۱۵٬۸۸۸
ویرایش
(۲۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| اندازه تصویر = | | اندازه تصویر = | ||
| توضیح تصویر = | | توضیح تصویر = | ||
|سرشناسی = رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار نظام جمهوری اسلامی ایران | |سرشناسی = رهبر انقلاب اسلامی و بنیانگذار [[نظام جمهوری اسلامی ایران]] | ||
|نام کامل = سید | |نام کامل = سید روحالله موسوی مصطفوی خمینی | ||
|لقب = امام خمینی | |لقب = امام خمینی | ||
|نسب = [[امام کاظم(ع)]] | |نسب = [[امام کاظم(ع)]] | ||
|زادروز = | |زادروز = ۱ مهر ۱۲۸۱ش/ ۲۰ جمادیالثانی [[۱۳۲۰ هجری قمری|۱۳۲۰ق]] | ||
|شهر تولد = خمین | |شهر تولد = خمین | ||
|کشور تولد = ایران | |کشور تولد = ایران | ||
|تاریخ درگذشت = [[۱۳ خرداد]] | |تاریخ درگذشت = [[۱۳ خرداد]] ۱۳۶۸ش/ [[۲۸ شوال]] ۱۴۰۹ق | ||
|شهر درگذشت = تهران | |شهر درگذشت = تهران | ||
|کشور درگذشت = ایران | |کشور درگذشت = ایران | ||
|آرامگاه = [[بهشت زهرا تهران|بهشت زهرای تهران]]-[[حرم | |آرامگاه = [[بهشت زهرا تهران|بهشت زهرای تهران]]-[[حرم امامخمینی]] | ||
|نام همسر = [[خدیجه ثقفی]] | |نام همسر = [[خدیجه ثقفی]] | ||
|فرزندان = [[سیدمصطفی خمینی|مصطفی]]، [[ | |فرزندان = [[سیدمصطفی خمینی|مصطفی]]، [[سیدعلی خمینی|علی]]، [[سیداحمد خمینی|احمد]] | ||
|خویشاوند سرشناس= [[سید مصطفی خمینی|مصطفی]] (فرزند)، [[سید احمد خمینی|احمد]] (فرزند)، [[سید مرتضی پسندیده]] (برادر) | |خویشاوند سرشناس= [[سید مصطفی خمینی|مصطفی]] (فرزند)، [[سید احمد خمینی|احمد]] (فرزند)، [[سید مرتضی پسندیده]] (برادر) | ||
|دین = اسلام | |دین = اسلام | ||
|مذهب = شیعه | |مذهب = شیعه | ||
|پیشه = | |پیشه = | ||
|مناصب = رهبری نظام [[جمهوری اسلامی ایران]] - | |مناصب = رهبری نظام [[جمهوری اسلامی ایران]] - مرجع تقلید | ||
|پس از = | |پس از = | ||
|پیش از = | |پیش از = | ||
|اساتید = [[عبدالکریم حائری]]، [[میرزا جواد ملکی تبریزی]]، [[محمدعلی شاهآبادی]] | |اساتید = [[عبدالکریم حائری یزدی]]، [[میرزا جواد ملکی تبریزی]]، [[محمدعلی شاهآبادی]] | ||
|شاگردان = [[مرتضی مطهری]]، | |شاگردان = [[مرتضی مطهری]]، [[سیدعلی خامنهای]]، [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، [[اکبر هاشمی رفسنجانی]]، [[حسینعلی منتظری]]، [[مجتبی تهرانی]]، [[عبدالله جوادی آملی]]، [[یوسف صانعی]]، [[حسین نوری همدانی]] | ||
|تالیفات = | |تالیفات = | ||
|وبگاه رسمی = [http://www.imam-khomeini.ir پایگاه رسمی نشر اندیشه های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران] | |وبگاه رسمی = [http://www.imam-khomeini.ir پایگاه رسمی نشر اندیشه های بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران] | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
}} | }} | ||
'''امامخمینی'''، زندگی، شخصیت، اندیشه و عمل. | '''امامخمینی'''، زندگی، شخصیت، اندیشه و عمل. | ||
در [[دانشنامه امامخمینی]] تلاش شده است تا افزون بر شناساندن خاندان، زندگی خانوادگی، تحصیل و [[تدریس امامخمینی|تدریس]]، [[تألیفات و آثار امامخمینی|آثار]] و [[شاگردان امامخمینی|شاگردان]]، مراتب فقاهت و [[مرجعیت امامخمینی|مرجعیت]] و [[اخلاق و سیره امامخمینی|سیره اخلاقی]] و رفتاری امامخمینی، به تبیین اندیشهها و دیدگاههای قرآنی و تفسیری، کلامی، فلسفی، اخلاقی و تربیتی، عرفانی، اصولی، حدیثی و رجالی، فقهی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی این شخصیت پرداخته شود و گزارشی از تاریخ مبارزات سیاسی و رهبری [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]] و پیروزی آن، برپایی [[جمهوری اسلامی|نظام اسلامی]] و هدایت آن در طول ده سال رهبری امامخمینی به دست داده شود؛ نیز مواضع ایشان در برابر گروهها و جریانهای مختلف فکری و سیاسی، نهادها و سازمانهای مختلف، شخصیتهای مختلف علمی، دینی، فرهنگی، سیاسی و [[مسئولان و کارگزاران]] نظام اسلامی بیان شود و آنچه درباره ایشان در قالبهای مختلف گفتاری و نوشتاری منتشر شده گزارش گردد و شرحی نیز از [[بیماری امامخمینی|بیماری]] و [[ارتحال امامخمینی|ارتحال]] ایشان بیاید. | |||
آنچه در اینجا به عنوان نخستین مدخل دانشنامه امامخمینی، به صورت جداگانه و با شیوه متفاوت از سایر مدخلها آمده، گزیدهای در اندازه ـ چهار درصد از محتوای مقالههای دانشنامه است که با عطف توجه به مسائل مهمتر و گزینش آنچه به صورت مستقیم پیوند با امامخمینی دارد، نگاشته و تدوین شده است؛ با این هدف که نمایی کلی و اجمالی از زندگی، شخصیت، اندیشه و عمل امامخمینی را که در مقالههای دانشنامه به تفصیل آمده، نشان دهد و خواننده بتواند با مطالعه آن، افزون بر آگاهی از شاکله کلی محتوای دانشنامه، از نزدیک با مدخلهای آن آشنا گردد؛ نیز کسانی که مجال مطالعه همه مقالهها را ندارند، امکان مطالعه گزیدهای کلی را داشته باشند و با ارجاعهایی که صورت گرفته است، در صورت نیاز به مقاله مورد نظر مراجعه کنند؛ از این رو، ویژگی این مدخل از نظر شیوه بیان و گزارش مطالب و مباحث این است که به جای ذکر مستندهای مطالب، همه آنها به مقالههای مربوط در اصل دانشنامه پیوند داده شده است. | |||
==مقدمه== | ==مقدمه== | ||
شخصیت جامع ـ امامخمینی از یک سو برخاسته از دهها سال تلاش علمی و اجتهادی واندیشهورزی در ابعاد [[اسلام]] و علوم مختلف عقلی و نقلی است و از سوی دیگر ریشه در [[تهذیب نفس]] و [[سیر و سلوک|سلوک عرفانی]] و دستیابی به حقایق هستی و [[دین]]، از راه سیر عملی دارد. آنچه بر این جامعیت افزوده، تجربه عمری دراز، ارتباطات گسترده و رهبری نهضت اسلامی تا [[انقلاب اسلامی|انقلاب]] و از انقلاب تا پیروزی و دوران دهساله پس از پیروزی با همه رویدادهای تلخ و شیرین آن بوده است. | شخصیت جامع ـ امامخمینی از یک سو برخاسته از دهها سال تلاش علمی و اجتهادی واندیشهورزی در ابعاد [[اسلام]] و علوم مختلف عقلی و نقلی است و از سوی دیگر ریشه در [[تهذیب نفس]] و [[سیر و سلوک|سلوک عرفانی]] و دستیابی به حقایق هستی و [[دین]]، از راه سیر عملی دارد. آنچه بر این جامعیت افزوده، تجربه عمری دراز، ارتباطات گسترده و رهبری نهضت اسلامی تا [[انقلاب اسلامی|انقلاب]] و از انقلاب تا پیروزی و دوران دهساله پس از پیروزی با همه رویدادهای تلخ و شیرین آن بوده است. | ||
خط ۲۶۷: | خط ۲۷۲: | ||
==اندیشههای قرآنی و تفسیری== | ==اندیشههای قرآنی و تفسیری== | ||
امامخمینی معتقد است قرآن میتواند همه نیازهای مادی و معنوی انسان را برآورده سازد؛ ایشان از [[قرآن کریم]] به عنوان کتاب هدایت، رابط میان خالق و مخلوق، کتاب آدمسازی، و راهنمای [[سیر و سلوک|سلوک]] انسانیت یاد میکند و از اینکه حکومتهای فاسد و ضدقرآنی، قرآن را از صحنه زندگی مردم خارج ساختهاند اظهار تاسف میکند.{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |مهجوریت قرآن |اهداف قرآن |جامعیت قرآن}} | امامخمینی معتقد است قرآن میتواند همه نیازهای مادی و معنوی انسان را برآورده سازد؛ ایشان از [[قرآن کریم]] به عنوان کتاب هدایت، رابط میان خالق و مخلوق، کتاب آدمسازی، و راهنمای [[سیر و سلوک|سلوک]] انسانیت یاد میکند و از اینکه حکومتهای فاسد و ضدقرآنی، قرآن را از صحنه زندگی مردم خارج ساختهاند اظهار تاسف میکند.{{ببینید|متن=ببینید|قرآن |مهجوریت قرآن |اهداف قرآن |جامعیت قرآن}} | ||
امامخمینی نگارش تفسیری کامل بر قرآن کریم ندارد، ولی دیدگاههای تفسیری ایشان گاه مستقلاً به عنوان تفسیر آیه یا سوره خاصی مطرح شده است، مانند تفسیر سوره حمد و گاه در لابهلای آثار غیر تفسیری ایشان آمده است.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر |حمد |لیلة القدر |تفسیر و شواهد قرآنی}} مبنای مباحثی که امامخمینی غالباً از تفسیر آیات به صورت پراکنده در آثار خود به دست داده، عرفانی است؛ چنانکه تفسیرهای مبتنی بر مباحث عرفان نظری در آثاری چون [[شرح دعاء السحر]]، [[مصباح الهدایه]]، [[التعلیقة علی الفوائد الرضویه]] و [[آداب الصلاة]] و مباحث عرفان عملی در کتابهایی چون [[شرح چهل حدیث]] و [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]] آمده است. | امامخمینی نگارش تفسیری کامل بر قرآن کریم ندارد، ولی دیدگاههای تفسیری ایشان گاه مستقلاً به عنوان تفسیر آیه یا سوره خاصی مطرح شده است، مانند تفسیر سوره حمد و گاه در لابهلای آثار غیر تفسیری ایشان آمده است.{{ببینید|متن=ببینید|تفسیر|سوره حمد |لیلة القدر |تفسیر و شواهد قرآنی}} مبنای مباحثی که امامخمینی غالباً از تفسیر آیات به صورت پراکنده در آثار خود به دست داده، عرفانی است؛ چنانکه تفسیرهای مبتنی بر مباحث عرفان نظری در آثاری چون [[شرح دعاء السحر]]، [[مصباح الهدایه]]، [[التعلیقة علی الفوائد الرضویه]] و [[آداب الصلاة]] و مباحث عرفان عملی در کتابهایی چون [[شرح چهل حدیث]] و [[شرح حدیث جنود عقل و جهل]] آمده است. | ||
امامخمینی در برخی آثار خود مانند آداب الصلاة، [[سر الصلاة|سرالصلوة]]، شرح چهل حدیث و شرح حدیث جنود عقل و جهل به مناسبتهای مختلف از آیات قرآن استفادههای فراوانی کرده است؛ امّا برخی مطالب و مباحث اصلی و مبنایی که به عنوان زیربنا و مقدمه برای مباحث تفسیری است، مانند [[اعجاز قرآن|اعجاز]]، [[تحریفناپذیری قرآن|تحریفناپذیری]]، وحیبودن قرآن، ظاهر و باطن قرآن و [[زبان قرآن]]، در ـ کتابهایی مانند مصباح الهدایه، شرح دعاء السحر و [[تعلیقات علی شرح فصوص الحکم]] مطرح شده است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی |قرآن |تحریفناپذیری قرآن |اعجاز قرآن |ظهور و بطون |تفسیر |تفسیر و شواهد قرآنی}} | امامخمینی در برخی آثار خود مانند آداب الصلاة، [[سر الصلاة|سرالصلوة]]، شرح چهل حدیث و شرح حدیث جنود عقل و جهل به مناسبتهای مختلف از آیات قرآن استفادههای فراوانی کرده است؛ امّا برخی مطالب و مباحث اصلی و مبنایی که به عنوان زیربنا و مقدمه برای مباحث تفسیری است، مانند [[اعجاز قرآن|اعجاز]]، [[تحریفناپذیری قرآن|تحریفناپذیری]]، وحیبودن قرآن، ظاهر و باطن قرآن و [[زبان قرآن]]، در ـ کتابهایی مانند مصباح الهدایه، شرح دعاء السحر و [[تعلیقات علی شرح فصوص الحکم]] مطرح شده است.{{ببینید|متن=ببینید|وحی |قرآن |تحریفناپذیری قرآن |اعجاز قرآن |ظهور و بطون |تفسیر |تفسیر و شواهد قرآنی}} | ||
امامخمینی یکی از احیاگران معارف و مسائل مطرح در قرآن و از منادیان بازگشت به قرآن است. ایشان که قرآن را بزرگترین [[رحمت الهی]] میداند، در مسئله بازگشت به قرآن به دو جهت اجتماعی و فردی توجه کرده است. ایشان از جهت اجتماعی و در برخورد با مسائل فرهنگی و سیاسی، به مسئله [[وحدت]] اشاره و به آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً»، <ref>آل عمران، | امامخمینی یکی از احیاگران معارف و مسائل مطرح در قرآن و از منادیان بازگشت به قرآن است. ایشان که قرآن را بزرگترین [[رحمت|رحمت الهی]] میداند، در مسئله بازگشت به قرآن به دو جهت اجتماعی و فردی توجه کرده است. ایشان از جهت اجتماعی و در برخورد با مسائل فرهنگی و سیاسی، به مسئله [[وحدت]] اشاره و به آیه «وَ اعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللَّهِ جَمِیعاً»،<ref>آل عمران، ۱۰۳.</ref> استناد میکند؛ چنانکه از جهت فردی راه بازگشت به قرآن را انس با قرآن و فهم دستورهای آن میداند.{{ببینید|متن=ببینید|مهجوریت قرآن}} ایشان همچنین درباره برخی مسائل علوم قرآن، روش تفسیر و نیز مبانی و اصول آن نکات مهمی بیان کرده است: | ||
===علوم قرآنی=== | ===علوم قرآنی=== | ||
قرآن کریم افزون براینکه معجزه [[پیامبر اکرم(ص)]] است، {{ببینید|متن=ببینید|معجزه}} دارای علوم متفاوت و مختلفی است که بدون دانشهای مقدماتی، فهم آن مشکل خواهد بود. در علوم قرآن مسائلی چون ـ ماهیت قرآن، [[جامعیت قرآن]]، مقاصد قرآن، [[فهم قرآن]]، [[عدم تحریف قرآن]]، قرائت و آداب [[تلاوت قرآن]] مورد بحث قرار میگیرد: | قرآن کریم افزون براینکه معجزه [[پیامبر اکرم(ص)]] است، {{ببینید|متن=ببینید|معجزه}} دارای علوم متفاوت و مختلفی است که بدون دانشهای مقدماتی، فهم آن مشکل خواهد بود. در علوم قرآن مسائلی چون ـ ماهیت قرآن، [[جامعیت قرآن]]، مقاصد قرآن، [[فهم قرآن]]، [[عدم تحریف قرآن]]، قرائت و آداب [[تلاوت قرآن]] مورد بحث قرار میگیرد: | ||
خط ۲۹۱: | خط ۲۹۶: | ||
* رویکرد کلامی: امامخمینی در بعضی از آثار خود در پاسخ به برخی از اشکالات اعتقادی، رویکرد تفسیر کلامی را دنبال کرده است. | * رویکرد کلامی: امامخمینی در بعضی از آثار خود در پاسخ به برخی از اشکالات اعتقادی، رویکرد تفسیر کلامی را دنبال کرده است. | ||
* رویکرد فقهی: امامخمینی در کتابهای فقهی و اصولی خود به شکل گستردهای از آیات قرآنی در استنباط [[احکام شرعی]] بهره گرفته است.{{ببینید|متن=ببینید|آیات الاحکام |کتاب (منبع اجتهاد)}} | * رویکرد فقهی: امامخمینی در کتابهای فقهی و اصولی خود به شکل گستردهای از آیات قرآنی در استنباط [[احکام شرعی]] بهره گرفته است.{{ببینید|متن=ببینید|آیات الاحکام |کتاب (منبع اجتهاد)}} | ||
* رویکرد اخلاقی و تربیتی: این رویکرد برگرفته از نگاه امامخمینی درباره مقاصد و مطالب قرآن است که آن را کتاب [[تهذیب نفس]] و | * رویکرد اخلاقی و تربیتی: این رویکرد برگرفته از نگاه امامخمینی درباره مقاصد و مطالب قرآن است که آن را کتاب [[تهذیب نفس]] و خودسازی میداند.{{ببینید|متن=ببینید|روش تفسیر قرآن}} | ||
* رویکرد اجتماعی: این رویکرد به مقاصد و مطالب عالیه قرآن کریم برمیگردد و طرح مباحثی چون حکومت، [[سیاست]]، اقامه [[عدالت اجتماعی|عدل]]، [[جهاد و دفاع|جنگ]] و [[صلح]] میباشد.{{ببینید|متن=ببینید|روش تفسیر قرآن}} | * رویکرد اجتماعی: این رویکرد به مقاصد و مطالب عالیه قرآن کریم برمیگردد و طرح مباحثی چون حکومت، [[سیاست]]، اقامه [[عدالت اجتماعی|عدل]]، [[جهاد و دفاع|جنگ]] و [[صلح]] میباشد.{{ببینید|متن=ببینید|روش تفسیر قرآن}} | ||
===مبانی و اصول تفسیری=== | ===مبانی و اصول تفسیری=== | ||
خط ۳۱۸: | خط ۳۲۳: | ||
امامخمینی درباره [[متشابهات قرآن]] مباحثی ویژه دارد که نشانگر اهمیت موضوع نزد ایشان است. ایشان براساس قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، از ظواهر حسّی عبور و برخی مشکلات متشابهات را حلّ کرده است؛ در عین حال، به جمع ظاهر و باطن قرآن پرداخته و ضمن پایبندی به ظواهر آیات، معانی باطنی و حقایق معنوی و اسرار آیات الهی را نیز وجهه همت خویش ساخته است. | امامخمینی درباره [[متشابهات قرآن]] مباحثی ویژه دارد که نشانگر اهمیت موضوع نزد ایشان است. ایشان براساس قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، از ظواهر حسّی عبور و برخی مشکلات متشابهات را حلّ کرده است؛ در عین حال، به جمع ظاهر و باطن قرآن پرداخته و ضمن پایبندی به ظواهر آیات، معانی باطنی و حقایق معنوی و اسرار آیات الهی را نیز وجهه همت خویش ساخته است. | ||
درباره قاعده وضع الفاظ برای روح معنا، دیدگاههایی وجود دارد: ازجمله اینکه کاربرد الفاظ در مصادیق معقول، حقیقت و در مصادیق محسوس به نحو [[حقیقت و مجاز|مجاز]] است. تفسیر دیگر این است که حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تشکیک میباشد. در تفسیر سوم، حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تواطی است. امامخمینی که معتقد است قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، نقش بنیادین در فهم متون دینی دارد، کاملاً بر تلقی تشکیکی صحه میگذارد.{{ببینید|متن=ببینید|روح معانی |تاویل}} | درباره قاعده وضع الفاظ برای روح معنا، دیدگاههایی وجود دارد: ازجمله اینکه کاربرد الفاظ در مصادیق معقول، حقیقت و در مصادیق محسوس به نحو [[حقیقت و مجاز|مجاز]] است. تفسیر دیگر این است که حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تشکیک میباشد. در تفسیر سوم، حقیقت معنا در معقول و محسوس به گونه تواطی است. امامخمینی که معتقد است قاعده وضع الفاظ برای روح معانی، نقش بنیادین در فهم متون دینی دارد، کاملاً بر تلقی تشکیکی صحه میگذارد.{{ببینید|متن=ببینید|روح معانی |تاویل}} | ||
==اندیشههای کلامی== | ==اندیشههای کلامی== | ||
[[علم کلام]]، عهدهدار استخراج، تنظیم، توضیح، اثبات و دفاع عقلانی از عقاید دینی بر مبنای نصوص در [[شریعت]] است. علم کلام از نظر منبع معرفتی علمی عقلی و نقلی است. از آنجا که در عصر امامخمینی کلام و [[فلسفه]] دوران تکامل خود را سپری کرده بود، روش کلامی امامخمینی نه تنها بر [[عقل (قوه ادراک)|عقل]] و برهان تکیه دارد، بلکه متاثر از مسلک عرفانی نیز میباشد. اگرچه ایشان این روش را در بیشتر آثار خود به روشنی بیان نمیکند، امّا مبانی، اصول و قواعد این روش از آثار ایشان قابل دسترسی است. | [[علم کلام]]، عهدهدار استخراج، تنظیم، توضیح، اثبات و دفاع عقلانی از عقاید دینی بر مبنای نصوص در [[شریعت]] است. علم کلام از نظر منبع معرفتی علمی عقلی و نقلی است. از آنجا که در عصر امامخمینی کلام و [[فلسفه]] دوران تکامل خود را سپری کرده بود، روش کلامی امامخمینی نه تنها بر [[عقل (قوه ادراک)|عقل]] و برهان تکیه دارد، بلکه متاثر از مسلک عرفانی نیز میباشد. اگرچه ایشان این روش را در بیشتر آثار خود به روشنی بیان نمیکند، امّا مبانی، اصول و قواعد این روش از آثار ایشان قابل دسترسی است. | ||
خط ۱٬۶۹۵: | خط ۱٬۷۰۱: | ||
مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی فرهنگی بودن آن است و امامخمینی نسبت به نهادسازی در این حوزه اهتمام ویژه داشته است: | مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی فرهنگی بودن آن است و امامخمینی نسبت به نهادسازی در این حوزه اهتمام ویژه داشته است: | ||
====دفتر تبلیغات اسلامی==== | ====دفتر تبلیغات اسلامی==== | ||
[[دفتر تبلیغات اسلامی]]، نخستین نهاد تبلیغی، آموزشی و پژوهشی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در [[حوزه علمیه قم]] است که در | [[دفتر تبلیغات اسلامی]]، نخستین نهاد تبلیغی، آموزشی و پژوهشی پس از پیروزی انقلاب اسلامی در [[حوزه علمیه قم]] است که در اردیبهشت ۱۳۵۸ تاسیس شد. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی و در آستانه محرم ۱۳۳۹ق/ آذر ۱۳۵۷ گروهی از روحانیان ازجمله [[مرتضی مطهری]]، ستادی با هدف اعزام مبلغ به شهرها و روستاهای کشور تشکیل دادند که نام و عنوان مشخصی نداشت.{{ببینید|متن=ببینید|دفتر تبلیغات اسلامی}} | ||
پس از پیروزی انقلاب و احساس نیاز جامعه به مرجعی مشخص برای تبلیغات اسلامی، آن تشکلِ بینام و نشان در [[قم]] با سازماندهی و تایید امامخمینی با عنوان «دایره تبلیغات امام» و سپس «دفتر تبلیغات امام» آغاز به کار کرد و در اواخر سال ۱۳۵۸ به «دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم» تغییر نام داد. جذب و سازماندهی طلاب و نظارت و هدایت تبلیغات اسلامی، تکمیل آموزش دروس مورد نیاز مبلغان و پژوهش در حوزه اندیشههای دینی از مهمترین فعالیتهای دفتر تبلیغات اسلامی بوده است. ـ دفتر تبلیغات اسلامی افزون بر ساماندهی تبلیغات، در آموزش و استفاده از شیوههای نوین تبلیغی بهویژه [[هنر]] | پس از پیروزی انقلاب و احساس نیاز جامعه به مرجعی مشخص برای تبلیغات اسلامی، آن تشکلِ بینام و نشان در [[قم]] با سازماندهی و تایید امامخمینی با عنوان «دایره تبلیغات امام» و سپس «دفتر تبلیغات امام» آغاز به کار کرد و در اواخر سال ۱۳۵۸ به «دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم» تغییر نام داد. جذب و سازماندهی طلاب و نظارت و هدایت تبلیغات اسلامی، تکمیل آموزش دروس مورد نیاز مبلغان و پژوهش در حوزه اندیشههای دینی از مهمترین فعالیتهای دفتر تبلیغات اسلامی بوده است. ـ دفتر تبلیغات اسلامی افزون بر ساماندهی تبلیغات، در آموزش و استفاده از شیوههای نوین تبلیغی بهویژه [[هنر]] و انتشار مجلات حوزوی و عمومی ازجمله [[مجله حوزه]] و [[مجله پاسدار اسلام|پاسدار اسلام]]، پیشتاز بوده است. امامخمینی نخست در مرداد ۱۳۵۸ تنظیم کارهای دفتر تبلیغات اسلامی را به محمد مؤمن قمی واگذار کرد و پس از آن محمد واعظ عبایی خراسانی را در ۲۵/۲/۱۳۶۴ به سرپرستی دفتر منصوب کرد. | ||
دفتر تبلیغات اسلامی بودجه اولیه و هزینههای ابتدایی خود را از امامخمینی دریافت کرد اما بعدها ایشان پرداخت هزینه این نهاد را به شورای انقلاب واگذاشت. ایشان همچنین پس از مصادره اموال [[دارالتبلیغ اسلامی]] وابسته به [[سیدکاظم شریعتمداری]]، به درخواست دادستان کل انقلاب اسلامی، دارالتبلیغ و مؤسسههای وابسته به آن را به دفتر تبلیغات اسلامی واگذار کرد. عبایی خراسانی در ۳۰/۱۱/۱۳۶۴ در نامهای به امامخمینی، از ایشان درخواست کرد برای هزینههای دفتر بخشی از اموال مصادرهشده [[خاندان پهلوی]]، در اختیار دفتر قرار گیرد و امامخمینی تحویل اموال به قدر ضرورت را اجازه داد. عبایی دوباره در ۳۰/۱۰/۱۳۶۵ با اشاره به هزینههای سنگین دفتر از ایشان درخواست کرد بخشی از هزینهها با هماهنگی نخستوزیر، از اموالِ در اختیار [[بنیاد مستضعفان]] تامین شود که مورد موافقت ایشان قرار گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|دفتر تبلیغات اسلامی}} | دفتر تبلیغات اسلامی بودجه اولیه و هزینههای ابتدایی خود را از امامخمینی دریافت کرد اما بعدها ایشان پرداخت هزینه این نهاد را به شورای انقلاب واگذاشت. ایشان همچنین پس از مصادره اموال [[دارالتبلیغ اسلامی]] وابسته به [[سیدکاظم شریعتمداری]]، به درخواست دادستان کل انقلاب اسلامی، دارالتبلیغ و مؤسسههای وابسته به آن را به دفتر تبلیغات اسلامی واگذار کرد. عبایی خراسانی در ۳۰/۱۱/۱۳۶۴ در نامهای به امامخمینی، از ایشان درخواست کرد برای هزینههای دفتر بخشی از اموال مصادرهشده [[خاندان پهلوی]]، در اختیار دفتر قرار گیرد و امامخمینی تحویل اموال به قدر ضرورت را اجازه داد. عبایی دوباره در ۳۰/۱۰/۱۳۶۵ با اشاره به هزینههای سنگین دفتر از ایشان درخواست کرد بخشی از هزینهها با هماهنگی نخستوزیر، از اموالِ در اختیار [[بنیاد مستضعفان]] تامین شود که مورد موافقت ایشان قرار گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|دفتر تبلیغات اسلامی}} | ||
====نهضت سوادآموزی==== | ====نهضت سوادآموزی==== | ||
[[نهضت سوادآموزی]]، نهادی برای ریشهکنکردن بیسوادی است که در | [[نهضت سوادآموزی]]، نهادی برای ریشهکنکردن بیسوادی است که در دی ماه ۱۳۵۸ به فرمان امامخمینی شکل گرفت. ایشان که پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، مبارزه با بیسوادی را وعده داده بود، پس از پیروزی در ۷/۱۰/۱۳۵۸ در پیامی مردم و مسئولان را به نهضت سوادآموزی فراخواند و بیسوادی را در کشوری که مهد علم و ادب است و در سایه دینی که طلب علم را فریضه میداند، مایه خجالت دانست. | ||
امامخمینی همچنین خواستار بسیج عمومی همه اقشار برای سوادآموزی شد و به دولت و مردم توصیه کرد بدون فوت وقت و تشریفاتِ خستهکننده برای مبارزه با بیسوادی قیام کنند و ایران را سراسر مدرسه کنند. شعار نهضت سوادآموزی «ایران را سراسر مدرسه کنیم»، برگرفته از همین سخن امامخمینی است.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت | امامخمینی همچنین خواستار بسیج عمومی همه اقشار برای سوادآموزی شد و به دولت و مردم توصیه کرد بدون فوت وقت و تشریفاتِ خستهکننده برای مبارزه با بیسوادی قیام کنند و ایران را سراسر مدرسه کنند. شعار نهضت سوادآموزی «ایران را سراسر مدرسه کنیم»، برگرفته از همین سخن امامخمینی است.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت سوادآموزی}} | ||
نهضت سوادآموزی در سه سال نخست، به صورت شورایی از سوی [[آموزش و پرورش]]، [[جهاد سازندگی]]، جامعه روحانیت، [[جهاد دانشگاهی]] و نهضت سوادآموزی در تهران اداره میشد. امامخمینی در اردیبهشت ۱۳۶۱ [[محسن قرائتی]] را به نمایندگی خود در نهضت سوادآموزی برگزید. در سال ۱۳۶۳ مجلس شورای اسلامی، این سازمان را زیرمجموعه آموزش و پرورش و نظارت بر انطباق فعالیتهای نهضت با موازین اسلام را بر عهده نماینده مقام رهبری قرار داد.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت | نهضت سوادآموزی در سه سال نخست، به صورت شورایی از سوی [[آموزش و پرورش]]، [[جهاد سازندگی]]، جامعه روحانیت، [[جهاد دانشگاهی]] و نهضت سوادآموزی در تهران اداره میشد. امامخمینی در اردیبهشت ۱۳۶۱ [[محسن قرائتی]] را به نمایندگی خود در نهضت سوادآموزی برگزید. در سال ۱۳۶۳ مجلس شورای اسلامی، این سازمان را زیرمجموعه آموزش و پرورش و نظارت بر انطباق فعالیتهای نهضت با موازین اسلام را بر عهده نماینده مقام رهبری قرار داد.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت سوادآموزی}} | ||
====شورای عالی انقلاب فرهنگی==== | ====شورای عالی انقلاب فرهنگی==== | ||
[[شورای عالی انقلاب فرهنگی]]، نهادی برای تحول اساسی و تقویت ابعاد اسلامی دانشگاهها و مراکز آموزشی است که در پی انقلاب فرهنگی در کشور، در | [[شورای عالی انقلاب فرهنگی]]، نهادی برای تحول اساسی و تقویت ابعاد اسلامی دانشگاهها و مراکز آموزشی است که در پی انقلاب فرهنگی در کشور، در خرداد ۱۳۵۹، نخست با عنوان «ستاد انقلاب فرهنگی» شکل گرفت. از مهمترین عوامل انقلاب فرهنگی، حضور جمعی از استادان ناصالح و فعالیت گروههای سیاسی منحرف در دانشگاه و مدارس بود و مجادلات سیاسی در دانشگاهها به درگیری میانجامید.{{ببینید|متن=ببینید|شورای عالی انقلاب فرهنگی}} | ||
امامخمینی با تاکید بر ضرورت [[انقلاب فرهنگی]] و اسلامیشدن دانشگاه، دانشگاه وابسته را مایه هراس دانست و در پی آن، شورای انقلاب اعلام کرد کلیه ستادها و دفترهای گروهها در دانشکدهها و مؤسسات آموزش عالی، ظرف سهروز برچیده شود و از مدیران مراکز دانشگاهی خواست پس از امتحانات، دانشگاهها تعطیل شود. | امامخمینی با تاکید بر ضرورت [[انقلاب فرهنگی]] و اسلامیشدن دانشگاه، دانشگاه وابسته را مایه هراس دانست و در پی آن، شورای انقلاب اعلام کرد کلیه ستادها و دفترهای گروهها در دانشکدهها و مؤسسات آموزش عالی، ظرف سهروز برچیده شود و از مدیران مراکز دانشگاهی خواست پس از امتحانات، دانشگاهها تعطیل شود. | ||
امامخمینی پس از تعطیلی دانشگاهها در ۲۳ خرداد ۱۳۵۹، ضرورت انقلاب فرهنگی را امری اسلامی و ملی شمرد و دستور تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی را صادر کرد. در این فرمان، [[محمدجواد باهنر|باهنر]]، | امامخمینی پس از تعطیلی دانشگاهها در ۲۳ خرداد ۱۳۵۹، ضرورت انقلاب فرهنگی را امری اسلامی و ملی شمرد و دستور تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی را صادر کرد. در این فرمان، [[محمدجواد باهنر|باهنر]]، [[ربانی املشی]]، [[حسن حبیبی|حبیبی]]، [[عبدالکریم سروش]]، [[شمس آلاحمد|آلاحمد]]، ـ [[جلالالدین فارسی|فارسی]] و [[علی شریعتمداری]] مامور شدند با تشکیل ستاد و دعوت از صاحبنظران، استادان و دانشجویان مسلمان و متعهد، به امور دانشگاهها سامان دهند. تعیین خطمشی فرهنگی آینده دانشگاهها با تکیه بر مبانی فرهنگ اسلامی، انتخاب و آمادهسازی استادان شایسته و رسیدگی به انقلاب آموزشی در دیگر مراکز آموزشی، ازجمله دبیرستانها بر عهده این ستاد قرار گرفت. | ||
امامخمینی در | امامخمینی در تیر ۱۳۵۹ از اعضای ستاد خواست همه توان خود را برای بازشدن دانشگاهها به کار گیرند. ایشان همچنین از استادان دانشگاه خواست با ستاد انقلاب فرهنگی همکاری کنند و در دیدار دوباره اعضای ستاد انقلاب فرهنگی، بر ضرورت وحدت حوزه و دانشگاه تاکید کرد و در ۴ شهریور۱۳۶۰ رسماً به ستاد رسمیت داد. ایشان در دوم دی ۱۳۶۰ [[محمدرضا مهدوی کنی]] و [[احمد احمدی]] را نیز عضو ستاد کرد. | ||
پس از پدیدآمدن زمینه مساعد برای بازگشایی دانشگاهها، ستاد انقلاب فرهنگی و وزارت فرهنگ و آموزش عالی در ۲۷ | پس از پدیدآمدن زمینه مساعد برای بازگشایی دانشگاهها، ستاد انقلاب فرهنگی و وزارت فرهنگ و آموزش عالی در ۲۷ آذر ۱۳۶۱ بازگشایی دانشگاهها را رسماً اعلام کردند و در ۸ شهریور ۱۳۶۲ رئیسجمهور، [[سیدعلی خامنهای]]، از امامخمینی درخواست کرد نخستوزیر (میرحسین موسوی)، وزیر فرهنگ و آموزش عالی، وزیر ارشاد اسلامی، [[علی شریعتمداری]]، احمد احمدی، عبدالکریم سروش، [[مصطفی معین]] و دو نفر دانشجو به انتخاب جهاد دانشگاهی، ترکیب جدید ستاد انقلاب فرهنگی باشند و امامخمینی با تشکر از خدمات گذشته ستاد با آن موافقت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|شورای عالی انقلاب فرهنگی}} | ||
با گذشت چهار سال از فعالیتهای ستاد انقلاب فرهنگی، رئیسجمهور وقت، خامنهای، برای بار دوم به امامخمینی پیشنهاد کرد ستاد انقلاب فرهنگی ترمیم و تکمیل شود و ایشان در ۸/۶/۱۳۶۲ از ستاد انقلاب فرهنگی به عنوان «پایگاه اسلامی ملی» نام برد و ابراز امیدواری کرد با ترمیم ستاد، این پایگاه با استقلال و شایستگی به خدمت ادامه دهد. | با گذشت چهار سال از فعالیتهای ستاد انقلاب فرهنگی، رئیسجمهور وقت، خامنهای، برای بار دوم به امامخمینی پیشنهاد کرد ستاد انقلاب فرهنگی ترمیم و تکمیل شود و ایشان در ۸/۶/۱۳۶۲ از ستاد انقلاب فرهنگی به عنوان «پایگاه اسلامی ملی» نام برد و ابراز امیدواری کرد با ترمیم ستاد، این پایگاه با استقلال و شایستگی به خدمت ادامه دهد. | ||
امامخمینی همچنین در حکم ۱۹/۹/۱۳۶۳ ستاد انقلاب فرهنگی را رسماً به «شورای عالی انقلاب فرهنگی» تبدیل کرد و افزون بر اعضای سابق ستاد، رؤسای قوای سهگانه (سیدعلی خامنهای، [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]])، محمدرضا مهدویکنی، سیدکاظم اکرمی وزیر آموزش و پرورش، سیدرضا داوری استاد دانشگاه، نصرالله پورجوادی استاد دانشگاه و سیدمحمدرضا هاشمی را به عضویت در این شورا منصوب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|شورای عالی انقلاب فرهنگی}} | امامخمینی همچنین در حکم ۱۹/۹/۱۳۶۳ ستاد انقلاب فرهنگی را رسماً به «شورای عالی انقلاب فرهنگی» تبدیل کرد و افزون بر اعضای سابق ستاد، رؤسای قوای سهگانه (سیدعلی خامنهای، [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]])، محمدرضا مهدویکنی، سیدکاظم اکرمی وزیر آموزش و پرورش، سیدرضا داوری استاد دانشگاه، نصرالله پورجوادی استاد دانشگاه و سیدمحمدرضا هاشمی را به عضویت در این شورا منصوب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|شورای عالی انقلاب فرهنگی}} | ||
خط ۱٬۷۱۹: | خط ۱٬۷۲۵: | ||
سازمان تبلیغات اسلامی در سالهای نخست زیر نظر شورایی از علما اداره میشد. محمدرضا مهدوی کنی، در ۳۰ بهمن ۱۳۶۷ درباره مسائل و مشکلات سازمان به امامخمینی نامه نوشت و [[احمد جنتی]] را برای مسئولیت سازمان پیشنهاد داد. ایشان با فرض موافقت دیگر اعضای شورا، پذیرفت و در ۱۴ فروردین ۱۳۶۸، وی را به ریاست سازمان نصب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان تبلیغات اسلامی}} | سازمان تبلیغات اسلامی در سالهای نخست زیر نظر شورایی از علما اداره میشد. محمدرضا مهدوی کنی، در ۳۰ بهمن ۱۳۶۷ درباره مسائل و مشکلات سازمان به امامخمینی نامه نوشت و [[احمد جنتی]] را برای مسئولیت سازمان پیشنهاد داد. ایشان با فرض موافقت دیگر اعضای شورا، پذیرفت و در ۱۴ فروردین ۱۳۶۸، وی را به ریاست سازمان نصب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان تبلیغات اسلامی}} | ||
====دبیرخانه ائمه جمعه==== | ====دبیرخانه ائمه جمعه==== | ||
دبیرخانه ائمه جمعه نهادی برای رسیدگی به امور [[امامان جمعه منصوب امامخمینی|امامان جمعه]] است. امامخمینی اقامه [[نماز جمعه]] را در [[عصر غیبت]] از [[واجب تخییری|واجبات تخییری]] و از شئون حاکم اسلامی میشمارد.{{ببینید|متن=ببینید|نماز جمعه}} | |||
پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین نماز جمعه در مرداد ۱۳۵۸، به امامت [[سیدمحمود طالقانی|طالقانی]]{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمود طالقانی}} در دانشگاه تهران برگزار شد. پس از آن، بهتدریج امامان جمعه در مراکز استانها و برخی شهرها، با حکم مستقیم امامخمینی برگزیده شدند. با افزایش شمار امامان جمعه در سراسر کشور، تاسیس مرکزی برای ساماندهی و پیگیری مسائل مربوط به آنان ضرورت یافت و بر همین اساس، امامخمینی، در ۲۹ مرداد ۱۳۶۳، [[سیدمحمد ابطحی]]، [[سیدهاشم رسولی محلاتی]]، محمدرضا توسلی، [[حسن صانعی]]، [[محمد عبایی]]، [[محمدجواد کشمیری]] و [[سیدعلی قاضی عسکر]] را به عضویت دبیرخانه ائمه جمعه برگزید. این دبیرخانه در قم تشکیل شد و به جز مراکز استانها سایر امامان جمعه را برمیگزید. در سال ۱۳۷۱، با تاسیس [[شورای سیاستگذاری ائمه جمعه]]، به جای دبیرخانه، مرکز آن به تهران منتقل شد.{{ببینید|متن=ببینید|امامان جمعه}} | پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نخستین نماز جمعه در مرداد ۱۳۵۸، به امامت [[سیدمحمود طالقانی|طالقانی]]{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمود طالقانی}} در دانشگاه تهران برگزار شد. پس از آن، بهتدریج امامان جمعه در مراکز استانها و برخی شهرها، با حکم مستقیم امامخمینی برگزیده شدند. با افزایش شمار امامان جمعه در سراسر کشور، تاسیس مرکزی برای ساماندهی و پیگیری مسائل مربوط به آنان ضرورت یافت و بر همین اساس، امامخمینی، در ۲۹ مرداد ۱۳۶۳، [[سیدمحمد ابطحی]]، [[سیدهاشم رسولی محلاتی]]، محمدرضا توسلی، [[حسن صانعی]]، [[محمد عبایی]]، [[محمدجواد کشمیری]] و [[سیدعلی قاضی عسکر]] را به عضویت دبیرخانه ائمه جمعه برگزید. این دبیرخانه در قم تشکیل شد و به جز مراکز استانها سایر امامان جمعه را برمیگزید. در سال ۱۳۷۱، با تاسیس [[شورای سیاستگذاری ائمه جمعه]]، به جای دبیرخانه، مرکز آن به تهران منتقل شد.{{ببینید|متن=ببینید|امامان جمعه}} | ||
====مکتب خواهران==== | ====مکتب خواهران==== | ||
[[مکتب خواهران]]، مرکزی حوزوی برای تعلیم و تربیت دینی بانوان است که در ۳۱ مرداد ۱۳۶۳ با فرمان امامخمینی تاسیس شد. ایشان مشکینی، {{ببینید|متن=ببینید|علی مشکینی}} موسوی اردبیلی، {{ببینید|متن=ببینید|سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی}} جنتی، {{ببینید|متن=ببینید|احمد جنتی}} [[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]، {{ببینید|متن=ببینید|محمد فاضل لنکرانی}} [[محمدعلی شرعی]]، توسلی{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا توسلی}} و صانعی{{ببینید|متن=ببینید|حسن صانعی}} را به عنوان هیئت مؤسس «مکتب خواهران مرکزی» تعیین کرد تا برای تعیین هیئتمدیره و تنظیم اساسنامه و تعیین نام مکتب و سایر امور مؤسسه، اقدامات مقتضی را انجام دهند.{{ببینید|متن=ببینید|مکتب خواهران}} | [[مکتب خواهران]]، مرکزی حوزوی برای تعلیم و تربیت دینی بانوان است که در ۳۱ مرداد ۱۳۶۳ با فرمان امامخمینی تاسیس شد. ایشان مشکینی، {{ببینید|متن=ببینید|علی مشکینی}} موسوی اردبیلی، {{ببینید|متن=ببینید|سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی}} جنتی، {{ببینید|متن=ببینید|احمد جنتی}} [[محمد فاضل لنکرانی|فاضل لنکرانی]]، {{ببینید|متن=ببینید|محمد فاضل لنکرانی}} [[محمدعلی شرعی]]، توسلی{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا توسلی}} و صانعی{{ببینید|متن=ببینید|حسن صانعی}} را به عنوان هیئت مؤسس «مکتب خواهران مرکزی» تعیین کرد تا برای تعیین هیئتمدیره و تنظیم اساسنامه و تعیین نام مکتب و سایر امور مؤسسه، اقدامات مقتضی را انجام دهند.{{ببینید|متن=ببینید|مکتب خواهران}} | ||
پس از حکم امامخمینی، مکتب خواهران با نام [[جامعةالزهراء(س)]] کار خود را آغاز کرد. سپس امامخمینی در پاسخ نظر مشورتی هیئت مؤسس، مقرر داشت تمام مدارس بانوان در قم با برنامهای واحد زیر نظر هیئت مؤسس جامعةالزهراء(س) به کار خود ادامه دهند.{{ببینید|متن=ببینید|مکتب خواهران}} | پس از حکم امامخمینی، مکتب خواهران با نام [[مکتب خواهران|جامعةالزهراء(س)]] کار خود را آغاز کرد. سپس امامخمینی در پاسخ نظر مشورتی هیئت مؤسس، مقرر داشت تمام مدارس بانوان در قم با برنامهای واحد زیر نظر هیئت مؤسس جامعةالزهراء(س) به کار خود ادامه دهند.{{ببینید|متن=ببینید|مکتب خواهران}} | ||
====مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی==== | ====مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی==== | ||
[[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی]]، مؤسسهای با هدف تدوین، پژوهش و حفظ و نشر آثار و اندیشههای امامخمینی است که در سال ۱۳۶۷ به دست امامخمینی تاسیس شد. این مسئولیت در سال ۱۳۶۰ بر عهده دفتر فرهنگی وابسته به دفتر امامخمینی، زیر نظر [[سیداحمد خمینی]] و با سرپرستی محمدعلی انصاری بود.{{ببینید|متن=ببینید| | [[مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی]]، مؤسسهای با هدف تدوین، پژوهش و حفظ و نشر آثار و اندیشههای امامخمینی است که در سال ۱۳۶۷ به دست امامخمینی تاسیس شد. این مسئولیت در سال ۱۳۶۰ بر عهده دفتر فرهنگی وابسته به دفتر امامخمینی، زیر نظر [[سیداحمد خمینی]] و با سرپرستی محمدعلی انصاری بود.{{ببینید|متن=ببینید|مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی}} | ||
سیداحمد خمینی بر اساس حکم امامخمینی و بر مبنای طرحی مدون که کلیات آن مورد موافقت امامخمینی و رؤسای سه قوه قرار گرفته بود، در سال ۱۳۶۷ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی را تاسیس کرد. امامخمینی در آبان ۱۳۶۷ به درخواست سیداحمد، از مسئولان خواست هر نامه، سند یا پروندهای را که مربوط به ایشان است، در صورت درخواست سیداحمد، در اختیار وی قرار دهند. سیداحمد خمینی پس از رحلت | سیداحمد خمینی بر اساس حکم امامخمینی و بر مبنای طرحی مدون که کلیات آن مورد موافقت امامخمینی و رؤسای سه قوه قرار گرفته بود، در سال ۱۳۶۷ مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی را تاسیس کرد. امامخمینی در آبان ۱۳۶۷ به درخواست سیداحمد، از مسئولان خواست هر نامه، سند یا پروندهای را که مربوط به ایشان است، در صورت درخواست سیداحمد، در اختیار وی قرار دهند. سیداحمد خمینی پس از [[ارتحال امامخمینی|رحلت امامخمینی]]، ثبت رسمی، اداره و مسئولیت مؤسسه را به [[محمدعلی انصاری کرمانی|محمدعلی انصاری]] سپرد و او با همکاری برادرش [[حمید انصاری]] مدیریت آن را بر عهده داشته است. | ||
پس از تاسیس مؤسسه، با تصویب قانونِ چگونگی حفظ آثار و یاد امامخمینی در ۱۴/۸/۱۳۶۸ در مجلس شورای | پس از تاسیس مؤسسه، با تصویب قانونِ چگونگی حفظ آثار و یاد امامخمینی در ۱۴/۸/۱۳۶۸ در [[مجلس شورای اسلامی]]، حفظ، نشر، نظارت و تایید آثار امامخمینی، به مؤسسه تنظیم و نشر واگذار شد. مجلس در سال ۱۳۶۹ نیز، هر گونه دخل و تصرف یا ازبینبردن اسناد مربوط به امامخمینی را جرم دانست.{{ببینید|متن=ببینید|مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی}} | ||
پس از درگذشت سیداحمد، [[سیدحسن خمینی]]، بنا بر وصیت پدر و تنفیذ رهبر انقلاب، تولیت مؤسسه را به عهده گرفت. وی نیز در ۱۵ تیر ۱۳۷۴ انصاری را به عنوان مسئول مؤسسه ابقا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی}} | پس از درگذشت سیداحمد، [[سیدحسن خمینی]]، بنا بر وصیت پدر و تنفیذ رهبر انقلاب، تولیت مؤسسه را به عهده گرفت. وی نیز در ۱۵ تیر ۱۳۷۴ انصاری را به عنوان مسئول مؤسسه ابقا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی}} | ||
===نهادهای سیاسی=== | ===نهادهای سیاسی=== | ||
خط ۱٬۷۵۹: | خط ۱٬۷۶۵: | ||
* ورود نکردن به مسائلی که موجب وهن شورا میشود، از جمله مهمترین آنها است.{{ببینید|متن=ببینید|شورای نگهبان}} | * ورود نکردن به مسائلی که موجب وهن شورا میشود، از جمله مهمترین آنها است.{{ببینید|متن=ببینید|شورای نگهبان}} | ||
====مجلس خبرگان رهبری==== | ====مجلس خبرگان رهبری==== | ||
بر اساس قانون اساسی راهکار انتخاب | بر اساس قانون اساسی راهکار انتخاب رهبر در [[جمهوری اسلامی]]، مجلس خبرگان منتخب مردم است که نظارت بر بقای شرایط رهبری و نیز اختیار عزل وی را به عهده دارد. نخستین انتخابات [[مجلس خبرگان رهبری]] در ۱۹ آذر ۱۳۶۱ با حدود هجده میلیون شرکتکننده برگزار شد. امامخمینی، مجلس خبرگان رهبری را پشتوانه کشور و وجود آن را برای حفظ امنیت، استقلال و آزادی کشور لازم میدید.{{ببینید|متن=ببینید|مجلس خبرگان رهبری}} | ||
از اقدامات دوره نخست مجلس خبرگان رهبری انتخاب حسینعلی منتظری برای رهبری آینده کشور در آبان ۱۳۶۴ بود. امامخمینی با وجود موافقنبودن با این تصمیم، به رای مجلس خبرگان احترام گذاشت؛ ولی در جریان برکناری منتظری، در ۷/۱/۱۳۶۸ در نامهای به او از موافقنبودن اولیه خود با تصمیم مجلس خبرگان خبر داد و با تشکر از او، استعفای وی را پذیرفت.{{ببینید|متن=ببینید|قائممقام رهبری}} از دیگر تصمیمات مهم دوره نخست مجلس خبرگان رهبری، تعیین [[سیدعلی خامنهای]] به رهبری نظام در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ بود.{{ببینید|متن=ببینید|مجلس خبرگان رهبری}} | از اقدامات دوره نخست مجلس خبرگان رهبری انتخاب حسینعلی منتظری برای رهبری آینده کشور در آبان ۱۳۶۴ بود. امامخمینی با وجود موافقنبودن با این تصمیم، به رای مجلس خبرگان احترام گذاشت؛ ولی در جریان برکناری منتظری، در ۷/۱/۱۳۶۸ در نامهای به او از موافقنبودن اولیه خود با تصمیم مجلس خبرگان خبر داد و با تشکر از او، استعفای وی را پذیرفت.{{ببینید|متن=ببینید|قائممقام رهبری}} از دیگر تصمیمات مهم دوره نخست مجلس خبرگان رهبری، تعیین [[سیدعلی خامنهای]] به رهبری نظام در روز ۱۴ خرداد ۱۳۶۸ بود.{{ببینید|متن=ببینید|مجلس خبرگان رهبری}} | ||
====مجمع تشخیص مصلحت نظام==== | ====مجمع تشخیص مصلحت نظام==== | ||
[[مجمع تشخیص مصلحت نظام]]، نهاد داوری میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان است که در سال ۱۳۶۶ در ساختار نظام جمهوری اسلامی شکل گرفت و در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ جایگاه و مسئولیت آن تعریف شد. به دنبال اختلافاتی که میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در تدوین قانون بر اساس تشخیص | [[مجمع تشخیص مصلحت نظام]]، نهاد داوری میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان است که در سال ۱۳۶۶ در ساختار نظام جمهوری اسلامی شکل گرفت و در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ جایگاه و مسئولیت آن تعریف شد. به دنبال اختلافاتی که میان مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان در تدوین قانون بر اساس تشخیص احکام اولیه شرعی یا [[احکام ثانویه]] به وجود آمد، {{ببینید|متن=ببینید|احکام ثانویه}} و ادامه اختلافات حتی بعد از ملاک قراردادن رای دو سوم نمایندگان از سوی امامخمینی، ایشان در ۱۷/۱۱/۱۳۶۶، مجمع تشخیص مصلحت نظام را با شرکت فقهای شورای نگهبان، سیدعلی خامنهای، اکبر هاشمی رفسنجانی، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، سیدمحمد موسوی خوئینیها، میرحسین موسوی، محمدرضا توسلی محلاتی و وزیر مربوط در هر موضوع مورد اختلاف تاسیس کرد و از آنان خواست به رای اکثریت، مصلحت نظام اسلامی را مشخص کنند.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع تشخیص مصلحت نظام}} | ||
فلسفه وجودی مجمع تشخیص مصلحت برطرفکردن اختلاف مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان بود، نه قانونگذاری؛ ولی در عمل گاهی مجمع بدون تشریفات لازم به قانونگذاری میپرداخت و به صورت نهادی موازی با مجلس عمل میکرد؛ از اینرو جمعی از نمایندگان مجلس در آذر ۱۳۶۷ در نامهای به امامخمینی، درباره ابهام در چگونگی کار و اختیارات مجمع پرسیدند و ایشان در پاسخ، ضمن تایید اصل دغدغه آنان، موارد تصویبشده را به دلیل شرایط حساس جنگی و اقتضای آن برای بازشدن سریع گرههای کور دانست. ایشان در نامهای در ۸/۱۰/۱۳۶۷ به مجمع تشخیص مصلحت، یادآور شد با توجه به پایان جنگ، هیچ مسئلهای آنچنان فوریتی ندارد که بدون طرح در مجلس و نظارت شورای نگهبان، مستقیم در مجمع طرح شود و آنچه تاکنون در مجمع تصویب شده، تا وجود مصلحت به قوّت خود باقی است.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع تشخیص مصلحت نظام}} | فلسفه وجودی مجمع تشخیص مصلحت برطرفکردن اختلاف مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان بود، نه قانونگذاری؛ ولی در عمل گاهی مجمع بدون تشریفات لازم به قانونگذاری میپرداخت و به صورت نهادی موازی با مجلس عمل میکرد؛ از اینرو جمعی از نمایندگان مجلس در آذر ۱۳۶۷ در نامهای به امامخمینی، درباره ابهام در چگونگی کار و اختیارات مجمع پرسیدند و ایشان در پاسخ، ضمن تایید اصل دغدغه آنان، موارد تصویبشده را به دلیل شرایط حساس جنگی و اقتضای آن برای بازشدن سریع گرههای کور دانست. ایشان در نامهای در ۸/۱۰/۱۳۶۷ به مجمع تشخیص مصلحت، یادآور شد با توجه به پایان جنگ، هیچ مسئلهای آنچنان فوریتی ندارد که بدون طرح در مجلس و نظارت شورای نگهبان، مستقیم در مجمع طرح شود و آنچه تاکنون در مجمع تصویب شده، تا وجود مصلحت به قوّت خود باقی است.{{ببینید|متن=ببینید|مجمع تشخیص مصلحت نظام}} | ||
====شورای بازنگری قانون اساسی==== | ====شورای بازنگری قانون اساسی==== | ||
قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸ باوجود نکات مثبت و کارآمد، پس از یک دهه اجرا بهتدریج زمینههای ضرورت بازنگری در آن پدیدار شد. امامخمینی پس از نامه درخواست سیدعلی خامنهای رئیسجمهور وقت، تعدادی از نمایندگان مجلس و نیز شورای عالی قضایی برای بازنگری در برخی اصول قانون اساسی، و احساس مساعدبودن زمینه، در چهارم اردیبهشت ۱۳۶۸ در نامهای به رئیسجمهور بازنگری قانون اساسی را تکلیفی شرعی و ضرورتی ملی خواند و دلایلی مانند ده سال تجربه عینی و عملی در قانونگذاری و باور اکثر دستاندرکاران و کارشناسان نظام به لزوم بازنگری را برای آن برشمرد. | قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸ باوجود نکات مثبت و کارآمد، پس از یک دهه اجرا بهتدریج زمینههای ضرورت بازنگری در آن پدیدار شد. امامخمینی پس از نامه درخواست سیدعلی خامنهای رئیسجمهور وقت، تعدادی از نمایندگان مجلس و نیز شورای عالی قضایی برای بازنگری در برخی اصول قانون اساسی، و احساس مساعدبودن زمینه، در چهارم اردیبهشت ۱۳۶۸ در نامهای به رئیسجمهور بازنگری قانون اساسی را تکلیفی شرعی و ضرورتی ملی خواند و دلایلی مانند ده سال تجربه عینی و عملی در قانونگذاری و باور اکثر دستاندرکاران و کارشناسان نظام به لزوم بازنگری را برای آن برشمرد. | ||
امامخمینی هیئتی متشکل از ۲۵ نفر را مامور بازنگری قانون اساسی کرد و زمان بازنگری را حداکثر دو ماه قرار داد. بیست نفر از اعضای این هیئت، به انتخاب امامخمینی تعیین شدند: سیدعلی خامنهای، علی مشکینی، [[سیدحسن طاهری خرمآبادی]]، محمد مؤمن قمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، [[ابراهیم امینی]]، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، سیدمحمد موسوی خوئینیها، محمد محمدی گیلانی، ابوالقاسم خزعلی، محمد یزدی، محمد امامی کاشانی، احمد جنتی، محمدرضا مهدوی کنی، [[احمد آذری قمی]]، محمدرضا توسلی محلاتی، حسن حبیبی، مهدی کروبی، میرحسین موسوی و [[عبدالله نوری]]. پنج نفر دیگر به انتخاب مجلس شورای اسلامی واگذار شد که با انتخاب [[حسین هاشمیان]]، [[عباسعلی عمید زنجانی]]، [[اسدالله بیات]]، [[نجفقلی حبیبی]] و [[سیدهادی خامنهای]]، از نمایندگان مجلس، اعضای [[شورای بازنگری قانون اساسی]] تکمیل شد و این هیئت در ۷/۲/۱۳۶۸ آغاز به کار کرد. | امامخمینی هیئتی متشکل از ۲۵ نفر را مامور بازنگری قانون اساسی کرد و زمان بازنگری را حداکثر دو ماه قرار داد. بیست نفر از اعضای این هیئت، به انتخاب امامخمینی تعیین شدند: سیدعلی خامنهای، علی مشکینی، [[سیدحسن طاهری خرمآبادی]]، محمد مؤمن قمی، اکبر هاشمی رفسنجانی، [[ابراهیم امینی]]، سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، سیدمحمد موسوی خوئینیها، محمد محمدی گیلانی، ابوالقاسم خزعلی، محمد یزدی، محمد امامی کاشانی، احمد جنتی، محمدرضا مهدوی کنی، [[احمد آذری قمی]]، محمدرضا توسلی محلاتی، حسن حبیبی، مهدی کروبی، میرحسین موسوی و [[عبدالله نوری]]. پنج نفر دیگر به انتخاب مجلس شورای اسلامی واگذار شد که با انتخاب [[حسین هاشمیان]]، [[عباسعلی عمید زنجانی]]، [[اسدالله بیات]]، [[نجفقلی حبیبی]] و [[سیدهادی خامنهای]]، از نمایندگان مجلس، اعضای [[شورای بازنگری قانون اساسی]] تکمیل شد و این هیئت در ۷/۲/۱۳۶۸ آغاز به کار کرد. | ||
شورای بازنگری، قانون اساسی جدید را در چهارده فصل و ۱۷۷ اصل تصویب کرد. مهمترین تغییرات، براساس قلمرو تعیینشده از جانب امامخمینی عبارتاند از: تغییر نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی، حذف شورای رهبری و شرط مرجعیت برای رهبر و اضافهشدن برخی وظایف و اختیارات رهبری، تثبیت جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام در نظام سیاسی کشور، حذف مقام نخستوزیری، تغییر ریاست قوه قضاییه از شکل شورایی به ریاستی، تغییر نام رسانههای گروهی به | شورای بازنگری، قانون اساسی جدید را در چهارده فصل و ۱۷۷ اصل تصویب کرد. مهمترین تغییرات، براساس قلمرو تعیینشده از جانب امامخمینی عبارتاند از: تغییر نام مجلس شورای ملی به مجلس شورای اسلامی، حذف شورای رهبری و شرط مرجعیت برای رهبر و اضافهشدن برخی وظایف و اختیارات رهبری، تثبیت جایگاه مجمع تشخیص مصلحت نظام در نظام سیاسی کشور، حذف مقام نخستوزیری، تغییر ریاست قوه قضاییه از شکل شورایی به ریاستی، تغییر نام رسانههای گروهی به «صدا و سیما» و واگذاری حق نصب و عزل ریاست آن به رهبری، اضافه شدن دو اصل با عنوان «شورای عالی امنیت ملی» و «بازنگری در قانون اساسی» به قانون اساسی و اصلاح چندین اصل از اصول مربوط به [[رهبری]]، [[قوه مجریه]]، [[قوه قضاییه]]، مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان. قانون اساسی بازنگریشده، در ۶/۵/۱۳۶۸ همزمان با انتخابات پنجمین دوره ریاستجمهوری به آرای عمومی گذاشته شد و با ۳۸/۹۷ درصد رایدهندگان به تایید مردم رسید.{{ببینید|متن=ببینید|شورای بازنگری قانون اساسی}} | ||
===نهادهای قضایی=== | ===نهادهای قضایی=== | ||
نهاد قضایی موجود در [[رژیم پهلوی]]، اگر چه نیاز به بازنگری داشت، اما کلیت ساختار آن قابل قبول بود. با این حال با توجه به لزوم محاکمه عوامل فاسد در رژیم پهلوی و نیز محاکمه برخی روحانیون وابسته یا فاسد و منحرف، تاسیس دادگاههای ویژه در دستور کار امامخمینی قرار گرفت: | نهاد قضایی موجود در [[رژیم پهلوی]]، اگر چه نیاز به بازنگری داشت، اما کلیت ساختار آن قابل قبول بود. با این حال با توجه به لزوم محاکمه عوامل فاسد در رژیم پهلوی و نیز محاکمه برخی روحانیون وابسته یا فاسد و منحرف، تاسیس دادگاههای ویژه در دستور کار امامخمینی قرار گرفت: | ||
خط ۱٬۷۷۳: | خط ۱٬۷۷۹: | ||
[[دادگاههای انقلاب اسلامی]]، نهاد قضایی است که در پنجم اسفند ۱۳۵۷ با حکم امامخمینی به [[صادق خلخالی]] به عنوان ریاست دادگاههای انقلاب اسلامی شکل گرفت. ایشان همچنین در ماههای نخست پس از پیروزی به صورت موردی افرادی را به ریاست دادگاههای انقلاب استانها و شهرستانها منصوب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|منصوبان امامخمینی}} | [[دادگاههای انقلاب اسلامی]]، نهاد قضایی است که در پنجم اسفند ۱۳۵۷ با حکم امامخمینی به [[صادق خلخالی]] به عنوان ریاست دادگاههای انقلاب اسلامی شکل گرفت. ایشان همچنین در ماههای نخست پس از پیروزی به صورت موردی افرادی را به ریاست دادگاههای انقلاب استانها و شهرستانها منصوب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|منصوبان امامخمینی}} | ||
هدف از تاسیس دادگاههای انقلاب اسلامی، محاکمه عوامل رژیم پهلوی و ضد انقلاب، خارج از مقررات دستوپاگیر دادرسیهای عادی بود. اقدام سریع دادگاههای انقلاب، فرصت سازماندهی و توطئه را از آنان میگرفت و انقلاب را در افکار عمومی داخلی و جهانی تثیبت میکرد. خواست عمومی مردم نیز مجازات سریع جنایتکاران رژیم پهلوی بود.{{ببینید|متن=ببینید|دادگاههای انقلاب اسلامی}} | هدف از تاسیس دادگاههای انقلاب اسلامی، محاکمه عوامل رژیم پهلوی و ضد انقلاب، خارج از مقررات دستوپاگیر دادرسیهای عادی بود. اقدام سریع دادگاههای انقلاب، فرصت سازماندهی و توطئه را از آنان میگرفت و انقلاب را در افکار عمومی داخلی و جهانی تثیبت میکرد. خواست عمومی مردم نیز مجازات سریع جنایتکاران رژیم پهلوی بود.{{ببینید|متن=ببینید|دادگاههای انقلاب اسلامی}} | ||
امامخمینی برای حفظ حقوق متهمان و بازداشتن دادگاههای انقلاب از تندرویهای احتمالی، در ۲۳/۲/۱۳۵۸ در نامهای به دادستان کل انقلاب، درباره شرایط [[مجازات | امامخمینی برای حفظ حقوق متهمان و بازداشتن دادگاههای انقلاب از تندرویهای احتمالی، در ۲۳/۲/۱۳۵۸ در نامهای به دادستان کل انقلاب، درباره شرایط [[مجازات]] اعدام تاکید کرد. ایشان همچنین در ۲۵/۴/۱۳۵۸ [[عفو عمومی]] اعلام و همه متهمان رژیم پهلوی به جز متهمان به قتل، غارت، شکنجه و سوء استفاده از [[بیتالمال]] را عفو کرد.{{ببینید|متن=ببینید|عفو عمومی}} | ||
امامخمینی در برابر تبلیغات داخلی و خارجی علیه دادگاههای انقلاب اسلامی، از آن حمایت کرد؛ با این حال در پی گزارشهایی از تخلف و ورود به حوزه خصوصی افراد در برخی از نهادها، ازجمله دادسراهای انقلاب، پیام معروف به «[[فرمان هشتمادهای]]» را در ۲۴/۹/۱۳۶۱ صادر کرد.{{ببینید|متن=ببینید|فرمان هشتمادهای}} ایشان همچنین با تعیین نمایندگانی برای نظارت، تسریع در رسیدگی به وضعیت زندانیان دادگاه انقلاب را خواستار شد و با پیشنهاد اعضای هیئت اجرایی فرمان هشتمادهای، [[سیدجعفر کریمی]] را به ریاست محکمه قضات متخلف منصوب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|دادگاههای انقلاب اسلامی}} | امامخمینی در برابر تبلیغات داخلی و خارجی علیه دادگاههای انقلاب اسلامی، از آن حمایت کرد؛ با این حال در پی گزارشهایی از تخلف و ورود به حوزه خصوصی افراد در برخی از نهادها، ازجمله دادسراهای انقلاب، پیام معروف به «[[فرمان هشتمادهای]]» را در ۲۴/۹/۱۳۶۱ صادر کرد.{{ببینید|متن=ببینید|فرمان هشتمادهای}} ایشان همچنین با تعیین نمایندگانی برای نظارت، تسریع در رسیدگی به وضعیت زندانیان دادگاه انقلاب را خواستار شد و با پیشنهاد اعضای هیئت اجرایی فرمان هشتمادهای، [[سیدجعفر کریمی]] را به ریاست محکمه قضات متخلف منصوب کرد.{{ببینید|متن=ببینید|دادگاههای انقلاب اسلامی}} | ||
====دادگاه ویژه روحانیت==== | ====دادگاه ویژه روحانیت==== | ||
دادگاه ویژه روحانیت، برای رسیدگی به اتهامها و تخلفهای روحانیان، از خرداد ۱۳۵۸ به تدریج شکل گرفت. امامخمینی در سوم خرداد ۱۳۵۸ طی حکمی دستور داد هیئتهایی مرکب از سه تن از اهل علم و مورد وثوق و نیز دو نفر از معتمدان محل به اتهام روحانیان یا اهل منبر هر شهر رسیدگی کنند و مجرمان زیر نظر دادگاه انقلاب به مجازات برسند.{{ببینید|متن=ببینید| | دادگاه ویژه روحانیت، برای رسیدگی به اتهامها و تخلفهای روحانیان، از خرداد ۱۳۵۸ به تدریج شکل گرفت. امامخمینی در سوم خرداد ۱۳۵۸ طی حکمی دستور داد هیئتهایی مرکب از سه تن از اهل علم و مورد وثوق و نیز دو نفر از معتمدان محل به اتهام روحانیان یا اهل منبر هر شهر رسیدگی کنند و مجرمان زیر نظر دادگاه انقلاب به مجازات برسند.{{ببینید|متن=ببینید|دادگاه ویژه روحانیت}} | ||
امامخمینی تشکیل دادگاه ویژه روحانیان را نه امتیازی برای روحانیان، بلکه شدت عمل در برخورد با جرایم روحانیان با هدف مراقبت از اسلام و حراست از جایگاه روحانیان صالح دانست. | امامخمینی تشکیل دادگاه ویژه روحانیان را نه امتیازی برای روحانیان، بلکه شدت عمل در برخورد با جرایم روحانیان با هدف مراقبت از اسلام و حراست از جایگاه روحانیان صالح دانست. | ||
[[دادگاه ویژه روحانیت]]، که در مرحله نخست، بیشتر به تخلفهای روحانیان وابسته به رژیم پهلوی رسیدگی میکرد، به دلیل برخی فشارها، عمدتاً از جانب بیت حسینعلی منتظری، تعطیل شد؛ اما پس از مدتی امامخمینی با توجه به ضرورت صیانت از حوزه بر تشکیل مجدد آن تاکید کرد؛ ولی این بار نیز با شکایت برخی از محکومان به بیوت مراجع تقلید و سرانجام با مخالفت دوباره منتظری و افراد نزدیک به بیت او، این دادگاه به حکم شورای عالی قضایی در سال ۱۳۶۴ منحل شد. با این حال، این دادگاه برای بار سوم در مهر سال ۱۳۶۵ با تاکید امامخمینی و تلاش [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری]]{{ببینید|متن=ببینید|محمد محمدی ریشهری}} و حمایت خامنهای، رئیسجمهور وقت، و بهرغم مخالفت دوباره منتظری، آغاز به کار کرد. | [[دادگاه ویژه روحانیت]]، که در مرحله نخست، بیشتر به تخلفهای روحانیان وابسته به رژیم پهلوی رسیدگی میکرد، به دلیل برخی فشارها، عمدتاً از جانب بیت حسینعلی منتظری، تعطیل شد؛ اما پس از مدتی امامخمینی با توجه به ضرورت صیانت از حوزه بر تشکیل مجدد آن تاکید کرد؛ ولی این بار نیز با شکایت برخی از محکومان به بیوت مراجع تقلید و سرانجام با مخالفت دوباره منتظری و افراد نزدیک به بیت او، این دادگاه به حکم شورای عالی قضایی در سال ۱۳۶۴ منحل شد. با این حال، این دادگاه برای بار سوم در مهر سال ۱۳۶۵ با تاکید امامخمینی و تلاش [[محمد محمدی ریشهری|محمدی ریشهری]]{{ببینید|متن=ببینید|محمد محمدی ریشهری}} و حمایت خامنهای، رئیسجمهور وقت، و بهرغم مخالفت دوباره منتظری، آغاز به کار کرد. | ||
خط ۱٬۷۹۱: | خط ۱٬۷۹۷: | ||
پس از تثبیت انقلاب و ساماندهی نهادهای انتظامی و نظامی، همه نهادهای انتظامی در هم ادغام و سازمانی با عنوان نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|کمیتههای انقلاب اسلامی |قوای انتظامی}} | پس از تثبیت انقلاب و ساماندهی نهادهای انتظامی و نظامی، همه نهادهای انتظامی در هم ادغام و سازمانی با عنوان نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران شکل گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|کمیتههای انقلاب اسلامی |قوای انتظامی}} | ||
====سپاه پاسداران انقلاب اسلامی==== | ====سپاه پاسداران انقلاب اسلامی==== | ||
[[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]، نهادی است نظامی که برای پاسداری از انقلاب اسلامی، در دوم اردیبهشت ۱۳۵۸ تاسیس شد. پراکندگی نیروهای نظامی و انتظامی حافظ انقلاب در آغاز پیروزی، امامخمینی و شورای انقلاب را بر آن داشت تا اکبر هاشمی رفسنجانی را مامور کنند تا با هماهنگکردن گروههای نظامی طرفدار نظام، گروه جدیدی با یک شورای فرماندهی تشکیل دهد. امامخمینی در اواخر | [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]، نهادی است نظامی که برای پاسداری از انقلاب اسلامی، در دوم اردیبهشت ۱۳۵۸ تاسیس شد. پراکندگی نیروهای نظامی و انتظامی حافظ انقلاب در آغاز پیروزی، امامخمینی و شورای انقلاب را بر آن داشت تا اکبر هاشمی رفسنجانی را مامور کنند تا با هماهنگکردن گروههای نظامی طرفدار نظام، گروه جدیدی با یک شورای فرماندهی تشکیل دهد. امامخمینی در اواخر فروردین ۱۳۵۸ در دیدار با نمایندگان این تشکل، دستور داد نیرویی مسلح و مکتبی، مستقل از [[دولت موقت]]، زیر نظر [[شورای انقلاب]] تاسیس شود و به این ترتیب نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی پایهگذاری شد. مدتی بعد، [[عباس دوزدوزانی]] به سفارش امامخمینی فرماندهی سپاه را بر عهده گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|سپاه پاسداران انقلاب اسلامی}} | ||
در سوم خرداد ۱۳۵۹ [[سیدابوالحسن بنیصدر]] رئیسجمهور وقت و جانشین فرمانده کل قوا، [[عباس آقازمانی]] معروف به ابوشریف را به فرماندهی سپاه برگزید. امامخمینی در ۲۸ | در سوم خرداد ۱۳۵۹ [[سیدابوالحسن بنیصدر]] رئیسجمهور وقت و جانشین فرمانده کل قوا، [[عباس آقازمانی]] معروف به ابوشریف را به فرماندهی سپاه برگزید. امامخمینی در ۲۸ تیر ۱۳۵۹ [[مرتضی رضایی]] که بنیصدر او را پس از ابوشریف برای فرماندهی سپاه معرفی کرده بود تایید کرد. ایشان همچنین در شهریور۱۳۶۰ [[محسن رضایی]] را به فرماندهی سپاه نصب کرد و وی تا رحلت ایشان این مسئولیت را بر عهده داشت. همچنین از آغاز تاسیس سپاه تا رحلت امامخمینی، به ترتیب [[حسن لاهوتی]]، [[سیدعلی خامنهای]]، [[فضلالله محلاتی]]، {{ببینید|متن=ببینید|فضلالله محلاتی}} [[سیدحسن طاهری خرمآبادی]]، [[محمدرضا فاکر]] و [[عبدالله نوری]]، نمایندگان ایشان در سپاه بودند. | ||
امامخمینی پاسداری از [[اسلام]] و [[قرآن]]، دفاع از دستاوردهای نهضت اسلامی، پاسداری از [[جمهوری اسلامی]] و مبارزه با توطئههای دشمنان اسلام، پاسداری از استقلال کشور و انتظام امور و مراقبت از شخصیتهای انقلاب در برابر تروریستها را از انتظارات خود از پاسداران انقلاب شمرده است. در نخستین اطلاعیه شورای فرماندهی سپاه نیز وظایف سپاه کمک به اجرای امور انتظامی امنیتی، مبارزه مسلحانه با جریانهای برانداز، همکاری با نیروهای مسلح، کمک به اجرای دستورهای دادگستری، حمایت از نهضتهای آزادیبخش جهان اسلام با نظارت رهبری، استفاده از نیروهای انسانی سپاه برای مقابله با حوادث طبیعی و کمک به طرحهای جمهوری اسلامی عنوان شده است.{{ببینید|متن=ببینید|سپاه پاسداران انقلاب اسلامی}} | امامخمینی پاسداری از [[اسلام]] و [[قرآن]]، دفاع از دستاوردهای نهضت اسلامی، پاسداری از [[جمهوری اسلامی]] و مبارزه با توطئههای دشمنان اسلام، پاسداری از استقلال کشور و انتظام امور و مراقبت از شخصیتهای انقلاب در برابر تروریستها را از انتظارات خود از پاسداران انقلاب شمرده است. در نخستین اطلاعیه شورای فرماندهی سپاه نیز وظایف سپاه کمک به اجرای امور انتظامی امنیتی، مبارزه مسلحانه با جریانهای برانداز، همکاری با نیروهای مسلح، کمک به اجرای دستورهای دادگستری، حمایت از نهضتهای آزادیبخش جهان اسلام با نظارت رهبری، استفاده از نیروهای انسانی سپاه برای مقابله با حوادث طبیعی و کمک به طرحهای جمهوری اسلامی عنوان شده است.{{ببینید|متن=ببینید|سپاه پاسداران انقلاب اسلامی}} | ||
امامخمینی در کنار حمایت از سایر نیروهای مسلح، بهویژه ارتش و جلوگیری از انحلال آن که خواسته برخی گروههای چپ در اوایل پیروزی بود، {{ببینید|متن=ببینید|قوای مسلح}} از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در برابر مخالفت و حملات برخی گروههای سیاسی، حمایت میکرد و سپاه را از نهادهای بنیادین و جوشیده از متن ملت و مدافع ارزشهای الهی نظام اسلامی خوانده و تضعیف آن را خیانت به کشور میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|سپاه پاسداران انقلاب اسلامی}} | امامخمینی در کنار حمایت از سایر نیروهای مسلح، بهویژه ارتش و جلوگیری از انحلال آن که خواسته برخی گروههای چپ در اوایل پیروزی بود، {{ببینید|متن=ببینید|قوای مسلح}} از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در برابر مخالفت و حملات برخی گروههای سیاسی، حمایت میکرد و سپاه را از نهادهای بنیادین و جوشیده از متن ملت و مدافع ارزشهای الهی نظام اسلامی خوانده و تضعیف آن را خیانت به کشور میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|سپاه پاسداران انقلاب اسلامی}} | ||
خط ۱٬۷۹۸: | خط ۱٬۸۰۴: | ||
امامخمینی همچنین پاسداران را از تندروی پرهیز میداد و اصرار داشت از این نهاد انقلابی حراست و از نفوذ افراد منحرف در آن جلوگیری شود. ایشان برای سلامت قوای نظامی کشور، بارها تاکید کرد نیروهای نظامی بهویژه سپاه پاسداران در احزاب سیاسی وارد نشوند و در امور و مناقشات سیاسی دخالت نکنند. ایشان مسئولان کشوری و لشکری و مردم را موظف میدانست بر جلوگیری از ورود نیروهای نظامی به بازیهای سیاسی اهتمام داشته باشند.{{ببینید|متن=ببینید|سپاه پاسداران انقلاب اسلامی |پاسدار}} | امامخمینی همچنین پاسداران را از تندروی پرهیز میداد و اصرار داشت از این نهاد انقلابی حراست و از نفوذ افراد منحرف در آن جلوگیری شود. ایشان برای سلامت قوای نظامی کشور، بارها تاکید کرد نیروهای نظامی بهویژه سپاه پاسداران در احزاب سیاسی وارد نشوند و در امور و مناقشات سیاسی دخالت نکنند. ایشان مسئولان کشوری و لشکری و مردم را موظف میدانست بر جلوگیری از ورود نیروهای نظامی به بازیهای سیاسی اهتمام داشته باشند.{{ببینید|متن=ببینید|سپاه پاسداران انقلاب اسلامی |پاسدار}} | ||
====بسیج مستضعفین==== | ====بسیج مستضعفین==== | ||
[[بسیج مستضعفین]] نهادی مردمی برای دفاع از اسلام، نظام اسلامی و مستضعفان جهان است که در پنجم | [[بسیج مستضعفین]] نهادی مردمی برای دفاع از اسلام، نظام اسلامی و مستضعفان جهان است که در پنجم آذر ۱۳۵۸ به فرمان امامخمینی تاسیس شد. از نگاه امامخمینی اگر چه نقش ارتش و سپاه پاسداران در مقابله با توطئهها ارزشمند بود، اما این دو نهاد بدون حمایت مردمی فاقد کارایی لازم بودند، از اینرو دستور تشکیل ارتش بیستمیلیونی را صادر و تاکید کرد کشوری که بیستمیلیون جوان دارد باید بیست میلیون بسیجی داشته باشد.{{ببینید|متن=ببینید|بسیج مستضعفان}} | ||
پس از فرمان امامخمینی، واحد [[بسیج]] در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد و برنامهای را برای آموزش نظامی همگانی با عنوان «آموزش نظامی پاسدار ذخیره» اعلام کرد. شورای انقلاب در ۲۸/۲/۱۳۵۹ برای پیشگیری و مقابله با هر گونه تهدید نظامی و سوانح طبیعی، سازمانی را به نام سازمان بسیج ملی زیر نظر فرمانده کل قوا و وابسته به وزارت کشور تصویب کرد. دو ماه بعد در ۱۹/۴/۱۳۵۹ لایحه قانونی دیگری به تصویب شورای انقلاب رسید. به موجب این قانون، تشکیلات آن باید با همکاری ریاست جمهوری، وزارت کشور، وزارت دفاع ملی، ستاد مشترک ارتش و سپاه پاسداران به تصویب هیئت وزیران برسد. سازمان بسیج ملی در ۱۰/۶/۱۳۵۹ به بسیج مستضعفین تغییر نام داد. رئیس این نهاد را رهبر یا شورای رهبری منصوب و خطمشی کلی آن را [[شورای عالی دفاع]] تعیین میکرد. این سازمان ضمن آموزش و سازماندهی داوطلبان، آنان را برای مقابله با هر گونه تهدید و تجاوز داخلی و خارجی آماده میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|بسیج مستضعفان}} | پس از فرمان امامخمینی، واحد [[بسیج]] در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی تشکیل شد و برنامهای را برای آموزش نظامی همگانی با عنوان «آموزش نظامی پاسدار ذخیره» اعلام کرد. شورای انقلاب در ۲۸/۲/۱۳۵۹ برای پیشگیری و مقابله با هر گونه تهدید نظامی و سوانح طبیعی، سازمانی را به نام سازمان بسیج ملی زیر نظر فرمانده کل قوا و وابسته به وزارت کشور تصویب کرد. دو ماه بعد در ۱۹/۴/۱۳۵۹ لایحه قانونی دیگری به تصویب شورای انقلاب رسید. به موجب این قانون، تشکیلات آن باید با همکاری ریاست جمهوری، وزارت کشور، وزارت دفاع ملی، ستاد مشترک ارتش و سپاه پاسداران به تصویب هیئت وزیران برسد. سازمان بسیج ملی در ۱۰/۶/۱۳۵۹ به بسیج مستضعفین تغییر نام داد. رئیس این نهاد را رهبر یا شورای رهبری منصوب و خطمشی کلی آن را [[شورای عالی دفاع]] تعیین میکرد. این سازمان ضمن آموزش و سازماندهی داوطلبان، آنان را برای مقابله با هر گونه تهدید و تجاوز داخلی و خارجی آماده میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|بسیج مستضعفان}} | ||
با آغاز جنگ تحمیلی عواملی چند ازجمله سوء استفاده بنیصدر، رئیسجمهور وقت از بسیج به عنوان اهرم قدرت علیه نیروهای انقلابی و نیز برای جلوگیری از ایجاد ارگانهای موازی و شرایط جنگی کشور، [[مجلس شورای اسلامی]] در ۲۸/۱۰/۱۳۵۹ سازمان بسیج ملی (مستضعفین) را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادغام کرد. | با آغاز جنگ تحمیلی عواملی چند ازجمله سوء استفاده بنیصدر، رئیسجمهور وقت از بسیج به عنوان اهرم قدرت علیه نیروهای انقلابی و نیز برای جلوگیری از ایجاد ارگانهای موازی و شرایط جنگی کشور، [[مجلس شورای اسلامی]] در ۲۸/۱۰/۱۳۵۹ سازمان بسیج ملی (مستضعفین) را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ادغام کرد. | ||
خط ۱٬۸۰۴: | خط ۱٬۸۱۰: | ||
[[سازمان پیشمرگان مسلمان کرد|سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد]] نیز تشکیلاتی سازمانیافته از مردم بومی کُرد و زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که برای سازماندهی نیروهای کرد در برابر برخی اشرار و گروههای وابسته در [[کردستان]] ایران تشکیل شد و میتوان آن را نمودی از بسیج مستضعفان شمرد که در جنگ تحمیلی و مقابله با شورشیان و اشرار در غرب کشور در آن مقطع نقش ارزندهای ایفا کرد. امامخمینی نیز با سپاسگزاری از فداکاری جوانهای پیشمرگ، علاقه خود را به آنان، علاقه مسلمان با مسلمان و پدر با فرزند نامیده است.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان پیشمرگان مسلمان کرد}} | [[سازمان پیشمرگان مسلمان کرد|سازمان پیشمرگان مسلمان کُرد]] نیز تشکیلاتی سازمانیافته از مردم بومی کُرد و زیر نظر سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بود که برای سازماندهی نیروهای کرد در برابر برخی اشرار و گروههای وابسته در [[کردستان]] ایران تشکیل شد و میتوان آن را نمودی از بسیج مستضعفان شمرد که در جنگ تحمیلی و مقابله با شورشیان و اشرار در غرب کشور در آن مقطع نقش ارزندهای ایفا کرد. امامخمینی نیز با سپاسگزاری از فداکاری جوانهای پیشمرگ، علاقه خود را به آنان، علاقه مسلمان با مسلمان و پدر با فرزند نامیده است.{{ببینید|متن=ببینید|سازمان پیشمرگان مسلمان کرد}} | ||
====شورای عالی دفاع ملی==== | ====شورای عالی دفاع ملی==== | ||
[[شورای عالی دفاع ملی]]، بالاترین نهاد ساماندهی [[نیروهای مسلح]] و مردمی در دهه نخست [[جمهوری اسلامی ایران]] است که از | [[شورای عالی دفاع ملی]]، بالاترین نهاد ساماندهی [[نیروهای مسلح]] و مردمی در دهه نخست [[جمهوری اسلامی ایران]] است که از مهر ۱۳۵۹ شکل گرفت. پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، با توجه به ضرورت بازسازی ارتش و ساماندهی نیروهای مسلح، وزارت دفاع ملی در دولت موقت پیشنهاد داد نهادی به نام شورای عالی دفاع ملی و امنیت با اعضایی مشخص تشکیل شود. برابر با اساسنامه مصوب، اعضای شورای عالی دفاع مرکب از نخستوزیر، وزیر دفاع، یکی از معاونان نخستوزیر، رئیس ستاد ارتش ملی و سه نفر از افسران عالیرتبه ارتش به پیشنهاد وزیر دفاع ملی بودند. ریاست این شورا را نیز نخستوزیر بر عهده داشت. | ||
پس از تصویب [[قانون اساسی]] در سال ۱۳۵۸، فرماندهی کل نیروهای مسلح و تشکیل شورای دفاع ملی بر عهده [[رهبری]] قرار گرفت و اعضای شورای عالی دفاع در قانون اساسی به گونهای مشخص شد که ترکیبی سیاسی ـ نظامی داشته باشد و بتواند به مسائل در ابعاد مختلف توجه کند تا در بخشی از کشور تصمیمی خلاف بخش دیگر گرفته نشود. برابر اصل یکصدودهم قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸، اعضای شورای عالی دفاع ملی عبارت بودند از: | پس از تصویب [[قانون اساسی]] در سال ۱۳۵۸، فرماندهی کل نیروهای مسلح و تشکیل شورای دفاع ملی بر عهده [[رهبری]] قرار گرفت و اعضای شورای عالی دفاع در قانون اساسی به گونهای مشخص شد که ترکیبی سیاسی ـ نظامی داشته باشد و بتواند به مسائل در ابعاد مختلف توجه کند تا در بخشی از کشور تصمیمی خلاف بخش دیگر گرفته نشود. برابر اصل یکصدودهم قانون اساسی مصوب ۱۳۵۸، اعضای شورای عالی دفاع ملی عبارت بودند از: | ||
* رئیسجمهور؛ | * رئیسجمهور؛ | ||
خط ۱٬۸۱۳: | خط ۱٬۸۱۹: | ||
* دو مشاور به تعیین رهبر. طبق این اصل شورای عالی دفاع در ترکیب جدید، هدایت غیر مستقیم سیاسی و نظامی و مکتبی نیروهای مسلح را بر عهده گرفت؛ چنانکه تشخیص و تعیین فرماندهان عالی نیروهای سهگانه [[ارتش جمهوری اسلامی ایران]]، اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروهای مردمی از سوی مقام رهبری، به پیشنهاد شورای عالی دفاع واگذار شد. | * دو مشاور به تعیین رهبر. طبق این اصل شورای عالی دفاع در ترکیب جدید، هدایت غیر مستقیم سیاسی و نظامی و مکتبی نیروهای مسلح را بر عهده گرفت؛ چنانکه تشخیص و تعیین فرماندهان عالی نیروهای سهگانه [[ارتش جمهوری اسلامی ایران]]، اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروهای مردمی از سوی مقام رهبری، به پیشنهاد شورای عالی دفاع واگذار شد. | ||
با آغاز جنگ و لزوم فرماندهی واحد در جبهه و جنگ و تبلیغات، امامخمینی در ۲۰ مهر ۱۳۵۹ با تبیین وظایف و اختیارات شورای عالی دفاع، افزون بر وظایفی که در قانون اساسی آمده بود، همه امور مربوط به جنگ و هماهنگی تمام نیروهای مسلح را نیز به این شورا واگذار کرد. در این فرمان یک نماینده از جانب مجلس شورای اسلامی به شورای عالی دفاع افزوده شد و مقرر شد در غیاب مشاوران امامخمینی در شورا که به دلیل شرایط بیشتر در جبهه بودند، دو نماینده مجلس که یکی از آنان رئیس مجلس بود، در شورا شرکت کنند. | با آغاز جنگ و لزوم فرماندهی واحد در جبهه و جنگ و تبلیغات، امامخمینی در ۲۰ مهر ۱۳۵۹ با تبیین وظایف و اختیارات شورای عالی دفاع، افزون بر وظایفی که در قانون اساسی آمده بود، همه امور مربوط به جنگ و هماهنگی تمام نیروهای مسلح را نیز به این شورا واگذار کرد. در این فرمان یک نماینده از جانب مجلس شورای اسلامی به شورای عالی دفاع افزوده شد و مقرر شد در غیاب مشاوران امامخمینی در شورا که به دلیل شرایط بیشتر در جبهه بودند، دو نماینده مجلس که یکی از آنان رئیس مجلس بود، در شورا شرکت کنند. | ||
امامخمینی بر اساس | امامخمینی بر اساس اصل یکصدودهم قانون اساسی در طول دوره فعالیت شورای عالی دفاع سیدعلی خامنهای، [[مصطفی چمران]]، [[سیدموسی نامجو]]، اکبر هاشمی رفسنجانی، [[قاسمعلی ظهیرنژاد]]، [[صیاد شیرازی]] و [[محسن رفیقدوست]] را به سمت نماینده خود و یا عضویت در این شورا برگزید. بر اساس آییننامه داخلی شورای عالی دفاع، ریاست شورا همواره بر عهده رؤسای جمهور وقت بوده است. این شورا در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ حذف و در اصل ۱۷۶ نهاد جدیدی با عنوان شورای عالی امنیت ملی با ترکیب متفاوت و وظایف گستردهتری به قانون اساسی افزوده شد.{{ببینید|متن=ببینید|شورای عالی دفاع ملی}} | ||
===نهادهای خدماتی=== | ===نهادهای خدماتی=== | ||
یکی از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی که بارها مورد تاکید امامخمینی قرار گرفته است، رفع محرومیت تحمیلی بر مردم ایران از سوی رژیم پهلوی و تامین سطح معقولی از رفاه اجتماعی برای اقشار محروم و روستاییان و نیز رسیدگی به وضع ایثارگران و خانوادههای آنان بوده است: | یکی از مهمترین اهداف انقلاب اسلامی که بارها مورد تاکید امامخمینی قرار گرفته است، رفع محرومیت تحمیلی بر مردم ایران از سوی رژیم پهلوی و تامین سطح معقولی از رفاه اجتماعی برای اقشار محروم و روستاییان و نیز رسیدگی به وضع ایثارگران و خانوادههای آنان بوده است: | ||
خط ۱٬۸۲۲: | خط ۱٬۸۲۸: | ||
امامخمینی وظیفه خطیر بنیاد مستضعفان در رسیدگی به محرومان و حجم بسیار امکانات و دارایی آن را دلیل مراقبت جدی مسئولان نهاد از ـ عملکرد آن میدانست. ایشان با سفارش به رعایت مقررات، مصادره اموال از سوی افراد غیر مسئول را رد کرد و یادآور شد همه مصادرهها باید مطابق موازین شرعی و با حکم دادستان یا قضات دادگاهها باشد.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مستضعفان |مصادره اموال}} ایشان تاکید داشت این بنیاد باید از کار خود گزارش دهد و صورت اموال منقول و غیر منقول مقامات [[رژیم پهلوی]] را که در اختیار دارد و راه مصرف آن در بنیاد را به روشنی برای مردم بیان کند تا مردم در جریان فعالیتهای این نهاد انقلابی قرار گیرند.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مستضعفان}} | امامخمینی وظیفه خطیر بنیاد مستضعفان در رسیدگی به محرومان و حجم بسیار امکانات و دارایی آن را دلیل مراقبت جدی مسئولان نهاد از ـ عملکرد آن میدانست. ایشان با سفارش به رعایت مقررات، مصادره اموال از سوی افراد غیر مسئول را رد کرد و یادآور شد همه مصادرهها باید مطابق موازین شرعی و با حکم دادستان یا قضات دادگاهها باشد.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مستضعفان |مصادره اموال}} ایشان تاکید داشت این بنیاد باید از کار خود گزارش دهد و صورت اموال منقول و غیر منقول مقامات [[رژیم پهلوی]] را که در اختیار دارد و راه مصرف آن در بنیاد را به روشنی برای مردم بیان کند تا مردم در جریان فعالیتهای این نهاد انقلابی قرار گیرند.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مستضعفان}} | ||
====کمیته امداد امامخمینی==== | ====کمیته امداد امامخمینی==== | ||
[[کمیته امداد امامخمینی]] نهادی است برای کمک به محرومان جامعه که کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ۱۹ | [[کمیته امداد امامخمینی]] نهادی است برای کمک به محرومان جامعه که کمتر از یک ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در ۱۹ اسفند ۱۳۵۷ به فرمان امامخمینی تاسیس شد. ایشان در فرمان خود [[مهدی کروبی]] را مامور کرد به همراه [[حبیبالله عسکراولادی]] و [[حبیبالله شفیق]] در [[تهران]] و شهرستانها، کمیتههای امداد تشکیل دهد و برای واریز وجوه تعیینشده حسابی با همین نام باز کند.{{ببینید|متن=ببینید|کمیته امداد امامخمینی}} | ||
کمیته امداد امامخمینی، طبق اساسنامه، بر اساس مبانی فقهی و ارزشی اسلام و برای امداد درماندگان و خودکفایی محرومان تاسیس شده است؛ به همین منظور شناسایی انواع محرومیت، نارسایی مادی و معنوی، کمک به محرومان از طریق اعطای کمکهای بلاعوض، وام و ایجاد کار مناسب و کمکهای آموزشی و درمانی و مالی، ازجمله وظایف این نهاد است. | کمیته امداد امامخمینی، طبق اساسنامه، بر اساس مبانی فقهی و ارزشی اسلام و برای امداد درماندگان و خودکفایی محرومان تاسیس شده است؛ به همین منظور شناسایی انواع محرومیت، نارسایی مادی و معنوی، کمک به محرومان از طریق اعطای کمکهای بلاعوض، وام و ایجاد کار مناسب و کمکهای آموزشی و درمانی و مالی، ازجمله وظایف این نهاد است. | ||
امامخمینی کار کمیته امداد را کاری بسیار شریف و خداپسند میدانست و با حمایت و قدردانی از مسئولان و کارکنان آن، پیدایش این نهاد را از نوآوریهای انقلاب و از برکات اسلام شمرد.{{ببینید|متن=ببینید|کمیته امداد امامخمینی}} | امامخمینی کار کمیته امداد را کاری بسیار شریف و خداپسند میدانست و با حمایت و قدردانی از مسئولان و کارکنان آن، پیدایش این نهاد را از نوآوریهای انقلاب و از برکات اسلام شمرد.{{ببینید|متن=ببینید|کمیته امداد امامخمینی}} | ||
====بنیاد مسکن انقلاب اسلامی==== | ====بنیاد مسکن انقلاب اسلامی==== | ||
[[بنیاد مسکن انقلاب اسلامی]] نهادی برای ساماندهی مسکن محرومان است که به دستور امامخمینی در۲۱ فروردین ۱۳۵۸ تنها دو ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تاسیس شد. ایشان این بنیاد را متولی کمک به ساختوساز مسکن و سرپناه ارزانقیمت برای محرومان قرار داد.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مسکن انقلاب اسلامی}} | [[بنیاد مسکن انقلاب اسلامی]] نهادی برای ساماندهی مسکن محرومان است که به دستور امامخمینی در۲۱ فروردین ۱۳۵۸ تنها دو ماه پس از پیروزی انقلاب اسلامی، تاسیس شد. ایشان این بنیاد را متولی کمک به ساختوساز مسکن و سرپناه ارزانقیمت برای محرومان قرار داد.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مسکن انقلاب اسلامی}} | ||
امامخمینی همزمان با تاسیس بنیاد مسکن، حسابی با عنوان حساب ۱۰۰ که بعدها به | امامخمینی همزمان با تاسیس بنیاد مسکن، حسابی با عنوان حساب ۱۰۰ که بعدها به «حساب ۱۰۰ امام» معروف شد، در بانک ملی افتتاح کرد و با واریز مبلغ ده میلیون تومان به آن، از افراد نیکوکار و توانمند خواست کمکهای خود را برای خانهدارشدن افراد ناتوان به این حساب واریز کنند. ایشان مشکل مسکن را از مصیبتبارترین دشواریهای زندگی مردم و میراث شوم رژیم گذشته دانست و بر ضرورت رفع این مشکل تاکید کرد. ایشان بعدها به نمایندگان خود اجازه داد از اموال مجهولالمالک و بیصاحب و بیوارث نیز برای ساخت مسکن محرومان استفاده کنند. | ||
امامخمینی در فرمان تاسیس بنیاد مسکن، دولت را مامور کرد با همکاری گروهی مرکب از سه نفر کارشناس شهرسازی و خانهسازی، یک نفر روحانی و یک نماینده دولت، خانههای ارزانقیمت بنا کنند، در مناطق مرغوب و قابل سکونت، زمین رایگان در اختیار سازندگان مسکن قرار دهند، دولت آب و برق و راه، وسایل رفت و آمد، مدرسه، درمانگاه و دیگر نیازمندیهای عمومی را فراهم کند و افراد نیکوکار بهاندازه توان از لحاظ مصالح ساختمانی، زمین و نیروی کار در اجرای این طرح مشارکت کنند. بنیاد مستضعفان نیز در یاری این طرح، از اموال مصادرهشده خاندان پهلوی استفاده کند. | امامخمینی در فرمان تاسیس بنیاد مسکن، دولت را مامور کرد با همکاری گروهی مرکب از سه نفر کارشناس شهرسازی و خانهسازی، یک نفر روحانی و یک نماینده دولت، خانههای ارزانقیمت بنا کنند، در مناطق مرغوب و قابل سکونت، زمین رایگان در اختیار سازندگان مسکن قرار دهند، دولت آب و برق و راه، وسایل رفت و آمد، مدرسه، درمانگاه و دیگر نیازمندیهای عمومی را فراهم کند و افراد نیکوکار بهاندازه توان از لحاظ مصالح ساختمانی، زمین و نیروی کار در اجرای این طرح مشارکت کنند. بنیاد مستضعفان نیز در یاری این طرح، از اموال مصادرهشده خاندان پهلوی استفاده کند. | ||
امامخمینی در ۷ شهریور ۱۳۶۰ [[سیدهاشم رسولی محلاتی]] را به نمایندگی خود در بنیاد مسکن و حساب ۱۰۰ گماشت. ایشان همچنین یک سال پس از تاسیس بنیاد، در پیام نوروزی خود از مسئولان بنیاد مسکن و بنیاد مستضعفان خواست گزارش کار و نیز دلیل کند بودن روند کار را به مردم توضیح دهند.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مسکن انقلاب اسلامی}} | امامخمینی در ۷ شهریور ۱۳۶۰ [[سیدهاشم رسولی محلاتی]] را به نمایندگی خود در بنیاد مسکن و حساب ۱۰۰ گماشت. ایشان همچنین یک سال پس از تاسیس بنیاد، در پیام نوروزی خود از مسئولان بنیاد مسکن و بنیاد مستضعفان خواست گزارش کار و نیز دلیل کند بودن روند کار را به مردم توضیح دهند.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد مسکن انقلاب اسلامی}} | ||
خط ۱٬۸۳۳: | خط ۱٬۸۳۹: | ||
[[جهاد سازندگی]]، نهادی انقلابی با هدف محرومیتزدایی از روستاهای ایران است که در پی دستور امامخمینی در ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ تاسیس شد. ایشان در این فرمان از همه قشرهای مردم، از زن و مرد و از دولت و روحانیان خواست در این کار مشارکت کنند.{{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی}} | [[جهاد سازندگی]]، نهادی انقلابی با هدف محرومیتزدایی از روستاهای ایران است که در پی دستور امامخمینی در ۲۷ خرداد ۱۳۵۸ تاسیس شد. ایشان در این فرمان از همه قشرهای مردم، از زن و مرد و از دولت و روحانیان خواست در این کار مشارکت کنند.{{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی}} | ||
هدف از تشکیل جهاد سازندگی، بسیج امکانات و استعدادهای مردم و دولت برای همکاری در تهیه و اجرای سریع طرحهای سازندگی، تنظیم روش کار و مشارکت افراد و سازمانهای داوطلب با بهکارگیری مقررات ساده بود. فعالیت جهاد سازندگی در سالهای نخست، به عمران، خدمترسانی و آموزشهای فنی محدود بود؛ ولی بعدها مسئولیتهای جهاد، رسیدگی به اموری چون امور فرهنگی، بهداشت و اشتغال را نیز شامل شد{{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی}}؛ چنانکه حضوری گسترده و اثرگذار در دوران جنگ تحمیلی و حمایت از رزمندگان اسلامی و جبهههای جنگ نیز پیدا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} | هدف از تشکیل جهاد سازندگی، بسیج امکانات و استعدادهای مردم و دولت برای همکاری در تهیه و اجرای سریع طرحهای سازندگی، تنظیم روش کار و مشارکت افراد و سازمانهای داوطلب با بهکارگیری مقررات ساده بود. فعالیت جهاد سازندگی در سالهای نخست، به عمران، خدمترسانی و آموزشهای فنی محدود بود؛ ولی بعدها مسئولیتهای جهاد، رسیدگی به اموری چون امور فرهنگی، بهداشت و اشتغال را نیز شامل شد{{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی}}؛ چنانکه حضوری گسترده و اثرگذار در دوران جنگ تحمیلی و حمایت از رزمندگان اسلامی و جبهههای جنگ نیز پیدا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} | ||
جهاد سازندگی در آغاز زیر نظر [[دولت موقت]] بود و پس از استعفای دولت، در اواخر سال ۱۳۵۸ زیر نظر [[شورای انقلاب]] به سرپرستی [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] قرار گرفت. در این دوره جهاد سازندگی به صورت نظام شورایی اداره میشد. به پیشنهاد بهشتی، امامخمینی [[علیاکبر ناطق نوری]] را به عنوان نخستین نماینده خود در جهاد منصوب کرد و پس از او در ۱۳ | جهاد سازندگی در آغاز زیر نظر [[دولت موقت]] بود و پس از استعفای دولت، در اواخر سال ۱۳۵۸ زیر نظر [[شورای انقلاب]] به سرپرستی [[سیدمحمد حسینی بهشتی]] قرار گرفت. در این دوره جهاد سازندگی به صورت نظام شورایی اداره میشد. به پیشنهاد بهشتی، امامخمینی [[علیاکبر ناطق نوری]] را به عنوان نخستین نماینده خود در جهاد منصوب کرد و پس از او در ۱۳ دی ۱۳۶۰ [[عبدالله نوری]] را به عنوان نماینده خود در جهاد سازندگی برگزید و از وی خواست با شرکت در جلسات شورای مرکزی جهاد سازندگی، ایشان را از تصمیمهای کلی آن نهاد آگاه کند و با دقت کامل حرکت این نهاد مردمی را زیر نظر گیرد.{{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی}} | ||
امامخمینی حضور مردم در جهاد سازندگی را وظیفه همه ملت و آبادانی کشور را نیز در گرو آن میدانست. ایشان همچنین با قدردانی از نقش فعال جهاد سازندگی در جنگ تحمیلی، نقش این نهاد را در جنگ، کمتر از نیروهای نظامی نمیدانست و جهادگران سازندگی را سنگرسازان بیسنگر در [[دفاع مقدس]] میخواند.{{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی}} | امامخمینی حضور مردم در جهاد سازندگی را وظیفه همه ملت و آبادانی کشور را نیز در گرو آن میدانست. ایشان همچنین با قدردانی از نقش فعال جهاد سازندگی در جنگ تحمیلی، نقش این نهاد را در جنگ، کمتر از نیروهای نظامی نمیدانست و جهادگران سازندگی را سنگرسازان بیسنگر در [[دفاع مقدس]] میخواند.{{ببینید|متن=ببینید|جهاد سازندگی}} | ||
====بنیاد شهید انقلاب اسلامی==== | ====بنیاد شهید انقلاب اسلامی==== | ||
[[بنیاد شهید انقلاب اسلامی]]، نهادی برای رسیدگی به خانوادههای شهدا و ایثارگران است که در ۲۵ اسفند ۱۳۵۸ به فرمان امامخمینی تاسیس شد و وظایف آن طی فرمانی دهمادهای به مهدی کروبی، سرپرست بنیاد ابلاغ شد. در فرمان امامخمینی تامین نیازهای اقتصادی خانوادههای شهیدان و ایثارگران از مسکن، معیشت، اشتغال، بیمه درمانی، حقوق رسمی برای معلولان ناتوان و نیز برای خانواده شهیدان و درمان معلولان از وظایف بنیاد شهید شمرده شده است. همچنین ایشان بسیج جامعه برای گرامیداشتن خانواده شهیدان، تحکیم ارتباط معنوی خانوادهها با شهیدان انقلاب و پیگیری امور تربیتی و آموزشی فرزندان شاهد را از وظایف بنیاد شهید دانسته است.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد شهید انقلاب اسلامی}} | [[بنیاد شهید انقلاب اسلامی]]، نهادی برای رسیدگی به خانوادههای شهدا و ایثارگران است که در ۲۵ اسفند ۱۳۵۸ به فرمان امامخمینی تاسیس شد و وظایف آن طی فرمانی دهمادهای به مهدی کروبی، سرپرست بنیاد ابلاغ شد. در فرمان امامخمینی تامین نیازهای اقتصادی خانوادههای شهیدان و ایثارگران از مسکن، معیشت، اشتغال، بیمه درمانی، حقوق رسمی برای معلولان ناتوان و نیز برای خانواده شهیدان و درمان معلولان از وظایف بنیاد شهید شمرده شده است. همچنین ایشان بسیج جامعه برای گرامیداشتن خانواده شهیدان، تحکیم ارتباط معنوی خانوادهها با شهیدان انقلاب و پیگیری امور تربیتی و آموزشی فرزندان شاهد را از وظایف بنیاد شهید دانسته است.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد شهید انقلاب اسلامی}} | ||
امامخمینی در ۲۸ | امامخمینی در ۲۸ شهریور ۱۳۶۷ در نامهای به کروبی، از تلاش مسئولان امور فرهنگی فرزندان شاهد تشکر کرد و از آنان خواست بیش از گذشته به این مسئله توجه کنند. ایشان ضمن تشکر از مسئولان بنیاد شهید از [[فاطمه کروبی]]، سرپرست مرکز پزشکی بنیاد شهید بهصورت ویژه سپاسگزاری کرده است. | ||
امامخمینی همچنین به برخی از مردم و علما اجازه داد از سهم امام برای رسیدگی به خانواده شهیدان هزینه کنند؛ چنانکه با درخواست کروبی و موافقت ایشان بخشی از اموال برجایمانده از رژیم پهلوی، با حفظ موازین شرعی، در اختیار بنیاد قرار گرفت و نیز بنیاد اجازه یافت برای تامین هزینههای خود از اموال مجهولالمالک و بیوارث استفاده کند.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد شهید انقلاب اسلامی}} | امامخمینی همچنین به برخی از مردم و علما اجازه داد از سهم امام برای رسیدگی به خانواده شهیدان هزینه کنند؛ چنانکه با درخواست کروبی و موافقت ایشان بخشی از اموال برجایمانده از رژیم پهلوی، با حفظ موازین شرعی، در اختیار بنیاد قرار گرفت و نیز بنیاد اجازه یافت برای تامین هزینههای خود از اموال مجهولالمالک و بیوارث استفاده کند.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد شهید انقلاب اسلامی}} | ||
====بنیاد پانزده خرداد==== | ====بنیاد پانزده خرداد==== | ||
خط ۱٬۸۴۵: | خط ۱٬۸۵۱: | ||
فعالیتهای محرومیتزدایی بنیاد همواره مورد تقدیر امامخمینی بوده است؛ ازجمله ایشان در اجازهنامه ساخت سد پانزده خرداد شهر قم به دست بنیاد، که با هدف محرومیتزدایی بود، کمک به محرومان و آسیبدیدگان جنگ را از بزرگترین عبادتها شمرد.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد پانزده خرداد}} | فعالیتهای محرومیتزدایی بنیاد همواره مورد تقدیر امامخمینی بوده است؛ ازجمله ایشان در اجازهنامه ساخت سد پانزده خرداد شهر قم به دست بنیاد، که با هدف محرومیتزدایی بود، کمک به محرومان و آسیبدیدگان جنگ را از بزرگترین عبادتها شمرد.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد پانزده خرداد}} | ||
==شخصیتهای علمی گذشته== | ==شخصیتهای علمی گذشته== | ||
توجه به آثار شخصیتهای علمی مورد استناد امامخمینی، بیانگر گستره منابع علمی مورد استفاده ایشان است. حضوراندیشه و آرای این شخصیتها در اندیشه امامخمینی به یک اندازه نیست. این امر در حوزه علومی مانند [[اصول فقه]] و [[فقه]] با توجه به ماهیت مباحث | توجه به آثار شخصیتهای علمی مورد استناد امامخمینی، بیانگر گستره منابع علمی مورد استفاده ایشان است. حضوراندیشه و آرای این شخصیتها در اندیشه امامخمینی به یک اندازه نیست. این امر در حوزه علومی مانند [[اصول فقه]] و [[فقه]] با توجه به ماهیت مباحث فقه استدلالی، طیف گستردهای از فقها و اصولیان گذشته و متاخر و معاصر را دربرمیگیرد و در دانشنامه امامخمینی به صورت خاص به آنان پرداخته نشده است. آنچه آمده در قلمرو علوم عقلی است که امامخمینی به گروهی از فلاسفه، [[عرفا]] و متکلمان اهتمام ویژه داشته است و در اینجا به تفکیک، به آنان اشاره میشود: | ||
===شخصیتهای فلسفی=== | ===شخصیتهای فلسفی=== | ||
شخصیتهای فلسفی مورد توجه امامخمینی در دو حوزه پیش از [[اسلام]] و پس از اسلام قابل ملاحظه است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما}} مراجعات امامخمینی به آثار و آرای فلاسفه پیش از اسلام، شامل فلاسفه یونان و ایران مانند فلاسفه رواقی و اشراقی و نیز حکمای فهلویون است: {{ببینید|متن=ببینید|وحدت وجود |اصالت وجود |تشکیک در وجود |عرفا}} | شخصیتهای فلسفی مورد توجه امامخمینی در دو حوزه پیش از [[اسلام]] و پس از اسلام قابل ملاحظه است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما}} مراجعات امامخمینی به آثار و آرای فلاسفه پیش از اسلام، شامل فلاسفه یونان و ایران مانند فلاسفه رواقی و اشراقی و نیز حکمای فهلویون است: {{ببینید|متن=ببینید|وحدت وجود |اصالت وجود |تشکیک در وجود |عرفا}} | ||
====فلاسفه یونان==== | ====فلاسفه یونان==== | ||
مراجعات امامخمینی به آثار فیلسوفان یونان در سه بخش | مراجعات امامخمینی به آثار فیلسوفان یونان در سه بخش هستیشناسی، [[خداشناسی]] و [[انسانشناسی]] است. ایشان در آثار خود سخنان برخی فلاسفه یونان مانند ثالیس ملطی، انکساغورس، انباذقلس، فیثاغورث و [[سقراط]] را نقل کرده است، {{ببینید|متن=ببینید|حکما}} از [[افلاطون]] به بزرگی یاد کرده است و برخی مبانی و آرای وی ازجمله مُثُل افلاطونی، قِدم نفس و مسئله عدمیبودن شرور را بررسی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما |نفس |عقل (موجود مجرد)}} | ||
همچنین امامخمینی از [[ارسطو]] به عنوان معلم اول یاد میکند و کار او در دانش منطق را در سطحی میشمارد که تاکنون کسی به قواعد منطقی وی اشکال نکرده است و دیدگاههای برخی فلاسفه غرب مانند | همچنین امامخمینی از [[ارسطو]] به عنوان معلم اول یاد میکند و کار او در دانش منطق را در سطحی میشمارد که تاکنون کسی به قواعد منطقی وی اشکال نکرده است و دیدگاههای برخی فلاسفه غرب مانند دکارت در باب منطق ارسطویی را ضعیف شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|منطق}} ایشان در ضمن مباحث هستیشناسی، از صاحب اثولوجیا که به اعتقاد همه، ازجمله امامخمینی، همان ارسطو بود و بعدها خلاف آن کشف شد، گفتههای پرشماری نقل کرده و در بیان ترتیب عوالم امکانی بر یکدیگر، هبوط نفس، کینونت عقلی و انسان عقلی، به گفته صاحب اثولوجیا استناد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما |نفس}} | ||
امامخمینی در زمینه خداشناسی و [[صفات الهی]]، از دیگر فیلسوفان یونان که عمدتاً پیرو افلاطون، ارسطو یا | امامخمینی در زمینه خداشناسی و [[اسما و صفات|صفات الهی]]، از دیگر فیلسوفان یونان که عمدتاً پیرو افلاطون، ارسطو یا افلوطین بودهاند نیز گفتههایی را ذکر کرده است{{ببینید|متن=ببینید|حکما}}؛ مانند فرفوریوس که ـ در برخی آرا با او موافق است و در مواردی نیز نظر او را نمیپذیرد.{{ببینید|متن=ببینید|حکما |فلک}} ایشان گفتهها و آرای دیگر اندیشمندان یونانی را مانند حرنانیون، بقراط حکیم و بطلمیوس نقل کرده است؛ چنانکه آرای ذیمقراطیس درباره طبیعیات را بررسی کرده است{{ببینید|متن=ببینید|جسم |شرک}} و نظریه بطلمیوس درباره افلاک را باطل و مخالف کشف هیئت جدید میداند.{{ببینید|متن=ببینید|فلک}} | ||
====فلاسفه مسلمان==== | ====فلاسفه مسلمان==== | ||
امامخمینی نسبت به دیگر حوزهها، در آثار حکمای مسلمان، تحقیقات گستردهتری داشته است که حوزه علوم عقلی و نقلی را دربرمیگیرد{{ببینید|متن=ببینید|فلسفه |حکما}}؛ چنانکه گاه به برخی شخصیتهای غیر مسلمان مانند [[ابنکمونه]] نیز توجه داشته است.{{ببینید|متن=ببینید|توحید (۱) |حکما}} | امامخمینی نسبت به دیگر حوزهها، در آثار حکمای مسلمان، تحقیقات گستردهتری داشته است که حوزه علوم عقلی و نقلی را دربرمیگیرد{{ببینید|متن=ببینید|فلسفه |حکما}}؛ چنانکه گاه به برخی شخصیتهای غیر مسلمان مانند [[ابنکمونه]] نیز توجه داشته است.{{ببینید|متن=ببینید|توحید (۱) |حکما}} | ||
برخی از حکمای مسلمان، مانند [[ابنسینا]]، [[شیخ اشراق]] و [[ملاصدرا]] بیشترین تاثیر را در فلسفه امامخمینی دارند.{{ببینید|متن=ببینید| | برخی از حکمای مسلمان، مانند [[ابنسینا]]، [[شیخ اشراق]] و [[ملاصدرا]] بیشترین تاثیر را در فلسفه امامخمینی دارند.{{ببینید|متن=ببینید|ابنسینا|شیخ اشراق|ملاصدرا}} ایشان از ابنسینا با عناوینی چون شیخ الرئیس، اعظم حکما، اعجوبه دهر، نادره زمان و کسی که در عصر خود کُفّ و همتایی ندارد، یاد میکند و در نامه خود به گورباچف، وی را به مطالعه آثار ابنسینا دعوت میکند.{{ببینید|متن=ببینید|ابنسینا |نامه به میخائیل گورباچف}} ایشان دیدگاههای ابنسینا را ازجمله در مسائل [[علم الهی]]، [[فلک|نظریه افلاک]]، [[ربط حادث به قدیم]] و [[تناسخ]]، بررسی کرده است و در مباحثی مانند [[اتحاد عاقل و معقول]] و اتحاد نفس با عقل فعال، دیدگاه او را نقد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما |اتحاد عاقل و معقول |نفس}} ایشان همچنین از آرای دیگر حکمای مشا مانند فارابی و بهمنیار بهره برده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما |قدرت الهی}} | ||
مراجعه امامخمینی به آرای [[مکتب مشا]]، بیشتر به هدف رعایت سیر تاریخی بوده است؛ زیرا ایشان در مباحث محوری فلسفه، حتی [[اصالت وجود]]، با مکتب مشا اختلاف نظر دارد.{{ببینید|متن=ببینید|اصالت وجود |وجود |ربط حادث به قدیم |حدوث و قدم}} | مراجعه امامخمینی به آرای [[مکتب مشا]]، بیشتر به هدف رعایت سیر تاریخی بوده است؛ زیرا ایشان در مباحث محوری فلسفه، حتی [[اصالت وجود]]، با مکتب مشا اختلاف نظر دارد.{{ببینید|متن=ببینید|اصالت وجود |وجود |ربط حادث به قدیم |حدوث و قدم}} | ||
از دیگر شخصیتهای مورد توجه امامخمینی شیخ اشراق است. ایشان از شیخ اشراق با عناوینی چون شیخ مقتول، صاحب آثار نفیس، حکیم نورانی و احیاکننده طریقه حکمت افلاطونی یاد میکند و گاه در آثار خود اصطلاحات اشراقی را مانند | از دیگر شخصیتهای مورد توجه امامخمینی شیخ اشراق است. ایشان از شیخ اشراق با عناوینی چون شیخ مقتول، صاحب آثار نفیس، حکیم نورانی و احیاکننده طریقه حکمت افلاطونی یاد میکند و گاه در آثار خود اصطلاحات اشراقی را مانند «نفوس اسفهبدیه» و «هیئات مظلمه» به کار برده است. گرایش خاص ایشان به فلسفه اشراق را باید در بُعد عرفانی ایشان جستجو کرد. ایشان شیخ اشراق را اصالت ماهوی نمیداند و معتقد است قائلبودن اصالت نور در [[فلسفه اشراق]]، بر وجود، منطبق است.{{ببینید|متن=ببینید|شهابالدین سهروردی |اصالت وجود |حکما}} ایشان در مواردی نیز به بررسی و نقد آرای شیخ اشراق پرداخته است؛ ازجمله: علم الهی، علم فعلی حقتعالی و تقدم آن بر اشیا، {{ببینید|متن=ببینید|علم الهی |شهابالدین سهروردی}} عدم رجوع صفات الهی به یکدیگر{{ببینید|متن=ببینید|اسما و صفات الهی|علم الهی}} و مباحث نفس و تناسخ.{{ببینید|متن=ببینید|نفس |تناسخ}} | ||
در استمرار مکتب اشراق، شخصیتهایی مانند [[خواجهنصیرالدین طوسی]]، [[قطبالدین شیرازی]]، [[جلالالدین دوانی]]، [[احمد خفری]]، [[منصور باغنوی]] و [[میرداماد]] نیز مورد توجه امامخمینی بودهاند. ایشان از خواجهنصیر با عناوینی چون محقق خبیر، افضل متاخرین و اکمل متقدمین یاد کرده است{{ببینید|متن=ببینید| | در استمرار مکتب اشراق، شخصیتهایی مانند [[خواجهنصیرالدین طوسی]]، [[قطبالدین شیرازی]]، [[جلالالدین دوانی]]، [[احمد خفری]]، [[منصور باغنوی]] و [[میرداماد]] نیز مورد توجه امامخمینی بودهاند. ایشان از خواجهنصیر با عناوینی چون محقق خبیر، افضل متاخرین و اکمل متقدمین یاد کرده است{{ببینید|متن=ببینید|خواجهنصیرالدین طوسی}} و ضمن بهرهگیری از آرای فلسفی و کلامی خواجهنصیر، در برخی موارد آنها را نقد کرده است، ازجمله علم تفصیلی [[حقتعالی]]، {{ببینید|متن=ببینید|علم الهی}} عمومیت قدرت حقتعالی، {{ببینید|متن=ببینید|قدرت الهی}} چگونگی حصول کثرات، نفوس و افلاک.{{ببینید|متن=ببینید|فلک |عقل(۱)}} | ||
همچنین امامخمینی از [[جلالالدین دوانی]] با عناوینی چون محقق، علامه و فاضل یاد کرده و برخی از مبانی او را بررسی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما}} ایشان برای یادکرد از میرداماد از عناوینی چون المحقق البارع، السند الممجد، الاستاذ، ذوالرئاستین العقلیة و النقلیة و استاذ الکل فی الکل بهره برده و کتاب قبسات او را یکی از کتابهای کمنظیر خوانده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما}} ازجمله موضوعهایی که امامخمینی درباره آنها از آثار میرداماد بهره برده عبارتاند از: [[شرور]]، | همچنین امامخمینی از [[جلالالدین دوانی]] با عناوینی چون محقق، علامه و فاضل یاد کرده و برخی از مبانی او را بررسی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما}} ایشان برای یادکرد از میرداماد از عناوینی چون المحقق البارع، السند الممجد، الاستاذ، ذوالرئاستین العقلیة و النقلیة و استاذ الکل فی الکل بهره برده و کتاب قبسات او را یکی از کتابهای کمنظیر خوانده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما}} ازجمله موضوعهایی که امامخمینی درباره آنها از آثار میرداماد بهره برده عبارتاند از: [[شرور]]، [[قضا و قدر]] و [[حدوث دهری]].{{ببینید|متن=ببینید|حدوث و قدم}} | ||
از سوی دیگر، ملاصدرا به عنوان بنیانگذار [[حکمت متعالیه]] در شکلگیری نظام فلسفی امامخمینی تاثیر بسزائی داشته است. ایشان از ملاصدرا با تعابیری چون: مولانا الفیلسوف صدر الحکما و المتالهین، حکیم بزرگ، شیخ مشایخ الاولیاء و الحکما، صدر صدور المتالهین و العرفاء و مجدد حکمت مابعدالطبیعه یاد میکند و فلسفه ملاصدرا را برگرفته از معارف و متون دینی میداند و نه | از سوی دیگر، ملاصدرا به عنوان بنیانگذار [[حکمت متعالیه]] در شکلگیری نظام فلسفی امامخمینی تاثیر بسزائی داشته است. ایشان از ملاصدرا با تعابیری چون: مولانا الفیلسوف صدر الحکما و المتالهین، حکیم بزرگ، شیخ مشایخ الاولیاء و الحکما، صدر صدور المتالهین و العرفاء و مجدد حکمت مابعدالطبیعه یاد میکند و فلسفه ملاصدرا را برگرفته از معارف و متون دینی میداند و نه حکمت یونانی.{{ببینید|متن=ببینید|ملاصدرا|حکما |فلسفه}} | ||
امامخمینی مهمترین مبانی حکمت متعالیه را در آثار خود به کار گرفته است؛ ازجمله اصالت وجود، {{ببینید|متن=ببینید|اصالت وجود}} [[تشکیک در وجود]]، {{ببینید|متن=ببینید|تشکیک در وجود}} [[حرکت جوهری]]، {{ببینید|متن=ببینید|حرکت جوهری}} | امامخمینی مهمترین مبانی حکمت متعالیه را در آثار خود به کار گرفته است؛ ازجمله اصالت وجود، {{ببینید|متن=ببینید|اصالت وجود}} [[تشکیک در وجود]]، {{ببینید|متن=ببینید|تشکیک در وجود}} [[حرکت جوهری]]، {{ببینید|متن=ببینید|حرکت جوهری}} حدوث و قِدم زمانی عالم، {{ببینید|متن=ببینید|حدوث و قدم}} امکان فقری، {{ببینید|متن=ببینید|علیت |وحدت وجود |وجود رابطی}} جسمانیة الحدوث و روحانیة البقاء، {{ببینید|متن=ببینید|قواعد فلسفی |نفس}} [[اتحاد عاقل و معقول]]{{ببینید|متن=ببینید|اتحاد عاقل و معقول}} و [[معاد جسمانی]].{{ببینید|متن=ببینید|معاد}} ایشان به برخی شارحان حکمت متعالیه نیز مانند [[ملاهادی سبزواری]] توجه داشته و [[شرح منظومه]] او را تدریس کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|حکما}} | ||
===شخصیتهای عرفانی=== | ===شخصیتهای عرفانی=== | ||
امامخمینی با شخصیتهای مهم عرفانی آشنا بود و در آثار ایشان ارجاع به کلمات برخی از متقدمان از اهل تصوف و معرفت مانند [[بایزید بسطامی]]، [[جنید بغدادی]]، [[منصور حلاج]] و [[شبلی]]، فراوان مشاهده میشود.{{ببینید|متن=ببینید|عرفا}} افزون بر این، امامخمینی با سنت شعر فارسی و عرفان ادبی آشنا بوده و در این میان [[مثنوی مولوی]] و [[دیوان حافظ]]، بیش از دیگر آثار مورد توجه ایشان بوده است: {{ببینید|متن=ببینید|عرفان |شعر |دیوان امام}} | امامخمینی با شخصیتهای مهم عرفانی آشنا بود و در آثار ایشان ارجاع به کلمات برخی از متقدمان از اهل تصوف و معرفت مانند [[بایزید بسطامی]]، [[جنید بغدادی]]، [[منصور حلاج]] و [[شبلی]]، فراوان مشاهده میشود.{{ببینید|متن=ببینید|عرفا}} افزون بر این، امامخمینی با سنت شعر فارسی و عرفان ادبی آشنا بوده و در این میان [[مثنوی مولوی]] و [[دیوان حافظ]]، بیش از دیگر آثار مورد توجه ایشان بوده است: {{ببینید|متن=ببینید|عرفان |شعر |دیوان امام}} | ||
خط ۱٬۸۶۶: | خط ۱٬۸۷۲: | ||
[[محیالدین ابنعربی]] بیشترین تاثیر را در شخصیت عرفانی امامخمینی داشته است؛ چنانکه عمده تحلیلهای ایشان در هستیشناسی عرفانی بر مدار وحدت وجود از نگاه ابنعربی میگردد. ایشان از ابنعربی با عناوینی چون شیخ کبیر و شیخ عارف یاد کرده و در نامه خود به [[میخائیل گورباچف]] کتابهای عرفانی ابنعربی را به عنوان یکی از منابع شناخت اسلام معرفی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|محیالدین ابنعربی |نامه به میخائیل گورباچف}} | [[محیالدین ابنعربی]] بیشترین تاثیر را در شخصیت عرفانی امامخمینی داشته است؛ چنانکه عمده تحلیلهای ایشان در هستیشناسی عرفانی بر مدار وحدت وجود از نگاه ابنعربی میگردد. ایشان از ابنعربی با عناوینی چون شیخ کبیر و شیخ عارف یاد کرده و در نامه خود به [[میخائیل گورباچف]] کتابهای عرفانی ابنعربی را به عنوان یکی از منابع شناخت اسلام معرفی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|محیالدین ابنعربی |نامه به میخائیل گورباچف}} | ||
از سوی دیگر، دفاع امامخمینی از حریم عرفان و عارفان را میتوان در تقابل با شخصیتهایی مانند [[قاضیسعید قمی]]، [[محمدباقر مجلسی]] و نیز برخی جاهلان صوفی دید که نتوانستهاند سخن عرفا را بر قوانین صحیح و مقدمات حکمی تطبیق کنند.{{ببینید|متن=ببینید|قمی، قاضی سعید |عرفا |کلام |عرفان}} البته ایشان برخی آرای ابنعربی را نمیپذیرد و در آثار خود بهویژه [[تعلیقات علی شرح فصوص الحکم]]، در برخی دیدگاههای او مناقشه کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|محیالدین ابنعربی |تعلیقات علی شرح فصوص الحکم}} | از سوی دیگر، دفاع امامخمینی از حریم عرفان و عارفان را میتوان در تقابل با شخصیتهایی مانند [[قاضیسعید قمی]]، [[محمدباقر مجلسی]] و نیز برخی جاهلان صوفی دید که نتوانستهاند سخن عرفا را بر قوانین صحیح و مقدمات حکمی تطبیق کنند.{{ببینید|متن=ببینید|قمی، قاضی سعید |عرفا |کلام |عرفان}} البته ایشان برخی آرای ابنعربی را نمیپذیرد و در آثار خود بهویژه [[تعلیقات علی شرح فصوص الحکم]]، در برخی دیدگاههای او مناقشه کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|محیالدین ابنعربی |تعلیقات علی شرح فصوص الحکم}} | ||
امامخمینی همچنین به آثار برخی از پیروان ابنعربی، ارجاعاتی دارد که از آن میان میتوان به [[صدرالدین قونوی]]، [[مؤیدالدین جندی|مؤیدالدین جَندی]]، [[عبدالرزاق کاشانی]]، [[داوودبنمحمود قیصری]] و [[محمدبنحمزه فناری]] اشاره کرد.{{ببینید|متن=ببینید|عرفا}} ایشان با توجه به مبانی و اصول قونوی، از او با عناوینی چون محقق، عارف بزرگ و جانشین ابنعربی یاد کرده است{{ببینید|متن=ببینید|عرفا |الواحد |عقل (۲) |نفس رحمانی}}؛ همچنین ضمن شرح برخی تفسیرهای قیصری، در مواردی، با استناد به احادیث [[اهل بیت(ع)]] و استاد خود [[شاهآبادی]]، کلام قیصری را نقد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|عرفا |تعلیقات علی شرح فصوص الحکم}} ایشان همچنین در تعلیقات خود بر | امامخمینی همچنین به آثار برخی از پیروان ابنعربی، ارجاعاتی دارد که از آن میان میتوان به [[صدرالدین قونوی]]، [[مؤیدالدین جندی|مؤیدالدین جَندی]]، [[عبدالرزاق کاشانی]]، [[داوودبنمحمود قیصری]] و [[محمدبنحمزه فناری]] اشاره کرد.{{ببینید|متن=ببینید|عرفا}} ایشان با توجه به مبانی و اصول قونوی، از او با عناوینی چون محقق، عارف بزرگ و جانشین ابنعربی یاد کرده است{{ببینید|متن=ببینید|عرفا |قاعده الواحد |عقل(۲) |نفس رحمانی}}؛ همچنین ضمن شرح برخی تفسیرهای قیصری، در مواردی، با استناد به احادیث [[اهل بیت(ع)]] و استاد خود [[شاهآبادی]]، کلام قیصری را نقد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|عرفا |تعلیقات علی شرح فصوص الحکم}} ایشان همچنین در تعلیقات خود بر مصباح الانس، در مواردی مانند: معلومات الهی، مسائل علم عرفان، حقیقت انسانی و حقیقت وجود، کلام فناری را بررسی و نقد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|تعلیقات علی مصباح الانس |عرفا}} | ||
ازجمله عارفانی که امامخمینی بسیار از او اثر گرفته، [[محمدرضا قمشهای|آقامحمدرضا قمشهای]] است که از وی به «شیخ مشایخنا» نام برده است؛ زیرا [[میرزاهاشم اشکوری]] شاگرد قمشهای و شاهآبادی شاگرد اشکوری و امامخمینی شاگرد شاهآبادی است؛ از اینرو امامخمینی را میتوان امتداد مکتب تهران که خود امتداد مکتب اصفهان است، دانست. دو اثر اصلی امامخمینی در عرفان نظری یعنی [[شرح دعا السحر]] و [[مصباح الهدایه]] با آثار قمشهای شباهت معنایی دارد و ایشان در مباحثی چون وحدت اطلاقی وجود، ولایت و ربّ عین ثابت محمدی، متاثر از قمشهای است{{ببینید|متن=ببینید|عرفا |وحدت وجود |خلافت و ولایت |اسم اعظم |اعیان ثابته |انسان کامل}}؛ البته ایشان در مباحثی نظیر موضوع تعین در بحث [[اعیان ثابته]] و [[اسفار اربعه|سفرهای چهارگانه]] به آرای قمشهای نقد دارد.{{ببینید|متن=ببینید|عرفا |اسفار اربعه}} | ازجمله عارفانی که امامخمینی بسیار از او اثر گرفته، [[محمدرضا قمشهای|آقامحمدرضا قمشهای]] است که از وی به «شیخ مشایخنا» نام برده است؛ زیرا [[میرزاهاشم اشکوری]] شاگرد قمشهای و شاهآبادی شاگرد اشکوری و امامخمینی شاگرد شاهآبادی است؛ از اینرو امامخمینی را میتوان امتداد مکتب تهران که خود امتداد مکتب اصفهان است، دانست. دو اثر اصلی امامخمینی در عرفان نظری یعنی [[شرح دعاءالسحر (کتاب)|شرح دعا السحر]] و [[مصباح الهدایه]] با آثار قمشهای شباهت معنایی دارد و ایشان در مباحثی چون وحدت اطلاقی وجود، ولایت و ربّ عین ثابت محمدی، متاثر از قمشهای است{{ببینید|متن=ببینید|عرفا |وحدت وجود |خلافت و ولایت |اسم اعظم |اعیان ثابته |انسان کامل}}؛ البته ایشان در مباحثی نظیر موضوع تعین در بحث [[اعیان ثابته]] و [[اسفار اربعه|سفرهای چهارگانه]] به آرای قمشهای نقد دارد.{{ببینید|متن=ببینید|عرفا |اسفار اربعه}} | ||
ازجمله عرفای معاصر که امامخمینی متاثر از او است، استاد ایشان شاهآبادی است. امامخمینی در برابر استاد خود، تواضع و احترام خاصی داشت و از وی با عناوینی چون: شیخ بزرگوار و عارف بالله یاد کرده و تعبیر «روحی فداه» را درباره او به کار برده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی شاهآبادی}} | ازجمله عرفای معاصر که امامخمینی متاثر از او است، استاد ایشان شاهآبادی است. امامخمینی در برابر استاد خود، تواضع و احترام خاصی داشت و از وی با عناوینی چون: شیخ بزرگوار و عارف بالله یاد کرده و تعبیر «روحی فداه» را درباره او به کار برده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی شاهآبادی}} | ||
امامخمینی از طریق شاهآبادی در سلسله شارحان ابنعربی قرار گرفته است و نیز برخی دیدگاههای شاهآبادی را بررسی کرده است و ازجمله آنها تشبیه و تنزیه، {{ببینید|متن=ببینید|تشبیه و تنزیه}} اسمای ذاتی{{ببینید|متن=ببینید| | امامخمینی از طریق شاهآبادی در سلسله شارحان ابنعربی قرار گرفته است و نیز برخی دیدگاههای شاهآبادی را بررسی کرده است و ازجمله آنها تشبیه و تنزیه، {{ببینید|متن=ببینید|تشبیه و تنزیه}} اسمای ذاتی{{ببینید|متن=ببینید|اسما و صفات}} و رجعت{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی شاهآبادی}} است. | ||
====عرفان عملی==== | ====عرفان عملی==== | ||
امامخمینی مباحث عرفان عملی خود را مرهون شخصیتهایی مانند [[خواجهعبدالله انصاری]]، ابنعربی، | امامخمینی مباحث عرفان عملی خود را مرهون شخصیتهایی مانند [[خواجهعبدالله انصاری]]، ابنعربی، کاشانی و ملاصدرا است.{{ببینید|متن=ببینید|عرفان}} ایشان در بحث عرفان عملی از انصاری بیش از دیگران متاثر است و از او با عناوینی چون عارف کامل و سالک یاد کرده است؛ چنانکه در آثار اخلاقی ـ عرفانی خود مقاماتی مانند [[توبه]]، {{ببینید|متن=ببینید|توبه}} [[شکر]]، {{ببینید|متن=ببینید|شکر}} [[صبر]]، {{ببینید|متن=ببینید|صبر}} [[رضا]]{{ببینید|متن=ببینید|رضا}} و [[توکل]]{{ببینید|متن=ببینید|توکل}} را بررسی کرده است، اما میتوان عرفان عملی ایشان را استمرار کاشانی دانست. | ||
امامخمینی، با تاثیرپذیری از کاشانی، موضوعهای مهمی چون سرّ ریاضت، نقش ریاضت، خروج انسانیت از انانیت نفس را در عرفان عملی به کار گرفته است.{{ببینید|متن=ببینید|قلب |سیر و سلوک |مقامات |عرفان}} در آثار ایشان مراحل سیر و سلوک، مؤلفههای سلوکی، سیر سالک و اسفار اربعه، همچنین مباحث [[قرب نوافل]]، [[قرب فرایض]]، تقلب قلب و تجلی ذاتی، وامدار عرفان کاشانی است.{{ببینید|متن=ببینید|عرفان |عرفا |قرب نوافل و فرایض |قلب |سیر و سلوک |تجلی}} | امامخمینی، با تاثیرپذیری از کاشانی، موضوعهای مهمی چون سرّ ریاضت، نقش ریاضت، خروج انسانیت از انانیت نفس را در عرفان عملی به کار گرفته است.{{ببینید|متن=ببینید|قلب |سیر و سلوک |مقامات |عرفان}} در آثار ایشان مراحل سیر و سلوک، مؤلفههای سلوکی، سیر سالک و اسفار اربعه، همچنین مباحث [[قرب نوافل]]، [[قرب فرایض]]، تقلب قلب و تجلی ذاتی، وامدار عرفان کاشانی است.{{ببینید|متن=ببینید|عرفان |عرفا |قرب نوافل و فرایض |قلب |سیر و سلوک |تجلی}} | ||
===شخصیتهای کلامی=== | ===شخصیتهای کلامی=== | ||
اقتباسهای امامخمینی از شخصیتهای علمی در زمینه [[علم کلام]] نیز قابل ملاحظه است. ایشان به شخصیتهای مطرح در کلام، در گرایشهای اشعری، معتزلی و شیعی توجه داشته و آرای آنان را بررسی کرده است. ایشان روش برخی متکلمان در بیان معارف الهی را نمیپسندد و با استفاده از اندیشه فلسفی، بسیاری از مطالب نادرست برخی متکلمان را نقد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|کلام}} | اقتباسهای امامخمینی از شخصیتهای علمی در زمینه [[علم کلام]] نیز قابل ملاحظه است. ایشان به شخصیتهای مطرح در کلام، در گرایشهای اشعری، معتزلی و شیعی توجه داشته و آرای آنان را بررسی کرده است. ایشان روش برخی متکلمان در بیان معارف الهی را نمیپسندد و با استفاده از اندیشه فلسفی، بسیاری از مطالب نادرست برخی متکلمان را نقد کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|کلام}} | ||
* متکلمان امامیه: امامخمینی در آثار خود به برخی مبانی متکلمان شیعی توجه داشته و از متکلمانی مانند [[شیخ صدوق]]، [[شیخ مفید]]، [[سیدمرتضی علمالهدای|سیدمرتضی]]، [[خواجهنصیرالدین طوسی]] و [[علامه حلّی]] به بزرگی یاد کرده است. ایشان به منابعی که مدارک یا مباحث کلامی در آنها آمده، مانند [[بحارالانوار]]، [[توحید صدوق]]، [[تجرید الاعتقاد]]، [[مرآة العقول]]، [[عبقات الانوار]] و [[شوارق الالهام]] ارجاعات فراوانی داده است.{{ببینید|متن=ببینید|کلام}} | * متکلمان امامیه: امامخمینی در آثار خود به برخی مبانی متکلمان شیعی توجه داشته و از متکلمانی مانند [[شیخ صدوق]]، [[شیخ مفید]]، [[سیدمرتضی علمالهدای|سیدمرتضی]]، [[خواجهنصیرالدین طوسی]] و [[علامه حلّی]] به بزرگی یاد کرده است. ایشان به منابعی که مدارک یا مباحث کلامی در آنها آمده، مانند [[بحارالانوار]]، [[توحید صدوق]]، [[تجرید الاعتقاد]]، [[مرآة العقول]]، [[عبقات الانوار]] و [[شوارق الالهام]] ارجاعات فراوانی داده است.{{ببینید|متن=ببینید|کلام}} | ||
* متکلمان غیرامامی: امامخمینی دیدگاههای برخی متکلمان اشعری مانند [[ابوالحسن اشعری]]، [[محمد غزالی]]، [[فخر رازی]] و [[محمدبنعبدالکریم شهرستانی]]، را نقد کرده است؛ ازجمله سخن اشعری در بحث [[قدرت]]، | * متکلمان غیرامامی: امامخمینی دیدگاههای برخی متکلمان اشعری مانند [[ابوالحسن اشعری]]، [[محمد غزالی]]، [[فخر رازی]] و [[محمدبنعبدالکریم شهرستانی]]، را نقد کرده است؛ ازجمله سخن اشعری در بحث [[قدرت]]، فعل الهی و نفی علیت را نقد کرده است{{ببینید|متن=ببینید|کلام |قدرت الهی |علیت}}؛ چنانکه نظر غزالی در بحث تقسیم علوم را نمیپسندد{{ببینید|متن=ببینید|علوم}} و برخی آثار وی مانند کتاب احیاء العلوم را کتاب اخلاقی نمیداند.{{ببینید|متن=ببینید|اخلاق}} ایشان در موارد متعددی آرای فخر رازی در مباحثی چون [[وجود ذهنی]]، مبحث ادراک، بخت و اقبال، نفس و جسم را نادرست دانسته است{{ببینید|متن=ببینید|وجود |علم |علم الهی |اسما و صفات |نفس |جسم}}؛ همچنین دیدگاه ـ شهرستانی را در بحث جسم بررسی و نقد کرده است{{ببینید|متن=ببینید|جسم}}؛ چنانکه در آثار خود به کتاب ـ الملل و النحل وی ارجاعات متعددی دارد.{{ببینید|متن=ببینید|حدوث و قدم |خداشناسی}} | ||
امامخمینی به دیدگاههای برخی متکلمان معتزلی مانند | امامخمینی به دیدگاههای برخی متکلمان معتزلی مانند قاضیعبدالجبار معتزلی، ابوهاشم نظّام و عبدالله کعبی نیز توجه داشته و ضمن بررسی برخی مبانی آنها مانند تفویض، طلب و اراده، افعال حقتعالی و [[جسم]]، بعضی را ردّ کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|جسم |جبر و اختیار |کلام}} | ||
==شخصیتهای دینی و علمی معاصر== | ==شخصیتهای دینی و علمی معاصر== | ||
بنیان اندیشه امامخمینی، بر محور توحید قرار دارد و معیار در همهکار، رضایت خداست. این معیار در سنجش شخصیتها نیز آنان را با محور حق میسنجد و از اینرو تاکید میکند: «ما حق را با شخصیتها نمیسنجیم، بلکه شخصیتها را با حق میسنجیم». بر این اساس عالمان دین، جایگاه ممتازی در اندیشه و کلام امامخمینی دارند؛ زیرا ایشان هویت بنیادین روحانیت را دفاع از حیثیت اسلام میشناسد{{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}}؛ چنانکه احترام فوقالعاده مردم به روحانی مبارز، [[سیدمحمود طالقانی]]، امامجمعه تهران و بوسیدن وسایل دفن ایشان در هنگام خاکسپاری را به این سبب دانست که مردم، طالقانی را نایب پیامبر(ص) میشناختند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمود طالقانی}} ایشان همچنین مقام استادان دینی خود را بزرگ میداشت و برای آنان جایگاه خاصی قائل بود.{{ببینید|متن=ببینید|استادان امامخمینی}} | بنیان اندیشه امامخمینی، بر محور توحید قرار دارد و معیار در همهکار، رضایت خداست. این معیار در سنجش شخصیتها نیز آنان را با محور حق میسنجد و از اینرو تاکید میکند: «ما حق را با شخصیتها نمیسنجیم، بلکه شخصیتها را با حق میسنجیم». بر این اساس عالمان دین، جایگاه ممتازی در اندیشه و کلام امامخمینی دارند؛ زیرا ایشان هویت بنیادین روحانیت را دفاع از حیثیت اسلام میشناسد{{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}}؛ چنانکه احترام فوقالعاده مردم به روحانی مبارز، [[سیدمحمود طالقانی]]، امامجمعه تهران و بوسیدن وسایل دفن ایشان در هنگام خاکسپاری را به این سبب دانست که مردم، طالقانی را نایب پیامبر(ص) میشناختند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمود طالقانی}} ایشان همچنین مقام استادان دینی خود را بزرگ میداشت و برای آنان جایگاه خاصی قائل بود.{{ببینید|متن=ببینید|استادان امامخمینی}} | ||
خط ۱٬۸۸۳: | خط ۱٬۸۸۹: | ||
===اهتمام به جایگاه مراجع تقلید=== | ===اهتمام به جایگاه مراجع تقلید=== | ||
امامخمینی مرجعیت فقها را در راستای مرجعیت [[پیامبر(ص)]] و آنان را حجت بر مردم از سوی [[ائمه اطهار(ع)]] میشناخت؛ از اینرو همواره سلوکی احترامآمیز نسبت به مراجع بزرگ [[قم]] و [[نجف]] داشت و اهانت به آنان را به منزله جنگ با خدا و باعث قطع ولایت میان اهانتکننده و پروردگار میدانست. ایشان با اعتقاد به اینکه رهبری دینی و سیاسی مردم تنها از طریق نهاد مرجعیت ممکن است، بیشترین تلاش را برای متقاعدکردن [[سیدحسین بروجردی]] در آمدن به قم و تقویت و تثبیت مرجعیت ایشان به کار گرفت. همچنین در مدت حضور بروجردی در قم، از هر عملی که خلاف حفظ شئون مرجعیت ایشان به شمار میرفت، دوری کرد و حتی در موارد اختلافنظر، سکوت را شایستهتر دید.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} پس از درگذشت وی نیز برای حفظ جایگاه مقتدر مرجعیت عامه، فقیه وارسته، [[سیداحمد خوانساری]] را مرجع معرفی کرد و از دیگر علما خواست با حمایت از خوانساری، به وحدت در [[مرجعیت]] کمک کنند. ایشان با وجود نقدی که بعدها به روش سیاسی و سکوت خوانساری در برابر [[رژیم پهلوی]] داشت، به علم و اخلاص او اعتقاد کامل داشت و معتقد بود در وجود او، [[هوای نفس]] نیست.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد خوانساری}} | امامخمینی مرجعیت فقها را در راستای مرجعیت [[پیامبر(ص)]] و آنان را حجت بر مردم از سوی [[ائمه اطهار(ع)]] میشناخت؛ از اینرو همواره سلوکی احترامآمیز نسبت به مراجع بزرگ [[قم]] و [[نجف]] داشت و اهانت به آنان را به منزله جنگ با خدا و باعث قطع ولایت میان اهانتکننده و پروردگار میدانست. ایشان با اعتقاد به اینکه رهبری دینی و سیاسی مردم تنها از طریق نهاد مرجعیت ممکن است، بیشترین تلاش را برای متقاعدکردن [[سیدحسین بروجردی]] در آمدن به قم و تقویت و تثبیت مرجعیت ایشان به کار گرفت. همچنین در مدت حضور بروجردی در قم، از هر عملی که خلاف حفظ شئون مرجعیت ایشان به شمار میرفت، دوری کرد و حتی در موارد اختلافنظر، سکوت را شایستهتر دید.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} پس از درگذشت وی نیز برای حفظ جایگاه مقتدر مرجعیت عامه، فقیه وارسته، [[سیداحمد خوانساری]] را مرجع معرفی کرد و از دیگر علما خواست با حمایت از خوانساری، به وحدت در [[مرجعیت]] کمک کنند. ایشان با وجود نقدی که بعدها به روش سیاسی و سکوت خوانساری در برابر [[رژیم پهلوی]] داشت، به علم و اخلاص او اعتقاد کامل داشت و معتقد بود در وجود او، [[هوای نفس]] نیست.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد خوانساری}} | ||
امامخمینی برای حفظ جایگاه مرجعیت، بارها از رفتار رژیم پهلوی در برابر مراجع بزرگ، به شدت انتقاد کرد؛ چنانکه در | امامخمینی برای حفظ جایگاه مرجعیت، بارها از رفتار رژیم پهلوی در برابر مراجع بزرگ، به شدت انتقاد کرد؛ چنانکه در بهمن ۱۳۴۱، به محاصره بیت سیداحمد خوانساری و [[سیدمحمد موسوی بهبهانی]] توسط ماموران رژیم اعتراض کرد و از آن دو با عنوان «حضرت آیتالله» نام برد و تاکید کرد رژیم پهلوی چگونه به خود اجازه میدهد حرمت علمای اسلام را به جرم دفاع از [[قرآن]]، [[اسلام]] و استقلال کشور نادیده بگیرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد خوانساری |سیدمحمد بهبهانی}} همچنین در سال ۱۳۴۲ حمله به [[مدرسه فیضیه]] و ایجاد آشوب در مجلس عزایی را که [[سیدمحمدرضا گلپایگانی]]، برپاکرده بود، محکوم کرد.{{ببینید|متن=ببینید|حمله به مدرسه فیضیه |سیدمحمدرضا گلپایگانی}} | ||
امامخمینی در دوران نهضت اسلامی علیه رژیم پهلوی، با برخی از مراجع و علمای بزرگ دینی، از طریق جلسه، نامه و تلگراف در ارتباط و از حمایتهای آنان برخوردار بود و آنان را درجریان مسائل نهضت قرار میداد؛ چنانکه در سالهای نخست نهضت، چندینبار به [[سیدمحمدهادی میلانی]]، نامه نوشت و از او همکاری و مشورت خواست.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدهادی میلانی}} نیز برای [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]] احترام زیادی قائل بود و پیش از [[تبعید]]، در [[نماز جماعت]] او که در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] برگزار میشد، حضور مییافت و به او اقتدا میکرد و در برخی موارد، صمیمانه او را در جریان مسائل حساس قرار میداد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدشهابالدین مرعشی نجفی}} | امامخمینی در دوران نهضت اسلامی علیه رژیم پهلوی، با برخی از مراجع و علمای بزرگ دینی، از طریق جلسه، نامه و تلگراف در ارتباط و از حمایتهای آنان برخوردار بود و آنان را درجریان مسائل نهضت قرار میداد؛ چنانکه در سالهای نخست نهضت، چندینبار به [[سیدمحمدهادی میلانی]]، نامه نوشت و از او همکاری و مشورت خواست.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدهادی میلانی}} نیز برای [[سیدشهابالدین مرعشی نجفی]] احترام زیادی قائل بود و پیش از [[تبعید]]، در [[نماز جماعت]] او که در [[حرم فاطمه معصومه(س)]] برگزار میشد، حضور مییافت و به او اقتدا میکرد و در برخی موارد، صمیمانه او را در جریان مسائل حساس قرار میداد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدشهابالدین مرعشی نجفی}} | ||
امامخمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره از تذکرات، مراقبتها و حمایتهای سیدمحمدرضا گلپایگانی، استقبال میکرد و با یادآوری خدمات ارزنده وی، به مردم تاکید میکرد که باید همچون گذشته از راهنماییهای وی بهرهمند شوند؛ زیرا این راهنماییها، به آرامش، امنیت و برادری اسلامی جامعه کمک میکند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدرضا گلپایگانی}} | امامخمینی در طول دوران مبارزه و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، همواره از تذکرات، مراقبتها و حمایتهای سیدمحمدرضا گلپایگانی، استقبال میکرد و با یادآوری خدمات ارزنده وی، به مردم تاکید میکرد که باید همچون گذشته از راهنماییهای وی بهرهمند شوند؛ زیرا این راهنماییها، به آرامش، امنیت و برادری اسلامی جامعه کمک میکند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدرضا گلپایگانی}} | ||
با اینحال، امامخمینی به دلیل برخی عملکردها، بعضی از مراجع را از اقدامات نسنجیده و خلاف مصلحت برحذر میداشت و از آنان میخواست که به حیثیت و شان خود و روحانیت لطمه وارد نکنند؛ هرچند درباره این مراجع که گاه با نهضت همراه نبودند یا مخالف بودند نیز همواره بر حفظ حرمت و جایگاه مرجعیت تاکید میکرد و مبارزان را از هتاکی نسبت به مرجعیت، برحذر میداشت. ایشان با وجود ابراز مخالفتهایی از سوی [[سیدکاظم شریعتمداری]]، در نامه به برادر خود [[سیدمرتضی پسندیده]] که وکیل مطلق ایشان بود، با تاکید بر حفظ حریم شریعتمداری، تصریح کرد به کسی اجازه ندهد در دفتر و خانه ایشان حتی یک کلمه از شریعتمداری انتقاد کند و هر کسی خواست جسارت کند مانع شود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با وجود همراهی شریعتمداری با [[حزب جمهوری خلق مسلمان]] و اقدامات این حزب علیه نظام و انقلاب، {{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} امامخمینی تلاش کرد تا شان مرجعیت را حفظ کند و درباره توطئههای پشت پرده به او هشدار داد. ایشان پس از آگاهی از تصمیم دادستانی انقلاب برای بازرسی از بیت شریعتمداری، به شدت با آنان برخورد کرد؛ هرچند برای پیشگیری از سوءاستفادههای بعدیِ جریانهای مخالف، سرانجام در حصر خانگی قرار گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدکاظم شریعتمداری}} | با اینحال، امامخمینی به دلیل برخی عملکردها، بعضی از مراجع را از اقدامات نسنجیده و خلاف مصلحت برحذر میداشت و از آنان میخواست که به حیثیت و شان خود و روحانیت لطمه وارد نکنند؛ هرچند درباره این مراجع که گاه با نهضت همراه نبودند یا مخالف بودند نیز همواره بر حفظ حرمت و جایگاه مرجعیت تاکید میکرد و مبارزان را از هتاکی نسبت به مرجعیت، برحذر میداشت. ایشان با وجود ابراز مخالفتهایی از سوی [[سیدکاظم شریعتمداری]]، در نامه به برادر خود [[سیدمرتضی پسندیده]] که وکیل مطلق ایشان بود، با تاکید بر حفظ حریم شریعتمداری، تصریح کرد به کسی اجازه ندهد در دفتر و خانه ایشان حتی یک کلمه از شریعتمداری انتقاد کند و هر کسی خواست جسارت کند مانع شود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز با وجود همراهی شریعتمداری با [[حزب جمهوری خلق مسلمان]] و اقدامات این حزب علیه نظام و انقلاب، {{ببینید|متن=ببینید|حزب جمهوری خلق مسلمان}} امامخمینی تلاش کرد تا شان مرجعیت را حفظ کند و درباره توطئههای پشت پرده به او هشدار داد. ایشان پس از آگاهی از تصمیم دادستانی انقلاب برای بازرسی از بیت شریعتمداری، به شدت با آنان برخورد کرد؛ هرچند برای پیشگیری از سوءاستفادههای بعدیِ جریانهای مخالف، سرانجام در حصر خانگی قرار گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدکاظم شریعتمداری}} | ||
[[محمدعلی اراکی]] نیز گرچه در دوره حیات امامخمینی [[مرجعیت عامه]] نداشت، اما مورد توجه خاص امامخمینی بود؛ چنانکه وی را همراه دیرینه خود و عالم متقی خوانده است و به وقت بیماری او خطاب به پزشکانِ معالج، زحمات آنان را عبادت خواند و به مراقبت از وی سفارش کرد. ایشان همچنین در اواخر عمر خود در [[جماران]]، وقتی خبر آمدن اراکی به دیدار خود را شنید، لباس رسمی پوشید و به استقبال وی رفت.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی اراکی}} | [[محمدعلی اراکی]] نیز گرچه در دوره حیات امامخمینی [[مرجعیت|مرجعیت عامه]] نداشت، اما مورد توجه خاص امامخمینی بود؛ چنانکه وی را همراه دیرینه خود و عالم متقی خوانده است و به وقت بیماری او خطاب به پزشکانِ معالج، زحمات آنان را عبادت خواند و به مراقبت از وی سفارش کرد. ایشان همچنین در اواخر عمر خود در [[جماران]]، وقتی خبر آمدن اراکی به دیدار خود را شنید، لباس رسمی پوشید و به استقبال وی رفت.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی اراکی}} | ||
سلوک امامخمینی درباره حفظ حریم مراجع در [[نجف اشرف]] نیز چنین بود و نسبت به بیحرمتی و هتاکی [[رژیم بعث عراق]] به مراجع، واکنش نشان میداد؛ چنانکه پس از ایجاد محدودیت رژیم بعث عراق علیه [[سیدمحسن حکیم]]، فرزند خود، [[سیدمصطفی خمینی]] را چندین بار به دیدار حکیم فرستاد و جو وحشت را شکست. ایشان با ستایش از مقاومتهای حکیم، در موارد مختلف از برخورد حزب بعث با او اظهار تاسف کرد و حکیم را مرجع عظیمالشانی خواند که با وجود علاقه فراوانِ مردم به وی، در خانه خویش محبوس بود.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحسن حکیم}} همچنین بهخوبی نسبت به حفظ حرمت [[سیدابوالقاسم خویی]] در نجف، مراقبت میکرد و با نامبردن از او با عنوان «حضرت آیتاللَّه العظمی»، دوست نداشت کسی نزد ایشان از خویی شکایت کند یا شئون وی را در نامبردن از وی رعایت نکند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالقاسم خویی}} | سلوک امامخمینی درباره حفظ حریم مراجع در [[نجف اشرف]] نیز چنین بود و نسبت به بیحرمتی و هتاکی [[رژیم بعث عراق]] به مراجع، واکنش نشان میداد؛ چنانکه پس از ایجاد محدودیت رژیم بعث عراق علیه [[سیدمحسن حکیم]]، فرزند خود، [[سیدمصطفی خمینی]] را چندین بار به دیدار حکیم فرستاد و جو وحشت را شکست. ایشان با ستایش از مقاومتهای حکیم، در موارد مختلف از برخورد حزب بعث با او اظهار تاسف کرد و حکیم را مرجع عظیمالشانی خواند که با وجود علاقه فراوانِ مردم به وی، در خانه خویش محبوس بود.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحسن حکیم}} همچنین بهخوبی نسبت به حفظ حرمت [[سیدابوالقاسم خویی]] در نجف، مراقبت میکرد و با نامبردن از او با عنوان «حضرت آیتاللَّه العظمی»، دوست نداشت کسی نزد ایشان از خویی شکایت کند یا شئون وی را در نامبردن از وی رعایت نکند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالقاسم خویی}} | ||
===تواضع و ادب در برابر استادان=== | ===تواضع و ادب در برابر استادان=== | ||
امامخمینی که احترام ویژهای برای مقام استادی بهطور کلی و استادان خود بهطور خاص قائل بود، اهتمام زیادی در انتخاب استاد داشت و افزون بر توجه به [[تقوا]] و پایبندی به مسائل شرعی در استاد حتی حرکات دست و سر استاد را دارای اثر روی شاگرد میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|استادان امامخمینی}} یکی از مهمترین استادان امامخمینی، [[شیخعبدالکریم حائری یزدی]] است که ایشان در نوشتههای خود از وی به «شیخنا العلامه» تعبیر کرده است و در سرودههای خود حائری را با تعابیری چون دریای سخاوتمند، گنج نعمت، پشت و پناه مسلمانان و ابر رحمت برای قم یاد کرده است؛ نیز در سخنی، او را گوهر کمنظیر علم و تقوا و از نوادر روزگار برشمرده که با آن جایگاه علمی و اجتماعی، ساده میزیست، روی زمین مینشست و در خانه کار میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|عبدالکریم حائری یزدی}} | امامخمینی که احترام ویژهای برای مقام استادی بهطور کلی و استادان خود بهطور خاص قائل بود، اهتمام زیادی در انتخاب استاد داشت و افزون بر توجه به [[تقوا]] و پایبندی به مسائل شرعی در استاد حتی حرکات دست و سر استاد را دارای اثر روی شاگرد میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|استادان امامخمینی}} یکی از مهمترین استادان امامخمینی، [[عبدالکریم حائری یزدی|شیخعبدالکریم حائری یزدی]] است که ایشان در نوشتههای خود از وی به «شیخنا العلامه» تعبیر کرده است و در سرودههای خود حائری را با تعابیری چون دریای سخاوتمند، گنج نعمت، پشت و پناه مسلمانان و ابر رحمت برای قم یاد کرده است؛ نیز در سخنی، او را گوهر کمنظیر علم و تقوا و از نوادر روزگار برشمرده که با آن جایگاه علمی و اجتماعی، ساده میزیست، روی زمین مینشست و در خانه کار میکرد.{{ببینید|متن=ببینید|عبدالکریم حائری یزدی}} | ||
امامخمینی همچنین با وجود جایگاه علمی و حوزوی که خود داشت، در برابر سیدحسین بروجردی، استاد خود دوزانو و مؤدب مینشست و گفته شده تا استاد زنده بود به احترام ایشان برای تدریس، بر منبر ننشست. نیز در برنامهریزی برای اداره [[حوزه قم]]، به بروجردی مشورت میداد و افزون بر یادکرد از زهد و [[سادهزیستی]] و تقوای بروجردی، درس وی را سازنده و مجتهدپرور میشمرد و به طلاب یادآور میشد حضور او در قم یادآور مجالس درس علمای بزرگی چون [[شیخ طوسی]] است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} امامخمینی [[محمدعلی شاهآبادی]]، استاد عرفان خود را نیز دریای دانش خوانده است که همواره حرف تازهای دارد و از اینرو تاکید میکرد اگر شاهآبادی هفتاد سال نیز تدریس میکرد، درس او را ترک نمیکرد. شاهآبادی تاثیر زیادی بر شکلگیری شخصیت امامخمینی گذاشت و ابعاد عرفانی، سیاسی و اجتماعی ایشان تا حدودی مرهون ارتباط با شاهآبادی است. امامخمینی از حق حیاتی که شاهآبادی به گردن ایشان دارد، یاد کرده و خود را از عهده شکر آن ناتوان شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی شاهآبادی}} ایشان همچنین استاد فلسفه خود، [[سیدابوالحسن رفیعی قزوینی]] را بزرگ میداشت و وجود او را برای حوزه و تحکیم بنیانهای اعتقادی طلاب لازم میشمرد. به همین دلیل بسیار تلاش کرد او را در حوزه قم نگاه دارد و مانع هجرت وی به قزوین شود.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالحسن رفیعی قزوینی}} | امامخمینی همچنین با وجود جایگاه علمی و حوزوی که خود داشت، در برابر سیدحسین بروجردی، استاد خود دوزانو و مؤدب مینشست و گفته شده تا استاد زنده بود به احترام ایشان برای تدریس، بر منبر ننشست. نیز در برنامهریزی برای اداره [[حوزه قم]]، به بروجردی مشورت میداد و افزون بر یادکرد از زهد و [[سادهزیستی]] و تقوای بروجردی، درس وی را سازنده و مجتهدپرور میشمرد و به طلاب یادآور میشد حضور او در قم یادآور مجالس درس علمای بزرگی چون [[شیخ طوسی]] است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} امامخمینی [[محمدعلی شاهآبادی]]، استاد عرفان خود را نیز دریای دانش خوانده است که همواره حرف تازهای دارد و از اینرو تاکید میکرد اگر شاهآبادی هفتاد سال نیز تدریس میکرد، درس او را ترک نمیکرد. شاهآبادی تاثیر زیادی بر شکلگیری شخصیت امامخمینی گذاشت و ابعاد عرفانی، سیاسی و اجتماعی ایشان تا حدودی مرهون ارتباط با شاهآبادی است. امامخمینی از حق حیاتی که شاهآبادی به گردن ایشان دارد، یاد کرده و خود را از عهده شکر آن ناتوان شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی شاهآبادی}} ایشان همچنین استاد فلسفه خود، [[سیدابوالحسن رفیعی قزوینی]] را بزرگ میداشت و وجود او را برای حوزه و تحکیم بنیانهای اعتقادی طلاب لازم میشمرد. به همین دلیل بسیار تلاش کرد او را در حوزه قم نگاه دارد و مانع هجرت وی به قزوین شود.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالحسن رفیعی قزوینی}} | ||
یکی دیگر از استادان امامخمینی، [[سیدمحمدتقی خوانساری]] است که بسیار مورد علاقه ایشان بود و افزون بر شرکت در نماز جماعت وی و مهمانکردن استاد در خانه، در دوره نقاهت نیز به عیادت او در همدان رفت و پس از درگذشت او در این شهر، در مرگ او بسیار گریست و به خواهش ایشان، سیدحسین بروجردی بر جنازه او [[نماز میت|نماز]] گزارد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدتقی خوانساری}} | یکی دیگر از استادان امامخمینی، [[سیدمحمدتقی خوانساری]] است که بسیار مورد علاقه ایشان بود و افزون بر شرکت در نماز جماعت وی و مهمانکردن استاد در خانه، در دوره نقاهت نیز به عیادت او در همدان رفت و پس از درگذشت او در این شهر، در مرگ او بسیار گریست و به خواهش ایشان، سیدحسین بروجردی بر جنازه او [[نماز میت|نماز]] گزارد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدتقی خوانساری}} | ||
===تاکید بر نقش علمای بزرگ در مبارزات=== | ===تاکید بر نقش علمای بزرگ در مبارزات=== | ||
در اندیشه امامخمینی توجه به امور اجتماعی و سیاسی وظیفه بنیادی و محوری روحانیت است. ایشان به عنوان نمونه، برای خدمات اجتماعی روحانیان، با اشاره به سیل سال ۱۳۵۲ق در قم، از خدمات پرارزش حائری یزدی به مردم، یاد میکرد و معتقد بود روحانیان در هر جنبش اجتماعی، یا انقلاب الهی و ضد استعماری، در صف مقدم قرار داشته و به همین دلیل همیشه آماج تیرهای جهانخواران بودهاند. ایشان استقلال [[ایران]] و [[عراق]] را مرهون زحمات [[مرجعیت شیعه]] میداند و مبارزه مستقیم و غیر مستقیم [[روحانیت]] و مرجعیت را در برابر استبداد، بخش تابناک مرجعیت میشمرد{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت}}؛ چنانکه بارها از [[جنبش تنباکو]] و [[میرزامحمدحسن شیرازی]]، صاحب حکم تحریم تنباکو یاد کرده است و او را با عنوان «میرزای بزرگ»، عقل بزرگ و متفکری خوانده که استقلال را به ایران برگرداند.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت تحریم تنباکو |میرزامحمدحسن شیرازی}} امامخمینی همچنین با اشاره به مجاهدتهای [[میرزامحمدتقی شیرازی]]، از او به بزرگی یاد کرده است و شیرازی را در راس علمای مجاهدی معرفی کرده که اگر نبود استقلال عراق از میان رفته بود.{{ببینید|متن=ببینید|میرزامحمدتقی شیرازی}} [[جنبش مشروطه]] و مجاهدات [[سیدعبدالله بهبهانی]] و [[شیخفضلالله نوری]] و تلاش نوری در گنجاندن قوانین اسلامی در متمم قانون اساسی مشروطه ازجمله مواردی است که امامخمینی به آن توجه داشته و در سخنان بسیاری از حضور و تلاش روحانیان و مجتهدان طراز اول در نهضت مشروطه سخن گفته است.{{ببینید|متن=ببینید|شیخفضلالله نوری |نهضت مشروطه}} ایشان همچنین از مبارزات و اسیرشدن [[سیدمحمدتقی خوانساری]] در جنگ علیه انگلیس، {{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدتقی خوانساری}} به عنوان عملکرد و نماد قدرت روحانیت در تاریخ معاصر یاد کرده و با قدردانی از مبارزات روحانیت علیه [[رضاشاه پهلوی]]، بارها به مبارزات سیاسی [[سیدحسن مدرس]]، اشاره و تاکید کرده است مدرس در بیان حق و ابطال باطل دریغ نمیکرد. عاقبت نیز جان پاک خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسن مدرس}} | در اندیشه امامخمینی توجه به امور اجتماعی و سیاسی وظیفه بنیادی و محوری روحانیت است. ایشان به عنوان نمونه، برای خدمات اجتماعی روحانیان، با اشاره به سیل سال ۱۳۵۲ق در قم، از خدمات پرارزش حائری یزدی به مردم، یاد میکرد و معتقد بود روحانیان در هر جنبش اجتماعی، یا انقلاب الهی و ضد استعماری، در صف مقدم قرار داشته و به همین دلیل همیشه آماج تیرهای جهانخواران بودهاند. ایشان استقلال [[ایران]] و [[عراق]] را مرهون زحمات [[مرجعیت شیعه]] میداند و مبارزه مستقیم و غیر مستقیم [[روحانیت]] و مرجعیت را در برابر استبداد، بخش تابناک مرجعیت میشمرد{{ببینید|متن=ببینید|مرجعیت}}؛ چنانکه بارها از [[نهضت تحریم تنباکو|جنبش تنباکو]] و [[میرزامحمدحسن شیرازی]]، صاحب حکم تحریم تنباکو یاد کرده است و او را با عنوان «میرزای بزرگ»، عقل بزرگ و متفکری خوانده که استقلال را به ایران برگرداند.{{ببینید|متن=ببینید|نهضت تحریم تنباکو |میرزامحمدحسن شیرازی}} امامخمینی همچنین با اشاره به مجاهدتهای [[میرزامحمدتقی شیرازی]]، از او به بزرگی یاد کرده است و شیرازی را در راس علمای مجاهدی معرفی کرده که اگر نبود استقلال عراق از میان رفته بود.{{ببینید|متن=ببینید|میرزامحمدتقی شیرازی}} [[نهضت مشروطه|جنبش مشروطه]] و مجاهدات [[سیدعبدالله بهبهانی]] و [[شیخفضلالله نوری]] و تلاش نوری در گنجاندن قوانین اسلامی در متمم قانون اساسی مشروطه ازجمله مواردی است که امامخمینی به آن توجه داشته و در سخنان بسیاری از حضور و تلاش روحانیان و مجتهدان طراز اول در نهضت مشروطه سخن گفته است.{{ببینید|متن=ببینید|شیخفضلالله نوری |نهضت مشروطه}} ایشان همچنین از مبارزات و اسیرشدن [[سیدمحمدتقی خوانساری]] در جنگ علیه انگلیس، {{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدتقی خوانساری}} به عنوان عملکرد و نماد قدرت روحانیت در تاریخ معاصر یاد کرده و با قدردانی از مبارزات روحانیت علیه [[رضاشاه پهلوی]]، بارها به مبارزات سیاسی [[سیدحسن مدرس]]، اشاره و تاکید کرده است مدرس در بیان حق و ابطال باطل دریغ نمیکرد. عاقبت نیز جان پاک خود را در راه اسلام عزیز و ملت شریف نثار کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسن مدرس}} | ||
امامخمینی از تاکید [[سیدابوالقاسم کاشانی]] بر ورود به سیاست نیز ستایش کرده و او را سند افتخار روحانیت خوانده است؛ نیز مقاومت کاشانی را در برابر کشف حجاب در دوره رضاشاه قدر دانسته و با نامبردن از کاشانی به عنوان یک عالم سیاسی، وی را در ردیف میرزای شیرازی و شیخفضلالله نوری، از علمایی شمرده که درپی پیادهکردن احکام اسلام بودند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالقاسم کاشانی}} ایشان همچنین از [[امامموسی صدر]] با عنوان «سیدالاعلام» یاد کرده و او را فرزند خود و بازوی قوی برای اسلام دانست؛ همچنین با ستایش از مجاهدتهای وی و با آرزوی سلامتی و موفقیت برای او، از اینکه نیروی جوانی خود را در راه حق، صرف میکرد، قدردانی کرده و او را شایسته پذیرش رهبری در ایران پس از سقوط رژیم شاهنشاهی دانسته است.{{ببینید|متن=ببینید|امامموسی صدر}} | امامخمینی از تاکید [[سیدابوالقاسم کاشانی]] بر ورود به سیاست نیز ستایش کرده و او را سند افتخار روحانیت خوانده است؛ نیز مقاومت کاشانی را در برابر کشف حجاب در دوره رضاشاه قدر دانسته و با نامبردن از کاشانی به عنوان یک عالم سیاسی، وی را در ردیف میرزای شیرازی و شیخفضلالله نوری، از علمایی شمرده که درپی پیادهکردن احکام اسلام بودند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالقاسم کاشانی}} ایشان همچنین از [[امامموسی صدر]] با عنوان «سیدالاعلام» یاد کرده و او را فرزند خود و بازوی قوی برای اسلام دانست؛ همچنین با ستایش از مجاهدتهای وی و با آرزوی سلامتی و موفقیت برای او، از اینکه نیروی جوانی خود را در راه حق، صرف میکرد، قدردانی کرده و او را شایسته پذیرش رهبری در ایران پس از سقوط رژیم شاهنشاهی دانسته است.{{ببینید|متن=ببینید|امامموسی صدر}} | ||
امامخمینی همچنین پس از شهادت سیدمحمدباقر صدر، از مراجع تقلید بنام عراق، که به همراه خواهرش [[بنتالهدی]] | امامخمینی همچنین پس از شهادت سیدمحمدباقر صدر، از مراجع تقلید بنام عراق، که به همراه خواهرش [[بنتالهدی صدر]] به دست رژیم جنایتکار بعثی عراق به شهادت رسید، با ابراز تاسف شدید، از صدر با عنوان «آیتالله شهید» یاد کرده و خواهرش را از مفاخر علم و ادب شمرد و از یک عمر مجاهدت صدر در راه اهداف اسلامی ستایش کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدباقر صدر}} ایشان پس از شهادت [[سیدعارفحسین حسینی]]، رهبر شیعیان پاکستان نیز در پیامی، او را فرزند عزیز خود و روحانی وارستهای خواند که در راه خدمت به خدا و خلق خدا و در حمایت از پابرهنگان آرام و قرار نداشت تا به مقصد رسید.{{ببینید|متن=ببینید|سیدعارفحسین حسینی}} | ||
===اهتمام به نقش هدایتگری روحانیت=== | ===اهتمام به نقش هدایتگری روحانیت=== | ||
امامخمینی وظیفه اساسی نهاد روحانیت را تربیت و هدایت انسانها میداند و آنان را پس از [[پیامبران(ع)]] و [[اوصیا(ع)]]، مربیان جامعه میشمارد که مهمترین پایگاه اسلام در برابر انحرافات است{{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}}؛ از اینرو بهویژه نسبت به آن دسته از شخصیتهای روحانی که انجام این وظیفه را وجهه همت خود ساختند، توجه ویژه داشت: | امامخمینی وظیفه اساسی نهاد روحانیت را تربیت و هدایت انسانها میداند و آنان را پس از [[پیامبران(ع)]] و [[اوصیا(ع)]]، مربیان جامعه میشمارد که مهمترین پایگاه اسلام در برابر انحرافات است{{ببینید|متن=ببینید|روحانیت}}؛ از اینرو بهویژه نسبت به آن دسته از شخصیتهای روحانی که انجام این وظیفه را وجهه همت خود ساختند، توجه ویژه داشت: | ||
خط ۱٬۹۰۲: | خط ۱٬۹۰۸: | ||
امامخمینی همچنین از [[سیدحسین خادمی|خادمی]] به دلیل تاسیس مؤسسه دینی و انسجامبخشی به فعالیتهای روحانیان، در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، قدردانی و تصریح کرده است در شرایطی که سیل بنیانکن بیدینی، کشورهای اسلامی و جوانان را در مخاطره قرار داده، وجود این گونه مؤسسات، بارزترین خدمت به اسلام است{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین خادمی}}؛ چنانکه خاتمی را نیز با تعبیر «سیدالعلماء الاعلام»، یکی از چهرههای تابناک روحانیت نامید که از حامیان بیبدیل [[اسلام ناب محمدی]] بود و عمری با [[تحجّر]] مبارزه کرد{{ببینید|متن=ببینید|سیدروحالله خاتمی}}؛ مبارزات محلاتی را که از عالمان برجسته شیراز بود ستوده است{{ببینید|متن=ببینید|بهاءالدین محلاتی}}؛ اهتمام ویژهای نیز به حفظ شخصیت و همراهی دوست دیرین خود [[سیدمحمدصادق لواسانی|لواسانی]] داشت که وکیل مطلق ایشان در تهران بود{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدصادق لواسانی}}؛ [[سیدعبدالله شیرازی|شیرازی]] یکی از فقهایی است که امامخمینی پشتیبانی وی از نهضت را موجب خوشحالی دانست و میتوان ارادت و دوستی آن دو را از نامههای چندی که میان آنان رد و بدل شده است، دریافت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدعبدالله شیرازی}} ایشان از تلاش [[محمدتقی فلسفی|فلسفی]] در نشر حقایق اسلامی نیز سپاسگزاری کرده و از او با عنوان ثقةالاسلام، خطیب شهیر اسلامی، زبان قرآن و ملت، دارای فکر صائب و لسان گویا و شیرین و عمادالاعلام نام برده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدتقی فلسفی}} [[محمد شریعت اصفهانی|شریعت اصفهانی]] نیز از دوستان قدیمی و صمیمی امامخمینی و نماینده ایشان در پاکستان بود و امامخمینی وی را عالمی برجسته، فهیم و دارای دغدغه اسلام و مسلمانان میدانست و معتقد بود در میان شخصیتهای اسلامی و روحانی در جهان اسلام کمتر کسی مانند وی عاقل است.{{ببینید|متن=ببینید|محمد شریعت اصفهانی}} [[مرتضی حائری یزدی|حائری یزدی]] نیز شاگرد و دوست صمیمی امامخمینی بود و ایشان وی را در علم و عمل، جانشین پدرش شیخعبدالکریم حائری یزدی میدانست که از اشخاص پیشقدم در نهضت بوده است و از وی جز خیر و تلاش علمی و دینی ندیده است.{{ببینید|متن=ببینید|مرتضی حائری یزدی}} ایشان از دوره جوانی با [[سیداحمد زنجانی]] نیز دوست و همنشین بود.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد زنجانی}} | امامخمینی همچنین از [[سیدحسین خادمی|خادمی]] به دلیل تاسیس مؤسسه دینی و انسجامبخشی به فعالیتهای روحانیان، در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، قدردانی و تصریح کرده است در شرایطی که سیل بنیانکن بیدینی، کشورهای اسلامی و جوانان را در مخاطره قرار داده، وجود این گونه مؤسسات، بارزترین خدمت به اسلام است{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین خادمی}}؛ چنانکه خاتمی را نیز با تعبیر «سیدالعلماء الاعلام»، یکی از چهرههای تابناک روحانیت نامید که از حامیان بیبدیل [[اسلام ناب محمدی]] بود و عمری با [[تحجّر]] مبارزه کرد{{ببینید|متن=ببینید|سیدروحالله خاتمی}}؛ مبارزات محلاتی را که از عالمان برجسته شیراز بود ستوده است{{ببینید|متن=ببینید|بهاءالدین محلاتی}}؛ اهتمام ویژهای نیز به حفظ شخصیت و همراهی دوست دیرین خود [[سیدمحمدصادق لواسانی|لواسانی]] داشت که وکیل مطلق ایشان در تهران بود{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمدصادق لواسانی}}؛ [[سیدعبدالله شیرازی|شیرازی]] یکی از فقهایی است که امامخمینی پشتیبانی وی از نهضت را موجب خوشحالی دانست و میتوان ارادت و دوستی آن دو را از نامههای چندی که میان آنان رد و بدل شده است، دریافت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدعبدالله شیرازی}} ایشان از تلاش [[محمدتقی فلسفی|فلسفی]] در نشر حقایق اسلامی نیز سپاسگزاری کرده و از او با عنوان ثقةالاسلام، خطیب شهیر اسلامی، زبان قرآن و ملت، دارای فکر صائب و لسان گویا و شیرین و عمادالاعلام نام برده است.{{ببینید|متن=ببینید|محمدتقی فلسفی}} [[محمد شریعت اصفهانی|شریعت اصفهانی]] نیز از دوستان قدیمی و صمیمی امامخمینی و نماینده ایشان در پاکستان بود و امامخمینی وی را عالمی برجسته، فهیم و دارای دغدغه اسلام و مسلمانان میدانست و معتقد بود در میان شخصیتهای اسلامی و روحانی در جهان اسلام کمتر کسی مانند وی عاقل است.{{ببینید|متن=ببینید|محمد شریعت اصفهانی}} [[مرتضی حائری یزدی|حائری یزدی]] نیز شاگرد و دوست صمیمی امامخمینی بود و ایشان وی را در علم و عمل، جانشین پدرش شیخعبدالکریم حائری یزدی میدانست که از اشخاص پیشقدم در نهضت بوده است و از وی جز خیر و تلاش علمی و دینی ندیده است.{{ببینید|متن=ببینید|مرتضی حائری یزدی}} ایشان از دوره جوانی با [[سیداحمد زنجانی]] نیز دوست و همنشین بود.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد زنجانی}} | ||
==شخصیتهای سیاسی== | ==شخصیتهای سیاسی== | ||
امامخمینی به فراخور حال، درباره شخصیتهای سیاسی معاصر در ایران و جهان نیز دیدگاهها و موضعگیریهایی دارد. این شخصیتها بهجز مسئولان کشوری در رژیم گذشته، برخی از سران کشورهای غربی و | امامخمینی به فراخور حال، درباره شخصیتهای سیاسی معاصر در ایران و جهان نیز دیدگاهها و موضعگیریهایی دارد. این شخصیتها بهجز مسئولان کشوری در رژیم گذشته، برخی از سران کشورهای غربی و کشورهای اسلامی را نیز دربرمیگیرد؛ چنانکه شامل پاپ نیز که در یک موضوع سیاسی وارد شده بود، میگردد: | ||
===رژیم پهلوی=== | ===رژیم پهلوی=== | ||
در داخل ایران عملکرد دولتمردان رژیم پهلوی، بهویژه رضا و [[محمدرضا پهلوی]]، بیشترین توجه امامخمینی را برانگیخته و موضوع بسیاری از خطابها، سخنرانیها، بیانیهها و نامههای ایشان بودهاند. امامخمینی رژیم پهلوی را در اساس خود رژیمی نامشروع و وابسته میدانست که بر پایه قلدری و [[دیکتاتوری]] و [[کودتا]] بنا شده است؛ از اینرو این رژیم افزون بر فقدان مشروعیت مردمی و دینی، فاقد مشروعیت سیاسی نیز بود و پرونده عملکرد سران رژیم و در راس آنان رضا و محمدرضا پهلوی پرونده سیاه و پر از تباهی و فساد بود. | در داخل ایران عملکرد دولتمردان رژیم پهلوی، بهویژه رضا و [[محمدرضا پهلوی]]، بیشترین توجه امامخمینی را برانگیخته و موضوع بسیاری از خطابها، سخنرانیها، بیانیهها و نامههای ایشان بودهاند. امامخمینی رژیم پهلوی را در اساس خود رژیمی نامشروع و وابسته میدانست که بر پایه قلدری و [[دیکتاتوری]] و [[کودتا]] بنا شده است؛ از اینرو این رژیم افزون بر فقدان مشروعیت مردمی و دینی، فاقد مشروعیت سیاسی نیز بود و پرونده عملکرد سران رژیم و در راس آنان رضا و محمدرضا پهلوی پرونده سیاه و پر از تباهی و فساد بود. | ||
====رضا و محمدرضا پهلوی==== | ====رضا و محمدرضا پهلوی==== | ||
[[رضاخان میرپنج]]، بعداً رضاشاه پهلوی، که در آغاز با تظاهر به مذهب، به سلطنت رسید، پس از تحکیم موقعیت خود، با اقدامات خشن و سرکوبگرانه، به وضع قوانین غیر اسلامی و ترویج | [[رضاخان میرپنج]]، بعداً رضاشاه پهلوی، که در آغاز با تظاهر به مذهب، به سلطنت رسید، پس از تحکیم موقعیت خود، با اقدامات خشن و سرکوبگرانه، به وضع قوانین غیر اسلامی و ترویج فرهنگ غربی اقدام کرد. دوره سلطنت او بر ایران، از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۲۰ش بود. امامخمینی با مقایسهکردن پهلوی با شاهان قاجار، {{ببینید|متن=ببینید|قاجاریه}} او را بدتر از آنان میداند و معتقد است که او هم جنایتکار بود و هم خیانتکار. ایشان تاکید کرده است که پهلوی برای از بینبردن روحانیت و به تبعِ آن اسلام، از هیچ کاری فروگذار نکرد و با ایجاد خفقان، همه چیز را در اختیار خود گرفت. ایشان بارها از رضاشاه با تعبیرهایی مانند قلدر، نفهم، نانجیب، سیاهرو و بیاصل یاد کرده است که اساس سلطنتش بر پایه قلدری و دیکتاتوری قرار داشت و تنها مامور اجرای اهداف بیگانگان بود.{{ببینید|متن=ببینید|رضا پهلوی}} پس از رضاشاه، پسرش محمدرضا پهلوی نیز در دوره ۳۷سالۀ سلطنت خود (۱۳۲۰-۱۳۵۷ش)، بهویژه پس از سال ۱۳۳۲، عملاً روش پدر خود را پی گرفت. | ||
مخالفتهای علنی امامخمینی با محمدرضا پهلوی از سال ۱۳۴۱ و با آغاز اصلاحات شاهانه و رفراندوم انقلاب سفید شروع شد.{{ببینید|متن=ببینید|اصلاحات ارضی |انقلاب سفید}} امامخمینی که تا زمان حیات سیدحسین بروجردی، مرجع تقلید وقت، از اظهارنظر مستقیم در امور سیاسی پرهیز میکرد، {{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} پس از درگذشت وی، نخست به قصد هدایت و اصلاحِ رویّه سلطنت، محمدرضا پهلوی را نصیحت کرد. اما ادامه اصلاحات شاهانه و سرکوب مردم موجب خطاب مستقیم ایشان به شخص پهلوی گردید. ایشان در سخنرانی معروف خود در عاشورای سال ۱۳۴۲ با مخاطب قراردادن محمدرضا پهلوی، به او اخطار کرد درباره اعمال اطرافیان خود هوشیار باشد و از آنچه بر پدرش رضاخان رفت، عبرت بگیرد و کاری نکند که اگر روزی قرار شد برود، مردم خوشحال باشند. | مخالفتهای علنی امامخمینی با محمدرضا پهلوی از سال ۱۳۴۱ و با آغاز اصلاحات شاهانه و رفراندوم انقلاب سفید شروع شد.{{ببینید|متن=ببینید|اصلاحات ارضی |انقلاب سفید}} امامخمینی که تا زمان حیات سیدحسین بروجردی، مرجع تقلید وقت، از اظهارنظر مستقیم در امور سیاسی پرهیز میکرد، {{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین بروجردی}} پس از درگذشت وی، نخست به قصد هدایت و اصلاحِ رویّه سلطنت، محمدرضا پهلوی را نصیحت کرد. اما ادامه اصلاحات شاهانه و سرکوب مردم موجب خطاب مستقیم ایشان به شخص پهلوی گردید. ایشان در سخنرانی معروف خود در عاشورای سال ۱۳۴۲ با مخاطب قراردادن محمدرضا پهلوی، به او اخطار کرد درباره اعمال اطرافیان خود هوشیار باشد و از آنچه بر پدرش رضاخان رفت، عبرت بگیرد و کاری نکند که اگر روزی قرار شد برود، مردم خوشحال باشند. | ||
ادامه اعتراضهای علنی امامخمینی علیه تصویب [[لایحه کاپیتولاسیون]] و عملکرد رژیم، به دستگیری و تبعید ایشان انجامید{{ببینید|متن=ببینید|کاپیتولاسیون}} و موضعگیریهای ایشان در تبعید نیز به تناسب فرصتهای پیشآمده علیه اقدامات غیر قانونی محمدرضا پهلوی ادامه داشت. امامخمینی معتقد بود پهلوی در دوران سلطنت، ایران را به مستعمره [[امریکا]] تبدیل کرده است و توبه او را همانند توبه فرعون میشمرد. ایشان با اشاره به جنایات پهلوی در رویارویی با نهضت اسلامی مردم، او را دیکتاتوری خواند که به سبب نزدیکشدن مرگ سیاسی، دیوانه شده و حرکات جنونآمیز نشانه سقوط اوست.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی}} | ادامه اعتراضهای علنی امامخمینی علیه تصویب [[لایحه کاپیتولاسیون]] و عملکرد رژیم، به دستگیری و تبعید ایشان انجامید{{ببینید|متن=ببینید|کاپیتولاسیون}} و موضعگیریهای ایشان در تبعید نیز به تناسب فرصتهای پیشآمده علیه اقدامات غیر قانونی محمدرضا پهلوی ادامه داشت. امامخمینی معتقد بود پهلوی در دوران سلطنت، ایران را به مستعمره [[امریکا]] تبدیل کرده است و توبه او را همانند توبه فرعون میشمرد. ایشان با اشاره به جنایات پهلوی در رویارویی با نهضت اسلامی مردم، او را دیکتاتوری خواند که به سبب نزدیکشدن مرگ سیاسی، دیوانه شده و حرکات جنونآمیز نشانه سقوط اوست.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا پهلوی}} | ||
خط ۱٬۹۱۲: | خط ۱٬۹۱۸: | ||
====محمد مصدق==== | ====محمد مصدق==== | ||
[[مصدق]] مؤسس [[جبهه ملی]]، نماینده [[مجلس شورای ملی]] و نخستوزیر در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی (۱۳۳۰-۱۳۳۲ش) بود و رهبری نهضت ملیشدن صنعت نفت را به عهده داشت و پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲، برکنار و تبعید شد. امامخمینی مصدق را فردی شمرده است که با قصد خدمت به کشور، مرتکب اشتباهات فراوانی شده است. برکنار نکردن محمدرضا پهلوی با وجود قدرت داشتن بر آن و انحلال مجلس شورای ملی، که موجب تقویت پهلوی شد، از نظر امامخمینی از اشتباهات بارز مصدق بود.{{ببینید|متن=ببینید|محمد مصدق}} | [[مصدق]] مؤسس [[جبهه ملی]]، نماینده [[مجلس شورای ملی]] و نخستوزیر در دوران سلطنت محمدرضا پهلوی (۱۳۳۰-۱۳۳۲ش) بود و رهبری نهضت ملیشدن صنعت نفت را به عهده داشت و پس از کودتای مرداد ۱۳۳۲، برکنار و تبعید شد. امامخمینی مصدق را فردی شمرده است که با قصد خدمت به کشور، مرتکب اشتباهات فراوانی شده است. برکنار نکردن محمدرضا پهلوی با وجود قدرت داشتن بر آن و انحلال مجلس شورای ملی، که موجب تقویت پهلوی شد، از نظر امامخمینی از اشتباهات بارز مصدق بود.{{ببینید|متن=ببینید|محمد مصدق}} | ||
امامخمینی در آستانه پیروزی [[نهضت اسلامی ایران]] نیز تصریح کرد راه ایشان با راه هواداران مصدق و ملیگراها تفاوت دارد. ایشان بر این باور بود روحانیت از ملیت و شخص مصدق سیلی خورده و در زمان او طلبههای مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند و به [[سیدابوالقاسم کاشانی]] به بهانه مخالفت با مصدق، اهانت کردند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالقاسم کاشانی}} ایشان با جمله «او هم مسلم نبود» در اسلام مصدق خدشه کرده و معتقد بود اگر مصدق در قدرت باقی میماند، به [[اسلام]] ضربه میزد.{{ببینید|متن=ببینید|محمد مصدق |جبهه ملی}} | امامخمینی در آستانه پیروزی [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی ایران]] نیز تصریح کرد راه ایشان با راه هواداران مصدق و ملیگراها تفاوت دارد. ایشان بر این باور بود روحانیت از ملیت و شخص مصدق سیلی خورده و در زمان او طلبههای مدرسه فیضیه را به مسلسل بستند و به [[سیدابوالقاسم کاشانی]] به بهانه مخالفت با مصدق، اهانت کردند.{{ببینید|متن=ببینید|سیدابوالقاسم کاشانی}} ایشان با جمله «او هم مسلم نبود» در اسلام مصدق خدشه کرده و معتقد بود اگر مصدق در قدرت باقی میماند، به [[اسلام]] ضربه میزد.{{ببینید|متن=ببینید|محمد مصدق |جبهه ملی}} | ||
====علی امینی==== | ====علی امینی==== | ||
[[علی امینی|امینی]] در اردیبهشت ۱۳۴۰ به نخستوزیری رسید و حدود یک سال در این مسئولیت ماند. او در این دوره ارتباط خوبی با علما برقرار کرد و دیداری نیز با امامخمینی داشت. ایشان در این دیدار از وی خواست جزء نخستوزیران «مرحوم» باشد نه نخستوزیران «ملعون». ایشان در آبان ۱۳۴۱ به جایگزینی [[اسدالله علم]] بهجای امینی، برای اجرای اصلاحات شاهانه واکنش نشان داد. با اوجگیری نهضت در سال ۱۳۵۷ امامخمینی ادعای امینی را در ارائه طرحی که مورد پذیرش امامخمینی نیز هست، رد کرد و صریحاً اعلام کرد که هرگز امینی را قبول ندارد و راه حل او اشتباه است. ایشان در ادامه امینی را به عنوان یک فرد «شاهدوست» و به تعبیر دیگران «امریکاخواه» شمرد که با حربه «مصلحتخواهی» به میدان آمده است. امامخمینی در پاسخ به اظهارات امینی و ادعای مجازات ظالمان از جانب او تصریح کرد ظالم اصلی، پهلوی است و اگر امینی راست میگوید نخست باید پهلوی را مجازات کند.{{ببینید|متن=ببینید|علی امینی}} | [[علی امینی|امینی]] در اردیبهشت ۱۳۴۰ به نخستوزیری رسید و حدود یک سال در این مسئولیت ماند. او در این دوره ارتباط خوبی با علما برقرار کرد و دیداری نیز با امامخمینی داشت. ایشان در این دیدار از وی خواست جزء نخستوزیران «مرحوم» باشد نه نخستوزیران «ملعون». ایشان در آبان ۱۳۴۱ به جایگزینی [[اسدالله علم]] بهجای امینی، برای اجرای اصلاحات شاهانه واکنش نشان داد. با اوجگیری نهضت در سال ۱۳۵۷ امامخمینی ادعای امینی را در ارائه طرحی که مورد پذیرش امامخمینی نیز هست، رد کرد و صریحاً اعلام کرد که هرگز امینی را قبول ندارد و راه حل او اشتباه است. ایشان در ادامه امینی را به عنوان یک فرد «شاهدوست» و به تعبیر دیگران «امریکاخواه» شمرد که با حربه «مصلحتخواهی» به میدان آمده است. امامخمینی در پاسخ به اظهارات امینی و ادعای مجازات ظالمان از جانب او تصریح کرد ظالم اصلی، پهلوی است و اگر امینی راست میگوید نخست باید پهلوی را مجازات کند.{{ببینید|متن=ببینید|علی امینی}} | ||
====اسدالله عَلَم==== | ====اسدالله عَلَم==== | ||
علم نخستوزیر (۱۳۴۱-۱۳۴۲ش) و وزیر دربار پهلوی (۱۳۴۵-۱۳۵۶ش) بود. او بارها مورد خطاب مستقیم امامخمینی و هشدار ایشان درباره عملکرد غیرقانونیاش قرار گرفت. ایشان عَلَم را بیسواد، ناتوان و مسئول حمله به [[مدرسه فیضیه]] و تمام فجایع وقت دانست و خواستار | علم نخستوزیر (۱۳۴۱-۱۳۴۲ش) و وزیر دربار پهلوی (۱۳۴۵-۱۳۵۶ش) بود. او بارها مورد خطاب مستقیم امامخمینی و هشدار ایشان درباره عملکرد غیرقانونیاش قرار گرفت. ایشان عَلَم را بیسواد، ناتوان و مسئول حمله به [[مدرسه فیضیه]] و تمام فجایع وقت دانست و خواستار استیضاح و برکناری وی شد.{{ببینید|متن=ببینید|حمله به مدرسه فیضیه}} امامخمینی همچنین با رد درخواست دیدار با عَلَم، او را «علیلالنفس» خواند و تماس سران حوزه علمیه با وی را به منزله خودکشی روحانیت دانست.{{ببینید|متن=ببینید|اسدالله علم |دستگیری امامخمینی}} | ||
====امیرعباس هویدا==== | ====امیرعباس هویدا==== | ||
[[امیرعباس هویدا|هویدا]] در بهمن ۱۳۴۳ در حالیکه امامخمینی در تبعید در [[ترکیه]] بود، جایگزین اسدالله علم شد و تا سال ۱۳۵۶ در این مسئولیت بود. امامخمینی در فروردین ۱۳۴۶ در نامهای سرگشاده و مفصل خطاب به هویدا، ضمن اعتراض به تبعید غیر شرعی و غیر قانونی خود، از عملکرد دولت انتقاد کرد. ایشان از حکومت غیر قانونی هویدا و گذشتگان او به عنوان حکومت قرون وسطایی، و بدترین حکومت استبدادی و خودسری به نام اسلام یاد کرد که بزرگترین ضربه را بر پیکر قرآن و احکام اسلام وارد کرده است. ایشان با هشدار به هویدا درباره نتایج عملکرد دولتش، اقدامات دولت را سندهای عقبماندگی برشمرد و وظیفه خود را نصیحت به هویدا دانست. | [[امیرعباس هویدا|هویدا]] در بهمن ۱۳۴۳ در حالیکه امامخمینی در تبعید در [[ترکیه]] بود، جایگزین [[اسدالله علم]] شد و تا سال ۱۳۵۶ در این مسئولیت بود. امامخمینی در فروردین ۱۳۴۶ در نامهای سرگشاده و مفصل خطاب به هویدا، ضمن اعتراض به تبعید غیر شرعی و غیر قانونی خود، از عملکرد دولت [[انتقاد]] کرد. ایشان از حکومت غیر قانونی هویدا و گذشتگان او به عنوان حکومت قرون وسطایی، و بدترین حکومت استبدادی و خودسری به نام اسلام یاد کرد که بزرگترین ضربه را بر پیکر قرآن و احکام اسلام وارد کرده است. ایشان با هشدار به هویدا درباره نتایج عملکرد دولتش، اقدامات دولت را سندهای [[عقبماندگی]] برشمرد و وظیفه خود را نصیحت به هویدا دانست. | ||
پس از اوجگیری نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی و دستگیری برخی افراد مؤثر رژیم، مانند هویدا با هدف آرامکردن مردم، امامخمینی هدف رژیم از بازداشت هویدا را ساکتکردن مردم دانست و آن را در روند مبارزه، بیتاثیر خواند. ایشان همچنین با معرفی هویدا به عنوان شریک پهلوی در خیانتها، دستگیری او را حیلهای برای نجات و تبرئه پهلوی و فریب مردم شمرد. | پس از اوجگیری نهضت اسلامی به رهبری امامخمینی و دستگیری برخی افراد مؤثر رژیم، مانند هویدا با هدف آرامکردن مردم، امامخمینی هدف رژیم از بازداشت هویدا را ساکتکردن مردم دانست و آن را در روند مبارزه، بیتاثیر خواند. ایشان همچنین با معرفی هویدا به عنوان شریک پهلوی در خیانتها، دستگیری او را حیلهای برای نجات و تبرئه پهلوی و فریب مردم شمرد. | ||
امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در واکنش به محاکمه و اعدام هویدا، هیاهو و اظهار تاسف امریکا و دیگر دولتهای خارجی درباره اعدام وی را نه از سر حمایت از حقوق | امامخمینی پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز در واکنش به محاکمه و اعدام هویدا، هیاهو و اظهار تاسف امریکا و دیگر دولتهای خارجی درباره اعدام وی را نه از سر حمایت از [[حقوق بشر]]، بلکه به سبب ازدستدادن نوکری وفادار ارزیابی کرد. ایشان معتقد بود هویدا در طول بیش از سیزده سال نخستوزیری، مزدور امریکا، غده سرطانی و مفسد و دشمن اسلام بود که مردم بیگناه را در خیابانها کشت و به سبب همان جنایتها محاکمه و اعدام شد.{{ببینید|متن=ببینید|امیرعباس هویدا}} | ||
====جعفر شریفامامی==== | ====جعفر شریفامامی==== | ||
[[جعفر شریفامامی|شریفامامی]] که سالها رئیس مجلس سنا و شورای ملی بود، در ماههای پایانی عمر رژیم پهلوی (۵ | [[جعفر شریفامامی|شریفامامی]] که سالها رئیس مجلس سنا و شورای ملی بود، در ماههای پایانی عمر رژیم پهلوی (۵ شهریور ۱۳۵۷-۱۴ آبان ۱۳۵۷ش) از سوی محمدرضا پهلوی به نخستوزیری منصوب شد. وی با شعار آشتی ملی و تعظیم شعائر مذهبی و احترام به روحانیت آغاز به کار کرد. امامخمینی در پیامی با فریبدانستن انتخاب شریفامامی، راه مذاکره و سازش با دولت را بست و او را یکی از مهرههای پهلوی برای شکست نهضت اسلامی برشمرد. ایشان تاکید کرد اشخاصی دم از تعظیم شعائر مذهبی و احترام روحانیت میزنند که در طول نیمقرن شریکجرم دستگاه بودهاند. ایشان با افشای ترفندهای دولت شریفامامی، ماهیت واقعی آن را به مردم نشان داد و تاکید کرد او همان کسی است که تا دیروز علمای اسلام و روحانیون را مرتجع و نجس میدانست. امامخمینی شریفامامی و امثال او را به سبب قتل و جنایاتشان محکوم به [[قصاص]] و به تمام معنا وابسته به [[انگلستان]] و امریکا میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|جعفر شریفامامی}} | ||
====غلامرضا ازهاری==== | ====غلامرضا ازهاری==== | ||
پس از ناکامماندن دولت شریفامامی، دولت نظامی [[غلامرضا ازهاری|ازهاری]] برای مهار انقلاب مردم بر سر کار آمد (۱۴ آبان ۱۳۵۷-۱۲ | پس از ناکامماندن دولت شریفامامی، دولت نظامی [[غلامرضا ازهاری|ازهاری]] برای مهار انقلاب مردم بر سر کار آمد (۱۴ آبان ۱۳۵۷-۱۲ دی ۱۳۵۷ش). امامخمینی در واکنش، اقدامات دولت ازهاری در دستگیری عوامل رژیم و وعده تعدیل قانون اساسی را دروغ و فریب خواند. ایشان دولت نظامی را غاصب و توطئه رژیم خواند و بار دیگر هوشیاری ملت را خواستار شد؛ نیز هیاهوی نظامی رژیم را در برابر اراده آهنین ملت، غیر قابل اعتنا خواند.{{ببینید|متن=ببینید|غلامرضا ازهاری}} | ||
====شاپور بختیار==== | ====شاپور بختیار==== | ||
تشکیل دولت ائتلاف ملی، آخرین حربه رژیم با هدایت و حمایت امریکا در مهار انقلاب بود که با نخستوزیری [[شاپور بختیار|بختیار]] (۱۴ دی ۱۳۵۷-۲۲ | تشکیل دولت ائتلاف ملی، آخرین حربه رژیم با هدایت و حمایت امریکا در مهار انقلاب بود که با نخستوزیری [[شاپور بختیار|بختیار]] (۱۴ دی ۱۳۵۷-۲۲ بهمن ۱۳۵۷ش) محقق شد. بختیار از اعضای [[جبهه ملی ایران|جبهه ملی]] و دبیر کل حزب ایران بود که بدون مشورت با جبهه، پیشنهاد نخستوزیری را پذیرفت. امامخمینی تلاش بختیار برای تشکیل دولت را ناموفق خواند و اظهار داشت در صورت تشکیل دولت نیز آن را تایید نخواهد کرد. ایشان ضمن آنکه بختیار را خائن خواند، تقاضای رسمی [[جیمی کارتر]] رئیسجمهور امریکا، مبنی بر موافقت با دولت وی را رد کرد.{{ببینید|متن=ببینید|شاپور بختیار}} | ||
امامخمینی هر گونه همکاری با دولت غاصب و غیرقانونی بختیار را از نظر شرعی حرام و از نظر قانونی جرم شمرد. از نظر ایشان بختیار از اول مهره بیگانگان برای روز مبادا بود و با پذیرش دولت علاوه بر ملت ایران، به ایل بزرگ بختیاری نیز خیانت کرد. ایشان معتقد بود بختیار بیعقلی کرد و اگر به نصیحت ایشان گوش داده بود، نخستوزیر باقی میماند و قهرمان نیز بود.{{ببینید|متن=ببینید|شاپور بختیار}} | امامخمینی هر گونه همکاری با دولت غاصب و غیرقانونی بختیار را از نظر شرعی حرام و از نظر قانونی جرم شمرد. از نظر ایشان بختیار از اول مهره بیگانگان برای روز مبادا بود و با پذیرش دولت علاوه بر ملت ایران، به ایل بزرگ بختیاری نیز خیانت کرد. ایشان معتقد بود بختیار بیعقلی کرد و اگر به نصیحت ایشان گوش داده بود، نخستوزیر باقی میماند و قهرمان نیز بود.{{ببینید|متن=ببینید|شاپور بختیار}} | ||
====نعمتالله نصیری==== | ====نعمتالله نصیری==== | ||
خط ۱٬۹۳۳: | خط ۱٬۹۳۹: | ||
در میان شخصیتها و سیاستمداران بیگانه، دو رئیسجمهور امریکا و برخی سران کشورهای عربی، ازجمله افرادی هستند که به فراخور شرایط روز، در آثار امامخمینی به آنان اشاره شده است. رفتار و موضع [[پاپ ژان پل دوم]] نیز که یک شخصیت برجسته دینی بود، بهویژه با توجه به ورودش در موضوع گروگانهای امریکایی، با حفظ احترام او، مورد ارزیابی و نقد امامخمینی قرار گرفته است: | در میان شخصیتها و سیاستمداران بیگانه، دو رئیسجمهور امریکا و برخی سران کشورهای عربی، ازجمله افرادی هستند که به فراخور شرایط روز، در آثار امامخمینی به آنان اشاره شده است. رفتار و موضع [[پاپ ژان پل دوم]] نیز که یک شخصیت برجسته دینی بود، بهویژه با توجه به ورودش در موضوع گروگانهای امریکایی، با حفظ احترام او، مورد ارزیابی و نقد امامخمینی قرار گرفته است: | ||
====جیمی کارتر==== | ====جیمی کارتر==== | ||
همزمانی ریاست جمهوری کارتر با نهضت اسلامی ایران و حمایتهای او از محمدرضا پهلوی و شاپور بختیار و سپس [[تصرف سفارتخانه امریکا]] و [[تجاوز به طبس]] و شکست آن، موجب اظهارنظرهای بسیاری از سوی امامخمینی درباره دولت امریکا و شخص کارتر شده است. ایشان در واکنش به سفر کارتر به ایران در دیماه ۱۳۵۶ و حمایت امریکا از محمدرضا پهلوی، به او هشدار داد که پهلوی خائن است و از سلطنت بر ایران برکنار خواهد شد. ایشان کارتر را «استاد ـ اعظم» پهلوی و اساساً گرفتاری مردم ایران را از ناحیه کارتر و امثال او میدانست و از همین رو از مجلس و مردم امریکا خواست به دلیل حمایتهای بیجای کارتر از حکومت ایران، او را استیضاح کنند.{{ببینید|متن=ببینید|جیمی کارتر}} | همزمانی ریاست جمهوری کارتر با نهضت اسلامی ایران و حمایتهای او از محمدرضا پهلوی و شاپور بختیار و سپس [[تصرف سفارتخانه امریکا]] و [[تجاوز نظامی آمریکا به طبس|تجاوز به طبس]] و شکست آن، موجب اظهارنظرهای بسیاری از سوی امامخمینی درباره دولت امریکا و شخص کارتر شده است. ایشان در واکنش به سفر کارتر به ایران در دیماه ۱۳۵۶ و حمایت امریکا از محمدرضا پهلوی، به او هشدار داد که پهلوی خائن است و از سلطنت بر ایران برکنار خواهد شد. ایشان کارتر را «استاد ـ اعظم» پهلوی و اساساً گرفتاری مردم ایران را از ناحیه کارتر و امثال او میدانست و از همین رو از مجلس و مردم امریکا خواست به دلیل حمایتهای بیجای کارتر از حکومت ایران، او را استیضاح کنند.{{ببینید|متن=ببینید|جیمی کارتر}} | ||
تصمیم امامخمینی برای بازگشت به ایران و تلاش کارتر در به تاخیرانداختن این اتفاق، {{ببینید|متن=ببینید|بازگشت به ایران}} پذیرش محمدرضا پهلوی در امریکا{{ببینید|متن=ببینید|فرار شاه}} و نیز ماجرای تصرف سفارت امریکا در ایران و تلاش این کشور برای آزادسازی گروگانها، {{ببینید|متن=ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا |تجاوز نظامی | تصمیم امامخمینی برای بازگشت به ایران و تلاش کارتر در به تاخیرانداختن این اتفاق، {{ببینید|متن=ببینید|بازگشت امامخمینی به ایران}} پذیرش محمدرضا پهلوی در امریکا{{ببینید|متن=ببینید|فرار شاه}} و نیز ماجرای تصرف سفارت امریکا در ایران و تلاش این کشور برای آزادسازی گروگانها، {{ببینید|متن=ببینید|تسخیر لانه جاسوسی امریکا |تجاوز نظامی آمریکا به طبس}} موضعگیریهای امامخمینی در برابر دولت امریکا و کارتر را در پی داشت. ایشان معتقد بود کارتر مردم دنیا را به امریکا بدبین کرده و از همینرو باید از ریاستجمهوری دوباره قطع امید کند.{{ببینید|متن=ببینید|جیمی کارتر |امریکا}} | ||
====رونالد ریگان==== | ====رونالد ریگان==== | ||
دوره ریاست جمهوری [[ریگان]] همزمان با دوران [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] بود و اقدامات او و دولتش علیه ایران، با واکنشهای مختلفی از سوی امامخمینی روبهرو شده است. سخنان امامخمینی درباره ریگان، عموماً مربوط به مسئولیت او به عنوان رئیسجمهور امریکا و اقدامات او است. ایشان منطق ریگان برای رابطه با سایر کشورها را منطق منفعت و صرفاً تامین منافع امریکا و حفظ آن میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|رونالد ریگان}} | دوره ریاست جمهوری [[ریگان]] همزمان با دوران [[جنگ تحمیلی عراق علیه ایران]] بود و اقدامات او و دولتش علیه ایران، با واکنشهای مختلفی از سوی امامخمینی روبهرو شده است. سخنان امامخمینی درباره ریگان، عموماً مربوط به مسئولیت او به عنوان رئیسجمهور امریکا و اقدامات او است. ایشان منطق ریگان برای رابطه با سایر کشورها را منطق منفعت و صرفاً تامین منافع امریکا و حفظ آن میدانست.{{ببینید|متن=ببینید|رونالد ریگان}} | ||
امامخمینی همچنین پس از [[ماجرای مک | امامخمینی همچنین پس از [[ماجرای مک فارلین|ماجرای رابرت مک فارلین]]، با اشاره به نگرانی رئیسجمهور امریکا، آن را مایه ننگ ریگان و رسوایی بزرگ برای این دولت دانست.{{ببینید|متن=ببینید|ماجرای مک فارلین}} ایشان با وصف شخص ریگان به عنوان کسی که در مسائل سیاسی و تصمیمگیریها ناتوان شده و نیازمند کمک عقلا و اندیشمندان است تا ملت خود را به ورطه سقوط نکشد، به مردم امریکا هشدار داد که عنان عقل و اراده خود را در مهمترین مسائل سیاسی، نظامی و بینالمللی به دست فردی چون ریگان نسپارند.{{ببینید|متن=ببینید|رونالد ریگان}} | ||
====ملکحسن==== | ====ملکحسن==== | ||
[[ملکحسن]] شاه [[مراکش]]، از حامیان جدی پهلوی بود. امامخمینی وساطت امثال ملکحسن در نهضت اسلامی را بیفایده و در پی تحکیم قدرت پهلوی میدانست. ایشان ملکحسن را رفیق شفیق محمدرضا پهلوی نامید که با وجود پناهدادن به پهلوی، حاضر نیست پهلوی را به شاهی بشناسد.{{ببینید|متن=ببینید|فرار شاه |ملکحسن}} | [[ملکحسن]] شاه [[مراکش]]، از حامیان جدی پهلوی بود. امامخمینی وساطت امثال ملکحسن در نهضت اسلامی را بیفایده و در پی تحکیم قدرت پهلوی میدانست. ایشان ملکحسن را رفیق شفیق محمدرضا پهلوی نامید که با وجود پناهدادن به پهلوی، حاضر نیست پهلوی را به شاهی بشناسد.{{ببینید|متن=ببینید|فرار شاه |ملکحسن}} | ||
خط ۱٬۹۴۳: | خط ۱٬۹۴۹: | ||
====ملکحسین==== | ====ملکحسین==== | ||
ملکحسین شاه اردن نیز از دوستان محمدرضا پهلوی بود که در حمایت از او برای دیدار با امامخمینی عازم پاریس شد، ولی امامخمینی او را نپذیرفت. در هنگام فرار پهلوی از ایران، ملکحسین از پذیرش او عذر خواست و امامخمینی همین امر را نشانه پشتکردن دوستان پهلوی به او دانست. امامخمینی با اشاره به حمایتهای ملکحسین از [[اسرائیل]]، [[صدام حسین]] و محمدرضا پهلوی، این اقدامات را انتحاری و مضحک برشمرد و با اشاره به داوطلبی ملکحسین برای جنگ علیه ایران، شاه اردن را مانند صدام حسین، بیخبر از قدرت مردمی ایران خواند و او را نصیحت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|ملکحسین}} | ملکحسین شاه اردن نیز از دوستان محمدرضا پهلوی بود که در حمایت از او برای دیدار با امامخمینی عازم پاریس شد، ولی امامخمینی او را نپذیرفت. در هنگام فرار پهلوی از ایران، ملکحسین از پذیرش او عذر خواست و امامخمینی همین امر را نشانه پشتکردن دوستان پهلوی به او دانست. امامخمینی با اشاره به حمایتهای ملکحسین از [[اسرائیل]]، [[صدام حسین]] و محمدرضا پهلوی، این اقدامات را انتحاری و مضحک برشمرد و با اشاره به داوطلبی ملکحسین برای جنگ علیه ایران، شاه اردن را مانند صدام حسین، بیخبر از قدرت مردمی ایران خواند و او را نصیحت کرد.{{ببینید|متن=ببینید|ملکحسین}} | ||
تلاش امثال ملکحسین در به رسمیت شناختن موجودیت رژیم اسرائیل و بازگرداندن مصر به سازمان کنفرانس اسلامی، انتقاد شدید امامخمینی نسبت به آنان را در پی داشت. ایشان در [[وصیتنامه | تلاش امثال ملکحسین در به رسمیت شناختن موجودیت رژیم اسرائیل و بازگرداندن مصر به سازمان کنفرانس اسلامی، انتقاد شدید امامخمینی نسبت به آنان را در پی داشت. ایشان در [[وصیتنامه امامخمینی|وصیتنامه]] خود نیز ملکحسین را جنایتپیشهای دورهگرد خوانده که برای خدمت به [[امریکا]] و اسرائیل از هیچ خیانتی به ملت خود رویگردان نیست.{{ببینید|متن=ببینید|ملکحسین}} | ||
====ملکفهد==== | ====ملکفهد==== | ||
رفتار [[فهدبنعبدالعزیز]] ولیعهد [[عربستان]] در آغاز پیروزی انقلاب و پیامهای تبریک او، واکنش تشکرآمیز امامخمینی را به دنبال داشت. اما او پس از رسیدن به پادشاهی در سال ۱۳۶۱ طرح بهرسمیت شناختن رژیم اسرائیل از سوی کشورهای عربی را مطرح کرد که اعتراض امامخمینی را موجب شد. ایشان با مسلماننما خواندن امثال فهد، بر این باور بود که طرح فهد یکی از طرحهایی است که اسرائیل و جنایات وی را استوار میکند و مخالفت با آن فریضه بزرگ اسلامی است.{{ببینید|متن=ببینید|ملکفهد}} | رفتار [[فهدبنعبدالعزیز]] ولیعهد [[عربستان]] در آغاز پیروزی انقلاب و پیامهای تبریک او، واکنش تشکرآمیز امامخمینی را به دنبال داشت. اما او پس از رسیدن به پادشاهی در سال ۱۳۶۱ طرح بهرسمیت شناختن رژیم اسرائیل از سوی کشورهای عربی را مطرح کرد که اعتراض امامخمینی را موجب شد. ایشان با مسلماننما خواندن امثال فهد، بر این باور بود که طرح فهد یکی از طرحهایی است که اسرائیل و جنایات وی را استوار میکند و مخالفت با آن فریضه بزرگ اسلامی است.{{ببینید|متن=ببینید|ملکفهد}} | ||
خط ۱٬۹۵۲: | خط ۱٬۹۵۸: | ||
====صدام حسین==== | ====صدام حسین==== | ||
یکی از کسانی که به فراوانی در سخنان امامخمینی از او سخن رفته است، صدام حسین، رئیس حزب بعث عفلقی عراق و رئیسجمهور پیشین عراق است.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} امامخمینی صدام حسین را فردی دیوانه، دارای فکر مغشوش و عاری از تفکر، با خصلت جنون قدرت، اغواشده و دارای خوی و خصلت درندگی و آدمکشی و زنگی مست خوانده که امریکا تیغ به دست او داده است. ایشان که صدام را ابرجنایتکار میدانست، خاطرنشان کرد که وی جنایتهای بیشماری را در عراق و ایران انجام داده است. ایشان حتی در وصیتنامه خود افتخار کرده است که دشمن ایشان صدام عفلقی است؛ کسی که دوست و دشمنْ او را با صفاتی مانند جنایتکار، ناقض حقوق بینالملل و ناقض حقوق بشر میشناسند. ایشان صدام را خادم سرسپرده امریکا میدانست که به نفع اسرائیل، به تفرقهافکنی میان مسلمانان دست زده و در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند. | یکی از کسانی که به فراوانی در سخنان امامخمینی از او سخن رفته است، صدام حسین، رئیس حزب بعث عفلقی عراق و رئیسجمهور پیشین عراق است.{{ببینید|متن=ببینید|جنگ تحمیلی}} امامخمینی صدام حسین را فردی دیوانه، دارای فکر مغشوش و عاری از تفکر، با خصلت جنون قدرت، اغواشده و دارای خوی و خصلت درندگی و آدمکشی و زنگی مست خوانده که امریکا تیغ به دست او داده است. ایشان که صدام را ابرجنایتکار میدانست، خاطرنشان کرد که وی جنایتهای بیشماری را در عراق و ایران انجام داده است. ایشان حتی در وصیتنامه خود افتخار کرده است که دشمن ایشان صدام عفلقی است؛ کسی که دوست و دشمنْ او را با صفاتی مانند جنایتکار، ناقض حقوق بینالملل و ناقض حقوق بشر میشناسند. ایشان صدام را خادم سرسپرده امریکا میدانست که به نفع اسرائیل، به تفرقهافکنی میان مسلمانان دست زده و در این راه از هیچ جنایتی فروگذار نمیکند. | ||
امامخمینی به همه حکومتهای منطقه نصیحت میکرد که از پشتیبانی صدام دست بردارند و تکلیف ملت عراق را ضدیت و کارشکنی علیه صدام دانست. ایشان طرفداری صدام از ملت عرب، تظاهر او به نمازخواندن و عمل به ظواهر اسلام را نیز نمایشی بیش نمیخواند و معتقد بود جنایتهای صدام، چهره ریاکارانه وی را افشا میکند. ایشان با یادآوری روزهای حضور خود در نجف تصریح کرده است که صدام در آن زمان که رئیس دولت نبود هم در میان مردم، به عنوان مخالف اسلام و به جلادی خونخوار معروف بود. ایشان پایان کار صدام را جز انتحار و خودکشی ندانست و به وی توصیه کرد همان طور که هیتلر پس از آنکه به شکست رسید خود را کشت، او نیز اگر مرد است، خود را بکشد.{{ببینید|متن=ببینید|حسین | امامخمینی به همه حکومتهای منطقه نصیحت میکرد که از پشتیبانی صدام دست بردارند و تکلیف ملت عراق را ضدیت و کارشکنی علیه صدام دانست. ایشان طرفداری صدام از ملت عرب، تظاهر او به نمازخواندن و عمل به ظواهر اسلام را نیز نمایشی بیش نمیخواند و معتقد بود جنایتهای صدام، چهره ریاکارانه وی را افشا میکند. ایشان با یادآوری روزهای حضور خود در نجف تصریح کرده است که صدام در آن زمان که رئیس دولت نبود هم در میان مردم، به عنوان مخالف اسلام و به جلادی خونخوار معروف بود. ایشان پایان کار صدام را جز انتحار و خودکشی ندانست و به وی توصیه کرد همان طور که هیتلر پس از آنکه به شکست رسید خود را کشت، او نیز اگر مرد است، خود را بکشد.{{ببینید|متن=ببینید|صدام حسین}} | ||
====پاپ ژان پل دوم ==== | ====پاپ ژان پل دوم ==== | ||
[[انقلاب اسلامی ایران]] در سال ۱۳۵۷، در زمانی به پیروزی رسید که [[ژان پل دوم]] به عنوان پاپ اعظم، عهدهدار بالاترین مقام دینی مسیحیان بود. امامخمینی در آغاز پیروزی، در دیدار با نماینده پاپ ژان پل دوم، ضمن سپاسگزاری از حسن نیت و تبریک پاپ به مناسبت پیروزی انقلاب، تاکید کرد این قدرت اسلام بود که بر ظلم و استبداد پیروز شد و امید است که ملتهای دیگر نیز با مردم ایران همراه شوند.{{ببینید|متن=ببینید|پاپ ژان پل دوم}} | [[انقلاب اسلامی ایران]] در سال ۱۳۵۷، در زمانی به پیروزی رسید که [[ژان پل دوم]] به عنوان پاپ اعظم، عهدهدار بالاترین مقام دینی مسیحیان بود. امامخمینی در آغاز پیروزی، در دیدار با نماینده پاپ ژان پل دوم، ضمن سپاسگزاری از حسن نیت و تبریک پاپ به مناسبت پیروزی انقلاب، تاکید کرد این قدرت اسلام بود که بر ظلم و استبداد پیروز شد و امید است که ملتهای دیگر نیز با مردم ایران همراه شوند.{{ببینید|متن=ببینید|پاپ ژان پل دوم}} | ||
خط ۱٬۹۷۵: | خط ۱٬۹۸۱: | ||
* پس از عزل بنیصدر، محمدعلی رجایی که پیشینه وزارت [[آموزش و پرورش]]، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و نخستوزیری را داشت، در مرداد ۱۳۶۰ به ریاست جمهوری ایران برگزیده شد و در کمتر از یک ماه بعد در ۸ شهریور در انفجار تروریستی محل نخستوزیری، به [[شهادت]] رسید. امامخمینی از عملکرد، صداقت و سادهزیستی رجایی و پشتوانه مردمی وی ستایش کرده است. رجایی از نظر امامخمینی، فرزند متعهد، مسئول و محبوب آحاد جامعه بود که هیچگاه در خدمتگزاری کوتاهی نکرد و با کردارش، معلم اخلاق بود.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی رجایی}} | * پس از عزل بنیصدر، محمدعلی رجایی که پیشینه وزارت [[آموزش و پرورش]]، نمایندگی مجلس شورای اسلامی و نخستوزیری را داشت، در مرداد ۱۳۶۰ به ریاست جمهوری ایران برگزیده شد و در کمتر از یک ماه بعد در ۸ شهریور در انفجار تروریستی محل نخستوزیری، به [[شهادت]] رسید. امامخمینی از عملکرد، صداقت و سادهزیستی رجایی و پشتوانه مردمی وی ستایش کرده است. رجایی از نظر امامخمینی، فرزند متعهد، مسئول و محبوب آحاد جامعه بود که هیچگاه در خدمتگزاری کوتاهی نکرد و با کردارش، معلم اخلاق بود.{{ببینید|متن=ببینید|محمدعلی رجایی}} | ||
* سیدعلی خامنهای، سومین رئیسجمهور ایران که از روحانیان مبارز و فعال نهضت اسلامی بود، افزون بر عضویت در شورای انقلاب، از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیتهای متعددی، مانند نمایندگی در مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی و دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی را ـ برعهده داشته است. مهمترین مسئولیت وی در دوره حیات امامخمینی دو دوره ریاست جمهوری است که دوره دوم، با ارتحال امامخمینی و برگزیده شدن او به [[رهبری]] ناتمام ماند. امامخمینی، خامنهای را فردی فهیم و سخنور نامید و مرجع رسیدگی به مسائل فکری و مقابله با تبلیغات احزاب و گروههای مخالف نظام تعیین کرد. ایشان پس از ترور خامنهای، او را سربازی فداکار در جبهه جنگ، معلمی آموزنده در محراب، خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب شمرد و در جای دیگر، او را برادری آشنا به مسائل فقهی و بازوی توانای جمهوری اسلامی دانست.{{ببینید|متن=ببینید|سیدعلی خامنهای}} | * سیدعلی خامنهای، سومین رئیسجمهور ایران که از روحانیان مبارز و فعال نهضت اسلامی بود، افزون بر عضویت در شورای انقلاب، از آغاز پیروزی انقلاب اسلامی، مسئولیتهای متعددی، مانند نمایندگی در مجلس خبرگان رهبری و مجلس شورای اسلامی و دبیرکلی حزب جمهوری اسلامی را ـ برعهده داشته است. مهمترین مسئولیت وی در دوره حیات امامخمینی دو دوره ریاست جمهوری است که دوره دوم، با ارتحال امامخمینی و برگزیده شدن او به [[رهبری]] ناتمام ماند. امامخمینی، خامنهای را فردی فهیم و سخنور نامید و مرجع رسیدگی به مسائل فکری و مقابله با تبلیغات احزاب و گروههای مخالف نظام تعیین کرد. ایشان پس از ترور خامنهای، او را سربازی فداکار در جبهه جنگ، معلمی آموزنده در محراب، خطیبی توانا در جمعه و جماعات و راهنمایی دلسوز در صحنه انقلاب شمرد و در جای دیگر، او را برادری آشنا به مسائل فقهی و بازوی توانای جمهوری اسلامی دانست.{{ببینید|متن=ببینید|سیدعلی خامنهای}} | ||
* میرحسین موسوی افزون بر مسئولیتهای دیگر، مانند وزارت امور خارجه و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی، در دو دوره ریاستجمهوری خامنهای مسئولیت نخستوزیری را بر عهده داشته است و این مسئولیت تا پس از رحلت امامخمینی و بازنگری در قانون اساسی ادامه یافت. امامخمینی به موسوی علاقهمند و حامی دولت او بود و با نامگذاری دولت موسوی به دولت خدمتگزار و دولت مستضعفان، از فعالیتهای دلسوزانه و موفقیتآمیز آن با توجه به گرفتاری بزرگ جنگ ستایش میکرد. ایشان در دوره دوم نخستوزیری موسوی و در واکنش به اختلاف نظرهایی که برای انتخاب او وجود داشت، انتخاب غیر از موسوی را به نخستوزیری در شرایط ویژه جنگ، خیانت به اسلام دانست. استعفای ناگهانی موسوی در | * میرحسین موسوی افزون بر مسئولیتهای دیگر، مانند وزارت امور خارجه و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی، در دو دوره ریاستجمهوری خامنهای مسئولیت نخستوزیری را بر عهده داشته است و این مسئولیت تا پس از رحلت امامخمینی و بازنگری در قانون اساسی ادامه یافت. امامخمینی به موسوی علاقهمند و حامی دولت او بود و با نامگذاری دولت موسوی به دولت خدمتگزار و دولت مستضعفان، از فعالیتهای دلسوزانه و موفقیتآمیز آن با توجه به گرفتاری بزرگ جنگ ستایش میکرد. ایشان در دوره دوم نخستوزیری موسوی و در واکنش به اختلاف نظرهایی که برای انتخاب او وجود داشت، انتخاب غیر از موسوی را به نخستوزیری در شرایط ویژه جنگ، خیانت به اسلام دانست. استعفای ناگهانی موسوی در شهریور ۱۳۶۷ مخالفت و انتقاد امامخمینی را در پی داشت و موجب هشدار ایشان نسبت به اقداماتی شد که دشمنان اسلام از آن سوء استفاده میکنند. ایشان با اظهار علاقه دوباره خود به موسوی، از وی خواست در سنگر نخستوزیری، به خدمت خود ادامه دهد.{{ببینید|متن=ببینید|میرحسین موسوی}} | ||
====خبرگان، مجلس و شورای نگهبان==== | ====خبرگان، مجلس و شورای نگهبان==== | ||
بخش گستردهای از شخصیتهای انقلاب و نظام در مجالس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری حضور داشتند؛ همچنین سه دوره از مجلس شورای اسلامی در زمان رهبری امامخمینی شکل گرفت و همزمان فقهای شورای نگهبان به عنوان نهاد مکمل مجلس از سوی امامخمینی برگزیده شدند و به برخی از آنان در اینجا به ترتیب حروف الفبا اشاره میشود: | بخش گستردهای از شخصیتهای انقلاب و نظام در مجالس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری حضور داشتند؛ همچنین سه دوره از مجلس شورای اسلامی در زمان رهبری امامخمینی شکل گرفت و همزمان فقهای شورای نگهبان به عنوان نهاد مکمل مجلس از سوی امامخمینی برگزیده شدند و به برخی از آنان در اینجا به ترتیب حروف الفبا اشاره میشود: | ||
خط ۱٬۹۸۳: | خط ۱٬۹۸۹: | ||
* [[سیدمحمد خاتمی]] از روحانیان مبارز است که مسئولیت مرکز اسلامی هامبورگ در آلمان، نمایندگی در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و سرپرستی [[روزنامه کیهان]] را بر عهده داشت. امامخمینی از وی به نیکویی یاد کرده و او را فرزند فاضل، با تقوا و متعهد خود نامیده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمد خاتمی}} | * [[سیدمحمد خاتمی]] از روحانیان مبارز است که مسئولیت مرکز اسلامی هامبورگ در آلمان، نمایندگی در نخستین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و سرپرستی [[روزنامه کیهان]] را بر عهده داشت. امامخمینی از وی به نیکویی یاد کرده و او را فرزند فاضل، با تقوا و متعهد خود نامیده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمد خاتمی}} | ||
* [[ابوالقاسم خزعلی]] عضو فقهای شورای نگهبان و مجلس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری ازجمله روحانیان مبارز بود که امامخمینی مبارزات او را ستوده است و افرادی مانند وی را در شمار کسانی دانسته است که مردانه در برابر ستمکاران ایستادهاند؛ با این حال، ایشان نسبت به برخی رفتارهای تند خزعلی، به او تذکر داد.{{ببینید|متن=ببینید|ابوالقاسم خزعلی}} | * [[ابوالقاسم خزعلی]] عضو فقهای شورای نگهبان و مجلس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری ازجمله روحانیان مبارز بود که امامخمینی مبارزات او را ستوده است و افرادی مانند وی را در شمار کسانی دانسته است که مردانه در برابر ستمکاران ایستادهاند؛ با این حال، ایشان نسبت به برخی رفتارهای تند خزعلی، به او تذکر داد.{{ببینید|متن=ببینید|ابوالقاسم خزعلی}} | ||
* [[محمدصادق خلخالی]]، از شاگردان مبارز امامخمینی و نخستین حاکم شرع انقلاب از سوی امامخمینی است. وی همچنین نماینده مجلس شورای اسلامی در دورههای اول تا سوم و نماینده مجلس خبرگان رهبری در دوره نخست بود. امامخمینی با اظهار لطف و محبت نسبت به او، گاه او را به [[تزکیه نفس]] و فراگیری | * [[محمدصادق خلخالی]]، از شاگردان مبارز امامخمینی و نخستین حاکم شرع انقلاب از سوی امامخمینی است. وی همچنین نماینده مجلس شورای اسلامی در دورههای اول تا سوم و نماینده مجلس خبرگان رهبری در دوره نخست بود. امامخمینی با اظهار لطف و محبت نسبت به او، گاه او را به [[تزکیه نفس]] و فراگیری علوم دینی، سفارش کرده است. ایشان از برخی حکمهای صادرشده از سوی خلخالی که با انتقادات زیاد روبهرو بود حمایت کرد. بروز برخی تندرویها در مسئولیت مبارزه با مواد مخدر، موجب شد امامخمینی ادامه کار او در این مسئولیت را به مصلحت نداند.{{ببینید|متن=ببینید|محمدصادق خلخالی}} | ||
* [[سیدمحمد موسوی خوئینی]] از روحانیان مبارز است که پس از پیروزی انقلاب، افزون بر نمایندگی در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی، سرپرستی حجاج، دادستانی کل کشور و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی را نیز عهدهدار بود. موسوی خوئینی در پرواز بازگشت امامخمینی به ایران نیز همراه و امین ایشان در نگهداری اموال و اسناد بود. ـ امامخمینی او را فردی مورد علاقه خود، متدین، دارای بینش خاص سیاسی، عالم و بسیار متعهد و فعال شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمد موسوی خوئینی}} | * [[سیدمحمد موسوی خوئینی]] از روحانیان مبارز است که پس از پیروزی انقلاب، افزون بر نمایندگی در نخستین دوره مجلس شورای اسلامی، سرپرستی حجاج، دادستانی کل کشور و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی را نیز عهدهدار بود. موسوی خوئینی در پرواز بازگشت امامخمینی به ایران نیز همراه و امین ایشان در نگهداری اموال و اسناد بود. ـ امامخمینی او را فردی مورد علاقه خود، متدین، دارای بینش خاص سیاسی، عالم و بسیار متعهد و فعال شمرده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمحمد موسوی خوئینی}} | ||
* [[مرضیه دباغ]] (حدیدچی)، بانوی مبارز، از یاران امامخمینی است که افزون بر سفر به [[نجف اشرف]] و دیدار با امامخمینی و سفر به لبنان و [[سوریه]] برای آموزش نظامی، در محل اقامت امامخمینی در [[نوفل لوشاتو]] نیز در شمار همراهان ایشان بود. وی پس از پیروزی انقلاب، مسئولیت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب در همدان را بر عهده داشت و در دوره دوم و سوم مجلس شورای اسلامی نماینده مردم تهران بود. امامخمینی او را به عنوان یکی از اعضای هیئت حامل نامه ایشان به [[میخائیل گورباچف]]، رهبر وقت شوروی، برگزید.{{ببینید|متن=ببینید|مرضیه دباغ |نامه به میخائیل گورباچف}} | * [[مرضیه دباغ]] (حدیدچی)، بانوی مبارز، از یاران امامخمینی است که افزون بر سفر به [[نجف اشرف]] و دیدار با امامخمینی و سفر به لبنان و [[سوریه]] برای آموزش نظامی، در محل اقامت امامخمینی در [[نوفل لوشاتو]] نیز در شمار همراهان ایشان بود. وی پس از پیروزی انقلاب، مسئولیت فرماندهی سپاه پاسداران انقلاب در همدان را بر عهده داشت و در دوره دوم و سوم مجلس شورای اسلامی نماینده مردم تهران بود. امامخمینی او را به عنوان یکی از اعضای هیئت حامل نامه ایشان به [[میخائیل گورباچف]]، رهبر وقت شوروی، برگزید.{{ببینید|متن=ببینید|مرضیه دباغ |نامه به میخائیل گورباچف}} | ||
خط ۱٬۹۹۲: | خط ۱٬۹۹۸: | ||
* [[سیدجلالالدین طاهری اصفهانی]] از شاگردان مبارز امامخمینی، نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری و امامجمعه اصفهان است. امامخمینی به وی علاقه داشت و به صلاحیت و سابقه طولانی ارتباط با طاهری، گواهی داده است. ایشان پس از شهادت فرزند طاهری در جنگ تحمیلی، طاهری را فرزند برومند سید شهیدان(ع) خواند که همراه خاندان خود در صبر و ایثار در راه خداوند، اولی است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدجلالالدین طاهری اصفهانی}} | * [[سیدجلالالدین طاهری اصفهانی]] از شاگردان مبارز امامخمینی، نماینده مجلس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری و امامجمعه اصفهان است. امامخمینی به وی علاقه داشت و به صلاحیت و سابقه طولانی ارتباط با طاهری، گواهی داده است. ایشان پس از شهادت فرزند طاهری در جنگ تحمیلی، طاهری را فرزند برومند سید شهیدان(ع) خواند که همراه خاندان خود در صبر و ایثار در راه خداوند، اولی است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدجلالالدین طاهری اصفهانی}} | ||
* [[سیدحسن طاهری خرمآبادی]] از شاگردان مبارز امامخمینی است که عضویت در مجالس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری، نمایندگی امامخمینی در [[سپاه پاسداران انقلاب]] و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی را برعهده داشت. امامخمینی طاهری را به صلاح و سداد موصوف کرده و دیگران را به بهرهمندی از رهنمودهای وی سفارش کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسن طاهری خرمآبادی}} | * [[سیدحسن طاهری خرمآبادی]] از شاگردان مبارز امامخمینی است که عضویت در مجالس خبرگان قانون اساسی و خبرگان رهبری، نمایندگی امامخمینی در [[سپاه پاسداران انقلاب]] و عضویت در شورای بازنگری قانون اساسی را برعهده داشت. امامخمینی طاهری را به صلاح و سداد موصوف کرده و دیگران را به بهرهمندی از رهنمودهای وی سفارش کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسن طاهری خرمآبادی}} | ||
* [[مهدی کروبی]] از شاگردان مبارز امامخمینی است که افزون بر نمایندگی مجلس شورای اسلامی در دورههای دوم و سوم و ششم، سرپرست بنیاد شهید انقلاب اسلامی، سرپرست حجاج{{ببینید|متن=ببینید|بعثه حج}} و نیز از اعضای شورای بازنگری قانون اساسی بوده است. امامخمینی او را فردی خدمتگزار به ملت و خانواده شهدا و موفق در اداره [[بنیاد شهید]] معرفی کرده است. ایشان همچنین وی را شکنجهشده در راه انقلاب خواند و مقاومت و صلاحیت او را ستود.{{ببینید|متن=ببینید|مهدی کروبی}} | * [[مهدی کروبی]] از شاگردان مبارز امامخمینی است که افزون بر نمایندگی مجلس شورای اسلامی در دورههای دوم و سوم و ششم، سرپرست بنیاد شهید انقلاب اسلامی، سرپرست حجاج{{ببینید|متن=ببینید|بعثه حج}} و نیز از اعضای شورای بازنگری قانون اساسی بوده است. امامخمینی او را فردی خدمتگزار به ملت و خانواده شهدا و موفق در اداره [[بنیاد شهید انقلاب اسلامی|بنیاد شهید]] معرفی کرده است. ایشان همچنین وی را شکنجهشده در راه انقلاب خواند و مقاومت و صلاحیت او را ستود.{{ببینید|متن=ببینید|مهدی کروبی}} | ||
* [[حسن لاهوتی]] از شاگردان مبارز امامخمینی، نماینده مجلس شورای اسلامی در نخستین دوره، و سرپرست سپاه پاسداران انقلاب بود. امامخمینی، لاهوتی را نور چشم خود و از کسانی دانسته که در سالهای مبارزه زجرهای زیادی دید و مقاومت کرد. با این حال در موضوع دستگیری پسرش که از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود، مسائلی پدید آمد که به احضار خود او و مرگ ناگهانی وی در بازداشت انجامید.{{ببینید|متن=ببینید|حسن لاهوتی}} | * [[حسن لاهوتی]] از شاگردان مبارز امامخمینی، نماینده مجلس شورای اسلامی در نخستین دوره، و سرپرست سپاه پاسداران انقلاب بود. امامخمینی، لاهوتی را نور چشم خود و از کسانی دانسته که در سالهای مبارزه زجرهای زیادی دید و مقاومت کرد. با این حال در موضوع دستگیری پسرش که از اعضای سازمان مجاهدین خلق بود، مسائلی پدید آمد که به احضار خود او و مرگ ناگهانی وی در بازداشت انجامید.{{ببینید|متن=ببینید|حسن لاهوتی}} | ||
* [[سیدعلیاکبر محتشمیپور]] از شاگردان مبارز امامخمینی است که افزون بر نمایندگی امامخمینی در شورای سرپرستی | * [[سیدعلیاکبر محتشمیپور]] از شاگردان مبارز امامخمینی است که افزون بر نمایندگی امامخمینی در شورای سرپرستی صدا و سیما، مسئولیت سفارت ایران در کشور سوریه، و وزارت کشور در دولت دوم میرحسین موسوی را بر عهده داشت. امامخمینی محتشمیپور را فردی متدین، متعهد و دارای هوش سیاسی بالا خوانده است که از او خدمتگزاری خوب برای اسلام و ایران ساخته است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدعلیاکبر محتشمیپور}} | ||
* [[علی مشکینی]] از استادان [[حوزه علمیه]] و از روحانیان مبارز است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی و نیز عضویت و ریاست مجلس خبرگان رهبری را برعهده داشته است. وی مورد اعتماد و طرف مشورت امامخمینی بود و ایشان او را مایه برکات زیاد دانسته و از شخصیت علمی، فقهی، زهد و تقوای مشکینی ستایش کرده است. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیتهای چندی، ازجمله امامت جمعه را بر عهده او گذاشت.{{ببینید|متن=ببینید|علی مشکینی}} | * [[علی مشکینی]] از استادان [[حوزه علمیه]] و از روحانیان مبارز است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی عضویت در مجلس خبرگان قانون اساسی و نیز عضویت و ریاست مجلس خبرگان رهبری را برعهده داشته است. وی مورد اعتماد و طرف مشورت امامخمینی بود و ایشان او را مایه برکات زیاد دانسته و از شخصیت علمی، فقهی، زهد و تقوای مشکینی ستایش کرده است. ایشان پس از پیروزی انقلاب اسلامی مسئولیتهای چندی، ازجمله امامت جمعه را بر عهده او گذاشت.{{ببینید|متن=ببینید|علی مشکینی}} | ||
* [[محمد منتظری]] روحانی مبارز، نماینده مجلس شورای اسلامی و از شهدای [[هفتم تیر]] ۱۳۶۰ در دفتر [[حزب جمهوری اسلامی]] است. امامخمینی در پیام تسلیت خود به پدر وی، محمد منتظری را «فرزند اسلام و قرآن» نامید و منتظری را به سبب تربیت چنین فرزندی ستود. ایشان همچنین محمد منتظری را فرزند منتظری و خود خواند که با تعهد و انگیزه حسابشده وارد میدان مبارزه علیه ستمگران شد و در این راه عمری با زجر و شکنجه به سر برد و در گسترش مکتب تلاش کرد.{{ببینید|متن=ببینید|محمد منتظری}} | * [[محمد منتظری]] روحانی مبارز، نماینده مجلس شورای اسلامی و از شهدای [[هفت تیر|هفتم تیر]] ۱۳۶۰ در دفتر [[حزب جمهوری اسلامی]] است. امامخمینی در پیام تسلیت خود به پدر وی، محمد منتظری را «فرزند اسلام و قرآن» نامید و منتظری را به سبب تربیت چنین فرزندی ستود. ایشان همچنین محمد منتظری را فرزند منتظری و خود خواند که با تعهد و انگیزه حسابشده وارد میدان مبارزه علیه ستمگران شد و در این راه عمری با زجر و شکنجه به سر برد و در گسترش مکتب تلاش کرد.{{ببینید|متن=ببینید|محمد منتظری}} | ||
* [[محمدرضا مهدوی کنی]] از شاگردان مبارز امامخمینی است که مسئولیتهایی چون عضویت در شورای انقلاب، سرپرستی کمیتههای انقلاب اسلامی، وزارت کشور، نخستوزیری عضویت فقهای شورای نگهبان، نماینده امامخمینی در هیئت حل اختلاف میان قوا و عضویت در ستاد و شورای انقلاب فرهنگی داشت. امامخمینی برای او احترام قائل بود و پس از استعفای وی از سرپرستی [[کمیته انقلاب]] با ابراز تاسف، او را فردی کوشا و در خدمت اسلام معرفی کرد.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا مهدوی کنی}} | * [[محمدرضا مهدوی کنی]] از شاگردان مبارز امامخمینی است که مسئولیتهایی چون عضویت در شورای انقلاب، سرپرستی کمیتههای انقلاب اسلامی، وزارت کشور، نخستوزیری عضویت فقهای شورای نگهبان، نماینده امامخمینی در هیئت حل اختلاف میان قوا و عضویت در ستاد و شورای انقلاب فرهنگی داشت. امامخمینی برای او احترام قائل بود و پس از استعفای وی از سرپرستی [[کمیته انقلاب]] با ابراز تاسف، او را فردی کوشا و در خدمت اسلام معرفی کرد.{{ببینید|متن=ببینید|محمدرضا مهدوی کنی}} | ||
* [[علیاکبر ناطق نوری]]، از روحانیان مبارز است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نمایندگی امامخمینی در [[جهاد سازندگی]] برگزیده شد. وی وزیر کشور در دولت میرحسین موسوی بود و در سه دوره سوم تا پنجم به نمایندگی مجلس شورای اسلامی برگزیده شد و دو دوره اخیر رئیس مجلس بود. امامخمینی وی را فردی متدین، متعهد، مبارز و دارای هوش سیاسی دانسته و تصریح کرده است وی و همه دستاندرکاران صدیق نظام را فرزندان اسلام و انقلاب میداند.{{ببینید|متن=ببینید|علیاکبر ناطق نوری}} | * [[علیاکبر ناطق نوری]]، از روحانیان مبارز است که پس از پیروزی انقلاب اسلامی به نمایندگی امامخمینی در [[جهاد سازندگی]] برگزیده شد. وی وزیر کشور در دولت میرحسین موسوی بود و در سه دوره سوم تا پنجم به نمایندگی مجلس شورای اسلامی برگزیده شد و دو دوره اخیر رئیس مجلس بود. امامخمینی وی را فردی متدین، متعهد، مبارز و دارای هوش سیاسی دانسته و تصریح کرده است وی و همه دستاندرکاران صدیق نظام را فرزندان اسلام و انقلاب میداند.{{ببینید|متن=ببینید|علیاکبر ناطق نوری}} | ||
خط ۲٬۰۱۹: | خط ۲٬۰۲۵: | ||
* [[سیداحمد خمینی]]، پسر کوچکتر امامخمینی که پس از درگذشت [[سیدمصطفی خمینی|سیدمصطفی]]، عزیزترین و نزدیکترین فرد نزد ایشان بود و امور دفتر و بیت را به عهده داشت. امامخمینی علاقه و ارتباط عاطفی عمیقی با سیداحمد داشت و در چندین نامه او را عزیز، نورچشمی، مورد وثوق و فرزند مکرم خطاب کرده و همواره درباره مسائل مختلف شخصی، خانوادگی و امور بیت و دفتر، او را راهنمایی میکرد؛ نیز بارها با توجه به جایگاه حساس وی در دفتر امامخمینی، به درستکاری و امانتداری وی شهادت داده و در مقابل تهمتزنندگان به صورت جدی از وی دفاع کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد خمینی}} | * [[سیداحمد خمینی]]، پسر کوچکتر امامخمینی که پس از درگذشت [[سیدمصطفی خمینی|سیدمصطفی]]، عزیزترین و نزدیکترین فرد نزد ایشان بود و امور دفتر و بیت را به عهده داشت. امامخمینی علاقه و ارتباط عاطفی عمیقی با سیداحمد داشت و در چندین نامه او را عزیز، نورچشمی، مورد وثوق و فرزند مکرم خطاب کرده و همواره درباره مسائل مختلف شخصی، خانوادگی و امور بیت و دفتر، او را راهنمایی میکرد؛ نیز بارها با توجه به جایگاه حساس وی در دفتر امامخمینی، به درستکاری و امانتداری وی شهادت داده و در مقابل تهمتزنندگان به صورت جدی از وی دفاع کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیداحمد خمینی}} | ||
* سیدمصطفی خمینی، فرزند بزرگ و مبارز امامخمینی که ایشان او را امید آینده اسلام خواند و با اطمینان، تمام اختیارات سیاسی، حوزوی و امور شرعی را به او واگذار کرد. درگذشت مشکوک سیدمصطفی برای امامخمینی بسیار سخت بود، اما ایشان با نگاه معرفتی خود آن را در شمار الطاف خفیه الهی شمرد. ایشان سیدمصطفی را «نور بصر و مُهْجَه قلب» خود خواند و او را در همه مستحبات خود شریک کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمصطفی خمینی}} | * سیدمصطفی خمینی، فرزند بزرگ و مبارز امامخمینی که ایشان او را امید آینده اسلام خواند و با اطمینان، تمام اختیارات سیاسی، حوزوی و امور شرعی را به او واگذار کرد. درگذشت مشکوک سیدمصطفی برای امامخمینی بسیار سخت بود، اما ایشان با نگاه معرفتی خود آن را در شمار الطاف خفیه الهی شمرد. ایشان سیدمصطفی را «نور بصر و مُهْجَه قلب» خود خواند و او را در همه مستحبات خود شریک کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدمصطفی خمینی}} | ||
* [[سیدهاشم رسولی محلاتی]] از شاگردان نزدیک امامخمینی و از اعضای دفتر ایشان در قم و جماران و نماینده ایشان در [[بنیاد مسکن | * [[سیدهاشم رسولی محلاتی]] از شاگردان نزدیک امامخمینی و از اعضای دفتر ایشان در قم و جماران و نماینده ایشان در [[بنیاد مسکن انقلاب اسلامی|بنیاد مسکن]] بوده است. امامخمینی به همت، جدیت، حسن نیت، امانتداری، صلاحیت و خدمتگزاری وی گواهی داده است.{{ببینید|متن=ببینید|سیدهاشم رسولی محلاتی}} ایشان با پدر وی سیدحسین رسولی محلاتی نیز که از روحانیان تهران بود، رفاقت و ارتباط نزدیک داشت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسین رسولی محلاتی}} | ||
* [[غلامرضا رضوانی]] از شاگردان امامخمینی و وصی و مسئول دفتر ایشان در [[نجف اشرف]] بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امامخمینی در شمار [[ | * [[غلامرضا رضوانی]] از شاگردان امامخمینی و وصی و مسئول دفتر ایشان در [[نجف اشرف]] بود و پس از پیروزی انقلاب اسلامی از سوی امامخمینی در شمار فقهای [[شورای نگهبان]] قرار گرفت. امامخمینی به رضوانی اعتماد داشت و بر صلاحیت، علم، تقوا و استقامت او تاکید کرده و او را وکیل خود معرفی کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|غلامرضا رضوانی}} | ||
* [[حسن صانعی]] از شاگردان مبارز امامخمینی و از اعضای فعال دفتر، در شمار افراد بسیار نزدیک به امامخمینی در قم و جماران و امین در امور مالی ایشان بوده است. وی همچنین از سوی امامخمینی مسئولیت [[بنیاد پانزده خرداد]] را به عهده داشته است.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد پانزده خرداد}} امامخمینی صانعی را برادر و فرزند خود خوانده و از صمیمیترین دوستان وفادار خود در گذشته و حال شمرده است؛ همچنین گواهی داده است که از آغاز آشنایی با وی و برعهدهگرفتن مسئولیت امور مالی دفتر، در همه حال با کمال صداقت، صمیمیت و امانتداری عمل کرده و وظایف خویش را بدون ذرهای چشمداشت مادی انجام داده است.{{ببینید|متن=ببینید|حسن صانعی}} | * [[حسن صانعی]] از شاگردان مبارز امامخمینی و از اعضای فعال دفتر، در شمار افراد بسیار نزدیک به امامخمینی در قم و جماران و امین در امور مالی ایشان بوده است. وی همچنین از سوی امامخمینی مسئولیت [[بنیاد پانزده خرداد]] را به عهده داشته است.{{ببینید|متن=ببینید|بنیاد پانزده خرداد}} امامخمینی صانعی را برادر و فرزند خود خوانده و از صمیمیترین دوستان وفادار خود در گذشته و حال شمرده است؛ همچنین گواهی داده است که از آغاز آشنایی با وی و برعهدهگرفتن مسئولیت امور مالی دفتر، در همه حال با کمال صداقت، صمیمیت و امانتداری عمل کرده و وظایف خویش را بدون ذرهای چشمداشت مادی انجام داده است.{{ببینید|متن=ببینید|حسن صانعی}} | ||
* [[محمدحسن قدیری]]، از شاگردان امامخمینی و عضو هیئت استفتاء ایشان بوده است. امامخمینی در پاسخ نامه انتقادی او نسبت به صدور فتوای حلالبودن بازی [[شطرنج]]، برخی پیامدهای برداشت قدیری از روایات را برشمرد و با ابراز علاقه به وی بیان داشت از فرد تحصیلکرده و زحمتکشیدهای مانند او توقع نداشته برداشتهای این چنینی را به اسلام نسبت دهد. ایشان این پاسخ را در حال و هوای درس و بحث طلبگی دانست و قدیری را از دوستان دیرینه و خوب خویش خواند.{{ببینید|متن=ببینید|محمدحسن قدیری}} | * [[محمدحسن قدیری]]، از شاگردان امامخمینی و عضو هیئت استفتاء ایشان بوده است. امامخمینی در پاسخ نامه انتقادی او نسبت به صدور فتوای حلالبودن بازی [[شطرنج]]، برخی پیامدهای برداشت قدیری از روایات را برشمرد و با ابراز علاقه به وی بیان داشت از فرد تحصیلکرده و زحمتکشیدهای مانند او توقع نداشته برداشتهای این چنینی را به اسلام نسبت دهد. ایشان این پاسخ را در حال و هوای درس و بحث طلبگی دانست و قدیری را از دوستان دیرینه و خوب خویش خواند.{{ببینید|متن=ببینید|محمدحسن قدیری}} | ||
خط ۲٬۰۳۰: | خط ۲٬۰۳۶: | ||
* [[سیدصادق طباطبایی]] از دانشجویان مبارز خارج از کشور بود که با امامخمینی نسبت خانوادگی داشت و در سالهای مبارزه، بهویژه در روزهای هجرت امامخمینی به پاریس با ایشان همراه بود. طباطبایی سخنگوی دولت موقت بود و امامخمینی پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ماموریتهای بسیاری به او واگذار کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدصادق طباطبایی}} | * [[سیدصادق طباطبایی]] از دانشجویان مبارز خارج از کشور بود که با امامخمینی نسبت خانوادگی داشت و در سالهای مبارزه، بهویژه در روزهای هجرت امامخمینی به پاریس با ایشان همراه بود. طباطبایی سخنگوی دولت موقت بود و امامخمینی پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ماموریتهای بسیاری به او واگذار کرد.{{ببینید|متن=ببینید|سیدصادق طباطبایی}} | ||
* مهدی عراقی از مبارزان رنجدیده و یاران وفادار امامخمینی از آغاز نهضت اسلامی و مورد علاقه و اعتماد ایشان بود. وی در ۴ شهریور ۱۳۵۸ به همراه فرزندش به دست گروه فرقان به شهادت رسید. امامخمینی وی را مرد بسیار صالح و فداکار، بزرگوار و دوست دیرین خود نامیده است که عمرش را صرف خدمت به اسلام کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|مهدی عراقی}} | * مهدی عراقی از مبارزان رنجدیده و یاران وفادار امامخمینی از آغاز نهضت اسلامی و مورد علاقه و اعتماد ایشان بود. وی در ۴ شهریور ۱۳۵۸ به همراه فرزندش به دست گروه فرقان به شهادت رسید. امامخمینی وی را مرد بسیار صالح و فداکار، بزرگوار و دوست دیرین خود نامیده است که عمرش را صرف خدمت به اسلام کرده است.{{ببینید|متن=ببینید|مهدی عراقی}} | ||
* امامخمینی [[علی قدوسی]] را که از شاگردان مبارز ایشان بود و پس از پیروزی انقلاب، به قضاوت و دادستانی انقلاب اسلامی برگزید، ستوده و او را انسانی درست، فعّال و قاطع شمرده است. قدوسی در | * امامخمینی [[علی قدوسی]] را که از شاگردان مبارز ایشان بود و پس از پیروزی انقلاب، به قضاوت و دادستانی انقلاب اسلامی برگزید، ستوده و او را انسانی درست، فعّال و قاطع شمرده است. قدوسی در مرداد ۱۳۶۰ به دست [[سازمان مجاهدین خلق]] به شهادت رسید و امامخمینی با اشاره به علم، تقوا و استقامت و تعهد وی در راه هدف، شهادت را بر او مبارک خوانده است.{{ببینید|متن=ببینید|علی قدوسی}} | ||
* [[سیدحسن خمینی قمی]]، از عالمان بنام و مبارز را مردی فعال در راه دین معرفی میکرد که نزد خدا و مردم عزیز است و مردم وظیفه دارند در احترام به او بکوشند. پس از پیروزی انقلاب و با شکلگیری برخی نهادهای انقلابی، مخالفتهای قمی با نظام بروز کرد. امامخمینی وی را بر لزوم وحدت کلمه و هوشیاری در برابر دسیسه دشمنان فرا خواند اما موضع منفی وی ادامه یافت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسن قمی}} | * [[سیدحسن قمی|سیدحسن خمینی قمی]]، از عالمان بنام و مبارز را مردی فعال در راه دین معرفی میکرد که نزد خدا و مردم عزیز است و مردم وظیفه دارند در احترام به او بکوشند. پس از پیروزی انقلاب و با شکلگیری برخی نهادهای انقلابی، مخالفتهای قمی با نظام بروز کرد. امامخمینی وی را بر لزوم وحدت کلمه و هوشیاری در برابر دسیسه دشمنان فرا خواند اما موضع منفی وی ادامه یافت.{{ببینید|متن=ببینید|سیدحسن قمی}} | ||
* [[بهاءالدین محلاتی]]، فقیه مبارز از دوستان قدیمی امامخمینی و همراه نهضت بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اعتراض او به برخی عملکردها موجب بدرفتاری برخی افراد با او شد. امامخمینی به پشتیبانی از وی، برخی عناصر مفسد و ضد انقلاب را در صدد فتنهانگیزی دانست و ابراز امیدواری کرد محلاتی دلگیر و رنجیدهخاطر نشود و نیرنگ آنان را خنثی کند.{{ببینید|متن=ببینید|بهاءالدین محلاتی}} | * [[بهاءالدین محلاتی|بهاءالدین محلاتی]]، فقیه مبارز از دوستان قدیمی امامخمینی و همراه نهضت بود. پس از پیروزی انقلاب اسلامی، اعتراض او به برخی عملکردها موجب بدرفتاری برخی افراد با او شد. امامخمینی به پشتیبانی از وی، برخی عناصر مفسد و ضد انقلاب را در صدد فتنهانگیزی دانست و ابراز امیدواری کرد محلاتی دلگیر و رنجیدهخاطر نشود و نیرنگ آنان را خنثی کند.{{ببینید|متن=ببینید|بهاءالدین محلاتی}} | ||
* [[محمد مفتح]] از شاگردان مبارز امامخمینی بود که امامخمینی در مراسم تشییع او در قم حضور یافت و وی را استادی محترم شمرد که انتظار میرفت از علم او برای اسلام و پیشرفت [[نهضت اسلامی]] بهرههای زیادی حاصل شود. ایشان به خانواده مفتح برای داشتن چنین شخصیتی تبریک گفت و برای پیوستن او به شهدای صدر اسلام دعا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|محمد مفتح}} | * [[محمد مفتح]] از شاگردان مبارز امامخمینی بود که امامخمینی در مراسم تشییع او در قم حضور یافت و وی را استادی محترم شمرد که انتظار میرفت از علم او برای اسلام و پیشرفت [[انقلاب اسلامی ایران|نهضت اسلامی]] بهرههای زیادی حاصل شود. ایشان به خانواده مفتح برای داشتن چنین شخصیتی تبریک گفت و برای پیوستن او به شهدای صدر اسلام دعا کرد.{{ببینید|متن=ببینید|محمد مفتح}} | ||
افزون بر موارد گفتهشده، اشخاص بسیاری وجود دارند که از شمار مبارزان دوران نهضت، نمایندگان امامخمینی، اعضای دفتر و منصوبان ایشان در مسئولیتهای حکومتی و بزرگان دینی و سیاسی و نظامی کشور یا از دوستان و همراهان امامخمینی بودهاند و برخی از آنان از شخصیتهای بزرگ حوزوی و غیر حوزوی به شمار میروند و البته اندکی نیز در ادامه به مقابله با انقلاب و نظام اسلامی دست زدند. بخشی از آنان در [[دانشنامه امامخمینی]] دارای مدخل مستقل هستند که به ترتیب الفبا عبارتاند از: | افزون بر موارد گفتهشده، اشخاص بسیاری وجود دارند که از شمار مبارزان دوران نهضت، نمایندگان امامخمینی، اعضای دفتر و منصوبان ایشان در مسئولیتهای حکومتی و بزرگان دینی و سیاسی و نظامی کشور یا از دوستان و همراهان امامخمینی بودهاند و برخی از آنان از شخصیتهای بزرگ حوزوی و غیر حوزوی به شمار میروند و البته اندکی نیز در ادامه به مقابله با انقلاب و نظام اسلامی دست زدند. بخشی از آنان در [[دانشنامه امامخمینی]] دارای مدخل مستقل هستند که به ترتیب الفبا عبارتاند از: | ||
[[صادق احسانبخش]]؛ [[سیدمهدی جمارانی]]؛ [[محمد امامی کاشانی]]؛ [[ابراهیم امینی]]؛ [[مجید انصاری]]؛ [[محیالدین انواری]]؛ [[هادی باریکبین]]؛ [[علی تهرانی]]؛ [[محمدصادق تهرانی]]؛ [[حیدرعلی جلالی خمینی]]؛ [[عبدالله جوادی آملی]]؛ [[محیالدین حائری شیرازی]]؛ [[حسن حبیبی]]؛ [[محمدجواد حجتی کرمانی]]؛ [[سیدعباس خاتم یزدی]]؛ [[حسین راستی کاشانی]]؛ [[محمدعلی رحمانی]]؛ [[محسن رضایی]]؛ [[سیدعزالدین زنجانی]]؛ [[جعفر سبحانی]]؛ [[عزتالله سحابی]]؛ [[یدالله سحابی]]؛ [[ابوالحسن شیرازی]]؛ [[لطفالله صافی گلپایگانی]]، [[محمد صدوقی]]؛ [[علی صیاد شیرازی]]؛ [[قاسمعلی ظهیرنژاد]]؛ [[صادق قطبزاده]]؛ [[مسلم ملکوتی]]؛ [[محمد مؤمن]]؛ [[سیدعباس مهری]]؛ [[سیدکاظم نورمفیدی]]؛ [[عبدالله نوری]]؛ [[حسین نوری همدانی]]؛ [[علیاکبر ولایتی]]؛ [[محمد هاشمی]]؛ [[ابراهیم یزدی]]؛ [[محمد یزدی]]. | [[صادق احسانبخش]]؛ [[سیدمهدی جمارانی]]؛ [[محمد امامی کاشانی]]؛ [[ابراهیم امینی]]؛ [[مجید انصاری]]؛ [[محیالدین انواری]]؛ [[هادی باریکبین]]؛ [[علی تهرانی]]؛ [[محمدصادق تهرانی]]؛ [[حیدرعلی جلالی خمینی]]؛ [[عبدالله جوادی آملی]]؛ [[محیالدین حائری شیرازی]]؛ [[حسن حبیبی]]؛ [[محمدجواد حجتی کرمانی]]؛ [[سیدعباس خاتم یزدی]]؛ [[حسین راستی کاشانی]]؛ [[محمدعلی رحمانی]]؛ [[محسن رضایی]]؛ [[سیدعزالدین زنجانی]]؛ [[جعفر سبحانی]]؛ [[عزتالله سحابی]]؛ [[یدالله سحابی]]؛ [[ابوالحسن شیرازی]]؛ [[لطفالله صافی گلپایگانی]]، [[محمد صدوقی]]؛ [[علی صیاد شیرازی]]؛ [[قاسمعلی ظهیرنژاد]]؛ [[صادق قطبزاده]]؛ [[مسلم ملکوتی]]؛ [[محمد مؤمن]]؛ [[سیدعباس مهری]]؛ [[سیدکاظم نورمفیدی]]؛ [[عبدالله نوری]]؛ [[حسین نوری همدانی]]؛ [[علیاکبر ولایتی]]؛ [[محمد هاشمی]]؛ [[ابراهیم یزدی]]؛ [[محمد یزدی]]. | ||
==بیماری، رحلت و خاکسپاری== | ==بیماری، رحلت و خاکسپاری== | ||
در این بخش به | در این بخش به [[بیماری امامخمینی|بیماری]]، [[رحلت امامخمینی|رحلت]] و خاکسپاری امامخمینی پرداخته میشود. | ||
===بیماری و رحلت=== | ===بیماری و رحلت=== | ||
امامخمینی در طول زندگی چند نوبت به بیماریهای خاص دچار شده است؛ اما مهمترین بیماری ایشان به زمستان ۱۳۵۸ و سپس بهار ۱۳۶۸ برمیگردد که به رحلت ایشان انجامید: | امامخمینی در طول زندگی چند نوبت به بیماریهای خاص دچار شده است؛ اما مهمترین بیماری ایشان به زمستان ۱۳۵۸ و سپس بهار ۱۳۶۸ برمیگردد که به رحلت ایشان انجامید: | ||
* بیماری قلبی: مدتی پس از انتقال امامخمینی از تهران به قم در ۱۰/۱۲/۱۳۵۷، فشار کار و مشکلات، بیماری قلبی نهفته ایشان را فعال کرد و پزشکان با توجه به کمبود امکانات پزشکی در [[قم]]، برخلاف میل باطنی ایشان، امامخمینی را در بیمارستان قلب تهران بستری کردند. از آنجا که کشور در آستانه نخستین انتخابات ریاست جمهوری بود، امامخمینی به فرزند خود سیداحمد سفارش کرد اگر مسئلهای برای ایشان پیش آمد، آن را تا پس از برگزاری انتخابات پنهان نگه دارد.{{ببینید|متن=ببینید|بیماری امامخمینی}} | * بیماری قلبی: مدتی پس از انتقال امامخمینی از تهران به قم در ۱۰/۱۲/۱۳۵۷، فشار کار و مشکلات، بیماری قلبی نهفته ایشان را فعال کرد و پزشکان با توجه به کمبود امکانات پزشکی در [[قم]]، برخلاف میل باطنی ایشان، امامخمینی را در بیمارستان قلب تهران بستری کردند. از آنجا که کشور در آستانه نخستین انتخابات ریاست جمهوری بود، امامخمینی به فرزند خود سیداحمد سفارش کرد اگر مسئلهای برای ایشان پیش آمد، آن را تا پس از برگزاری انتخابات پنهان نگه دارد.{{ببینید|متن=ببینید|بیماری امامخمینی}} | ||
امامخمینی به توصیه پزشکان دوره نقاهت بیماری را در آب و هوای مناسب «دربند» شمیران گذراند. با تکرار درد قلبی و پس از مشورت با برخی پزشکان اروپایی، درمان با مصرف داروی منظم آغاز شد. پس از ورود امامخمینی به [[جماران]]، گروه پزشکی ثابتی از متخصصان قلب، ریه و داخلی تشکیل شد و گروه پزشکی غیر ثابتی نیز با تخصصهای دیگر برای مداوای ایشان در نظر گرفته شد.{{ببینید|متن=ببینید|جماران}} | امامخمینی به توصیه پزشکان دوره نقاهت بیماری را در آب و هوای مناسب «دربند» شمیران گذراند. با تکرار درد قلبی و پس از مشورت با برخی پزشکان اروپایی، درمان با مصرف داروی منظم آغاز شد. پس از ورود امامخمینی به [[جماران]]، گروه پزشکی ثابتی از متخصصان قلب، ریه و داخلی تشکیل شد و گروه پزشکی غیر ثابتی نیز با تخصصهای دیگر برای مداوای ایشان در نظر گرفته شد.{{ببینید|متن=ببینید|جماران}} | ||
امامخمینی پس از این تاریخ، سه بار در بیمارستان بقیةالله(ع) جماران که به سبب رعایت مسائل امنیتی در کنار خانه ایشان ساخته شده بود، بستری شد و یک بار آن مربوط به مشکل قلبی دوباره ایشان در ۶ | امامخمینی پس از این تاریخ، سه بار در بیمارستان بقیةالله(ع) جماران که به سبب رعایت مسائل امنیتی در کنار خانه ایشان ساخته شده بود، بستری شد و یک بار آن مربوط به مشکل قلبی دوباره ایشان در ۶ فروردین ۱۳۶۵ بود که قلب ایشان یکباره از کار ایستاد؛ ولی با تلاش بهموقع دکتر مسعود پورمقدس به زندگی بازگشت و برای اقدامهای تکمیلی به بیمارستان منتقل شد. | ||
* بیماری گوارشی: امامخمینی یک بار در سال ۱۳۶۷ به سبب ناراحتی گوارشی در بیمارستان بقیةالله(ع) جماران بستری شد و تشخیص پزشکان گوارش و جراح در آن زمان، کمخونی قسمتی از روده بود و با اقدامهای درمانی، بهبود یافت. ایشان بار دیگر در ۲۹ | * بیماری گوارشی: امامخمینی یک بار در سال ۱۳۶۷ به سبب ناراحتی گوارشی در بیمارستان بقیةالله(ع) جماران بستری شد و تشخیص پزشکان گوارش و جراح در آن زمان، کمخونی قسمتی از روده بود و با اقدامهای درمانی، بهبود یافت. ایشان بار دیگر در ۲۹ اردیبهشت ۱۳۶۸به سبب احساس درد در معده، برای معاینه پزشکی در همین بیمارستان بستری گردید و پس از رادیوگرافی، به خانه بازگشت و بار دوم در همان روز به بیمارستان مراجعه کرد و معاینه کاستروسکپی نشان از سرطان و زخمهای متعدد معده داشت. پس از تشخیص سرطان معده تصمیم تیم پزشکی بر جراحی فوری قرار گرفت.{{ببینید|متن=ببینید|بیماری امامخمینی}} | ||
امامخمینی عصر روز اول [[خرداد]] ۱۳۶۸ برای جراحی داخلی به بیمارستان بقیةالله(ع) رفت و صبح روز بعد به اتاق عمل منتقل شد. جراحان ایشان ایرج فاضل، منوچهر دوائی و محمدرضا کلانتر معتمد بودند. حال امامخمینی پس از جراحی، رضایتبخش بود؛ اما مشکلات پیشبینینشده بیماری، چند روز پس از عمل نمایان شد. روز جمعه ۵ خرداد ۱۳۶۸ ایشان از [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] خواست در خطبه نماز جمعه از مردم بخواهد دعا کنند خداوند ایشان را بپذیرد. روزهای بعد نیز حال ایشان پایدار نبود و سرانجام تلاش تیم پزشکی بینتیجه ماند و ایشان درگذشت.{{ببینید|متن=ببینید|بیماری امامخمینی |ارتحال امامخمینی}} | امامخمینی عصر روز اول [[خرداد]] ۱۳۶۸ برای جراحی داخلی به بیمارستان بقیةالله(ع) رفت و صبح روز بعد به اتاق عمل منتقل شد. جراحان ایشان ایرج فاضل، منوچهر دوائی و محمدرضا کلانتر معتمد بودند. حال امامخمینی پس از جراحی، رضایتبخش بود؛ اما مشکلات پیشبینینشده بیماری، چند روز پس از عمل نمایان شد. روز جمعه ۵ خرداد ۱۳۶۸ ایشان از [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] خواست در خطبه نماز جمعه از مردم بخواهد دعا کنند خداوند ایشان را بپذیرد. روزهای بعد نیز حال ایشان پایدار نبود و سرانجام تلاش تیم پزشکی بینتیجه ماند و ایشان درگذشت.{{ببینید|متن=ببینید|بیماری امامخمینی |ارتحال امامخمینی}} | ||
امامخمینی در برابر دردهای جسمانی پرتحمل بود و در معاینات پزشکی و تزریق مداوم سرم، لب به شکایت نمیگشود. دستورهای پزشکی را به طور دقیق رعایت میکرد و عمل به نظریه کارشناسان را یک تکلیف میشمرد.{{ببینید|متن=ببینید|بیماری امامخمینی}} | امامخمینی در برابر دردهای جسمانی پرتحمل بود و در معاینات پزشکی و تزریق مداوم سرم، لب به شکایت نمیگشود. دستورهای پزشکی را به طور دقیق رعایت میکرد و عمل به نظریه کارشناسان را یک تکلیف میشمرد.{{ببینید|متن=ببینید|بیماری امامخمینی}} | ||
خط ۲٬۰۷۲: | خط ۲٬۰۷۸: | ||
این وصیتنامه در یک مقدمه، دو تذکر آغازین، هجده بند و چهار تذکر پایانی تنظیم شده است. مطالب موردنظر امامخمینی که پس از مقدمه و تذکرات، در خلال هجده بند آمده است، بهطور خلاصه در سه محور قابل ذکر است: | این وصیتنامه در یک مقدمه، دو تذکر آغازین، هجده بند و چهار تذکر پایانی تنظیم شده است. مطالب موردنظر امامخمینی که پس از مقدمه و تذکرات، در خلال هجده بند آمده است، بهطور خلاصه در سه محور قابل ذکر است: | ||
* انقلاب اسلامی: رمز پیروزی و بقای [[انقلاب اسلامی]]، معرفی و بیان توطئه دشمنان در ضعیفنشاندادن اسلام و جمهوری اسلامی در اداره جامعه، بهانزواکشیدن [[روحانیت]]، ترویج ازخودبیگانگی و ایجاد انحراف در مراکز تعلیم و تربیت، ازجمله مهمترین موضوعات مطرحشده در این محور است. | * انقلاب اسلامی: رمز پیروزی و بقای [[انقلاب اسلامی]]، معرفی و بیان توطئه دشمنان در ضعیفنشاندادن اسلام و جمهوری اسلامی در اداره جامعه، بهانزواکشیدن [[روحانیت]]، ترویج ازخودبیگانگی و ایجاد انحراف در مراکز تعلیم و تربیت، ازجمله مهمترین موضوعات مطرحشده در این محور است. | ||
* مسائل حیاتی و مهم: امامخمینی در بیان مهمترین مسائل کشور، تعهد نمایندگان و مسئولان کشور به اسلام و خدمت به مردم، توجه مردم به حضور و مشارکت در صحنه، اهمیت [[قضاوت]]، توصیه به [[حوزههای علمیه]] درباره هوشیاربودن در برابر توطئههای دشمنان و منحرفنشدن از سنت فقهای سلف، اصلاح و تصفیه [[قوه مجریه]]، اهمیت مراکز تعلیم و تربیت از کودکستان تا دانشگاه، نقش قوای مسلّح در حفظ انقلاب اسلامی و نصیحت به [[رادیو و تلویزیون]]، | * مسائل حیاتی و مهم: امامخمینی در بیان مهمترین مسائل کشور، تعهد نمایندگان و مسئولان کشور به اسلام و خدمت به مردم، توجه مردم به حضور و مشارکت در صحنه، اهمیت [[قضاوت]]، توصیه به [[حوزههای علمیه]] درباره هوشیاربودن در برابر توطئههای دشمنان و منحرفنشدن از سنت فقهای سلف، اصلاح و تصفیه [[قوه مجریه]]، اهمیت مراکز تعلیم و تربیت از کودکستان تا دانشگاه، نقش [[قوای مسلح|قوای مسلّح]] در حفظ انقلاب اسلامی و نصیحت به [[رادیو]] و [[تلویزیون]]، [[مطبوعات]]، [[سینما|سینماها]] و تئاترها برای جلوگیری از تباهی مردم را تذکر داده است. | ||
* تاکیدها و پندها: ازجمله مهمترین پندهایی که امامخمینی در وصیتنامه آورده است، عبارتاند از: توصیه، هشدار و نصیحت به گروهها و مخالفان جمهوری اسلامی و فریبخوردگان و دعوت آنان به رعایت انصاف، توضیح درباره مشی معتدل | * تاکیدها و پندها: ازجمله مهمترین پندهایی که امامخمینی در وصیتنامه آورده است، عبارتاند از: توصیه، هشدار و نصیحت به گروهها و مخالفان جمهوری اسلامی و فریبخوردگان و دعوت آنان به رعایت انصاف، توضیح درباره مشی معتدل اقتصاد اسلامی، نصیحت و هشدار به برخی روحانیان و روحانینماها درباره قضاوت نسبت به انقلاب اسلامی و شرایط ظهور [[امام زمان(ع)|امام زمان(ع)]]، توصیه به ملتها و مستضعفان جهان برای قیام و حرکتی جهانی به سوی تشکیل دولت اسلامی از طریق ایجاد جمهوریهای آزاد و مستقل و وصیت به مردم برای اهتمام بر خودشناسی، خودکفایی و استقلال در همه ابعاد و مقاومت برای رسیدن به اهداف بزرگ.{{ببینید|متن=ببینید|وصیتنامه سیاسیالهی}} | ||
===دستخط=== | ===دستخط=== | ||
امامخمینی هنر خط را نزد برادر خود [[سیدمرتضی پسندیده]]، فراگرفت. ایشان در سالهای نخست مرجعیت، اعلامیهها و بیانیهها، پاسخ به نامهها و استفتائات و رسید [[وجوه شرعی]] را به دست خود مینوشت؛ اما پس از فزونی مقلدان و مراجعان کسان دیگری در نوشتن نامهها، اجازات، استفتاها، اعلامیهها و پیامها همکاری داشتند، ازجمله [[سیدهاشم رسولی محلاتی]]، [[محمدحسن رحیمیان]]، [[محمدحسن قدیری]]، [[حسن صانعی]] و [[سیدجعفر کریمی]] و نیز در اواخر، سیداحمد خمینی؛ ولی تمام نوشتهها، با امضا یا مهر امامخمینی یا هر دو منتشر میشد.{{ببینید|متن=ببینید|دستخط امامخمینی}} در سالهای پس از پیروزی انقلاب احکام و پیامها و نامههای مهم به املا و انشای امامخمینی و گاه به خط خود ایشان بود و در صورت نیاز، رسولی محلاتی آن را بدون هیچ اصلاحی بازنویسی میکرد و امامخمینی آن را میدید و امضا میکرد؛ از اینرو مجموعه پیامها، احکام، اجازات، استفتاها و مانند آن، از گذشته تا سالهای پایانی عمر امامخمینی، از نظر نگارش وضع یکسانی نداشته و همه آنها به خط امامخمینی نبوده است، هرچند همه آنها به امضا یا مهر یا امضا و مهر ایشان بوده است. | امامخمینی هنر خط را نزد برادر خود [[سیدمرتضی پسندیده]]، فراگرفت. ایشان در سالهای نخست مرجعیت، اعلامیهها و بیانیهها، پاسخ به نامهها و استفتائات و رسید [[وجوه شرعی]] را به دست خود مینوشت؛ اما پس از فزونی مقلدان و مراجعان کسان دیگری در نوشتن نامهها، اجازات، استفتاها، اعلامیهها و پیامها همکاری داشتند، ازجمله [[سیدهاشم رسولی محلاتی]]، [[محمدحسن رحیمیان]]، [[محمدحسن قدیری]]، [[حسن صانعی]] و [[سیدجعفر کریمی]] و نیز در اواخر، سیداحمد خمینی؛ ولی تمام نوشتهها، با امضا یا مهر امامخمینی یا هر دو منتشر میشد.{{ببینید|متن=ببینید|دستخط امامخمینی}} در سالهای پس از پیروزی انقلاب احکام و پیامها و نامههای مهم به املا و انشای امامخمینی و گاه به خط خود ایشان بود و در صورت نیاز، رسولی محلاتی آن را بدون هیچ اصلاحی بازنویسی میکرد و امامخمینی آن را میدید و امضا میکرد؛ از اینرو مجموعه پیامها، احکام، اجازات، استفتاها و مانند آن، از گذشته تا سالهای پایانی عمر امامخمینی، از نظر نگارش وضع یکسانی نداشته و همه آنها به خط امامخمینی نبوده است، هرچند همه آنها به امضا یا مهر یا امضا و مهر ایشان بوده است. | ||
خط ۲٬۱۲۳: | خط ۲٬۱۲۹: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
==پیوند به بیرون== | ==پیوند به بیرون== | ||
* مدخل «[https://books.khomeini.ir/books/10001/85/ امامخمینی]»، [[دانشنامه امامخمینی]]، ج۱، ص۸۵-۳۱۱. | |||
{{انقلاب اسلامی ایران}} | |||
[[رده:مقالههای جلد اول دانشنامه]] | {{شاگردان امامخمینی}} | ||
[[رده: | {{آثار امامخمینی}} | ||
{{حوادث تاریخی}} | |||
{{نظام جمهوری اسلامی ایران}} | |||
[[رده:مقالههای جلد اول دانشنامه امامخمینی]] | |||
[[رده:امامخمینی]] | |||
[[رده:مسئولان جمهوری اسلامی ایران]] | [[رده:مسئولان جمهوری اسلامی ایران]] | ||
[[رده:مراجع تقلید شیعه]] | [[رده:مراجع تقلید شیعه]] | ||
[[رده:شخصیتهای حوزوی]] | [[رده:شخصیتهای حوزوی]] | ||
[[رده:مقالههای | [[رده:مقالههای تأییدشده]] | ||
[[رده:مقالههای دارای تصویر]] | |||
[[رده:مقالههای دارای لینک دانشنامه]] | |||
[[رده:مقالههای دارای جعبه اطلاعات]] | |||
[[رده:مقالههای دارای شناسه]] |