اندیشههای اخلاقی و تربیتی امامخمینی: تفاوت میان نسخهها
(صفحهای تازه حاوی «==اندیشههای اخلاقی و تربیتی== اندیشههای اخلاقی و تربیتی امامخمینی، مبتنی بر معرفتهای بنیادین ایشان نسبت به جهان و انسان است و زیرساخت معرفتی ایشان عبارت است از خداشناسی، {{ببینید|متن=ببینید|خداشناسی}} انسانشناسی {{ببینید|متن=ببینی...» ایجاد کرد) |
(بدون تفاوت)
|
نسخهٔ ۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۵۱
اندیشههای اخلاقی و تربیتی
اندیشههای اخلاقی و تربیتی امامخمینی، مبتنی بر معرفتهای بنیادین ایشان نسبت به جهان و انسان است و زیرساخت معرفتی ایشان عبارت است از خداشناسی، (ببینید: خداشناسی) انسانشناسی (ببینید: انسانشناسی) و جهانشناسی. (ببینید: حرکت ، زمان ، حرکت جوهری ، حدوث و قدم ، و ربط حادث به قدیم) ـ با دقت در آثار امامخمینی میتوان پیبرد که خداشناسی در نظام اخلاقی ایشان نقش اصلی را دارد و هویت این نظام، هویت توحیدی، با محوریت قرآن کریم است. (ببینید: اخلاق) این نظام از نوع نظامهای غایتگرایانه است؛ یعنی هدف آن دستیابی انسان به کمال مطلوب و سعادت نهایی است. امامخمینی تمام غایتهایی که نظام اخلاقی غرب برای انسان بیان میکند، همچون سود، قدرت و لذت را بیپایه میشمارد؛ زیرا خواست درونی انسان رسیدن به کمال مطلق است که تنها مصداق آن خداوند است. (ببینید: فطرت ، اخلاق ، تربیت ، و شهوت) گزیده دیدگاههای اخلاقی و تربیتی امامخمینی را میتوان در محورهای کلی زیر بازگو کرد:
شناخت مفاهیم
مکتب اخلاقی و تربیتی امامخمینی در بُعد نظری و عملی تکامل یافته و اساس نظام آن بر آموزههای قرآنی و احادیث معصومان(ع) همراه با نگاه عرفانی و استدلالهای عقلی استوار است. مهمترین مفاهیم این حوزه عبارتاند از:
- اخلاق: امامخمینی خُلق را حالتی در نفس میداند که انسان را به عمل دعوت میکند و به واسطه ریاضت نفس، تفکر و تکرار به دست میآید. علم اخلاق علم به منجیات و مهلکات خُلقی و تربیت قلب و همچنین علم به چگونگی کسب فضایل و رهایی از رذایل و علم به مبادی و شرایط آنهاست. (ببینید: اخلاق) در حقیقت اخلاق، عدالت میان قوا و افراط و تفریطنکردن در آن، براساس قوانین عقلی و مفاهیم قرآنی و کلام معصومان(ع) است. امامخمینی ضمن سفارش به بهرهگیری از توصیههای سیر و سلوکی استادان فن، بر تجربه، مجاهده، ریاضت و تعبد نیز تکیه کرده است.
- تهذیب: امامخمینی تهذیب نفس را خروج انسان از سلطه ابلیس و مقصد نهایی اولیای الهی میداند و معتقد است تکامل انسان بدون تهذیب نفس محقق نمیشود. حقیقت تهذیب مهارکردن نفس و دلکندن از غیر خداوند و توجه به او و همچنین ریاضتکشیدن برای خروج از سلطنت شیطان از مملکت جان است؛ در واقع تهذیب نفس، عمل به آموزههای دین و تطهیر قلب از آلودگیهای باطنی و اخلاقی، ایجاد تقوا در خود و آراستن آن به فضایل اخلاقی و رفتاری است. (ببینید: تهذیب نفس)
- تربیت: تربیت از نظر امامخمینی هدایت افراد به طریق نجات و ارائه راههای سعادت و بازداشتن از طریق شقاوت و گمراهی است. در نگاه ایشان، تربیت امری متعالی و عمیق و با خاستگاه توحیدی است و از مکتبهای مادی کاملا متمایز است. (ببینید: تربیت و سعادت و شقاوت)
- رفتار اخلاقی: در اندیشه اخلاقی و تربیتی امامخمینی، دو مؤلفه عقلانیت دینی و رفتار اخلاقی از مباحث اساسی به شمار میرود. این مؤلفهها از سه عنصر عقل، دین و اخلاق و نیز چگونگی ارتباط میان آنها شکل گرفته است. ایشان بخش زیادی از مطالب فلسفه اخلاق را در مباحثی همچون حسن و قبح عقلی، علم النفس و عقل نظری و عقل عملی مطرح ساخته است. (ببینید: عقل (۲) و نفس) در مباحث ایشان میتوان به جایگاه نیت در افعال اخلاقی، الزامیبودن یا الزامینبودن فعل اخلاقی، چگونگی توجیه الزامات اخلاقی، رابطه آن با اختیار انسان، پاداش، سعادت و کمال انسان و استدلالپذیر بودن احکام اخلاقی اشاره کرد (ببینید: اخلاق ، اخلاص ، جبر و اختیار ، و تربیت)؛ همچنین بحث از مسئولیتهای اخلاقی از اساسیترین مباحث اخلاقی امامخمینی به شمار میرود. (ببینید: اخلاق)
اهمیت اخلاق و ارکان آن
امامخمینی کسب علم اخلاق را از ضروریات محصلان علوم دینی میداند؛ زیرا مقصد تمام پیامبران(ع)، نجات انسان از زشتیها و رذیلتهای اخلاقی و تربیت آنها به آداب و فضایل اخلاقی است و جامعهای که در آن ارزشهای اخلاقی حاکم نباشد، به سقوط و انحطاط کشیده میشود. (ببینید: اخلاق ، تربیت ، و تهذیب نفس) ایشان تمام غایتهایی که نظام اخلاقی غرب برای انسان بیان میکند، همچون سود، قدرت و لذت را بیپایه میشمارد؛ زیرا خواست درونی انسان رسیدن به کمال مطلق است که تنها مصداق آن خداوند است. (ببینید: فطرت ، اخلاق ، تربیت ، و شهوت) آموزههای اخلاقی امامخمینی، تهذیب و تربیت بر دو رکن و دو بُعد اصلی استوار است که از ترکیب آن دو، اساس و پایه انسان الهی شکل میگیرد؛ بعد اثباتی و بعد سلبی. امامخمینی در بعد اثباتی، خداجویی و اخلاص را عامل تعالی و کمال میخواند (ببینید: اخلاص) و در بعد سلبی، خودبینی و حبّ نفس را مانع تکامل و منشا بدبختی و پیراستن از آن را وظیفه و جهاد میداند. (ببینید: حب نفس) ایشان همچنین برای تربیت اخلاقی، اصول و مبانیای قائل است که مهمترین آنها عبارتاند از: الف) توحیدیبودن. (ببینید: اخلاق و توحید (۱)) ب) فطریبودن. (ببینید: فطرت ، خداشناسی ، و اخلاق) ج) عقلیبودن حسن و قبح افعال. د) اختیاریبودن افعال. (ببینید: اخلاق)
قوای نفسانی و اصول اخلاق
به باور اغلب علمای اخلاق، ازجمله امامخمینی، قوای نفسانی بر چهار قسم است: قوه شهوت، قوه غضب، قوه علمیه و قوه عدالت و هر یک از این قوا، نقطه تعادل و دو نقطه افراط و تفریط دارند. از نگاه اخلاقی، رعایت اعتدال در قوا اهمیت ویژهای دارد و تعدیل قوای نفسانی غایت کمال انسانی و منتهای سیر کمالی است. استفادهنکردن یا استفاده نادرست از این قوا، افزون بر کفران نعمت، خروج از حدّ اعتدال نفس است و انسان را از بسیاری از کمالات و پیشرفتها باز میدارد؛ چنانکه افراط در این قوا نیز موجب فساد و شقاوت و بدبختی است. (ببینید: اخلاق) بر این اساس هر یک از اصول یادشده به منزله دایرهای است که نقطه مرکز آن قوه اعتدال است. اعتدال در قوا سبب رسیدن به فضایل اخلاقی و سعادت میشود و هرچه از این نقطه مرکزی دور شود، از اعتدال دور شده است؛ از اینرو اساس اخلاق، در واقع ثمرات و فضایل این چهار مرکز و چهار قوه در حال اعتدال است که ریشه فضایل انسانی و اخلاقیاند و از آنجا که هر قوه یک مرکز دارد که در دو طرفاش نهایت دوری از مرکزِ اعتدال است، اصول رذیلتها نیز هشت مورد است. امامخمینی نقاط اعتدال و افراط و تفریطِ چهار اصل و قوه یادشده را تبیین کرده است: یکم. قوه علمیه: حد اعتدال آن حکمت، طرف افراط آن جُربزه و طرف تفریط آن بُله نام دارد. دوم. قوه غضبیه: حد اعتدال آن شجاعت است؛ طرف افراط این قوه تهور است و طرف تفریط آن جبن و ترس است. سوم. قوه شهویه: این قوه حد اعتدالاش عفت، طرف تفریط آن خمودی و طرف افراطش حرص، وقاحت و تبذیر است. چهارم. قوه عدلیه: برخی عدالت را قوه تعدیلکننده آن سه قوه برشمردهاند، نه اصلی جدا؛ اما بعضی دیگر آن را یک اصل میدانند که حد وسط آن عدالت، افراط در آن ظلم و جور و تفریط در آن پذیرش ظلم است. امامخمینی معتقد است پس از تسلیمشدن شهوت و غضب در برابر عقل و شرع، عدالت در مملکت جان بروز میکند (ببینید: اخلاق ، غضب ، شهوت ، و عدالت (۱)) و این عدالت است که موجب رشد فضایل انسانی و اخلاقی و دستیابی به فضیلت تقوا است. (ببینید: تقوا)
رویکردهای اخلاقی
علمای اخلاق از رویکردهای اخلاقی مختلفی پیروی میکنند که ناشی از اختلاف در مبادی و منابع استنباط احکام اخلاقی است. ازجمله این رویکردها عبارتاند از:
- رویکرد فلسفی: این رویکرد ریشه در مکتب اخلاقی ارسطو دارد و بر معرفت قوای نفس و استدلال بر تجرد نفس بنا شده است که در آن انسان پس از شناخت خود و تجرد نفس و شناخت فضیلتها و رذیلتها، تربیت خود را آغاز میکند تا خود را به کمال حقیقی انسانی برساند. امامخمینی این رویکرد را چندان مطلوب ارزیابی نمیکند و آن را نوعی تاریخ اخلاق و وصف فضیلتها و رذیلتها میداند که تاثیر چندانی در تصفیه اخلاق و تهذیب باطن ندارد (ببینید: اخلاق)؛ با این حال، ایشان نقش قوای چهارگانه را در تحقق فعل و رفتار اخلاقی و اقتضائات خاص هریک از این قوا میپذیرد و تاکید میکند آنچه منشا اخلاق به حساب میآید تعدیل این قوا است. فعل اخلاقی زمانی شکل میگیرد که قوه عاقله برای رسیدن به اهداف انسانی نفس، قوای مادون را به کار گیرد؛ درواقع این قوا سرچشمه تمام ملکات حسنه و سیئه و منشا تمام صور غیبی ملکوتیاند. (ببینید: شهوت ، غضب ، عدالت (۱) ، اخلاق ، و تربیت)
- رویکرد روایی: این رویکرد از منبع فیض وحیانی و علم لدنی اهل بیت(ع) نشئت گرفته است. امامخمینی در تبیین رویکرد اخلاقی معتقد است که اهل بیت(ع) آنچه در ارشاد خلق بیان کردهاند از سرچشمه کامل علم پیامبر اکرم(ص) است که از وحی الهی و علم ربانی است و از قیاسات و اختراعات و تصرفات شیطانی دور است. (ببینید: اخلاق)
- رویکرد عرفانی: اهل معرفت با تاکید بر کشف و شهود، روش عرفانی را در بحث از فضیلتها و رذیلتهای اخلاقی در پیش گرفتهاند. امامخمینی نیز در برخی مباحث اخلاقی، این مباحث را با مباحث عرفانی پیوند زده است و در بحث از فضایل و رذایل خُلقی انسان و مسائل اخلاقی مرتبط، طرح و بررسی موضوعات و نیز حلّ و فصل آنها را با رویکرد عرفانی پیگرفته است. (ببینید: اخلاق و عرفان)
- رویکرد ائتلافی: برخی از اندیشمندان اسلامی با ادغام رویکرد روایی و عقلانی و عرفانی از رویکرد ترکیبی و تلفیقی پیروی کردهاند. امامخمینی نیز در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل این روش را در پیش گرفته است و آن را کاملترین روش میداند. (ببینید: اخلاق) در یک نگاه کلی، دقت در آثار امامخمینی بیانگر آن است که ایشان به رویکردهای مختلف اخلاقی توجه داشته است.
تربیت اخلاقی
از دیدگاه امامخمینی تربیت صحیح تربیتی است که انسان را به صراط مستقیم هدایت کند و به توحید برساند. از اینرو همه پیامبران(ع) و نیز کسانی که تربیت افراد را بر عهده دارند، لازم است در این مسیر گام بردارند. ایشان در آثار خود بر حیطههای گوناگون تربیت مانند تربیت اخلاقی، تربیت عبادی و تربیت قوای باطنی انسان تاکید کرده است؛ با این حال، تربیت اخلاقی در نگاه ایشان از اهمیت ویژهای برخوردار است. (ببینید: تربیت و اخلاق) در بحث تربیت اخلاقی از ـ نگاه امامخمینی، توجه به این محورها لازم است:
اهتمام به اخلاق فردی و اجتماعی
امامخمینی با جداکردن اخلاق فردی و اخلاق اجتماعی، کاربرد علم اخلاق در حوزههای گوناگون را مورد توجه قرار داده و علاوه بر حوزه فردی و رابطه انسان با خود و خدا، اخلاق و تربیت را در حوزه اجتماع نیز بسیار مهم میداند. تفسیر اخلاقی امامخمینی در حوزه فردی بیشتر به فردگرایی و بیان ملکات نفس توجه دارد و در حوزه اجتماعی بیشتر رویکرد وظیفهگرایانه دارد. از دیدگاه ایشان در نظام اخلاق اجتماعی، نه تنها فرد در برابر خویشتن و سعادت این دنیا و آخرت مسئول است، بلکه در برابر جامعه و حتی همنوعان مسئولیت دارد. فراگیر شدن اخلاق در جامعه، اجتماع را در برابر آسیبهای احتمالی مانند مفاسد اخلاقی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و اعتقادی مصون خواهد کرد. (ببینید: اخلاق و مفاسد اجتماعی) از سوی دیگر، رسیدن به اخلاق مطلوب اجتماعی، وظیفه همه ارکان جامعه است، اما سهم مهمی از این وظیفه بر دوش معلمان و خانوادهها است؛ چنانکه امامخمینی خانواده را سلول اولیه جامعه میشمارد و بر این باور است که در صورت تزلزل اخلاقی خانواده، کل جامعه متزلزل خواهد شد. ایشان در میان افراد خانواده نقش مادران را در سعادت یا انحطاط جامعه، بسیار ویژه میداند. (ببینید: خانواده و مادر) به باور ایشان حساسترین وظیفه معلمان، تربیت نسل جوان و مؤدب کردن آنان به آداب اخلاقی است و اگر تربیت بهخوبی انجام شود، مملکت پیشرفت خواهد کرد. (ببینید: معلم و مدرسه)
روشهای تربیت اخلاقی
نگاه جامع امامخمینی به اسلام و انسان و نیز مسائل اخلاقی و تربیتی، موجب شده است در روش اخلاقی خود نیز به همه ابعاد وجودی انسان توجه کند. ایشان در پژوهشهای اخلاقیِ خود، با توجه ویژه به علم اخلاق و اخلاق تربیتی، اخلاق توصیفی و تاریخی را چندان مطلوب ارزیابی نمیکند و آن را نوعی نسخهنویسی میداند و معتقد است ورود در این امور انسان را از مقصد اصلی باز میدارد. شخص پزشک باید کلامش حکم دوا را داشته باشد و بیماری روحی را درمان کند؛ در حالیکه واردشدن به مباحثی مانند فلسفه اخلاق و تاریخ اخلاق که شامل قصهها، حکایتها و مثلهاست، دورشدن از مقصود اصلی است و کتاب اخلاقی باید بیانی موعظهای باشد و نویسنده با انذار و بشارت و موعظه و نصیحت، هدف خود را در نفس مخاطب جایگزین کند؛ از اینرو ایشان ضمن استفاده از دستورالعملها و توصیههای سیر و سلوکی استادان فن، بر تجربه، مجاهده، ریاضت و تعبد نیز تکیه کرده است (ببینید: تربیت و اخلاق) و با همین هدف، در کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل، به شرح بخشی از فضیلتها و رذیلتهای اخلاقی پرداخته است. (ببینید: شرح حدیث جنود عقل و جهل) از دیدگاه اخلاقی آسیبهای اخلاقی و تربیتی، بیشتر به سبب نبود اعتدال در قوا ناشی میشود. امامخمینی در تربیت، بهویژه تربیت جوانان، روش کنایهای و تلویحی را مؤثرتر از تصریح، و مهربانی و عطوفت را مؤثرتر از سرزنش میداند. ایشان تربیت را امری تدریجی میداند که به صورت دفعی حاصل نمیشود. (ببینید: تربیت) امامخمینی با اعتقاد به تاثیر عوامل بیرونی و درونی بر تربیت نفس، بر این باور است که مقدمات تربیت انسان از زمان پیش از ازدواج و هنگام انتخاب همسر آغاز میشود و اسلام برای آن برنامه دارد؛ همچنین چگونگی تغذیه مادر، لزوم استفاده از لقمه حلال، آداب حمل و شیردادن، وضعیت روحی و روانی مادر از حیث نشاط و پریشانی و تربیت فرزند از کودکی و زمان جوانی تا آخر عمر اموریاند که اسلام برای همه اینها برنامه تربیتی دارد. ایشان تاکید کرده است که زمان کودکی، بهترین زمان برای تربیت است؛ زیرا قلب کودک مانند دفتری صاف، آماده نقشپذیری است و گاه صفات این دوره تا زمان پیری هم باقی میماند. ایشان افزون بر تربیت آداب ظاهری، بر تربیت باطنی و تهذیب باطنی و جهاد با نفس نیز تاکید میکند و معتقد است زمان جوانی بهترین وقت برای خودسازی و ریاضت و تهذیب نفس است و این امر در سالهای سالمندی دشوار میشود. (ببینید: تهذیب نفس)
موانع تربیت
امامخمینی در آثار خود به بعضی از موانع تربیت نیز اشاره کرده است که آنها را میتوان به دو قسم موانع درونی و بیرونی تقسیم کرد و البته عمده موانع، درونیاند. ازجمله موانع درونیِ تربیت، عبارتاند از: غفلت؛ وسوسه و تصرف شیطان؛ فراموشی آخرت؛ امید به وسعت وقت و طولانی بودن آرزوها (ببینید: شیطان)؛ عجب و خودپسندی (ببینید: عجب)؛ تعصب (ببینید: تعصب)؛ تحجر ذهنی و فکری و خودباختگی (ببینید: تحجر)؛ انکار مقامات اولیای الهی (ببینید: مقامات)؛ حجابهای تقلید و جهالت که مانع رسیدن به معارف الهی و رؤیت جمال حقتعالی است (ببینید: حجب)؛ تعلق قلب به دنیا که مانع اصلاح قلوب و سیر در مسیر سلوک برای انسان است و درِ همه سعادتها را بر روی انسان میبندد (ببینید: قلب و حب دنیا)؛ فوران قوه غضب که حال سفاهت و سبعیت است و موجب میشود پند واندرز در انسان اثر نکند، بلکه بر آتش غضب او بیفزاید. (ببینید: غضب) ایشان ازجمله موانع بیرونی در تربیت را خانواده ناسالم، همنشینی با اهل معصیت و دوستان بد، جامعه و فرهنگ فاسد و وابسته و معلم و استاد ناصالح میداند. (ببینید: خانواده ، جامعه ، جوان ، معلم ، فرهنگ ، هجوم فرهنگی ، و دانشگاه)
فضیلتهای اخلاقی و تربیتی
امامخمینی در بسیاری از آثار اخلاقی خود بهویژه کتاب شرح حدیث جنود عقل و جهل و شرح چهل حدیث به اقسام و انواع فضایل اخلاقی و آثار تربیتی آنها پرداخته است. فضایل به دو بخش سلبی و ایجابی تقسیم میشوند؛ فضایل سلبی مفاد تنزیهی داشته، نواقص را از دل و جان انسان نفی میکنند؛ مانند قداست، طهارت و تقوا، و فضائل ایجابی فضایلی هستند که مفاد ثبوتی دارد و کمالی از کمالات را بر دل و جان انسان اثبات میکنند. ازجمله فضایل اخلاقی که امامخمینی به تبیین علمی آنها پرداخته و در دانشنامه امامخمینی دارای مقاله مستقل هستند، عبارتاند از: عدالت، امانت و امانتداری، توبه، تفکر، تقوا، زهد، خوف و رجا، اخلاص، ایثار، توکل، صبر، حلم، استقامت، عفو، رضا، شکر، صدق، صمت، تواضع، خضوع و خشوع، طمانینه و یقین. به عنوان نمونه، امامخمینی «خوف و رجا» را از فطریات مخموره انسان و از جنود عقل میداند و معتقد است انسان باید پیوسته امید به رحمت حق و خوف را که توجه به فقر و قصور ذاتی خود است در کنار هم داشته باشد. ایشان نه تنها خوف را کمال معنوی و منشا بسیاری از فضایل اخلاقی و نفسانی میداند، بلکه آن را سرچشمه تمام اصلاحات و مبدا درمان تمام بیماریهای روحی میشمارد. ایشان راه تحصیل «توکل» را ایمان به علم خداوند میداند و تاکید دارد که حصول توکل امری تدریجی است. ایشان حقیقت «اخلاص» را تصفیه عمل میداند و برای آن مراتبی برشمرده است و بر این باور است که اخلاص موجب اطمینان نفس و قوت ایمان میشود.
رذیلههای اخلاقی و تربیتی
امامخمینی در آثار اخلاقی خود به اقسام رذیلههای اخلاقی و نقش آنها در تربیت نفس نیز پرداخته است و هر یک از آنها در این دانشنامه دارای مقاله مستقل است؛ رذایلی مانند: گناه، اسراف، غضب، عجب، تکبر، تعصب، تملق، شهوت، حرص، حب دنیا، حب نفس، حسد، غیبت، ریا، غرور و غفلت. به عنوان نمونه، امامخمینی دایره «حسد» را که یکی از نتایج و رذایل افراط قوه شهویه میداند، گسترش داده و حتی در امور ناپسند و غیر واقعی نیز جاری میشمارد و برخاسته از ضعف شخصیت و ذات نفس؛ چنانکه سبب اصلی «تکبر» را جهل و نادانی میداند؛ زیرا شخص متکبر نسبت به حقیقت نفس خود و فقر و نقص آن، غافل است. «حرص» نیز از شعبههای حب دنیا و از صفات مهلکه انسان و متعلق به قوه شهویه و برخاسته از افراط قوه شهویه است و ایشان برای درمان آن دو راه کلی علمی و عملی پیشنهاد میدهد؛ راه علمی که اندیشیدن در امور دنیوی و مفاسد این صفت است و راه عملی که ریشهکن کردن حب دنیاست. ریا نیز از صفات رذیلهای است که از غلبه خواهشهای نفسانی برمیخیزد و امامخمینی تقسیم بدیعی از ریا ارائه کرده و آن را بر سه قسم شمرده است: ریا در عقاید و معارف الهی، ریا در صفات پسندیده، و ریا در اعمال عبادی. ایشان فرجام ریا را ورود به شرک، کفر، هلاکت و محرومماندن از شفاعت شافعان میداند.