اندیشه‌های کلامی امام‌خمینی

نسخهٔ تاریخ ‏۷ خرداد ۱۴۰۳، ساعت ۰۹:۴۰ توسط P.mahdi (بحث | مشارکت‌ها) (صفحه‌ای تازه حاوی «==اندیشه‌های کلامی== علم کلام، عهده‌دار استخراج، تنظیم، توضیح، اثبات و دفاع عقلانی از عقاید دینی بر مبنای نصوص در شریعت است. علم کلام از نظر منبع معرفتی علمی عقلی و نقلی است. از آنجا که در عصر امام‌خمینی کلام و فلسفه دوران تکامل خود را س...» ایجاد کرد)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

اندیشه‌های کلامی

علم کلام، عهده‌دار استخراج، تنظیم، توضیح، اثبات و دفاع عقلانی از عقاید دینی بر مبنای نصوص در شریعت است. علم کلام از نظر منبع معرفتی علمی عقلی و نقلی است. از آنجا که در عصر امام‌خمینی کلام و فلسفه دوران تکامل خود را سپری کرده بود، روش کلامی امام‌خمینی نه تنها بر عقل و برهان تکیه دارد، بلکه متاثر از مسلک عرفانی نیز می‌باشد. اگرچه ایشان این روش را در بیشتر آثار خود به روشنی بیان نمی‌کند، امّا مبانی، اصول و قواعد این روش از آثار ایشان قابل دسترسی است. امام‌خمینی سعی در تعامل کامل میان نص و نقل با عقل داشته است و در مباحث کلامی خود روشی را مشی می‌کند که بر پایه آن جنبه‌های سلبی و تناقض‌آور برخی مکاتب کلامی حذف می‌شود. ازجمله روش ایشان در مباحث کلامی، بهره‌گیری از زبان فلسفی و عرفانی است؛ بنابراین در کار کلامی امام‌خمینی، فلسفه حضور جدّی دارد و ایشان با بهره‌گیری از فلسفه مشاء، اشراق و حکمت متعالیه، در بسیاری از موارد بی‌اساس بودن و نادرستی مطالب متکلمان را بیان کرده است. از سوی دیگر، امام‌خمینی مکتب اهل حدیث را بررسی و نقد کرده و معتقد است تمسک اهل حدیث به برخی آیات و روایات، به فهم عرفی و اصرار بر حفظ ظاهر آنها، نادرست است (ببینید: کلام)؛ چنان‌که برخی مسائل و مبانی مکاتب معتزله و اشاعره را بررسی و نقد کرده است و از منابع کلامی چون بحارالانوار، التوحید صدوق، مرآة العقول، عبقات الانوار، شوارق الالهام، تجرید الاعتقاد، الفوائد الرضویه و المباحث المشرقیه استفاده فراوانی کرده است. (ببینید: کلام) مباحث و مسائل کلامی امام‌خمینی در موضوعات مختلف عبارت است از:

توحید

متکلمان در بحث توحید بیشتر به تبیین وحدت خداوند، نفی شبیه برای او، نفی کثرت و تعدد و نفی شریک، تاکید کرده‌اند. امام‌خمینی نیز با بیان اقسام و حقیقت توحید و با استفاده از مطالب فلسفی، ـ به بررسی کلامی توحید پرداخته و بسیاری از مطالب توحید متکلمان را بررسی و نقد کرده است. ایشان حقیقت توحید را اعتقاد قلبی به وحدانیت و یکتایی خداوند در ذات، صفات و افعال و نیز عمل‌کردن بر اساس این اعتقاد می‌داند و در بیان توحید ذاتی دو مرحله را بررسی می‌کند؛ یکی بساطت ذات و نفی ترکیب از خداوند و دیگری نفی تمثیل و نظیر و همتا برای خداوند؛ چنان‌که در توحید صفاتی با رد سخنان اشاعره و معتزله بر عینیت صفات بر ذات تاکید می‌کند و توحید افعالی را این می‌داند که حق‌تعالی در فعل واحد است و هیچ استقلالی در ممکنات و فعل آنها قائل نیست. ایشان در تبیین توحید افعالی، لوازم و ویژگی‌های خاص را همسو با حکمت متعالیه به دست می‌دهد؛ ازجمله نظریه فاعلیت حق و حصر فاعلیت خداوند تعالی به عنوان ماثور در عالم هستی. ایشان با ارجاع علیت به تشاّن و قیمومیت حق‌تعالی به اثبات توحید افعالی در آثار خویش پرداخته است. (ببینید: توحید (فلسفه و کلام)) امام‌خمینی به موازات بحث از توحید به مسائل و اقسام شرک پرداخته و کلام وهابیت در شرک در عبادت را نقد کرده است. شرک در عبادت دارای مراتبی است که از جهت ظهور و خفا در یک سطح نمی‌باشد و به شرک جلی و خفی تقسیم می‌شود. (ببینید: شرک  و وهابیت)

صفات الهی

اختلاف در اوصاف خداوند موجب ظهور دسته‌بندی‌های مختلف در میان متکلمان مسلمان شده است. امام‌خمینی معتقد است شناخت ذات حق‌تعالی در پرتو شناخت اسما و صفات او ممکن است. (ببینید: خداشناسی  و اسما و صفات) ایشان با توجه به مبانی اصالت، تشکیک و اشتراک معنوی وجود و با استناد به برخی آیات الهی دیدگاه‌هایی که بر تنزیه محض یا تشبیه محض حق‌تعالی دلالت دارد را رد کرده، درباره امکان شناخت خداوند معتقد است شناخت بشر به تمام مراتب حق‌تعالی راه ندارد؛ امّا انسان می‌تواند در مرتبه ظهور اسما و صفات الهی به معرفت حق برسد. ایشان در این مرتبه چندین راه برای شناخت حق، معرفی می‌کند؛ ازجمله شناخت انسان کامل، شناخت نفس و شناخت کلام الهی. (ببینید: خداشناسی ، اسما و صفات ، تنزیه و تشبیه ، انسان‌شناسی ، نفس ، و کلام الهی) امام‌خمینی صفات الهی را در دو مرحله بررسی می‌کند: مرحله نخست، بررسی مباحث عمومی صفات است؛ بدون آنکه به صفات خاصی نظر داشته باشد. محورهای اصلی مباحث کلامی در این مرحله عبارتند از: اقسام صفات، امکان شناسایی صفات الهی، تبیین معنایی صفات، ارتباط خارجی ذات با صفات، اثبات عمومیت صفات کمالی برای خداوند. (ببینید: اسما و صفات ، خداشناسی ، کلام ، و توحید (فلسفه و کلام)) مرحله دوم صفات خاص مربوط به هر یک از اوصاف الهی مانند قدرت، اراده و کلام الهی است:

  • قدرت الهی: بحث از قدرت از مباحث مهم و نخستین در شناخت خداوند تعالی به ویژه در ساحت صفات جمال اوست. امام‌خمینی در آثار خود به بحث از قدرت الهی از جهت هستی‌شناسی، معنا‌شناسی و شمول و گستردگی آن پرداخته و سخنان برخی متکلمان را در این زمینه بررسی و نقد و دلایل متعددی برای عمومیت قدرت الهی بیان کرده است. (ببینید: قدرت الهی)
  • اراده الهی: حقیقت اراده از دو جهت قابل بررسی است؛ یکی از نگاه معناشناسی که به معنای عام آن قابل کار بردن بر خداوند هست و از صفات الهی است، امّا به معنای تصمیم‌گرفتن و کیف نفسانی، در ذات الهی راه ندارد؛ دیگری از نگاه هستی‌شناسی است. امام‌خمینی بر این باور است که اراده حقیقی، وجودی و از صفات کمال وجود و موجود و امری تشکیکی است که برترین مرتبه آن متعلق به حق‌تعالی است. متکلمان اراده را تنها در مقام فعل ثابت می‌کنند، اما امام‌خمینی اراده را در مقام ذات و فعل ثابت می‌کند. امام‌خمینی در آثار خود مباحثی چون معنای اراده انسان، گستره اراده الهی، اتحاد طلب و اراده و رابطه اراده و مشیت الهی را بررسی کرده است. (ببینید: اراده  و مشیت)
  • کلام الهی: در بیان حقیقت کلام الهی، آرای مختلفی اظهار شده است؛ گروهی کلام خدا را همان اصوات و حروف می‌دانند که قائم به ذات و قدیم است. گروهی دیگر مانند معتزله آن را اصوات و حروفی می‌دانند که حادث‌اند و به وسیله ایجاد اصوات و حروف در محلی از قبیل لوح محفوظ یا قلب پیامبر ایجاد می‌شود. اشاعره با ایجاد تلفیق میان دیدگاه حنبلی و معتزلی، حقیقت کلام را معنای قائم به ذات می‌دانند که نه حرف و نه صوت‌ است، بلکه حقیقتی غیبی در نفس متکلم است. امام‌خمینی نظر متکلمان معتزلی و اشعری را درباره حقیقت کلام الهی نمی‌پذیرد و معتقد است لازمه سخن معتزله، تجدد و تغیّر در ذات الهی و لازمه گفته اشاعره، راه‌یافتن نقص و ترکیب و قوه در آن است. ایشان در آثار خود به بحث از اثبات، مراتب و اقسام کلام الهی پرداخته است. (ببینید: کلام الهی)

امام‌خمینی با الهام‌گرفتن از حکما و عرفای الهی معتقد است کلام ذاتی خداوند، در حقیقت به صفت قدرت باز می‌گردد و کلام فعلی حق‌تعالی نیز همان ایجاد و اظهار عالم است. این کلام نه یک موجود اعتباری بلکه امری حقیقی و تکوینی است. ایشان در تبیین کلام تکوینی خداوند از سخنان عرفا بسیار بهره برده و همه ممکنات را از تعینات نفس رحمانی دانسته است؛ صورت حق‌تعالی یک تجلی دارد و آن نفس رحمانی است که به صورت کلمات وجودیِ متعدد در می‌آید. (ببینید: کلام الهی  و نفس رحمانی)

افعال الهی

بخشی از صفات الهی مربوط به صفات افعال خداوند است و درباره برخی از مهم‌ترین آنها اختلافات چندی میان مذاهب کلامی پدید آمده است و ازجمله آنها این موارد است:

  • عدل الهی: «عدالت» یکی از صفات خداوند است که بحث‌های دامنه‌داری را میان دو گروه عدلیه و اشاعره در پی داشته است و اهمیت آن باعث شده امامیه و معتزله آن را از اصول دین یا مذهب قرار دهند. متکلمان اسلامی از مسائلی چون خیر و شر، آفات و بلاها (ببینید: ابتلا) و تفاوت افراد در دنیا، در ذیل بحث عدل الهی بحث کرده‌اند. امام‌خمینی نیز در آثار خود به بحث عدل الهی و شبهات مرتبط با آن پرداخته است. (ببینید: عدل الهی)
  • قضا و قدر: بنابر نظر امام‌خمینی حقیقت قضا و قدر و کیفیت و مراتب آن، از اجلّ و اشرف علوم الهی است که از جهت کمال دقت و لطافت آن، مردم عادی از غورکردن در آن نهی شده‌اند؛ زیرا موجب حیرت و گمراهی می‌شود و از همین‌رو، این حقیقت، از اسرار شریعت و ودیعه نبوت شمرده شده است. (ببینید: قضا و قدر ، سرّالقدر ، و خیر و شر)
  • جبر و اختیار: مسئله جبر و اختیار یکی از مسائل مهم اعتقادی است که متکلمان و حکیمان با ژرف‌اندیشی در این مسئله، تحلیل‌های متفاوتی از آن به دست داده‌اند. تحلیل امام‌خمینی در ردّ جبر و تفویض و اثبات «امر بین الامرین» غالباً شرح و تفسیر کلمات و روایات معصومین(ع) با مبنای فلسفی و عرفانی است. (ببینید: جبر و اختیار)

تحلیل امام‌خمینی در مسئله جبر و اختیار، با تاکید بر وحدت شخصی وجود و تبیین نظام هستی براساس تجلی و ظهور و اثبات تشکیک در ظهور به جای تشکیک در وجود است. ریشه تحلیل ایشان در مقام تبیین مسائلی چون سرّالقدر، اقتضا و استعداد اعیان ثابته می‌باشد. (ببینید: جبر و اختیار ، سرّالقدر ، اعیان ثابته ، تشکیک در وجود ، کلام ، و وحدت وجود)

نبوت و امامت

بحث از نبوت و به تبعِ آن، امامت، از مباحث اساسی در علم کلام است و مباحث فراوانی را در میان متکلمان، درپی داشته است. امام‌خمینی لزوم بعثت پیامبران(ع) را معلول لطف الهی می‌شمارد. به اعتقاد ایشان یکی از مقاصد و اهداف پیامبران(ع) بیان قوانین الهی، تنظیم روابط اجتماعی و نظم و ترتیب آن براساس نظام عادلانه است. (ببینید: نبوت  و پیامبران(ع)) ایشان در بیان حقیقت نبوت به دو مؤلفه اساسی آن، یعنی کشف حقایق در مرحله نخست و بسط آن در مرحله بعد اشاره کرده، معتقد است نبوت، امر مجعول و منصب اعتباری نیست. (ببینید: نبوت) ایشان همین نگاه را درباره امامت دارد و آن را یک امر اعتباری صرف نمی‌داند. وحی، حقیقت و جایگاه امامت، عصمت و حقیقت ایمان و کفر چهار موضوع اساسی در این بخش به شمار می‌رود:

وحی

یکی از مسائل بسیار مهم کلامی، فلسفی، وحی و چگونگی ارتباط انسان با خداوند است. نگاه متکلمان به وحی رویکردی گزاره‌ای و زبانی بوده است. امام‌خمینی با روشی که مبتنی بر عرفان و برهان است به تبیین وحی پرداخته است. (ببینید: وحی) ایشان قائل است که چگونگی نزول وحی از امور مجهولی است که تنها پیامبر بر آن اطلاع دارد. انسان کامل مانند رسول اکرم(ص) که جامع تمام اعیان موجودات است، حقایق عقلی را به عالم مثال و از آنجا به عالم ملک تنزل می‌دهد و در واقع این قوت روحی پیامبر(ص) است که جبرئیل را به این عالم نازل می‌کند و این با حالت اضطراب یا اغمای پیامبر(ص) هنگام دریافت وحی منافاتی ندارد؛ زیرا این جسم نبی است که از تحمل وحی بی‌تاب است نه قوه روحی ایشان. امام‌خمینی بر اساس بساطت وجود، تشکیک وجود و مراتب آن (ببینید: وجود) معتقد است وحی هم امری عقلی و حضوری است و هم قوه خیال و حس در آن راه دارد و وحی الهی در سیر نزولی خود عوالم گوناگونی را می‌پیماید و در هر مرتبه ظهور و تجلی مناسب آن مرتبه را دارد. در حقیقت، وحی قرآنی و کلام الهی پس از عبور از حجاب‌های نوری بر قلب پیامبر(ص) نازل و از آنجا نیز متنزل می‌شود تا به آن مرحله‌ای که با زبان گفته می‌شود، می‌رسد. (ببینید: وحی) در نگاه امام‌خمینی کلام الهی لازم نیست از جنس صداها یا حروف یا الفاظ باشد، بلکه صفت تکلم درباره خداوند همان تجلی به فیض مقدس و اظهار حقایق مکنونه است که در هر عالمی صورت ویژه خود را دارد. (ببینید: کلام الهی)

امامت

امامت از اساسی‌ترین مبانی عقیدتی و کلام شیعی است و در ادامه و استمرار نبوت، از اصول مذهب به شمار می‌آید. نگرش امام‌خمینی به جایگاه امامت افزون بر گرایش کلامی، عرفانی و اجتماعی است و مباحث حکومت، سیاست و نظام اسلامی را نیز در بر می‌گیرد. ایشان امامت را یک اصل الهی برخاسته از متن دین برای راهبری جامعه می‌داند که بدون آن سعادت جامعه تحقق نمی‌یابد؛ چنان‌که تاکید دارد امامت صرفاٌ یک مقام اعتباری نیست بلکه یک منصب حقیقی الهی است. (ببینید: امامت)

عصمت

درباره حقیقت عصمت آرای گوناگونی وجود دارد و برخی از متکلمان خاستگاه آن را لطف الهی دانسته‌اند. امام‌خمینی که عصمت را حالتی نفسانی و نوری باطنی می‌داند که شخص را از ارتکاب گناه بازمی‌دارد، آن را به دو قسم مطلقه و غیرمطلقه تقسیم می‌کند و معتقد است پیامبر(ص) دارای مقام عصمت کبرا و بالاصاله است؛ زیرا دارای کمال مطلق است؛ امّا اوصیای پیامبر(ص) مقام عصمت را به تبعیت از ایشان دارند.. (ببینید: عصمت  و امامت)

کفر و ایمان

متکلمان با تحلیل ماهیت، جایگاه و رابطه ایمان و کفر و با تقسیم کافر به قاصر و مقصر، احکامی برای هر یک بیان کرده‌اند. امام‌خمینی نیز به بیان حقیقت ایمان و کفر، رابطه این دو با اسلام، اقسام کفر و ایمان و مراتب و آثار هر یک از آنها پرداخته است. ایشان ایمان واقعی و حقیقی را که بالاتر از اسلام است، همان باور قلبی می‌داند که از مرتبه عقل و حوزه مفاهیم به حیطه قلب وارد می‌شود و راه تحصیل آن به خلوص نیت، تفکر در صنع، ریاضت قلبی، تسلیم، عبادت و ذکر است. (ببینید: ایمان و کفر ، اسلام ، و قلب)

معاد

مسئله معادشناسی در‌ اندیشه‌های کلامی و فلسفی امام‌خمینی جایگاه مهمی دارد و به ابعاد مختلفی از آن پرداخته است:

  • معاد جسمانی: درباره جزئیات معاد جسمانی اختلاف نظر وجود دارد، ولی اصل آن مورد اتفاق همه مسلمین، بلکه همه ارباب ملل و شرایع است. امام‌خمینی در تقریر معاد جسمانی با زبان فلسفی، معاد عنصری متکلمان را نمی‌پذیرد و مهم‌ترین اشکال به تبیین متکلمان را لزوم تناسخ و تصویر دنیاگونه از آخرت می‌شمارد و معاد را همان بازگشت نفس و روح به عالم آخرت می‌داند. (ببینید: معاد)

امام‌خمینی بر این باور است که بدن اخروی عین همان بدن دنیوی است؛ البته این عینیت بدین معناست که تشخص و شخص این بدن باقی می‌ماند و شخص این بدن، خود دربردارنده صورت جسمیه و ماده (هیولی) است. با وجود آنکه ماده در عالم طبیعت دایم در حال تبدل است، تشخص صورت جسمیه آن محفوظ است و حافظ تشخص صورت جسمیه در طول این تبدلات، نفس است و زمانی که این صورت جسمیه با مرگ، ماده خود بدن عنصری را از دست بدهد، صورت جسمیه آن باقی می‌ماند. معاد جسمانی و روحانی بدین معناست که شخص در آخرت، افزون بر عذاب‌ها و لذت‌های عقلانی، دارای عذاب‌ها و لذت‌های جسمانی و حسی نیز باشد. (ببینید: معاد)

  • ثواب و عقاب: درباره حقیقت ثواب و عقاب آرای مختلفی مطرح است؛ برخی آن را از باب جعل و اعتبار و برخی از باب استحقاق و جزای عمل و برخی نیز از باب تجسم اعمال می‌دانند. امام‌خمینی در آثار خود چگونگی ارتباط ثواب و عقاب با عمل را از سنخ عینیت و تجسم اعمال می‌داند و معتقد است انسان هر چه در این دنیا انجام می‌دهد در سرای باقی، همان عمل به او می‌رسد. (ببینید: ثواب و عقاب  و دنیا و آخرت)
  • شفاعت: شفاعت یکی از مسائل مهم کلامی، ذیل بحث از معاد است و متکلمان درباره تفسیر آن دیدگاه‌های مختلفی دارند. امام‌خمینی حقیقت شفاعت را همان ملحق‌شدن نور ولایت الهی به نور بنده مؤمن می‌داند و معتقد است تا زمانی که انسان از خود نوری نداشته باشد به نور ولایت ملحق نمی‌گردد و شفاعت شامل او نمی‌شود. ایشان شفاعت شافعان در این عالم را ظهور هدایت آنان معرفی می‌کند که در عالم آخرت به صورت شفاعت ظهور می‌یابد و هر‌اندازه افراد از هدایت پیامبر(ص) و دیگر شافعان، در این عالم بهره ببرند، به همان‌اندازه از شفاعت آنان در آن عالم بهره‌مند خواهند بود. ایشان در آثار خود به بیان ادله، زمان، عوامل و موانع شفاعت نیز پرداخته است. (ببینید: شفاعت ، وهابیت ، و هدایت و ضلالت)

پیامبران و اهل بیت(ع)

امام‌خمینی درباره جایگاه نبوت در مجموعه دین، نبوت عامه و خاصه، رسالت و ویژگی‌های پیامبران(ع) و تفاوت میان آنان سخنان و مطالب فراوانی دارد: (ببینید: پیامبران(ع))

پیامبران اولوالعزم(ع)

امام‌خمینی جایگاه نوح(ع) را نزد خداوند بزرگ شمرده و یادآور شده است چه بسا مراد از حاملان عرش که در قرآن آمده، علم فعلی حضرت حق و مقام ولایت کبری باشد و حاملان آن چهار نفر از افراد کامل امت‌های گذشته ازجمله نوح و چهار نفر از امت اسلامی باشند. (ببینید: عرش) ایشان حضرت ابراهیم(ع) را در راس پیامبران گذشته شمرده که در برابر طاغوت و بت‌پرستی قیام کرد و بساط بت‌پرستی نمرودیان را برچید و به این جرم به آتش افکنده شد. نیز زندگی حضرت موسی(ع) را سراسر قیام و مبارزه با فرعون شمرده که با وجود رشد در قصر فرعون با رسیدن به مسند پیغمبری، با ستمگری‌های او مقابله کرد. ایشان به پیروی از قرآن از حضرت عیسی(ع) با لقب «روح‌الله» و «کلمه حق» یاد کرده که به معجزه خداوند در گهواره سخن گفت و به آوردن کتاب آسمانی بشارت داد. (ببینید: پیامبران(ع))

روش و رسالت پیامبران(ع)

از نگاه امام‌خمینی زبان دعوت انبیا و اولیای خدا، زبان فلسفه و برهان رایج نبوده، بلکه آنان با جان و دل مردم کار دارند و نتایج‏ براهین را به قلب بندگان خدا می‏‌رسانند و از این‌رو تربیت‏‌شدگان اینان، مؤمنان و دل‌باختگان‌اند. ایشان خاطرنشان ساخته که پیامبران به‌تدریج رسالت خود را پیش می‌بردند و دل‌های مردم را با اخلاق کریمانه، نرم و خاضع می‌کردند. از نگاه ایشان مهم‌ترین برنامه‌های پیامبران(ع) برای کمال بشریت عبارت‌اند از: دعوت به توحید، تعلیم و تربیت، عدالت‌خواهی و ـ تشکیل حکومت و اجرای قانون. امام‌خمینی سیاست و تشکیل حکومت را از وجوه هدایت انبیا(ع) و قدرت الهی را پشتیبان قدرت ایشان می‌داند و استقرار حکومت قرآنی را از اهداف بعثت آنان می‌شمرد. ایشان تاکید دارد که دیانت و سیاست دو رکن جداناپذیر رسالت انبیا(ع) هستند و پیامبران مامور اجرای قوانین الهی و ناظر بر احکام حکومتی‌اند. (ببینید: پیامبران(ع))

پیامبر اکرم(ص)

امام‌خمینی، بعثت پیامبر(ص) را شریف‌ترین واقعه تاریخی انسان از ازل تا ابد دانسته و این حادثه بزرگ را برای تکمیل ابعاد وجودی انسان معرفی کرده است. ایشان به‌تفصیل درباره عمق تاثیر بعثت به جنبه‌های معرفتی ـ عرفانی و رشد دانش بشری پرداخته و کشف حقیقت بعثت و عمق پیام پیامبر اسلام(ص) را فراتر از توان فهم انسان‌های عادی برشمرده است. (ببینید: پیامبر اکرم(ص)) از نظر امام‌خمینی انسان کامل، یعنی پیامبر اکرم(ص) نخستین ظهور اسم اعظم است و اسم اعظم «الله»، به عنوان مربی انسان کامل و جامع همه اسما و صفات الهی است. (ببینید: حقیقت محمدیه ، انسان کامل ، و اسم اعظم) به نظر ایشان خداوند با جمیع شئون ذاتی، صفاتی، اسمایی و افعالی خود، بر وجود پیامبر اکرم(ص) تجلّی کرده است و از همین‌رو، آن حضرت(ص) دارای ختم نبوّت و ولایت مطلقه شده است. ایشان از پیامبر(ص) با عنوان «اکرم بریه»، «اعظم خلیقه»، «خلاصه کون»، «جوهره وجود»، «عصاره‌دار تحقّق»، «صاحب برزخیت کبری» و دارای مقام «خلافت عظمی» یاد کرده است و پیامبر خدا(ص) که مظهر اسم اعظم است، در حقیقت مظهر تمام اسمای الهی است، از این‌رو نبوت ایشان ازلی و ابدی است. از سوی دیگر، امام‌خمینی خاطرنشان کرده است پیامبر اکرم(ص) در اوج اقتدار، به دور از قدرت‌نمایی و تکبر، در برابر عدالت و حق مردم متواضع بود و همواره با زورمندان و ظالمان مبارزه می‌کرد. امام‌خمینی جنگ‌های پیامبر(ص) را که برای متمدن‌سازی جامعه انسانی بود، همانند نصیحت‌های ایشان، رحمت برای عالم انسانی شمرده است. ایشان بارها به زحمات طاقت‌فرسای پیامبر(ص) اشاره کرده و درس استقامت گرفتن و رعایت انصاف از سیره آن حضرت را به مسئولان و مردم سفارش کرده است. امام‌خمینی بارها توصیه کرده است رؤسای کشورهای اسلامی با تاسی به پیامبر(ص) نه بر جسم مردم، بلکه بر دل‌های آنان حکومت کنند. سیره پیامبر(ص) ملایمت و دوستی با پیروان و شدت با دشمنان بود. میان زمامدار و مردم فاصله نبود و مردم از حکومت ترس و وحشتی نداشتند. مردم راحت مشکلات خود را با پیامبر(ص) مطرح می‌کردند؛ زیرا در حکومت پیامبر(ص) از استبداد خبری نبود. (ببینید: پیامبر اکرم(ص))

اهل بیت(ع)

«اهل بیت» در معنای عام آن شامل پیامبر اکرم(ص)، دوازده امام معصوم(ع) و حضرت فاطمه(ع) می‌شود و در معنای خاص، شامل پیامبر(ص) نمی‌شود؛ چنان‌که گفته می‌شود اهل بیت پیامبر(ص). ـ امام‌خمینی معتقد است «اهل البیت» در آیه ۳۳ احزاب، که بر طهارت و عصمت آنان تاکید دارد، به استناد و روایات متواتر از طریق اهل سنت و شیعه، درباره پیامبر(ص)، علی(ع)، فاطمه(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) و دیگر ائمه دوازده‌گانه(ع) نازل شده است. ایشان مصداق «اولوالامر»، «اهل ‌الذکر»، «صادقین»، «حبل‌ الله»، «صراط‌ الله» و «صراط مستقیم» در آیات قرآن کریم را اهل بیت(ع) شمرده است. (ببینید: اهل بیت(ع)) امام‌خمینی جایگاه پیامبر(ص) و ائمه(ع) را برتر از فرشتگان دانسته و در نگاه ایشان سوره قدر نشان‌دهنده مقام اهل بیت(ع) و نبوت و ولایت است. (ببینید: لیلة القدر) علمای اسلام ازجمله امام‌خمینی به استناد روایات، خصوصیاتی را برای اهل بیت(ع) ذکر کرده‌اند که مهم‌ترین آنها برخورداری از عصمت، علم لدنی، ولایت و خلافت، کمالات اخلاقی و عبادت کامل است؛ چنان‌که آنان حاملان عرش الهی‌اند. ایشان با اشاره به حدیث «انّما یَعرِفُ القرآنُ مَن خُوطِب به» مخاطبان واقعی قرآن و مفسران واقعی قرآن را پیامبر(ص) و ائمه(ع) می‌داند. از نگاه ایشان ائمه(ع) دارای ولایت تشریعی‌اند و ولایت آنان ادامه ولایت پیامبر(ص) است. از نظر امام‌خمینی بسیاری از درگیری‌های مذهبی، ریشه دینی ندارد و برخی از اهل سنت و نیز برخی شیعیان که به تفرقه دعوت می‌کنند، پیرو واقعی پیامبر(ص) و امامان معصوم(ع) نیستند. (ببینید: اهل سنت) امام‌خمینی برای پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) مقام توسل به آنان قائل است و در رد شبهه شرک‌آمیزبودن توسل، طلب از ائمه(ع) را در طول طلب از خداوند می‌داند. ایشان مانند بسیاری از‌ اندیشمندان اسلامی شفاعت را ـ نیز امری مسلّم و همه مردم را نیازمند آن می‌داند. (ببینید: اهل بیت(ع)) امام‌خمینی با ایمان راسخ به جایگاه و مقامات علمی و معنوی هر یک از امامان شیعه(ع)، بر مقامات دست‌نایافتنی هر یک از آنان تاکید داشته است؛ ولی پیداست هیچ گاه در صدد بیان همه ابعاد شخصیت و زندگی آنان نبوده است و آنچه در دانشنامه امام‌خمینی درباره هر یک از اهل بیت(ع) آمده، تنها اشاره‌هایی است که ایشان در آثار و سخنان خود درباره آنان داشته است؛ چنان‌که درباره موضوعاتی مانند عاشورا، (ببینید: عاشورا) عزاداری، (ببینید: عزاداری) مهدویت (ببینید: مهدویت) و شیعه (ببینید: شیعه) به فراوانی سخن گفته است.

امیرالمؤمنین علی(ع)

از نگاه امام‌خمینی، علی(ع) برترین شخصیت اسلام پس از پیامبر(ص) و مظهر اسم جمع الهی است که همه اسما و صفات الهی با واسطه رسول اکرم(ص) در ایشان ظهور کرده است. علی(ع) باب وحی، تفسیر وحی و پشتوانه اسلام و حقیقت ناشناخته است؛ انسانی که صفات متضاد را از عبادت، زهد، شجاعت و عاطفه در خود گرد آورده بود و معجزه اسلام و دلیل حقانیت راه پیامبر(ص) بود. امام‌خمینی در تبیین محورهای مختلف شخصیت علی(ع) سخن گفته است و در شرح شیوه حکومت‌داری آن حضرت، ازجمله به ترویج ارزش‌های معنوی و پایبندی به شرع، عدالت‌گستری و رسیدگی به محرومان، توجه نشان داده است. (ببینید: امیرالمؤمنین علی‌بن‌ابی‌طالب(ع))

فاطمه زهرا(ع)

امام‌خمینی، حضرت فاطمه(ع) را افتخار خاندان وحی شمرده که تاکنون هیچ‌کس از عهده شناخت و معرفی آن حضرت برنیامده است. ایشان خود را از شناخت و معرفی فاطمه(ع) قاصر و سخن‌گفتن درباره آن حضرت را تنها از باب ذکر روایت می‌داند و خاطرنشان کرده است احادیثی که درباره شان و مقام فاطمه(ع) آمده، به‌اندازه فهم مخاطبان بوده است. (ببینید: حضرت فاطمه زهرا(ع)) امام‌خمینی با اثبات ولایت و خلافت تکوینی برای ائمه(ع)، معتقد است طبق روایات، این مقامات‏ معنوی و ولایت تکوینی برای حضرت فاطمه(ع) نیز هست. ایشان فاطمه(ع) را از معجزات تاریخ و مایه افتخار هستی و خاندان وحی می‌شمارد و بر این عقیده است که نزول جبرئیل بر فاطمه(ع) پس از رحلت پیامبر(ص)، چنان‌که در روایتی در کتاب کافی آمده است، نشان از بالاترین شرافت و فضیلت فاطمه(ع) است؛ زیرا جبرئیل، روح اعظم، بر غیر از طبقه اول از انبیای عظام، بر دیگری نازل نمی‌شود؛ همچنین باید میان جبرئیل و کسی که بر او نازل می‌شود تناسب باشد. از سوی دیگر، امام‌خمینی به ایستادگی فاطمه(ع) در برابر حکومت و سخنرانی در حضور مهاجر و انصار، اشاره کرده و محتوای این سخنرانی را به‌ویژه جمله «امامت برای حفظ نظام و تبدیل افتراق مسلمین به اتحاد است» تنها راه تامین وحدت اسلامی و رهایی کشور از نفوذ استعمارگران و تشکیل حکومت عادلانه اسلامی می‌داند. امام‌خمینی، فرزندان فاطمه(ع) را به فرزندان جسمانی و روحانی تقسیم می‌کند و پیروان ایشان همچون عمار یاسر و میثم تمار را فرزندان روحانی ایشان می‌داند که در طول تاریخ اسلام در برابر حاکمان ستمکار ایستادند. پس از انقلاب اسلامی با روز ولادت فاطمه(ع)، بیستم جمادی‌الاخر که بنا بر معروف، روز ولادت امام‌خمینی نیز است، روز زن نام‌گذاری شد و با تایید امام‌خمینی روبه‌رو شد. (ببینید: زن  و حضرت فاطمه زهرا(ع))

امام‌حسن(ع)

امام‌خمینی یکی از معانی «حمله عرش» در سوره غافر را حاملان علم و دانش شمرده و احتمال داده است مراد از عرش خدا، علم فعلی حق و مقام ولایت کبرا باشد و چهار نفر از پیامبران گذشته و چهار نفر از افراد کامل امت اسلامی شامل رسول خدا(ص)، امام‌علی(ع)، امام‌حسن(ع) و امام‌حسین(ع) حاملان آن باشند. ایشان با اشاره به مقابله همه امامان معصوم(ع) با حاکمان ستمگر، به قیام امام‌حسن(ع) علیه معاویه پرداخته و سپس به علل صلح و شرایط و آثار مثبت آن اشاره کرده است. ایشان ادامه تفکر خوارج و مقدسان نهروان را که برای علی(ع) آن همه مشکل درست کردند، از موجبات صلح تحمیلی امام‌حسن(ع) خوانده است. امام‌خمینی مقاومت‌ها و خدمت‌های امام‌حسن(ع) به اسلام را الگوی مردم شمرده و یادآور شده است آن حضرت با خدمت بزرگ خود دولت ستمگر اموی را رسوا ساخت و اسلام را زنده کرد. (ببینید: امام حسن مجتبی(ع))

امام‌حسین(ع)

امام‌خمینی تاکید کرده است که امام‌حسین(ع)، همه زندگی‌ خود را برای پیشبرد اسلام و ارزش‌های اسلامی و رفع منکر حاکمیت ظلم، فدا کرد. ایشان امام‌حسین(ع) را احیاکننده دین از صدر اسلام تا روز قیامت می‌داند که در راه نشر و پاسداری از اسلام و تحریف‌زدایی از سیره پیامبر(ص)، از رنج و زحمت‌های فراوان در این راه استقبال کرد. (ببینید: امام حسین(ع)) امام‌خمینی حرکت امام‌حسین(ع) در برابر حکومت بنی‌امیه را اقدامی کاملاً انتخابی و سیاسی می‌داند که آن حضرت شرعاً مکلف به آن بود و هدف نهایی قیام عاشورا نیز تلاش برای تشکیل حکومت اسلامی بود. آن حضرت با اینکه می‌دانست سرانجام حرکتش شهادت است، با اقدام خود حجتی شرعی و الگویی فقهی برای همیشه به دست داد. (ببینید: امام حسین(ع)  و عاشورا)

عزاداری

امام‌خمینی معتقد است خداوند به دلیل انحراف مسلمانان از مسیر اسلام ناب، امام‌حسین(ع) را برانگیخت تا اسلام را احیا کند. ایشان زنده نگه‌داشتن اسلام را از عزاداری‌های محرّم و صفر و مجلس‌های عزای سیدالشهدا(ع) را ضد ظلم و انسان‌ساز می‌داند. ایشان فلسفه عزاداری عاشورا را از نظر سیاسی، عبادی و ظرفیتی که برای بسیج عمومی مردم دارد، بسیار مهم می‌شمارد و معتقد است در پس اشک‌ها و نوحه‌ها، حفظ مکتب اسلام نهفته است. (ببینید: عزاداری) از نگاه امام‌خمینی پایه‌گذاری مجالس عزاداری توسط ائمه(ع)، راهی برای سازماندهی اقلیت شیعه در دوران خفقان حکومت‌های اموی و عباسی بود که تداوم این امر وحدت و بسیج سراسری کشور‌های اسلامی، علیه دشمنانشان را به همراه خواهد داشت؛ از این‌رو در صورت توجه روشنفکران مخالف به آثار متعدد مراسم عزاداری عاشورا، خودشان برپاکننده این مجالس خواهند بود. البته ایشان به تصفیه موارد انحراف در سنت عزاداری توجه داشت و عزاداران را از اعمالی مانند قمه‌زنی و شبیه‌خوانی یا تعزیه، در صورتی که مشتمل بر محرمات و موجب وهن اسلام باشد، برحذر می‌داشت. (ببینید: عزاداری)