اندیشههای قرآنی و تفسیری
امامخمینی معتقد است قرآن میتواند همه نیازهای مادی و معنوی انسان را برآورده سازد؛ ایشان از قرآن کریم به عنوان کتاب هدایت، رابط میان خالق و مخلوق، کتاب آدمسازی، و راهنمای سلوک انسانیت یاد میکند و از اینکه حکومتهای فاسد و ضدقرآنی، قرآن را از صحنه زندگی مردم خارج ساختهاند اظهار تاسف میکند. (ببینید: قرآن ، مهجوریت قرآن ، اهداف قرآن ، و جامعیت قرآن) امامخمینی نگارش تفسیری کامل بر قرآن کریم ندارد، ولی دیدگاههای تفسیری ایشان گاه مستقلاً به عنوان تفسیر آیه یا سوره خاصی مطرح شده است، مانند تفسیر سوره حمد و گاه در لابهلای آثار غیر تفسیری ایشان آمده است. (ببینید: تفسیر، سوره حمد ، لیلة القدر ، و تفسیر و شواهد قرآنی) مبنای مباحثی که امامخمینی غالباً از تفسیر آیات به صورت پراکنده در آثار خود به دست داده، عرفانی است؛ چنانکه تفسیرهای مبتنی بر مباحث عرفان نظری در آثاری چون شرح دعاء السحر، مصباح الهدایه، التعلیقة علی الفوائد الرضویه و آداب الصلاة و مباحث عرفان عملی در کتابهایی چون شرح چهل حدیث و شرح حدیث جنود عقل و جهل آمده است. امامخمینی در برخی آثار خود مانند آداب الصلاة، سرالصلوة، شرح چهل حدیث و شرح حدیث جنود عقل و جهل به مناسبتهای مختلف از آیات قرآن استفادههای فراوانی کرده است؛ امّا برخی مطالب و مباحث اصلی و مبنایی که به عنوان زیربنا و مقدمه برای مباحث تفسیری است، مانند اعجاز، تحریفناپذیری، وحیبودن قرآن، ظاهر و باطن قرآن و زبان قرآن، در ـ کتابهایی مانند مصباح الهدایه، شرح دعاء السحر و تعلیقات علی شرح فصوص الحکم مطرح شده است. (ببینید: وحی ، قرآن ، تحریفناپذیری قرآن ، اعجاز قرآن ، ظهور و بطون ، تفسیر ، و تفسیر و شواهد قرآنی) امامخمینی یکی از احیاگران معارف و مسائل مطرح در قرآن و از منادیان بازگشت به قرآن است. ایشان که قرآن را بزرگترین رحمت الهی میداند، در مسئله بازگشت به قرآن به دو جهت اجتماعی و فردی توجه کرده است. ایشان از جهت اجتماعی و در برخورد با مسائل فرهنگی و سیاسی، به مسئله وحدت اشاره و به آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً»،[۱] استناد میکند؛ چنانکه از جهت فردی راه بازگشت به قرآن را انس با قرآن و فهم دستورهای آن میداند. (ببینید: مهجوریت قرآن) ایشان همچنین درباره برخی مسائل علوم قرآن، روش تفسیر و نیز مبانی و اصول آن نکات مهمی بیان کرده است:
علوم قرآنی
قرآن کریم افزون براینکه معجزه پیامبر اکرم(ص) است، (ببینید: معجزه) دارای علوم متفاوت و مختلفی است که بدون دانشهای مقدماتی، فهم آن مشکل خواهد بود. در علوم قرآن مسائلی چون ـ ماهیت قرآن، جامعیت قرآن، مقاصد قرآن، فهم قرآن، عدم تحریف قرآن، قرائت و آداب تلاوت قرآن مورد بحث قرار میگیرد:
- ماهیت و هویت قرآن: اهل معرفت و حکما حقیقت قرآن را همان حقیقت محمدی و مقام جمع و اجمال میدانند که به سبب عظمت آن، برای هر کسی قابل ادراک نیست، مگر صاحبان عقل و بصیرت. امامخمینی دو مرتبه از قرآن را بیان کرده است؛ یکی پیش از تنزّل و مقام بطون قرآن، و دیگری پس از تنزّل و مرتبه نازله قرآن. در مرتبه نخست، حقیقت قرآن از شئون ذاتی و حقایق علمی در حضرت واحدیت و کلامی نفسی و ذاتی است و این حقیقت برای کسی حاصل نمیشود، مگر برای ذات مبارک پیامبر اکرم(ص) با مکاشفه الهی در مقام «قاب قوسین اَو ادنی». ایشان انسان کامل را همان قرآن حقیقی میداند. مرتبه دوم، قرآن رقیقه و تنزل یافته از عوالم بالاتر است که پس از عبور از حجابهای نوری، بر قلب پیامبر(ص) وارد میگردد. به اعتقاد ایشان حقایق قرآن به زبان عرفی نازل شده تا هر کسی بهاندازه فهم خود از حقایق آن نصیبی داشته باشد. (ببینید: قرآن و فهم قرآن)
- جامعیت قرآن: یکی از مباحث مهم علوم قرآنی جامعیت و جاودانگی قرآن کریم است. بنابر نظر مفسران دو آیه «تِبْیاناً لِکلِّ شَیءٍ» و «تَفْصِیلاً لِکلِّ شَیءٍ» اجمالاً دلالت دارند بر اینکه قرآن جامع علوم و بیانگر و تفصیلدهنده هر چیزی است. امامخمینی معتقد است قرآن مجید شامل همه دستوراتی است که بشر برای سعادت نیاز دارد و از چند بُعد دارای جامعیت است: جامعیت احکام و قوانین؛ جامعیت زمانی، و جامعیت اهداف. از مهمترین دلایل عقلی ایشان بر جامعیت قرآن، میتوان به کاملبودن دین، خاتمیت دین و جامعیت انسان اشاره کرد. (ببینید: جامعیت قرآن)
- مقاصد قرآن: امامخمینی یکی از ویژگیهای این کتاب آسمانی را هدفدار بودن آن بر میشمارد و تفسیر قرآن را چیزی جز فهم مقصد و اهداف قرآن نمیداند. (ببینید: اهداف قرآن) ایشان برای قرآن اهدافی برمیشمارد؛ ازجمله: دعوت به توحید و معرفت خداوند، هدایت و پند گرفتن، انسانسازی، احوال معاد و براهین اثبات آن و نیز بیان قوانین ظاهر شریعت و آداب و سنن الهی. (ببینید: اهداف قرآن)
- فهم قرآن: امامخمینی بر این باور است که فهم قرآن کریم برای همه افراد ممکن است؛ البته ایشان برای فهم قرآن مراتبی قائل است و نیز عوامل و شرایط بسیاری را در فهم قرآن مؤثر میداند؛ ازجمله: آشنایی با مقاصد کتاب الهی، دانستن زبان قرآن، تزکیه نفس، و آشنایی با اشارات و تطبیقات قرآن. (ببینید: فهم قرآن ، زبان قرآن ، و اهداف قرآن)
- موانع فهم قرآن: امامخمینی گناه را حجاب ادراک حقایق قرآنی میداند؛ چنانکه در بیان منع دنیادوستی از فهم درست قرآن خاطرنشان کرده است آنان که در ظلمات طبیعت غوطهورند، قدرت فهم را از دست میدهند و گمان میکنند قضایای قرآن در حکم قصه است. (ببینید: قصه) ایشان حجاب خودبینی و نیز آرای فاسد و مسلکها و مذهبهای باطل را نیز مانع بهرهمندی انسان از درک حقایق نور قرآن میداند. (ببینید: فهم قرآن)
- تلاوت قرآن: امامخمینی با اذعان به اهمیت تلاوت قرآن تاکید دارد که قاری قرآن باید هنگام تلاوت، آدابی را مراعات کند که رعایت آن آداب، زمینهساز بهدستآمدن مطلوبِ قرائت قرآن میباشد. ایشان ازجمله آداب باطنی تلاوت را حضور قلب، اخلاص و تفکر و تدبر میداند. (ببینید: تلاوت قرآن و قلب)
روش تفسیر
امامخمینی در آثار خود از روشهای تفسیری مختلفی استفاده کرده است. منابع و روشهای مورد استفاده ایشان عبارتند است:
- تفسیر قرآن به قرآن: از جمله شیوههای امامخمینی در تفسیر قرآن، روش قرآن به قرآن است. ایشان هم در فهم کلام و کشف مراد آیه از آیات دیگر بهره گرفته است و هم برای شناخت موضوع در یک آیه.
- بهرهگیری از سنت: احادیث معصومان(ع) در شیوه تفسیری امامخمینی نقش بسزایی دارند. ایشان پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) را مفسران حقیقی قرآن معرفی میکند که تمام اسرار آیات و ظواهر و بواطن قرآن را درک میکنند.
- تدبر عقلی و اجتهادی: امامخمینی روش تدبر عقلی و اجتهادی را همراه با روایات تفسیری و دیگر شواهد قرآنی به کار میگیرد و بر این باور است که حجیت معنای ظاهری کلام به عنوان مراد و مقصود جدّی گوینده بر بنای عقلا مبتنی است و این مبنا در خصوص ظواهر قرآن نیز جاری است.
- استفاده از تجربههای شهودی: امامخمینی افزون بر برداشتهای عرفانی از قرآن، از ذوق اهل معرفت نیز در تفسیر آیات بهره میبرد.
رویکرد تفسیر
رویکرد تفسیر امامخمینی دارای شش بعد است:
- رویکرد عرفانی: مهمترین گرایش و رویکرد تفسیری امامخمینی رویکرد عرفانی است و بیشتر در مواردی که سوره کاملی از قرآن را تفسیر میکند، مشهود است؛ ازجمله در تفسیر سوره حمد، توحید و قدر که سرشار از نکتههای عرفانی است. (ببینید: حمد ، لیلة القدر ، و توحید (عرفان))
- رویکرد فلسفی: از رویکردها و گرایشهای پرجلوه در تفسیر امامخمینی بهرهگیری از مباحث فلسفی و تبیین آیات با زبان فلسفی اسلامی است.
- رویکرد کلامی: امامخمینی در بعضی از آثار خود در پاسخ به برخی از اشکالات اعتقادی، رویکرد تفسیر کلامی را دنبال کرده است.
- رویکرد فقهی: امامخمینی در کتابهای فقهی و اصولی خود به شکل گستردهای از آیات قرآنی در استنباط احکام شرعی بهره گرفته است. (ببینید: آیات الاحکام و کتاب (منبع اجتهاد))
- رویکرد اخلاقی و تربیتی: این رویکرد برگرفته از نگاه امامخمینی درباره مقاصد و مطالب قرآن است که آن را کتاب تهذیب نفس و خودسازی میداند. (ببینید: روش تفسیر قرآن)
- رویکرد اجتماعی: این رویکرد به مقاصد و مطالب عالیه قرآن کریم برمیگردد و طرح مباحثی چون حکومت، سیاست، اقامه عدل، جنگ و صلح میباشد. (ببینید: روش تفسیر قرآن)
مبانی و اصول تفسیری
آثار و دیدگاههای تفسیری امامخمینی مبتنی بر مبانی و اصول کلی چندی است؛ ازجمله:
وحیانیبودن قرآن
یکی از مبانی تفسیر و شناخت قرآن کریم، وحیانیبودن آن است. این مسئله، هم در دانش کلام و هم در فلسفه و حکمت و در هم علوم قرآن مورد بحث و پژوهش واقع شده است. (ببینید: وحی ، کلام الهی ، کلام ، و تفسیر) امامخمینی ماهیت وحی را یک ادراک مرموز و یک حقیقت غیبی میداند که تنها خداوند و رسولش از تمام ابعاد آن آگاهاند و فهم حقیقت وحی و قرآن تنها برای کسی ممکن است که مخاطب آن باشد و دیگران به واسطه آنان از حقایق باطنی آن آگاهی مییابند. به اعتقاد ایشان وحی و مکاشفه رابطه تشکیکی دارند و هر دو از سنخ علم حضوریاند؛ امّا درجه و شدت وجودی وحی بیشتر از مکاشفه است (ببینید: وحی و کشف و شهود)؛ از اینرو ادراک و دریافت حقیقت وحی تنها از طریق مکاشفه تامه الهی برای پیامبر مکرم اسلام(ص)، در مرتبه «قاب قوسین او ادنی» حاصل میشود که دست بشر از آن کوتاه است؛ البته پیامبر(ص) نیز خود تابع وحی و امر الهی است. (ببینید: وحی) امامخمینی معتقد است چگونگی نزول وحی از امور مجهولی است که تنها پیامبر(ص) بر آن آگاهی دارد. به باور ایشان عین ثابت پیامبر(ص) جامع تمام اعیان موجودات است و او حقایق عقلی را به عالم مثال و از آنجا به عالم ملک تنزل میدهد و در واقع این قوت روحی پیامبر(ص) است که جبرئیل را به این عالم نازل میکند. (ببینید: اعیان ثابته و وحی) از سوی دیگر، وحی الهی در سیر نزولی خود عوالم گوناگونی را میپیماید و در هر مرتبه ظهور و تجلی مناسب آن مرتبه را دارد و از آنجا که وحی به مشاهده و تنزل آن معانی مجرده در قلب پیامبر(ص) صورت میگیرد، آن تنزل غیبی را نمیتوان مستقیماً در عالم حس و محسوس به مردم اعلام و ابلاغ کرد و باید با رعایت مراتب تنزل، آن را قابل فهم برای عموم مردم کرد. (ببینید: وحی)
ظاهر و باطن قرآن
امامخمینی به پیروی از حدیث «اِنّ للقرآن بطنا و للبطن بطن» و «ظهراً و بطناً و حدّاً و مطلعاً» قرآن کریم را همانند انسان دارای ظاهر و باطن و باطن آن را دارای هفت بطن تودرتو میداند و معتقد است اگر مراد از قرآن در این حدیث، همه عالم وجود باشد، ممکن است بطن، عالم غیب، و ظهر، عالم شهادت باشد. (ببینید: قرآن و ظهور و بطون)
تاویل قرآن
به نظر امامخمینی تفسیر مربوط به ظاهر آیات و تاویل مربوط به باطن آیات است و هر رابطه و نسبتی که در میان ظاهر و باطن آیات برقرار باشد، عیناً میان تفسیر و تاویل نیز برقرار است؛ از اینرو تفسیر و تاویل نه تنها تعارض و تضادی با یکدیگر ندارند، بلکه آن دو، مکمل و متمم یکدیگرند. از دیدگاه امامخمینی تفسیر حقیقی، شرح مقاصد قرآن است. ایشان معتقد است همه مراتب تاویلات و بطون قرآن در انحصار پیامبر(ص) و به تبع پیامبر(ص) ائمه(ع) میباشد؛ البته این راه بهکلی بسته نیست و دیگران نیز میتوانند به پیروی از آن صاحبان طهارت، به آن نائل شوند. (ببینید: تفسیر و تاویل) امامخمینی دستیابی به تاویل را از دو راه دانسته: یکی ریاضت علمی و دیگری ریاضت عملی؛ همچنین تطهیر نفس و تنزیه روح و قلب. (ببینید: تاویل و تفسیر) ازجمله برجستهترین ویژگیهای تاویل در تفسیر عرفانی امامخمینی، استواری و پایبندی آن به احادیث و آموزههای اهل بیت(ع) است. یکی از روشهای خاص امامخمینی در تفسیر آیات، استفاده از «تطبیق» است؛ یعنی پیادهکردن پیامهای عرفانی قرآن و انطباق آنها با حالات و شرایط روحی نفس انسان و جامعه و وضعیت اجتماعی انسانها. ایشان این شیوه را هم در بُعد قرائت قرآن و تفسیر آیات و هم در تاویل آنها مورد تاکید قرار داده است. (ببینید: تاویل ، تلاوت قرآن ، و تفسیر)
عدم تفسیر به رای
مسئله تفسیر به رای از مسائل اساسی در علوم قرآنی میان فرقههای کلامی است. اشاعره، معتزله را بر باطل و اهل تفسیر به رای میدانند و معتزله نیز اشاعره را بر باطل و اهل تفسیر به رای میدانند. امامخمینی نکتهسنجیها و برداشتهای اخلاقی و عرفانی از قرآن را تفسیر به رای نمیداند، بلکه برداشتهایی میداند که به وسیله تفکر و تدبر در آیات به دست آمدهاند. ایشان تفسیر به رای را در موارد گوناگونی میداند؛ ازجمله:
- تفسیر آیات احکام براساس عقل و قیاس و عدم مراجعه به سنت و حدیث؛
- تحمیل آرای شخصی به آیات قرآن و
- تفسیر افراد کماطلاع از علوم و معارف اسلامی. (ببینید: تفسیر)
زبان رمز و اشاره
همانگونه که قرآن دارای ظاهر و باطن است دارای زبان رمز و اشاره است. امامخمینی یکی از مبانی تفسیر قرآن را وجود زبان رمز و اشاره در قرآن کریم میداند و تاکید دارد برای آگاهشدن از حقایق و اسرار قرآن کریم باید با این زبان آشنا بود. نیز ایشان دستیابی به این اسرار و اشارات و رموز را تنها برای راسخان در علم ممکن میشمارد. یکی از نمونههای بارز از اسرار و رموز قرآن در نگاه امامخمینی، حروف مقطعه است. ایشان بر این باور است که برخی معارف بلند قرآن، مانند مباحث توحید، با زبان خاصی مطرح شده که هر عالم و مفسری به آن آشنا نیست و اینگونه نیست که انسان بتواند این مفاهیم را با ظهور عرفی آن درک کند و عمق آن تنها برای رسول خدا(ص) قابل درک است. (ببینید: زبان قرآن ، قرآن ، اسم اعظم ، و روح معانی)
متشابهات قرآن کریم
امامخمینی درباره متشابهات قرآن مباحثی ویژه دارد که نشانگر اهمیت موضوع نزد ایشان است. ایشان براساس قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، از ظواهر حسّی عبور و برخی مشکلات متشابهات را حلّ کرده است؛ در عین حال، به جمع ظاهر و باطن قرآن پرداخته و ضمن پایبندی به ظواهر آیات، معانی باطنی و حقایق معنوی و اسرار آیات الهی را نیز وجهه همت خویش ساخته است. درباره قاعده وضع الفاظ برای روح معنا، دیدگاههایی وجود دارد: ازجمله اینکه کاربرد الفاظ در مصادیق معقول، حقیقت و در مصادیق محسوس به نحو مجاز است. تفسیر دیگر این است که حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تشکیک میباشد. در تفسیر سوم، حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تواطی است. امامخمینی که معتقد است قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، نقش بنیادین در فهم متون دینی دارد، کاملاً بر تلقی تشکیکی صحه میگذارد. (ببینید: روح معانی و تاویل)
- ↑ آل عمران، ۱۰۳.