confirmed، templateeditor
۶۲۹
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی «'''بهشت و جهنم'''، منزلگاه نهایی اهل سعادت و شقاوت. ==مفهومشناسی== واژه بهشت، فارسی اوستایی «وهیشت»، به معنای جهان برتر و عالم نیکوتر است که از آن به فردوس و مینو نیز تعبیر میشود. <ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۳/۴۴۴۷.</ref> در زبان عربی با واژهها...» ایجاد کرد) |
(ابرابزار) |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''بهشت و جهنم'''، منزلگاه نهایی اهل [[سعادت]] و [[شقاوت]]. | '''بهشت و جهنم'''، منزلگاه نهایی اهل [[سعادت]] و [[شقاوت]]. | ||
==مفهومشناسی== | == مفهومشناسی == | ||
واژه بهشت، فارسی اوستایی «وهیشت»، به معنای جهان برتر و عالم نیکوتر است که از آن به فردوس و مینو نیز تعبیر میشود.<ref>دهخدا، لغتنامه دهخدا، ۳/۴۴۴۷.</ref> در زبان عربی با واژههای گوناگونی بهکار رفته، رایجترین آنها «جنة» است که خود از ریشه «جن» به معنای پوشش و استتار<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۹۲.</ref> و مکانی پوشیده از درختان<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۳/۱۰۰؛ راغب، مفردات الفاظ القرآن، ۲۰۴؛ طریحی، مجمع البحرین، ۶/۲۲۷.</ref> است. در اصطلاح دینی، محل پاداش اخروی<ref>مدنی، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین (ع)، ۱/۴۹۲.</ref> و جایگاه اهل تقوا است که در [[آخرت]]، جاودانه از نعمتهای الهی در آن بهرهمند هستند.<ref>بقره، ۲۵؛ نساء، ۱۲۴؛ اعراف، ۴۲؛ طوسی، التبیان، ۶/۳۷۷؛ کلینی، الکافی، ۲/۳۳؛ مازندرانی، شرح الکافی، ۱/۱۳۲.</ref> در اصطلاح اهل معرفت، علاوه بر معنای ظاهری آن به معنای اتصاف به صفات حق (در جنت صفات) و ظهور حقتعالی بر سالک و پنهانشدن در جهت حقانی (در جنت ذات) به کار میرود.<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۴۸–۶۴۹.</ref> | |||
جهنم، به مکان پستی که گودی آن زیاد و طولانی است، گفته میشود<ref>ابنمنظور، لسان العرب، ۱۲/۱۱۲.</ref> در اصطلاح دینی، جهنم ازجمله اسامی آتشی است که [[خداوند]] بندگان ناشایست خود را با آن [[عذاب]] میکند.<ref>ابناثیر، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، ۱/۳۲۳؛ طریحی، مجمع البحرین، ۶/۳۱؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۸/۱۱۵.</ref> [[امامخمینی]] جهنم را زندان خداوند در آخرت معرفی کردهاست که به سبب بُعد عمق آن، به آن جهنم گفته میشود؛ همچنانکه چاهی را که عمق زیادی داشته باشد، «جهنام» میگویند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶۲.</ref> | |||
جهنم، | == پیشینه == | ||
یکی از آرزوهای [[بشر]]، رسیدن به سعادت ابدی و دوری از هلاکت و ناگواری است. اعتقاد به ماورای طبیعت و وجود بهشت و جهنم، در ادیان امری رایج است. در ادیان غیرالهی نیز هندوها بر این عقیدهاند که جهان بالا (بهشت) جایگاه نیکوکاران است و جهان پایین و پست (جهنم) محل بدکاران است.<ref>رضایی، تاریخ ادیان جهان، ۲/۲۱۹.</ref> بوداییها بر این باورند که ساکنان بهشت در کمال قدرت و درخشندگی و زیبایی به سر میبرند<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۷۶۰.</ref> و از همینروی برای رهایی ارواح از عذابهای جهنم و صعود آنان به آسمانها و بهشت، انجام آداب و مراسم بودایی را بسیار مؤثر میدانند.<ref>هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۲/۸۶۳.</ref> | |||
در ادیان الهی با الهام گرفتن از آموزههای [[پیامبران(ع)]]، از خصوصیات و احوال بهشت و جهنم سخن به میان آمدهاست؛ چنانکه [[زرتشتیان]] به بهشتی که شبیه بهشت اسلام است معتقدند، اما به علت مقدس شمردن آتش، بر این باورند که جهنم جایی بسیار سرد و کثیف است که گنهکاران با انواع جانوران عذاب میشوند.<ref>توفیقی، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، ۶۶.</ref> در آموزههای [[یهود]] و لغت عبری از جهنم به «جی هنوم» تعبیر میشود<ref>بطرس، قاموس الکتاب المقدس، ۱۳۱.</ref> و از وضعیت صلح و آرامش آخر الزمان یا از مکانی که برای خوبان در آخرت مقرر شدهاست، به بهشت تعبیر میشود.<ref>← ناس، تاریخ جامع ادیان، ۵۵۱–۵۵۲.</ref> در [[دین مسیح]] و آموزههای عهد جدید نیز از بهشت و جهنم سخن به میان آمده و بعضی از [[گناهان]] سبب ورود به جهنم شمرده شدهاست.<ref>کتاب مقدس، متی، ب ۶، ۲۱–۳۰؛ لوقا، ب ۲۳، ۴۳؛ ← وان وورست، مسیحیت از لابهلای متون، ۹۰–۹۱.</ref> در آیات فراوانی<ref>انسان، ۱۲؛ توبه، ۷۲؛ الرحمن، ۴۶–۷۴؛ غاشیه، ۱۰؛ محمد (ص)، ۱۵؛ نحل، ۳۱؛ زخرف، ۷۰–۷۲؛ یونس، ۹؛ طور، ۱۷.</ref> و روایات بسیاری<ref>کلینی، الکافی، ۵/۲، ۸۳، ۱۲۸ و ۵۴۲؛ صدوق، الخصال، ۱/۳۲.</ref> از بهشت و جهنم یادشده است. | |||
اعتقاد به بهشت و جهنم در میان متکلمان اسلامی از [[ضروریات دین]] به حساب آمدهاست و آنان دربارهٔ آخرت و بهشت و جهنم از دو جهت عقلی و نقلی به بحث و بررسی پرداختهاند<ref>مفید، اوائل المقالات، ۱۲۴؛ تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۰۷–۱۱۱.</ref> و از مسائلی چون عذاب و لذت جسمانی<ref>صدوق، الاعتقادات، ۷۶–۸۰؛ مفید، اوائل المقالات، ۷۷.</ref> و مختاربودن اهل بهشت، مکلفبودن آنها<ref>مفید، اوائل المقالات، ۹۱–۹۳.</ref> و اختلاف مراتب بهشتیان<ref>علامه حلی، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، ۴۱۱.</ref> سخن گفتهاند. در میان فلاسفه اسلامی نیز بحث بهشت و جهنم در ضمن بحث از سعادت و شقاوت نفوس در آخرت، از دو منظر حکمت و شریعت بررسی شدهاست.<ref>خواجهنصیر، شرح الاشارات و التنبیهات، ۳/۳۳۴–۳۵۶؛ ملاصدرا، مفاتیح الغیب، ۵۸۶.</ref> [[ابنسینا]] لذتهای بهشتی را به دو قسم عقلی و جسمی تقسیم میکند و قائل است در عالم آخرت افراد سعید به بهشت میروند و از لذتهای عقلی و جسمی بهره میبرند.<ref>ابنسینا، المبدأ و المعاد، ۱۱۵؛ ابنسینا، الاشارات، ۱۳۴؛ ابنسینا، الشفاء، ۴۲۵–۴۳۲؛ ابنسینا، الاضحویه، ۳۶ و ۴۰–۴۱.</ref> [[سهروردی]] در احوال نفس انسان پس از مفارقت از بدن، نخست به ردهبندی مشائیان دربارهٔ تقوای انسانی از حیث کسب کمالات و نیل به سعادت پرداخته، سپس وضع هر یک را بر پایه مبانی [[حکمت اشراق]] توضیح دادهاست. بنابر نظر او، نفوس کامل پس از رهاشدن از بدن به عالم نور محض میپیوندند و از لذتهای نامتناهی عقلی برخوردار میشوند.<ref>شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۲/۲۲۲–۲۲۹؛ قطبالدین، شرح حکمة الاشراق، ۴۵۶.</ref> | |||
عارفان به بهشت و جهنم از بعد ملکوتی و باطنی آن توجه کردهاند و بهشت را منحصر در بهشت حسی ندانستهاند<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۴۸–۶۴۹.</ref> و به مباحثی چون معرفت جهنم<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۲۹۷.</ref> ابواب، منازل و درکات آن<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۳/۴۴۰.</ref> همچنین منازل و درجات بهشتیان<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۳۱۷.</ref> پرداختهاند. امامخمینی در برخی آثار خود، به بحث از حقیقت و جایگاه بهشت و جهنم<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶۲–۳۶۳.</ref> مراتب و اقسام آن<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۵۷–۱۶۵.</ref> و ویژگیهای جهنم<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۸۷–۸۸.</ref> پرداختهاست. | |||
== حقیقت بهشت و جهنم == | |||
بسیاری از آیات<ref>کهف، ۴۹؛ زلزال، ۶–۸.</ref> و روایات<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۷/۱۶۹.</ref> بیانگر آن است که بهشت و نعمتهای آن و جهنم و نقمتهای آن، ظهور اعمال نیک و بد انسانهاست. اندیشمندان دربارهٔ حقیقت بهشت و جهنم، دیدگاههای متفاوتی به دست دادهاند. برخی از متکلمان و محدثان اسلامی با استناد به بعضی آیات<ref>یس، ۸۱.</ref> و روایات<ref>طوسی، الامالی، ۵۸۱.</ref> بهشت را جسمانی و مادی دانسته، این اعتقاد را از ضروریات دین میدانند.<ref>مجلسی، حق الیقین، ۳۸۰–۳۸۲.</ref> | |||
حکمای الهی از منظری دیگر معتقدند بهشت ماورای [[عالم ماده]] است و نیازی به مکان و ماده ندارد؛ بلکه چیزی خارج از ذات انسان نیست.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۱۷۵–۱۷۶.</ref> از دیدگاه اهل معرفت، حقیقت بهشت، صورت و مظهر [[رحمت خداوند]] است؛ همان گونه که جهنم صورت و مظهر [[غضب حقتعالی]] است، و چون رحمت ذاتی حقتعالی بر همه چیز گستردهاست و غضب حقتعالی امری عارضی است، بهشت امری اصلی و جهنم امری عرضی و فرعی است.<ref>فیض کاشانی، کلمات مکنونه، ۱۶۴–۱۶۹.</ref> | |||
امامخمینی حقیقت بهشت و نعمتهای آن و جهنم را همان ظهور اعمال نیک و بد انسان میداند<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶۲–۳۶۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۹ و ۷/۵۰۱.</ref> که در قلب آدمی اثر کرده و در آخرت صورتی باطنی و ملکوتی برای او میسازد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۳۷.</ref> از سوی دیگر، عالم طبیعت، صورت جهنم و جهنم باطن آن محسوب میشود<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۵–۴۶.</ref> که در آن عالم ظهور میکند<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۲۸.</ref> البته به باور ایشان بهشت و جهنم محدود به تمثل اعمال نیست؛ بلکه گاهی انعکاس و تجسم صفات (اخلاق)<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳.</ref> و گاه نتیجه اعمال قلبی یا علوم و معارف است؛ چنانکه بهشت لقا نتیجه جذبههای الهی سالک است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۱۲–۴۱۳.</ref> از سوی دیگر، حقیقت بهشت و مقامات آن ظهور جمال حقتعالی است که جلال حق در آن مخفی است و حقیقت جهنم ظهور جلال حقتعالی است که جمال حق در آن مخفی است.<ref>امامخمینی، دعاء السحر، ۲۳.</ref> بنابراین میتوان جهنم را تجلی رحمت عام خداوند در آخرت دانست که ظهور این رحمت برای انسانها متفاوت است: برای مؤمنان گناهکار در باطن، لطف و عنایت و موجب رهایی آنها از عذاب ابدی و رسیدن به جوار رحمت خاصه الهی در بهشت است<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۱۴۲ و ۲۳۳؛ امامخمینی، الطلب و الاراده، ۸۸–۸۹.</ref> و برای [[کفار]] و معاندان، جزا و نتیجه [[کفر]] و عنادشان در [[دنیا]] خواهد بود.<ref>امامخمینی، الطلب و الاراده، ۸۹.</ref> | |||
== مراتب و اقسام == | |||
برخی از مفسران با استناد به آیات الهی<ref>اسراء، ۲۱؛ نساء، ۹۵–۹۶؛ توبه، ۷۱؛ کهف، ۱۰۷.</ref> درجاتی برای بهشت قائل شدهاند<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۵/۴۵۵؛ آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۳/۵۵۷؛ فیض کاشانی، الاصفی، ۱/۶۷۵.</ref> که طبق بعضی از آنها درجات بهشت مرتبط با مراتب ایمان است.<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۶۶/۷۸.</ref> برخی مفسران نخستین درجه بهشت را «جنة المأوی»<ref>نازعات، ۴۰–۴۱.</ref> و بالاترین درجه آن را «جنات عدن» و «جنت رضوان»<ref>توبه، ۷۲؛ فجر، ۲۷–۳۰.</ref> دانستهاند که غایت و مقصود بهشتیان است.<ref>طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ۵/۷۷؛ فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۶/۱۰۲ و ۲۱/۴۶۱.</ref> در روایات نیز به درجات بهشت اشاره شده، آن را به تعداد آیات قرآن دانستهاند و به فرد میگویند بخواند و بالا برود.<ref>کلینی، الکافی، ۲/۶۰۶.</ref> حکما و اهل معرفت معتقدند بهشت و جهنم مراتبی دارند و هر یک به منازلی تقسیم میشوند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۳۱۹؛ فرغانی، مشارق الدراری، ۵۹۲.</ref> درجات بهشت تابع اعمال انسان است؛ هرچه اعمال انسان کاملتر باشد، شخص به درجات بالاتری از بهشت میرسد، و هر کس به اندازه اکتساب علوم حق و کارهای نیکو در دنیا، میتواند از مراتب بهشتی بهرهمند شود؛ زیرا تفاوت درجات بهشت، به حسب تفاوت قلوب آنان است.<ref>ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۳۰۳؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۶/۱۹۸.</ref> | |||
امامخمینی نیز با استناد به بعضی روایات<ref>صدوق، ثواب الاعمال، ۲۹۳.</ref> بهشت و جهنم را دارای درجاتی میداند.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۵۰۲–۵۰۳.</ref> ایشان معتقد است گستردگی درجات بهشت بیش از آن است که به تصویر درآید و از بهشت جسمانی آغاز میشود تا به مقامات و مراتب مقربان میرسد که مشتمل بر مقامات معنوی و لذات روحانی است. ویژگی مقربان این است که در این مقام و مرتبه، از بهشت جسمانی رویگردان شده، سرگرم مقامات معنوی خود میباشند.<ref>امامخمینی، کشف اسرار، ۱۷۲–۱۷۳.</ref> | |||
عارفان بهشت را به بهشت افعال، بهشت صفات و بهشت ذات تقسیم کردهاند.<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۱/۳۰۷–۳۰۸ و ۳/۳۳۰–۳۳۱.</ref> بهشت افعال، مکانی نیکوست که اعمال صالح در آن به صورت درختان و قصرها درآمده است.<ref>فرغانی، مشارق الدراری، ۳۲۰.</ref> بهشت صفات، اتصاف به صفات کمال و تخلق به اخلاق الهی<ref>قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۴۸.</ref> و بهشت ذات، شهود ذات است که با فنای کلی حاصل میشود.<ref>ابنعربی، تفسیر، ۲/۳۰۸.</ref> | |||
امامخمینی نیز همین تقسیم را برای بهشت و جهنم بیان کردهاست: | |||
## بهشت و جهنم افعال: این بهشت و جهنم، صورت اعمال خوب و بد انسانهاست که در آخرت ظهور میکند؛ زیرا برای افعال خوب صورتی باطنی و ملکوتی است که در قلب و جان آدمی اثر کرده و بهتدریج انسان را برای ورود به بهشت اعمال، آماده میکند؛ زیرا زمین بهشت، خالی از هر آبادانی است و همین عبادات، اذکار و اعمال انسانها، موجب آبادانی آن میشود. مردم غالباً در سایه عبادات و اعمال خوب، به این قسم از بهشت نایل میشوند که گاه از آن به بهشت جسمانی یا جنت اعمال و جنت نفس تعبیر میشود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۳، ۴۱۲–۴۱۳ و ۳۶۲؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۱۹۴؛ امامخمینی، کشف اسرار، ۱۷۲–۱۷۳.</ref> در برابر آن، جهنم اعمال است که مربوط به اهل معصیت میباشد. این قسم از جهنم، چیزی جز باطن عملهای ناپسند و زشت آدمی نیست.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱ و ۳۶۲.</ref> | |||
## بهشت و جهنم صفات: بهشت صفات که گاه از آن به بهشت متوسطان نیز تعبیر میشود، حاصل [[تهذیب نفس]] و [[ریاضت]] است که به واسطه آن عزم و [[اراده انسان]] قوی شده، قلب محل ظهور اسما و صفات میگردد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۱۲–۴۱۳.</ref> این افراد اخلاق خود را طبق ظواهر شرع تعدیل کردهاند، اما از حیث [[عقل نظری]] به مرتبه عالی نرسیدهاند؛ بلکه در حد تخیل ماندهاند و امور اعتقادی و شرعی و حقایق عالم را تنها با قوه خیال ادراک کردهاند. اینان پس از مرگ به جنات متوسطین نایل خواهند شد<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۶۹ و ۴۷۹.</ref> جهنم اخلاق نیز جهنمی بالاتر و سوزندهتر از جهنم اعمال است<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۵۷.</ref> و برای کسانی است که ملکات رذیلهای همچون [[حرص]]، انکار، [[حب مال و جاه]] در جان آنان رسوخ کردهاست و اهل جهنم از وحشت باطن آنان گریزان هستند،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱.</ref> از اینرو، جهنم صفات، نسبت به جهنم اعمال شدیدتر است؛ زیرا در جهنم اعمال، آدمی صورتی از باطن عمل و [[معصیت]] خود را دریافت میکند، اما در جهنم اخلاق، آنچه ظهور میکند، باطن ملکه درونی انسان است و نه صرف عمل، و تفاوت ظهور صورت باطنی عمل و ظهور ملکات بسیار است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱.</ref> | |||
## جنت ذات و جهنم فراق: از بهشت ذات به جنت لقا<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۶۵؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۵.</ref> و جنت روح<ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۳/۳۳۲.</ref> نیز تعبیر میشود که عالیترین درجه جنت به حساب میآید؛ چنانچه آیه «وَ ادْخُلِی جَنَّتِی»<ref>فجر، ۳۰.</ref> به آن اشاره دارد و طبق بعضی روایات<ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۴/۹۳.</ref> این آیه به [[سیدالشهدا(ع)]]، خطاب شدهاست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۷–۲۱۰.</ref> در این بهشت، تجلی و ظهور معرفت، به ذات و وصول به توحید ذاتی است<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۰۷–۲۱۰.</ref> و در این مقام سالک از توجه به غیر حقتعالی و حتی از لذتهای اخروی یا مقامات و درجات معنوی روی برگردانده است. این مقام عالی که وصول به لذات جمال الهی و رسیدن به بهجتهای انوار غیر متناهی است، از مهمات مقاصد اهل معرفت است و تعداد کمی از آنان به این سعادت خواهند رسید.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۲۸؛ امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۶۵–۱۶۶ و ۲۹۵.</ref> جهنم فراق مخصوص اولیا، مُحبان و مجذوبان است که رنج و عذاب آن ناشی از جدایی از محبوب است و در دنیا رخ میدهد؛ چنانکه بعضی از فقرات [[دعای کمیل]] به آن اشاره دارد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۱۲۳ و ۴۵۵.</ref> | |||
امامخمینی نیز همین تقسیم را برای بهشت و جهنم بیان | |||
# | |||
# بهشت و جهنم افعال: این بهشت و جهنم، صورت اعمال خوب و بد انسانهاست که در آخرت ظهور میکند؛ زیرا برای افعال | |||
# | |||
# بهشت و جهنم صفات: بهشت صفات که گاه از آن به بهشت متوسطان نیز تعبیر میشود، حاصل [[تهذیب نفس]] و [[ریاضت]] است که به واسطه آن عزم و [[اراده انسان]] قوی شده، قلب محل ظهور اسما و صفات میگردد. <ref>امامخمینی، چهل حدیث، | |||
# | |||
# جنت ذات و جهنم فراق: از بهشت ذات به جنت لقا <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۱۶۵؛ امامخمینی، حدیث جنود، ۴۱۵.</ref> و جنت روح <ref>آملی، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، ۳/۳۳۲.</ref> نیز تعبیر میشود که عالیترین درجه جنت به حساب میآید؛ چنانچه آیه «وَ ادْخُلِی جَنَّتِی» <ref>فجر، ۳۰.</ref> به آن اشاره دارد و طبق بعضی روایات <ref>مجلسی، بحار الانوار، ۲۴/۹۳.</ref> این آیه به [[سیدالشهدا(ع)]]، خطاب | |||
به اعتقاد امامخمینی اقسام سهگانه بهشت، با علم سالک رابطه مستقیم دارد؛ زیرا علوم اخرویه به سه صورت تقسیم میشوند: | به اعتقاد امامخمینی اقسام سهگانه بهشت، با علم سالک رابطه مستقیم دارد؛ زیرا علوم اخرویه به سه صورت تقسیم میشوند: | ||
# علم آداب و سنن عبودیت و علم مربوط به آبادانی نشئه دنیا؛ | # علم آداب و سنن عبودیت و علم مربوط به آبادانی نشئه دنیا؛ | ||
# | ## علم تهذیب نفس و سلوک الی الله؛ | ||
# علم تهذیب نفس و سلوک الی الله؛ | ## علم بالله و معارف. | ||
# | آخرت وابسته به همین سه امر است. در نتیجه، جنات نیز به اعتبار تقسیم سهگانه علم، به سه صورت تقسیم میشود: جنت ذات که غایت معارف الهی است؛ جنت صفات که نتیجه تهذیب نفس است و جنت اعمال که صورت قیام به عبودیت است.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۴۱۲–۴۱۳؛ امامخمینی، صحیفه، ۲۰/۲۱.</ref> | ||
# علم بالله و معارف. | |||
آخرت وابسته به همین سه امر است. در نتیجه، جنات نیز به اعتبار تقسیم سهگانه علم، به سه صورت تقسیم میشود: جنت ذات که غایت معارف الهی است؛ جنت صفات که نتیجه تهذیب نفس است و جنت اعمال که صورت قیام به عبودیت است. <ref>امامخمینی، چهل حدیث، | |||
== مخلوقبودن بهشت و جهنم == | |||
بعضی از روایات تصریح میکنند بهشت و جهنم در حال حاضر مخلوقاند و [[پیامبر(ص)]]، در [[شب معراج]] از آن دو عبور کردهاست.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۲/۱۰–۱۱ و ۲/۵۳.</ref> بیشتر متکلمان قائل به مخلوقبودن فعلی بهشت و جهنم هستند<ref>صدوق، الاعتقادت، ۷۹؛ آمدی، آبکار الافکار فی اصول الدین، ۴/۳۲۷.</ref> و در این زمینه به بعضی آیات<ref>آل عمران، ۱۳۳؛ بقره، ۲۴–۲۵.</ref> و روایات<ref>صدوق، التوحید، ۱۱۸.</ref> استناد کردهاند. برخی از متکلمان [[معتزله]] بهشت و جهنم را به صورت کنونی مخلوق نمیدانند، بلکه معتقدند هنگام قیامت خلق میشود؛ زیرا خلق آنها پیش از قیامت کاری عبث است.<ref>← تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۰۷–۱۰۸؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۶۱.</ref> | |||
امامخمینی مانند برخی دیگر از اهل معرفت<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۲۹۷؛ ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۲/۱۷۱.</ref> قائل است بهشت و جهنم از جهتی مخلوق و از جهتی مخلوق نیستند؛ به این معنا که اصل ماده و ساختار کلی آن موجود است، اما تعمیر آن و ساخت قصرها و غرفههای آن تابع اعمال انسانهاست و این مطلب موافق بعضی از روایات<ref>طوسی، الامالی، ۴۷۴.</ref> برهان و کشف است،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۳۶۲–۳۶۳.</ref> از اینرو هماکنون جهنم بر کافران احاطه دارد و مؤمنان در بهشت قرار دارند و انسان بر روی [[صراط]] که بر روی جهنم قرار دارد، سیر میکند؛ اما وقتی حجاب برداشته شد، مشاهده میکند در بهشت یا جهنم است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۵۰۲.</ref> | |||
برخی | == مکان بهشت و جهنم == | ||
در بعضی روایات زمینِ بهشت، کرسی و سقف آن [[عرش الهی]] معرفی شدهاست.<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۲۱۱.</ref> در میان اندیشمندان اسلامی، دربارهٔ مکان بهشت و جهنم اختلاف وجود دارد: برخی متکلمان اسلامی بهشت را فوق سماوات و تحت عرش و جهنم را تحت طبقات ارض دانستهاند.<ref>تفتازانی، شرح المقاصد، ۵/۱۱۱؛ لاهیجی، گوهر مراد، ۶۶۲.</ref> برخی نیز معتقدند وقوع مکان بهشت و جهنم در افلاک ممتنع است؛ زیرا افلاک خرق و التیام (شکافته شدن و بازگشت به حالت اولیه که از خواص عنصر مادی است) نمیپذیرند؛ همچنین در عالم عناصر نیز نمیباشد،<ref>← لاهیجی، گوهر مراد، ۶۶۱.</ref> اما برخی از حکما معتقدند مکانی از جنس این عالم برای بهشت و جهنم قابل تصور نیست و این دو مافوق مکان هستند.<ref>ملاصدرا، المبدأ و المعاد، ۴۵۸–۴۶۱؛ ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۳۲۲–۳۲۸.</ref> {{ببینید|متن=ببینید| فلک}} | |||
امامخمینی | امامخمینی با تأیید رأی حکما در این زمینه میگوید آخرت از جنس این عالم نیست و در مرتبهای فوق دنیاست؛ لذا بحث از مکان بهشت و جهنم، صحیح نیست؛ زیرا مکان امری است که با مقایسه حاصل میشود؛ به این معنا که وقتی دو چیز در عرض هم باشند، به سبب عدم امکان تداخل در اجسام برای هر یک مکانی تصور میشود و قابل اشاره و جهت است، اما عالم آخرت چون عالمی مستقل و تام است، در خارج دارای جهت نیست؛ در درون آن هم با یکدیگر تزاحم ندارند تا هر یک در طرفی قرار بگیرد؛ برای مثال اگر بهشتی به پهناوری زمین و آسمان در ذهن کسی موجود شود و بهشتی دیگر به همان قدر و اندازه در ذهن دیگری موجود شود، این دو بهشت از هم مستقل هستند و هیچ تزاحمی با هم ندارند. جهنم و بهشت هم اینگونه هستند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۵۹۵–۵۹۷.</ref> | ||
== | == جایگاه انسانهای قاصر == | ||
برخی از حکمای مشاء و اشراق دربارهٔ نفوس افراد قاصر و جاهل و نفوس افراد متوسطه که به مرحله تعقل نرسیدهاند و نمیتوانند عالم عقلی را تصور کنند، قائل شدند که این نفوس پس از [[مرگ]] به اجرام فلکی تعلق میگیرند و این اجرام موضوع تخیل این نفوس خواهد بود.<ref>ابنسینا، المبدأ و المعاد، ۱۱۴–۱۱۵؛ شیخ اشراق، مجموعه مصنفات، ۱/۸۹–۹۰؛ ← ملاصدرا، الحکمة المتعالیه، ۹/۴۰ و ۱۴۷.</ref> | |||
[[ | امامخمینی معتقد است گروهی از افراد مستضعف که از نظر ادراکات، ضعیف هستند و از مبدأ و [[معاد]] هیچ خبری ندارند، بهشت و جهنم موعود ندارند. این گروه در آخرت تجرد برزخی حیوانی دارند و ملکاتشان طبق نفوس برزخیه آنها بروز خواهد کرد؛ از اینرو عذاب آنان بر اساس ملکات حیوانی آنها خواهد بود؛ زیرا نور توحید اکتسابی ـ هرچند به صورت ضعیف و پنهان ـ در قلبشان حاصل نشدهاست تا از طریق آن نجات پیدا کنند. البته احتمال دارد اصل [[توحید فطری]]، یعنی عشق به کمال که در همه انسانها وجود دارد، جلوه کند و سرانجام آنان را نجات دهد<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۷۵–۴۷۶.</ref> همچنین به باور ایشان، دربارهٔ گروهی از انسانها که بر دین سابق بوده و به دین لاحق مشرف نشدهاند، مانند [[قوم یهود]] و [[مسیحی]]، در صورتی که این عملشان از باب عناد و نفاق نباشد، بلکه از این جهت باشد که به صحت دین خود یقین داشتهاند و احتمال خلاف آن را نمیدادند، نمیتوان قائل شد چنین اشخاصی به جهنم خواهند رفت؛ زیرا این خلاف عدل حقتعالی است؛ هرچند به بهشت که جایگاه مقربان است نیز راهی ندارند؛ بنابراین، ممکن است در آخرت در جایگاه دیگری غیر از بهشت و جهنم باشند و در آن حیات حیوانی داشته باشند.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۷۷–۴۷۸؛ امامخمینی، مکاسب، ۱/۲۰۰–۲۰۱.</ref> | ||
== خلود در بهشت و جهنم == | |||
[[قرآن کریم]] از خلود بعضی از کفار و گنهکاران در جهنم<ref>بقره، ۳۹؛ آل عمران، ۱۱۶.</ref> و خلود اهل بهشت در بهشت<ref>نساء، ۱۳؛ توبه، ۷۲، ۸۹ و ۱۰۰؛ حدید، ۱۲؛ مجادله، ۲۲.</ref> خبر دادهاست. برخی دانشمندان اسلامی نیز جاودانگی نعمتهای بهشتی را برای تمام بهشتیان<ref>مفید، تصحیح اعتقادات، ۱۱۶–۱۱۷.</ref> و خلود در عذاب جهنم را برای گروهی از انسانها در قیامت<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱/۴۱۲.</ref> مطابق نص قرآن میدانند؛ اما برخی از اهل معرفت با استناد به روایتی<ref>عینی، عمدة القاری فی شرح صحیح البخاری، ۱۹/۵۲؛ برقی، المحاسن، ۲/۵۱۸؛ حر عاملی، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ۲۵/۱۹۷.</ref> منکر خلود در عذاب در نشئه آخرت شدهاند؛ هرچند خلود در جهنم را میپذیرند<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۲۶۳ و ۳۰۱؛ قیصری، شرح فصوص الحکم، ۶۶۳ و ۹۸۴.</ref> به این معنا که عذاب ظاهری (حسی) به یک معنا پایانپذیر است و هنگامی که غضب الهی دربارهٔ آنان پایان پذیرفت، به رحمتی که بر غضب پیشی گرفتهاست، ملحق میشوند.<ref>ابنعربی، الفتوحات المکیه، ۱/۱۶۹.</ref> | |||
امامخمینی ضمن نقل قول از دیگران، خلود در آتش را از ضروریات دین دانسته<ref>امامخمینی، تهذیب الاصول، ۲/۳۴۴؛ امامخمینی، تعلیقات فصوص، ۶۷.</ref> معتقد است علت خلود در جهنم، زوال [[ایمان]] به واسطه بعضی از ملکات نفسانی<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۱.</ref> و خاموششدن نور فطرت و نابودشدن آن<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۵.</ref> است؛ اما در صورتی که فطرت توحیدی باقی باشد، مورد [[شفاعت]] و رحمت اَرحمالراحمین واقع میشود.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۶۰۸.</ref> | |||
== ویژگیهای بهشت == | |||
اندیشمندان اسلامی با استناد به برخی آیات و روایات، ویژگیهایی برای بهشت و نعمتهای آن ذکر کردهاند؛ ازجمله: | اندیشمندان اسلامی با استناد به برخی آیات و روایات، ویژگیهایی برای بهشت و نعمتهای آن ذکر کردهاند؛ ازجمله: | ||
# دوام نعمتهای آن: قرآن کریم در آیات متعدد نعمتهای بهشتی را جاودانه میشمارد<ref>بقره، ۲۵؛ آل عمران، ۱۰۷؛ هود، ۲۳.</ref> زیرا خروج از بهشت نیاز به سبب و علتی دارد و چنین سببی در آنجا نیست؛ زیرا بهشت دار تکلیف و زحمت نیست.<ref>خمینی، تفسیر القرآن الکریم، ۵/۱۱۱–۱۱۲.</ref> | |||
## جسمانی و روحانیبودن نعمتهای بهشتی: چنانکه آیات الهی بر آن دلالت دارد،<ref>یس، ۵۷؛ اسراء، ۹۱؛ توبه، ۷۲؛ ابنسینا، الاضحویه، ۲۶.</ref> البته نعمتهای روحانی شریفتر و کاملتر از نعمتهای حسی است.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۵/۴۵۵.</ref> | |||
## نبودن رنج و مصیبت در بهشت: طبق آیات قرآن در بهشت هیچ رنج و زحمتی نیست و اهل بهشت در رفاه و آسایش هستند،<ref>حجر، ۴۸؛ فاطر، ۳۵.</ref> زیرا آن عالم، عالم طبیعت نیست و تبدّل و کون و فساد در آن راه ندارد.<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۲۳۰.</ref> | |||
امامخمینی نیز معتقد است اهل بهشت دارای لذتهای جسمانی و روحانی هستند و حتی اولیای الهی که به مرتبه بالای تجرد عقلانی رسیدهاند، جسم و وجود برزخی دارند و از لذتهای جسمانی در بهشت برخوردارند، همچنان که از لذتهای روحانی برخوردار بوده و همافق با موجودات عقلانی هستند،<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۰۷–۴۰۸.</ref> اگرچه درجاتی که متوسطان از اهل بهشت دارند، در حد لذتهای جسمانی و محسوس است و از آنجاکه مقامات معنوی بالا برای آنان قابل درک نیست، از فقدان آن نعمتهای روحانی ناراحت و غمگین نمیشوند،<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۴۷۹.</ref> البته بهشت و نعمتهای آن قابل مقایسه با نعمتهای دنیایی نیست، بلکه تمام دنیا در مقابل یک تار از حلههای بهشتی نیست<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۰۵.</ref> و ادراک و فهم انسان از آن نعمتها به مانند کوری است که زیباییهای دنیا را برای او وصف میکنند،<ref>امامخمینی، تقریرات، ۱/۲۲۳.</ref> بلکه برخی اهل معرفت بر این اعتقادند از آنجاکه عالم آخرت دار تزاحم نیست، لذتها و شهواتی که در بهشت است همه لذتها را به همراه دارد. برای مثال لذتهایی که با گوش درک میشود، لذتهایی که مربوط به دیدن است را نیز به همراه دارد.<ref>← امامخمینی، دعاء السحر، ۲۵.</ref> | |||
امامخمینی با استناد به روایتی<ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۲۹۱.</ref> معتقد است اهل بهشت میتوانند مانند خداوند خلق کنند و این سلطنت و قدرت الهی که به بندگان داده میشود به این جهت است که آنان اراده و هواهای نفسانی خود در دنیا را ترک کرده و اراده حق را در مملکت وجود خود نافذ کردهاند و این سبب میشود که حقتعالی اراده آنان را در عالم آخرت نافذ کند و آنان را مَثَل اعلای خود قرار دهد و این یکی از اسرار عبادت است که قوای ملکی و ملکوتی انسان مسخّر [[اراده الهی]] میگردد.<ref>امامخمینی، آداب الصلاة، ۳۲–۳۳.</ref> | |||
امامخمینی با استناد به روایتی <ref>فیض کاشانی، علم الیقین، ۲/۱۲۹۱.</ref> معتقد است اهل بهشت میتوانند مانند خداوند خلق کنند و این سلطنت و قدرت الهی که به بندگان داده میشود به این جهت است که آنان اراده و هواهای نفسانی خود در دنیا را ترک کرده و اراده حق را در مملکت وجود خود نافذ کردهاند و این سبب میشود که حقتعالی اراده آنان را در عالم آخرت نافذ کند و آنان را مَثَل اعلای خود قرار دهد و این یکی از اسرار عبادت است که قوای ملکی و ملکوتی انسان مسخّر [[اراده الهی]] میگردد. <ref>امامخمینی، آداب الصلاة، | |||
== ویژگیهای جهنم == | |||
عالمان اسلامی برای جهنم و عذابهای آن نیز ویژگیهایی برشمردهاند؛ ازجمله: | عالمان اسلامی برای جهنم و عذابهای آن نیز ویژگیهایی برشمردهاند؛ ازجمله: | ||
# احاطه آتش بر کافران: قرآن کریم جهنم را محیط بر کافران شمردهاست.<ref>توبه، ۴۹.</ref> بعضی مفسران احاطه جهنم را در آینده و [[روز قیامت]]<ref>بیضاوی، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ۴/۱۹۸؛ کاشانی، زبدة التفاسیر، ۵/۲۳۸.</ref> و بعضی آن را در حال و در عالم دنیا<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۴/۱۷۰.</ref> دانستهاند و معتقدند آتش جهنم اینک موجود است، اما حجاب دنیا مانع از درک آتش است.<ref>ملاصدرا، تفسیر القرآن، ۴/۱۷۰؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۹/۳۰۶.</ref> امامخمینی نیز معتقد است احاطه جهنم در همین عالم است، اما ادراک آن ممکن نیست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۵۰۲.</ref> احاطه آتش جهنم نیز مانند احاطه آتش دنیا نیست؛ زیرا آتش در دنیا محیط بر سطح بوده و با باطن اشیا تماس ندارد، بر خلاف آتش جهنم که محیط بر ظاهر و باطن است و احاطه آن، ظهور احاطه قیومی حقتعالی است و بدن را در ظاهر و باطن و روح و قلب را میسوزاند و چنین آتشی در عالم دنیا قابل تصور نیست.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۳۷۲–۳۷۳؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۸۹.</ref> | |||
## عظمت و شدت آتش: در موارد متعددی از قرآن، دربارهٔ شدت حرارت آتش جهنم سخن به میان آمدهاست.<ref>واقعه، ۹۴؛ همزه، ۴؛ قارعه، ۱۱.</ref> در بعضی روایات نیز آتش دنیا، مرتبه نازله آتش جهنم شمرده شدهاست.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱/۳۶۶.</ref> امامخمینی آتش دنیا را نسبت به آتش آخرت آتشی سرد و غیر خالص میداند، بر خلاف آتش جهنم که خالص است. همچنین سختی و شدت حرارت آتش جهنم قابل تصور و ادراک انسان نیست؛ زیرا ارتباط نفس با بدن در دنیا ضعیف و ناقص است؛ ولی در آخرت این ارتباط به آخرین مراتب خود میرسد.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۸۷–۸۸؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۲۲۰–۲۲۱؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۹/۱۱۳و ۲۰/۲۱.</ref> | |||
## شعور و ادراک آتش جهنم: قرآن کریم، جهنم را دارای ادراک و شعور معرفی کردهاست.<ref>ق، ۳۰؛ فرقان، ۱۲.</ref> دانشمندان اسلامی نیز با استناد به این آیات بر این باورند که جهنم دارای شعور و ادراک است.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۸/۲۰۵.</ref> امامخمینی نیز آتش جهنم را دارای حیات میداند که از روی شعور و ادراک، اهلش را عذاب میدهد.<ref>امامخمینی، تقریرات، ۳/۲۲۰–۲۲۱؛ امامخمینی، چهل حدیث، ۸۹ و ۲۷۵.</ref> | |||
== درهای بهشت و جهنم == | |||
قرآن کریم تعداد درهای جهنم را هفت عدد ذکر کرده که از هر دری، بخش معینی از اهل جهنم وارد میشوند.<ref>حجر، ۴۴.</ref> طبق بعضی روایات درهای بهشت هشت در است که عرض هر در، مسیر چهل سال است.<ref>صدوق، الخصال، ۲/۴۰۸.</ref> برخی مفسران بعید ندانستهاند که مراد از درهای بهشت و جهنم، طبقات آنها باشد.<ref>فخر رازی، مفاتیح الغیب، ۱۹/۱۴۶؛ طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۲/۱۷۰.</ref> برخی نیز درهای بهشت و جهنم را ظهور [[حواس پنجگانه انسان]] و دو حس باطنی [[خیال]] و [[وهم]] دانستهاند که اگر در طاعت به کار روند، در بهشت و اگر در خلاف آن به کار روند، در جهنم خواهند بود اما برای بهشت در دیگری است و آن باب قلب است.<ref>ملاصدرا، اسرار الآیات، ۲۱۸.</ref> | |||
امامخمینی درهای بهشت و جهنم را مربوط به اعمال انسان میداند و معتقد است انسان در صورتی که با مجاهده نفس اخلاق فاسد و شیاطین درونی را از خود دور کند، مملکت وجودش محل ملائکه شده و راه سلوک برای او آسان میشود و صراط مستقیم انسانیت برای او روشن میگردد و در این صورت درهای بهشت بر او گشوده و درهای جهنم بر او بسته میگردد،<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۶–۲۷.</ref> در صورتی که شخص، مبتلا به گناهان است، لازم است خود را در این دنیا به آتش ندامت و [[توبه]] پاک کند و در غیر این صورت درهای جهنم به روی او باز و درهای بهشت برای او بسته خواهد بود.<ref>امامخمینی، چهل حدیث، ۲۷۶.</ref> | |||
قرآن کریم | == عبور همگان از جهنم == | ||
قرآن کریم به ورود تمام انسانها به جهنم اشاره کردهاست<ref>مریم، ۷۱.</ref> که بعضی مفسران آن ورود را به حضور همه مردم در کنار جهنم معنا کردهاند.<ref>طباطبایی، المیزان فی تفسیر القرآن، ۱۴/۸۸–۸۹.</ref> روایات نیز از عبور انسانها از صراط و پل جهنم خبر دادهاند.<ref>صدوق، معانی الاخبار، ۳۲.</ref> طبق روایات همه انسانها از روی آن میگذرند و از شمشیر تیزتر و از مو باریکتر است.<ref>قمی، تفسیر القمی، ۱/۲۹ و ۲/۴۲۱.</ref> | |||
امامخمینی | امامخمینی بر اساس اعتقاد خود که جهنم را باطن این دنیا و طبیعت را متن جهنم میداند،<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۶؛ امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۲۸ و ۱۸/۴۴۸.</ref> معتقد است صراط، همان ورود به نشئه دنیا و آغاز سیر انسان از طبیعت است که با گذر از دنیا در حقیقت از صراطی که بر جهنم است، عبور میکند و در آخرت، همین عبور برای همه ظهور مییابد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۸/۳۲۸؛ ۱۴/۱۱۲؛ ۱۸/۴۴۹، ۵۰۱–۵۰۲ و ۱۹/۳۷۷؛ امامخمینی، تقریرات، ۳/۱۲۰–۱۲۱.</ref> ایشان با استناد به روایتی<ref>حویزی، تفسیر نور الثقلین، ۳/۳۵۴.</ref> دربارهٔ چگونگی عبور اولیا و مؤمنان از جهنم که در آن اولیا از صراط بهسرعت عبور میکنند، اما مؤمن بهکندی بر آن میگذرد، معتقد است مؤمن از نورانیت عقل بهرهمند است و به همان اندازه بر شعله آتش جهنم غلبه دارد و این شعله در دنیا به صورت غضب و شهوت است؛ زیرا گاهی مؤمن به دنیا و طبیعت آلوده میگردد، اما جلوه نور اولیای کامل، سراسر طبیعت را مقهور حکم خود کردهاست و آنان در طول حیات خود از تصرف [[ابلیس]] و دامهای او در سلامت هستند.<ref>امامخمینی، حدیث جنود، ۴۶.</ref> {{ببینید|متن=ببینید|معاد}} | ||
== پانویس == | |||
{{پانویس|۲}} | |||
==پانویس== | |||
{{پانویس}} | |||
== منابع == | |||
{{منابع}} | {{منابع}} | ||
* قرآن کریم. | * قرآن کریم. | ||
* آمدی، سیفالدین، آبکار الافکار فی اصول الدین، تحقیق احمد محمد مهدی، قاهره، دارالکتب، ۱۴۲۳ق. | |||
* آمدی، سیفالدین، | |||
* آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، تصحیح سیدمحسن موسوی تبریزی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق. | * آملی، سیدحیدر، تفسیر المحیط الاعظم و البحر الخضم، تصحیح سیدمحسن موسوی تبریزی، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ سوم، ۱۴۲۲ق. | ||
* ابناثیر، مبارکبنمحمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، تصحیح محمود محمد طناحی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش. | * ابناثیر، مبارکبنمحمد، النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، تصحیح محمود محمد طناحی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۳۶۷ش. | ||
* ابنسینا، حسینبنعبدالله، الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | * ابنسینا، حسینبنعبدالله، الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | ||
* ابنسینا، حسینبنعبدالله، الاضحویة فی المعاد، تحقیق حسین عاصی، تهران، شمس تبریزی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش. | * ابنسینا، حسینبنعبدالله، الاضحویة فی المعاد، تحقیق حسین عاصی، تهران، شمس تبریزی، چاپ اول، ۱۳۸۲ش. | ||
* ابنسینا، حسینبنعبدالله، الشفاء، الالهیات، تصحیح سعید زاید، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق. | * ابنسینا، حسینبنعبدالله، الشفاء، الالهیات، تصحیح سعید زاید، قم، کتابخانه آیتالله مرعشی نجفی، ۱۴۰۴ق. | ||
* ابنسینا، حسینبنعبدالله، المبدأ و المعاد، به اهتمام عبدالله نورانی، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش. | * ابنسینا، حسینبنعبدالله، المبدأ و المعاد، به اهتمام عبدالله نورانی، تهران، مؤسسه مطالعات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش. | ||
* ابنعربی، محیالدین، تفسیر ابنعربی، تحقیق سمیر مصطفی رباب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق. | * ابنعربی، محیالدین، تفسیر ابنعربی، تحقیق سمیر مصطفی رباب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق. | ||
* ابنعربی، محیالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بیتا. | * ابنعربی، محیالدین، الفتوحات المکیه، بیروت، دار صادر، بیتا. | ||
* ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. | * ابنمنظور، محمدبنمکرم، لسان العرب، تحقیق جمالالدین میردامادی، بیروت، دارالفکر ـ دار صادر، چاپ سوم، ۱۴۱۴ق. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، امامخمینی، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش. | * امامخمینی، سیدروحالله، امامخمینی، آداب الصلاة، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امامخمینی، چاپ شانزدهم، ۱۳۸۸ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق. | * امامخمینی، سیدروحالله، تعلیقات علی شرح فصوص الحکم و مصباح الانس، قم، پاسدار اسلام، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش. | |||
* امامخمینی، سیدروحالله، تقریرات فلسفه امامخمینی، تقریر سیدعبدالغنی اردبیلی، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، سیدروحالله، امامخمینی، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۷ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، شرح امامخمینی، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۸ش. | |||
* امامخمینی، سیدروحالله، امامخمینی، تهذیب الاصول، تقریر جعفر سبحانی، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوازدهم، ۱۳۸۷ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، شرح امامخمینی، دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۶ش. | |||
* امامخمینی، سیدروحالله، شرح امامخمینی، چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم | * امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ پنجم، ۱۳۸۹ش. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، امامخمینی، الطلب و الاراده، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ چهارم، ۱۳۸۷ش. | |||
* امامخمینی، سیدروحالله، شرح حدیث جنود عقل و جهل، تهران، مؤسسه تنظیم | |||
* امامخمینی، سیدروحالله، شرح امامخمینی، دعاء السحر، تهران، مؤسسه تنظیم | |||
* امامخمینی، سیدروحالله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم | |||
* امامخمینی، سیدروحالله، امامخمینی، الطلب و الاراده، تهران، مؤسسه تنظیم | |||
* امامخمینی، سیدروحالله، امامخمینی، کشف اسرار، تهران، محمد، بیتا. | * امامخمینی، سیدروحالله، امامخمینی، کشف اسرار، تهران، محمد، بیتا. | ||
* امامخمینی، سیدروحالله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ دوم، ۱۳۸۵ش. | |||
* امامخمینی، سیدروحالله، المکاسب المحرمه، تهران، مؤسسه تنظیم | |||
* برقی، احمدبنمحمد، المحاسن، تحقیق جلالالدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق. | * برقی، احمدبنمحمد، المحاسن، تحقیق جلالالدین محدث، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق. | ||
* بطرس، عبدالملک، قاموس الکتاب المقدس، بیروت، المشعل، چاپ ششم، ۱۹۸۱م. | |||
* بطرس، عبدالملک، قاموس | |||
* بیضاوی، عبداللهبنعمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، تحقیق محمد عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق. | * بیضاوی، عبداللهبنعمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل (تفسیر البیضاوی)، تحقیق محمد عبدالرحمن مرعشلی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق. | ||
* تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تصحیح عبدالرحمن عمیره، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | * تفتازانی، سعدالدین، شرح المقاصد، تصحیح عبدالرحمن عمیره، قم، شریف رضی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | ||
* توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، تهران، سمت ـ طه ـ مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش. | * توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ جهان، تهران، سمت ـ طه ـ مرکز جهانی علوم اسلامی، چاپ پنجم، ۱۳۸۱ش. | ||
* حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت (ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | |||
* حر عاملی، محمدبنحسن، تفصیل وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسه آلالبیت(ع)، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | |||
* حلی، علامه، حسنبنیوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق حسن حسنزاده آملی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق. | * حلی، علامه، حسنبنیوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، تحقیق حسن حسنزاده آملی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق. | ||
* حویزی، عبدعلیبنجمعه، تفسیر نور الثقلین، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق. | * حویزی، عبدعلیبنجمعه، تفسیر نور الثقلین، تصحیح سیدهاشم رسولی محلاتی، قم، اسماعیلیان، چاپ چهارم، ۱۴۱۵ق. | ||
* خمینی، سیدمصطفی، تفسیر القرآن الکریم، تهران، مؤسسه تنظیم …، چاپ اول، ۱۴۱۸ق. | |||
* خمینی، سیدمصطفی، تفسیر القرآن الکریم، تهران، مؤسسه تنظیم | |||
* خواجهنصیر طوسی، محمدبنمحمد، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | * خواجهنصیر طوسی، محمدبنمحمد، شرح الاشارات و التنبیهات، قم، بلاغت، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | ||
* دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | * دهخدا، علیاکبر، لغتنامه دهخدا، تهران، دانشگاه تهران، چاپ اول، ۱۳۷۳ش. | ||
* راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق. | * راغب اصفهانی، حسینبنمحمد، مفردات الفاظ القرآن، تحقیق صفوان عدنان، بیروت ـ دمشق، دارالقلم ـ دارالشامیه، چاپ اول، ۱۴۱۲ق. | ||
* رضایی، عبدالعظیم، تاریخ ادیان جهان، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۶۸ش. | * رضایی، عبدالعظیم، تاریخ ادیان جهان، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ سوم، ۱۳۶۸ش. | ||
* شیخ اشراق، سهروردی، شهابالدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، تصحیح هانری کربن و دیگران، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش. | |||
* شیخ اشراق، | |||
* صدوق، محمدبنعلی، الاعتقادات، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق. | * صدوق، محمدبنعلی، الاعتقادات، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ دوم، ۱۴۱۴ق. | ||
* صدوق، محمدبنعلی، التوحید، تحقیق سیدهاشم حسینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۸ق. | * صدوق، محمدبنعلی، التوحید، تحقیق سیدهاشم حسینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۹۸ق. | ||
* صدوق، محمدبنعلی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، شریف رضی، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق. | * صدوق، محمدبنعلی، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، قم، شریف رضی، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق. | ||
* صدوق، محمدبنعلی، الخصال، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش. | * صدوق، محمدبنعلی، الخصال، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۳۶۲ش. | ||
* صدوق، محمدبنعلی، معانی الاخبار، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق. | * صدوق، محمدبنعلی، معانی الاخبار، تصحیح علیاکبر غفاری، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۳ق. | ||
* طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق. | * طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، ۱۴۱۷ق. | ||
* طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضلالله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش. | * طبرسی، فضلبنحسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تحقیق سیدهاشم رسولی محلاتی و سیدفضلالله یزدی، تهران، ناصرخسرو، چاپ سوم، ۱۳۷۲ش. | ||
* طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش. | * طریحی، فخرالدین، مجمع البحرین، تصحیح سیداحمد حسینی اشکوری، تهران، مرتضوی، چاپ سوم، ۱۳۷۵ش. | ||
* طوسی، محمدبنحسن، الامالی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | * طوسی، محمدبنحسن، الامالی، قم، دارالثقافه، چاپ اول، ۱۴۱۴ق. | ||
* طوسی، محمدبنحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | * طوسی، محمدبنحسن، التبیان فی تفسیر القرآن، تحقیق احمد قصیر عاملی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | ||
* عینی، محمودبناحمد، عمدة القاری فی شرح صحیح البخاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا. | * عینی، محمودبناحمد، عمدة القاری فی شرح صحیح البخاری، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بیتا. | ||
* فخر رازی، محمدبنعمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق. | * فخر رازی، محمدبنعمر، مفاتیح الغیب (التفسیر الکبیر)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۴۲۰ق. | ||
* فرغانی، سعیدالدین، مشارق الدراری، شرح تائیه ابنفارض، تحقیق سیدجلالالدین آشتیانی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش. | |||
* فرغانی، سعیدالدین، مشارق | |||
* فیض کاشانی، ملامحسن، الاصفی فی تفسیر القرآن، تصحیح محمدحسین درایتی و محمدرضا نعمتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق. | * فیض کاشانی، ملامحسن، الاصفی فی تفسیر القرآن، تصحیح محمدحسین درایتی و محمدرضا نعمتی، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۱۸ق. | ||
* فیض کاشانی، ملامحسن، علم الیقین فی اصول الدین، تحقیق محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۸ق. | * فیض کاشانی، ملامحسن، علم الیقین فی اصول الدین، تحقیق محسن بیدارفر، قم، بیدار، چاپ اول، ۱۴۱۸ق. | ||
* فیض کاشانی، ملامحسن، کلمات مکنونة من علوم اهلالحکمة و المعرفة، تهران، فراهانی، چاپ دوم، ۱۳۶۰ش. | * فیض کاشانی، ملامحسن، کلمات مکنونة من علوم اهلالحکمة و المعرفة، تهران، فراهانی، چاپ دوم، ۱۳۶۰ش. | ||
* قطبالدین شیرازی، محمودبنمسعود، شرح حکمة الاشراق، به اهتمام عبدالله نورانی و مهدی محقق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش. | * قطبالدین شیرازی، محمودبنمسعود، شرح حکمة الاشراق، به اهتمام عبدالله نورانی و مهدی محقق، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۸۳ش. | ||
* قمی، علیبنابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح سیدطیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش. | * قمی، علیبنابراهیم، تفسیر القمی، تصحیح سیدطیب موسوی جزایری، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، ۱۳۶۳ش. | ||
* قیصری، داوودبنمحمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | * قیصری، داوودبنمحمود، شرح فصوص الحکم، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۷۵ش. | ||
* کاشانی، ملافتحالله، زبدة التفاسیر، قم، بنیاد معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق. | * کاشانی، ملافتحالله، زبدة التفاسیر، قم، بنیاد معارف اسلامی، چاپ اول، ۱۴۲۳ق. | ||
* کتاب مقدس، بیجا، دارالکتاب المقدس، ۱۹۸۰م. | |||
* کتاب مقدس، بیجا، | |||
* کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | * کلینی، محمدبنیعقوب، الکافی، تصحیح علیاکبر غفاری و محمد آخوندی، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق. | ||
* لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تهران، نشر سایه، چاپ اول، ۱۳۸۳ش. | * لاهیجی، عبدالرزاق، گوهر مراد، تهران، نشر سایه، چاپ اول، ۱۳۸۳ش. | ||
* مازندرانی، ملاصالح، شرح الکافی، تحقیق ابوالحسن شعرانی، تهران، مکتبه الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ق. | * مازندرانی، ملاصالح، شرح الکافی، تحقیق ابوالحسن شعرانی، تهران، مکتبه الاسلامیه، چاپ اول، ۱۳۸۲ق. | ||
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار (ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. | |||
* مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار(ع)، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ دوم، ۱۴۰۳ق. | |||
* مجلسی، محمدباقر، حق الیقین، تهران، اسلامیه، بیتا. | * مجلسی، محمدباقر، حق الیقین، تهران، اسلامیه، بیتا. | ||
* مدنی، سیدعلیخان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین (ع)، تصحیح سیدمحسن حسینی امینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | |||
* مدنی، سیدعلیخان، ریاض السالکین فی شرح صحیفة سیدالساجدین(ع)، تصحیح سیدمحسن حسینی امینی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، ۱۴۰۹ق. | |||
* مفید، محمدبنمحمد، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | * مفید، محمدبنمحمد، اوائل المقالات فی المذاهب و المختارات، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | ||
* مفید، محمدبنمحمد، تصحیح اعتقادات الامامیه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | * مفید، محمدبنمحمد، تصحیح اعتقادات الامامیه، قم، کنگره جهانی شیخ مفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق. | ||
* ملاصدرا، محمدبنابراهیم، اسرار الآیات، تصحیح محمد خواجوی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه، ۱۳۶۰ش. | * ملاصدرا، محمدبنابراهیم، اسرار الآیات، تصحیح محمد خواجوی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه، ۱۳۶۰ش. | ||
* ملاصدرا، محمدبنابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، تصحیح محمد خواجوی، قم، بیدار، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش. | * ملاصدرا، محمدبنابراهیم، تفسیر القرآن الکریم، تصحیح محمد خواجوی، قم، بیدار، چاپ دوم، ۱۳۶۶ش. | ||
* ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م. | * ملاصدرا، محمدبنابراهیم، الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعه، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ سوم، ۱۹۸۱م. | ||
* ملاصدرا، محمدبنابراهیم، المبدأ و المعاد، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۵۴ش. | * ملاصدرا، محمدبنابراهیم، المبدأ و المعاد، تصحیح سیدجلالالدین آشتیانی، تهران، انجمن حکمت و فلسفه ایران، ۱۳۵۴ش. | ||
* ملاصدرا، محمدبنابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش. | * ملاصدرا، محمدبنابراهیم، مفاتیح الغیب، تصحیح محمد خواجوی، تهران، مؤسسه تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، ۱۳۶۳ش. | ||
* ناس، جانبایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علیاصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ بیستم، ۱۳۹۰ش. | * ناس، جانبایر، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علیاصغر حکمت، تهران، علمی و فرهنگی، چاپ بیستم، ۱۳۹۰ش. | ||
* وان وورست، رابرت، مسیحیت از لابهلای متون، ترجمه جواد باغبانی و عباس رسول زاده، قم، مؤسسه آموزشی پژوهشی امامخمینی، چاپ اول، ۱۳۸۴ش. | |||
* وان وورست، | |||
* هینلز، جان. ر، راهنمای ادیان زنده، ترجمه عبدالرحیم گواهی، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش. | * هینلز، جان. ر، راهنمای ادیان زنده، ترجمه عبدالرحیم گواهی، قم، بوستان کتاب، چاپ سوم، ۱۳۷۸ش. | ||
{{پایان}} | {{پایان}} | ||
==پیوند به بیرون== | == پیوند به بیرون == | ||
محسن میرزاپور، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/711/ بهشت و جهنم]»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، ص۷۱۱–۷۲۰. | |||
محسن میرزاپور، «[https://books.khomeini.ir/books/10002/711/ بهشت و جهنم]»، دانشنامه امام خمینی، ج۲، | |||
[[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] | [[رده:مقالههای آماده ارزیابی]] |