امام حسین(ع)

از ویکی امام خمینی
(تغییرمسیر از سید الشهداء)
امام حسین(ع)
حرم امام حسین (ع).jpg
نقشامام سوم(ع)
نامحسین‌بن‌علی(ع)
کنیهاباعبدالله
زادروزسوم شعبانِ سال سوم یا چهارم هجری
زادگاهمدینه
مدت امامتحدود ۱۱ سال
مدفنکربلا
محل زندگیمدینه
لقب(ها)سیدالشهدا، طیب، مبارک و نافع
پدرامام علی(ع)
مادرفاطمه زهرا(س)
فرزند(ان)چهار پسر و دو دختر و بنابر نقلی شش پسر و سه دختر
طول عمر۵۸ سال
امامان شیعه
امام علی(ع)امام حسن مجتبی(ع)امام حسین(ع)امام سجاد(ع)امام محمد باقر(ع)امام صادقامام کاظم(ع)امام رضا(ع)امام جواد(ع)امام هادی(ع)امام حسن عسکری(ع)امام زمان(ع)


حسین‌بن‌علی، سیدالشهدا(ع)، زندگی، جایگاه و نقش امام سوم(ع).

امام حسین(ع) ملقب به سیدالشهدا، امام سوم شیعیان و فرزند امام علی(ع) و حضرت زهرا(س) در سوم شعبان سال چهارم قمری در مدینه به دنیا آمد و در دهم محرم (عاشورا) سال ۶۱ قمری در کربلا به شهادت رسید. امام‌حسین(ع) دارای فضایل و مقامات معنوی فراوان است و روایات بسیاری از پیامبر اکرم(ص) دربارهٔ شخصیت، فضایل و مناقب ایشان آمده است.

در نگاه امام‌خمینی، امام‌حسین(ع) از عصاره وحی الهی تغذیه و در خاندان پیامبر(ص) و علی(ع) و در دامن فاطمه(س) تربیت شده است. ایشان امام‌حسین(ع) را عصاره نبوت و ولایت می‌دانست و با اشاره به ولایت الهی امام‌حسین(ع) همانند دیگر امامان و جانشینی آنان از پیامبر(ص)، معتقد بود فرشتگان خدا و روح در شب قدر بر ایشان نازل شده‌اند.

امام‌خمینی روز تولد آن حضرت را عید سعید، بابرکت و شریف و آن را ادامه بعثت حضرت خاتم الانبیا(ص) خوانده است. چنان‌که ولادت آن حضرت را روز طلوع خورشید معنویت و آن حضرت را پاسدار اسلام و تجدیدکننده حیات قرآن کریم و نجات‌بخش امت خاتم در شب تاریک و عصر ظلمانی و منشأ همه خیرات برای امت اسلامی در طول تاریخ اسلام خوانده است.

ایشان به استناد روایات، امام‌حسین(ع) را تجسم توحید می‌دانست که خداوند را در همه جا حاضر و ناظر می‌دید و نیز به استناد روایات، قوت روح و برافروختگی رنگ امام‌حسین(ع) در روز عاشورا را دلیل اخلاص و مجاهدت ایشان در راه خدا و ایمان به روز جزا و اعتقاد حضرت به اینکه شهادت عزیزان ذخیره قیامت است، تفسیر کرده است. در نگاه امام‌خمینی امام‌حسین(ع)، همه زندگی‌اش را برای پیشبرد اسلام و ارزش‌های اسلامی و رفع منکر و جلوگیری از حاکمیت ظلم و مفاسدی که حکومت‌ها در جهان ایجاد می‌کنند، فدا کرد.

امام‌خمینی سخنان و سیره و دعاهای آن حضرت را وسیله شناخت راه خدا و راهنمای راه معرفی کرده است و با استناد به روایتی از پیامبر اکرم(ص)، قیام امام‌حسین(ع) را بر ضد سلطان ستمگر، تکلیف شرعی و الهی همگان دانسته است بر همین اساس بارها از مردم و روحانیان خواسته است تا یاد و راه امام‌حسین(ع) را زنده نگه دارند تا اسلام زنده بماند و مردم به تکالیف شرعی خود عمل کنند. امام‌خمینی عزاداری برای سیدالشهدا(ع) را رمز زنده نگه‌داشتن مکتب اهل بیت(ع) شمرده است.

معرفی اجمالی

امام ابوعبدالله، حسین‌بن‌علی فرزند علی‌بن‌ابیطالب(ع) و فاطمه زهرا(س) دختر پیامبر اکرم(ص)، ملقب به سیدالشهدا، طیب، مبارک و نافع،[۱] بنا به مشهور در سوم شعبانِ[۲] سال سوم[۳] یا چهارم هجری[۴] در مدینه به دنیا آمد. لقب «سیدالشهدا» به معنای سرور شهیدان را نخستین بار رسول خدا(ص) به حمزةبن‌عبدالمطلب پس از شهادت وی در جنگ اُحد داد[۵] و پس از آن بر اساس روایات متعدد این لقب از پیامبر اکرم(ص) از سوی خداوند به حسین‌بن‌علی(ع) داده شد.[۶] حسین‌بن‌علی(ع) هفت سال نخست را در کنار جد خود پیامبر(ص) و مادر خود فاطمه(س) و ۳۷ سال با پدر خود زندگی کرد[۷] که ۲۵ سال آن با خلافت خلفای سه‌گانه هم‌زمان بود. امام‌حسین(ع) ده سال پس از شهادت پدر خود در کنار امام‌حسن(ع) بود.

جایگاه

امام‌حسین(ع) دارای فضایل و مقامات معنوی فراوان است. روایات بسیاری از پیامبر اکرم(ص) دربارهٔ شخصیت، فضایل و مناقب ایشان آمده است[۸]؛ ازجمله از ایشان در شمار اهل بیت(ع) یادشده است و آیه تطهیر[۹] که دلالت بر عصمت و عظمت اصحاب کسا دارد، ایشان را نیز دربر می‌گیرد[۱۰] (ببینید: اهل بیت(ع))

ایشان همچنین در مباهله پیامبر اکرم(ص) با مسیحیان نجران همراه پیامبر(ص) بود.[۱۱] پیامبر اکرم(ص) بسیار به امام‌حسین(ع) توجه و علاقه نشان می‌داد.[۱۲] فاطمه زهرا(س) پس از ولادت حسین(ع)، ایشان را نزد پیامبر اکرم(ص) برد و حضرت(ص) در گوش فرزند اذان و اقامه گفت[۱۳] و در روز هفتم برایش گوسفندی عقیقه کرد[۱۴] و او را به فرمان خدا «حسین» نامید.[۱۵] پیامبر اکرم(ص) حسن(ع) و حسین(ع) را سرور جوانان اهل بهشت[۱۶] و دو گل خوشبوی خود[۱۷] خوانده است.

امام‌حسین(ع) نزد امام‌علی(ع) نیز جایگاه ویژه‌ای داشت و ایشان در هنگام شهادت به امام‌حسن(ع) و امام‌حسین(ع) وصیت کرد.[۱۸] دیگر صحابه پیامبر(ص) نیز بسیار به حسن(ع) و حسین(ع) احترام می‌گذاشتند؛ چنان‌که ابن‌عباس مفسر معروف قرآن با وجود آنکه سن وی از آن دو بیشتر بود، برای آنان رکاب می‌گرفت و آنان را فرزندان پیامبر(ص) می‌خواند و این کار خود را نعمت خدا برای خود می‌شمرد.[۱۹] امام‌حسین(ع) مانند دیگر امامان دارای علم الهی بود[۲۰] و برخی از بزرگان صحابه، مردم را در مسائل دینی به ایشان رجوع می‌دادند[۲۱]؛ حتی مخالفانی مانند معاویةبن‌ابی‌سفیان نیز به جایگاه علمی امام‌حسین(ع) اعتراف داشتند.[۲۲]

امام‌حسین(ع) به نص پیامبر(ص) و تصریح پدر خود[۲۳] و برادرش امام‌حسن(ع)،[۲۴] امام مسلمانان بود. پیامبر(ص) ایشان و برادرش حسن(ع) را خلیفه و حجت خدا بر مردم معرفی کرد[۲۵]؛ همچنین برخی روایات آیه ۲۸ سوره زخرف را اشاره به امامت امام‌حسین(ع) و فرزندان ایشان تا امام‌مهدی(ع) شمرده‌اند.[۲۶] امام‌خمینی به استناد روایات،[۲۷] یادآور شده است که پیامبر(ص)، حسین(ع) را از خود و خود را از حسین(ع) نامید.[۲۸] در نگاه ایشان امام‌حسین(ع) از عصاره وحی الهی تغذیه و در خاندان پیامبر(ص) و علی(ع) و در دامن فاطمه(س) تربیت شده است.[۲۹] ایشان امام‌حسین(ع) را عصاره نبوت و ولایت می‌دانست[۳۰] و با اشاره به ولایت الهی امام‌حسین(ع) همانند دیگر امامان و جانشینی آنان از پیامبر(ص)،[۳۱] معتقد بود فرشتگان خدا و روح در شب قدر بر ایشان نازل شده‌اند.[۳۲]

ویژگی‌ها

امام‌خمینی از امام‌حسین(ع) به سیدالشهدا،[۳۳] سید و سالار شهیدان[۳۴] و سید مظلومان[۳۵] یاد کرده و روز تولد آن حضرت را عید سعید، بابرکت و شریف و آن را ادامه بعثت حضرت خاتم الانبیا(ص) خوانده است[۳۶]؛ چنان‌که ولادت آن حضرت را روز طلوع خورشید معنویت و آن حضرت را پاسدار اسلام و تجدیدکننده حیات قرآن کریم و نجات‌بخش امت خاتم در شب تاریک و عصر ظلمانی[۳۷] و منشأ همه خیرات برای امت اسلامی در طول تاریخ اسلام خوانده است و ضمن تبریک سالروز ولادت آن حضرت به همه مسلمانان بلکه به همه مستضعفان جهان، ابراز امیدواری کرده است که خداوند آن حضرت را از ملت ایران راضی سازد.[۳۸] ایشان به استناد روایات،[۳۹] یکی از معانی عرش در آیه ۱۷ سوره الحاقه را علم و مراد از حاملان عرش را نوح(ع)، ابراهیم(ع)، موسی(ع) و عیسی(ع) از انسان‌های کامل در امت‌های گذشته و پیامبر(ص)، علی(ع)، امام‌حسن(ع) و امام‌حسین(ع) دانسته است[۴۰] و نیز صلوات فراوان خداوند و انبیا(ع) و فرشتگان و صالحان را نثار سرور شهیدان کرده[۴۱] و از خداوند خواسته است که ارواح پاک شهیدان دفاع مقدس را با ارواح فداکاران در راه پیامبر(ص) و فرزندش حسین‌بن‌علی(ع) محشور کند.[۴۲]

امام‌حسین(ع) در دامن پاک و مطهر پدر و مادر و جد بزرگوار خود نشو و نما کرد و از سرچشمه زلال مکتب پیامبر اکرم(ص) و فضایل بلند اخلاقی آن حضرت سیراب گردید. امام‌خمینی با اشاره به جمله‌ای از زیارت اربعین در طهارت مولد امامان(ع)،[۴۳] امام‌حسین(ع) تا حضرت آدم را مطهر و از نسل پدران و مادران پاک و بدور از جاهلیت کفر و صفات پلید و اعمال زشت شمرده و آن را گواه دخیل‌بودن طهارت مولد در سعادت و شقاوت افراد دانسته است.[۴۴] ایشان به استناد روایات[۴۵] امام‌حسین(ع) را تجسم توحید می‌دانست که خداوند را در همه جا حاضر و ناظر می‌دید[۴۶] و نیز به استناد روایات،[۴۷] قوت روح و برافروختگی رنگ امام‌حسین(ع) در روز عاشورا را دلیل اخلاص و مجاهدت ایشان در راه خدا و ایمان به روز جزا و اعتقاد حضرت به اینکه شهادت عزیزان ذخیره قیامت است، تفسیر کرده است.[۴۸] ایشان با یادکرد از محافظت امام‌حسین(ع) بر نماز، با استناد به تاریخ،[۴۹] متذکر شده است امام‌حسین(ع) و یاران در وقت نماز در روز عاشورا به صف ایستادند و نماز جماعت اقامه کردند.[۵۰]

امام‌حسین(ع) آراسته به مکارم اخلاق و بسیار فروتن بود و با مسکینان می‌نشست.[۵۱] آن حضرت آزادمرد بود و تن به ذلت و زبونی نمی‌داد و مرگ را بر زندگی ذلت‌بار با دشمن ترجیح می‌داد.[۵۲] ایشان صبور،[۵۳] بخشنده، مردم‌دار و دارای عزت نفس[۵۴] بود، به دیدار بیماران می‌رفت و بدهی بدهکاران را می‌پرداخت،[۵۵] به افراد فرودست و مسکین کمک می‌کرد،[۵۶] به امور یتیمان رسیدگی می‌کرد و صله رحم به جای می‌آورد. ایشان مهمان‌نواز،[۵۷] باگذشت و جوانمرد بود.[۵۸] در هنگام جنگ پیش از حمله دشمن به وی حمله نمی‌کرد.[۵۹] در عین قوت قلب و شجاعت فوق‌العاده،[۶۰] بسیار حلیم و بردبار بود.[۶۱]

مجاهدت‌های امام‌حسین(ع)

در نگاه امام‌خمینی امام‌حسین(ع)، همه زندگی‌اش را برای پیشبرد اسلام و ارزش‌های اسلامی و رفع منکر و جلوگیری از حاکمیت ظلم و مفاسدی که حکومت‌ها در جهان ایجاد می‌کنند، فدا کرد.[۶۲] ایشان امام‌حسین(ع) را احیاکننده دین از صدر اسلام تا روز قیامت می‌دانست[۶۳] که در راه نشر و پاسداری از اسلام و تحریف‌زدایی از سیره پیامبر(ص) بسیار کوشش کرد[۶۴] و از رنج و زحمت‌های فراوان در این راه استقبال کرد.[۶۵] از نظر علمی نیز راویان بسیاری از امام‌حسین(ع) استفاده کرده‌اند. در منابع موجود نام بیش از ۲۶۰ تن از کسانی که از امام‌حسین(ع) روایت نقل کرده‌اند، آمده است[۶۶]؛ چنان‌که شیخ طوسی نام ۱۰۸ تن از راویان آن حضرت را ثبت کرده است.[۶۷]

امام‌حسین(ع) در نوجوانی نیز با خلیفه دوم احتجاج کرد و خلافت را حق پدر خود علی(ع) شمرد[۶۸]؛ اما با وجود نامشروع‌شمردن خلافت حاکمان پس از پیامبر(ص) و قبول‌نداشتن عملکرد خلیفه سوم،[۶۹] در مواردی برای دفاع از کیان اسلامی و عزت مسلمانان به خلفا کمک کرد.[۷۰] ایشان پس از به‌خلافت‌رسیدن امیرالمؤمنین علی(ع) در کنار پدر بود و پس از بیعت مردم با امیرالمؤمنین(ع)[۷۱] به مسجد رفت و دربارهٔ مشروعیت و حقانیت حکومت امیرالمؤمنین(ع) سخنرانی کرد که با استقبال ایشان روبه‌رو گردید.[۷۲] در جنگ جمل در کنار پدر جنگید[۷۳] و فرماندهی جناح چپ سپاه بر عهده ایشان بود.[۷۴] در جنگ صفین نیز با سپاه امیرالمؤمنین(ع) همراه بود.[۷۵] آن حضرت در جنگ با خوارج نهروان نیز حضور داشت.[۷۶] امام‌خمینی نیز یادآور شده است امام‌حسین(ع) همچون پدر و برادر برای مبارزه در راه خدا لباس نظامی به تن کرد.[۷۷] ایشان پس از امیرالمؤمنین علی(ع) از برادرش امام‌حسن(ع) فرمان برد و از برنامه صلح ایشان با شامیان دفاع کرد و به منتقدان پاسخ داد. (ببینید: آل یاسین)

پس از شهادت امام‌حسن(ع) در سال پنجاه قمری، امامت مردم و مرجعیت دینی پیروان اهل بیت(ع) بر عهده امام‌حسین(ع) قرار گرفت.[۷۸] ایشان در مسجد پیامبر(ص) می‌نشست و به پرسش‌های دینی مردم پاسخ می‌گفت.[۷۹] سخنان و نکته‌های پرارزشی از سیدالشهدا(ع) در حوزه معارف اسلامی و توحید و تنزیه خداوند و نیز مسائل اخلاقی و احکام فردی و اجتماعی در متون دینی به یادگار مانده[۸۰] و امام‌خمینی به برخی از آنها استناد کرده است.[۸۱]

قیام عاشورا

معاویةبن‌ابی‌سفیان پس از صلح با امام‌حسن(ع) بر همه مناطق اسلامی چیره شد و برخلاف تعهدات خود در عهدنامه صلح به کشتن یاران امیرالمؤمنین علی(ع) و دشنام‌دادن به آن حضرت ادامه داد (ببینید: امام حسن(ع)). امام‌حسین(ع) از کارهای ناروا و بدعت‌های معاویه انتقاد می‌کرد و او را به جهت زیر پا گذاشتن حدود دین و پیمان‌شکنی و کشتن صحابه پیامبر(ص) و بزرگان شیعه علی(ع) سرزنش می‌کرد و نیز علمای ساکت و بی‌توجه در برابر این همه جنایت را ملامت و آنان را تشویق می‌کرد که به ظلم‌های معاویه اعتراض کنند[۸۲]؛ ولی تا معاویه زنده بود به صلحی که امام‌حسن(ع) با وی بسته بود، پای‌بند بود[۸۳] و مخالفان معاویه را امر به صبر می‌کرد[۸۴] (ببینید: عاشورا).

پس از مرگ معاویه، فرزندش یزید به ولیدبن‌عقبه فرماندار مدینه دستور داد از حسین(ع) برای وی بیعت بگیرد.[۸۵] کارگزاران یزید در مدینه، امام‌حسین(ع) را تهدید کردند که در صورت خودداری از بیعت با یزید، کشته خواهد شد[۸۶]؛ اما ایشان بیعت با او را از میان‌رفتن اسلام شمرد[۸۷] و نمی‌توانست با کسی که حتی ظواهر اسلام را رعایت نمی‌کرد و شراب می‌خورد بیعت کند[۸۸]؛ از این‌رو به همراه خانواده و عده‌ای از بنی‌هاشم از مدینه به طرف مکه حرکت کرد[۸۹] و در سوم شعبان سال ۶۰ق وارد مکه شد.[۹۰] کوفیان از حضرت برای رفتن به کوفه دعوت کردند[۹۱] و ایشان برای بررسی وضع مسلم‌بن‌عقیل را به نمایندگی به کوفه فرستاد و خود نیز در هشتم ذی‌الحجه همین سال به سوی عراق به راه افتاد.[۹۲]

امام‌خمینی به استناد منابع تاریخی[۹۳] یادآور شده است که گروهی از مقدسان به امام‌حسین(ع) نصیحت می‌کردند از امنیت و آرامش موجود استفاده کند و در جوار رسول اکرم(ص) به دور از مسائل اجتماعی مشغول به ذکر و عبادت باشد که امام‌حسین(ع) آن را نپذیرفت[۹۴] و به نهضت خود ادامه داد.[۹۵] حضرت در روز دوم محرم سال ۶۱ق به کربلا رسید[۹۶] و عبیدالله‌بن‌زیاد در نامه‌ای خواستار تسلیم‌شدن ایشان شد که حضرت نپذیرفت.[۹۷] ابن‌زیاد بسیاری از مردم را به جنگ با امام‌حسین(ع) فرستاد.[۹۸] صبح روز دهم محرم که به عاشورا معروف است، جنگ آغاز شد. نخست یاران غیر هاشمی و سپس امام‌حسین(ع) و دیگر همراهان به شهادت رسیدند.[۹۹]

عموم تذکره‌نگاران شهدای کربلا را ۷۲ تن گفته‌اند[۱۰۰]؛ ولی شمار ۷۸[۱۰۱] و ۱۴۵ تن[۱۰۲] نیز در منابع آمده است. برخی منابع برای امام‌حسین(ع) چهار پسر و دو دختر[۱۰۳] و برخی دیگر شش پسر و سه دختر نوشته‌اند[۱۰۴] که علی‌اکبر و عبدالله رضیع (علی‌اصغر) در کربلا شهید شدند[۱۰۵] و امام‌حسین(ع) نیز در سن ۵۸سالگی به شهادت رسید.[۱۰۶]

امام‌خمینی خاطرنشان کرده است که سپاهیان یزید به کشتن سیدالشهدا(ع) بسنده نکردند و کودکان بی‌گناه را نیز کشتند و در حق زنان بی‌پناه نیز ستم کردند و هدف آنان کشتن همه بنی‌هاشم و از میان‌بردن شجره طیبه بود.[۱۰۷] پس از شهادت، سر مبارک امام‌حسین(ع) را بر نیزه کردند[۱۰۸] و آل‌الله به دست بنی‌امیه به اسارت گرفته شدند.[۱۰۹] با کشته‌شدن سیدالشهدا(ع) رخنه‌ای جبران‌ناپذیر به اسلام وارد شد[۱۱۰] (ببینید: عاشورا).

هدف قیام

امام‌حسین(ع) مهم‌ترین هدف از قیام خود را امر به معروف و نهی از منکر، اصلاح امت اسلامی و زنده‌کردن سیره پیامبر اکرم(ص) و امیرالمؤمنین علی(ع) شمرده است.[۱۱۱] امام‌خمینی معتقد است که قیام امام‌حسین(ع) اسلام را بیمه کرد[۱۱۲]؛ زیرا بنی‌امیه قصد داشتند اسلام را از میان ببرند[۱۱۳] و حکومت عدل اسلامی را به رژیم شاهنشاهی مبدل کنند و اسلام و وحی را به انزوا بکشانند[۱۱۴] و اگر آنان موفق می‌شدند، چیزی از اسلام باقی نمی‌ماند و حکومت طاغوت و جاهلیت پیشین، دوباره در لباس اسلام بازمی‌گشت.[۱۱۵] ایشان خاطرنشان کرده است امویان در پی آن بودند که امام‌حسین(ع) حکومت اموی را به رسمیت بشناسد و به حاکمان اُموی «امیرالمؤمنین» خطاب کند؛ ولی آن حضرت چون آینده اسلام و مسلمانان را در خطر می‌دید، برای نشر اسلام و نظام سیاسی و اجتماعی اسلام با آن مخالفت و قیام خود را آغاز کرد.[۱۱۶] ایشان هدف نهایی قیام عاشورا را تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی و اقدامی کاملاً سیاسی که امام‌حسین(ع) شرعاً مکلف به آن بود می‌دانست.[۱۱۷]

امام‌حسین(ع) قیام کرد تا اسلام در میان همه انسان‌ها نشر پیدا کند و نظام سیاسی و نظام اجتماعی آن در جامعه‌ها برقرار گردد[۱۱۸] (ببینید: عاشورا). امام‌خمینی با استناد به کارهای نامشروع معاویه و یزید که در کتاب‌های تاریخی آمده،[۱۱۹] یادآور شده است معاویه و فرزندش یزید به نام پیامبر(ص) بر مردم حکومت می‌کردند و در عین انجام ظواهر دینی ازجمله امامت جمعه، از برخی از کارهای ناشایست نیز رویگردان نبودند.[۱۲۰]

تأسی به امام‌حسین(ع)

امام‌حسین(ع) الگو و اسوه و نشانه راه امت اسلامی است.[۱۲۱] امام‌خمینی سخنان و سیره و دعاهای آن حضرت را وسیله شناخت راه خدا و راهنمای راه معرفی کرده است[۱۲۲] و با استناد به روایتی از پیامبر اکرم(ص)،[۱۲۳] قیام امام‌حسین(ع) را بر ضد سلطان ستمگر، تکلیف شرعی و الهی همگان دانسته است[۱۲۴]؛ بر همین اساس بارها از مردم و روحانیان خواسته است تا یاد و راه امام‌حسین(ع) را زنده نگه دارند تا اسلام زنده بماند و مردم به تکالیف شرعی خود عمل کنند.[۱۲۵] ایشان بر آن بود که عاشورا قیام عدالت‌خواهان با شماری اندک و عشقی بزرگ در برابر ستمگران کاخ‌نشین و مستکبران غارتگر بود و دستور آن است که این برنامه سرلوحه زندگی امت در هر روز و هر زمین باشد.[۱۲۶] ایشان پرچم و حرکت سیدالشهدا(ع) را پرچم و حرکت توحید[۱۲۷] و دعای عرفه امام‌حسین(ع) را موجب توجه انسان به خداوند[۱۲۸] و دربردارنده درس معارف و توحید،[۱۲۹] شمرده است.

امام‌خمینی عزاداری برای سیدالشهدا(ع) را رمز زنده نگه‌داشتن مکتب اهل بیت(ع) شمرده[۱۳۰] و تأکید کرده است امام‌حسین(ع) تکلیف را که فداکاری در میدان و تبلیغ در خارج میدانِ مبارزه بود، روشن کرد.[۱۳۱] ایشان تأکید کرده است که روحانیان باید به مردم درست بفهمانند که قیام حضرت برای چه بود و همراه با چه کسانی قیام کرد و چه سختی‌هایی در این راه به وی رسید.[۱۳۲] مردم نیز باید بدانند وقتی اسلام در خطر باشد باید مانند امام‌حسین(ع) برای حفظ اسلام فداکاری کنند[۱۳۳] و همان‌گونه که امام‌حسین(ع) و یاران ایشان عمرشان را برای حفظ اسلام صرف کردند، دیگران نیز باید همه زندگی‌شان را برای حفظ اسلام صرف کنند.[۱۳۴]

امام‌خمینی بر خلاف برخی فقها که قیام امام‌حسین(ع) را امری خصوصی و غیرقابل استناد شمرده‌اند،[۱۳۵] قیام امام‌حسین(ع) را اقدامی‌کاملاً انتخابی[۱۳۶] و از نگاه فقهی قابل تأسی[۱۳۷] شمرده است. ایشان خاطرنشان ساخته که راه سازش با دشمن برای امام‌حسین(ع) باز بود[۱۳۸]؛ ولی ایشان آن را مخالف مصالح اسلام و جامعه اسلامی و تکلیف شرعی خود می‌دید[۱۳۹] و با اینکه با علم الهی می‌دانست سرانجام حرکتش شهادت است،[۱۴۰] ولی آن را منافی با تکلیف خود برای قیام و حرکت ندانست[۱۴۱] و با اقدام خود حجتی شرعی و الگویی فقهی برای همیشه ارائه داد.[۱۴۲] ایشان در پاسخ کسانی را که عزاداری و گریه بر امام‌حسین(ع) را بی‌فایده می‌خواندند غربزده شمرده و عزاداری برای امام‌حسین(ع) را عامل ایجاد انقلاب و قیام پانزده خرداد دانسته و توجه به خدا و بسیج‌کردن مردم برای مقصد اسلامی و تداوم نهضت اسلامی را در سایه قدرت عظیم عزاداری برای سیدالشهدا(ع) خوانده[۱۴۳] و به هیئت‌های عزاداری توصیه کرده است با آرامش و بدون اختلاف با یکدیگر عزاداری کنند[۱۴۴] (ببینید: عاشورا و عزاداری).

از سوی دیگر، امام‌خمینی رزمندگان دوران دفاع مقدس را وارثان راه امام‌حسین(ع) نامیده[۱۴۵] و رمز پیروزی و پیشرفت آنان در صحنه‌های نبرد با دشمن بعثی عراق را عشق به امام‌حسین(ع) خوانده[۱۴۶]؛ چنان‌که مناجات‌ها و نیایش‌های رزمندگان در جبهه‌های جنگ را تداعی‌کننده مناجات‌های یاران حسین(ع)[۱۴۷] و صبر و مقاومت رزمندگان در دفاع مقدس را یادآور فداکاری یاران ایشان در کربلا[۱۴۸] شمرده است و با برتر خواندن مرگ سرخ از زندگی سیاه تأکید کرده است مردم انقلابی ایران باید خود را آماده درگیری حسین‌گونه تا رسیدن به پیروزی کامل کنند[۱۴۹] و با توجه به قیام سیدالشهدا(ع) و شهادت ایشان باید عمق اثرگذاری شهادت را درک کنند.[۱۵۰] ایشان به مناسبت شهادت عطاءالله اشرفی اصفهانی، امام‌جمعه کرمانشاه به دست سازمان مجاهدین خلق در مهر ۱۳۶۱ (ببینید: عطاءالله اشرفی اصفهانی) تصریح کرد ملت ایران با اقتدا به سیدالشهدا(ع) طفل شش‌ماهه تا پیرمرد هشتادساله خود را در راه خدا فدا کرد.[۱۵۱]

امام‌خمینی به زیارت سیدالشهدا(ع) اهمیت می‌داد و در آغازِ تبعید به عراق نخست به زیارت امام‌حسین(ع) به کربلا مشرف شد و پس از آن نیز همواره در روزهای زیارتی به‌ویژه در نیمه رجب[۱۵۲] و نیمه شعبان به زیارت حضرت می‌رفت (ببینید: کربلا). ایشان در روزهای اقامت در کربلا صبح و شب به حرم مشرف می‌شد[۱۵۳] و از زیارتنامه‌های مورد توجه ایشان، زیارت معتبر عاشورا[۱۵۴] بود و آن را همواره با آداب کامل آن به جای می‌آورد[۱۵۵]؛ به‌ویژه در دهه عاشورا هر روز آن را می‌خواند[۱۵۶] و حتی در دوره اقامت در پاریس نیز خواندن آن را ادامه داد.[۱۵۷]

احکام فقهی

در متون فقهی برای مرقد،[۱۵۸] زیارت[۱۵۹] و تربت سیدالشهدا(ع)،[۱۶۰] احکام ویژه‌ای بیان شده است و امام‌خمینی نیز بخشی از آنها را برشمرده است؛ ازجمله مسافر در حائر سیدالشهدا(ع) اختیار دارد که نمازهای چهاررکعتی را قصر (دو رکعت) یا کامل بخواند.[۱۶۱] ایشان به استناد منابع روایی و فقهی[۱۶۲]؛ برای سجده بر تربت امام‌حسین(ع) اهمیت ویژه‌ای قائل شده است[۱۶۳] و سجده بر تربت حضرت را موجب رفع حجاب‌های هفت‌گانه (میان خلق و خالق) شمرده[۱۶۴] و طلب شفا از تربت حضرت را جایز دانسته است.[۱۶۵] نیز به فتوای ایشان مستحب است که کام نوزاد با آب فرات و تربت سیدالشهدا(ع) برداشته شود[۱۶۶] و نیز غسل برای سفر زیارتی امام‌حسین(ع)[۱۶۷] و برای برداشتن تربت ایشان مستحب است.[۱۶۸] ایشان مستحب می‌داند که کافور حنوط میت را با تربت سیدالشهدا(ع) بیامیزند؛ ولی از مالیدن آن به مواضع منافی احترام دوری کنند[۱۶۹] و در موقع دفن، تربت حضرت را در مجاور صورت میت قرار دهند.[۱۷۰]

از نگاه ایشان تعزیه امام‌حسین(ع) و بیان وقایع به زبان حال در صورتی که مشتمل بر گناه نباشد، جایز بلکه از افضل قربات است،[۱۷۱] قمه‌زدن در عزای سیدالشهدا(ع) را در صورتی که وهن اسلام یا موجب سوء استفاده دشمنان باشد، جایز نیست،[۱۷۲] وقف عام بر سیدالشهدا(ع) باید صرف عزاداری آن حضرت شود[۱۷۳] و محلی را که برای امام‌حسین(ع) وقف شده، نمی‌توان تبدیل به مسجد کرد.[۱۷۴]

آثار دربارهٔ امام‌حسین(ع)

دربارهٔ شخصیت و زندگی امام‌حسین(ع) آثار فراوانی نوشته شده است؛ ازجمله در کتابشناسی اختصاصی امام‌حسین(ع) نام ۱۴۲۸ اثر با مشخصات نشر نام برده شده است. برخی از مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از: دانشنامه امام‌حسین(ع) اثر محمد محمدی ری‌شهری، چهارده جلد؛ دایرةالمعارف الحسینیه، اثر محمدصادق کرباسی که تا سال ۱۳۸۸، نود جلد آن منتشر شده است، حیاة الامام‌الحسین(ع) از باقر شریف قرشی، سه جلد.

پانویس

  1. ابن‌ابی‌الثلچ، مجموعه نفیسه فی تاریخ الائمه، ۲۲؛ ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ۶۷.
  2. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۸۴؛ طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۱/۴۱۹–۴۲۰.
  3. کلینی، الکافی، ۱/۴۶۳.
  4. ابن‌طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ۱۲؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۲۱۲.
  5. مفید، الارشاد، ۱/۳۷.
  6. ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ۶۷.
  7. مسعودی، اثبات الوصیه للامام علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، ۱۶۴–۱۶۵.
  8. ← مجلسی، بحار الانوار، ۴۳/۲۳۷–۳۱۸.
  9. احزاب ۳۳.
  10. کلینی، الکافی، ۱/۲۸۷؛ مسعودی، اثبات الوصیه للامام علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، ۱۶۴؛ حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۲/۴۱۵.
  11. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۸۷.
  12. ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۸۰–۲۸۴؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۷۵۸؛ عطاردی، مسند الامام الشهید، ۱/۱۰۳–۱۳۵.
  13. اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۲۱۲.
  14. کلینی، الکافی، ۶/۳۳؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۷۵۴.
  15. کلینی، الکافی، ۶/۳۳؛ مسعودی، اثبات الوصیه للامام علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، ۱۶۳.
  16. مجلسی، بحار الانوار، ۳۷/۳۹.
  17. کلینی، الکافی، ۵/۳۲۱؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۸۱.
  18. نهج البلاغه، ن۴۷، ۴۴۶–۴۴۷.
  19. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱/۳۹۸؛ بلاذری، انساب الاشراف، ۳/۱۵۱؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۸/۳۷.
  20. ابن‌صباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۷۶۳.
  21. ابن‌عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ۱۴/۱۸۳.
  22. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱/۴۱۲.
  23. مسعودی، اثبات الوصیه للامام علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، ۱۶۴؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۲۱۴.
  24. طبرسی، إعلام الوری بأعلام الهدی، ۱/۴۲۳.
  25. کلینی، الکافی، ۱/۵۲۷–۵۲۸.
  26. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۴۶.
  27. ترمذی، الجامع الکبیر، ۶/۱۱۸؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۷۵۶–۷۵۷.
  28. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۲۰.
  29. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۴۱.
  30. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰۷.
  31. بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۵/۷۱۴.
  32. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۳۰.
  33. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۴.
  34. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۱۱۹.
  35. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰۶.
  36. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰۶.
  37. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۲۶۳.
  38. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۲۳۴.
  39. بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ۵/۴۷۴.
  40. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۲۷۳.
  41. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۴۰۰.
  42. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۱۸۲.
  43. طوسی، تهذیب الاحکام، ۶/۱۱۳.
  44. امام‌خمینی، انوار الهدایه، ۱/۸۳؛ امام‌خمینی، الطلب والاراده، ۸۱.
  45. ابن‌طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ۶۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۵/۴۶.
  46. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۱؛ امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۵۵.
  47. مجلسی، بحار الانوار، ۶/۱۵۴.
  48. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۴۱۴.
  49. ابن‌طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ۶۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۵/۲۱.
  50. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۳۹۲.
  51. حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۳/۴۷.
  52. مسعودی، اثبات الوصیه للامام علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، ۱۶۶–۱۶۷؛ ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۳/۲۴۹.
  53. ابومخنف، وقعةالطف، ۲۵۲.
  54. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۶۵–۶۸.
  55. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۶۵؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۱۸۹.
  56. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۶۵–۶۶؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۷۶۷.
  57. ابن‌صباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۷۶۷؛ اربلی، کشف الغمة فی معرفة الائمه، ۲/۲۳۲–۲۳۵.
  58. ابن‌صباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۷۶۹.
  59. دینوری، اخبارالطوال، ۲۵۲.
  60. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۶۸؛ ابن‌صباغ، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، ۲/۷۶۵.
  61. قمی، دمع السجوم، ۲/۷۰۵؛ مطهری، مجموعه آثار، ۲۲/۳۱۳–۳۱۴.
  62. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۲–۳.
  63. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳۲۴.
  64. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۹۱.
  65. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۳۱۴.
  66. ← عطاردی، مسند الامام الشهید، ۳/۳۱۴–۴۱۸.
  67. طوسی، رجال الطوسی، ۷۱–۸۱.
  68. طبرسی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، ۲/۲۹۲؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۰/۴۸.
  69. ابن‌ابی‌الحدید، شرح نهج البلاغه، ۸/۲۵۳–۲۵۴.
  70. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۱۰۹؛ عطاردی، مسند الامام الشهید، ۳/۷۶.
  71. مفید، الجمل، ۱۰۷.
  72. مفید، الاختصاص، ۲۳۸.
  73. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۳/۹۳۹.
  74. مفید، الجمل ۳۴۸.
  75. منقری، وقعة صفین، ۲۴۹، ۵۳۰؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۳/۲۹۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۳۲/۴۰۵.
  76. ابن‌عبدالبر، الاستیعاب، ۳/۹۳۹.
  77. امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۹.
  78. امین، اعیان الشیعه، ۱/۹۷–۹۸.
  79. ابن‌سعد، الطبقات الکبری، ۱/۴۱۲؛ آل قاسم، تاریخ الحوزات العلمیه، ۱/۲۳۲.
  80. عطاردی، مسند الامام الشهید، ۳/۸۰–۳۱۳.
  81. امام‌خمینی، آداب الصلاة، ۳۱۵؛ امام‌خمینی، تعلیقه فوائد، ۶۵.
  82. ابن‌شعبه، تحف العقول، ۲۳۷–۲۳۹؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۲۱۲–۲۱۴.
  83. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۸۷.
  84. مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۶۱.
  85. ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۴/۱۴.
  86. ابن‌طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ۱۷–۱۸؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۳۲۵.
  87. ابن‌اعثم، الفتوح، ۵/۱۷؛ ابن‌طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ۱۸.
  88. ابن‌طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ۱۷–۱۸.
  89. مفید، الارشاد ۲/۳۵.
  90. مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۳۲۶.
  91. اصفهانی، مقاتل الطالبین، ۹۹؛ مفید، الارشاد، ۲/۳۶.
  92. مفید، الارشاد، ۲/۶۶.
  93. ابن‌طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ۲۰–۲۱؛ ذهبی، سیر اعلام النبلاء، ۳/۲۹۲.
  94. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۵۲۱.
  95. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۴۱ و ۱۷/۵۲.
  96. مفید، الارشاد، ۲/۸۴.
  97. ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۹۸.
  98. ابن‌اعثم، الفتوح، ۵/۸۹.
  99. مفید، الارشاد، ۲/۸۸–۱۱۰؛ مجلسی، بحار الانوار، ۴۵/۵۶.
  100. ابن‌اعثم، الفتوح، ۵/۱۰۱؛ مفید، الارشاد، ۲/۹۵؛ ابن‌اثیر، الکامل فی التاریخ، ۴/۵۹.
  101. ابن‌طاووس، اللهوف علی قتلی الطفوف، ۸۵.
  102. قمی، دمع السجوم، ۲۵۴.
  103. مفید، الارشاد، ۲/۱۳۵.
  104. طبری امامی، ۱۸۱؛ ابن‌شهرآشوب، مناقب آل ابی‌طالب، ۴/۷۷.
  105. مفید، الارشاد، ۲/۱۲۵–۱۲۶.
  106. مفید، الارشاد، ۲/۱۳۳.
  107. امام‌خمینی، صحیفه، ۱/۲۴۳.
  108. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۳۴۱.
  109. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۴.
  110. امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۳.
  111. مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۳۲۹.
  112. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۹۷.
  113. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۱/۴۵۱–۴۵۲.
  114. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۲/۴۴۱ و ۱۴/۴۰۳.
  115. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۹–۱۰ و ۴۸۴.
  116. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۷۳؛ امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۵.
  117. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۳.
  118. امام‌خمینی، ولایت فقیه، ۱۳۴–۱۳۵.
  119. یعقوبی، تاریخ الیعقوبی، ۲/۲۲۰؛ ابن‌کثیر، البدایة و النهایه، ۸/۲۱۶.
  120. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۳۳۶.
  121. ابومخنف، وقعةالطف، ۱۷۲.
  122. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۸۷؛ امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۱.
  123. مجلسی، بحار الانوار، ۴۴/۳۸۲.
  124. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۹۱.
  125. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۳/۳۳۰.
  126. امام‌خمینی، صحیفه، ۹/۴۴۵.
  127. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۹.
  128. امام‌خمینی، تفسیر حمد، ۱۴۶.
  129. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۹/۳۵۵.
  130. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۵۲۶.
  131. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۳–۵۴.
  132. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۵.
  133. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۸/۱۷۸.
  134. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۱۳۵؛ ۱۷/۳۱۴ و ۱۸/۱۶۸.
  135. نجفی، جواهر الکلام، ۲۱/۲۹۵؛ ← مرتضوی، بازتاب عاشورا در فقه سیاسی شیعه، ۱۰۰–۱۰۵.
  136. امام‌خمینی، صحیفه، ۸/۹.
  137. ← مرتضوی، بازتاب عاشورا در فقه سیاسی شیعه، ۱۰۹–۱۲۵.
  138. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۳۷۲.
  139. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۶۲–۱۶۳.
  140. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۲.
  141. امام‌خمینی، صحیفه، ۵/۱۶۲–۱۶۳.
  142. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۸.
  143. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۳۴۷.
  144. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۵/۴۸۳–۴۸۴.
  145. امام‌خمینی، صحیفه، ۲۱/۸۸.
  146. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۸.
  147. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۶/۱۵۱.
  148. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۹۵.
  149. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۴/۴۰۸.
  150. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۲.
  151. امام‌خمینی، صحیفه، ۱۷/۵۲.
  152. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۴۴۲.
  153. قرهی، مصاحبه، ۶/۱۴۵.
  154. ابن‌قولویه، کامل الزیارات، ۱۷۷–۱۷۹.
  155. غیوری، مصاحبه، ۶/۱۰۰–۱۰۱.
  156. روحانی، مصاحبه، ۱/۹۸.
  157. وجدانی، سرگذشتهای ویژه از زندگی امام‌خمینی، ۴/۴۶.
  158. نراقی، مستند الشیعة فی أحکام الشریعه، ۴/۴۳۹.
  159. نراقی، مستند الشیعة فی أحکام الشریعه، ۶/۲۷.
  160. مفید، المقنعه، ۵۲۱؛ طوسی، المبسوط، ۱/۱۸۶؛ حلی، شرائع الاسلام، ۱/۳۵ و ۳/۱۷۶.
  161. امام‌خمینی، نجاة العباد، ۱۴۲–۱۴۳.
  162. شهید اول، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیه، ۲/۲۶؛ مجلسی، بحار الانوار، ۸۲/۱۵۳؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة، ۵/۳۶۶.
  163. امام‌خمینی، چهل حدیث، ۵۹۰.
  164. امام‌خمینی، حدیث جنود، ۳۰۱.
  165. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۱۵۷؛ امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۴۱۹.
  166. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۲۹۴.
  167. امام‌خمینی، توضیح المسائل، ۱۰۳.
  168. امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۲۴۰.
  169. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۷۶.
  170. امام‌خمینی، تعلیقه عروه، ۲۲۴.
  171. امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۵۸۰–۵۸۱.
  172. امام‌خمینی، استفتائات، ۳/۵۸۱.
  173. امام‌خمینی، تحریر الوسیله، ۲/۷۱.
  174. امام‌خمینی، صحیفه، ۲/۱۶۱.

منابع

  • قرآن کریم.
  • آل قاسم، عدنان فرحان، تاریخ الحوزات العلمیه، قم، جامعة المصطفی العالمیه، چاپ دوم، ۱۳۹۵ش.
  • آل یاسین، راضی، صلح الحسین(ع)، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۳۷۳ش.
  • ابن‌شعبه حرانی، حسن‌بن‌علی، تحف العقول فیما جاء من الحکم و المواعظ عن آل‌الرسول(ص)، تصحیح علی‌اکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌ابی‌الثلچ بغدادی، مجموعه نفیسه فی تاریخ الائمه، بیروت، دارالقاری، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • ابن‌ابی‌الحدید، عبدالحمید، شرح نهج البلاغه، تحقیق محمد ابوالفضل ابراهیم، قم، کتابخانه آیت‌الله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • ابن‌اثیر، علی‌بن‌محمد، الکامل فی التاریخ، بیروت، دار صادر، ۱۳۸۵ق.
  • ابن‌اعثم کوفی، احمد، الفتوح، تحقیق علی شیری، بیروت دارالاضواء، چاپ اول، ۱۴۱۱ق.
  • ابن‌سعد، محمد، الطبقات الکبری، تحقیق محمد عبدالقادر عطا، بیروت، دارالکتب العلمیه، چاپ اول، ۱۴۱۰ق.
  • ابن‌شهرآشوب، محمدبن‌علی، مناقب آل ابی‌طالب، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، علامه، چاپ اول، ۱۳۷۹ق.
  • ابن‌صباغ مالکی، الفصول المهمة فی معرِفة الأئمَّه، قم، دارالحدیث، چاپ اول، ۱۴۲۲ق.
  • ابن‌طاووس، علی‌بن‌موسی، اللهوف علی قتلی الطفوف، بیروت، اعلمی، چاپ اول، ۱۴۱۴ق.
  • ابن‌عبدالبر، یوسف‌بن‌عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق علی محمد بجاوی، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، ۱۴۱۲ق.
  • ابن‌عساکر، علی‌بن‌حسن، تاریخ مدینه دمشق، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • ابن‌قولویه، جعفربن‌محمد، کامل الزیارات، تصحیح عبدالحسین امینی، نجف، دارالمرتضویه، چاپ اول، ۱۳۵۶ش.
  • ابن‌کثیر، اسماعیل‌بن‌عمر، البدایة و النهایه، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، ۱۴۰۷ق.
  • ابومخنف کوفی، لوط‌بن‌یحیی، وقعةالطف، تصحیح محمدهادی یوسفی غروی، قم، جامعه مدرسین، چاپ سوم، ۱۴۱۷ق.
  • اربلی، علی‌بن‌عیسی، کشف الغمة فی معرفة الائمة، بیروت، دارالاضواء، چاپ دوم، ۱۴۰۵ق.
  • اصفهانی، ابوالفرج، مقاتل الطالبین، تحقیق سیداحمد صقر، بیروت، دارالمعرفه، بی‌تا.
  • امام‌خمینی، سیدروح‌الله، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام‌خمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، استفتائات، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۱ش.
  • امام‌خمینی، انوار الهدایة فی التعلیقة علی الکفایه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ سوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، تحریر الوسیله، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • امام‌خمینی، التعلیقة علی العروة الوثقی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۶ش.
  • امام‌خمینی، التعلیقة علی الفوائد الرضویه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۷۸ش.
  • امام‌خمینی، تفسیر سوره حمد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ یازدهم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، رساله توضیح المسائل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ هفتم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، رساله نجاة العباد، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش.
  • امام‌خمینی، شرح امام‌خمینی، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش.
  • امام‌خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش.
  • امام‌خمینی، الطلب و الاراده، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش.
  • امام‌خمینی، ولایت فقیه، حکومت اسلامی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ بیستم، ۱۳۸۸ش.
  • امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت، دارالتعارف للمطبوعات، چاپ اول، ۱۴۰۴ق.
  • بحرانی، سیدهاشم، البرهان فی تفسیر القرآن، قم، بنیاد بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • بلاذری، احمدبن‌یحیی، انساب الاشراف، تحقیق محمد حمیدالله، مصر، دارالمعارف، چاپ اول، ۱۹۵۹م.
  • ترمذی، محمدبن‌عیسی، الجامع الکبیر، تحقیق دکتر بشار عواد معروف، بیروت، دارالغرب الاسلامی، چاپ اول، ۱۹۹۶م.
  • حاکم نیشابوری، محمد، المستدرک علی الصحیحین، تحقیق یوسف عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دارالمعرفة، بی‌تا.
  • حر عاملی، محمدبن‌حسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق.
  • حلی، محقق، جعفربن‌حسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق عبدالحسین محمدعلی بقال، قم، اسماعیلیان، چاپ دوم، ۱۴۰۸ق.
  • حویزی، عبدعلی‌بن‌جمعه، تفسیر نور الثقلین، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق.
  • دینوری، احمدبن‌داود، اخبارالطوال، تحقیق عامر، عبدالمنعم، قم، رضی، چاپ اول، ۱۳۶۸ش.
  • ذهبی، محمدبن‌احمد، سیر اعلام النبلاء، تحقیق شعیب‌الله نووط، بیروت، الرساله، چاپ دوم، ۱۴۰۲ق.
  • روحانی، سیدحمید، مصاحبه، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام‌خمینی، تدوین مصطفی وجدانی، تهران، پیام آزادی، چاپ اول، ۱۳۶۷ش.
  • شهید اول، محمدبن‌مکی، الدروس الشرعیة فی فقه الإمامیه، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، ۱۴۱۷ق.
  • طبرسی، احمدبن‌علی، الاحتجاج علی أهل اللجاج، تحقیق محمدباقر خرسان، مشهد، نشر مرتضی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق.
  • طبرسی، فضل‌بن‌حسن، إعلام الوری بأعلام الهدی، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۷ق.
  • طبری امامی، محمدبن‌جریر، دلائل الامامه، قم، بعثت، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • طوسی، محمدبن‌حسن، تهذیب الاحکام، تصحیح سیدحسن موسوی خرسان، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • طوسی، رجال الطوسی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، ۱۳۷۳ش.
  • طوسی، المبسوط فی فقه الامامیه، تحقیق سیدمحمدتقی کشفی، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۸۷ق.
  • عطاردی، عزیزالله، مسند الامام الشهید، ابی‌عبدالله حسین‌بن‌علی (۱–۳)، تهران، عطارد، چاپ اول، ۱۳۷۶ش.
  • غیوری، مهدی، مصاحبه، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام‌خمینی، تدوین مصطفی وجدانی، تهران، پیام آزادی، ۱۳۶۷ش.
  • قرهی، عبدالعلی، مصاحبه، چاپ‌شده در سرگذشت‌های ویژه از زندگی امام‌خمینی، به اهتمام رضا شعرباف، تهران، پیام آزادی، چاپ نهم، ۱۳۷۶ش.
  • قمی، عباس، دمع السجوم (در کربلا چه گذشت)، ترجمه نفس المهموم، ترجمه ابوالحسن شعرانی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ اول، ۱۳۸۵ش.
  • کلینی، محمدبن‌یعقوب، الکافی، تصحیح علی‌اکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.
  • مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق.
  • مرتضوی، سیدضیاء، بازتاب عاشورا در فقه سیاسی شیعه، مجله حکومت اسلامی، شماره ۲۷، ۱۳۸۲ش.
  • مسعودی، علی‌بن‌حسین، اثبات الوصیه للامام علی‌بن‌ابی‌طالب(ع)، قم، انصاریان، چاپ سوم، ۱۴۲۳ق.
  • مطهری، مرتضی، مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران، صدرا، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
  • مفید، محمدبن‌محمد، الاختصاص، تحقیق علی‌اکبر غفاری و محمود محرمی، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، تحقیق مؤسسه آل‌البیت(ع)، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • مفید، الجمل، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • مفید، المقنعه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق.
  • منقری، نصربن‌مزاحم، وقعة صفین، تحقیق عبدالسلام محمد هارون، قاهرة، المؤسسة العربیة الحدیثه، چاپ دوم، ۱۳۸۲ق.
  • نجفی، محمدحسن، جواهر الکلام فی شرح شرائع الاسلام، تحقیق عباس قوچانی و علی آخوندی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ۱۴۰۴ق.
  • نراقی، ملااحمد، مستند الشیعة فی أحکام الشریعه، قم، مؤسسه آل‌البیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۱۵ق.
  • نهج البلاغه، ترجمه سیدجمال‌الدین دین‌پرور، تهران، بنیاد نهج البلاغه، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
  • وجدانی، مصطفی، سرگذشتهای ویژه از زندگی امام‌خمینی به روایت جمعی از فضلاء، تهران، انتشارات پیام آزادی، چاپ سیزدهم، ۱۳۷۲ش.
  • یعقوبی، احمدبن‌ابی‌یعقوب، تاریخ الیعقوبی، بیروت، دارصادر، بی‌تا.

پیوند به بیرون