۲۱٬۳۲۴
ویرایش
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''فرماندهی کل نیروهای مسلح'''، جایگاه و عملکرد فرماندهی نیروهای مسلح در [[جمهوری اسلامی ایران]]. | '''فرماندهی کل نیروهای مسلح'''، جایگاه و عملکرد فرماندهی [[قوای مسلح|نیروهای مسلح]] در [[نظام جمهوری اسلامی ایران|جمهوری اسلامی ایران]]. | ||
== معنی == | == معنی == | ||
نیروهای مسلح به مجموعه قوای منظم نظامی گفته میشود که برای دفاع از سرزمین در برابر [[بیگانگان]] یا مقابله با آشوبهای داخلی و حفظ منافع ملی تشکیل میشوند.<ref>هاشمی، کارنامه و خاطرات، ۲/۳۶۱.</ref> نیروهای مسلح در جمهوری اسلامی ایران، بنابر ماده ۲ قانون استخدام نیروهای انتظامی جمهوری اسلامی ایران، مصوب ۲۰/۱۲/۱۳۸۲ عبارتاند از: ارتش، [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه]] و [[قوای انتظامی|نیروی انتظامی]]<ref>غمامی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، ۴۵۵.</ref>؛ البته تا پیش از سال ۱۳۷۰ نیروهای امنیت داخلی، شامل ژاندارمری، شهربانی و [[کمیته انقلاب اسلامی]] میشد. با ادغام این سه نیرو در یکدیگر، نیروی انتظامی شکل گرفت.<ref>غمامی، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، ۴۵۹.</ref> | |||
پیش از [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، طبق اصول ۵۰ و ۵۱ قانون اساسی | پیش از [[انقلاب اسلامی ایران|انقلاب اسلامی]]، طبق اصول ۵۰ و ۵۱ [[قانون اساسی مشروطیت]]، فرماندهی کل نیروهای مسلح و اعلان جنگ و [[صلح]] با شخص پادشاه بود؛ اما در اندیشه امامخمینی، حاکم [[جامعه اسلامی]] از جانب خداوند منصوب میشود. چنین حاکمی اجرای قوانین، [[قضاوت]]، فرماندهی جنگ و فرماندهی نیروهای مسلح و همه [[حکم حکومتی|احکام حکومتی]] را بر عهده دارد<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۶، ۷۱.</ref>؛ همانگونه که [[پیامبر اکرم(ص)]] و [[امامعلی(ع)]] بنابر آیات<ref>آل عمران، ۳۱؛ نساء، ۵۹–۶۰، ۱۰۵؛ مائده، ۵۵؛ احزاب، ۶، ۳۶.</ref> و [[روایات]]<ref>کلینی، کافی، ۱/۲۸۷، ۲۹۴–۲۹۵ و ۸/۱۰۶؛ صدوق، الخصال، ۱/۲۹۳ و ۲/۵۷۵.</ref> حاکم منصوب از جانب خداوند بودند و سیره حکومتی آنان چنین بود.<ref>ابنهشام، السیرة النبویه(ص)، ۲/۵۱۹–۵۲۰؛ ابنحبیب، المحبر، ۱۲۶؛ ابنکثیر، البدایة و النهایه، ۵/۱۰۳؛ سروش، دین و دولت در اندیشه اسلامی، ۱۹۸–۲۱۶؛ شهیدی، زیستنامه امامعلی(ع)، ۲۵–۵۸؛ امامخمینی، ولایت فقیه، ۲۶؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۲۹۵.</ref> از نگاه امامخمینی، در [[عصر غیبت]]، حکومت با اختیارات یادشده بر عهده [[فقیه جامع شرایط]] است.<ref>امامخمینی، ولایت فقیه، ۷۲؛ امامخمینی، صحیفه، ۱۱/۴۶۴.</ref> بر این اساس امامخمینی سلطنت سلسله پهلوی را غیرقانونی و فرماندهی [[محمدرضا پهلوی]] بر نیروهای مسلح را تحمیلی میدانست<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۲۴۵ و ۳۹۴.</ref> و به صاحبمنصبان و سران نیروهای هوایی و زمینی و دریایی پیام داد که اطاعت از [[محمدرضا پهلوی]]، اطاعت از [[طاغوت]] است.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۴/۳۱۰.</ref> | ||
[[امامخمینی]] در آستانه | [[امامخمینی]] در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی در ۱۵/۱۱/۱۳۵۷، بنابر حق شرعی و قانونی برآمده از آرای اکثریت قاطع قریب به اتفاق ملت ایران، دستور تشکیل [[دولت موقت]] را صادر کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۵۴.</ref> پس از پیروزی انقلاب اسلامی، فرماندهی کل نیروهای مسلح را بر عهده گرفت و اقداماتی کرد؛ مانند عزل تقی ریاحی از وزارت دفاع در دولت موقت،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۶/۲۰۷.</ref> دستور به رئیس کل ستاد ارتش برای اعزام نیرو به [[پاوه]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۸۵.</ref> دستور به رئیس کل ستاد ارتش و رئیس کل ژاندارمری و رئیس کل [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]، مبنی بر تعقیب و دستگیری اشرار و مهاجمان منطقه [[کردستان]]،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۲۸۶.</ref> دستور به نیروهای مسلح برای مقابله با عوامل خرابکار [[حزب دمکرات]] در [[سنندج]] و سرکوب آنان،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۰۶.</ref> دادن مجوز به رئیس ستاد مشترک ارتش جهت تقویت نیروهای مسلح در کردستان،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۱۳.</ref> صدور [[بیانیه هشتمادهای]] به عنوان فرمانده کل قوا دربارهٔ حوادث کردستان<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۳۱۶.</ref> و حکم به [[حسن لاهوتی]] سرپرست سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ایران برای شرکت در تمام جلسات شورای عالی هماهنگی و تصمیمگیری سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و گزارش آن به ایشان.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۹/۵۴۸.</ref> | ||
== فرماندهی کل در قانون اساسی == | == فرماندهی کل در قانون اساسی == | ||
در [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] در سال ۱۳۵۸ مطرح شد که فرماندهی کل نیروهای مسلح از نظر شرعی و مذهبی از [[ | در [[مجلس خبرگان قانون اساسی]] در سال ۱۳۵۸ مطرح شد که فرماندهی کل نیروهای مسلح از نظر شرعی و مذهبی از اختیارات [[ولایت فقیه]] است.<ref>اداره کل، صورت مشروح مذاکرات مجلس، ۲/۱۱۱۵.</ref> افزون بر این، از آنجاکه بیشتر نمایندگان مجلس خبرگان دغدغه حفظ انقلاب، [[نظام جمهوری اسلامی ایران|نظام جمهوری اسلامی]] و استقلال کشور را داشتند، معتقد بودند باید در رأس نیروهای مسلح شخصیتی باشد که از آن مراقبت کند و از نفوذ نیروهای [[اجانب|بیگانه]] در ارتش و کودتا بازدارد؛ همانگونه که برخی انقلابهای دیگر کشورها با کودتا از میان رفته بود<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲/۱۱۱۱–۱۱۳۶.</ref>؛ از اینرو فرماندهی کل نیروهای مسلح بنابر اصل ۱۱۰ [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|قانون اساسی]] مصوب ۱۳۵۸، بر عهده [[ولی فقیه]] و رهبری نظام قرار گرفت و اِعمال آن از طریق نصب، عزل و قبول استعفای فرماندهان عالیرتبه نیروهای مسلح (رئیس ستاد مشترک ارتش، فرمانده کل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، فرماندهان عالی نیروهای زمینی، هوایی، دریایی ارتش و فرمانده نیروی انتظامی)، تشکیل [[شورای عالی دفاع ملی]]، اعلام جنگ و صلح و بسیج نیروها شمرده شد. | ||
در [[شورای بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|بازنگری قانون اساسی]] در سال ۱۳۶۸ با ایجاد اصل ۱۷۶ با عنوان شورای عالی امنیت ملی، عنوان شورای عالی دفاع از اصل یکصدودهم حذف شد. طبق این اصل، در شورای عالی امنیت ملی، سیاستهای دفاعی و امنیتی کشور در محدوده سیاستهای کلی تعیینشده از طرف مقام رهبری مشخص میشود و پس از تأیید رهبری رسمیت مییابد. | در [[شورای بازنگری قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران|بازنگری قانون اساسی]] در سال ۱۳۶۸ با ایجاد اصل ۱۷۶ با عنوان شورای عالی امنیت ملی، عنوان [[شورای عالی دفاع ملی|شورای عالی دفاع]] از اصل یکصدودهم حذف شد. طبق این اصل، در شورای عالی امنیت ملی، سیاستهای دفاعی و امنیتی کشور در محدوده سیاستهای کلی تعیینشده از طرف مقام رهبری مشخص میشود و پس از تأیید رهبری رسمیت مییابد. | ||
== واگذاری فرماندهی == | == واگذاری فرماندهی == | ||
در قانون اساسی مصوب سال ۱۳۵۸ حق واگذاری فرماندهی کل نیروهای مسلح به دیگران نیامده بود؛ ولی با توجه به اختیارات شرعی [[ولی فقیه]]، واگذاری آن به دیگری مجاز بود؛ همانگونه که در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ نیز ذیل اصل یکصدودهم به حق واگذاری برخی وظایف و | در قانون اساسی مصوب سال ۱۳۵۸ حق واگذاری فرماندهی کل نیروهای مسلح به دیگران نیامده بود؛ ولی با توجه به اختیارات شرعی [[ولی فقیه]]، واگذاری آن به دیگری مجاز بود؛ همانگونه که در بازنگری قانون اساسی در سال ۱۳۶۸ نیز ذیل اصل یکصدودهم به حق واگذاری برخی وظایف و اختیارات رهبری به دیگری، ازجمله فرماندهی نیروهای مسلح اشاره شد. در سال نخست [[پیروزی انقلاب اسلامی]]، امامخمینی شخصاً فرماندهی کل نیروهای مسلح را بر عهده داشت؛ ولی با توجه به شرایط جسمانی و اینکه ایشان مستقیم نمیخواست در همه امور دخالت کند، از [[سیدعلی خامنهای]] و [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] خواست با معرفی یک یا سه نفر دیگر، به همراه هم، شورایی سه یا پنجنفره برای انجام این کار تشکیل دهند.<ref>هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۴۳۲.</ref> این موضوع در جلسهای با حضور [[سیدمحمد حسینی بهشتی]]، سیدعلی خامنهای، اکبر هاشمی رفسنجانی، [[سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی]] و [[محمدجواد باهنر]] بررسی شد. نتیجه این شد که با توجه به حساسیت زمان، نیاز فراوان به تمرکز قوا و جایگاه [[سیدابوالحسن بنیصدر]] به عنوان رئیسجمهور، فرماندهی کل نیروهای مسلح به وی واگذار شود.<ref>هاشمی رفسنجانی، انقلاب و پیروزی، ۴۳۲.</ref> [[امامخمینی]] با این پیشنهاد موافقت کرد و در ۳۰/۱۱/۱۳۵۸ بنیصدر را به نمایندگی از خود به فرماندهی کل قوا نصب کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۲/۱۵۷.</ref> {{ببینید|سیدابوالحسن بنیصدر}} | ||
== مواضع و عملکرد بنیصدر == | == مواضع و عملکرد بنیصدر == | ||
پیش از آغاز [[جنگ تحمیلی]]، [[عراق]] ۶۳۷ بار با توپخانه زرهی و بمباران هوایی، به پاسگاهها و مناطق مرزی ایران تجاوز کرده بود. مواضع بنیصدر در مقام فرماندهی کل نیروهای مسلح، دقیق و سنجیده نبود؛ چنانکه با وجود نقل و انتقال نیرو و سنگرسازی و حرکات ایذایی و حملات مکرر عراق، قریبالوقوعبودن جنگ را نمیپذیرفت.<ref>نظری، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۲۴۰؛ بهزاد و بابایی، حماسه ۲۷، ۳۷–۳۸.</ref> فرماندهان عالیرتبه بارها از بنیصدر درخواست تشکیل جلسه اضطراری برای مقابله با هر گونه تهدید خارجی کرده بودند. وی هر بار چنین درخواستی را رد میکرد تا سرانجام در ۳۱/۵/۱۳۵۹ جلسهای با حضور اعضای [[شورای عالی دفاع]] و فرماندهان، فرمانده سپاه پاسداران غرب کشور، فرمانده عملیات سپاه | پیش از آغاز [[جنگ تحمیلی]]، [[عراق]] ۶۳۷ بار با توپخانه زرهی و بمباران هوایی، به پاسگاهها و مناطق مرزی ایران تجاوز کرده بود. مواضع بنیصدر در مقام فرماندهی کل نیروهای مسلح، دقیق و سنجیده نبود؛ چنانکه با وجود نقل و انتقال نیرو و سنگرسازی و حرکات ایذایی و حملات مکرر عراق، قریبالوقوعبودن جنگ را نمیپذیرفت.<ref>نظری، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۲۴۰؛ بهزاد و بابایی، حماسه ۲۷، ۳۷–۳۸.</ref> فرماندهان عالیرتبه بارها از بنیصدر درخواست تشکیل جلسه اضطراری برای مقابله با هر گونه تهدید خارجی کرده بودند. وی هر بار چنین درخواستی را رد میکرد تا سرانجام در ۳۱/۵/۱۳۵۹ جلسهای با حضور اعضای [[شورای عالی دفاع]] و فرماندهان، فرمانده سپاه پاسداران غرب کشور، فرمانده عملیات سپاه کردستان و فرمانده عملیات سپاه آبادان در ستاد لشکر ۸۱ زرهی کرمانشاه برگزار شد. در این جلسه بنیصدر در برابر تأکید فرماندهان سپاه بر قصد [[عراق]] برای حمله به [[ایران]] و هشدار در مورد این مسئله، فرماندهان سپاه را به ناآگاهی از چگونگی آغاز جنگ و نداشتن درک سیاسی متهم کرد. وی معتقد بود برای آغاز جنگ باید موازنه قدرت در سطح بینالملل به هم بخورد و روابط دیپلماسی ایران و عراق بهکلی قطع شود. او به فرماندهان سپاه دستور داد کردستان را آرام کنند و کاری به مسئله جنگ نداشته باشند.<ref>نیکجو و آقابابایی، نگرشی بر اصول و مبانی مدیریت نظامی جمهوری اسلامی ایران، ۴۸–۴۹.</ref> پس از این جلسه، وی در مصاحبهای در دهلران اعلام کرد حمله عراق به ایران شایعهای است که با هدف بههمریختن جوّ داخلی کشور پخش شده است.<ref>نیکجو و آقابابایی، نگرشی بر اصول و مبانی مدیریت نظامی جمهوری اسلامی ایران، ۴۸–۴۹؛ بهزاد، در انتهای افق، ۱۱۶.</ref> | ||
ارتش عراق در ۳۱/۶/۱۳۵۹ به ایران حمله و چندین شهر را اشغال کرد.<ref>نیکجو و آقابابایی، نگرشی بر اصول و مبانی مدیریت نظامی جمهوری اسلامی ایران، ۵۰–۵۱.</ref> در نُه ماه آغاز جنگ که بنیصدر فرماندهی کل نیروهای مسلح را به عهده داشت، چند عملیات نظامی کلاسیک رخ داد. عملیات دزفول (پل نادری) در ۲۳/۷/۱۳۵۹، عملیات جاده ماهشهر در ۳/۸/۱۳۵۹، عملیات نصر (هویزه) در ۱۵/۱۰/۱۳۵۹ و عملیات توکل در ۲۰/۱۰/۱۳۵۹ که همه ناموفق بود<ref>نظری، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۲۵۴–۲۵۸؛ نیکجو و آقابابایی، نگرشی بر اصول و مبانی مدیریت نظامی جمهوری اسلامی ایران، ۳۳ و ۵۵–۵۷.</ref>؛ زیرا تفکر بنیصدر، جنگ کلاسیک و مشخصه بارز این تفکر «اصالت ابزار» و سوء ظن به نیروهای انقلاب،<ref>نظری، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۲۴۲.</ref> ازجمله حذف [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]<ref>نیکجو و آقابابایی، نگرشی بر اصول و مبانی مدیریت نظامی جمهوری اسلامی ایران، ۳۲۰.</ref> بود. افزون بر این بنیصدر معتقد بود توان نظامی ایران در برابر عراق ۴۵ روز بیشتر نیست.<ref>نظری، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۵۲.</ref> اما امامخمینی نگاه دیگری داشت؛ چنانکه در آبان ۱۳۵۹ در برابر کسانی که در برابر دشمن بعثی عراق احساس ناتوانی میکردند، با تشریح مقاصد استعماری، به نیروی انسانی و جوانهای مقاوم و زمینهای وسیع و منابع زیرزمینی فراوان اشاره کرد و راهکار استقلال را مقاومت و تحمل سختیها دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۱۴.</ref> | ارتش عراق در ۳۱/۶/۱۳۵۹ به ایران حمله و چندین شهر را اشغال کرد.<ref>نیکجو و آقابابایی، نگرشی بر اصول و مبانی مدیریت نظامی جمهوری اسلامی ایران، ۵۰–۵۱.</ref> در نُه ماه آغاز جنگ که بنیصدر فرماندهی کل نیروهای مسلح را به عهده داشت، چند عملیات نظامی کلاسیک رخ داد. عملیات دزفول (پل نادری) در ۲۳/۷/۱۳۵۹، عملیات جاده ماهشهر در ۳/۸/۱۳۵۹، عملیات نصر (هویزه) در ۱۵/۱۰/۱۳۵۹ و عملیات توکل در ۲۰/۱۰/۱۳۵۹ که همه ناموفق بود<ref>نظری، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۲۵۴–۲۵۸؛ نیکجو و آقابابایی، نگرشی بر اصول و مبانی مدیریت نظامی جمهوری اسلامی ایران، ۳۳ و ۵۵–۵۷.</ref>؛ زیرا تفکر بنیصدر، جنگ کلاسیک و مشخصه بارز این تفکر «اصالت ابزار» و سوء ظن به نیروهای انقلاب،<ref>نظری، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۲۴۲.</ref> ازجمله حذف [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی]]<ref>نیکجو و آقابابایی، نگرشی بر اصول و مبانی مدیریت نظامی جمهوری اسلامی ایران، ۳۲۰.</ref> بود. افزون بر این بنیصدر معتقد بود توان نظامی ایران در برابر عراق ۴۵ روز بیشتر نیست.<ref>نظری، بنیصدر از ظهور تا سقوط، ۵۲.</ref> اما امامخمینی نگاه دیگری داشت؛ چنانکه در آبان ۱۳۵۹ در برابر کسانی که در برابر دشمن بعثی عراق احساس ناتوانی میکردند، با تشریح مقاصد استعماری، به نیروی انسانی و جوانهای مقاوم و زمینهای وسیع و منابع زیرزمینی فراوان اشاره کرد و راهکار استقلال را [[مقاومت]] و تحمل سختیها دانست.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۳۱۴.</ref> | ||
امامخمینی در ۱/۱۱/۱۳۵۹، پیام بسیار مهمی در یازده ماده دربارهٔ چگونگی عملکرد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و چگونگی اداره امور جنگ و دفاع و ضرورت مقابله جدی و همهجانبه با دشمن متجاوز صادر کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۴۱.</ref>؛ ولی بنیصدر به دستورهای مهم و راهبردی ایشان در پیام یادشده توجه جدی نکرد؛ به گونهایکه حتی سلاح و مهمات لازم در اختیار نیروهای اعزامی سپاه و [[بسیج]] قرار نمیداد تا آنان بتوانند با همکاری ارتش، سرزمینهای اشغالشده را آزاد سازند یا از پیشروی نیروهای ارتش عراق جلوگیری کنند.<ref>نیکجو و آقابابایی، نگرشی بر اصول و مبانی مدیریت نظامی جمهوری اسلامی ایران، ۲۵۲.</ref> [[محمدابراهیم همت]]؛ فرمانده سپاه | امامخمینی در ۱/۱۱/۱۳۵۹، پیام بسیار مهمی در یازده ماده دربارهٔ چگونگی عملکرد نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و چگونگی اداره امور جنگ و دفاع و ضرورت مقابله جدی و همهجانبه با دشمن متجاوز صادر کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۳/۵۴۱.</ref>؛ ولی بنیصدر به دستورهای مهم و راهبردی ایشان در پیام یادشده توجه جدی نکرد؛ به گونهایکه حتی [[سلاح]] و مهمات لازم در اختیار نیروهای اعزامی سپاه و [[بسیج]] قرار نمیداد تا آنان بتوانند با همکاری ارتش، سرزمینهای اشغالشده را آزاد سازند یا از پیشروی نیروهای ارتش عراق جلوگیری کنند.<ref>نیکجو و آقابابایی، نگرشی بر اصول و مبانی مدیریت نظامی جمهوری اسلامی ایران، ۲۵۲.</ref> [[محمدابراهیم همت]]؛ فرمانده سپاه پاوه، در نخستین ماههای تهاجم عراق به وی یادآور شد اگر نیرو در اختیار گذاشته شود، از نوسود میتوان به [[عراق]] حمله کرد، ولی [[بنیصدر]] به عذر اینکه نیروها را باید در منطقه جنوب به کار گرفت، نیرویی در اختیار قرار نداد<ref>بهزاد، در انتهای افق، ۱۲۵.</ref> و حتی دستور داد به سپاه پاسداران اسلحه ندهند.<ref>بهزاد، در انتهای افق، ۱۲۹؛ نیکجو و آقابابایی، نگرشی بر اصول و مبانی مدیریت نظامی جمهوری اسلامی ایران، ۱۵۴.</ref> | ||
== برکناری بنیصدر از فرماندهی == | == برکناری بنیصدر از فرماندهی == | ||
در سال ۱۳۶۰ میان رئیسجمهور و رؤسای دیگر قوا اختلاف افتاد و نصایح امامخمینی و هیئتهای میانجی ثمری در پی نداشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۴۸ و ۴۵۳.</ref> همچنین | در سال ۱۳۶۰ میان رئیسجمهور و رؤسای دیگر قوا اختلاف افتاد و نصایح امامخمینی و هیئتهای میانجی ثمری در پی نداشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۲۴۸ و ۴۵۳.</ref> همچنین پیام امامخمینی مبنی بر بازگشت بنیصدر به آغوش [[اسلام]] و [[جمهوری اسلامی]] بیپاسخ ماند<ref>دفتر تحقیقات، تحلیلی از انقلاب، ۲۰۵.</ref>؛ زیرا او به گفته امامخمینی شم سیاسی نداشت.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۹۲.</ref> پس از گذشت حدود شانزده ماه از تفویض فرماندهی کل نیروهای مسلح به بنیصدر و گذشت حدود نه ماه از آغاز جنگ، در ۲۰ خرداد ۱۳۶۰، امامخمینی با نامهای به ستاد مشترک ارتش جمهوری اسلامی ایران، برکناری وی را از فرماندهی کل نیروهای مسلح اعلام کرد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۲۰.</ref> | ||
پس از برکناری بنیصدر از فرماندهی، با توجه به حساسیت شرایط، امامخمینی شخصاً فرماندهی کل نیروهای مسلح را بر عهده گرفت و به ستاد مشترک ارتش با واگذاری اختیارات اجازه داد مأموریتها و وظایف محولشده را انجام دهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۲۱.</ref> این کار آثار و برکات فراوانی داشت؛ ازجمله تأثیرپذیری مردم ایران بهویژه جوانان از فرمانهای امامخمینی به عنوان | پس از برکناری بنیصدر از فرماندهی، با توجه به حساسیت شرایط، امامخمینی شخصاً فرماندهی کل نیروهای مسلح را بر عهده گرفت و به ستاد مشترک ارتش با واگذاری اختیارات اجازه داد مأموریتها و وظایف محولشده را انجام دهد.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۲۱.</ref> این کار آثار و برکات فراوانی داشت؛ ازجمله تأثیرپذیری مردم ایران بهویژه [[جوانان]] از فرمانهای امامخمینی به عنوان تکلیف شرعی، ایجاد شادمانی در [[رزمندگان]] جبههها و افزایش امید و انگیزه برای دفع تجاوز دشمن و جدی تلقیشدن و مسئله اول کشور شدن جنگ از سوی مردم و مسئولان نظام بهویژه نیروهای مسلح.<ref>نیکجو و آقابابایی، نگرشی بر اصول و مبانی مدیریت نظامی جمهوری اسلامی ایران، ۶۳.</ref> یک روز پس از عزل بنیصدر از فرماندهی، عملیاتِ «فرماندهی کل قوا، خمینی روح خدا»، در منطقه ماهشهر ـ آبادان آغاز شد.<ref>دفتر عقیدتی، روزها و رویدادها، ۱/۴۸۹.</ref> | ||
امامخمینی در ۲۴ خرداد ۱۳۶۰، چهار روز پس از برکناری بنیصدر از فرماندهی، در دیدار با اعضای شورای عالی دفاع و فرماندهان نظامی سراسر کشور، به فرماندهان و ارتش توصیه کرد با تلاش و کوشش مانع از تبلیغات و شایعههای دشمنان مبنی بر سستی در ارتش بر اثر تغییر و تحولات موجود شوند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۴۶.</ref> از کارهای امامخمینی در سمت فرماندهی کل نیروهای مسلح، واگذاری اختیارات فرماندهی کل نیروهای مسلح در بخش ژاندارمری و شهربانی به وزیر کشور بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۱۶ و ۱۹/۴۲۰.</ref> | امامخمینی در ۲۴ خرداد ۱۳۶۰، چهار روز پس از برکناری بنیصدر از فرماندهی، در دیدار با اعضای [[شورای عالی دفاع ملی|شورای عالی دفاع]] و فرماندهان نظامی سراسر کشور، به فرماندهان و ارتش توصیه کرد با تلاش و کوشش مانع از تبلیغات و شایعههای دشمنان مبنی بر سستی در ارتش بر اثر تغییر و تحولات موجود شوند.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۴/۴۴۶.</ref> از کارهای امامخمینی در سمت فرماندهی کل نیروهای مسلح، واگذاری اختیارات فرماندهی کل نیروهای مسلح در بخش ژاندارمری و شهربانی به وزیر کشور بود.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۶/۱۱۶ و ۱۹/۴۲۰.</ref> | ||
== واگذاری فرماندهی به هاشمی رفسنجانی == | == واگذاری فرماندهی به هاشمی رفسنجانی == | ||
در سال چهارم [[جنگ تحمیلی]]، امامخمینی برای ایجاد فرماندهی واحد در جنگ در ۳۰ بهمن ۱۳۶۲ اکبر هاشمی رفسنجانی را که از ۲۱ مهر ۱۳۶۰ تا آن زمان، سمت نمایندگی امامخمینی در | در سال چهارم [[جنگ تحمیلی]]، امامخمینی برای ایجاد فرماندهی واحد در جنگ در ۳۰ بهمن ۱۳۶۲ [[اکبر هاشمی رفسنجانی]] را که از ۲۱ مهر ۱۳۶۰ تا آن زمان، سمت نمایندگی امامخمینی در شورای عالی دفاع را بر عهده داشت،<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۵/۳۰۲.</ref> به سمت فرماندهی ادامه سلسله عملیات والفجر نصب کرد<ref>امامخمینی، صحیفه، ۱۸/۳۵۵.</ref> و در دی ۱۳۶۴ اختیارات فرماندهی کل نیروهای مسلح در جنگ را به وی واگذار کرد و از نیروهای مسلح خواست از او اطاعت کنند<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۳۶۲.</ref> هاشمی رفسنجانی نخستین جلسه ستاد مشاور فرماندهی جنگ را در ۷ دی ۱۳۶۴ با حضور فرماندهان ارتش و سپاه و افرادی دیگر، ازجمله اسماعیل سهرابی، [[محسن رضایی]]، محسن رفیقدوست، محمدحسین ملکزادگان، [[علی صیاد شیرازی]]، محمدحسین جلالی، هوشنگ صدیق، [[حسن روحانی]] و [[حسن فیروزآبادی]] تشکیل داد.<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۳۶۴–۳۶۵.</ref> | ||
هاشمی رفسنجانی، طبق اختیارات واگذارشده به وی، پس از کسب اجازه از امامخمینی و مشورت با رئیسجمهور، در ۲۴ فروردین ۱۳۶۵ جهت هماهنگکردن نیروهای سپاه و ارتش، در حکمی، محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را جانشین خود در امور جنگ معرفی کرد و علی صیاد شیرازی، فرمانده نیروی زمینی ارتش را به معاونت وی برگزید.<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۶۱، ۶۷ و ۷۱۸–۷۲۰.</ref> | هاشمی رفسنجانی، طبق اختیارات واگذارشده به وی، پس از کسب اجازه از امامخمینی و [[مشورت]] با رئیسجمهور، در ۲۴ فروردین ۱۳۶۵ جهت هماهنگکردن نیروهای سپاه و ارتش، در حکمی، محسن رضایی، فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را جانشین خود در امور جنگ معرفی کرد و علی صیاد شیرازی، فرمانده نیروی زمینی ارتش را به معاونت وی برگزید.<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۶۱، ۶۷ و ۷۱۸–۷۲۰.</ref> | ||
هاشمی رفسنجانی در مقام جانشین فرماندهی کل نیروهای مسلح در جنگ کارهای فراوان و مهمی انجام داد؛ از قبیل بررسی طرحهای عملیاتها،<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۳۶۴ و ۴۰۴.</ref> نظارت بر عملیات جنگی و فرماندهی عملیات، مانند فرماندهی [[عملیات والفجر ۸]]،<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۴۱۸؛ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۴۰۸.</ref> حضور در جبهه و سرکشی از جبههها،<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۳۷۷؛ هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۴۲، ۲۷۹–۲۸۴، ۳۷۰، ۳۸۹، ۴۰۳ و ۴۵۰.</ref> گزارشخواهی از فرماندهان جنگ،<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۱۳۱، ۱۷۹، ۱۹۳ و ۲۱۹؛ هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۳۴، ۴۶، ۴۸–۴۹ و ۵۱.</ref> گزارش وضع جنگ و جبهه به امامخمینی،<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۳۲۱، ۴۰۷ و ۴۲۷.</ref> هماهنگکردن فرماندهان،<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۲۵۰.</ref> حضور در قرارگاههای خاتم الانبیا(ص)، | هاشمی رفسنجانی در مقام جانشین فرماندهی کل نیروهای مسلح در جنگ کارهای فراوان و مهمی انجام داد؛ از قبیل بررسی طرحهای عملیاتها،<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۳۶۴ و ۴۰۴.</ref> نظارت بر عملیات جنگی و فرماندهی عملیات، مانند فرماندهی [[عملیات والفجر ۸]]،<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۴۱۸؛ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۴۰۸.</ref> حضور در جبهه و سرکشی از جبههها،<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۳۷۷؛ هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۴۲، ۲۷۹–۲۸۴، ۳۷۰، ۳۸۹، ۴۰۳ و ۴۵۰.</ref> گزارشخواهی از فرماندهان جنگ،<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۱۳۱، ۱۷۹، ۱۹۳ و ۲۱۹؛ هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۳۴، ۴۶، ۴۸–۴۹ و ۵۱.</ref> گزارش وضع جنگ و جبهه به امامخمینی،<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۳۲۱، ۴۰۷ و ۴۲۷.</ref> هماهنگکردن فرماندهان،<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۲۵۰.</ref> حضور در قرارگاههای خاتم الانبیا(ص)، نجف، کربلا و نوح جهت بررسی مسائل جنگ،<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۱۰۵، ۱۲۲، ۲۵۷، ۳۲۵، ۳۸۹، ۴۱۳، ۴۲۲ و ۵۷۵؛ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۳۷۸، ۳۸۲، ۳۹۶ و ۴۲۳.</ref> تهیه یا تأیید بیانیههای قرارگاه خاتم برای اعلام وضع جبهه جنگ،<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۱۵۵؛ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۴۱۰–۴۱۱.</ref> دستور شلیک موشک به برخی مراکز مهم عراق<ref>هاشمی رفسنجانی، اوج دفاع، ۱۹۶، ۲۰۵؛ هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۴۱، ۴۸–۴۹.</ref> و خرید [[سلاح]] برای جنگ.<ref>هاشمی رفسنجانی، امید و دلواپسی، ۶۶ و ۹۸.</ref> | ||
در ۱۲ خرداد ۱۳۶۷ به پیشنهاد [[سیدعلی خامنهای]]؛ رئیسجمهور وقت، امامخمینی، هاشمی رفسنجانی؛ رئیس مجلس وقت را که پیش از این جانشین فرماندهی کل نیروهای مسلح در جنگ بود، با تمام اختیارات به جانشینی فرماندهی کل نیروهای مسلح منصوب کرد و هفت دستور به وی داد: ایجاد ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح، هماهنگکردن [[ارتش]] و [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه]] و [[بسیج]] و [[نیروهای انتظامی]] با ادغام درست ادارات و سازمانهای مربوط و پشتیبانیکننده، تمرکز صنایع نظامی، تهیه نیازهای دفاع مقدس، استفاده هر چه بهتر از امکانات و نیروها، حذف یا ادغام سازمانهای تکراری و غیر ضروری، تمرکز امور تبلیغی و فرهنگی نیروهای | در ۱۲ خرداد ۱۳۶۷ به پیشنهاد [[سیدعلی خامنهای]]؛ رئیسجمهور وقت، امامخمینی، هاشمی رفسنجانی؛ رئیس مجلس وقت را که پیش از این جانشین فرماندهی کل نیروهای مسلح در جنگ بود، با تمام اختیارات به جانشینی فرماندهی کل نیروهای مسلح منصوب کرد و هفت دستور به وی داد: ایجاد ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح، هماهنگکردن [[ارتش]] و [[سپاه پاسداران انقلاب اسلامی|سپاه]] و [[بسیج]] و [[نیروهای انتظامی]] با ادغام درست ادارات و سازمانهای مربوط و پشتیبانیکننده، تمرکز صنایع نظامی، تهیه نیازهای دفاع مقدس، استفاده هر چه بهتر از امکانات و نیروها، حذف یا ادغام سازمانهای تکراری و غیر ضروری، تمرکز امور تبلیغی و فرهنگی [[قوای مسلح|نیروهای مسلح]]، استفاده درست و قاطع از قوانین دادگاه نظامی در زمان جنگ و بهرهبرداری صحیح از کمکهای مردمی در همه زمینهها.<ref>امامخمینی، صحیفه، ۲۱/۵۶–۵۷.</ref> وی تا زمان [[ارتحال امامخمینی|درگذشت امامخمینی]] این سمت را بر عهده داشت. | ||
== پانویس == | == پانویس == |