برپایی آن در حال مستی نهی کرده است.[۳۴] روایات نیز بر جایگاه نماز تأکید فراوان کردهاند و آن را ستون دین،[۳۵] معراج مؤمن،[۳۶] وسیله نزدیکشدن هر شخص پرهیزگار به خداوند،[۳۷] معیار قبولی و رد اعمال دیگر[۳۸] و بهترین عامل پاککننده انسان از آلودگی گناه[۳۹] معرفی کردهاند. بر اساس روایات، کسی که نماز را کوچک شمارد، به شفاعت پیامبر(ص) نمیرسد و بر حوض کوثر وارد نخواهد شد.[۴۰] اندیشمندان اسلامی نیز با استناد به روایات،[۴۱] نماز را بنیاد دین و برترین عبادت شمردهاند[۴۲] و آن را وسیله رسیدن به مقام وصل، قرب، هیبت، خشوع، مشاهده و مناجات دانستهاند.[۴۳]
امامخمینی نماز را بالاترین ذکر خداوند،[۴۴] برترین عمل[۴۵] و بزرگترین سبب رحمت حقتعالی میداند و با استفاده از آنچه در روایات آمده،[۴۶] معتقد است اهمال و سستی در نماز که نور چشم پیامبر(ص) و ودیعه خداوند است، سبب خروج از ولایت ائمه(ع) و محرومماندن از شفاعت آنان میگردد.[۴۷] ایشان در اهمیت نماز و سبکنشمردن آن، بر این نکته تأکید میکند که باید نماز را با عشق و اقبال قلبی بهجا آورد و از سبکشمردن و برپایی آن در حال بیتوجهی و غفلت پرهیز کرد[۴۸]؛ بنابراین کسی که نماز را با تکلّف بخواند، قیام به عبادت معبود را از امور زائد بداند و نماز را به صورت ناقص بهجا آورد، آن را سبک شمرده است. همچنین سبکشمردن نماز سبب از دستدادن خشوع و حضور قلب است که نماز بدون آن فاقد ارزش است.[۴۹]
به اعتقاد امامخمینی نماز معجونی روحانی است که به دست جمال و جلال حقتعالی ساخته شده و از همه عبادتها جامعتر و کاملتر است[۵۰] و نسبت نماز با دیگر عبادات، به مانند نسبت انسان کامل به دیگران و به منزله اسم اعظم در برابر دیگر اسماست، بلکه نماز، خود اسم اعظم است[۵۱] و این تشبیه به انسان کامل افزون بر جامعیت آن، ممکن است به جهت زوال کامل انانیت و استهلاک کامل سالک در ربوبیت باشد که این امر در نماز حاصل میشود.[۵۲] از اینرو لازم است انسان به نماز که مهمترین عبادت است، اهمیت دهد و آن را در وقت فضیلت بهجای آورد و نمازی که با تأخیر انجام شود، نورانیت ندارد و از مصادیق کوچکشمردن نماز است.[۵۳]
به اعتقاد امامخمینی به جهت اهمیت و جایگاه نماز در محضر ربوبی که زمان دعوت خدای مالکالملوک از بنده ضعیف خود است، رسول خدا(ص) و ائمه اطهار(ع) در هنگام فرارسیدن وقت نماز، از خوف میلرزیدند و به خود میپیچیدند، گویی کسی را نمیشناختند و این به جهت معرفت تام آنان به این جایگاه و موقف در نماز بوده است. در برخی از زمانها نیز تجلیات لطفی الهی، آنان را دربر میگرفت و اشتیاق ملاقات و حضور در محضر او سبب سرور و بهجت آنان میگردید[۵۴] (ببینید: آداب و اسرار نماز)
حقیقت نماز
در نگاه اندیشمندان اسلامی نماز همانند دیگر عبادتها، ظاهر و باطنی دارد.[۵۵] صورت ظاهری نماز شامل اجزا و شرایطی است که بعضی واجب و بعضی مستحباند و در علم فقه بررسی شدهاند.[۵۶] صورت باطنی نماز به منزله روح و حقیقت آن است[۵۷] و شاهد آن، تمثّل نماز در مواضع زیادی مانند قبر و در قضیه معراج رسول خدا(ص) است که بیانگر حقیقتداشتن نماز در عالم دنیا و آخرت است و راه دستیابی به این حقیقت، انس با حقیقت آن است.[۵۸]
برخی از اهل معرفت، حقیقت نماز را ذکر خداوند[۵۹] و اقرار به عبودیت خالص بنده و الوهیت محض حقتعالی[۶۰] میدانند که جامع همه کمالات عبادات است.[۶۱] این حقیقت شامل حضور قلب به معبود، به همراه ذکر و مراقبه به همراه فکر است.[۶۲] برخی حقیقت نماز را مراتب حالات رسول خدا(ص) در سیر به سوی حقتعالی میدانند که شامل توحید افعالی، صفاتی و ذاتی است و به صورت قیام، رکوع و سجود نمود پیدا کرده است؛ از این جهت نماز در امت پیامبر(ص) کامل است و در امتهای گذشته، تنها قیام یا رکوع یا سجده بوده است.[۶۳]
امامخمینی معتقد است حقیقت نماز غیر از آداب و شرایط ظاهری آن است که هر کسی قادر به انجام و درک آن است. حقیقت نماز همان نسخه جامعی است که به قلب مقدس نبی ختمی(ص) نازل گردیده و به کشف تام محمدی ترتیب داده شده است.[۶۴] به باور ایشان نماز و عبادت پیامبر(ص) در شب معراج در واقع نقشه تجلیات حق است و چگونگی حرکت اعضای بدن به هنگام رکوع و سجود و قیام و قعود، تابع چگونگی ظهور جمال محبوب است[۶۵] و این حقیقت، باطن و ملکوت نماز است که خود دارای مراتبی است.[۶۶] امامخمینی نماز را به حسب صورت و ظاهر، ذکر جامع[۶۷] و به حسب حقیقت، خشوع و خضوع بنده در پیشگاه خداوند و سفر بهسوی «الله» و معراج مؤمن[۶۸] میداند؛ همچنین وسیله رسیدن به مقام قرب و وصول به مقام حضور حقتعالی است[۶۹] و پس از وصول، نماز نقشه تجلیات و صورت مشاهده محبوب است.[۷۰] به اعتقاد ایشان نماز به حسب حقیقت و ملکوت آن دارای وحدت و بساطتی است که به هر اندازه به افق کمال نزدیکتر شود، وحدتش کاملتر میشود.[۷۱]
امامخمینی معتقد است مطلق عبادات، ثنای معبود و سرایت آن به نشئه بدن است و هر یک از عبادات ثنای به اسم خاصی است؛ چنانکه روزه ثنای حقتعالی به صمدیت و ظهور ثنای او به سبّوحیت و قدّوسیت است؛ اما نماز ثنای حق به جمیع اسما و صفات است، اگرچه افراد چگونگی این ثنا را درک نکنند.[۷۲] به اعتقاد ایشان برای هر کدام از اعمال نماز، صورت ملکوتی وجود دارد، ولی سجده در نماز دارای منزلتی خاص است.[۷۳]
اقسام و اجزای نماز
امامخمینی مانند دیگر فقها[۷۴] نماز را در یک تقسیم به نمازهای واجب و مستحب تقسیم میکند و نمازهای واجب را در یک نظر شش قسم میداند که عبارتاند از نمازهای روزانه، نماز آیات، نماز طواف واجب، نماز واجب به نذر یا عهد یا قسم یا نماز استیجاری، نماز میت و نماز قضای پدر بر پسر بزرگ.[۷۵] نمازهای مستحب نیز بسیار است که برخی به صورت مرتب در روز و شب اقامه میشوند؛ مانند نوافل روزانه و نماز شب و برخی از آنها وقت مخصوصی دارند مانند نمازهای مستحب در ماههای رمضان، رجب و شعبان و نمازهایی که اسباب خاصی دارند مانند نماز زیارت، نماز تحیت مسجد و نماز شکر و نمازهایی که سبب خاصی ندارند و اقامه آنها به صورت مطلق مستحب است.[۷۶] نمازهای واجب به صورت جماعت و فرادا برپا میشوند[۷۷] و برپایی آنها به جماعت، از مستحبات است و بر آن تأکید شده است، بهویژه نمازهای واجب روزانه. تنها در نماز جمعه با وجود شرایطی، برپاداشتن به جماعت واجب است.[۷۸] نمازهای روزانه در سه یا پنج نوبت ادا میشوند و هر کدام وقت خاصی دارند که در برخی از زمانها، فضیلت ادای آنها بیشتر است. این نمازها به ترتیب نماز صبح، ظهر، عصر، مغرب و عشاء هستند. نماز صبح دو رکعت، نماز ظهر و عصر و عشا چهار رکعت و نماز مغرب سه رکعت است[۷۹]؛ البته نمازهای چهاررکعتی در سفر، دو رکعتی برپا میشوند.[۸۰]
امامخمینی همانند فقهای دیگر[۸۱] هر رکعت از نماز را دارای اجزا و افعالی میداند که بعضی واجب و بعضی مستحباند.[۸۲] واجبات نماز عبارتاند از:
- نیت؛
- تکبیرةالاحرام؛
- قیام؛
- رکوع؛
- سجده؛
- قرائت؛
- ذکر؛
- تشهد؛
- سلام؛
- ترتیب؛
- موالات، برخی از این واجبات، رکن نماز و برخی غیر رکناند.[۸۳] ارکان نماز اجزاییاند که بر خلاف دیگر اجزای واجب، کم و زیادکردن عمدی و سهوی آنها سبب باطلشدن نماز میشود.[۸۴] برخی اجزا و افعال نماز نیز مستحباند، همانند قنوت و شش تکبیر در ابتدای نماز غیر از تکبیرةالاحرام.[۸۵]
هر کدام از نمازهای روزانه، نمازهای مستحبی دارند که به آن نافله میگویند و عبارتاند از:
دو رکعت برای نماز صبح، هشت رکعت برای هر یک از نماز ظهر و عصر، چهار رکعت برای نماز مغرب، دو رکعت نشسته برای نماز عشا.[۸۶] این نمازهای مستحبی و بیشتر نمازهای مستحبی به صورت دورکعتی برپا میشوند.[۸۷] نماز افزون بر اجزا و افعال خاص، دارای آداب و شرایطی است که برخی مربوط به ظاهر نماز و برخی مربوط به حقیقت و باطن نماز است (ببینید: آداب و اسرار نماز)
مراتب نماز و نمازگزاران
برخی اهل معرفت برای نماز مراتبی ذکر کردهاند که به اعتبار درجات نمازگزاران است:
نمازِ اهل شریعت
که انجام واجبات و مستحبات ظاهری در نماز است.
نمازِ اهل طریقت
که قرب به حقتعالی و فنا در صفات آن و توجه به قلب و قبله حقیقی است.[۸۸]
نماز اهل حقیقت
نماز اهل حقیقت وصول به حقتعالی و شهود اوست[۸۹] (ببینید: شریعت و طریقت و حقیقت)
امامخمینی برای نماز مراتبی ذکر کرده است که به حسب مقامات و مراتب نمازگزاران و سالکان مختلف میشود[۹۰] و در هر مرتبه، نماز نمازگزار با مرتبه دیگر تفاوت بسیار دارد:
نماز اهل ظاهر و صورت
چنین نمازی تنها اجزا و مقدمات فقهی را داراست و صورت نماز است.[۹۱] در این مرتبه نمازگزار تنها به نیکو اداکردن قرائت توجه دارد تا تکلیف از او برداشته شود. چنین افرادی تکلیف را برای خود مشقت میدانند و قلبهایشان مشغول امور دنیا و شهوتهای آن است.[۹۲]
نماز اهل باطن و حقیقت
سالک وقتی در سلوک و سیر الی الله است، نمازش بُراق عروج و رَفرَف وصول است[۹۳] و هر اندازه که از ظاهر به باطن و از صورت به معنا پی ببرد، نماز او حقیقت پیدا میکند.[۹۴]
نماز اولیا
نماز اولیا آینه تجلیات خداوند است. اولیای الهی وقتی آینه قلب خود را در برابر شمس حقیقت حق قرار دهند، تجلیات الهی به آن میتابد.[۹۵]
آثار نماز
اندیشمندان اسلامی با استفاده از بعضی آیات قرآن کریم و روایات، اقامه نماز را عامل بازدارنده مؤمن از گناه[۹۶] و موجب تقرب الهی[۹۷] میدانند. همچنین برخی روایات، نماز را سبب خاموش شدن آتش گناهان آدمی شمردهاند[۹۸] و پنج بار برپایی نماز در روز را به پنج نوبت شستشو در نهر آب تشبیه کردهاند که سبب باقینماندن آلودگی در وجود شخص خواهد شد.[۹۹] از دیدگاه اهل معرفت، نماز جبرانکننده گناهان و سبب نورانیشدن دل انسان است.[۱۰۰] نماز برای اولیای الهی جبرانکننده سختیها و رهاشدن از مشکلات حیات دنیوی است؛ چنانکه پیامبر اسلام(ص) در مشکلات به نماز پناه میبرد.[۱۰۱] امامخمینی برای نماز آثار فردی و اجتماعی ذکر کرده است:
آثار فردی
امامخمینی نماز را از جهت فردی وسیله معراج میداند.[۱۰۲] به اعتقاد ایشان نماز وسیله انسانسازی است[۱۰۳] و نمازی که انسان را از فحشا نهی نکند و نگهدار قلب نباشد و سبب تکبر و عجب به عبادت که بزرگتر از فحشا و منکر است، باشد، در حقیقت نماز نخواهد بود[۱۰۴] و اصولاً فساد در جامعه و دعاوی آن مربوط به افرادی است که اهل نماز نیستند.[۱۰۵] ایشان که نماز را سرچشمه معارف و حقایق الهی میداند که برای اهل معرفت پیدا میشود،[۱۰۶] بر این باور است از فواید مطلق عبادات ازجمله نماز این است که اراده نفس قوی و نفس بر طبیعت و قوای آن چیره میشود و اراده نفس در مملکت بدن نافذ میگردد، به گونهای که این قوا از اراده نفس تخلف نمیکنند، بلکه ممکن است شخص از این مرتبه بالاتر رفته، ظاهر و باطنش تحت اراده خداوند قرار گیرد و قوای ملکوتی و ملکی نفس، جنود الهی شوند و این یکی از مراتب پایین فنای قوا و اراده عبد در اراده حق است.[۱۰۷] ایشان تأکید دارد غیر از آثار مجموع نماز، هر کدام از اعمال و ارکان آن بهطور مستقل، آثار مختلف معنوی دارد که در این میان، سجده کاملترین نقش را در نورانیت و فنای الهی انسان دارد.[۱۰۸]
آثار اجتماعی
امامخمینی معتقد است از جهت اجتماعی، برپایی نماز سبب طهارت و سلامت جامعه از فساد و فحشا و هدایت جامعه به صراط مستقیم میشود[۱۰۹]؛ افزون بر اینکه برپایی نماز به صورت جماعت دارای مصالح عمومی و اجتماعی است و فوایدی روحی و معنوی دارد که کمتر در عملی اتفاق میافتد.[۱۱۰] از نگاه ایشان جمعشدن مسلمانان در نماز جمعه و عید و در مکانهای مقدسی چون مکه برای هدفهای بزرگی تشریع شده و آثار متعددی دارد ازجمله:
- تزکیه و تربیت عمومی جامعه[۱۱۱]؛
- حفظ وحدت کلمه میان مسلمانان و جلوگیری از تفرقه و اختلاف[۱۱۲]؛
- آشنایی با امور سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و گرفتاریهای مسلمانان[۱۱۳]؛
- تقویت عواطف برادری و همکاری[۱۱۴]؛
- پایگاهبودن برای حکومت اسلامی، بلکه اساساً در زمان پیامبر(ص) مسجدها محل اراده حکومت و جمعکردن لشکر برای جنگها بودهاند[۱۱۵]؛ زیرا در اسلام سیاست و حکومت از دین جدا نبوده و نیست و اسلام دینی است که در احکام و مواقف آن، این سیاست وجود دارد و در هر روز نمازهای جماعت در تمام نقاط کشورهای اسلامی برپا میشود تا مردم از احوال یکدیگر اطلاع پیدا کنند[۱۱۶] (ببینید: نماز جماعت، مسجد، و نماز جمعه)
موانع پذیرش نماز
قرآن کریم تأکید کرده است که اعمال تنها از پرهیزکاران پذیرفته میشود[۱۱۷] و در روایات موانعی برای پذیرش نماز ذکر شده است ازجمله:
- ندادن زکات و حقوق مالی واجب[۱۱۸]؛
- خوردن مال حرام و استفاده از مستکنندهها.[۱۱۹] فقیهان نیز علاوه بر این موارد، برای پذیرش نماز موانعی ذکر کردهاند که البته موجب باطلشدن نماز نیست مانند:
- ارتکاب گناه؛
- بعضی از رذیلتهای اخلاقی مانند عُجب، کبر، غیبت و حسد؛
- بعضی از اموری که سبب کمشدن ثواب نماز میشوند مانند کسالت، غفلت، عجله، نگاهکردن به آسمان و آنچه ضد خشوع است.[۱۲۰]
امامخمینی افزون بر بیان این موانع که مانع ظاهری پذیرش نمازند،[۱۲۱] موانع باطنی آن را که مانع رسیدن به مقام حضور و مانع بالارفتن بهسوی مقام قرباند، ناپاکیهای معنوی میداند که شامل امور باطنی است و هر مرتبه از طهارت مستلزم زدودن آلودگی مناسب با آن مرتبه است؛ چنانکه آلودگی اهل محبت، توجه به غیر حقتعالی و حجابهای خلقی است و آلودگی اصحاب ولایت دیدن مقامات و درجات خود است،[۱۲۲] و در حقیقت هرآنچه از شرایط باطنی نماز مفقود شود، مانع رسیدن به آن مرتبه از نماز اهل باطن است[۱۲۳] (ببینید: آداب و اسرار نماز و اسرار عبادت)
سیره امامخمینی
امامخمینی به نماز بسیار اهمیت میداد و نماز را معاشقه میان حبیب و محبوب میدانست،[۱۲۴] ایشان در نماز خود نیز اینگونه بود و از نماز لذت میبرد[۱۲۵] و چون نماز را راه عبادت و سخنگفتن با خداوند میدانست، معتقد بود نمیتوان تنها بهطور ظاهری با خداوند صحبت کرد.[۱۲۶] ایشان همواره تأکید میکرد در هیچ شرایطی نباید در نماز اهمال و سستی کرد.[۱۲۷] ایشان که جهاد در اسلام را نیز برابر برپایی نماز میدانست و اقدام امامحسین(ع) در برپایی نماز در ظهر عاشورا را شاهد میدانست،[۱۲۸] خود در شرایط بسیار حساسی همانند جنگ تحمیلی و اخبار ناگواری که از جبههها میرسید، با طمأنینه کامل به برپایی نماز میپرداخت.[۱۲۹] ایشان تا آخرین روزهای عمرشان که شرایط جسمی مناسبی نیز نداشت، به برپایی نماز در اول وقت و حتی انجام نوافل آن مقید بود و در لحظات آخر با وجود بیهوشی، به وقت نماز عکسالعمل نشان داد.[۱۳۰] ایشان نماز اول وقت را بر همه امور مقدم میکرد[۱۳۱] و همواره به نماز اول وقت در هر شرایطی هرچند در پیادهرو خیابان توصیه میکرد[۱۳۲] و خود نیز در یک مورد جلسه مهم شورای عالی دفاع را برای نماز اول وقت ترک کرد[۱۳۳] با این حال، از نظر فقهی معتقد بود در صورتی که نماز اول وقت در کارخانهها موجب اختلال در امر تولید شود یا برپایی آن در ادارهها سبب ضرر به بیتالمال و سوء استفاده اشخاص گردد، باید نماز پس از تمامشدن کار خوانده شود و در کارخانههای دولتی، مسئول هم نمیتواند اجازه برپایی نماز اول وقت را بدهد.[۱۳۴]
از سوی دیگر، امامخمینی بسیار مقید به آداب نماز بود و از اموری که در نماز مکروه است، اجتناب میکرد[۱۳۵] و همواره مقید بود نماز را با همه آداب و شرایط مستحب برپا کند[۱۳۶] و پس از نماز نیز به تعقیبات آن مشغول میشد[۱۳۷]؛ سپس برمیخاست و به معصومان(ع) سلام میداد.[۱۳۸] ایشان به نمازهای مستحبی بهخصوص نمازهای مستحبی روزانه و نماز شب بسیار اهمیت میداد[۱۳۹] (ببینید: نماز شب) ایشان با وجودی که از اهمال و کوتاهی در نماز بسیار ناراحت میشد،[۱۴۰] کسی را مجبور به خواندن نماز نمیکرد[۱۴۱]؛ در عین حال معتقد بود پیش از اینکه بچهها به سن تکلیف برسند، باید نماز را آغاز کنند تا عادت کنند[۱۴۲] (ببینید: اخلاق و سیره امامخمینی)
پانویس
- ↑ راغب، مفردات، ۴۹۱؛ طریحی، مجمع البحرین، ۱/۲۶۶.
- ↑ طوسی، المبسوط، ۱/۷۰؛ حلی، منتهی المطلب، ۴/۸.
- ↑ شهید اول، البیان، ۱۰۷.
- ↑ جزیری، الفقه علی المذاهب الأربعة، ۱/۳۳۱.
- ↑ شهید ثانی، رسائل، ۲/۷۳۷.
- ↑ قونوی، مفتاح الغیب، ۷۰–۷۱؛ سبزواری، ملاهادی، ۵۰۲.
- ↑ اوزجندی، مرتع الصالحین و زاد السالکین، ۱۰۱.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۹؛ امامخمینی، الخلل، ۱۲۰.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۲۵.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۵ و ۱۶.
- ↑ هاکس، قاموس، ۸۸۷.
- ↑ هاکس، قاموس، ۸۸۷–۸۹۰.
- ↑ لقمان، ۱۷؛ مریم، ۵۵.
- ↑ مهر، دیدی نواز دینی کهن، ۱۹۵.
- ↑ رضایی، تاریخ ادیان جهان، ۳/۳۰۰–۳۰۱.
- ↑ هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۱۰۱.
- ↑ هاکس، قاموس، ۸۸۷–۸۹۰.
- ↑ کاشانی، زبدة التفاسیر، ۱/۱۳۹.
- ↑ بیهقی، السنن الکبری، ۲/۱۳۶، متقی هندی، کنز العمال، ۷/۴۸۵.
- ↑ بقره، ۴۳، ۸۳ و ۱۱۰؛ نساء، ۷۷.
- ↑ بقره، ۲۳۸.
- ↑ طوسی، الامالی، ۶۹۶.
- ↑ صدوق، علل الشرائع، ۲/۳۱۴–۳۱۶.
- ↑ حلی، نهج الحق، ۴۲۳.
- ↑ ابناثیر، الکامل، ۲/۵۷.
- ↑ صدوق، من لایحضر، ۲/۶۱۲.
- ↑ شهید ثانی، الالفیه؛ انصاری، کتاب الصلاة.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۶۰، ۲۰۰ و ۱۷/۳۷.
- ↑ عنکبوت، ۴۵.
- ↑ طه، ۱۳۲.
- ↑ بقره، ۳.
- ↑ بقره، ۴۵.
- ↑ نساء، ۴۳.
- ↑ طوسی، الامالی، ۵۲۹.
- ↑ قمی، سفینة البحار، ۲/۲۶۸.
- ↑ کلینی، الکافی، ۳/۲۶۵.
- ↑ مجلسی، بحار الانوار، ۸۰/۲۰.
- ↑ نهج البلاغه، خ۱۹۹، ۲۹۰–۲۹۱.
- ↑ صدوق، من لایحضر، ۱/۲۰۶.
- ↑ برقی، المحاسن، ۱/۲۸۶.
- ↑ فیض کاشانی، مجموعه رسائل، ۲/۳۴.
- ↑ سراج، اللمع، ۱۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۳۹۳.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶۴.
- ↑ کلینی، الکافی، ۳/۲۷۰.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۲۷–۴۲۸.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۴–۲۵.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۰.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۱۱.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۹.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۴۳.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۲۷.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۱۱–۱۱۳.
- ↑ ابنطاووس، فلاح السائل، ۲۳؛ جوادی آملی، سرّ الصلاة، ۵.
- ↑ شهید اول، الدروس، ۱/۱۶۵–۱۶۶؛ نجفی، جواهر الکلام، ۹/۱۵۰؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۴۳۲–۴۳۳؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۳۰–۱۴۹.
- ↑ نراقی، جامع السعادات، ۳/۳۲۳.
- ↑ جوادی آملی، سرّ الصلاة، ۹.
- ↑ بقلی شیرازی، تفسیر عرائس البیان، ۱/۲۷۱.
- ↑ آملی، انوار الحقیقة، ۶۸۸.
- ↑ سرهندی، المکتوبات، ۲/۳۴۲.
- ↑ بقلی شیرازی، تفسیر عرائس البیان، ۳/۱۰۵؛ آلوسی، روح المعانی، ۱۱/۱۶.
- ↑ قاضیسعید، شرح توحید الصدوق، ۲/۷۸۲.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۷، ۹–۱۱.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۳۵۰.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۴۲.
- ↑ امامخمینی، حدیث جنود، ۷۰.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۶.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۱.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳ و ۱۷؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۳.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۰۷؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۵۸–۳۶۱.
- ↑ حلی، تذکرة الفقهاء، ۲/۲۵۹؛ اردبیلی، مجمع الفائدة، ۲/۳؛ عاملی، مفتاح الکرامة، ۹/۲۶۶.
- ↑ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۲۷۱.
- ↑ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۲۷۱ و ۲۸۰.
- ↑ نجفی، مجمع الرسائل، ۳۵۲.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۵۰.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۳۲–۱۳۳؛ حلی، تلخیص المرام، ۲۳؛ سبزواری، محمدباقر، ۱/۷۶.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۳۳؛ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۵۰۵.
- ↑ شهید اول، الدروس، ۱/۱۶۵؛ نجفی، جواهر الکلام، ۹/۱۴۹ و ۱۰/۳۴۵.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۹.
- ↑ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۹؛ حکیم، ۱/۲۱۱.
- ↑ حلی، مختلف الشیعه، ۲/۱۳۹؛ شهید ثانی، رسائل، ۲/۷۳۷؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۴۳۳.
- ↑ شهید اول، البیان، ۱۵۶؛ حلی، قواعد الاحکام، ۱/۲۸۰؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۵۴ و ۱۷۳–۱۷۴.
- ↑ مغنیه، فقه الامامالصادق، ۱/۱۳۹؛ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۲۷۱؛ امامخمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۳۰–۱۳۱؛ سبزواری، محمدباقر، ۱/۷۶.
- ↑ حلی، منتهی المطلب، ۶/۱۴۷؛ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۲۷۱.
- ↑ آملی، انوار الحقیقة، ۵۷۱–۵۷۷.
- ↑ آملی، انوار الحقیقة، ۵۸۷–۵۸۸.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۴.
- ↑ آملی، انوار الحقیقة، ۶.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۲۱۳–۲۱۴.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۱.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۶.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۷۹.
- ↑ عنکبوت، ۴۵؛ صدوق، التوحید، ۱۶۶؛ همدانی، بحر المعارف، ۱/۲۰۷.
- ↑ علق، ۱۹؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۳/۵۰۰.
- ↑ صدوق، من لایحضر، ۱/۲۰۸.
- ↑ صدوق، من لایحضر، ۱/۲۱۱.
- ↑ میبدی، کشف الاسرار، ۱۰/۴۶۴.
- ↑ ابنعجیبه، البحر المدید، ۱/۱۰۲.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۱۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۲.
- ↑ امامخمینی، چهل حدیث، ۸۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۲.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۳۸.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۹۹–۱۰۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۴۳۲.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۲.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۳۴–۳۳۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۵۱۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۴۴۷–۴۴۸؛ ۹/۳۳۳ و ۱۳/۲۷۵.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۱۳۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۴۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۳۳.
- ↑ مائده، ۲۷.
- ↑ مغربی، دعائم الاسلام، ۱/۲۴۷.
- ↑ صدوق، الخصال، ۲/۶۳۲؛ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۴۳۲.
- ↑ یزدی طباطبایی، العروة الوثقی، ۲/۴۳۲–۴۳۳.
- ↑ امامخمینی، تعلیقه عروه، ۳۲۸–۳۲۹.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۵.
- ↑ امامخمینی، سرّ الصلاة، ۳۶.
- ↑ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۲۲.
- ↑ طباطبایی، پابهپای آفتاب، ۱/۲۶۰.
- ↑ اشراقی، برداشتهایی از، ۱/۶۱.
- ↑ مصطفوی، زهرا، برداشتهایی از، ۳/۶۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۳.
- ↑ رسولی محلاتی، ۲/۲۹۶–۲۹۷.
- ↑ میریان، برداشتهایی از، ۳/۸۲–۸۳؛ مصطفوی، فریده، ۴۲۰ داستان، ۱۰۵.
- ↑ خمینی، پابهپای آفتاب، ۱/۱۱۵.
- ↑ مصطفوی، صدیقه، ۳۹.
- ↑ صیاد شیرازی، پابهپای آفتاب، ۴/۳۱۶؛
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۱۸۵.
- ↑ انصاری، سرگذشتهای ویژه، ۲/۵۲.
- ↑ رجایی، برداشتهایی از، ۳/۶۴.
- ↑ مصطفوی، زهرا، پابهپای آفتاب، ۱/۱۹۸–۱۹۹.
- ↑ جعفری، برداشتهایی از، ۳/۶۶.
- ↑ ثقفی، پابهپای آفتاب، ۱/۲۱۶.
- ↑ مصطفوی، زهرا، پابهپای آفتاب، ۱/۱۹۶–۱۹۷.
- ↑ مصطفوی، فریده، پابهپای آفتاب، ۱/۱۴۰.
- ↑ طباطبایی، برداشتهایی از، ۳/۷۰.
منابع
- قرآن کریم.
- آلوسی، سیدمحمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، تصحیح علی عبدالباری عطیه، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- آملی، سیدحیدر، انوار الحقیقة و اطوار الطریقة و اسرار الشریعه، تحقیق سیدمحسن موسوی تبریزی، قم، نور علی نور، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- ابناثیر، علیبنمحمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
- ابنطاووس، سیدعلیبنموسی، فلاح السائل و نجاح المسائل، قم، بوستان کتاب، چاپ اول، ۱۴۰۶ق.
- ابنعجیبه، احمدبنمحمد، البحر المدید فی تفسیر القرآن المجید، تحقیق احمد عبدالله قرشی، قاهره، عباس زکی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- اردبیلی، احمدبنمحمد، مجمع الفائدة و البرهان فی شرح ارشاد الاذهان، تحقیق مجتبی عراقی و دیگران، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
- اشراقی، محمدتقی، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، امامخمینی، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، الخلل فی الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم … چاپ دوم، ۱۳۸۴ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، سرّ الصلاة (معراج السالکین و صلاة العارفین)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
- انصاری، محمدعلی، خاطرات، چاپشده در سرگذشتهای ویژه از زندگی حضرت امامخمینی، تدوین مصطفی وجدانی، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
- اوزجندی، ابومنصور، مرتع الصالحین و زاد السالکین، چاپشده در این برگهای پیر، تحقیق نجیب مایل هروی، تهران، نی، چاپ دوم، ۱۳۸۳ش.
- برقی، احمدبنمحمد، المحاسن، تحقیق جلالالدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.
- بقلی شیرازی، روزبهان، تفسیر عرائس البیان فی حقائق القرآن، تصحیح احمد فرید مزیدی، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۲۰۰۸م؛ بیهقی، احمدبنحسین، السنن الکبری، بیروت، دارالفکر، بیتا؛ ثقفی، حسن، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- جزیری، عبدالرحمن و دیگران، الفقه علی المذاهب الأربعة و مذهب أهل البیت وفقاً لمذهب أهل البیت(ع)، بیروت، دارالثقلین، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- جعفری، عیسی، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
- جوادی آملی، عبدالله، مقدمه امامخمینی، سرّ الصلاة، تألیف امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سیزدهم، ۱۳۸۸ش.
- حکیم طباطبایی، سیدمحسن، منهاج الصالحین، بیروت، دارالتعاریف، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، تذکرة الفقهاء، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، تلخیص المرام فی معرفة الأحکام، تحقیق هادی قبیسی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، قواعد الاحکام فی معرفة الحلال و الحرام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، مختلف الشیعة فی احکام الشریعه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، منتهی المطلب فی تحقیق المذهب، مشهد، مجمع البحوث الاسلامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- حلی، علامه، حسنبنیوسف، نهج الحق و کشف الصدق، تعلیق عینالله حسنی ارموی، بیروت، دارالکتاب اللبنانی، چاپ اول، ۱۹۸۲م؛ خمینی، سیداحمد، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- رجایی، غلامعلی، برداشتهایی از سیره امامخمینی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
- رضایی، عبدالعظیم، تاریخ ادیان جهان، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۶۸ش.
- سبزواری، محمدباقر، کفایة الفقیه، مشهور به کفایة الاحکام، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
- سبزواری، ملاهادی، شرح الاسماء الحسنی، تحقیق نجفقلی حبیبی، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۲ش.
- سراج طوسی، ابونصر، اللمع فی التصوف، ترجمه مهدی محبتی، تهران، اساطیر، چاپ دوم، ۱۳۸۸ش.
- سرهندی، احمد الفاروقی، المکتوبات، تحقیق، عبدالله احم و علی رضا قشلی، قاهره، مکتبة النیل، چاپ اول، بیتا؛ شهید اول، محمدبنمکی، البیان، تحقیق محمد حسون، قم، محقق، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
- شهید اول، محمدبنمکی، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۷ق.
- شهید ثانی، زینالدینبنعلی، رسائل الشهید الثانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۱ق.
- صدوق، محمدبنعلی، التوحید، تحقیق سیدهاشم حسینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۸ق.
- صدوق، محمدبنعلی، الخصال، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- صدوق، محمدبنعلی، علل الشرائع، قم، کتابفروشی داوری، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- صدوق، محمدبنعلی، من لایحضره الفقیه، تحقیق علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۳ق.
- صیاد شیرازی، علی، مصاحبه، چاپ شده در پابهپای آفتاب، تدوین امیر رضا ستوده، تهران، نشر پنجره، ویرایش دوم، ۱۳۸۰ش.
- طباطبایی، فاطمه، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
- طباطبایی، فاطمه، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- طریحی، مجمع البحرین، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش.
- طوسی، محمدبنحسن، الامالی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- طوسی، محمدبنحسن، المبسوط فی فقه الامامیه، تحقیق سیدمحمدتقی کشفی، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۸۷ق.
- عاملی، سیدمحمدجواد، مفتاح الکرامة فی شرح قواعد العلامه، تحقیق محمدباقر خالصی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
- فیض کاشانی، ملامحسن، مجموعه رسائل، تحقیق بهراد جعفری، تهران، مدرسه عالی شهید مطهری، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- قاضیسعید قمی، محمدبنمحمد، شرح توحید الصدوق، تصحیح نجفقلی حبیبی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- قمی، عباس، سفینة البحار و مدینة الحکم و الآثار، قم، اسوه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
- قونوی، صدرالدین، مفتاح الغیب، تحقیق محمد خواجوی، تهران، مولی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- کاشانی، ملافتحالله، زبدة التفاسیر، قم، بنیاد معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- متقی هندی، علاءالدین، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، تصحیح بکری حیانی و صفوة السقاء، بیروت، الرساله، چاپ پنجم، ۱۴۰۹ق.
- مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
- مصطفوی، زهرا، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
- مصطفوی، زهرا، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- مصطفوی، فریده، خاطره، چاپشده در ۴۲۰ داستان از نماز و عبادت امامخمینی، تدوین عباس عزیزی، قم، صلاة، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- مصطفوی، فریده، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- مصطفوی، صدیقه، خاطره، چاپشده در ۴۲۰ داستان از نماز و عبادت امامخمینی، تدوین عباس عزیزی، قم، صلاة، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- مغربی، قاضینعمان، دعائم الاسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الاحکام، تحقیق آصف فیضی، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ دوم، ۱۳۸۵ق.
- مغنیه، محمدجواد، فقه الامامالصادق علیه السلام، قم، انصاریان، چاپ دوّم، ۱۴۲۱ق.
- مهر، فرهنگ، دیدی نواز دینی کهن (فلسفه زرتشت)، تهران، جامی، چاپ اول، ۱۳۷۴ش.
- میبدی، رشیدالدین، کشف الاسرار و عدة الابرار، به کوشش علیاصغر حکمت، تهران، امیرکبیر، چاپ پنجم، ۱۳۷۱ش.
- میریان، سیدرحیم، خاطره، چاپشده در برداشتهایی از سیره امامخمینی، تدوین غلامعلی رجایی، تهران، عروج، چاپ سوم، ۱۳۸۲ش.
- نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
- نجفی، محمدحسن، مجمع الرسائل، مشهد، نشر صاحبالزمان (عج)، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
- نراقی، ملامهدی، جامع السعادات، تصحیح سیدمحمد کلانتر، بیروت، اعلمی، چاپ چهارم، بیتا؛ نهج البلاغه، ترجمه سیدجمالالدین دینپرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، تهران، طهوری، چاپ دوم، ۱۳۴۹ش.
- همدانی، عبدالصمد، بحر المعارف، تحقیق حسین استادولی، تهران، حکمت، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- هینلز، جان. ر، راهنمای ادیان زنده، ترجمه عبدالرحیم گواهی، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش.
- یزدی طباطبایی، سیدمحمدکاظم، العروة الوثقی، تحقیق احمد محسنی سبزواری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۹ق.
پیوند به بیرون
- محمدامین صادقی اُرزگانی، نماز، دانشنامه امامخمینی، ج۱۰، ص۹۰–۹۹.