کشف اسرار (کتاب): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۳۲: | خط ۳۲: | ||
'''کشف اسرار'''، کتاب اعتقادی ـ سیاسی [[امامخمینی]] در ردّ شبهات [[اسرار هزار ساله (کتاب)|کتاب اسرار هزار ساله]]؛ فارسی. | '''کشف اسرار'''، کتاب اعتقادی ـ سیاسی [[امامخمینی]] در ردّ شبهات [[اسرار هزار ساله (کتاب)|کتاب اسرار هزار ساله]]؛ فارسی. | ||
[[علیاکبر حکمیزاده]]، مجموعهای از شبهات اعتقادی، فقهی و سیاسی را در کتابی به نام اسرار هزار ساله، فراهم کرده و در سال ۱۳۲۲ منتشر ساخت. او که سابقه دروس حوزوی داشت، هدف خود را زدودن [[انحراف]] از جامعه دینی بیان میکرد. پس از انتشار این رساله، دو ردّیه بر آن نوشته شد. نخست [[محمد خالصیزاده]] پس از آن امامخمینی در همان سال با تعطیلکردن درس خود به مدت سی تا چهل روز، به نگارش کتاب کشف اسرار پرداخت تا پاسخی به شبهات مطرحشده بدهد. | |||
[[علیاکبر حکمیزاده]]، مجموعهای از شبهات اعتقادی، فقهی و سیاسی را در کتابی به نام اسرار هزار ساله، فراهم کرده و در سال ۱۳۲۲ منتشر ساخت. او که سابقه دروس حوزوی داشت، هدف خود را زدودن انحراف از جامعه دینی بیان میکرد. پس از انتشار این رساله، دو ردّیه بر آن نوشته شد. نخست محمد خالصیزاده پس از آن امامخمینی در همان سال با تعطیلکردن درس خود به مدت سی تا چهل روز، به نگارش کتاب کشف اسرار پرداخت تا پاسخی به شبهات مطرحشده بدهد. | |||
کتاب کشف اسرار از نظر ساختار، بر اساس ایرادهای مطرحشده در نوشته حکمیزاده تدوین یافته و دارای شش گفتار؛ [[توحید (فلسفه و کلام)|توحید]]، [[امامت]]، روحانی و وظایف او، حکومت، قانون و حدیث است. | کتاب کشف اسرار از نظر ساختار، بر اساس ایرادهای مطرحشده در نوشته حکمیزاده تدوین یافته و دارای شش گفتار؛ [[توحید (فلسفه و کلام)|توحید]]، [[امامت]]، روحانی و وظایف او، حکومت، قانون و حدیث است. |
نسخهٔ ۲۰ شهریور ۱۴۰۲، ساعت ۲۳:۳۴
اطلاعات کتاب | |
---|---|
عنوان | کشف اسرار |
موضوع | پاسخ به شبهات |
سبک | معارف اسلامی |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | ۱ |
تعداد صفحات | ۳۳۴ |
اطلاعات نشر | |
ناشر | کتابفروشی اسلامیه |
محل نشر | تهران |
تاریخ نشر | ۱۳۲۷ش |
کشف اسرار، کتاب اعتقادی ـ سیاسی امامخمینی در ردّ شبهات کتاب اسرار هزار ساله؛ فارسی.
علیاکبر حکمیزاده، مجموعهای از شبهات اعتقادی، فقهی و سیاسی را در کتابی به نام اسرار هزار ساله، فراهم کرده و در سال ۱۳۲۲ منتشر ساخت. او که سابقه دروس حوزوی داشت، هدف خود را زدودن انحراف از جامعه دینی بیان میکرد. پس از انتشار این رساله، دو ردّیه بر آن نوشته شد. نخست محمد خالصیزاده پس از آن امامخمینی در همان سال با تعطیلکردن درس خود به مدت سی تا چهل روز، به نگارش کتاب کشف اسرار پرداخت تا پاسخی به شبهات مطرحشده بدهد.
کتاب کشف اسرار از نظر ساختار، بر اساس ایرادهای مطرحشده در نوشته حکمیزاده تدوین یافته و دارای شش گفتار؛ توحید، امامت، روحانی و وظایف او، حکومت، قانون و حدیث است.
برخی، کشف اسرار را نقد پروتستانتیسم اسلامی میدانستند که کسروی، شریعت سنگلجی و حکمیزاده آن را تبلیغ میکردند. حکمیزاده پس از انتشار کتاب امامخمینی انتقادهای ایشان را پذیرفت و میرزامهدی اصفهانی به سبب نگارش این کتاب دست امامخمینی را بوسیده است.
این کتاب در سال ۱۳۲۳ انتشار یافته و چاپ سوم آن را کتابفروشی اسلامیه در سال ۱۳۲۷ منتشر کرد. از آنجاکه این کتاب برای مقطعی خاص نوشته شده، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تجدید چاپ رسمی نشد و امامخمینی نیز با انتشار دوباره آن موافق نبوده است.
ترجمه انگلیسی کتاب نیز در نیویورک در سال ۱۹۸۰م نشر یافته است.
زمینه تدوین
علیاکبر حکمیزاده، روزنامهنگار و مدیر نشریه پیمان، مجموعهای از شبهات اعتقادی، فقهی و سیاسی را در کتابی به نام اسرار هزار ساله، فراهم کرده و در سال ۱۳۲۲ همراه با نشریه «پرچم» منتشر ساخت. او که در قم میزیسته است و سابقه دروس حوزوی داشت، هدف از نوشته خود را زدودن انحراف از جامعه دینی دانسته، به ادعای خود، قصد داشته است موانع هزار ساله را از جلوی راه دین بردارد و راه پیشرفت را به مردم نشان دهد.[۱] پس از انتشار این رساله، دو ردّیه بر آن نوشته شده است. نخست محمد خالصیزاده در نشریه «آیین اسلام» به آن شبهات پاسخ داد؛[۲] پس از آن امامخمینی در همان سال با تعطیلکردن درس خود به مدت سی تا چهل روز،[۳] به نگارش کتاب کشف اسرار پرداخت تا پاسخی مبسوط به شبهات مطرحشده بدهد و با اقامه برهان و دلیل عقلی و نقلی، بطلان مدعیات امثال نویسنده اسرار هزار ساله را روشن سازد.[۴]
محتوا
کتاب کشف اسرار از نظر ساختار، بر اساس ایرادهای مطرحشده در نوشته حکمیزاده تدوین یافته[۵] و دارای شش گفتار در قالب سیزده پرسش است. گفتار اول: توحید، گفتار دوم: امامت، گفتار سوم: «روحانی و وظایف او»، گفتار چهارم: «حکومت»، گفتار پنجم: قانون و گفتار ششم: حدیث. امامخمینی پیش از آغاز بحث اصلی، نخست به ریشههای این شبهات میپردازد و معتقد است این شبهات از محمدبنعبدالوهاب بنیانگذار فرقه وهابیت و مقتدای فکری او ابنتیمیه سرچشمه گرفته و در اثر جهل و بیخبری مردم گسترش یافته است. ایشان علت حمله به علما و سبب دشمنی رضاخان پهلوی با آنان را توضیح میدهد و خوانندگان را به داوری دربارهٔ شبهات و پاسخهای دادهشده، فرا میخواند.[۶]
در گفتار اول به دو سؤال پاسخ داده میشود. سؤال اول در چند موضوع به بحث شرک اختصاص یافته است که آیا حاجتخواستن از ائمه(ع) یا سجده بر تربت یا ساختن گنبد و بارگاه و مانند آن، شرک است؟ امامخمینی نخست، عقاید و آرای گروههای گوناگون، از قبیل مجوسیان، مزدکیان، دهریون، اصحاب هیاکل و مسیحیان را مطرح کرده، سپس با استناد به آیات قرآن، به بیان حقیقت شرک میپردازد[۷] و در ادامه، برای اثبات جاودانگی و خلود نفس، به بیان آرای فلاسفه پیش از اسلام، همچون انکسیماس، فیثاغورث، سقراط، افلاطون و ارسطو، همچنین فلاسفه مسلمان، مانند ابنسینا، شیخ اشراق و ملاصدرا و حتی برخی از فیلسوفان غربی مانند دکارت فرانسوی میپردازد و با ذکر آیات قرآن در این موضوع، خوانندگان را به قضاوت دربارهٔ زندهبودن روح فرا میخواند و با اثبات این قضیه، روشن میسازد حاجتخواستن از ائمه(ع) طلب حاجت از موجودی زنده است که دارای منافع بسیاری است.[۸] ایشان در ارتباط با موضوع بحث، مسئله خواب مغناطیسی (هیپنوتیزم) را یکی از اکتشافات روحی عصر حاضر میداند که مسئله فراطبیعیبودن نفس را ثابت میکند.[۹]
امامخمینی در پاسخ به پرسش شرکبودن طلب شفاء از تربت، با توجه به آیات قرآن، نخست وجه ارتباط این بحث را با معنای «شرک» بیان کرده، دراینباره عالم وجود را پیچیدهتر از عوامفریبیهای پرسشکننده میداند و اراده حقتعالی را در آن نافذ میشمارد و معتقد است بینشی فراتر از طبیعتگرایی صرف لازم است تا حقایق عالم دیده شود.[۱۰] ایشان در پاسخ به شبهه ساختن گنبد و بارگاه، با اشاره به آیه ۳۳ سوره حج، آن را یکی از نشانههای تعظیم شعائر الهی برمیشمارد که دلهای پاک و نورانی، آنها را بزرگ و باعظمت برپا میدارند،[۱۱] و از خیانت ماجراجویانی چون نویسنده اسرار هزار ساله در تحریف روایت کتاب الکافی دربارهٔ جایگاه حضرت محمد(ص) و حضرت علی(ع) و فاطمه(س) در چینش نظام خلقت پرده برمیدارد و آن را نشانه کمخردی شبههانگیزان میداند.[۱۲] مباحث پایانی پرسش نخست، به شفاعت و اثبات اصل آن با استفاده از آیات قرآن و بدا و چیستی حقیقت آن اختصاص یافته است.[۱۳]
پرسش دوم در گفتار نخست، مربوط به استخاره است و اینکه آیا میتوان با استخاره به علم خدا آگاهی یافت؟ امامخمینی نخست، معانی استخاره را بهطور دقیق بیان میکند و پس از آن با استناد به آیات قرآن[۱۴] و بهرهمندی از شواهد و پیشرفتهای علمی معاصر،[۱۵] به برخی مزایای استخاره اشاره میکند و با بیانی نسبتاً تند به نقد دروغپردازی و شبههپراکنی موجود در همان زمان میپردازد.[۱۶] (ببینید: استخاره)
گفتار دوم دربارهٔ امامت است و در آن دو پرسش و پاسخ مطرح شده است: سؤال اول از چرایی یادنشدن اصل امامت در قرآن است که دو پاسخ داده شده است: نخست آنکه داوری عقل در این موارد کافی است و دوم آنکه بحث امامت در قرآن غیر مستقیم مطرح شده است.[۱۷] در این گفتار، افزون بر پاسخ به سؤالات مطرحشده، احادیث منزلت، ثقلین، سفینه و مانند آن توضیح و شرح داده شده، سند این احادیث از منابع اهل سنت نقل شده است.[۱۸] امامخمینی در پاسخ به این شبهه که کتابهای مربوط به امامت و نیز غلوّ در آنها در مقطع پس از صفویه افزوده شده است،[۱۹] شمار قابل توجهی از عناوین کتابهای نگارشیافته در دوره پیش از صفویه را ذکر میکند و خواننده را برای اطلاع بیشتر به کتاب الذریعه آقابزرگ ارجاع میدهد.[۲۰] در پرسش دوم، از علت هماندازهبودن ثواب یک بار عزاداری با ثواب هزار پیامبر شهید پرسیده شده است.[۲۱] امامخمینی با استناد به آیات قرآن و بیان چگونگی ثواب و عقاب الهی، به این پرسش پاسخ میدهد.[۲۲] ایشان ضمن توجیه ثوابهای فراوان برای پارهای از زیارتها و عزاداریها،[۲۳] از روش برگزاری عزاداریهای متداول انتقاد میکند.[۲۴]
گفتار سوم با عنوان روحانی در قالب دو پرسش کلی، دربردارنده مباحثی همچون: دلیل حکومت فقیه در زمان غیبت، بحث تقلید از مجتهد زنده، موقوفات و روحانی و محافظهکاربودن روحانی است. امامخمینی نخست، لزوم حکومت را به حکم عقل و نقل بیان میکند و مبنای مشروعیت حکومت را از جانب خدا میداند و ثابتبودن ولایت مجتهد را قابل بحث میشمارد.[۲۵] ایشان حاکمیت مستقیم و با مباشرت فقیه را نمیپسندد و اعمال ولایت مجتهد را از طریق ایجاد مجلس مجتهدان برای تعیین سلطان عادل پیشنهاد کرده،[۲۶] دلایل نقلی اقامهشده بر حاکمیت فقیه را ذکر میکند.[۲۷] ایشان در این گفتار، ضرورت اصلاح نهاد روحانیت و متصدی صالح این نهاد، مشاغل روحانی و تأمین زندگی وی و بودجه و راه تأمین آن را بیان میکند و پیامد وابستگی اقتصادی روحانیت به توده مردم و ایجاد عوامزدگی در آن را نفی میکند و اتهام خرافهگرایی روحانیت را نمیپذیرد. ایشان نپرداختن دولت به وظایف خویش را دلیل متهمشدن آن به ظلم از سوی روحانیت میداند.[۲۸]
گفتار چهارم کتاب، در بردارنده پاسخ به دو پرسش کلی در مبحث حکومت است و به شبهه طاغوتبودن هر حکومتی پیش از قیام قائم(ع)، معنی دولت ظلمه، جنگ و دفاع در اسلام، وظایف دولت و اشکالات به حکومت دینی و مانند آنها را پاسخ میدهد. امامخمینی بر لزوم ایجاد حکومت عادل تأکید کرده، روایات نافی قیام پیش از قیام حضرت مهدی(ع) را اولاً مربوط به تشکیل حکومت خدایی عادلانه که هر خردمندی لازم میشمرد، نمیداند، ثانیاً آنها را از قبیل پیشگویی میداند؛ یعنی حکومتهای پیش از ظهور حضرت مهدی(ع) به وظایف خود عمل نمیکنند. وی تکلیف حکومت از دیدگاه اسلام را واضح میداند و تصریح میکند اسلام در موضوع حکومت ساکت نمیباشد.[۲۹]
در این گفتار، از علل خوشبینی و بدبینی به قانون سخن به میان آمده و انواع مالیاتهای اسلامی و موارد مصرف آن و مفهوم زکات، خمس و دیگر مالیاتهای اسلامی تبیین شده است و دربارهٔ وضع کشورهای اسلامی و فقدان پیشرفت و چرایی عقبماندگی و لزوم تحول در آنها، بحث شده است؛ همچنین فروش موقوفات در زمان رضاشاه پهلوی، جریان کشف حجاب و ناسالمبودن نشریات مطرح شده است. امامخمینی ضمن نفی حق استقلالی قانونگذاری برای بشر، به لزوم تطبیق قوانین موضوعه با قانون اسلام به تشخیص اسلامشناسان توجه داده است.[۳۰]
در گفتار پنجم، امامخمینی به تناسب پرسشهای مطرحشده، به قانون میپردازد و مقصود از وضع قانون برای بشر، شرایط قاضی در اسلام را بیان میکند. ایشان در این گفتار با اختصار، آیین دادرسی و شرایط قاضی در اسلام را بیان میکند و با استدلال به آیات، حکم عقل و روایات، جاودانگی اسلام و احکام آن را اثبات مینماید.[۳۱]
آخرین گفتار کتاب، در قالب چهار پرسش و پاسخ، به موضوع «حدیث» اختصاص یافته است. امامخمینی به تبیین ناسخ و منسوخ، چگونگی قوانین اسلام، معنی تأویل، تفاوت اخبار و احادیث با تاریخ و دلیل کمرغبتشدن مردم به دین میپردازد. ایشان ضمن بیان ویژگی قوانین قابل نسخ، قوانین اسلام را نسخ شدنی نمیداند، و ضمن بحث دربارهٔ انگیزه تدوین بحار الانوار و درجه اعتبار احادیث آن، دربارهٔ وجود تفاوت میان گزارشهای تاریخی و محتوای احادیث که از طُرق شناختهشده نقل شده باشد، بحث میکند و گروه دوم را معتبر و گروه نخست را غیر معتبر میشمارد و در پایان، تبلیغات استعماری علیه دین و روحانیت را عامل بیعلاقگی مردم به دین میداند.[۳۲]
واکنشها به تدوین
برخی نکات قابل توجه این کتاب، چنین است: نقد کارنامه رضاشاه، ارائه شیوههای حکومت دینی در حد فرضیههای قابل تأمل، تناسب زبان کتاب با دهه بیست شمسی و استفاده از تعابیر تند و حملات شدید امامخمینی به حرفهای نادرست و اتهامات واهی نویسنده اسرار هزار ساله. برخی، کشف اسرار را نقد پروتستانتیسم اسلامی میدانستند که سیداحمد کسروی، محمدحسن شریعت سنگلجی و حکمیزاده آن را با تأثیرپذیری از اندیشههای وهابیت تبلیغ میکردند.[۳۳] بعضی دیگر نیز کتاب را مقدمهای بر ولایت فقیه تلقی کردند.[۳۴] حکمیزاده پس از انتشار کتاب امامخمینی انتقادهای ایشان را پذیرفت و انگیزه خود از نگارش کتاب اسرار هزار ساله را با وجود ادعاهای اظهارشده در کتاب، طرح مباحث برای پاسخیابی اعلام کرد.[۳۵] از کشف اسرار با عنوان کاملترین و بهترین پاسخ حوزه علمیه به مطالب اسرار هزار ساله یاد شده است؛[۳۶] به طوری که میرزامهدی اصفهانی در مشهد به سبب نگارش این کتاب دست امامخمینی را بوسیده است.[۳۷]
انتشار
این کتاب در سال ۱۳۲۲ نوشتهشده و در سال ۱۳۲۳ انتشار یافته است. چاپ سوم آن را کتابفروشی اسلامیه تهران در سال ۱۳۲۷ در ۳۳۴ صفحه و در قطع رقعی منتشر کرد.[۳۸] پس از آن نیز با توجه به شرایط سیاسی ایران و حاکمیت استبدادی پهلوی چندین بار افراد ناشناس آن را چاپ و منتشر ساختند و از آنجاکه این کتاب در شرایط و برای مقطعی خاص نوشته شده، پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، تجدید چاپ رسمی نشده است و امامخمینی نیز از گذشته با انتشار دوباره آن موافق نبوده است.
از سوی دیگر، سازمان اطلاعات و امنیت کشور رژیم پهلوی (ساواک)، این کتاب را جزو کتب ممنوعه اعلام کرده بود[۳۹] و در سالهای ۱۳۴۵ و ۱۳۴۶، چاپ و انتشار دوباره این کتاب، بهویژه در قم و آذربایجان شرقی، حساسیت رژیم را برانگیخت؛ چنانکه اسناد ساواک و شهربانی، پیگیریهای جدی ساواک در شناسایی و دستگیری عوامل فروش کتاب و جلوگیری از چاپ و توزیع آن را نشان میدهد.[۴۰] در گزارشی از اسناد ساواک، موضوع کشف اسرار، دوران بیستساله سلطنت محمدرضا پهلوی و اوضاع سیاسی کشور ذکر شده است، حال آنکه این کتاب اساساً در آغاز سلطنت محمدرضا پهلوی و دربارهٔ دوره پهلوی اول نوشته شده است.[۴۱] در گزارش ساواک از جلسه شورای هماهنگی مسئولان نظامی و امنیتی کشور (۱۵/۳/۱۳۴۶)، آمده است که در این جلسه، پس از بررسی کتاب، ضمن آنکه موضوع کشف اسرار را با دوران محمدرضا پهلوی بیارتباط دانستند و انتشار دوباره آن نیز سال ۱۳۴۳ اعلام شد، حساسیت ایجادشده دربارهٔ آن را تنها از باب تبلیغ و ترویج امامخمینی شمردند که از راه انتشار این کتاب صورت میگرفت.[۴۲]
همچنین فردی به نام محمد بنداری، این کتاب را به صورت تحریفشده و از سر ستیز، به عربی ترجمه کرده، در عمان انتشار داد و ابراهیم دسوقی شتا ـ مترجم و استاد زبان و ادبیات فارسی که در مصر و دیگر کشورهای عربی در عرصه زبان و ادب فارسی مشغول به پژوهش بوده است، ترجمه مزبور را نقد کرده، اشتباههای ترجمه و عناد مترجم را نشان داده است.[۴۳] وی در اعتراض به انتشار این ترجمه مجعول و انحرافی که باعث شده برخی نویسندگان عرب با استناد به آن به نگارش کتاب و مقاله بپردازند، از سیداحمد خمینی خواسته است علیه مترجم و ناشر اقامه دعوا کند.[۴۴] ترجمه انگلیسی کتاب نیز در نیویورک در سال ۱۹۸۰م نشر یافته است. کتاب کشف اسرار را نویسندگان منتقد و مؤید بررسی کردهاند. کتاب مع الخمینی فی کشف الأسرار، نوشته احمد کمال شحات، «Religion and state in Khumaini’s kashf alasrar» نوشته ولینسا مارتین و ناآگاهی و پوسیدگی، نوشته مرزبان توانگر، ازجمله این نقدها و بررسیهاست.[۴۵]
پانویس
- ↑ حکمیزاده، اسرار هزار ساله، مقدمه.
- ↑ خالصیزاده، مجله آیین اسلام، ۲.
- ↑ خمینی، ۱۴.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۳.
- ↑ نوری و نصر، امامخمینی و حکومت اسلامی: مأخذشناسی اندیشه سیاسی امامخمینی، ۲۲.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۳–۱۰.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۰–۲۶.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۳۰–۴۰.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۳۹.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۴۳–۵۱.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۶۰–۶۳.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۷۴–۷۶.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۷۷–۸۶.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۹۰ و ۹۴.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۹۹.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۹۴.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۰۵–۱۲۰.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۴۴–۱۵۱.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۵۴.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۵۶–۱۶۶.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۶۶.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۶۹–۱۷۴.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۶۷.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۷۳.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۸۱–۱۸۵.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۸۵ و ۲۲۲.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۸۷–۱۸۸.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۲۰۱–۲۲۱.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۲۲۵–۲۳۷.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۲۴۲–۲۹۵.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۲۸۸–۳۰۵.
- ↑ امامخمینی، کشف اسرار، ۳۰۵–۳۳۱.
- ↑ ذاکر اصفهانی، پروتستانتیسم اسلامی و نقد آن در کشف اسرار چاپشده در مؤلفههای اندیشه سیاسی امامخمینی، ۱۲۷.
- ↑ بزی، امامخمینی در پژوهشهای غربی، ۱۸۱.
- ↑ سبحانی، مصاحبه، ۴/۱۹۶–۱۹۷.
- ↑ بدلا، کشف اسرار و زمینههای پیدایش آن، ۱۶۷.
- ↑ شبیری زنجانی، جرعهای از دریا، ۲/۵۴۰.
- ↑ استادی، چهل مقاله، ۳۲۱؛ قادری، یک قرن زندگی پرماجرا، ۱/۳۵۰.
- ↑ زنجانی، مصاحبه، ۴/۱۸۱.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۴/۲۶، ۲۹–۳۰ و ۱۶/۴۳۵–۴۳۶، ۴۴۰–۴۴۱، ۴۴۶، ۴۴۹–۴۵۱؛ مؤسسه تنظیم، امام در آینه اسناد، ۳/۴۸۱، ۴۸۸ و ۵۰۹.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۶/۴۳۹.
- ↑ مؤسسه تنظیم، سیر مبارزات، ۱۴/۵۸–۶۰.
- ↑ حضور، مجله، اعتراض نویسنده مصری به ترجمه مجعول کتاب کشف الاسرار، ۲۶۴–۲۶۵؛ کتاب ماه ادبیات، مجله، گفتگو با دکتر ابراهیم الدسوقی شتا، ۱۸؛ ← شتا، کشف الاسرار بین اصله الفارسی و الترجمة الاردنیه.
- ↑ حضور، مجله، اعتراض نویسنده مصری به ترجمه مجعول کتاب کشف الاسرار، ۲۶۴–۲۶۵.
- ↑ نوری و نصر، امامخمینی و حکومت اسلامی: مأخذشناسی اندیشه سیاسی امامخمینی، ۲۴.
منابع
- استادی، رضا، چهل مقاله، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، چاپ اول، ۱۳۷۱ش.
- امامخمینی، سیدروحالله، کشف اسرار، تهران، محمد، بیتا.
- بدلا، سیدحسین، کشف اسرار و زمینههای پیدایش آن، کیهان اندیشه، شماره ۲۹، ۱۳۶۹ش.
- بزی، عماد، امامخمینی در پژوهشهای غربی، ترجمه مهدی اسدی، مجله حضور، شماره ۱۸، ۱۳۷۵ش.
- توانگر، مرزبان، ناآگاهی و پوسیدگی: سیری در نوشتههای سیدروحالله خمینی کتاب کشف الاسرار، لندن، نوآوران، ۱۳۶۹ش.
- حضور، مجله، اعتراض نویسنده مصری به ترجمه مجعول کتاب کشف الاسرار، شماره ۲، ۱۳۷۰ش.
- حکمیزاده، علیاکبر، اسرار هزار ساله، چاپخانه پیمان، دفتر نشر پرچم، بیجا، بیتا.
- خالصیزاده، محمد، مجله آیین اسلام، شماره ۸، ۱۳۲۳ش.
- خسروشاهی، سیدهادی، خاطرات مستند سیدهادی خسروشاهی، قم، کلبه شروق، چاپ اول، ۱۳۹۶ش.
- خمینی، سیداحمد، امام، حوزه و سیاست، مجله حضور، شماره ۱، ۱۳۷۰ش.
- ذاکر اصفهانی، علیرضا، پروتستانتیسم اسلامی و نقد آن در کشف اسرار چاپشده در مؤلفههای اندیشه سیاسی امامخمینی، به اهتمام گروه تحقیقات سیاسی اسلام، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۹ش.
- زنجانی، سیدعزالدین، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- سبحانی، جعفر، مصاحبه، چاپشده در پابهپای آفتاب، تدوین امیررضا ستوده، تهران، پنجره، چاپ اول، ۱۳۸۰ش.
- شبیری زنجانی، سیدموسی، جرعهای از دریا، قم، مؤسسه کتابشناسی شیعه، چاپ اول، ۱۳۹۰ش.
- شتا، ابراهیم الدسوقی، کشف الاسرار بین اصله الفارسی و الترجمة الاردنیه، مجلة الراصد، تموز ۱۹۹۱م.
- شحات، احمد کمال، مع الخمینی فی کشف الاسرار، قاهره، مطابع الاهرام التجاریه، ۱۹۸۹م.
- قادری، سیدعلی، یک قرن زندگی پرماجرا، سالشمار زندگی قدس ایران، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۳۹۴ش.
- کتاب ماه ادبیات و فلسفه، مجله، گفتگو با دکتر ابراهیم الدسوقی شتا، شماره ۹، ۱۳۷۷ش.
- مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، امام در آینه اسناد، سیر مبارزات امامخمینی به روایت اسناد شهربانی، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
- همو، سیر مبارزات امامخمینی در آیینه اسناد به روایت ساواک، تهران، چاپ اول، ۱۳۸۶ش.
- نوری، محمد و علی نصر، امامخمینی و حکومت اسلامی: مأخذشناسی اندیشه سیاسی امامخمینی، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۷۸ش.
- Martin, V, “Religion and State in Khumaini’s Kashf alasrar”, in Bulletin of the school of Oriental and African Studies, 56i (1993).
پیوند به بیرون
- محمدعلی سلطانی، کشف اسرار، دانشنامه امامخمینی، ج۸، ص۴۷۶–۴۸۰