۲۱٬۱۴۹
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''امکان اشرف'''، قاعده، ضرورت تحقق ممکن اشرف در | '''امکان اشرف'''، قاعده، ضرورت تحقق ممکن اشرف در مراتب وجود پیش از تحقق ممکن اخس. | ||
== مفهومشناسی == | == مفهومشناسی == | ||
امکان به معنای اصلبودن و تحقق است<ref>صاحببنعباد، المحیط فی اللغه، ۶/۲۸۴.</ref> و در علوم گوناگون دارای معانی اصطلاحی مختلفی است، ازجمله | امکان به معنای اصلبودن و تحقق است<ref>صاحببنعباد، المحیط فی اللغه، ۶/۲۸۴.</ref> و در علوم گوناگون دارای معانی اصطلاحی مختلفی است، ازجمله امکان ذاتی، امکان عام و امکان خاص؛ و در بیان مراد از آن در قاعده امکان چند گفته وجود دارد، ازجمله: | ||
# مراد امکان ذاتی است؛ زیرا این شرافت نسبت [[وجود]] به ماهیتی است که از موجودات انتزاع میشود.<ref>شیخانی، قاعده امکان اشرف و لوازم معرفت شناختی آن، ۱۲۸.</ref> | # مراد امکان ذاتی است؛ زیرا این شرافت نسبت [[وجود]] به ماهیتی است که از موجودات انتزاع میشود.<ref>شیخانی، قاعده امکان اشرف و لوازم معرفت شناختی آن، ۱۲۸.</ref> | ||
# مراد از امکان، نه امکان به معنای عام و نه به معنای خاص آن است، بلکه مراد از امکان، ممکن است؛ یعنی در عنوان قاعده، مصدر «امکان» آمده و از آن، صفت ممکن اراده شده است.<ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۳/۷۲۹–۷۳۰.</ref> | # مراد از امکان، نه امکان به معنای عام و نه به معنای خاص آن است، بلکه مراد از امکان، ممکن است؛ یعنی در عنوان قاعده، مصدر «امکان» آمده و از آن، صفت ممکن اراده شده است.<ref>سبزواری، شرح المنظومه، ۳/۷۲۹–۷۳۰.</ref> | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== پیشینه == | == پیشینه == | ||
قاعده امکان اشرف که یکی از اصول و مبانی شریف فلسفی است و برخی فیلسوفان آن را از فروع [[قاعده الواحد]] میدانند.<ref>قطبالدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، ۳۵۲؛ میرداماد، القبسات، ۳۷۲؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴–۲۵۲.</ref> میراث ارسطوست که در کتاب | قاعده امکان اشرف که یکی از اصول و مبانی شریف فلسفی است و برخی فیلسوفان آن را از فروع [[قاعده الواحد]] میدانند.<ref>قطبالدین شیرازی، شرح حکمة الاشراق، ۳۵۲؛ میرداماد، القبسات، ۳۷۲؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴–۲۵۲.</ref> میراث ارسطوست که در کتاب السماء و العالم نقل شده است.<ref>← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴.</ref> بعدها [[ابنسینا]] از این قاعده در آثار خود بهره گرفته<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴.</ref> و در تبیین ترتیب نظام وجود و سلسله «بدو» و «عود» بر این قاعده تکیه کرده است.<ref>شفیعی، ادله و براهین اثبات عالم عقل در نظام صدرایی، ۱۰۷.</ref> [[شیخ اشراق]] نیز به این قاعده اهمیت بسیاری داده و در آثارش به این قاعده توجه کرده است.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۴/۱۳–۱۴ و ۱۹ و ۶۶.</ref> [[ملاصدرا]] با اختصاصدادن فصلی به این قاعده به اهمیت و جایگاه آن پرداخته<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴–۲۵۲.</ref> و برای اثبات آن و دفع شبهات از آن کوشیده و در اثبات عوالم مافوق از آن بهره برده است. وی پس از بیان استدلالهای آن، قاعدهای دیگر به نام «قاعده امکان أخس» مطرح کرد و مدعی شد از طریق این قاعده نیز میتوان در اثبات موجودات متوسط، مانند عالم اشباح مثالیه و [[عالم عقول]] بهره گرفت.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۲/۵۸ و ۷/۲۵۷؛ شفیعی، ادله و براهین اثبات عالم عقل در نظام صدرایی، ۱۰۷–۱۰۸.</ref> شیخ اشراق برای این قاعده آثار بسیاری ذکر کرده است؛ ازجمله اثبات نفس ناطقه و بقای آن، اثبات [[سعادت]] و [[خیر]] و امور علویه که گردش [[فلک|افلاک]] را بر عهده دارند.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ۱/۵۱ و ۴/۱۳؛ دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۳۹–۴۰.</ref> این قاعده برای اثبات عقول، مُثل نوریه، ارباب انواع و مانند آنهاست.<ref>← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۵.</ref> | ||
[[امامخمینی]] نیز در برخی آثار خود از قاعده امکان اشرف بهره گرفته است. بنابر نظر ایشان طبق این قاعده، در سلسله نزول از مبدأ اعلی، نخست باید موجود مجرد عقلانی بسیط صادر شود؛ زیرا عالم طبیعت شایستگی صدور از آن مقام را ندارد و چون میان | [[امامخمینی]] نیز در برخی آثار خود از قاعده امکان اشرف بهره گرفته است. بنابر نظر ایشان طبق این قاعده، در سلسله نزول از مبدأ اعلی، نخست باید موجود مجرد عقلانی بسیط صادر شود؛ زیرا عالم طبیعت شایستگی صدور از آن مقام را ندارد و چون میان عالم طبیعت و آن عقول مجرده مناسبت نیست، میان آنها به واسطه قاعده امکان اشرف، [[عالم برزخ]] و مُثل معلقه اثبات میشود که واسطه دریافت فیض برای این عالم از عالم عقول است؛ چنانکه با این قاعده نفوس فلکیه نیز اثبات میشود.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۲۵.</ref> | ||
== دلیل و قلمرو == | == دلیل و قلمرو == | ||
هرگاه ممکن اخس از | هرگاه ممکن اخس از باریتعالی صادر شده باشد، حتماً پیش از آن باید موجود اشرف صادر شده باشد؛ زیرا در غیر این صورت یکی از این سه اشکال لازم میآید: | ||
# صدور کثیر از واحد، | # صدور کثیر از واحد، | ||
# اشرفبودن معلول از علت خویش، | # اشرفبودن معلول از علت خویش، | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
برای جریان این قاعده دو شرط عمده وجود دارد: | برای جریان این قاعده دو شرط عمده وجود دارد: | ||
# موجود اشرف و موجود اخس با یکدیگر در ماهیت متحد باشند، | # موجود اشرف و موجود اخس با یکدیگر در [[ماهیت]] متحد باشند، | ||
# جریان قاعده تنها در مبدعات و موجودات مافوق عالم ماده جاری است و در عالم عنصری و مرکبات مادی راه ندارد؛ زیرا در عالم مواد و اجسام ممکن است موانعی برای تحقق اشرف وجود داشته باشد<ref>← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۷–۲۴۸؛ دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۳۶.</ref> | # جریان قاعده تنها در مبدعات و موجودات مافوق عالم ماده جاری است و در عالم عنصری و مرکبات مادی راه ندارد؛ زیرا در عالم مواد و [[جسم|اجسام]] ممکن است موانعی برای تحقق اشرف وجود داشته باشد<ref>← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۷–۲۴۸؛ دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۳۶.</ref> | ||
از آنجاکه ملاصدرا در باب وجود قائل به تشکیک است و وجود را یک حقیقت اصیل و دارای مراتب میداند، قاعده را در مراتب تشکیکی وجود نیز جاری میشمارد<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۷–۲۵۰.</ref> از اینرو این قاعده را در اشیای مادی نیز جاری دانسته، معتقد است که شریف بر خسیس، بالفعل بر بالقوه، صورت بر ماده و صدق بر کذب مقدم است و نیز در عالم کون و فساد اگرچه موجود اخس به حسب زمان بر موجود اشرف مقدم است، مانند | از آنجاکه ملاصدرا در باب وجود قائل به [[تشکیک در وجود|تشکیک]] است و وجود را یک حقیقت اصیل و دارای مراتب میداند، قاعده را در مراتب تشکیکی وجود نیز جاری میشمارد<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۷–۲۵۰.</ref> از اینرو این قاعده را در اشیای مادی نیز جاری دانسته، معتقد است که شریف بر خسیس، بالفعل بر بالقوه، صورت بر ماده و صدق بر کذب مقدم است و نیز در عالم کون و فساد اگرچه موجود اخس به حسب زمان بر موجود اشرف مقدم است، مانند نطفه که بر حیوان مقدم است، در واقع موجود اشرف به حسب وجود و ایجاد، پیش از موجود اخس است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۹؛ دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۳۶–۳۷.</ref> | ||
== قاعده امکان اخس == | == قاعده امکان اخس == | ||
بیشتر کسانی که از قاعده امکان اشرف بحث کردهاند، دربارهٔ قاعده امکان اخس نیز سخن گفتهاند.<ref>دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۴۱.</ref> ملاصدرا قاعده امکان اخس را در مواردی به کار برده<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴–۲۵۷.</ref> و از آن در اثبات موجودات متوسط، مانند عالم اشباح مثالیه و عالم عقول استفاده کرده است،<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۵.</ref> چنانکه وجود ممکن اخس کاشف از وجود ممکن اشرف (به دلالت عقلی) در مرتبه پیش است؛ زیرا در نظام وجود، هر مرتبه مادون، سایه و ظل مرتبه مافوق خود شمرده میشود.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱/۳۰۲.</ref> | بیشتر کسانی که از قاعده امکان اشرف بحث کردهاند، دربارهٔ قاعده امکان اخس نیز سخن گفتهاند.<ref>دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۴۱.</ref> [[ملاصدرا]] قاعده امکان اخس را در مواردی به کار برده<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۴–۲۵۷.</ref> و از آن در اثبات موجودات متوسط، مانند عالم اشباح مثالیه و عالم عقول استفاده کرده است،<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۲۴۵.</ref> چنانکه وجود ممکن اخس کاشف از وجود ممکن اشرف (به دلالت عقلی) در مرتبه پیش است؛ زیرا در نظام وجود، هر مرتبه مادون، سایه و ظل مرتبه مافوق خود شمرده میشود.<ref>سجادی، فرهنگ معارف اسلامی، ۱/۳۰۲.</ref> | ||
در [[فلسفه اسلامی]]، وجود [[عالم هستی]] را میتوان در قالب یک دایره تصور کرد که از نقطهای در رأس دایره آغاز و در نقطهای در قاعده دایره میرسد؛ ولی این تنها نیمی از دایره هستی است که از آن به قوس نزول تعبیر میشود. قاعده امکان اشرف دربارهٔ اثبات موجودات در قوس نزول جریان دارد؛ زیرا بر مبنای اینکه مرتبه اخس تحقق یافته است، استدلال میشود باید مرتبه اشرف نیز تحقق داشته باشد؛ ولی بر مبنای این قاعده نمیتوان موجودات را در قوس صعود اثبات کرد<ref>رحمتی، امکان اشرف، ۶۱.</ref> بنابراین حکما برای این منظور به قاعده «امکان اخس» استناد جستهاند که به معنای دقیق آن قاعدهای مغایر با قاعده امکان اشرف نیست، بلکه همان عکس قاعده اشرف است<ref>رحمتی، امکان اشرف، ۶۱.</ref> از اینرو نقش قاعده امکان اشرف در قوس نزول ظاهر میشود و نقش قاعده امکان اخس در قوس صعود.<ref>دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۴۲.</ref> | در [[فلسفه اسلامی]]، وجود [[عوالم هستی|عالم هستی]] را میتوان در قالب یک دایره تصور کرد که از نقطهای در رأس دایره آغاز و در نقطهای در قاعده دایره میرسد؛ ولی این تنها نیمی از دایره هستی است که از آن به قوس نزول تعبیر میشود. قاعده امکان اشرف دربارهٔ اثبات موجودات در قوس نزول جریان دارد؛ زیرا بر مبنای اینکه مرتبه اخس تحقق یافته است، استدلال میشود باید مرتبه اشرف نیز تحقق داشته باشد؛ ولی بر مبنای این قاعده نمیتوان موجودات را در قوس صعود اثبات کرد<ref>رحمتی، امکان اشرف، ۶۱.</ref> بنابراین [[حکما]] برای این منظور به قاعده «امکان اخس» استناد جستهاند که به معنای دقیق آن قاعدهای مغایر با قاعده امکان اشرف نیست، بلکه همان عکس قاعده اشرف است<ref>رحمتی، امکان اشرف، ۶۱.</ref> از اینرو نقش قاعده امکان اشرف در قوس نزول ظاهر میشود و نقش قاعده امکان اخس در قوس صعود.<ref>دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۴۲.</ref> | ||
امامخمینی نیز به تبع قاعده امکان اشرف، دربارهٔ قاعده امکان اخس بحث کرده و بر این باور است که در قوس صعود به حسب قاعده امکان اخس، از اخس به اشرف منتهی میشود و عکس آن در قاعده امکان اشرف است که از اشرف به اخس منتهی میشود و آن در سلسله نزول است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۳.</ref> از اینرو میتوان | امامخمینی نیز به تبع قاعده امکان اشرف، دربارهٔ قاعده امکان اخس بحث کرده و بر این باور است که در قوس صعود به حسب قاعده امکان اخس، از اخس به اشرف منتهی میشود و عکس آن در قاعده امکان اشرف است که از اشرف به اخس منتهی میشود و آن در سلسله نزول است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۳.</ref> از اینرو میتوان برزخ نزولی را از طریق قاعده امکان اشرف<ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۲۷۱ و ۳/۴۱۷.</ref> و برزخ صعودی را از طریق قاعده امکان اخس اثبات کرد.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۳.</ref> | ||
== رابطه با نظام احسن == | == رابطه با نظام احسن == | ||
بر اساس مفاد قاعده امکان اشرف، در تمام مراحل وجود لازم است ممکن اشرف بر ممکن اخس مقدم باشد،<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۶/۲۳۲ و ۷/۲۴۴.</ref> برای مثال، هرگاه ممکن اخس مانند نفس موجود باشد، بهناچار پیش از آن ممکن اشرفی نظیر عقل موجود است؛ زیرا عقل برتر از نفس است؛ بنابراین علم و آگاهی به صدور وجود نفس، علم به صدور وجود عقل پیش از نفس را به دنبال دارد،<ref>دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۳۳.</ref> بر اساس این قاعده میتوان نتیجه گرفت که بهتر و احسن از نظام طولی موجود جهان تصور نمیشد؛ زیرا اگر تصور میشد، بایستی پیش از این تحقق مییافت و دیگر اینکه بهتر از هر مرحلهای از مراحل عالم هستی نیز تصورشدنی نیست؛ اگر تصورشدنی بود، بر اساس قاعده امکان اشرف باید پیش از آن مرحله خاص آفریده میشد؛ از اینرو بر اساس قاعده امکان اشرف، مجموع عالم طولی و ترتیب قرارگرفتن مراحل آفرینش جهان هستی، اعم از قوس نزول و صعود، دارای نظام احسن است و بهتر از آن ممکن نیست.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۱۰۸–۱۱۰ و ۱۱۷؛ سبزواری، اسرارالحکم، ۱۰۵؛ طالبی، براهین کاملبودن جهان موجود در حل مسئله شر از منظر صدر المتألهین، ۷۶–۷۹.</ref> | بر اساس مفاد قاعده امکان اشرف، در تمام مراحل وجود لازم است ممکن اشرف بر ممکن اخس مقدم باشد،<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۶/۲۳۲ و ۷/۲۴۴.</ref> برای مثال، هرگاه ممکن اخس مانند نفس موجود باشد، بهناچار پیش از آن ممکن اشرفی نظیر عقل موجود است؛ زیرا عقل برتر از نفس است؛ بنابراین علم و آگاهی به صدور وجود نفس، علم به صدور وجود عقل پیش از نفس را به دنبال دارد،<ref>دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۳۳.</ref> بر اساس این قاعده میتوان نتیجه گرفت که بهتر و احسن از نظام طولی موجود جهان تصور نمیشد؛ زیرا اگر تصور میشد، بایستی پیش از این تحقق مییافت و دیگر اینکه بهتر از هر مرحلهای از مراحل عالم هستی نیز تصورشدنی نیست؛ اگر تصورشدنی بود، بر اساس قاعده امکان اشرف باید پیش از آن مرحله خاص آفریده میشد؛ از اینرو بر اساس قاعده امکان اشرف، مجموع عالم طولی و ترتیب قرارگرفتن مراحل آفرینش جهان هستی، اعم از قوس نزول و صعود، دارای نظام احسن است و بهتر از آن ممکن نیست.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعه، ۷/۱۰۸–۱۱۰ و ۱۱۷؛ سبزواری، اسرارالحکم، ۱۰۵؛ طالبی، براهین کاملبودن جهان موجود در حل مسئله شر از منظر صدر المتألهین، ۷۶–۷۹.</ref> | ||
به باور امامخمینی با قاعده امکان اشرف در سلسله نزولی ثابت میشود که از مبدأ اعلی نخست باید یک امر مجرد عقلانی بسیط و پس از آن دیگر عقول مجرده صادر شوند و این عالم طبیعت با جنبه طبیعی خود لایق صدور از آن مقام نبوده و ممکن نیست از آن مقام صادر شود و از طرفی چون میان عالم طبیعت و عالم عقول مجرد مناسبت نیست، میان اینها هم به کمک قاعده امکان اشرف عالم برزخ اثبات میشود که واسطه فیض به عالم طبیعت است و بعد هم نفوس فلکی و عالم طبیعت و هیولی؛ به این ترتیب قوس نزول محقق میشود. در سلسله نظام وجود و عالم، تناسب ذاتی و هم افقبودن لازم است. در قوس صعود، وجود به مرتبه عقل که فعل محض است میرسد؛ اما فاصلهای به نام [[برزخ]] که همسنخ و همافق با عالم طبیعت است، لازم است<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۲۵–۳۲۶ و ۴۱۷.</ref> | به باور [[امامخمینی]] با قاعده امکان اشرف در سلسله نزولی ثابت میشود که از مبدأ اعلی نخست باید یک امر مجرد عقلانی بسیط و پس از آن دیگر عقول مجرده صادر شوند و این عالم طبیعت با جنبه طبیعی خود لایق صدور از آن مقام نبوده و ممکن نیست از آن مقام صادر شود و از طرفی چون میان عالم طبیعت و عالم عقول مجرد مناسبت نیست، میان اینها هم به کمک قاعده امکان اشرف عالم برزخ اثبات میشود که واسطه فیض به عالم طبیعت است و بعد هم نفوس فلکی و عالم طبیعت و هیولی؛ به این ترتیب قوس نزول محقق میشود. در سلسله نظام وجود و عالم، تناسب ذاتی و هم افقبودن لازم است. در قوس صعود، وجود به مرتبه عقل که فعل محض است میرسد؛ اما فاصلهای به نام [[برزخ]] که همسنخ و همافق با عالم طبیعت است، لازم است<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۲۵–۳۲۶ و ۴۱۷.</ref> | ||
== کاربرد قاعده == | == کاربرد قاعده == | ||
حکما در موارد بسیاری از قاعده امکان بهره بردهاند<ref>← دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۳۳؛ غفاری، فرهنگ اصطلاحات شیخ اشراق، ۸۴–۸۵.</ref> امامخمینی نیز در آثار خود از این قاعده استفاده کرده است، ازجمله: | [[حکما]] در موارد بسیاری از قاعده امکان بهره بردهاند<ref>← دینانی، قواعد فلسفی، ۱/۳۳؛ غفاری، فرهنگ اصطلاحات شیخ اشراق، ۸۴–۸۵.</ref> امامخمینی نیز در آثار خود از این قاعده استفاده کرده است، ازجمله: | ||
# اثبات عالم برزخ و مثال: بنابر قاعده امکان اشرف، در سلسله قوس نزول، عالمی میان عالم عقل و عالم طبیعت وجود دارد؛ زیرا معلول اخس و پایینتر بهطور مستقل از علت عالی صادر نمیشود بلکه باید در سلسله علتها و در قوس نزول، عالم متوسط و عالم برزخ و مُثُل معلقه باشد تا ارتباط میان عالم عقل و عالم طبیعت برقرار شود<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۱۷.</ref> زیرا عالم مفارقات تناسبی با عالم طبیعت ندارد و نمیتواند در این جسم کدر و عنصری تصرف کند؛ از اینرو میان این دو عالم، عالم دیگری لازم است که با قاعده امکان اشرف اثبات شده است و آن [[عالم مثال]] و برزخ است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۲۷.</ref> | # اثبات عالم برزخ و مثال: بنابر قاعده امکان اشرف، در سلسله قوس نزول، عالمی میان عالم عقل و عالم طبیعت وجود دارد؛ زیرا معلول اخس و پایینتر بهطور مستقل از علت عالی صادر نمیشود بلکه باید در سلسله علتها و در قوس نزول، عالم متوسط و عالم برزخ و مُثُل معلقه باشد تا ارتباط میان عالم عقل و عالم طبیعت برقرار شود<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۱۷.</ref> زیرا عالم مفارقات تناسبی با عالم طبیعت ندارد و نمیتواند در این جسم کدر و عنصری تصرف کند؛ از اینرو میان این دو عالم، عالم دیگری لازم است که با قاعده امکان اشرف اثبات شده است و آن [[عالم مثال]] و برزخ است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۲۷.</ref> | ||
## خلق عقل جزئی پیش از جهل جزئی: در قوس نزول به حسب قاعده «امکان اشرف» از اشرف به اخس منتهی میشود و | ## خلق عقل جزئی پیش از جهل جزئی: در قوس نزول به حسب قاعده «امکان اشرف» از اشرف به اخس منتهی میشود و عقل کلی و نفس کلی پیش از حقیقت جهل مخلوق است. طبق قاعده امکان اشرف، وجودات امکانی از اشرف شروع و به اخس منتهی میشوند و این قاعده در قوس نزول جاری است؛ اما در قوس صعود به حسب امکان اخس خلقت عقل پس از جهل است.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۳.</ref> | ||
## اثبات وجود بهشت و جهنم برزخی: اینگونه نیست که اکنون [[بهشت | ## اثبات وجود بهشت و جهنم برزخی: اینگونه نیست که اکنون [[بهشت و جهنم]] موجود نباشد؛ زیرا عالمی که نیازمند به هیولی نیست، اشرف از عالمی است که نیاز به ماده دارد و طبق قاعده امکان اشرف، آن عالم نسبت به عالم طبیعت، به فیض نزدیکتر است؛ پس آن عالم در قوس نزول، موجود و پیش از عالم طبیعت است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۵۱۹.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|بهشت و جهنم}} | ||
## بیان مراتب سهگانه وجود انسان: بنابر قاعده امکان اشرف، در وجود | ## بیان مراتب سهگانه وجود انسان: بنابر قاعده امکان اشرف، در وجود انسان افزون بر مرتبه طبیعی و مرتبه عقلی، مرتبه برزخی وجود دارد که میان طبیعت و عقل است. این مرتبه از یک طرف به طبیعت متصل است؛ یعنی با آخرین مرتبه عالی از طبیعت همافق است و آخرین مرتبه اعلای آن به پایینترین مرتبه عقل متصل است.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۱۷.</ref> انسان در مرتبه عقلانیت نمیتواند بدون واسطه در مرتبه مادون و حسی تصرف کند؛ از اینرو پایینترین مرتبه عقلانی تجردی با بالاترین مرتبه از درجات برزخی که خیال است، ارتباط دارد و همافق است و هیچ تباینی میان آنها دیده نمیشود؛ پس عقل در مقام فعالیت فیض را بر مرتبه اعلای خیال افاضه میکند و از آنجاکه خیال دو وجهه عقلانی روحانی و وجهه طبیعی-جسمانی دارد؛ با این حال، نمیتواند به مرتبه جسم و قشر بدنی تعلق یابد، بلکه مرتبهای از مراتب [[جسم|جسمانیت]] لازم است که امر لطیف و نورانی و همافق آخرین مرتبه خیال باشد تا مرتبه برزخیت در آن تأثیر بگذارد و از این طریق است که فیض از آن مقام عقلانیت به این قشر بدنی میرسد.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۲۷.</ref> پس نخست افعال تعقل میشوند؛ سپس به عالم خیال تنزل میکنند و صورتهای جزئیه آنها تصور میشود، و از آن مقام نیز تنزل کرده، به آخرین مرتبه جسمانی میرسند که در لطافت همافق تجرد برزخی است و بهتدریج از این مرتبه به روح بخاری و از آن به خون و کمکم به [[قلب]] تنزل میکنند و بعد تا عضلات و الیاف و تا رگها تنزل کرده، در این جسم قشری، منبسط میشوند و افعال بروز میکنند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۳۲۷–۳۲۸.</ref> | ||
== پانویس == | == پانویس == |