انجمن حجتیه
اطلاعات کلی | |
---|---|
نامهای دیگر | انجمن خیریه حجتیه |
تأسیس | سال ۱۳۳۲ |
بنیانگذار | محمود ذاکر تولائی معروف به محمود حلبی |
رویکرد | تشکّلی مذهبی برای مبارزه با بهائیت، با مشی دوری از سیاست و مبارزه |
اهداف | تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن، با رعایت مقتضیات زمان |
فعالیتها | برگزاری دعای ندبه، جشنهای ولادت امام زمان(ع)، سخنرانی دربارهٔ امام زمان(ع) و تصویب لایحه مبارزه با بهائیها |
مکان | در هر شهری دفتری موسوم به بیت (بیتِ امام زمان(ع)) |
رئیس | محمود حلبی |
سایر | |
وضعیت | تعطیل |
انحلال | در شوال ۱۴۰۳ق/ مرداد ۱۳۶۲ش |
انجمن حجتیه، تشکّلی مذهبی برای مبارزه با بهائیت، با مشی دوری از سیاست و مبارزه.
معرفی اجمالی
در دهه ۱۳۲۰، دو جریان مارکسیسم و بهائیت، فرهنگ و مذهب را در جامعه ایران تهدید میکردند (ببینید: مارکسیسم و بهائیت) ازجمله حزب توده که دارای افکار مارکسیستی بود و همه نیروها اعم از متدین و ملیگرا و رژیم پهلوی با آن درگیر بودند، (ببینید: مارکسیسم، بهائیت، و حزب توده ایران) ولی با مذهب خودساخته بهائیت، تنها متدینان مبارزه میکردند.[۱] فرقه بهائیت بیش از آنکه مذهبی باشد، تشکیلاتی سیاسی و از حمایت استعمار و استبداد نیز برخوردار بود، بهویژه سه وزیر رژیم پهلوی متهم به بهائیگری بودند.[۲]
علمای حوزه دربارهٔ این فرقه افشاگری کردند؛ ازجمله احمد شاهرودی دراینباره کتاب نوشت[۳] و سیدابوالحسن طالقانی برای مقابله با فرقههای انحرافی ازجمله بهائیان، مجلس مناظره تشکیل داد.[۴] سیدحسین بروجردی از مراجع بزرگ تقلید، با این گروه مقابله میکرد و محمدتقی فلسفی بر ضد آنان منبر میرفت.[۵] امامخمینی نیز آنان را نقد میکرد و عامل استعمار میدانست.[۶]
بهائیان در مشهد فعال بودند و چند گروه اسلامی موسوم به انجمنهای مؤتلفه اسلامی علیه بهائیان فعالیت میکردند،[۷] ازجمله همکاران با این هیئتهای مذهبی محمود ذاکر تولائی معروف به محمود حلبی، فرزند غلامرضا و متولد ۱۲۸۰ بود که نزد استادانی مانند محمدباقر مدرس، جعفر شهرستانی، فاضل خراسانی[۸] ادیب نیشابوری، محمد کفایی، آقابزرگ شهیدی، میرزامهدی اصفهانی و سیدحسین طباطبایی قمی درس خوانده بود.[۹] وی فلسفه هم خوانده بود؛ ولی همنشینی با میرزامهدی اصفهانی او را از فلسفه[۱۰] بهویژه فلسفه صدرایی[۱۱] رویگردان کرده بود. پیروان او نیز به پیروی از وی با عرفان و فلسفه مخالف و تمام نظریههای جدید و اجتماعی معاصر را بیهوده میدانستند.[۱۲] وی به خطیب پرهیزکار و استاد منبر وصف شده است.[۱۳]
حلبی در جریان جنبش ملی صنعت نفت، سخنرانیهایی آتشین در تهییج مردم و به حمایت از سیدابوالقاسم کاشانی میکرد. خانه وی کانون رفت و آمد هواداران نهضت نفت بود و نام او در فهرست نامزدهای مجلس شورای ملی هفدهم قرار داشت؛ ولی اختلاف میان رهبران نهضت ملی صنعت نفت و جدایی کاشانی و محمد مصدق، حلبی را از سیاست رویگردان کرد و معتقد شد برای فراهمشدن شرایط ظهور باید از سیاست دست کشید.[۱۴] وی در اسفند ۱۳۳۰ به تهران رفت و در سال ۱۳۳۲، در امتداد مبارزه با بهائیان در مشهد «انجمن خیریه حجتیه» را تأسیس کرد.[۱۵] وی در تأسیس انجمن متأثر از افکار میرزامهدی اصفهانی[۱۶] یا احمد شاهرودی[۱۷] بود.
اهداف و اساسنامه و ساختار
در اساسنامه انجمن حجتیه، تبلیغ دین اسلام و مذهب جعفری و دفاع علمی از آن، با رعایت مقتضیات زمان، هدف اصلی و واردنشدن در سیاست از شرایط عضویت در آن بود و نیز در اساسنامه آمده بود که این تشکل از روشهایی مانند تشکیل کنفرانسهای علمی و دینی، جزوه، نشریه، کلاس، کتابخانه و اماکن ورزشی، امور خیریه عمومی، مناظرات علمی، تأسیس مراکز آموزشی، ایجاد مراکز درمانی علیه بهائیت بهره میگیرد. هدف انجمن نیز تا زمان ظهور حضرت مهدی(ع)، غیرقابل تغییر اعلام شد.[۱۸] انجمن در هر شهری دفتری موسوم به بیت (بیتِ امام زمان(ع))، داشت و زیر نظر آن، سه گروهِ تدریس، تحقیق و ارشاد فعالیت میکردند. وظیفه گروه تدریس، آموزش اعضا در سه مرحله ابتدایی، متوسط و عالی بود. گروه تحقیق، وظیفه یافتن افرادی را داشت که تحت تأثیر بهائیت به این فرقه پیوسته بودند و گروه ارشاد نیز این افراد را راهنمایی میکرد.[۱۹]
انجمن حجتیه افزون بر فعالیت در هیئتهای مذهبی در دانشگاهها نیز فعالیت داشت.[۲۰] پشتوانه اقتصادی و اجتماعی این گروه بیشتر حمایت مراجع تقلید بود.[۲۱] سیدمحمدهادی میلانی از مراجع تقلید ساکن مشهد از این گروه حمایت میکرد،[۲۲] چنانکه امامخمینی در مهر ۱۳۴۹ از فعالیت حلبی قدردانی کرد و مورد رضای خدا دانست و همکاری با این گروه را مورد رضایت ولیعصر(ع)، خواند و به مؤمنان اجازه داد از وجوه شرعی از قبیل زکات به آنان داده شود و در صورت لزوم اجازه داد که یکسوم سهم امام(ع)، تحت نظر افراد متعهد (مانند حلبی) به آنان کمک شود.[۲۳] این فتوا خود موجب گرایش جوانان انقلابی به انجمن گردید.[۲۴]
انجمن حجتیه در طول سالها فعالیت، خدمات فرهنگی گوناگونی داشت. نقد متون اصلی بهائیان مانند کتاب ایقان[۲۵] برگزاری دعای ندبه، جشنهای ولادت امام زمان(ع)،[۲۶] سخنرانیهای مذهبی، بهویژه دربارهٔ امام زمان(ع)،[۲۷] تصویب لایحه مبارزه با بهائیها و دیگر فرقههای ضداسلامی و مذهبی در مجلس شورای ملی در زمان کاشانی[۲۸] شناسایی بهائیان در شهرهای مختلف ایران بهویژه کاشان، خرامه، لارستان، نور، سمنان، سنگسر و مشهد[۲۹] ایجاد نمایشگاههای ابتکاری و آموزنده دربارهٔ بهائیت از کارهای انجمن بود.[۳۰] هدایت عده بسیاری از طرفداران مذهب بهائیت به اسلام[۳۱] و تربیت نیرو برای مقابله با بهائیان از دیگر کارکردهای انجمن بود.[۳۲] انجمن توانست عده بسیاری از افراد گرونده به بهائیت و افراد مردد را هدایت کند.[۳۳]
در برابر، منتقدانِ انجمن حجتیه آثار و فعالیتهای منفی برای انجمن بیان کردهاند و بر آناند که تبلیغات این گروه به جای عمقبخشی، سطحینگری را ترویج میداد و از پاسخدادن به نیازهای اصلی جامعه عاجز بود و برداشت عوامانه از دین موجب میشد که جوانان در برخورد با شبههها و پرسشهای اصلی ناتوان باشند و به همین دلیل عده بسیاری از جوانانِ مدارسِ این گروه، جذب گروههای انحرافی شدند.[۳۴] نیز گفته شده این افراد به جای مبارزه با علت اصلی، با معلول مبارزه میکردند.[۳۵] سوء استفاده رژیم پهلوی از انجمن از دیگر پیامدهای منفی این تشکیلات است.
تقابل با اندیشه امامخمینی
پس از آغاز نهضت اسلامی، انجمن در تقابل با اندیشه و راه امامخمینی قرار گرفت. در مجموع خط مشی انجمن و حلبی برخلاف روش روحانیت بهویژه امامخمینی بود[۳۶] و انحرافات فکری و رفتاری انجمن بهتدریج موجب جدایی مواضع این گروه از مشی امامخمینی گردید.[۳۷]
تقابل اصلی با انجمن حجتیه در تشکیلات یا افراد مؤسس نبود بلکه انجمن به عنوان نماینده یک جریان فکری در تعارض اندیشه امامخمینی بود؛ ازجمله:
تقابل اول
تقابل اصلی امامخمینی با انجمن در اسلام عوامانه و سطحی و اندیشه جدایی دین از سیاست بود.[۳۸] این گروه در زمان غیبت معصوم(ع)، ورود به عرصه سیاست را غلط و موجب لطمه به دین میپنداشتند. در تفکر حلبی در عصر غیبت امام زمان(ع)، به دلیل نبود امام معصوم (نه عادل) جهاد محقق نمیشود. وی بر آن بود که خون، آبرو، مال و ناموس مردم را نمیتوان به دست کسی که خطا میکند (و معصوم نیست) داد.[۳۹] افراد انجمن اجازه ورود به مسائل سیاسی را نداشتند[۴۰] و در واقع تفکر انجمن با سکولارهای داخلی که خواهان خصوصیشدن دین و دورشدن دیانت از سیاست بودند، در این نقطه مشترک بود.[۴۱] در حالیکه امامخمینی دین و سیاست را در پیوند با یکدیگر معنا میکرد. ایشان با یادآوری این نکته که برخی میگویند وظیفه آنان سنگینتر از امام زمان(ع)، نیست و اصلاح امور را تنها وظیفه آن حضرت میدانند.[۴۲] افزوده است همه مردم موظف به احیای دین و دفاع از مظلوماند.[۴۳] ایشان پیامبر اکرم(ص)، و ائمه(ع)، را نیز سیاستمدار میدانست[۴۴] و بر آن بود که ائمه(ع)، در برابر ستم قیام کردند و به شهادت رسیدند[۴۵] و قیامهای فرزندان ائمه علیه حاکمان، مورد توجه ائمه(ع)، بوده است.[۴۶] ایشان اصل جدایی دین و متدینان از سیاست و جامعه را دیدگاهی استعماری[۴۷] و حامیان اینگونه طرز تفکر را منحرف و سادهلوح[۴۸] میشمرد. (ببینید: دین و سیاست)
تقابل روم
انجمن با توجه به برخی از روایات[۴۹] تشکیل حکومت را مخصوص امام معصوم(ع)،[۵۰] و اقدام به تشکیل حکومت اسلامی در زمان غیبت را نامشروع و از مصادیق برافراشتن پرچم گمراهی میشمرد.[۵۱]
امامخمینی روایات مورد استناد این گروه را ضعیف و غیرقابل مقاومت در برابر دلایل استوارِ ضرورت مبارزه با ستم میدانست[۵۲] و بر آن بود که مردم وظیفه دارند برای اجرای احکام، حکومت اسلامی تشکیل دهند و تشکیل نظام، دایمی است و ویژه وقت ظهور نیست[۵۳] افزون بر این، از نگاه ایشان نظریه مشروعنبودن حکومت در دوره غیبت از نظر عقل و قرآن نیز باطل است. ایشان این نوع تفکر را موجب هرج و مرج در جامعه میدانست که اگر صدها روایت نیز دراینباره وجود داشته باشد، بر اثر معارضه با دستورهای قرآن مردود است.[۵۴] (ببینید: مهدویت و امام زمان(ع))
تقابل سوم
امامخمینی عقیده کسانی را که وجود مشروب فروشیها، فسادها و حکومت ظالمان را برای ظهور امام زمان(ع)، راهگشا میدانستند[۵۵] عوامانه و انحرافی و باطل میدانست[۵۶] و بر آن بود باید در زمان غیبت تلاش کرد و در اجرای احکام اسلام و مبارزه با مفاسد و گناهان کوشید و حقایق را منتشر کرد[۵۷] و با مبارزه با ظلم و ستم زمینه ظهور را فراهم آورد.[۵۸] برخی اندیشمندان دیگر نیز همانند امامخمینی، این نگاه به مهدویت را قشری شمرده و در شرح آن افزودهاند ظهور امام زمان(ع)، از نگاه این جریان ماهیتی انفجاری دارد و تنها با گسترش ظلم و تبعیض و تباهی، رهایی حاصل میشود و آنگاه که صلاح به نقطه صفر برسد و حقیقت طرفداری نداشته باشد و گناه و باطل یکهتاز میدان گردد و فرد صالحی در جهان یافت نشود، انفجار رخ میدهد و دست غیب برای نجات حقیقت (نه اهل حقیقت) از آستین بیرون میآید، و معنای این تفکر این است که هر اصلاح و نقطه روشنی محکوم است؛ زیرا تا در صحنه اجتماع نقطه روشنی هست، دست غیب ظاهر نمیشود و در صورت جواز توجیه وسیله به واسطه هدف، بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج فساد است؛ یعنی هم گناه است و هم کمک به انقلاب مقدس نهایی.[۵۹]
تقابل چهارم
سخنگویان انجمن معتقد بودند با توجه به تجربه تاریخی، انقلاب بدون وابستگی به غرب یا شرق شکست میخورد.[۶۰] این گروه ناامید از پیروزی، مبارزه امامخمینی با رژیم پهلوی و آمریکا را نیز کاری غیرعاقلانه و مشت بر درفش کوبیدن تلقی میکردند[۶۱] و طیفی از آنان این تقابل را موجب ازدسترفتن بستر مبارزه با بهائیت و گرفتارشدن مبارزان میخواندند[۶۲] ولی امامخمینی در مبارزه همواره بر سیاست نه غربی و نه شرقی تأکید میکرد و همواره نوید پیروزی میداد[۶۳] و معتقد بود با اتکا به نیروی ایمان میتوان بر همه قدرتها پیروز شد.[۶۴]
تقابل پنجم
انجمن حجتیه تقیه را راهبرد مطلق و برای همه زمانها و همه شرایط میدید و حتی در صورت به خطرافتادن دین و نابودی شعائر اسلامی نیز راه سازش با حاکمان را ارائه میداد،[۶۵] ولی امامخمینی تقیه را محدود به شرایط ویژه میدانست.[۶۶]
ایشان کاربرد تقیه را در فروع دین میدانست نه در اصول و کیان اسلام، و در شرایطی که دین در خطر قرار گیرد، آن را حرام میشمرد.[۶۷] (ببینید: تقیه و حفظ نظام) ایشان به دلیل وجود مفاسد در حکومت پهلوی، بنیان دین و قرآن را در خطر میدید و جایی برای تقیه نمیدید.[۶۸]
تقابل ششم
انجمن ریشه همه مفاسد کشور را در بهائیت میدید،[۶۹] چنانکه برخی از مبلغان انجمن بر آن بودند که آمریکا و محمدرضا پهلوی نیز از بهائیها خط میگیرند،[۷۰] اما امامخمینی ریشه مفاسد را در آمریکا،[۷۱] اسرائیل[۷۲] و رژیم پهلوی[۷۳] میدانست و معتقد بود بهائیت و دیگر مفاسد نیز در حمایت رژیم پهلوی قرار دارند[۷۴] و معلول عوامل یادشدهاند. ایشان بر آن بود همه نیروها به جای مبارزه با بهائیت باید صرف مبارزه با رژیم پهلوی شوند[۷۵] و به صراحت روش انجمن حجتیه و محمود حلبی را مبارزه (واقعی) نمیشمرد.[۷۶]
تقابل هفتم
افراد انجمن عقاید اهل سنت را ناشی از دشمنی و نادانی میدانستند و هر گونه آشتی و وحدت با آنان را نمیپذیرفتند[۷۷] و حال آنکه منطق امامخمینی با دیگر مذاهب اسلامی وحدتخواهانه بود. ایشان در عین دفاع از ولایت اهل بیت(ع)، توهین به دیگر مذاهب اسلامی را جایز نمیشمرد.[۷۸]
تقابل هشتم
نگاه انجمن به مسئله ولایت فقیه نیز از مسائل مورد گفتگو در میان انقلابیان بود. انقلابیان اعضای انجمن را مخالف ولایت فقیه میدانستند؛ ولی آنان خود منکر این نسبت بودند.[۷۹] در نگاه طرفداران امامخمینی، ولایت فقیهِ مورد تأیید انجمن (ولایت اعلم) در حقیقت همان ولایت عامه مراجع بود و در عین اینکه همه مراجع دارای ولایتاند.[۸۰] امور عمومی کشور باید در شوراها و در محدوده قوانین اسلامی به دست مردم حل و فصل شود که در نتیجه همان جایگاه مرجعیت را تداعی میکرد و نه بیشتر و به نوعی ابهام داشت.[۸۱]
تقابل نهم
بزرگنمایی خطر کمونیسم از دیگر کارهای انجمن بود و پس از انقلاب اسلامی نقد مارکسیسم در اولویت اول انجمن قرار گرفت،[۸۲] چنانکه مبارزه با بهائیت را کاری فرهنگی و ابزار آن را هم خود رژیم پهلوی میدانست که برای جلب حمایت دولت نباید وارد سیاست شد،[۸۳] گفته شده انجمن حجتیه قیام پانزده خرداد را محکوم کرد و حلبی در سخنرانی در مدرسه مروی تهران، امامخمینی را مسئول خونهای ریختهشده دانست،[۸۴] رژیم پهلوی نیز یکی از راههای انحراف مبارزه را تقویت افکاری مانند انجمن حجتیه میدانست[۸۵] از اینرو در صدد نفوذ در این گروه بود.[۸۶]
در اسناد باقیمانده، به حسن ظن سازمان اطلاعات و امنیت کشور (ساواک) به فعالیت رهبران انجمن و جلوگیرینکردن از فعالیت اعضای آن اشاره شده است.[۸۷] در گزارش ساواک از تأسف حلبی از رویه امامخمینی و کوتاهفکر خواندن پیروان ایشان سخن به میان آمده است[۸۸] و نیز به جلسات متعدد حلبی با مأموران ساواک اشاره شده است.[۸۹] طبق سندی، حلبی خدمات زیاد انجمن را به رژیم پهلوی یادآوری کرد و اطمینان داد که تمامی مسائل مطرح در انجمن حجتیه را بهموقع به رژیم گزارش دهد و در مقابلِ نفوذ افراد برانداز و خرابکار مراقبت کند[۹۰] ساواک نیز از دعاکردن حلبی برای دولت و مسئولان امنیتی در سال ۱۳۴۳ پس از تبعید امامخمینی گزارش کرده است.[۹۱]
مخالفت سران نهضت با انجمن
بسیاری از مبارزان و یاران امامخمینی، اندیشهها و مواضع انجمن را در تقابل با نهضت و امامخمینی میدانستند[۹۲] ازجمله سیدعبدالکریم هاشمینژاد از عالمان مبارز مشهد انجمن را گروهی انحرافی میشمرد.[۹۳] محمد صدوقی از علمای مبارز یزد نیز به انجمن نگاه منفی داشت و به دوستان خود توصیه میکرد از حلبی برای منبر دعوت نکنند.[۹۴] عباس واعظ طبسی نیز یادآور شده حلبی سخنرانی انقلابی را برخلاف مصالح کشور تلقی میکرد.[۹۵]
از سوی دیگر، امامخمینی حمایت خود از این گروه را برداشت و در پایان دهه چهل به وکلای خود ابلاغ کرد از سهم امام به انجمن حجتیه کمک نشود[۹۶] و حتی دربارهٔ شخصی که وجوه شرعی را به حلبی داده بود، ابراز کرد دوباره باید بپردازد.[۹۷] ایشان در سال ۱۳۵۰ در پاسخ نامه محمدعلی گرامی با اشاره به حلبی و بدون نامبردن از وی، خاطرنشان کرد از وقتی که ایشان متوجه شده است که جلسات نامبرده «ضررهایی دارد» دیگر او را تأیید نکرده و در آینده هم تأیید نخواهد کرد.[۹۸] همچنین هنگامی که حلبی برای فرستادن اعضای انجمن به مکه با اداره اوقاف زمان پهلوی همکاری کرده بود؛ امامخمینی بهطور غیر مستقیم از وی انتقاد کرد.[۹۹]
در پی خونریزیها و کشتارهای رژیم پهلوی در سال ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ بارها از ایران دربارهٔ برگزاری جشنهای سوم و پانزدهم شعبان، نظر امامخمینی پرسیده میشد.[۱۰۰] ایشان که سعی داشت این موضوع را وسیلهای برای مبارزه علیه رژیم پهلوی تبدیل کند، در اعلامیهای آن را تحریم و ابراز کرد رژیم پهلوی با این همه صدمه به اسلام و کشور اسلامی و خانوادهها برای مردم جشنی نگذاشته است و لازم دانست که مردم در اعیاد بدون تشریفات در مراکز عمومی چون مسجد جمع شوند و کارهای ضداسلامی و ضد قانونی رژیم را افشا کنند.[۱۰۱] رژیم پهلوی تلاش کرد تا جنبههای شادمانی عید را هرچه پررنگتر جلوه بدهد. انجمن حجتیه نیز با برگزاری جشن موافق بود و حلبی با اشاره به پیام امامخمینی یادآور شد مخالفان امام زمان(ع)، اطلاعیهای را به نام یکی از مقدسان مبنی بر برگزارنکردن این مراسم منتشر کردهاند و با اعلامیهای از مردم خواست مراسم را باشکوه برگزار کنند.[۱۰۲] هرچند وی نهایتاً به سبب نگرانی از واکنش انقلابیان، از برگزاری جشن صرف نظر کرد،[۱۰۳] اما انجمنیها در برخی از شهرستانها این جشن را برگزار کردند.[۱۰۴] در تیرماه ۱۳۵۷، پس از تحریم چراغانی و جشن نیمه شعبان، از سوی امامخمینی[۱۰۵] رژیم پهلوی برخلاف هر سال، تلاش کرد مردم و ادارات مختلف را به چراغانی، نصب پرچم و برگزاری جشن نیمه شعبان وادار کند.[۱۰۶] امامخمینی به تلاش این جریان برای شکستن تحریم چراغانیِ نیمه شعبان اشاره کرده است.[۱۰۷]
انجمن در آستانه انقلاب اسلامی
با گسترش نهضت اسلامی نیروهای انجمن به چند دسته تقسیم شدند: اکثریت نیروهای فعال، جوان، مؤمن و معتقد به دلیل گرایشهای مذهبی به انقلاب پیوستند و پس از پیروزی، جذب نهادهای انقلاب شدند.[۱۰۸] بسیاری از اعضای مرکزی[۱۰۹] و اصلی انجمن[۱۱۰] ازجمله سیدعلیاکبر پرورش[۱۱۱] جواد منصوری[۱۱۲] فضلالله صلواتی[۱۱۳] قاسم صادقی، عبدالکریمی (استاد دانشگاه مشهد)، عبدالعلی مصحف، مهدی طیب و غلامحسین حقانی[۱۱۴] به صف انقلاب پیوستند. دستهای در برابر انقلاب بیتوجه ماندند و دسته سوم، به صف مخالفان پیوستند[۱۱۵]
انجمن حجتیه در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، با انقلاب اعلامِ همراهی کرد و در آغاز پیروزی، تشکیلات آن چند ماه در انتخاب راه در تردید بود. انجمن پس از آن تغییر موضع داد و به تدریج جلسات آن تعطیل شد و بر اثر فشار عدهای از اعضای آن، تغییر اساسنامه داد.[۱۱۶] حلبی پیروزی انقلاب را به امامخمینی تبریک گفت[۱۱۷] و انجمن با انتشار بیانیههایی در حمایت از انقلاب، خود را پیرو رهبری امامخمینی شمرد.[۱۱۸] وی مخالفتهای گذشته خود با امامخمینی را بهشکلی انکار کرد و شائبه جعل در سخنرانیهای خود را مطرح ساخت و منع شرکت اعضا در دستهجات سیاسی برداشته شد.[۱۱۹] ابوالقاسم خزعلی در سال ۱۳۵۸ به پیشنهاد مرتضی مطهری نماینده امامخمینی در انجمن شد.[۱۲۰] از سوی دیگر، امامخمینی برای تدوین پیشنویس قانون اساسی فراخوان عمومی داد[۱۲۱] و گفته شده به پیشنهاد مطهری انجمن به نگارش پیشنویسی برای قانون اساسی اقدام کرد[۱۲۲] و اصل ولایت فقیه را در آن گنجانید.[۱۲۳] حلبی در سال ۱۳۵۸ از سوی حزب خلق مسلمان ایران نامزد مجلس خبرگان شد[۱۲۴] که رأی نیاورد؛ اما ضمن بیانیهای قانون اساسی را تأیید کرد.[۱۲۵]
با این حال، برخی مواضع انجمن حجتیه و جریانهای همسو دربارهٔ پارهای مسائل انقلاب و نظام اسلامی پرسشها و نقدهایی را متوجه این جریان کرده است؛ ازجمله برخورد دادگاههای انقلاب با اموال نامشروع عوامل رژیم و مصادره آنها، اقدامات هیئتهای هفتنفره در تقسیم اراضی وحدت شیعه و سنّی و نیز مشارکت در دفع تجاوز رژیم عراق در جنگ تحمیلی و حمایت از جهاد و دفاع؛ چنانکه با وجود شرکت شمار بسیاری از هواداران انجمن بدون وابستگی حزبی در جنگ تحمیلی، سران این تشکل در سخنانی، جنگ را مخصوص امام معصوم(ع)، (و نه امام عادل) دانستند و سعی کردند فعالیتهای ایران در این عرصه را نامشروع جلوه دهند.[۱۲۶]
در برابرِ اعتراض انقلابیان، انجمن حمایت خود از موضع ایران در جنگ تحمیلی را اعلام کرد[۱۲۷] و در مهر ۱۳۶۰ اقدام به انتشار ویژهنامهای به مناسبت هفته جنگ به نام «مرزبانان» کرد و نام بیش از بیست شهید عضو انجمن را یادآور شد[۱۲۸] که برخی انقلابیان پاسخ دادند شهدای منسوب به انجمن، خود را ملزم به دیدگاههای سیاسیِ آن نمیدانستند و برخی از آنان مقلد امامخمینی بودند و بهصراحت مواضع ایشان را بر تفکر انجمن ترجیح میدادند.[۱۲۹]
امامخمینی در سوم اسفند ۱۳۶۷ در پیام مبسوط خود به علما و روحانیان سراسر کشور (ببینید: روحانیت) در بیانی کلی ازجمله در نقد دستهای از روحانی نماهایی که پیش از انقلاب دین را از سیاست جدا میدانستند و سر به آستانه دربار میساییدند، اما یکباره متدین شده و به روحانیان مبارز و زجرکشیده تهمت وهابیبودن و بدتر از آن زدند، اشاره میکند و تلویحاً جریان یادشده را سخت نکوهش میکند که دیروز مبارزه با محمدرضا پهلوی را حرام میشمردند و امروز تهمت کمونیستبودن را به مسئولین نظام میزنند؛ چنانکه تا دیروز فساد و فحشا و فسق و حکومت ظالمان را برای ظهور امام زمان(ع)، مفید و راهگشا میدانستند و امروز به دلیل یک خلاف شرع ناخواسته فریاد وا اسلام را سر میدهند.
امامخمینی در ادامه پیام خود به صراحت میافزاید که دیروز حجیتهایها مبارزه را حرام کرده بودند و در بحبوحه مبارزات تمام تلاش خود را کردند تا اعتصاب چراغانی نیمه شعبان را به نفع محمدرضا پهلوی بشکنند و امروز انقلابیتر از انقلابیون شدهاند. ایشان در ادامه به سکوت و تحجر جریانی که به نام «ولایت» حسرت «ولایت» دوران رژیم پهلوی را میخورد اشاره میکند و برخی اقدامات دیگر مقدسنماهای متحجر و بیشعور را مانند واردکردن اتهام آمریکایی، روسی و التقاطی، اتهام حلالکردن حرامها و حرامکردن حلالها، اتهام کشتن زنان باردار و حلّیت قمار و موسیقی، تحریم نبرد با دشمنان خدا و به سخرهگرفتن فرهنگ شهادت و شهیدان و خدشه در مشروعیت نظام اسلامی یادآور میشود.[۱۳۰] در این میان برخی از گروهها و مساجد، به برگزاری جشن اقدام کردند.[۱۳۱]
تعطیلی انجمن
نگاه یاران امامخمینی در شیوه تعامل با انجمن متفاوت بود. برخی از آنان با تأیید انحراف فکریِ رهبران آن، معتقد بودند در میان اعضای این تشکل، عناصر انقلابی، مؤمن، صادق، دلسوز انقلاب، معتقد به ولایت فقیه و خدمتگزار و هم افراد غیر انقلابی، منفی و بیاعتقاد به انقلاب وجود دارد و موضوع انجمن نباید موضوع اصلی جامعه قرار گیرد.[۱۳۲] برخی نیز معتقد بودند اعضای انجمن افراد مسلمان و معتقدی هستند و نباید برایشان مزاحمت ایجاد کرد و باید از وجودشان استفاده کرد[۱۳۳] و برخی انتقادهای مطرحشده علیه انجمن را شایعهپراکنی میدانستند و با توجیه عملکرد گذشته آنان سکوت انجمن در برابر عملکرد رژیم پهلوی را حمل بر تقیه میکردند[۱۳۴] و برخی آن را تبلیغات حزب توده علیه انجمن میدانستند.[۱۳۵]
بیشتر یاران امامخمینی افکار انجمن را خطرناک و از نفوذ اندیشههای آن در نهادها نگران بودند[۱۳۶] محمدعلی رجایی رئیس آموزش و پرورش وقت بهشدت با حضور اعضای انجمن در آموزش و پرورش مخالف بود[۱۳۷] و احمد جنتی امامجمعه قم، در خطبههای نماز، علیه انجمن سخن گفت.[۱۳۸] ابهام در مواضع انجمن بر دامنه تردیدها افزود و مخالفتها با انجمن در دهه ۱۳۶۰ اوج گرفت. بیشترین حملات علیه انجمن را سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی انجام داد و نشر کتاب در شناخت حزب قاعدین نوشته عمادالدین باقی ضربه بزرگی بر جایگاه انجمن وارد کرد که البته نویسنده بعدها نوشته خود را کاری تحقیقی ندانست.[۱۳۹]
امامخمینی همچنان به انجمن بدبین بود[۱۴۰] چنانکه ایشان در سال ۱۳۶۱ به سیدحمید روحانی دستور داده بود که سرپرستی مرکز اسناد انقلاب اسلامی را بر عهده بگیرد و از اعضای انجمن حجتیه در آن استفاده نشود.[۱۴۱] با بالاگرفتن اختلاف میان نیروهای انقلابی و انجمن حجتیه، امامخمینی در سال ۱۳۶۲ ضمن سخنانی بهطور غیر مستقیم با اشاره به اندیشههای منفی و بیتوجهی آنان در برابر مسائل کشور، از آنان خواست دست از کجفهمی و دستهبندی بردارند و برخلاف موج حرکت نکنند و تهدید کرد در صورت ادامه کار، دست و پای آنان خواهد شکست.[۱۴۲] ایشان در همین سال از تأیید ادامه نمایندگی خزعلی در انجمن خودداری کرد.[۱۴۳]
نظر امامخمینی این بود که افراد مؤثر انجمن در مناصب حساس و کلیدی حضور نداشته باشند؛ اگر خودشان خواستند منحل شود، وگرنه بر کار آنان نظارت گردد.[۱۴۴] به گزارشی امامخمینی با تأکید بر منع عضویت اعضای احزاب در نیروهای مسلح با اشاره به انجمن حجتیه آن را جزو گروههای خطرناک خواند که میتواند مجلس و دولت را به انحراف بکشاند و به مسئولان نظام تصریح کرد در صورتی که اعضای آن در مسئولیت دولتی باشند، آنان را عزل کنند. مهدی طیب سخنگوی کمیسیون دفاع در مجلس دوم از آنجاکه سابقه عضویت در انجمن حجتیه داشت، با شنیدن سخنرانی امامخمینی از نمایندگی مجلس استعفا کرد و رئیس مجلس وقت امامخمینی را در جریان استعفای وی قرار داد و ایشان ابراز کرد در صورت عضونبودن در انجمن استعفایش را پس بگیرد.[۱۴۵]
به دنبال سخنرانی امامخمینی، انجمن که خود را در وضعیت نامناسبی میدید، در ۱۳۶۲/۵/۱ با صدور اعلامیهای، خود را مصداق سخنان ایشان نشمرد، ولی رسماً تعطیلی فعالیتهایش را اعلام کرد.[۱۴۶] انجمن در شوال ۱۴۰۳ق/ مرداد ۱۳۶۲ش ضمن بیانیهای با اعلان تبعیت خود از «مقام معظم رهبری» و مرجعیت و حفظ وحدت و مصالح عالی کشور و دفع غرضورزی دشمنان اسلام، اعلام کرد جلسات خود را تعطیل میکند و کسی مجاز نخواهد بود زیر عنوان انجمن جلسه برگزار کند،[۱۴۷] ولی انقلابیان انجمن را متهم به نفاق کردند که پنهانی به کار گذشته مشغول است؛ از اینرو امامخمینی در جلسهای خصوصی با اشاره به اینکه انجمن خود را تعطیل کرده و نه منحل، آن را بیفایده خواند و افزود اطلاعیه این گروه بیاثر بوده و افراد فاسد به کار خود مشغولاند.[۱۴۸]
طبق پیشبینی امامخمینی انجمن حجتیه با صدور این بیانیه گرچه فعالیت خود را رسماً متوقف کرد، اما تفکرات آنان از میان نرفت و عملاً ارتباطات و محافل خصوصی خود را حفظ کردند.[۱۴۹]
دیدگاه امامخمینی دربارهٔ انجمن و رهبران آن تا پایان عمر ایشان باقی بود و دربارهٔ نفوذ تفکر جریان حجتیه به انقلابیان تذکر میداد؛ ازجمله در سال ۱۳۶۵ دربارهٔ انتقادهای بیمورد برخی از این افراد از جنگ، به ادعای دفاع از ولایت انتقاد کرد و بیتفاوتی در برابر سرنوشت سیاسی و اجتماعی مردم را با ادعای ولایتیبودن در تنافی میدید و تأکید میکرد امروز اسلام در خطر است و باید مانند پیامبر اکرم(ص)، و امیرالمؤمنین علی(ع)، به میدان آمد و از رزمندگان اسلام حمایت کرد. ایشان بیتفاوتی این افراد به نظام اسلامی و جنگ تحمیلی را نه تنها دلیل غیر ولاییبودن آنان بلکه نشانه بیدیانتی آنان میخواند.[۱۵۰]
در سال ۱۳۶۷ خزعلی از اعضای شورای نگهبان به استناد دیگران، به برخی از نمایندگان مجلس نسبت کمونیستی داد. امامخمینی از رواج این رویکرد در میان این نهاد مهم هشدار داد و آن را گناه شمرد و در نامهای در خرداد ۱۳۶۷ خطاب به فقهای شورای نگهبان متذکر شد که مواظب باشند یکمرتبه انجمن حجتیهایها همه چیز آنان را نابود نکنند.[۱۵۱] محمود حلبی مؤسس انجمن در جمعه هفدهم رمضان ۱۴۱۸ق/ ۱۳۷۶/۱۰/۲۶ش درگذشت و در ابنبابویه ری به خاک سپرده شد.[۱۵۲]
پانویس
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۰.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۰–۶۴۱.
- ↑ آقابزرگ، الذریعة الی تصانیف الشیعه، ۷/۳۷.
- ↑ اسفندیاری، پیک آفتاب، ۲۸–۳۰.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۲۰۴.
- ↑ شمسآبادی، نگاهی اجمالی به زمینههای تشکیل انجمن حجتیه و رویکرد آن به انقلاب، ۱۵۵؛ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۲.
- ↑ خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۱.
- ↑ شمسآبادی، نگاهی اجمالی به زمینههای تشکیل انجمن حجتیه و رویکرد آن به انقلاب، ۱۵۸–۱۵۹.
- ↑ خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۱؛ ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۰۰.
- ↑ بادامچیان، خاطرات منتظری و نقد آن، ۲۱۳.
- ↑ خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۳.
- ↑ حکیمی، ادبیات و تعهد در اسلام، ۳۲۹.
- ↑ علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۵–۱۶؛ حقیقتجو، نقدها را بود آیا که عیاری گیرند، ۴۸–۴۹.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۲–۶۴۴؛ رحیمپور، از انجمن پیروان قرآن تا انجمن حجتیه، ۱۱۳–۱۱۴.
- ↑ واعظزاده خراسانی، وحدت و تقریب مذاهب اسلامی، ۱۱.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۳.
- ↑ شمسآبادی، نگاهی اجمالی به زمینههای تشکیل انجمن حجتیه و رویکرد آن به انقلاب، ۱۸۶؛ کشاورز شکری و خدابخشی، انسان منتظر از دیدگاه انجمن حجتیه و امامخمینی، ۴/۹۸–۱۰۰.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۵.
- ↑ شکوریراد، سیاستمداری که درس هم میخواند، ۳۲.
- ↑ رحیمپور، از انجمن پیروان قرآن تا انجمن حجتیه، ۱۱۴.
- ↑ میلانی، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، ۳/۳۵۹–۳۶۰؛ احمد، خاطرات احمد احمد، ۵۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۹۹–۳۰۰.
- ↑ حنیف، اصفهان در انقلاب (۱۳۳۳–۱۳۴۰)، ۱/۳۸۱–۳۸۲.
- ↑ شمسآبادی، نگاهی اجمالی به زمینههای تشکیل انجمن حجتیه و رویکرد آن به انقلاب، ۱۶۸.
- ↑ میردار، پاورقی کتاب خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۰۰؛ حسینیان، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (۱۳۲۰–۱۳۴۰)، ۴۶۶.
- ↑ تاجری، انتظار بذر انقلاب، ۱۸؛ حکیمی، ادبیات و تعهد در اسلام، ۳۲۹.
- ↑ خاکساران، خاطرات محمدحسن خاکساران، ۴۷.
- ↑ خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۷.
- ↑ حقیقتجو، نقدها را بود آیا که عیاری گیرند، ۵۰.
- ↑ مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۲۰۰.
- ↑ مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۲۰۰؛ احمد، خاطرات احمد احمد، ۵۰–۵۶.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه، ۲/۲۹۹؛ هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۹۶.
- ↑ نبوی، گرداب شیطان، کاش حجتیه یک جریان فکری بود، ۳۱–۳۲.
- ↑ احمد، خاطرات احمد احمد، ۵۶.
- ↑ احمد، خاطرات احمد احمد، ۵۶–۵۷ و ۶۵.
- ↑ شمسآبادی، نگاهی اجمالی به زمینههای تشکیل انجمن حجتیه و رویکرد آن به انقلاب، ۲۳/۱۷۷–۱۸۱.
- ↑ نبوی، گرداب شیطان، کاش حجتیه یک جریان فکری بود، ۳۳–۳۴.
- ↑ صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۵۱.
- ↑ شمسآبادی، نگاهی اجمالی به زمینههای تشکیل انجمن حجتیه و رویکرد آن به انقلاب، ۱۶۷.
- ↑ پگاه حوزه، ۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۳۳۹–۳۴۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۷۹؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۷.
- ↑ امامخمینی، بدائع الدرر، ۱۰۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۱۴ و ۲/۳۷۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۱–۲۲ و ۱۰۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۲ و ۲۱/۱۳–۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۱۴.
- ↑ صحیفه سجادیه، ۲۰، مقدمه؛ کلینی، الکافی، ۸/۲۹۵.
- ↑ باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۱۲۲.
- ↑ علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۸۵–۸۶.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۶۴–۶۵.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۳۸–۴۰.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۹۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۴۴۷.
- ↑ امامخمینی، ولایت فقیه، ۶۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۲۶۲.
- ↑ مطهری، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، ۲۴/۴۳۷.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۰۰.
- ↑ فردوسیپور، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین فردوسیپور، ۴۵–۴۶؛ صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۳۸.
- ↑ علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۴۳–۱۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۱۷۱، ۲۹۷ و ۵۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۵۸.
- ↑ الهی خراسانی، انجمن حجتیه و امامخمینی، ولایت فقیه، ۴–۵.
- ↑ امامخمینی، الرسائل العشره، ۷–۱۵.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۷۸ و ۸/۱۱؛ هاشمی رفسنجانی، امام به روایت، ۴۴.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۱۰۵.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۱۶۲–۱۶۵.
- ↑ منتجبنیا، روزنامه اعتماد، ۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۱۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۳۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۴۷۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱/۷۷.
- ↑ احمدزاده، ۳۳.
- ↑ احمد، خاطرات احمد احمد، ۶۵.
- ↑ خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۶/۸۴.
- ↑ الهی خراسانی، انجمن حجتیه و امامخمینی، ولایت فقیه، ۲؛ هاشمی رفسنجانی؛ پس از بحران، ۳۹۶.
- ↑ علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۸۹؛ باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۱۱۳.
- ↑ علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۴۹–۱۵۰.
- ↑ خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۳؛ صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۴۸.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۰۰–۱۰۱.
- ↑ کیهان، ۱۰/۶/۱۳۸۱، ۲.
- ↑ ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، ۱/۱۰۱.
- ↑ عراقچی، خاطرات آیتالله حاجشیخعلی عراقچی همدانی، ۳۳۰–۳۳۵؛ صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۳۱–۱۳۲؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۱۶۴.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۷/۲۳۲، ۳۰۰ و ۳۱۷؛ روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۱۶۴–۱۶۵؛ انصاریان، خاطرات حجتالاسلام حاجشیخحسین انصاریان، ۱۴۵؛ مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۱۹۹.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۹۸۴.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۹۸۵.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۹۸۵.
- ↑ جعفری همدانی، غلامحسین جعفری همدانی به روایت اسناد ساواک، ۲۷.
- ↑ صابری همدانی، خاطرات آیتالله صابری همدانی، ۱۷۱–۱۷۳.
- ↑ ایران، ۱۳؛ ساداتفاطمی، شهید هاشمینژاد، منافقین و انجمن حجتیه، ۴۸.
- ↑ صدوقی، شهید آیتالله حاجشیخمحمد صدوقی، ۲۶۷.
- ↑ باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۸۱–۸۲.
- ↑ منتجبنیا، روزنامه اعتماد، ۸.
- ↑ رحمت، خاطرات، ۲/۳۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲/۳۵۷.
- ↑ مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۲۰۰.
- ↑ ← امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۲۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۲۷.
- ↑ پانزده خرداد، مواضع امامخمینی و انجمن حجتیه در خصوص چراغانی نیمه شعبان، ۳۹۳–۳۹۶.
- ↑ مرکز بررسی اسناد، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، ۷/۲۳۲، ۳۰۰ و ۳۱۷؛ اسلامی، انجمن حجتیه در اندیشه و عمل، ۲۲.
- ↑ اسلامی، انجمن حجتیه در اندیشه و عمل، ۲۲؛ انصاریان، خاطرات حجتالاسلام حاجشیخحسین انصاریان، ۱۴۵؛ منتجبنیا، روزنامه اعتماد، ۸.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۳/۴۲۶–۴۲۷.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۷/۴۰۲–۴۲۶.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱.
- ↑ تبریزی، روزنامه ایران، ۱۴.
- ↑ حسینیان، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (۱۳۲۰–۱۳۴۰)، ۴۶۷.
- ↑ احمد، خاطرات احمد احمد، ۵۲.
- ↑ شرق، ۶؛ حنیف، اصفهان در انقلاب (۱۳۳۳–۱۳۴۰)، ۱/۳۸۱.
- ↑ رفیقدوست، خاطرات محسن رفیقدوست، ۱۸۰.
- ↑ حنیف، اصفهان در انقلاب (۱۳۳۳–۱۳۴۰)، ۱/۳۸۲.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۹.
- ↑ علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۴۴–۱۴۵؛ صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۴۶–۱۴۷.
- ↑ علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۲۷–۲۸، ۳۱، ۳۷، ۵۵، ۱۱۳، ۱۴۵ و ۱۴۷.
- ↑ خزعلی، خاطرات آیتالله ابوالقاسم خزعلی، ۱۴۶.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۵۰–۶۵۴.
- ↑ باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۷۳–۷۶؛ علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۵۱–۱۵۳.
- ↑ سبحانی، درآمدی بر جربانشناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر، ۲۴۹؛ باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۲۰۲ و ۲۳۶–۲۳۷.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۸/۱۸۴.
- ↑ حسینی شیرازی، خاطرات آیتالله سیدمنیرالدین حسینی شیرازی، ۲۴۸.
- ↑ سبحانی، درآمدی بر جربانشناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر، ۲۴۹.
- ↑ باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۷۵–۷۶.
- ↑ خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۶۳.
- ↑ صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۵۰؛ اخگری، ولایتیهای بیولایت، ۷۹.
- ↑ سبحانی، درآمدی بر جربانشناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر، ۲۴۸.
- ↑ صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۵۱–۱۵۲؛ کیهان، ۱۴/۸/۱۳۸۶.
- ↑ مهدوی کنی، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ۱۹۸–۱۹۹.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۲۸۱.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، ۱۷/۴۰۹، ۴۱۶، ۴۲۱ و ۴۲۵.
- ↑ خامنهای، مصاحبه، ۳؛ خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۷۲.
- ↑ ← هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۶۶؛ خسروپناه، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، ۱۷۲.
- ↑ خزعلی، خاطرات آیتالله ابوالقاسم خزعلی، ۱۴۵.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۵۱–۶۵۲.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، عبور از بحران، ۳۶۶.
- ↑ باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۸۸.
- ↑ باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۸۸؛ سبحانی، درآمدی بر جربانشناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر، ۲۴۸.
- ↑ حقیقتجو، نقدها را بود آیا که عیاری گیرند، ۵۱؛ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۵۳.
- ↑ رحیمیان، در سایه آفتاب، ۲۲۹.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۱۷۰؛ هاشمی رفسنجانی، امام به روایت، ۴۰۳.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۱۷/۵۳۴.
- ↑ باقی، در شناخت حزب قاعدین، ۲۳۷؛ سبحانی، درآمدی بر جربانشناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر، ۲۴۹.
- ↑ هاشمی رفسنجانی، پس از بحران، ۱۴۴.
- ↑ منتجبنیا، روزنامه اعتماد، ۸.
- ↑ روحانی، نهضت امامخمینی، ۳/۱۷۱–۱۷۲.
- ↑ صدقی، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۵۲–۱۵۴.
- ↑ رحیمیان، در سایه آفتاب، ۲۲۹؛ کشاورز شکری و خدابخشی، انسان منتظر از دیدگاه انجمن حجتیه و امامخمینی، ۴/۱۰۹.
- ↑ علیانسب و علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، جریانشناسی انجمن حجتیه، ۱۶۹–۱۷۰.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۳–۲۴ و ۲۱/۲۸۱.
- ↑ امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۶۸۰.
- ↑ جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، ۶۴۵.
منابع
- آقابزرگ طهرانی، محمدمحسن، الذریعة الی تصانیف الشیعه، بیروت، دارالاضواء، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق.
- احمد، احمد، خاطرات احمد احمد، به کوشش محسن کاظمی، تهران، دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- احمدزاده، طاهر، انجمن حجتیه در بستر زمان، مجله چشمانداز ایران، شماره ۲، ۱۳۷۸ش.
- اخگری، محمدرضا، ولایتیهای بیولایت، تهران، پرچم، ۱۳۶۷ش.
- اسفندیاری، محمد، پیک آفتاب، پژوهشی در کارنامه زندگی و فکری آیتالله سیدمحمود طالقانی، قم، صحیفه خرد، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- اسلامی، علی، انجمن حجتیه در اندیشه و عمل، روزنامه ایران، ۳/۱۲/۱۳۸۹ش.
- الهی خراسانی، علی، انجمن حجتیه و امامخمینی، ولایت فقیه، مجله پگاه حوزه، شماره ۳۰۶، ۱۳۹۰ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، بدائع الدرر فی قاعدة نفی الضرر، قم، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، الرسائل العشره، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۷ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، امامخمینی، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
- انصاریان، حسین، خاطرات حجتالاسلام حاجشیخحسین انصاریان، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- ایران، روزنامه، ۱۴/۷/۱۳۸۹ش.
- بادامچیان، اسدالله، خاطرات منتظری و نقد آن، تهران، اندیشه ناب، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- باقی، عمادالدّین، در شناخت حزب قاعدین، قم، دفتر نشر دانش اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش.
- پانزده خرداد، مجله، مواضع امامخمینی و انجمن حجتیه در خصوص چراغانی نیمه شعبان، شماره ۲۲، ۱۳۸۸ش.
- پگاه حوزه، مجله، لیبرالها و انجمن حجتیه، دو خاستگاه و یک نتیجه، شماره ۷۲، ۱۳۸۱ش.
- تاجری، حسین، انتظار بذر انقلاب، تهران، کوکب، چاپ اول، ۱۳۵۸ش.
- تبریزی، قاسم، روزنامه ایران، ۱۶/۵/۱۳۹۲ش.
- جعفری همدانی، غلامحسین، غلامحسین جعفری همدانی به روایت اسناد ساواک، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۷ش.
- جعفریان، رسول، جریانها و سازمانهای مذهبی-سیاسی ایران، تهران، نشر علم، چاپ اول، ۱۳۹۶ش.
- حسینی شیرازی، سیدمنیرالدین، خاطرات آیتالله سیدمنیرالدین حسینی شیرازی، تهرن، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- حسینیان، روحالله، بیست سال تکاپوی اسلام شیعی در ایران (۱۳۲۰–۱۳۴۰)، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- حقیقتجو، علی، نقدها را بود آیا که عیاری گیرند، مجله چشمانداز ایران، شماره، ۵، ۱۳۷۹ش.
- حکیمی، محمدرضا، ادبیات و تعهد در اسلام، قم، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ یازدهم، ۱۳۷۹ش.
- حنیف، محمد، اصفهان در انقلاب (۱۳۳۳–۱۳۴۰)، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۹۶ش.
- خاکساران، محمدحسن، خاطرات محمدحسن خاکساران، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- خامنهای، سیدعلی، مصاحبه، روزنامه اطلاعات، ۶/۱۰/۱۳۶۰ش.
- خزعلی، ابوالقاسم، خاطرات آیتالله ابوالقاسم خزعلی، به کوشش حمید کرمیپور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- خسروپناه، عبدالحسین، جریانشناسی، آشنایی با انجمن حجتیه، مجله پیام، شماره ۱۰۵، ۱۳۹۰ش.
- رحمت، محمدرضا، خاطرات، چاپشده در خاطرات سالهای نجف، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- رحیمپور، حیدر، از انجمن پیروان قرآن تا انجمن حجتیه، سیر تحول انجمنهای دینی از شهریور ۱۳۲۰ تا کنون، تهران، طرح فردا، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- رحیمیان، محمدحسن، در سایه آفتاب، تهران، حضور، چاپ هفتم، ۱۳۷۸ش.
- رفیقدوست، محسن، خاطرات محسن رفیقدوست، تدوین داود قاسمپور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- روحانی، سیدحمید، نهضت امامخمینی، تهران، عروج، چاپ پنجم، ۱۳۸۲ش.
- ساداتفاطمی، سیدعلی، شهید هاشمینژاد، منافقین و انجمن حجتیه، مجله شاهد یاران، شماره ۳۵، ۱۳۸۷ش.
- سبحانی، محمدتقی، درآمدی بر جربانشناسی اندیشه اجتماعی دینی در ایران معاصر، مجله نقد و نظر، شماره ۴۵–۴۶، ۱۳۸۶ش.
- شرق، روزنامه، ۷/۱۰/۱۳۹۲ش.
- شکوریراد، علی، سیاستمداری که درس هم میخواند، مجله بازتاب اندیشه، شماره ۱۰۷، ۱۳۸۷ش.
- شمسآبادی، حسن، نگاهی اجمالی به زمینههای تشکیل انجمن حجتیه و رویکرد آن به انقلاب، مجله پانزده خرداد، شماره ۲۳، ۱۳۸۹ش.
- صابری همدانی، احمد، خاطرات آیتالله صابری همدانی، تدوین سیدمصطفی سیدصادقی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش.
- صحیفه سجادیه، امامعلیبنالحسین(ع)، قم، نشر الهادی، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
- صدقی، ابوالفضل، جریانشناسی انجمن حجتیه، مجله ۱۵ خرداد، شماره ۲۰، ۱۳۸۸ش.
- صدوقی، محمد، شهید آیتالله حاجشیخمحمد صدوقی، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ دوم، ۱۳۷۷ش.
- عراقچی، علی، خاطرات آیتالله حاجشیخعلی عراقچی همدانی، به کوشش عبدالرحیم اباذری، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۹ش.
- علیانسب، سیدضیاءالدین و سلمان علوینیک، جریانشناسی انجمن حجتیه، قم، وثوق، چاپ اول، ۱۳۸۸ش.
- فردوسیپور، اسماعیل، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین فردوسیپور، تدوین فرامرز شعاعحسینی و رحیمپور روحبخش، تهران، عروج، چاپ اول، ۱۳۸۷.
- کشاورز شکری، عباس و امین خدابخشی، انسان منتظر از دیدگاه انجمن حجتیه و امامخمینی، مجله اندیشه سیاسی در اسلام، شماره ۴، ۱۳۹۴ش.
- کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
- کیهان، روزنامه، ۱۰/۶/۱۳۸۱ و ۱۴/۸/۱۳۸۶ش.
- مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، انقلاب اسلامی به روایت اسناد ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
- منتجبنیا، رسول، روزنامه اعتماد، ۹/۸/۱۳۹۱ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، سیر مبارزات امامخمینی در آینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- مهدوی کنی، محمدرضا، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، تدوین غلامرضا خواجهسروی، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش.
- میردار، مرتضی، پاورقی کتاب خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- میلانی، سیدمحمدهادی، آیتالله العظمی سیدمحمدهادی میلانی به روایت اسناد ساواک، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
- ناطق نوری، علیاکبر، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، خاطرات حجتالاسلام و المسلمین علیاکبر ناطق نوری، تدوین مرتضی میردار، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش.
- نبوی، سیدعباس، گرداب شیطان، کاش حجتیه یک جریان فکری بود، مجله سوره اندیشه، شماره ۴، ۱۳۸۲ش.
- واعظزاده خراسانی، وحدت و تقریب مذاهب اسلامی، محمد، مجله کیهان فرهنگی، شماره ۲۵۷، ۱۳۸۶ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، امامخمینی به روایت آیتالله هاشمی رفسنجانی، تهیه و تنظیم عبدالرزاق اهوازی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۰، عبور از بحران، به اهتمام یاسر هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ ششم، ۱۳۷۸ش.
- هاشمی رفسنجانی، اکبر، کارنامه و خاطرات، سال ۱۳۶۱، پس از بحران، به اهتمام فاطمه هاشمی، تهران، دفتر نشر معارف انقلاب، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
پیوند به بیرون
- عبدالوهاب فراتی، «انجمن حجتیه»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۳۱۸–۳۳۰.